فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
271 - 300
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکردی نقادانه و اعتبارسنجی الگوی جامع شایستگی های دیجیتال معلمان در بافت ایران، به روش مرور نظام مند و جست وجو در پایگاه های علمی معتبر، در بازه زمانی سال های 2010 تا 2020 شایستگی های دیجیتال معلمان و الگوهای مطلوب را بررسی کرده است. در همین راستا، با تکنیک تحلیلی مقایسه ای، ده الگو بررسی گردید. نتایج نشان داد شایستگی های ارائه شده در این الگوها با یکدیگر تفاوت های جزئی دارند. همچنین، در نوع طبقه بندی شایستگی ها هم راستا هستند. در نهایت، الگوی اتحادیه اروپا، به عنوان الگویی جامع در شایستگی های دیجیتال معلمان، انتخاب شد. سپس، الگو اتحادیه اروپا در بافت نظام تعلیم وتربیت ایران، با تکنیک دلفی اعتبارسنجی شد. همچنین در این پژوهش، دلایل مربوط به اهمیت یا مغفول ماندن برخی از این شایستگی ها در فرآیند توسعه حرفه ای معلمان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
تأثیر کج فهمی های مفاهیم شیمی در آموزش مباحث زیست شناسی دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
147 - 172
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر پژوهشی کیفی است که با هدف بررسی تأثیر کج فهمی های مفاهیم شیمی در آموزش مباحث زیست شناسی متوسطه دوم انجام شده است. نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی ساده است. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم تجربی منطقه جوادآباد استان تهران در سال تحصیلی 140۱-140۰ تشکیل می دهند. نمونه ای شامل ۳۷ دانش آموز از دو مدرسه متوسطه دوم برای پاسخ گویی به سؤال های پرسش نامه انتخاب شدند. پرسش نامه شامل ۱۰ سؤال زیست شناسی مرتبط با مفاهیم شیمی بود که براساس اطلاعات به دست آمده از مصاحبه با دبیران زیست شناسی و شیمی طراحی شده بود. در این مصاحبه دبیران شیمی به مفاهیمی که دانش آموزان بیشتر در آن ها دچار کج فهمی می شوند اشاره کردند و دبیران زیست شناسی مباحثی را که ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم شیمی دارند و کج فهمی در آن ها آموزش را دچار اختلال می کند مشخص کردند. بعد از بررسی پاسخ های دانش آموزان در مصاحبه ای از آن ها خواسته شد در خصوص پاسخ های خود توضیح دهند تا درک و برداشت آنان و چرایی شکل گیری برداشت غلط در ذهن دانش آموزان مشخص شود. سپس به بررسی کج فهمی های رایج دانش آموزان و دلایل ایجاد این کج فهمی ها پرداخته شد. نتایج به دست آمده نشان داد علت اصلی کج فهمی دانش آموزان در بعضی از مباحث زیست شناسی وجود کج فهمی در مفاهیم شیمی پیش نیاز آن ها ست. در نهایت راهکارهایی برای رفع این کج فهمی ها پیشنهاد شده است.
اثرات روانی-اجتماعی و رفتاری کووید-19 بر سبک زندگی دانش آموزان نوجوان: مطالعه ای مبتنی بر تحلیل متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
17 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی اثرات روانی-اجتماعی و رفتاری کووید-19 بر سبک زندگی دانش آموزان نوجوان به شیوه کیفی بود. داده های پژوهش از اسناد بالادستی که شامل کلیه مقالات معتبر منتشر شده در 3 سال اخیر (سال های 2020 الی 2022) در داخل و خارج کشور بوده است، با 5 کلیدواژه (اثرات روانی-اجتماعی، اثرات رفتاری، کووید-19، سبک زندگی و دانش آموزان نوجوان) در پایگاه های SID، Civilica، Noormags، Magiran، google scholar، science direct و academia جمع آوری و در چارچوب نرم افزار MAXQDA مورد بررسی قرار گرفته است. معیار ورود مقالات به پژوهش، محتوی قابل اجرا برای سوال پژوهش و مطالعات مربوط به متغیر هدف و معیارهای خروج خلاصه مقالات و عدم دسترسی به متن کامل مقاله بوده است. سنجش روایی با استفاده از روایی محتوی و برآورد پایایی داده ها با استفاده از روش هولستی انجام شد. یافته ها نشان داد از مجموع 69 مضمون شناسایی شده از کدگذاری اسناد و متون بالادستی، 3 مضمون سازمان دهنده شناسایی شد. مضمون سازمان دهنده اول اثرات روانی بوده که 30 مضمون فرعی، مضمون سازمان دهنده دوم اثرات اجتماعی بوده که 17 مضمون فرعی و مضمون سازمان دهنده سوم اثرات رفتاری بوده که 22 مضمون فرعی را پوشش دادند. براساس یافته ها، در بین کلیه مضمون های فرعی شناسایی شده، مضمون استرس، اضطراب، افسردگی، قرنطینه، انزوای اجتماعی، اختلال خواب و آسیب به خود مضامینی بودند که بیشترین توجه را در پژوهش ها به خود جلب نمودند. بنابرین نیاز مبرمی به برنامه ریزی مطالعات طولی و رشدی و اجرای طرح مبسوط مبتنی بر شواهد، برای رفع نیازهای روانی-اجتماعی و رفتاری نوجوانان در طول همه گیری و همچنین پس از همه گیری وجود دارد.
