مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
فیزیولوژی
حوزه های تخصصی:
اوته ارهارت در کتاب «زنان خوب به بهشت میروند و زنان بد به همه جا» قصد دارد با این باور که تفاوتهای جنسیتی صرفاً حاصل تربیت، سنتهای اجتماعی و فشارهای محیطی است و با استفاده از تکنیکهای روانشناختی، زنان را از افسردگی و ستمهای جنسی و جنسیتی رها سازد و کمک کند تا زنان به تساوی حقوق خود با مردان برسند؛ لیکن از یک سو، بسیاری از مدعای وی با یافتههای روانشناختی، فیزیولوژیک و زیستشناختی همخوانی ندارد. این ناهمخوانی موجب تحلیل نادرست نگارنده از علت فروتری زنان و به دنبال آن ناکارآمدی راهکارهای روانشناختی او شده است. از سوی دیگر، ارهارت برخلاف نظرات رایج علمی و آماری، در برخی از گزارههای کلی و جزیی خویش دچار اشتباه شده و بالتبع نتیجه درستی از این مقدمات به دست نیاورده است. نوشتار حاضر به نقد مبنایی و روشی نظرات ارهارت پرداخته و سرانجام به پیامدهای مدعای وی اشاره مینماید.
تعیین تقویم زمانی مناسب برای گردش در تبریز با استفاده ازشاخص های دمای معادل فیزیولوژی(PET) و متوسط نظرسنجی پیش بینی شده(PMV)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاخص های رقومی متعددی برای مطالعه زیست هواشناسی و زیست اقلیم شناسی از طرف دانشمندان پیشنهاد شده است که امروزه در مطالعات آب و هواشناسی توریسم نیز مورد استفاده قرار میگیرد. از آن میان شاخص های ترکیبی دما- فیزیولوژی که مبتنی بر بیلان انرژی بدن انسان می باشند از اعتبار بیشتری برخوردار هستند. در این مطالعه با استفاده از شاخص های دمای معادل فیزیولوژی) (PET و متوسط نظرسنجی پیش بینی شده (PMV)زمان مناسب گردشگری در شهر تبریز مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه مطالعه که از طریق مدل Ray Man انجام گرفته است نشان میدهد که دوره آسایش اقلیمی دراین شهر بسیار محدود است. به طوریکه دوره آسایش اقلیمی فقط به مدت 45 روز از اوایل خرداد تا اواسط تیر ماه بطول می انجامد و این در حالی است که دوره تنش گرما 80 روز از حوالی 10 تیر ماه تا 20 شهریور و دوره تنش سرما با درجات مختلف به مدت 240 روز از حوالی 15 مهر ماه تا پایان اردیبهشت ماه طول می کشد. بدیهی است توجه لازم به این موضوع برکارآمدی و موفقیت برنامه های توسعه توریسم در این شهر موثر خواهد بود کلید واژه ها: شاخص دما - فیزیولوژی، آسایش حرارتی، مدل بیلان انرژی انسان، آب و هواشناسی توریسم، تبریز.
تاثیر تدریس همزمان آناتومی و فیزیولوژی بدن انسان بر یادگیری دانشجویان بهداشت حرفه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: در اصلاحات برنامه آموزش پزشکی، تلفیق تئوری و عمل در آموزش مورد تاکید قرار گرفته است. دروس آناتومی و فیزیولوژی به عنوان دروس پایه ای اهمیت اساسی دارند. هدف این پژوهش تعیین تاثیر تدریس همزمان آناتومی و فیزیولوژی بدن انسان بر یادگیری دانشجویان رشته بهداشت حرفه ای بود.
روش ها: این بررسی در قالب مطالعه تجربی در میان دانشجویان بهداشت حرفه ای دانشکده بهداشت مشهد در سال93-1392 انجام شد. افراد نمونه به دو گروه آزمایش (25 نفر) و گواه (18 نفر) تقسیم شدند. طرح درس با استفاده از نظرات کارشناسان، تدوین شد. تدریس همزمان دروس آناتومی و فیزیولوژی برای گروه آزمایش و تدریس جداگانه برای گروه گواه، توسط یک مدرس انجام شد. نتایج ارزیابی ها در پایان دوره در قالب نرم افزار SPSS 11 و آزمون T استودنت مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: بین میانگین نمره نهایی فیزیولوژی دو گروه گواه (95/0±36/18) و آزمایش (64/0±40/19) اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0=p). اما بین نمره نهایی آناتومی دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. اختلاف مشاهده شده در برخی از مباحث دروس فیزیولوژی و آناتومی، معنی دار بود.
