مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
تحلیل چند سطحی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر دوسوتوانی رفتاری کارکنان و پیامدهای آن یا یک رویکردی چندسطحی است. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش 17000 نفر از کارکنان 20 شرکت از شرکت های پتروشیمی مستقر در منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر است. در این پژوهش برای سنجش متغیرهای خودکارآمدی، دوسوتوانی رفتاری، رفتار نوآورانه و سیستم کاری عملکرد بالا به ترتیب از پرسشنامه های چن و همکاران (2001)، مام و همکاران (2009)، جانسن (2000)، پاتل و همکاران (2013) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در سطح فردی، خودکارآمدی بر دوسوتوانی رفتاری، تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین دوسوتوانی رفتاری بر رفتار نوآورانه کارکنان تأثیر مثبت و معنی داری را نشان داد . نقش میانجی دو سوتوانی رفتاری بین خودکارآمدی و رفتار نوآورانه کارکنان نیز تأیید شد. در سطح سازمانی نیز تأثیر زمینه ای سیستم کاری عملکرد بالا بر دوسوتوانی رفتاری، خودکارآمدی و رفتار نوآورانه کارکنان تأیید شد. همچنین مشخص شد که سیستم کاری عملکرد بالا اثر خودکارآمدی بر دوسوتوانی رفتاری و همچنین اثر دوسوتوانی رفتاری بر رفتار نوآروانه کارکنان را تعدیل می کند. این مطالعه نشان داد که ویژگی های شخصیتی در کنار متغیر سازمانی سیستم کاری عملکرد بالا می توانند باعث تقویت دوسوتوانی رفتاری افراد در شغل خود و درنتیجه بهبود رفتار نوآورانه کارکنان شود.
تحلیل چندسطحی عوامل سطح دانش آموز و مدرسه بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
71 - 94
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دو سطح دانش آموز و مدرسه بود. بدین منظور ۶۰۰ دانش آموز دوره متوسطه از ۲۰ مدرسه، پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینگز (۱۹۹۹)، جهت گیری اهداف پیشرفت شخصی و ساختار هدفی مدرسه میگلی و همکاران (۲۰۰۰) و دبیران این مدارس پرسشنامه کارآمدی جمعی معلم تشان-موران و بار (۲۰۰۴) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل چند سطحی نشان داد در سطح دانش آموز متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، جهت گیری هدفی تبحری، جهت گیری هدفی عملکردی-رویکردی و میزان مطالعه رابطه مثبت و معنادار با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد. این رابطه برای جهت گیری هدفی عملکردی-اجتنابی منفی و معنادار به دست آمد. همچنین دانش آموزان دختر پیشرفت تحصیلی بالاتری نسبت به دانش آموزان پسر داشتند. در سطح مدرسه، نوع مدرسه و ساختار هدفی تبحری رابطه مثبت و معنادار با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان داشت. رابطه معناداری بین ساختار هدفی عملکردی- رویکردی و عملکردی- اجتنابی و خودکارآمدی جمعی معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به دست نیامد. پیش بین های سطح دانش آموز ۴۹ درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را در سطح دانش آموز و پیش بین های سطح مدرسه ۷۹ درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را در سطح مدرسه تبیین نمودند.