بررسی رابطه بین رهبری آموزشی مدیران و فرهنگ مدرسه (مورد مطالعه: مدارس دوره اول متوسطه استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
65 - 79
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین رهبری آموزشی مدیران و فرهنگ مدرسه بود. روش پژوهش برحسب نحوه ی گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود..
روش شناسی پژوهش: جامعه ی آماری پژوهش، کلیه ی معلمان مدارس دولتی دوره ی اول متوسطه ی استان اردبیل در سال تحصیلی 98-1397 به حجم 3064 نفر (1684 مرد و 1380 زن) بود. حجم نمونه بر حسب جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان 346 نفر برآورد شد که این تعداد با در نظر گرفتن افت آزمودنی ها به 418 نفر (230 مرد و 188 زن) افزایش یافت. نمونه ی آماری پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شد. داده ها از طریق پرسشنامه ی رتبه بندی رهبری آموزشی مدیر هالینگر با روایی همگرا 66/0 و پایایی مرکب 90/0 و پرسشنامه ی فرهنگ مدرسه گرونرت و والنتاین با روایی همگرا 62/0 و پایایی مرکب 90/0 به روش حضوری جمع آوری شد.
یافته ها: داده های پژوهش با روش مدل معادلات ساختاری و توسط نرم افزار AMOS24 و Smart PLS3 تجزیه و تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داد که رهبری آموزشی مدیران بر فرهنگ مدرسه تأثیر مثبت و مستقیم دارد (84/0=β).
بحث و نتیجه گیری: رهبری مدرسه برای توسعه ی فرهنگ مدرسه لازم است؛ براین اساس، مدیران مدارس با یادگیری مهارت های ویژه ی رهبری می توانند به فرهنگ مدرسه ای مثبت دست پیدا کنند. در همین زمینه، وزارت آموزش وپرورش ابتدا باید اقدامات اساسی را برای توسعه مهارت های رهبری و سپس توسعه ی فرهنگ مثبت در مدارس به کار گیرد.
واکاوی ابعاد سواد ارزشیابی معلمان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
208 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی ابعاد سواد ارزشیابی معلمان تربیت بدنی بود. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر داده ها کیفی بود. مشارکت کننده ها شامل 18 نفر از کارشناسان، اساتید دانشگاه، سرگروه های آموزشی و معلمان خبره تربیت بدنی بودند که به صورت غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. برای اعتبارسنجی به پژوهش از برخی از معیارها مانند اعتماد، اعتبار، و تاییدپذیری استفاده شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل تم و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا 20 انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد برای اینکه معلمان تربیت بدنی بتوانند زمینه تربیت بدنی کیفی را فراهم کنند، باید دارای برخی از شایستگی ها در مقوله ارزشیابی باشند که از آن به عنوان سواد ارزشیابی یاد می شود. این شایستگی ها شامل آگاهی های زمینه ای (محتوای درس تربیت بدنی، اصول حاکم بر ارزشیابی، آگاهی از اهداف و رویکردهای ارزشیابی و علوم مرتبط با ارزشیابی)، فرایندهای مهارتی (ساخت ابزار و مهارت های سنجش و آمار) و توانایی های تفسیر، تحلیل و بازخورد مؤثر است. ضروری است که معلمان در مقوله ارزشیابی به خوبی آموزش ببینند و سواد ارزشیابی را به عنوان یک فرایند مداوم که پیش شرط های برنامه درسی تربیت بدنی کیفی است را در خود ارتقا دهند. فرایندهای توانمندسازی و ارتقای سواد ارزشیابی در معلمان تربیت بدنی می تواند از مسیر آموزش های بدو و ضمن خدمت صورت پذیرد.
