فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۰۱ تا ۳٬۸۲۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵۰
390 - 422
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت علم و تکنولوژی و صنعتی شدن زندگی جوامع بشری و افزایش زندگی شهرنشینی و از طرفی گسترش روزافزون استفاده از تلفن های هوشمند و حضور گسترده افراد جامعه در فضای مجازی موجب شده است سطح مراودات اجتماعی کاهش یابد و به تبع آن هوش هیجانی در تمامی سطوح سنی با تهدیدی جدی مواجه گردد امروزه هوش هیجانی به عنوان یک موضوع جدید در حوزه روان شناسی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است، مبین نقش هوش هیجانی و مولفه های آن در جنبه های مختلف زندگی فرد همچون پیشرفت تحصیلی، ازدواج ، شغل و روابط اجتماعی می باشد.در شهر جزینک از جامعه آماری معین و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی از 62 نفر از دانش آموزان ابتدایی (دوره دوم )پایه های چهارم و پنجم و ششم با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای گزینش نموده و مورد بررسی قرار گرفتند فرض اصلی پژوهش بر این بود که هوش هیجانی با سازگاری اجتماعی دانش آموزان ابتدایی دوره دوم شهر جزینک رابطه معناداری دارد در این پژوهش برای دریافت اطلاعات هوش هیجانی دانش آموزان از پرسش نامه هوش هیجانی مایر و سالووی (1997) و از پرسش نامه 15 سوالی استفاده شد.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر نشخوار ذهنی و نگرش های ناکارآمد مادران پس از زایمان فرزند نخست
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۵۱
215 - 233
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف اثر بخشی روان درمانی مثبت نگر بر نشخوار ذهنی و نگرش های ناکارامد در مادران پس از زایمان فرزند نخست مراجعه کننده به مراکز جامع سلامت شهری اردبیل سال 1400 انجام شده است.این پژوهش از نظر هدف کاربردی، ازنظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. ابزار جمع آوری اطلاعات: پرسشنامه های استاندارد نشخوار ذهنی هوکسما و مارو (1991) و نگرش های ناکارامد بک (1983) می باشد. آزمودنی های گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه و هر جلسه به مدت 70 دقیقه تحت درمان روان درمانی مثبت نگر قرار گرفتند. در آمار استنباطی با رعایت مفروضه ها و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 از تحلیل کوواریانس آنکووا و مانکوا استفاده گردید. یافته ها نشان داد که روان درمانی مثبت نگر بر نشخوار ذهنی و مولفه های (بروز دادن، در فکر فرو رفتن ،افسردگی) تاثیر دارد .همچنین روان درمانی مثبت نگر بر نگرش های ناکارامد و مولفه های (کمال طلبی، نیاز به تایید، نیاز به راضی کردن دیگران و آسیب پذیری) مادران تاثیر دارد.
بررسی رابطه نمرات درس تربیت بدنی با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول پسرانه شهر زابل
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مهر ۱۴۰۱ شماره ۵۲
439 - 452
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی داریم به نمرات درس تربیت بدنی با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول پسرانه شهر زابل بپردازیم. از جامعه آماری معین و روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی از 55 نفر از دانش آموزان متوسطه اول که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای گزینش شده بودند ،مورد بررسی قرار گرفتند. فرض اصلی پژوهش بر این بود که نمرات درس تربیت بدنی با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول پسرانه شهر زابل رابطه معناداری دارد در این پژوهش برای دریافت اطلاعات فرسودگی تحصیلی از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران(1997) استفاده شد. نتایج حاصله رابطه معنادار رابطه مذکور را تایید نمود.
توسعه و نهادینه کردن عدالت آموزشی و تربیتی با استفاده از ارتباطات سیار سلولی نسل پنجم بر اساس اهداف راهبرد های کلان تحول بنیادین آموزش و پرورش
منبع:
ایده های نو در تعلیم و تربیت دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲
10 - 14
حوزههای تخصصی:
برای توسعه و نهادینه کردن عدالت آموزشی و تربیتی لازم تحول بنیادین در نظام آموزش وپرورش مبتنی بر آرمان های بلند نظام اسلامی باید معطوف به چشم اندازی باشد که در افق روشن آینده ترسیم گر ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویتی اسلامی انقلابی، الهام بخش جهان اسلام همراه با تعامل سازنده و مؤثر در عرصه روابط بین المللی باشد که در این زمینه ایجاد زیرساخت ها و مراکز ارتباطات سیار سلولی نسل پنجم (اینترنت نسل پنجم) در سراسر کشور علی الخصوص مناطق محروم و مرزی می تواند سرعت رسیدن به این هدف کلان را بسیار بیشتر کند. در این مقاله توضیحاتی در مورد کاربرد اینترنت نسل پنجم در آموزش و تربیت دانش آموزان داده شده است.