نتیجه گیری: تدریس همزمان دروس آناتومی و فیزیولوژی بدن انسان موجب افزایش یادگیری دانشجویان رشته بهداشت حرفه ای در درس فیزیولوژی و به ویژه در مباحث عصب و عضله، ریه و بینایی و شنوایی در فیزیولوژی و اندام های فوقانی و تحتانی و قلب در آناتومی می شود.
مقایسه رضایتمندی دانشجویان از تدریس فیزیولوژی به روش سنتی و تلفیقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: روش های مختلف آموزشی در افزایش کیفیت آموزشی و رضایت مندی دانشجویان، نقش مهمی ایفا می کنند. در سال های اخیر، آموزش پزشکی دستخوش تغییرات زیادی شده و روش های جدید آموزشی متنوعی ابداع شده است. هدف این مطالعه، مقایسه رضایت مندی دانشجویان پزشکی از تدریس درس فیزیولوژی به شیوه های سنتی و تلفیقی بود.
ابزار و روش ها: این پژوهش توصیفی- تحلیلی روی 50 دانشجوی پزشکی ترم چهار دانشگاه علوم پزشکی بجنورد در سال 1394 انجام شد که به صورت تصادفی و بر حسب دردسترس بودن انتخاب شدند. ابزار پژوهش، دو پرسش نامه محقق ساخته بود که پایایی و روایی آنها مورد تایید قرار گرفت. پرسش نامه شماره یک بعد از تدریس مباحث کلیه و غدد به شیوه سخنرانی سنتی و تلفیقی و پرسش نامه شماره 2 صرفاً بعد از تدریس به شیوه تلفیقی توسط دانشجویان تکمیل شد. داده ها توسط آزمون آماری T وابسته و به کمک نرم افزار SPSS 16 آنالیز شدند.
یافته ها: میانگین نمره رضایت دانشجویان از تدریس به روش سنتی (48/3±80/24) بیشتر از روش تلفیقی (03/4±30/22) بود (0001/0p<). در روش تلفیقی، اکثریت دانشجویان در خصوص بیان داستان هایی از زندگی روزمره (76%)، نحوه نشستن سر کلاس (48%)، نسبت دادن نقش های سلولی به دانشجویان (60%)، نمایش فیلم و انیمیشن (76%)، استفاده از مولاژ (84%) و اعضای واقعی بدن حیوانات (72%) در حین تدریس و بیان موارد بالینی در افزایش انگیزه یادگیری (76%)، نظر موافق و کاملاً موافق داشتند.
نتیجه گیری: رضایت مطلوب دانشجویان از روش سخنرانی به شیوه سنتی در فهم مطالب و استقبال آنها از شیوه های نوین و فعال یادگیری در امر تدریس، نشان دهنده اثربخشی و کارآیی روش سنتی و لزوم ارتقای آن با روش های تلفیقی است.
فضیلت، علم و سعادت مبنای اخلاق دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درباره نظام اخلاقی در منظومه فکری دکارت است. در مرحله اول این نوشتار می خواهیم نشان دهیم که حتی اگر بپذیریم دکارت یک نظریه منسجم و نظام مند اخلاقی پرورش نداده و به طور خاص تر کتابی مستقل و صریح درخصوص فلسفه اخلاق ننوشته است، اما دغدغه های اخلاقی دارد و میان انواع سبک های زندگی و رفتارهای مختلف تفاوت جدی می نهد. او در آثار گوناگون خود به اصول و مبانی ای اشاره می کند که ما می توانیم براساس آن ها، نظریه اخلاقی منسجمی به دکارت نسبت بدهیم. در مرحله بعد، می خواهیم به ماهیت و ساختار نظر اخلاقی دکارت اشاره کنیم. در این مسیر، ضمن بررسی مختصر دیگر تفسیرهای موجود، تفسیر مورد نظر خود را از اخلاق دکارتی شرح می دهیم و مؤلفه های مهم و اساسی آن را بیان می کنیم. همچنین، در ضمن بحث، به این مطلب نیز اشاره می کنیم که رأی او به چه گروهی از فیلسوفان اخلاق متأخر شباهت بیشتری دارد. همان طورکه خواهیم دید، اخلاق دکارت چهار مؤلفه اصلی دارد: فضیلت، علم، محدودیت معرفت و سعادت. این ها چهار مؤلفه بنیادینی اند که به نظر می رسد توضیح اخلاق دکارت، بدون آن ها ناقص و حتی نادرست باشد. 1