چالش ها و فرصت های آموزش مجازی از دیدگاه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان (مطالعه موردی: دانشگاه فرهنگیان استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی چالش ها و فرصت های آموزش مجازی از دیدگاه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان کردستان بود. در این پژوهش، از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی استفاده شده است. بر این اساس جامعه پژوهش مشتمل بر تمامی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان کردستان مشتمل بر 1245 دانشجوی پسر و 491 دانشجوی دختر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1400 و نیز منابع علمی مکتوب مرتبط با موضوع در پایگاه های اطلاعاتی معتبر داخلی و خارجی از سال 2019 تا 2022 بود. روش نمونه گیری دانشجو معلمان استان کردستان هدفمند و بر اساس قاعده انتخاب تدریجی و رسیدن به اشباع نظری داده ها بود. برای نمونه گیری منابع مکتوب نیز، منابعی که ارتباط بیشتری با موضوع پژوهش داشتند، به شکل هدفمند برای تحلیل انتخاب شدند. داده ها با تحلیل محتوای استقرایی، مورد تجزیه وتحلیل و کدگذاری قرارگرفته و درنهایت چالش های آموزش مجازی در قالب پنج مقوله نهایی 1) چالش های درون فردی، 2) چالش های برون فردی، 3) چالش های مرتبط با دانشگاه، 4) چالش های آموزشی، 5) چالش های مرتبط با اساتید و 22 زیر مقوله استخراج شدند. فرصت های آموزش مجازی نیز در چهار مقوله نهایی 1) فرصت های شخصی، 2) فرصت های سازمانی، 3) فرصت های آموزشی، 4) تشکیل اجتماعات یادگیری و 12 زیر مقوله مورد طبقه بندی قرار گرفتند. با عنایت به این یافته ها پیشنهاد می شود مسئولین دانشگاه، اقدامات کاربردی پیشنهادشده را در راستای کاهش این چالش ها و بسترسازی برای توسعه فرصت های مذکور و درنهایت تسهیل مدیریت آموزش مجازی دانشگاه در آینده، مدنظر قرار دهند.
طراحی و هنجاریابی پرسشنامه رضایت از روش تدریس مدرسان بر مبنای الگوی هَیَجامَد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که رضایت یا نارضایتی فراگیران از روش تدریس مدرسان سهم بسزایی در میزان یادگیری آنان دارد، شایسته است مدرسان در انتخاب روش تدریس خود به نیازهای آنان در یادگیری مطالب توجه داشته باشند، که از جمله این نیازها به کارگیری هیجانات و حواس فراگیران در فرآیند یادگیری است. بنابراین با توجه به جایگاه هیجانات و حواس در آموزش و همچنین اهمیت رضایت فراگیران نسبت به روش تدریس مدرسان، پژوهش حاضر با هدف طراحی و هنجاریابی پرسشنامه رضایت از روش تدریس مدرسان بر مبنای الگوی هَیَجامَد (هیجان و بسامد) انجام شد.روش پژوهش از نوع کمّی و کاربردی است که در آن نگارندگان پس از طراحی پرسشنامه و تأیید روایی محتوایی آن توسط متخصصان روان شناسی آموزش زبان، آن را در اختیار دانشجویان قرار دادند. حجم نمونه بر اساس نمونه گیری در دسترس 398 دانشجو (315 زن و 83 مرد) با میانگین سنی (86/22) در رشته های زبان و ادبیات فارسی، زبان انگلیسی و زبان عربی در مقاطع تحصیلی گوناگون بودند. به منظور بررسی روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی و برای بررسی پایایی آن از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد پرسشنامه رضایت از روش تدریس بر مبنای الگوی هَیَجامَد از سه عامل روان شناختی(10 گویه)، شناختی (10 گویه) و محیطی (8 گویه) تشکیل شده است. همچنین پایایی پرسشنامه نیز از طریق آزمون آلفای کرونباخ با عدد (97/0) تأیید شد. در نتیجه از این پرسشنامه می توان به عنوان ابزاری برای بررسی کیفیت روش تدریس مدرسان در دانشگاه ه ها بهره برد.
تاثیرآموزش شفقت به خود بر تنظیم شناختی هیجان و ترس از صمیمیت در نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش شفقت به خود بر تنظیم شناختی هیجان و ترس از صمیمیت در نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مشغول به تحصیل مقطع متوسطه دوم شهرستان بویین زهرا در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود. حجم نمونه پژوهش بر اساس پژوهش های آزمایشی انجام شده، شامل 30 نفر از جامعه مذکور بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای یک بار در هفته آموزش دیدند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، مصاحبه بالینی بر اساس معیارهای DSM-5، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایچ (2006)، پرسش نامه ترس از صمیمیت دسکاتنر و ثلن (1991) و مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای هومرسون و همکاران (2006) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش شفقت به خود منجر به افزایش استفاده از راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان و کاهش استفاده از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و همچنین، کاهش ترس از صمیمیت در نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای می شود (05/0p<). لذا، می توان از آموزش شفقت به خود در جهت بهبود تنظیم شناختی هیجان و کاهش ترس از صمیمیت در نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای، استفاده نمود.