بازکاوی مفاهیم قصه گویی مبتنی بر مؤلفه های هوش هیجانی و اخلاقی و تاثیر آن بر سازگاری و تاب آوری دانش آموزان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۴۷
61 - 45
حوزههای تخصصی:
امروزه بطور کلی دوره کودکی اولین و حساس ترین دوره زندگی آدمی است و اهمیت و جایگاه این دوران تا آنجاست که روانشناسان و صاحب نظران تعلیم و تربیت غالباً از این دوران به عنوان برجسته ترین مرحله در تکوین شخصیت انسان نام می برند. در دوران کودکی و نوجوانی به جهت اینکه ارتباط با همسالان افزایش و وابستگی به والدین کاهش می یابد، سازگاری اجتماعی اهمیت زیادی دارد. یکی دیگر از موارد مهم و اثرگذار در افزایش تاب آوری و سازگاری دانش آموزان، هوش اخلاقی اوست. پرداختن به اخلاق و به ویژه آموزش هوش اخلاقی در تأمین سلامت و سعادت دانش آموزان می تواند نقش مهمی را ایفا کند. بنابراین قصه گویی مبتنی بر هوش هیجانی و هوش اخلاقی می تواند در پرورش مهارت های سازگارانه کودکان و همچنین افزایش تاب آوری دانش آموزان در امور تحصیلی تأثیر زیادی داشته باشد. از طرفی تاب آوری به معنای توانایی سازگاری مثبت با مصیبت و آسیب، یک موضوع روان شناختی است که در ارتباط با پاسخ فرد به تنش آسیب زا و موقعیت های مشکل آفرین زندگی بررسی شده است. از این رو در تحقیق حاضر، به لحاظ اهمیت موضوع به بررسی و بازکاوی مفاهیم قصه گویی مبتنی بر مؤلفه های هوش هیجانی و اخلاقی و تاثیر آن بر سازگاری و تاب آوری دانش آموزان پرداخته شده است.
انحاء تربیت مهدوی فرزندان در سبک زندگی اسلامی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۴۷
267 - 251
حوزههای تخصصی:
این مبحث با تعلیم و تربیت اسلامی در ارتباط است تربیتی که هدف از آن ساختن انسانهاست و از آنجایی که هر کاری نیازمند مقدماتی است تا ثمره ی مطلوبی داشته باشد ، برنامه تربیتی در اسلام نیز دارای مقدماتی است که شناخت آنها برای رسیدن به یک تربیت اسلامی و دینی صحیح لازم و ضروری است. با توجه به ویژگی های تربیت اسلامی و اینکه اسلام برای تربیت و آموزش، زمان و مکان و سن خاصی را مطرح نکرده است، انسان می تواند در هر دوره از عمر و در هر کجا باشد در خانه،مدرسه،دانشگاه،مسجد و.... به کسب علم و دانش و آگاهی بپردازد تا جایی که به درجه و منزلتی برسد که شایسته اوست و خداوند آن را برای او در نظر گرفته است . یکی از رسالتهای تربیتی خانواده های مهدوی تربیت نسلی است که از نظر علمی و عملی آماده و مهیا برای کمک و یاری امام زمان عج )است. خانه های نورانی به نور ولایت و امامت،کانون تربیت سربازان و یاورانی برای امام زمان 7 می باشد که تربیت دینی چنین سربازانی بر اساس قرآن، عشق پیامبر(ص) و اهل بیت او می باشد.برای تربیت دینی فرزندان می توان از اصول تربیتی کلی شرعی و عقلی تربیت استفاده نمود .تربیت نسل منتظر، اهمیت ویژه دارد که لازم است خانواده و جامعه، همگام در راه تحقق این مهم بکوشند. در تربیت نسل منتظر، تربیت باید دینی باشد؛ یعنی شامل همه ابعاد تربیتی شود که با دانستن شاخصه ها و ویژگی های نسل منتظر، می توان زمینه ای برای تربیت چنین نسلی ایجاد نمود . مهدی باوری و مهدی یاوری، دو شاخصه اصلی نسلی است که باید زمینه ساز حکومت مهدوی باشند. این دو شاخصه در شاکله نسلی جدید که با سهمگین ترین توفان های بنیان برانداز دین و دین داری روبرویند، تنها با تربیت دینی اصولی، و همراه بینش و آگاهی شکل می گیرد.