تأثیر عوامل ساختاری بر توسعه محصول جدید در سطح صنعت فضایی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
31 - 66
حوزه های تخصصی:
رشد روزافزون دستاوردهای فضایی حاصل از توسعه محصولات جدید و افزایش سطح بهره برداری از یافته های آن، باعث شده تا حوزه فضایی نقش مؤثری در توسعه اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی کشورها داشته باشد. بررسی پیشینه تحقیق بیانگر تأثیر عوامل سه سطح صنعت(بالاترین سطح)، بنگاه (سطح میانی) و فرآیند(سطح عملیاتی) در تحقق محصول جدید است و صنعت فضایی نیز تابع این دسته بندی می باشد. کُنش های ساختاری سطوح حوزه فضایی طی دهه اخیر، مشکلاتی در حوزه پرتابه ها و ماهواره ها ایجاد کرده است که به عنوان یک دغدغه در این حوزه قابل تأمل است. در این تحقیق با تمرکز بر سطح صنعت فضایی، ابتدا شناسایی موقعیت مسأله زا از روش اظهاری و اسنادی انجام و صحه گذاری نتایج با ایجاد گروه کانونی، توسط خبرگان صورت گرفت. با بررسی پیشینه تحقیق، 34 عامل مرتبط با توسعه محصول جدید این سطح شناسایی و در ارزیابی میزان تأثیر آنها در تحقق اهداف فضایی کشور با روش وزن دهی ساده از تصمیم گیری چند معیاره، پنج عامل مؤثر بر توسعه محصول جدید به عنوان پیشران انتخاب شد. سپس ارزیابی تأثیرمتقابل عوامل با نرم افزار میک مک انجام و در تحلیل ساختاری عوامل، روابط بین عوامل اولویت بندی گردید و مشخص شد عامل ساختار و روابط سازمانی در این سطح، تأثیر مستقیم بر تعیین زمان ورود محصول جدید به بازار دارد که نیاز است حاکمان حوزه فضایی توجه ویژه ای به آنها داشته باشند. در نهایت، اولویت ها، الزامات و پیشنهادات بهبود تصمیمات در این سطح برای توسعه محصول جدید ارائه گردید.
تحلیل چند سطحی رابطه جهت گیری هدف دانش آموزان و ادراک آنها نسبت به جهت گیری هدف والدین با کمک طلبی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش ها نشان داده اند دانش آموزان با موقعیت هایی رو به رو می شوند که در آنها نمی توانند خواسته های خود را برآورده کنند و برای انجام تمرینات خود به کمک دیگران نیاز دارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر کمک طلبی دانش آموزان در دو سطح دانش آموز و والدین انجام شد. روش کار: در قالب یک مطالعه همبستگی 400 دانش آموز دختر دوره متوسطه نخست در پایه های هفتم و هشتم در سال تحصیلی 1398-1399 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از 16 کلاس در مدارس مختلف شهر یزد انتخاب شدند. دانش آموزان، پرسشنامه های کمک طلبی Rya و Pintrich و جهت گیری هدفی دانش آموزان و والدین Midgley و همکاران را تکمیل نمودند. از تحلیل دو سطحی (دانش آموز و والدین) با نرم افزار HLM برای تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل چند سطحی و بر اساس مدل غیرشرطی، 27 درصد از واریانس کمک طلبی توسط عوامل سطح خانواده و 73 درصد توسط عوامل سطح دانش آموز تبیین شد که نشان دهنده تغییرپذیری کافی متغیر وابسته در بین سطوح مختلف است، اما با ورود پیش بین ی های سطح دانش آموز و خانواده و بررسی رابطه آنها با متغیر وابسته، میزان تبیین در مدل کامل در مورد متغیرهای سطح دانش آموز به 6 درصد و در مورد سطح خانواده به 18 درصد تغییر یافت. در سطح دانش آموز، متغیرهای جهت گیری هدفی تبحری و اجتناب عملکرد به طور معناداری کمک طلبی را پیش بینی کرد (001/0>P). جهت گیری هدف تبحری و عملکردی والدین در سطح خانواده پیش بین معناداری برای کمک طلبی در این سطح بود (001/0>P). نتیجه گیری: به دلیل معناداری مثبت جهت گیری هدف تبحری والدین، شایسته است تا در خانواده ها شرایطی فراهم شود تا دانش آموزان بر جهت گیری هدف تبحری تاکید کرده و در مواجهه با تکالیف یادگیری دشوار از کمک طلبی بهره بگیرند.