تحلیل محتوای کتاب جدید التألیف ریاضی ششم ابتدائی بر حسب خلاقیت گیلفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تحلیل محتوای کتاب ریاضی ششم ابتدایی بر اساس شاخص خلاقیت گیلفورد می باشد. روش این پژوهش، توصیفی-پیمایشی از نوع تحلیل محتوای است و در زمره پژوهش های کاربردی می باشد. جامعه آماری، کل محتوای کتاب ریاضی پایه ششم ابتدایی منتشر شده در سال تحصیلی 1402-1401 است که به چهار قسمت(اشکال، فعالیت ها، تمرین ها و کار درکلاس ها و معما و سرگرمی ها) تقسیم شد. در این پژوهش حجم نمونه و جامعه آماری یکسان می باشد. این پژوهش با توجه به انواع اعمال ذهنی گیلفورد(حافظه شناختی، تفکر همگرا، تفکر واگرا و تفکر ارزشیاب) به تحلیل محتوای این کتاب می پردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که محتوای کتاب ریاضی ششم ابتدایی با توجه به شاخص های خلاقیت گیلفورد به سطح تفکر همگرا و حافظه شناختی توجه بیشتری داشته و به سطح حافظه واگرا و تفکر ارزشیاب توجه کمتری شده است؛ این نتایج به این معنا است که بیش از نیمی از محتوای کتاب ریاضی ششم ابتدایی، تاکید به مباحث و موضوعات از قبل سازمان یافته دانش آموزان(تفکر قالبی) دارد؛ بنابراین به نظر می رسد که در برنامه درسی و محتوای آموزشی کتاب درسی ریاضی پایه ششم باید تجدید نظر شود؛ زیرا بر اساس دیدگاه گیلفورد، هر چهار عامل خلاقیت در کنار یکدیگر باعث تقویت خلاقیت فرد می شود.
بررسی نقش تعاملات و پیامدهای آن در روابط درون مدرسه ای بر من حرفه ای دانشجو معلمان کارورز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
117 - 147
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از این پژوهش بررسی پیامدهای تعاملات درون مدرسه ای، بر من حرفه ای دانشجومعلمان کارورز دانشگاه فرهنگیان بود. روش ها : پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی است. روش پژوهش این مطالعه، کیفی از نوع نظریه داده بنیاد است. مشارکت کنندگان این پژوهش، شامل کلیه دانشجومعلمان ترم های پنج تا هشت رشته آموزش ابتدایی استان های کهکیلویه وبویراحمد، خوزستان، فارس، چهارمحال وبختیاری و اصفهان بود که در حال گذارندن کارورزی های 1 تا 4 بودند. از این تعداد با 20 نفر (از هر استان، چهار داوطلب علاقه مند و شهره علمی دانشگاه، دو نفر خانم و دو نفر آقا) از دانشجویان مصاحبه شد و 120 گزارش کارورزی (از بهترین و کامل ترین گزارش ها با توجه به نظر استادان راهنمای کارورزی و معرفی ایشان) هم مورد بررسی قرار گرفت. در انتخاب دانشجویان مشارکت کننده و گزارش های کارورزی، از دو نوع نمونه گیری هدفمند و نظری استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها عبارتند از: مصاحبه های عمیق و گزارش های کارورزی یک تا چهار دانشجومعلمان. در این پژوهش برای تأیید درستی نتایج، گزارش نهایی، یعنی آنچه تولید و اصلاح شد، به شرکت کنندگان برگردانده و به آنان فرصت اظهارنظر درباره یافته ها داده شد. برای افزایش قابلیت اعتماد و اعتبار درونی، از روش کنش متقابل سه گانه استفاده شد. برای تحلیل داده ها در نظریه زمینه ای از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش به طورکلی نشان داد که نقش و پیامد تعاملات مثبت، منجر به استخراج پنج صلاحیت حرفه ای معلمی و نقش و پیامد تعاملات منفی، منجر به استخراج پنج خصیصه عدم صلاحیت من حرفه ای معلمی شد. نتیجه گیری: صلاحیت ها و شایستگی های حرفه ای معلمی عبارتند از: شایستگی های اخلاق معلمی، شایستگی های تعهد حرفه ای، مهارت و عملکرد حرفه ای، انگیزه و علاقه و شوق ذاتی معلمی و منش و سرشت معلمی. عدم صلاحیت ها در زمینه من حرفه ای معلم نیز عبارتند از: عدم صلاحیت اخلاقی، عدم صلاحیت تعهد حرفه ای، عدم مهارت و عملکردحرفه ای، عدم انگیزه و علاقه ذاتی به معلمی و عدم سرشت و منش معلمی.