ارائه الگویی برای آموزش توسعه بازار کودکان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش ارائه الگویی برای آموزش توسعه بازار کودکان با رویکرد بازارگرایی در ایران بوده است. که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش، از نوع کیفی، مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد بوده است. مصاحبه های عمیقی با 18 نمونه ، متشکل از خبرگان علمی حوزه های بازاریابی و خبرگان عملی، مدیران حوزه های بازارکودک صورت گرفت. نمونه گیری براساس روش گلوله برفی و جمع آوری داده ها تا مرز اشباع نظری ادامه یافت. همچنین تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، همزمان با توجه به داده های به دست آمده از بخش مصاحبه، با کمک سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد: آموزش کودک در خانواده و اجتماع و همچنین آموزش پرسنل و مدیران فعال در عرصه بازارکودک به عنوان شرایط زمینه ای در بازار کودکان موثر است. که در بعد اقتصادی سبب افزایش درآمد، رونق فضای کسب و کار و توسعه بازار کودک و در بعد اجتماعی سبب افزایش رضایت و ایجاد تصویر مطلوب، به عنوان پیامدهای این بازار می گردد. در نتیجه این پژوهش با به کارگیری روش داده بنیاد، یکی از مطالعات اولیه درباره بازار کودکان است. الگوی ارائه شده در این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی برای توسعه آموزش بازار کودکان استفاده شود.
شناسایی ابعاد مهارت های رهبران آموزشی مدارس: مطالعه ای آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در قرن بیست و یکم، توسعه ی مهارت های رهبری مدارس از بزرگ ترین و مهم ترین جنبه های حیات مدرسه در تعالی مدرسه و توسعه دستاوردهای فراگیران آن، از الزامات است. از این لحاظ ارتقای کیفی و ایجاد تحولات بنیادین در مدارس، نه تنها به کیفیت و صلاحیت های مدیریتی و تخصّصی مدیران بستگی دارد، بلکه به میزان بسیار زیادی نیز متاثر از مهارت های رهبری آن ها نیز هست. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین ابعاد مهارت های رهبران آموزشی در مدارس است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر، با روش آمیخته اکتشافی انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید دانشگاهی دارای دستاورد علمی در حوزه رهبری و مدیریت آموزشی؛ و در بخش کمّی، تعداد 200 نفر از مدیران با سابقه مدارس متوسطه شهرستان گرمسار در سال تحصیلی 99-98 بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی از نوع گلوله برفی و حجم نمونه با اشباع نظری، 15 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمّی، پرسشنامه ساختارمند بود که اعتبار آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (82/0) تائید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، در بخش کیفی از روش های کدگذاری باز، محوری و گزینشی و در بخش کمّی با استفاده از آزمون فریدمن انجام شد.
یافته ها: از میان ابعاد مهارت های رهبران آموزشی، مهارت های بین فردی بترتیب دارای بیشترین اولویت و مهارت های فردی و رفتاری، سازمانی و حرفه ای-تخصصی به ترتیب در رتبه های بعدی طبقه بندی شدند. در نهایت، توجه به ابعاد مهارت های رهبری آموزشی و اولویت آن ها در انتخاب، انتصاب و حتی ارزیابی عملکرد، همچنین تدوین برنامه ها و محتوای آموزشی مرتبط با پودمان های مهارت افزایی رهبران مدارس، پیشنهاد گردید.
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد در میان ابعاد مهارت های رهبران آموزشی در مدارس، نقش مهارت های بین فردی رهبران آموزشی از طریق ایجاد تغییر، کارآفرینی، جلب مشارکت، مدیریت و اجرای سیاست ها، به بهترین وجه می تواند منجر به ایجاد تغییرات مطلوب بر عوامل کلیدی اثرگذار بر فرایندهای یاددهی و یادگیری در بافت نظام آموزشی از طریق اثر بر عواملی چون انگیزه های بیرونی معلمان، جو حاکم بر مدرسه و خودکارآمدی و مثبت اندیشی کادر آموزشی در مدرسه عمل کند.