فقر معرفت شناختی و روان شناختی در اندیشة پاولف و مکتب رفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة پاولف و مکتب رفتار، به عنوان یکی از روش های آموزش به ویژه در روان شناسی یادگیری و نیز یکی از شیوه ها و راه های پرورشی، مورد توجه و قابل تأمل است و می توان از رهاورد آن برای بخش هایی از تعلیم و تربیت، بهره های ارزشمندی گرفت. اگر این مشرب درمعرض نقّادی ما قرار می گیرد، ازآن روست که افکار و افعال آدمی را تماما در قالب محرّک ها، بازتاب ها، محیط و نیز فرآیند فیزیولوژیک انسان تحلیل و تعقیب می کنند. آنجاست که هم این روند و هم مبانی آن که همان فلسفه پوزیتیویسم و ماتریالیسم و نیز آموزه های داروینی و دکارتی است، مورد نقد و چالش قرار می گیرد. ما با این نظریه، به منظور یک تکنیک علمی سر ناسازگاری نداریم،محل نزاع ما دیدگا ه های فلسفی،شناخت شناسی و روان شناختی و انسان است که صاحب نظران آنان، چنین نظریه ای را از دل آن استخراج کرده اند. همچنین با آن جهان بینی و معرفتی است که به دلایل ناصواب، به حذف روان شناسی و معنویت و نظام ارزش ها و باورهای قدسی آ دمیان پای می فشارند و به آن رنگ و بوی حیوانی می دهند. فقر اصالت و استقلال در اندیشه و معرفت انسان، فقر خودشناسی، تفکر و هنر، مغایرت با حقایق عقلی، جبرگرایی محیطی و فیزیولوژیک، انکار پدیده های روانی و نیز ناباوری به کیان اخلاق و ارزش ها، نقدهایی است جدی بر مکتب شرطی.
بررسی تطبیقی علوم قرآنی و فیزیولوژی گیرنده های اعصاب گرمایی موجود در پوست انسان
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال دوم آذر ۱۳۹۹ شماره ۱۷
35 - 31
حوزه های تخصصی:
فیزیولوژی بدن انسان یکی از پیچیده ترین مباحث موجود در بین رشته های علوم زیستی می باشد. گیرنده های عصبی به میزان بیشتری نسبت به دیگر نقاط بدن در پوست وجود دارند. خداوند متعال در قرآن کریم به وجود گیرنده های عصبی در پوست انسان اشاره می کند. دانستن محل دقیق گیرنده های عصبی بدون پیشرفت علوم پزشکی و زیستی و نبود تجهیزات در 1400 سال قبل یک اعجاز علمی است. هدف تحقیق به اثبات رساندن وجود اعجاز علمی در یکی از آیات قرآنی است.
شگفتی های فیزیولوژی انسانی از دیدگاه توحید مفضّل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳
109-124
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: انسان؛ یکی از پیچیده ترین مخلوقاتی که نمود «فتبارک الله احسن الخالقین» است، موضوع بسیاری از علوم قرار گرفته است. یکی از علومی که به بررسی انسان ازجهت عوامل رشد و حیات و چگونگی فعالیت اعضای بدن می پردازد، «فیزیولوژی» است. از سوی دیگر بررسی انسان از این منظر در علوم دینی اسلامی هم صورت گرفته است و منابع مختلف دینی ازجمله قرآن و کتب باقی مانده از معصومان و بزرگان دینی نیز به آن پرداخته است. هدف اصلی این پژوهش رسیدن به دیدی جامع نسبت به امکان تطابق علم با دین و درک جدانبودن این دو مقوله از یکدیگر است. روش کار: روش این پژوهش تطبیق و تحلیل مطالب و مراجعه به کتابخانه است و برای اجرای آن، از کتاب های مختلف حوزه ی علوم اسلامی و کتب مربوط به دانش فیزیولوژی و پزشکی و مقالات حوزه ی دینی و پزشکی استفاده شده است. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد بسیاری از مواردی که در حوزه ی علم فیزیولوژی و پزشکی به آنها اشاره شده، بزرگان دین اسلام، به ویژه امامان معصوم (ع) که دارای علم الهی و عصمت بالغه هستند نیز به آنها اشاره کرده اند، که با علوم روز منطبق است. نتیجه گیری: بحث مقایسه یی درباره ی علم فیزیولوژی در دو حوزه ی علوم تجربی و دینی، نشان می دهد که دین (منبعی که دارای آموزه های وحیانی است)، با علم تجربی منطبق است و در حوزه ی علوم تجربی نیز حرفی برای گفتن دارد. این امر موجب می شود در حوزه ی ارتباط علم و دین به تعارض های کامل بین این دو مقوله قائل نباشیم و ارتباط بین این دو را بپذیریم که این امر منجر می شود در بُعد پزشکی، فیزیولوژی و علوم تجربی عقاید دینی را مؤثر بدانیم و گام های بلندی برای ارتباط تنگاتنگ بین آنها برداریم
تحلیل مکان مبنا و چندجانبه نوع کشت بهینه در قطعات مزروعی دشت قیقاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲۲
87 - 110
حوزه های تخصصی:
تخصیص بهینه منابع آب به کشاورزی مخصوصاً در مناطق خشکی چون ایران امری ضروری است. یکی از عوامل مهم در تخصیص بهینه منابع آب، تعیین الگوی بهینه کشت در مزرعه است. در پژوهش حاضر، هم خصوصیات فیزیولوژیکی زمین در تناسب کشت مد نظر بوده است و هم جنبه های اقتصادی کشت و هم میزان امکان پذیر بودن کشت هر محصول در هر قطعه زمین از نظر تمایل کشاورزان به آن. به این منظور از تکنیک های مختلف برنامه ریزی خطی و تصمیم گیری چندمعیاره در کنار مدل تحلیلی SWOT استفاده شد. منطقه مورد مطالعه این تحقیق دشت قیقاج در استان آذربایجان غربی می باشد. در ابتدا هشت محصول مناسب کشت در این منطقه شناسایی و تناسب هر یک از زمین ها براساس خصوصیات فیزیولوژیک زمین، برای این محصولات بررسی شد. استفاده تلفیقی از دو مدل تصمیم گیری چندمعیاره AHP و TOPSIS براساس نُه شاخص مهم تأثیرگذار در محصول، نشان داد که در بین این محصولات، کشت گندم، کلزا و جو در این منطقه ایده آل می باشد. سپس برای بهینه سازی کشت از برنامه ریزی خطی با اعمال محدودیت های موجود تحت چهار سناریوی مختلف با هدف به حداکثر رساندن سود اقتصادی، استفاده شد. نتایج پیاده سازی سناریوها نشان داد که با حذف برخی از محصولات آب بر نظیر سیب زمینی و ذرت دانه ای که رتبه های پایینی را در رده بندی تناسب کشت کسب کرده اند، سود اقتصادی افزایش و مصرف آب کاهش می یابد. مرحله انتهایی کار تعیین کشت مناسب برای هر قطعه زمین است. بنابراین با در اختیار داشتن نتایج روش ها که حاصل تصمیم گیری چندمعیاره، بررسی فیزیولوژیکی و چهارسناریوی برنامه ریزی خطی بود و اولویت های کشت در منطقه و مساحت های مناسب کشت هر محصول را دربرداشت، با اتخاذ رویکردی عمل گرایانه و تحلیلی همه جانبه و بهره گیری از نظر کارشناسان، مدل تحلیلی SWOT به خدمت گرفته شد و محصول مناسب برای کشت به هر یک از قطعات زمین تخصیص یافت، به صورتی که در آن سابقه و اولویت کشت کشاورزان بر اساس دانش کشت هم در نظر گرفته شد. الگوی مناسب به دست آمده نسبت به وضع موجود موجب 2,052,120,000 ریال افزایش سود و 90.770.6 متر مکعب کاهش مصرف آب می شود. از مزایای اصلی روش استفاده شده، بهره گیری هم زمان از نتایج مدل های تصمیم گیری چندمعیاره، برنامه ریزی خطی و شرایط کشت در منطقه در راستای پیشنهاد یک الگوی کشت عملیاتی و همه جانبه است.