بررسی رابطه رهبری تحول آفرین بر عملکرد نوآورانه و میانجی گری ساختار سازمانی در معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
17 - 34
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:یکی ازعوامل استراتژیک و حیاتی که می تواند عملکرد نوآورانه کارکنان را تشویق نماید، مفهوم رهبری می باشد. لذا هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه رهبری تحول آفرین بر عملکرد نوآورانه و میانجی گری ساختار سازمانی در معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون بود.
روش شناسی پژوهش: روش پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق، توصیفی- همبستگی از شاخه میدانی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون به تعداد 250نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 151 نفر به عنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه رهبری تحول آفرین بس و اولیو(1985)، پرسشنامه عملکرد نوآورانه چوپانی(1390) و پرسشنامه ساختار سازمانی رابینز(1989) استفاده شد. روائی پرسش نامه ها توسط اساتید محترم مورد تأیید قرار گرفت و پایائی آن ها نیز با اجرای اولیه در نمونه ای به تعداد 25 نفر تأیید شد. ضریب پایایی پرسشنامه ها برای متغیر رهبری تحول آفرین849/0، عملکرد نوآورانه801/0 و ساختار سازمانی799/0 برآوردشده است.یافته ها: بین رهبری تحول آفرین بر عملکرد نوآورانه و میانجی گری ساختار سازمانی در معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون رابطه معناداری وجود دارد.نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت رهبری تحول آفرین پتانسیل، عزم و فرهنگ نوآوری را در سازمان خود افزایش میدهد. همچنین ساختار سازمانی مناسب، پیش فرضی برای موفقیت و نوآوری و تغییر در سازمان است.کلید واژه ها: کلید واژه ها: رهبری تحول آفرین، عملکرد نوآورانه، ساختار سازمانی، معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان کازرون
بررسی رابطه بین روابط موضوعی و احساس تنهایی با میانجی گری قدرت ایگو در دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدرت ایگو و نحوه به کارگیری مکانیسم های دفاعی در برابر رویدادها و در زمان تجربه هیجانات ناخوشایند، از جمله عوامل مرتبط با تداوم رفتار خود آسیبی است. بر اساس مباحث مطرح شده و با توجه به در دسترس نبودن داده های مرتبط در این زمینه، به پیش بینی قدرت ایگو بر اساس روابط بین موضوعی و احساس تنهایی پرداخته شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است و از لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم در سال تحصیلی 1402-1401 در سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به تعداد 1034 نفر بود. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی ساده بود که از بین آنها تعداد 387 نفر براساس فرمول برآوردحجم نمونه کلاین با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، سیاهه روان شناختی قدرت ایگو مارک استروم، سابینو، تورنر و برمن (۱۹۹۷)، پرسشنامه روابط موضوعی بل (1995)، پرسشنامه احساس تنهایی راسل و پیلوا و کورتونا (1980)) بود؛ پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 87/0، 95/0، 82/0 به دست آمد. در راستای آزمون فرضیه های اصلی تحقیق از الگویابی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار LISREL و تعیین شاخص-های مجذور کای استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد قدرت ایگو می تواند بر روابط موضوعی و احساس تنهایی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم نقش معنادار داشته باشد؛ همچنین روابط موضوعی از طریق قدرت ایگو اثر غیرمستقیم مثبت بر احساس تنهایی و اثر مستقیم و مثبت بر قدرت ایگو و احساس تنهایی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم پزشکی قم دارد. نتایج همچنین نشان داد مدل پیشنهادی روابط علی بین متغیرهای قدرت ایگو، روابط موضوعی و احساس تنهایی، از برازش قابل قبولی برخوردار است.
اثربخشی راهبرد تدریس مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۳
139 - 154
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی راهبرد یادگیری فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی انجام شده است. روش پژوهش بر اساس ماهیت شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم دوره ابتدایی شهرستان دره شهر در سال تحصیلی 402-1401 بود. برای انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 36 نفر از دانش آموزان پایه ششم دوره دوم ابتدایی دبستان حضرت رقیه شهرستان دره شهر انتخاب و سپس نمونه منتخب به صورت تصادفی در قالب گروه های آزمایشی (18 نفر) و گواه (18 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی اشتیاق تحصیلی فردریکز(2004) استفاده شد. گروه آزمایش طی هشت جلسه با استفاده از راهبرد تدریس فعال مبنی بر فناوری آموزش دیدند و گروه کنترل به شیوه معمول آموزش دیدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شده است. نتایج نشان داد که راهبرد تدریس فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان تاثیر معنی دارد. با توجه به نتایج این پژوهش در خصوص اثربخشی راهبرد تدریس فعال مبتنی بر فناوری بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی ، پیشنهاد می شود این راهبرد در دستور کار معاونت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد.