Technology and Self-Efficacy Collaboration: A Case of Vocabulary Improvement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Abstract The current study aimed to demonstrate the influence of computer-assisted activities on the improvement of Iranian EFL learners’ vocabulary and their self-efficacy. Furthermore, it attempted to explore the relationship between technology-supported vocabulary learning and EFL students’ self-efficacy. A number of 120 EFL students participated in the research who were categorized into two groups of control and experimental. They were asked to answer the self-efficacy-beliefs questionnaire and vocabulary pre- and post-test at the outset and the end of the study after ten treatment sessions. The experimental group experienced vocabulary learning by using computer-assisted learning activities and the control group went through traditional instruction. The findings demonstrated that the participants of the experimental group who experienced technology-based instruction outperformed in the vocabulary test. On the other hand, there was no significant relationship between self-efficacy and vocabulary learning. Finally, the pedagogical implications of this study for L2 teachers and learners were presented.
تحلیل تشخیصی عؤامل موثر بر مشارکت دانش آموزان در المپیادهای علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر احصاء مجموعه عواملی است که بر مشارکت دانش آموزان در المپیادهای علمی تأثیرگذار است. عطف به هدف فوق، چارچوب نظری مسئله در سطوح خرد، میانی و کلان شکافته شده و تعامل آنها با هم مورد مداقه قرار گرفت.روش پژوهش: در این پژوهش از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شد. تکنیک آماری به کار رفته در این روش، تحلیل تشخیصی بود. برای احصاء روایی ابزار پرسشنامه از اعتبار صوری و برای محاسبه پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد. روش انتخاب نمونه هدفمند بود و به منظور امکان مقایسه بین دو مجموعه موارد (شرکت کنندگان و عدم شرکت کنندگان) جامعه آماری همگنی انتخاب شده و ۳۸۴ نمونه بر اساس شیوه علمی نمونه گیری مورد مطالعه قرار گرفت.یافته ها: این مطالعه که به دنبال دستیابی به تابعی برای تعیین اهمیت هر متغیر مستقل در تمیز گروه ها از همدیگر بود، توانست تفاوت های معنی دار بین این دو گروه را شناسایی کرده و بر اساس تمایزی که در متغیرهای مستقل ایجاد شد، پیش بینی کند که مشارکت کنندگان در المپیاد در متغیرهای مستقل تفاوتی با مشارکت نکنندگان دارند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای کیفیت آموزشی مدرسه، پایگاه اقتصادی و اجتماعی والدین، جو المپیادی مدرسه، نظام ارزشگذاری دانش آموز، توانایی و قابلیت وی و همچنین تشویق والدین قادر به پیش بینی عضویت دانش آموزان در دو گروه مشارکت کننده/ عدم مشارکت کننده هستند. در تحلیل معادله به دست آمده می توان گفت که مشارکت کنندگان در المپیادهای علمی کشور در ارتباط با این متغیرها، تفاوت معنی داری با مشارکت نکنندگان داشته و تابع تشخیصی برآورد شده می تواند عضویت افراد را در دو گروه متفاوت به درستی پیش بینی نماید.نتیجه گیری: با توجه به نتایج کسب شده می توان گفت که یافته های تجربی مبین چارچوب نظری پژوهش است. یعنی در مشارکت/ عدم مشارکت دانش آموزان در المپیاد علمی عوامل متعددی در سطوح خرد و میانی تأثیر دارد. عواملی که از کیفیت عاملان کنش شروع شده و حمایت های خانواده و مدرسه را در سطح نهادی دربرمی گیرد.
تحلیل عوامل مؤثر بر مدیریت آموزش در سازمان با استفاده از روش SWOT (رویکردی تربیت گرایانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل مؤثر بر مدیریت آموزش در سازمان های آموزشی با تاکید بر رویکرد تربیت گرایانه انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی در قالب روش سوات (SWOT) بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مقالات و تحقیقات نزدیک به این موضوع با تاکید بر منابع محتوایی 5 سال اخیر بوده است که توسط بانک های اطلاعاتی نمایه شده است. ابزار مورد استفاده، چک لیست محقق ساخته عوامل مؤثر بر مدیریت آموزش بود. با استفاده از آمار توصیفی به ارائه جدول های مربوط به عوامل مؤثر بر مدیریت آموزش در سازمان های آموزشی در دو دسته عوامل بیرونی و درونی و همچنین تحلیل عوامل استراتژیک (SFAS) پرداخته شد. یافته های این مطالعه نشان داد عدم توجه به خلاقیت، نوآوری و رشد فکری فراگیران، حضور اساتید، مربیان و معلمان ناآشنا با مباحث تعلیم و تربیت، عدم شکوفایی استعدادهای فراگیران در محیط آموزشی، تاکید بیشتر بر دروس نظری و تکالیف پرحجم و عدم انگیزه دهی و حرکت بخشی به فراگیران از موانع و عوامل اصلی در مدیریت آموزش در سازمان می باشند. لذا برای برنامه ریزی و کاهش اثرات نامطلوب این عوامل می توان از راهکارهایی نظیر استفاده از فناوری های جدید در آموزش، افزایش کیفیت برنامه ها و خدمات پشتیبانی، تجهیزات و فضای آموزشی، افزایش کیفیت سطح علمی اساتید، مربیان، معلمان و فراگیران، آسیب شناسی مستمر آموزشی و متناسب بودن نسبت اساتید، مربیان و معلمان به فراگیران استفاده نمود.