تاثیر آموزه های فلسفی بر دانش فیزیولوژی جالینوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر علمی مبتنی بر پیش فرض های متافیزیکی و فلسفی است و پزشکی نیز از این امر مستثنی نیست. در پزشکی اخلاطی جالینوس فلسفه و منطق را جزو مقومات طب می داند و نظریه پزشکی خود را بر آن بنیان می نهد. از این رو جالینوس آناتومی و فیزیولوژی را نه تنها برای مطالعه اندام ها و فرآیندهای درون بدن، بلکه منبع مهمی برای پاسخ به سوالات فلسفی می دانست. از این رو مساله پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزه های فلسفی جالینوس بر دانش آناتومی و فیزیولوژی او است. بدین منظور مقاله از چهار بخش تشکیل شده است: دربخش نخست تاریخچه فیزیولوژی پیش از جالینوس بررسی شده است و بخش دوم به آموزه های فلسفی و مفاهیم مهم دانش فیزیولوژی و نگاه فلسفی جالینوس می پردازدو در بخش های بعدی تاثیر آموزه های فلسفی جالینوس بر شناخت فیزیولوژی مغز و اعصاب، قلب، تنفس، هضم، تولید مثل و جنین شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش به روش کتابخانه ای و با اتکا بر آثار منتسب به جالینوس انجام شده است. بررسی آثار مربوط به فیزیولوژی جالینوس نشان می دهد که او تحت تاثیر نظریه سنخیت سه گانه افلاطون معتقد بود که سه اندام اصلی بدن: مغز، قلب و کبد هستند، از این رو سیستم فیزیولوژی جالینوس شامل مجموعه ای از فعالیت های متمرکز بر کبد، قلب/ریه ها و مغز است، فرآیندی که برای ادامه زندگی فرد باید دائماً تجدید شوند. همچنین هدف جالینوس از تشریح و شناخت آناتومی و فیزیولوژی بدن، پی بردن به ماهیت پنوما بود.
بسط ادراکات فضایی تماشاگر از طریق امپاتی با کالبدهای فیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه در روند شکل گیری و تکامل سینما، نمایانگر علاقه به تشریح حالت بدن انسانی و تسخیر حرکت جسمانی است. مرکزیت بدن در گسترش سینمای اولیه، نکته ای است که با توجه به «چرخش جسمانی» در تئوری های معاصر فیلم، مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفته است. تحلیل و بررسی تلاش های پیشگامان اولیه سینما همچون ماری، مایبریج و ملیس، نمایانگر این مهم است که تبارشناسی تصویر متحرک را به جای الگوهای اپتیکی مرسوم در تئوری های روان کاوانه، می توان در آزمایش های فیزیولوژیکی انتهای قرن نوزدهم ریشه یابی نمود. مقاله حاضر می کوشد با مورد تاکید قرار دادن این ماهیتِ ذاتاً «بدن مندِ» مدیوم سینما، با بهره گیری و بازخوانی مفهوم امپاتی، رابطه فضایی و کالبدی تماشاگر با فیلم را مورد بررسی قرار دهد. امپاتی، عمل «احساس کردن در درون دیگری» است که نخستین بار توسط ویشر مطرح شد و بعدها توسط نظریه پردازانی چون لیپز، اشمارسو و ولفلین بسط داده شد. مبتنی بر خوانش پدیدارشناسانه از امپاتی، تماشاگر از طریق بیرون افکنی بدن خود به کالبدهای فیلمیک، می تواند تجربه فضایی آنها را تجربه کند و از این طریق خود را در موقعیت های فضایی متفاوتی قرار دهد. از این رو می توان فیلم ها را به مثابه منابع غنی و ارزشمندی در نظر گرفت که برای مخاطبان، امکان تجربه های غریب و ناممکن فضایی را فراهم می آورند.
مقایسه تحلیل «تجربه نزدیک به مرگ» از نگاه مادی گرایانه و فلسفه و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۵
145 - 164
حوزه های تخصصی:
«تجربه نزدیک به مرگ» از موضوعات مورد علاقه اندیشمندان علوم تجربی، فیلسوفان و الهی دانان است. روان شناسان با ارائه مدلهای انتظار، تولد و مسخ شخصیت در پی تحلیل این تجربیات برآمده اند. فیزیولوژیست ها آن را توهمات ناشی از ترشح هورمون ها، آسیب ناحیه مغزی، تغییرات فشار خون و علل مشابه دانسته اند. هریک از نظریه ها ایراداتی دارند. مسئله تحقیق در این نوشتار مقایسه دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامی در مورد این تجربیات و مقایسه آن با نظرات فیزیکالیست هاست. روش تحقیق این نوشتار مبتنی بر گردآوری اطّلاعات فلسفی عرفانی از روش کتابخانه ای و داده پردازی از روش توصیفی تحلیلی ومقایسه انتقادی با دیدگاه فیزیکالیست هااست. یافته های این تحقیق گویای امکان تشبیه این تجربیات با شهود عرفانی و درنتیجه بهره برداری از معیارهای عرفانی و فلسفی برای ارزیابی آنهاست. امکان استناد به این تجربیات برای اثبات حیات پس از مرگ، ابتناء نصایح اخلاقی و عرفانی برآنها در عین پذیرش امکان خطا و احتراز از استنباط فقهی مبتنی بر آنها از دیگر یافته های این تحقیق هستند.