طراحی و اعتباریابی الگوی بهبود نقص توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
77 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق طراحی و اعتباریابی الگوی بهبود نقص توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اردبیل بود. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت داده ها آمیخته و از نظر شیوه اجرا اکتشافی بود. در بخش کیفی، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نظریه داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی اساتید دانشگاهی و صاحب نظران حوزه مشاوره مدرسه و علوم تربیتی بودند که تعداد 15 نفر از آن ها بر اساس اصل اشباع نظر به صورت نظری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی نیز کلیه آموزگاران دوره ابتدایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 2600 نفر بودند که بر اساس جدول مورگان 335 نفر از آن ها بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته منتج از مفاهیم پالایش شده به دست آمده از کدهای اولیه بودند. مجموعه داده های به دست آمده بعد از طی فرآیند مستمر کدگذاری های باز، محوری و انتخابی در قالب 156 کد باز، 146 مفهوم، 12 مقوله و 6 طبقه بر اساس رویکرد سامان مند سازمان دهی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد الگوی بهبود نقص توجه و بیش فعالی در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر اردبیل تحت مقولات ویژگی های فردی و روان شناختی، مهارت های حرکتی، مهارت های اجتماعی، اختلال نقص توجه، راهبردهای آموزشی در سطح فردی، راهبردهای آموزشی در سطح بین فردی و ارتباطی، مداخلات دارویی و تغذیه ای، مداخلات فیزیولوژیکی و رفتاری، کنترل روان شناختی، تقویت توانایی های حرکتی و جسمانی، رشد روان شناختی و مشارکت اجتماعی دسته بندی و از نظر اعتباریابی برازش شدند (p<0.05). درنهایت پیشنهاد می شود از نتایج یافته های این پژوهش به عنوان یک راهنما و مسیر کلی برای بهبود نقص توجه و بیش فعالی توسط متخصصان در مدارس و نیز در سایر مراکز همچون مراکز خدمات روان شناختی، کلینیک های مشاوره و روان درمانی، مراکز بهزیستی، دانشگاه ها و ... متناسب با موقعیت ها و زمینه های موجود استفاده شود.
آینده پژوهی توسعه آموزش هوشمند با در نظر گرفتن نقش فناوری های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
176 - 194
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرکز ما در این پژوهش بر هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء است. این دو، مجموعه ای از فناوری هایی هستند که ضمن تمایز آفرینی به سرعت در حال گسترش می باشند و جنبه های مختلف مربوط به آموزش را به طور اساسی تغییر می دهند. بنابراین هدف از انجام این پژوهش شناسایی سناریوهای توسعه آموزش مبتنی بر درک صحیح از تغییرات در روند توسعه فناوری در سطح بین المللی است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از نظر روش از نوع آمیخته اکتشافی است. بدین ترتیب ابتدا در گام اول با روش کیفی مرور ادبیات پژوهش پیشران ها شناسایی و در گام دوم با روش کمّی آزمون دوجمله ای تأیید شدند، سپس در گام سوم با روش دیمتل به تحلیل پیشران ها پرداخته شد. در نهایت پس از شناسایی عدم قطعیت های کلیدی، در گام چهارم با استفاده از روش تحلیل متوازن تأثیر متقابل، سناریوها استخراج و سپس تدوین گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های خبره سنجی برای روش های آزمون دوجمله ای، دیمتل و تحلیل متوازن تأثیر متقابل است. بدین ترتیب جامعه نظری در گام های دوم الی چهارم پژوهش را خبرگان آگاه به موضوع پژوهش به تعداد 20 نفر از طریق نمونه گیری هدفمند تشکیل می دهد.
یافته ها: ما نهایتاً توانستیم 16 پیشران تأثیرگذار را شناسایی کنیم و بر مبنای حالت های تأثیرگذاری آنها که آینده را متأثر می سازد به تدوین سه سناریو محتمل بپردازیم.
بحث و نتیجه گیری: نتایج ما تأکید می کند که تحقیقات هوش مصنوعی تأثیر قابل توجهی بر ساختار آموزشی دارد. جنبه های مهم رشد هوش مصنوعی بر آموزش شامل صنعت آموزش خصوصی قوی و علاقه فزاینده بین المللی است. این مطالعه بر اساس رهنمودهای تحقیقاتی مبتنی بر شواهد، دستور کار روشنگری را برای آینده ارائه می دهد که به محققان آینده، هوش مصنوعی برای شناسایی مسائل تحقیقاتی معاصر و توسعه تحقیقات تأثیرگذار برای حل مشکلات پیچیده اجتماعی کمک می کند.
.
تأثیر مهارت های کوانتومی مدیران بر چابکی سازمانی با میانجیگری آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پیچیدگی شرایط محیطی، پویایی و نامطمئن بودن از جمله نشانه های عصر جدید کوانتومی است. اجرای مدل کوانتومی باعث می شود که سازمان ها مدام در حال تغییر، چابک و در آنها ابتکار و معلومات آزادانه در جریان باشد.
روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر از نظر ماهیت کمی، از نظر هدف کاربردی و روش اجرای پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان ادارات آموزش و پرورش شهرستان همدان به تعداد 512 نفر تشکیل دادند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسشنامه استاندارد مهارت های کوانتومی مدیران میرصفیان (1395)، آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی گراهام (2006) و چابکی سازمانی شریفی و ژانک (1999) استفاده گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری توسط دو نرم افزار Spss و Lisrelتحلیل شدند.
یافته ها: یافته های فرضیات پژوهش نشان داد اثر مستقیم مهارت های مدیریت کوانتومی بر آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی 76/0 و بر چابکی سازمانی 33/0 مثبت و معنادار است. همچنین اثر مستقیم آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی بر چابکی سازمانی 52/0 مثبت و معنادار است. اثر غیر مستقیم مهارت های مدیریت کوانتومی از طریق آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی بر چابکی سازمانی 39/0 مثبت و معنادار است.
بحث و نتیجه گیری: آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی می تواند به عنوان نقش میانجی، میزان همبستگی مهارت های کوانتومی مدیران و چابکی سازمانی را افزایش دهد. قرن بیست و یکم نیازمند یک جهان بینی کوانتومی است. پیشنهاد می شود مبانی مهارت های کوانتومی مدیریت به مدیران ادارات آموزش و پرورش شهرستان همدان و حتی مدیران مدارس آموزش داده شود تا بدین طریق زمینه افزایش آمادگی کارکنان برای تغییر سازمانی و به تبع آن چابکی سازمانی فراهم گردد.
واکاوی نیازهای اخلاقی کودکان بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
14 - 32
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف واکاوی نیازهای اخلاقی کودکان ، با روش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد به رویکرد نظامند است. برای گردآوری داده های کیفی، با 12 نفر از متخصصان تعلیم و تربیت در حوزه ی کودکان، با نمونه گیری هدفمند مصاحبه صورت پذیرفت. روش نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. به منظور تعیین روایی محتوایی از نظر خبرگان و برای سنجش پایایی، از ضریب هولستی(0/818) بهره گرفته شد. با استفاده از نتایج تجزیه و تحلیل محتوای مصاحبه ها ، نیازهای اخلاقی کودکان شناسایی و طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری، کدگذاری انتخابی، مدل نیازهای اخلاقی کودکان در قالب 6 مقوله اصلی و شرایط علی، پدیده محوری، راهبردها، شرایط واسطه ای، شرایط مداخله گر، و پیامدهای مدل نیازهای اخلاقی، جهت بهره برداری در مدرسه، خانواده و جامعه ارائه گردید. نیازهای اخلاقی کودکان ( نیازهای اخلاقی روح و روان خود، نیازهای اخلاقی در رابطه با خانواده ، نیازهای اخلاقی در رابطه با آینده، نیازهای اخلاقی در رابطه با طبیعت، نیازهای اخلاقی در رابطه با جامعه، نیازهای اخلاقی در رابطه با خالق هستی)بسیار حائز اهمیت بوده و در شکل گیری شخصیت بزرگسالی کودک و در نهایت سلامت جامعه مؤثر می باشد. پرورش در مدرسه، در خانواده و در جامعه در راستای مؤلفه اصلی نیازهای اخلاقی و نشانگان آن ها در نظر گرفته شود.
مدلسازی تاثیر راهبردهای انگیزشی و یادگیری از طریق اراده بر راهبردهای مدیریت منابع یادگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
196 - 211
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: این پژوهش به منظور ارائه ی مدلی برای تاثیر راهبردهای انگیزشی و یادگیری از طریق اراده بر راهبردهای مدیریت منابع یادگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی انجام گرفتروش شناسی پژوهش: روش پژوهش از نظر راهبرد اصلی: کمی؛ از نظر هدف: کاربردی؛ از نظر راهکار اجرایی: میدانی و اسنادی و از نظر تکنیک تحلیلی: توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) نیمسال دوم سال تحصیلی 1398-1397 در دانشگاه محقق اردبیلی تشکیل می داد که در رشته های مختلف مشغول تحصیل بودند. این دانشجویان در زمان اجرای پژوهش، حداقل به مدت دو نیمسال تحصیلی، سیستم آموزشی را تجربه نموده بودند. حجم جامعه تقریباً برابر 1159 نفر گزارش شده است روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی ساده بود. حجم نمونه ی کلی بر اساس جدول کرجسی- مورگان، با در نظر گرفتن خطای 05/0 = α؛ قریب به 289 نظر گرفته شد که پس از تکمیل و پالایش آنها تعداد 256 پرسشنامه قابل تحلیل بود. در این پژوهش جهت جمع آوری داده ها از، پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری، و پرسشنامه ی اراده استفاده گردید پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری پینتریچ و همکاران (1993) بازنویسی شده توسط دانکن و مک کیچی (2005) حاوی سه مولفه ی انگیزش (با پایایی88/0= α)، راهبردهای یادگیری (با پایایی92/0= α) و راهبردهای مدیریت منابع یادگیری (با پایایی77/0= α) در قالب پانزده زیرمقیاس؛ و پرسشنامه ی ارده با پنج مولفه و بیست ویک سوال و (با پایایی83/0) که توسط کوینیین و کلر تدوین و هنجاریابی شده است.