واکاوی بهره گیری برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیت های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی چگونگی بهره مندی برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیتهای فرهنگی کتابخانه های عمومی می باشد. در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. چهار کتابخانه از کتابخانه های عمومی شهر تهران با فعالیت های فرهنگی زیاد انتخاب شدند، سپس به روش نمونه گیری نظری،10 عضو، 3 مسئول و 6 کتابدار، 32 غیرعضو محلی انتخاب شدند. داده ها بامصاحبه نیمه طراحی شده گرداوری، و برای تجزیه وتحلیل از روش رمزگذاری نظری استفاده شد. نتایج نشان دادند که کتابخانه های عمومی نتوانسته اند در برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیتهای فرهنگی نقش بازی کنند. بها ندادن به خرد جمعی و جامعه در برنامه ریزی فعالیتهای فرهنگی، بی اعتمادی به مردم و کتابداران در برنامه ریزی فعالیتهای فرهنگی، نبود انجمنهای داوطلب و تشکل های مردمی برای اجرای فعالیتهای فرهنگی، و پایین بودن کمیت و کیفیت فعالیتهای فرهنگی کتابخانه های عمومی سبب بی نقشی کتابخانه های عمومی بوده است. پیامدهای عدم بکارگیری برنامه ریزی مشارکتی عبارتند از: عدم اعتماد به مشارکت محلی، عدم بکارگیری ظرفیتهاو پتانسیل محلی، عدم توانایی جذب مخاطب و عضو، کاهش تعامل با سازمانها و مراکز فرهنگی، عدم تحقق اهداف کتابخانه که رضایت عضو وارباب رجوع و جذبان به کتابخوانی. همچنین بکارگیری برنامه ریزی آموزش مشارکتی در فعالیتهای فرهنگی توسط کتابخانه های عمومی با تعامل با کتابداران در راستای استفاده آر تجربیات و بهره گیری تخصص در زمینه فعالیتهای فرهنگی، تلاش بر حفظ و تقویت اعتماد و ارتباط با اعضا و جامعه بالقوه در طراحی و اجرای فعالیتهای فرهنگی و کتابخوانی، ارتباط گیری بیشتر با جامعه و مراکز آموزشی فرهنگی و سازمانهای اطراف کتابخانه های عمومی امکان پذیر خواهد بود.
تاثیر آموزش غنی سازی مبتنی بر کاربرد عملی مهارت های ارتباطی بر بخشش خیانت در زنان متقاضی طلاق شهر تهران
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
222 - 232
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش غنی سازی مبتنی بر کاربرد عملی مهارت های ارتباط بر بخشش خیانت همسر در زنان متقاضی طلاق منطقه 3 شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل منطقه 3 شهر تهران که به مرکز روان شناسی « افق» مراجعه کرده بودند، که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش مقیاس 15 سوالی بخشش خیانت همسر و برنامه آموزش غنی سازی مبتنی مهارت های ارتباطی بود. برای تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش غنی سازی مهارت های ارتباطی بر افزایش بخشش خیانت زنان اثر بخش بوده است، و 19درصد از واریانس بخشش خیانت را تبیین می کنند. با توجه به یافته های این پژوهش استفاده از کارگاه ها و کلاس های آموزشی آموزش غنی سازی مبتنی بر مهارت های ارتباطی برای زنان متقاضی طلاق که در معرض خیانت زناشویی قرار گرفته اند پیشنهاد می گردد.