شناسایی مسیر گذار فناورانه انرژی های تجدیدپذیر (انرژی های بادی و خورشیدی) در ایران بر اساس رویکرد تحلیل چند سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
63 - 98
حوزه های تخصصی:
به منظور توسعه انرژی های تجدیدپذیر و جایگزینی آن ها با بخشی از سوخت های فسیلی در ایران لازم است سیاست های مناسبی اتخاذ گردد. اتخاذ سیاست های مناسب، نیازمند شناسایی و تبیین درست تغییرات فناورانه است. از طرف دیگر، با استفاده از مفاهیم مطرح در ادبیات گذار های فناورانه، مشخص می گردد که برای بروز تغییرات فناورانه، تنها تغییر فناوری کفایت نمی کند و تغییراتی در زمینه های اجتماعی، قانونی، صنعتی و اقتصادی نیز لازم است. تحلیل همزمان این تغییرات در یک ساختار اجتماعی با عنوان «گذار فناورانه» شناخته می شود. بنابراین پیش از سیاست گذاری لازم است تا ابتدا، نوع این تغییرات فناورانه، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شناسایی گردد تا بتوان با اتخاذ سیاست های مناسب، مسیر گذار را هموار کرد. نوع شناسی این تغییرات، «مسیر های گذار های فناورانه» نامیده می شود.
در مقاله حاضر، سعی شده است تا با سنجش کیفی مولفه های تعیین مسیر های گذار های فناورانه، مسیر گذار فناورانه انرژی های تجدیدپذیر در ایران شناسایی و تبیین گردد.
نتایج این مطالعه نشان می دهد که در مراحل چهارگانه گذار انرژی های تجدیدپذیر در ایران (پیش از دهه 1370 تاکنون)، مسیر گذار فناورانه در ایران در مراحل دوم و سوم گذار، از جنس مسیر «دگرگونی (لایه بندی)» است و در مرحله چهارم در حال تغییر از «مسیر دگرگونی» به مسیر «جایگزینی فناورانه» است.
تحلیل تشخیصی عؤامل موثر بر مشارکت دانش آموزان در المپیادهای علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر احصاء مجموعه عواملی است که بر مشارکت دانش آموزان در المپیادهای علمی تأثیرگذار است. عطف به هدف فوق، چارچوب نظری مسئله در سطوح خرد، میانی و کلان شکافته شده و تعامل آنها با هم مورد مداقه قرار گرفت.روش پژوهش: در این پژوهش از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شد. تکنیک آماری به کار رفته در این روش، تحلیل تشخیصی بود. برای احصاء روایی ابزار پرسشنامه از اعتبار صوری و برای محاسبه پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد. روش انتخاب نمونه هدفمند بود و به منظور امکان مقایسه بین دو مجموعه موارد (شرکت کنندگان و عدم شرکت کنندگان) جامعه آماری همگنی انتخاب شده و ۳۸۴ نمونه بر اساس شیوه علمی نمونه گیری مورد مطالعه قرار گرفت.یافته ها: این مطالعه که به دنبال دستیابی به تابعی برای تعیین اهمیت هر متغیر مستقل در تمیز گروه ها از همدیگر بود، توانست تفاوت های معنی دار بین این دو گروه را شناسایی کرده و بر اساس تمایزی که در متغیرهای مستقل ایجاد شد، پیش بینی کند که مشارکت کنندگان در المپیاد در متغیرهای مستقل تفاوتی با مشارکت نکنندگان دارند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای کیفیت آموزشی مدرسه، پایگاه اقتصادی و اجتماعی والدین، جو المپیادی مدرسه، نظام ارزشگذاری دانش آموز، توانایی و قابلیت وی و همچنین تشویق والدین قادر به پیش بینی عضویت دانش آموزان در دو گروه مشارکت کننده/ عدم مشارکت کننده هستند. در تحلیل معادله به دست آمده می توان گفت که مشارکت کنندگان در المپیادهای علمی کشور در ارتباط با این متغیرها، تفاوت معنی داری با مشارکت نکنندگان داشته و تابع تشخیصی برآورد شده می تواند عضویت افراد را در دو گروه متفاوت به درستی پیش بینی نماید.نتیجه گیری: با توجه به نتایج کسب شده می توان گفت که یافته های تجربی مبین چارچوب نظری پژوهش است. یعنی در مشارکت/ عدم مشارکت دانش آموزان در المپیاد علمی عوامل متعددی در سطوح خرد و میانی تأثیر دارد. عواملی که از کیفیت عاملان کنش شروع شده و حمایت های خانواده و مدرسه را در سطح نهادی دربرمی گیرد.