بررسی امکان تحقق مدارای معرفت شناختی با اتکا به هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
51 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی امکان تحقق مدارای معرفت شناختی با اتکا به عناصر سازنده ی هرمنوتیک فلسفی گادامر و بیان دلالت های تربیتی آن است. روش مورد استفاده این پژوهش روش تحلیل مفهومی است. از طریق این روش می توان تبیینی صحیح و روشن از معنای مفاهیم بواسطه توضیح رابطه ی آن با سایر مفاهیم بدست داد. در این پژوهش با استفاده از این روش، از طریق تحلیل مفاهیم دیدگاه گادامر، پیش فرض های فلسفی وی درباره ی مدارای معرفت شناختی تبیین می گردد. سپس دلالت های تربیتی به واسطه ی این این تحلیل، استنتاج می گردد. در ارتباط با مدارای معرفت شناختی ایده ی صریحی وجود ندارد و آنچه بیان شده سطوح مختلف مداراست. این پژوهش این مفهوم را در سطوح بالاتر، مورد بررسی قرار داده و مفهوم مدارای معرفت شناختی را روشن کرده است. هرمنوتیک فلسفی گادامر می تواند مبنای مناسبی برای دستیابی به مدارای معرفت شناختی باشد. با توجه به اینکه تنوع افکار و عقاید در جامعه ی امروز قابل انکار نیست، آموزش مدارای معرفت شناختی در جریان بیلدونگ با فهم و تفاهم گره خورده است. لازمه ی یک نظام تربیت اجتماعی منسجم، در نظر گرفتن حقوق متقابل افراد انسانی در جامعه می باشد. مباحث مورد بحث گادامر می تواند به ما آموزش دهد برای حرکت در مسیرِ حقیقت، به نگاه دیگری و فهم او از رویدادها توجه داشته باشیم. این توجه به دیگرپذیری موجب می شود قادر به گفت وگوی مؤثر و سازنده باشیم.
بررسی فرآیند یاددهی - یادگیری در محیط الکترونیک: یک مطالعه آمیخته در دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین تغییرات در حوزه آموزش سالیان اخیر، یکپارچگی فناوری با رویکردهای سنتی یاددهی-یادگیری بوده است. این پژوهش آمیخته از نوع کیفی و کمی متوالی بوده و هدف آن بررسی فرآیند یاددهی-یادگیری در محیط الکترونیک دانشگاه تهران بوده است.در مرحله کیفی، محققان از روش تحقیق پدیدارشناسی استفاده کرده اند. مصاحبه ها با دانشجویان و اساتید انجام شد و نمونه گیری به شیوه هدفمند با در نظر گرفتن اشباع داده ها صورت گرفت. یافته های کیفی به بررسی عمیق تجربیات 25 دانشجو و 18 مدرس درگیر در یاددهی-یادگیری الکترونیک در این دانشگاه پرداخته و الگوی نظری فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک در دانشگاه تهران را معرفی کرده است. در قسمت کمی، با توجه به اطلاعات مرحله کیفی و بررسی های نظری گسترده تر، پرسش نامه فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک توسط نویسندگان ساخته و اعتبارسنجی شده است. این پرسش نامه پس از بررسی روایی محتوایی افراد خبره؛ با تعداد 495 دانشجوی دانشگاه تهران که به آن پاسخ دادند، تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی شد. تمامی تحلیل ها روایی و پایایی نهایی این پرسش نامه را با 35 گویه و 8 عامل و آلفای کرونباخ کلی بالای 7/0 تایید کردند؛ بنابراین این سازه به عنوان ابزاری جهت بررسی فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک دانشگاه ها می تواند معرفی شود.پژوهش حاضر عناصر اساسی فرآیند یاددهی-یادگیری در محیط الکترونیک دانشگاه تهران را شناسایی کرده و الگوی مفهومی تطبیقی با نیازها و ویژگی های این مؤسسه آموزش عالی را ارائه کرده است. همچنین با معرفی پرسش نامه فرآیند یاددهی-یادگیری در بستر الکترونیک به معرفی ابزاری جهت بررسی این مهم در این موسسه و سایر موسسات آموزشی همت گمارده است.