نقش الگوهای ارتباطی خانواده و مهارگری بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان شاهین شهر
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
248 - 258
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش الگوهای ارتباطی خانواده و خودمهارگری بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان در سال تحصیلی 1401-1400 صورت گرفت. پژوهش حاضر ازنظر هدف تحقیق در دسته ی پژوهش های بنیادی و ازنظر روش جمع آوری داده ها در دسته ی پژوهش های توصیفی- همبستگی قرار دارد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانش آموزان شاهین شهر در مقطع متوسطه در سال تحصیلی 1401 – 1400 بود که تعداد 350 نفر از آن ها به وسیله ی روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای جهت انتخاب نمونه ی تحقیق در نظر گرفته شد. جهت جمع آوری داده پژوهش حاضر از 3 پرسشنامه ی الگوهای ارتباطی خانواده (فیتز پاتریک و ریچی، 1990)، فرم کوتاه خودمهارگری (تانجی و همکاران، 2004) و سازگاری تحصیلی (سینها و سینگ، 1993) استفاده گردید. همچنین برای تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار spss-22 استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن بود که بین الگوهای ارتباطی خانواده و خودمهارگری نقش معنی داری در پیش بینی سازگاری تحصیلی دارند. در زمینه ی الگوهای ارتباطی خانواده، جهت گیری گفت وشنود به صورت مثبت و معنادار (r=0/36, p<0/01) و جهت گیری همنوایی به صورت منفی و معناداری (r= -0/34, p<0/01) با سازگاری تحصیلی دانش آموزان رابطه داشت. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که بین خودمهارگری و سازگاری تحصیلی نیز رابطه ی مثبت و معناداری (r=0/32, p<0/01) وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به مشخص شدن اهمیت نقش خانواده و الگوهای ارتباطی درون آن و خودمهارگری (در سازگاری تحصیلی دانشجویان) پیشنهاد می شود تا نهادهای آموزشی کلاس هایی در زمینه ی آموزش مهارت های ارتباطی مؤثر و آموزش خودمهارگری برای والدین و دانش آموزان در نظر بگیرند.
رابطه بین آگاهی معنوی با رفتار شهروندی سازمانی و فرهنگ سازمانی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان گلستان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
388 - 410
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تعیین رابطه بین آگاهی معنوی با رفتار شهروندی سازمانی و فرهنگ سازمانی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان گلستان انجام شد. روش این تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری در پژوهش حاضر کلیه کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان گلستان به تعداد ۲۸۷ نفر بودند. با استفاده از جدول مورگان 165 نفر با روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار این تحقیق شامل پرسشنامه آگاهی معنوی عبدالله زاده و همکاران(1387)، پرسشنامه رفتار شهروند سازمانی اورگان و کانوسکی(1996) و پرسشنامه فرهنگ سازمانی هافستد(1980) بود. نتایج با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین آگاهی معنوی با رفتار شهروند سازمانی کارکنان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی در متغیر آگاهی معنوی هر دو مولفه درک و ارتباط با سرچشمه هستی، و زندگی معنوی با هسته درونی سهمی از رفتار شهروندی سازمانی کارکنان را تبیین می نمایند. به این ترتیب در مدل رگرسیونی، بعد درک و ارتباط با سرچشمه هستی، بیشترین سهم را در پیش بینی رفتار شهروندی سازمانی کارکنان دارد. همچنین بررسی ها نشان داد که بین آگاهی معنوی با فرهنگ سازمانی کارکنان نیز رابطه مثبت معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیونی نشان داد که در متغیر آگاهی معنوی مولفه های درک و ارتباط با سرچشمه هستی و زندگی معنوی با هسته درونی سهمی از فرهنگ سازمانی کارکنان را تبیین می نمایند. به این ترتیب در مدل رگرسیونی، بعد درک و ارتباط با سرچشمه هستی بیشترین سهم را در پیش بینی فرهنگ سازمانی کارکنان دارد. بنابراین آگاهی معنوی می تواند نقش موثری در ارتقا رفتار شهروندی سازمانی و فرهنگ سازمانی کارکنان داشته باشد.
بررسی ارتباط هوش فرهنگی و فرهنگ سازمانی با مسیر شغلی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان بندر ترکمن
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
411 - 434
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی ارتباط هوش فرهنگی و فرهنگ سازمانی با مسیر شغلی کارکنان آموزش و پرورش شهرستان ترکمن می باشد. روش تحقیق حاضر، توصیفی- همبستگی با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش شامل145 نفر کارکنان مدیریت آموزش و پرورش، مدیران مدارس و معاونان شهرستان به روش نمونه گیری انتخاب شدند. پرسشنامه های سازگاری شغلی (پورکبیریان، 1386)، سرمایه اجتماعی (بردبار، 1391) و با پرسشنامه های هوش فرهنگی آنگ و ارلی(2004) و نگرش فرهنگی هافستد و مسیر شغلی بر اساس مدل آدکلا (2011) مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده ها مورد آزمون قرار گرفتند و نتایج تحلیل نشان دهنده نرمال بودن داده ها و معنی داری آنها بود و رابطه معنادار بین متغیرهای وابسته و مستقل برقرار بوده است. نتایج نشان می دهد که هوش فرهنگی و فرهنگ سازمانی با مسیر شغلی کارکنان رابطه مستقیم دارد.
چگونه توانستم مشکل پرخاشگری دانش آموزم محمد را برطرف سازم
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی اجتماعی است و باید مهارت های مقابله ای و سازگاری اجتماعی را بداند و از رفتارهایی که برای او و دیگران مشکل آفرینی می کند، بپرهیزد؛ نمونه آن، رفتارهای پرخاشگری است. پرخاشگری نوعی هیجان و واکنش روانی است که طی آن فرد به طور ناخودآگاه فشارهای ناشی از محرومیت ها و ناکامی های خود را به صورت واکنش های حمله، تجاوز، رفتارهای کینه توزانه و پرخاشگرانه نشان می دهد. پرخاشگری به عنوان مشکل بهداشت عمومی مطرح است و شناخت عوامل مؤثر بر آن نقش مهمی در پیشگیری و حل آن دارد. بر اساس مشاهدات انجام شده از گفتار و رفتار دانش آموزان مقطع ابتدایی در مدرسه و محیط های دیگر مانند میدان ها و معابر تا حد زیادی رفتارهای پرخاشگرانه تا حد شدید آن که خشم و عصبانیت است، از آن ها دیده شده است. این گونه رفتارها نه تنها در دانش آموزان مقطع ابتدایی بلکه در دانش آموزان مقاطع تحصیلی بالاتر نیز مشاهده می شود؛ درگیر شدن دانش آموز با معلم، نزاع های دانش آموزان با یکدیگر از نمونه های این گونه رفتارها است. دبستان مناسب ترین جایگاه برای شناسایی و برطرف کردن مسئله پرخاشگری است؛ چون آن ها در سنی هستند که این مشکل و مسئله هنوز در آن ها نهادینه نشده و دانش آموزان انعطاف پذیری بیشتری دارند و ایجاد تغییر در آن ها آسان تر از ایجاد تغییر در سنین بزرگ سالی است. ما در این اقدام پژوهی بر آنیم تا با برسی و شناسایی عوامل مؤثر بر پیدایش و تشدید پرخاشگری، راهکارهای علمی و عملی برای این مسئله ارائه کنیم و امید آن داریم مشکل پرخاشگر را در دانش دانش آموزی که این مشکل در او شناسایی شده، برطرف سازیم.
آسیب شناسی خط مشی گذاری آموزش عالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
۳۹-۲۰
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه، آموزش عالی نقشی مهم برای کشورها در دستیابی به رشد و توسعه پایدار ایفا می کند. لذا، پرداختن به مسائل آموزش عالی اهمیت بسیاری دارد. از جمله مسائل پیش روی آموزش عالی کشور می توان به آسیب ها و موانع خط مشی گذاری آن اشاره کرد. از این رو، هدف پژوهش کنونی شناسایی آسیب های خط مشی گذاری آموزش عالی ایران است. روش شناسی: برای دستیابی به هدف پژوهش، از رویکرد کیفی و روش مطالعه اسنادی و نیز روش پدیدارشناسی از طریق ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. بدین ترتیب، داده ها از متون منتشرشده صاحب نظران درباره آسیب های خط مشی گذاری آموزش عالی و نیز از متون پیاده سازی شده مصاحبه های انجام شده با خبرگان تا رسیدن به اشباع نظری گردآوری شدند. سپس، داده های گردآوری شده با روش تحلیل محتوای مضمونی تجزیه وتحلیل و در سه دسته کلی آسیب های ساختاری، فرایندی و آسیب های مرتبط با ویژگی های زمینه ای خط مشی گذاری آموزش عالی ایران طبقه بندی شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که آسیب های کلان فرایندی خط مشی گذاری آموزش عالی کشور شامل «فراهم نبودن الزامات علمی و عملی فرایند خط مشی گذاری» و «ضعف در اجرای مناسب خط مشی های مدون» است. هم چنین، آسیب های کلان ساختاری خط مشی گذاری آموزش عالی کشور شامل «ضعف در برآورده ساختن الزامات موردنیاز برای پیاده سازی مناسب سیستم تمرکزگرای اداره امور» و «کم کارآمدی و پایین بودن میزان اثربخشی شورای عالی انقلاب فرهنگی» است. آسیب های کلان مرتبط با ویژگی های زمینه ای خط مشی گذاری آموزش عالی کشور نیز شامل «مساعد نبودن ویژگی های زمینه ای برای خط مشی گذاری درباره موضوعات آموزش عالی»، «کم کارآمدی فرهنگی دانشگاه ها در ساختن نظام هنجاری و در تولید علم و فراهم آوردن الزامات آن» و «فهم نادرست از پدیدار علم و فناوری و پدیدار آموزش عالی و دست نیافتن به یک اجماع بر سر آن ها» است. در انتها، پیشنهادهایی برای برطرف نمودن و یا به حداقل رساندن آسیب ها به همراه مجموعه ای از توصیه های سیاستی ارائه گردید. بحث و نتیجه گیری: بهبود «خط مشی گذاری آموزش عالی کشور» مستلزم فراهم کردن زمینه برای مهیا شدن عوامل قانونی، سیاسی، اقتصادی، فناورانه، فرهنگی و اجتماعی مرتبط با «آن» است. در این راستا، عمل نمودن به توصیه های سیاستی ارائه شده در این پژوهش می تواند مثمر ثمر باشد.
بررسی کج فهمی در مفاهیم حجم و گنجایش در بین معلمان پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱شماره ۲
87 - 106
حوزههای تخصصی:
دو مفهوم حجم و گنجایش که در دوره ابتدایی آموزش داده می شوند با آموزش بسیاری از مفاهیم، در دوره های دیگر ارتباط دارند. مفاهیم حجم و گنجایش با مسئله درک شهود افراد در ارتباط هستند و باعث ایجاد کج فهمی یا بدفهمی در بین افراد جامعه می شوند. این کج فهمی می تواند در بین معلمان دوره ابتدایی نیز رخ دهد. هدف این تحقیق بررسی کج فهمی های مفاهیم مربوط به حجم و گنجایش در بین معلمان پایه ششم ابتدایی ناحیه 3 آموزش وپرورش تبریز در سال تحصیلی 1398-1399 بود. روش پژوهش حاضر با توجه به ماهیت موضوع و اهداف موردنظر، از نوع تحقیقات آمیخته (کمی-کیفی) است. نمونه آماری عبارت از تعداد 140 نفر معلم پایه ششم ابتدایی بود که از جامعه آماری معلمان ششم ابتدایی ناحیه 3 آموزش وپرورش تبریز، به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. همچنین تعداد 20 نفر از معلمان دارای کج فهمی که به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ارزیابی کج فهمی حجم و گنجایش و همچنین مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. معلمان به سؤالات پرسشنامه پاسخ دادند و در مرحله بعد، تعدادی از معلمان دارای کج فهمی، در مصاحبه شرکت کردند. نتایج پژوهش نشان داد که بسیاری از معلمان در مفهوم حجم و همچنین، در مفهوم گنجایش کج فهمی بارزی نشان می دهند. نتایج تحقیق حاضر ضرورت بازآموزی معلمان پایه ششم را در مفاهیم حجم و گنجایش مورد تأکید قرار می دهد.
روابط ساختاری بین ناگویی هیجانی و اشتیاق تحصیلی با میانجیگری وابستگی به شبکه های اجتماعی و سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱شماره ۲
137 - 153
حوزههای تخصصی:
اشتیاق تحصیلی دانش آموزان به عنوان یکی از محرک های پیشرفت تحصیلی می تواند تحت تاثیر عوامل مختلفی باشد، با درک این مهم پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ناگویی هیجانی و اشتیاق تحصیلی با میانجیگری وابستگی به شبکه های اجتماعی و سلامت روانی انجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان هنرستان های شهرستان میاندورود به تعداد 483 نفر می باشد ، تعداد 217 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده از مدل معادلات ساختاری در نرم افزارهای آماری LISREL, SPSS تحلیل شدند. که ناگویی هیجانی، سلامت روان و وابستگی به شبکه های اجتماعی تاثیر منفی و معنی داری بر اشتیاق تحصیلی دارند، همچنین مشخص شد که نقش میانجی سلامت روان و وابستگی به شبکه های اجتماعی در ارتباط بین ناگویی هیجانی و اشتیاق تحصیلی منفی و معنی دار می باشد. در نتیجه برای افزایش اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان می بایست به ناگویی هیجانی، وابستگی به شبکه های اجتماعی و سلامت روان توجه کرد.