فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه:بی تردید سرطان یکی از پر استرس ترین رخداد ها است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هیپنوتیزم درمانی برتاب آوری بیماران مبتلا به لوسمی میلوئید حاد تحت درمان شیمی درمانی انجام شد.روش:روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه بیماران مبتلا به لوسمی میلوئید حاد مراجعه کننده به کلینیک کانسر بیمارستان امام بوده و دارای پروند پزشکی و آزمایش فلوسایتومتری در تشخیص لوسمی میلوئید حاد می باشند که تعدادشان 86 نفر بوده و نمونه به حجم 26 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و گروه کنترل (13 نفر) قرار گرفتند.یافته ها:پرسشنامه ای که جهت جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه در نظر گرفته شد عبارت بوداز کانر و دیویدسون بود. شش جلسه هیپنوتیزم درمانی برای گروه آزمایش اجرا شد و برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS₂₂ استفاده شد.نتیجه گیری:نتایج نشان داد که هیپنوتیزم درمانی به طور معنادار موجب موجب افزایش تاب آوری شد که از لحاظ آماری معنادار بوده(p
اثر ساختاری استرس مزمن، تاب آوری و جسمانی سازی بر ناتوانی کارکردی در نشانگان بدنی کارکردی: نقش واسطه ای ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
151 - 172
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش اثر ساختاری استرس مزمن، تاب آوری و جسمانی سازی بر ناتوانی کارکردی در نشانگان بدنی کارکردی با نقش واسطه ای ذهنی سازی بود. روش: پژوهش حاضربا استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نمونه شامل 400 نفر از مردان و زنان در سنین 18 تا 45 سال بودند که با استفاده از فراخوانی اینترنتی، پرسش نامه های استرس مزمن، تاب آوری، جسمانی سازی، ناتوانی کارکردی، ذهنی سازی و نشانگان بدنی کارکردی را تکمیل کردند. یافته ها: یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی، آزمون همبستگی و آزمون مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها در سطح معناداری (05/0>p) حاکی از برازش مناسب مدل داشت. (5/3=χ2/df، 91/0=GFI، 93/0=CFI، 84/0=RMSEA، 93/0=NFI، 89/0=IFI، 58/0=AGFI، 65/0=PGFI). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود که برای بهبود و پیشگیری از ناتوانی کارکردی، علاوه بر نقش استرس، مداخلات و درمان های مبتنی بر ذهنی سازی و تاب آوری نیز در نظر گرفته شود.
الگوهای شخصیت طبیعی و کژکار در بیمار با سرطان خون: یک مورد پژوهی بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرطان می تواند زمینه ساز مشکلات روانی متعددی باشد. تاکنون در اغلب پژوهش های حوزه روانشناسی سلامت، به رخدادهای بعد از ابتلا به سرطان پرداخته شده است؛ اما پژوهش حاضر با هدف فهم فرایندهای طبیعی و کژکار شخصیتی که احتمالاً در سرطان نقش دارند، انجام شده است. این پژوهش با روش مورد پژوهی بالینی براساس الگوی زیستی روانی اجتماعی سلامت و مدل پویشی از شخصیت انجام شده است. با استفاده از آزمون ارزیابی شدلر و وستن یا آزمون سوآپ ( SWAP )، شخصیت بیمار و الگوهای شخصیتی طبیعی و کژکار احتمالی اثرگذار در سرطان در بیمار ارزیابی شده است. نتایج آزمون سواپ با نیمرخ ویژگی های طبیعی و کژکار شخصیتی این بیمار همخوان بود. به عبارتی دیگر، الگوی اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، و اختلال شخصیت وابسته در این بیمار با خودشناسی پایین، خودشیفتگی بالا، ماکیاولیسم پایین، ضد اجتماعی پایین، ارزش خود پایین، ساختارگرایی بالا، سرکوب بالا، بهوشیاری و شفقت خود پایین و جامعه پسندی بالا هماهنگ بود. یافته های این پژوهش مدلی جدید از ویژگی های شخصیتی همبسته با سرطان خون ارائه داده است. شناسایی وبرنامه ریزی برای مدیریت اثرات این ویژگی های شخصیتی می تواند غنای برنامه های رواندرمانی را برای بیماران با سرطان خون بالا ببرد و راهبردهای روانشناختی را برای افزایش متابعت درمانی در این گروه از افراد به دست دهد.
رابطه تکانشگری با شاخص توده بدنی: نقش میانجی گری اعتیاد به مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
106 - 119
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تکانشگری همواره با سوء مصرف الکل و مواد همراه بوده است و توجه کمی به رابطه تکانشگری و اعتیاد به مواد غذایی شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تکانشگری، اعتیاد به مواد غذایی و شاخص توده بدنی بود. روش: طرح پژوهش همبستگی بود. 60 دانشجوی دختر از بین دانشجویان دختر دانشگاه شیراز به روش در دسترس انتخاب شد. آنها مقیاس تکانشگری بارت 11 را برای ارزیابی تکانشگری، پرسشنامه اعتیاد به مواد غذایی یل را برای سنجش اعتیاد به مواد غذایی و وزن و قد برای سنجش شاخص توده بدنی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و AMOS2 و روش های آمار توصیفی و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها: تکانشگری، قادر به پیش بینی اعتیاد به مواد غذایی (0001/0> ρ, 17= F) و شاخص توده بدنی (0001/0> ρ, 1= F) و اعتیاد به مواد غذایی نیز شاخص توده بدنی (0001/0> ρ, 06/1= F) را پیش بینی کرد. تکانشگری از طریق اعتیاد به مواد غذایی قادر به پیش بینی شاخص توده بدنی بود (0001/0 = RMSEA). نتیجه گیری: تکانشگری با رفتارهای پرخطر از جمله مصرف اعتیادآورر الکل و مواد مخدر در ارتباط بوده و پیامد خطرناک دیگر اعتیاد به مواد غذایی است. نظارت بر علائم اولیه اعتیاد به مواد غذایی ممکن است به کاهش احتمال که الگوهای مصرف مواد غذایی اعتیاداور و در نتیجه افزایش وزن و چاقی کمک کند.
استراتژیهای نو در آموزش کودکان نیازمند به آموزشهای خاص
منبع:
پیوند ۱۳۷۱ شماره ۱۵۹
حوزههای تخصصی:
نقش علایم روان شناختی، سبک های دلبستگی و تنظیم هیجان شناختی مادران در پیشبینی شاخص های تن سنجی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سؤتغذیه در کودکان از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر رشد و تحول جسمی و ذهنی آنان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی علایم روان شناختی، سبک های دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان مادران به عنوان پیش بین های مرتبط با شاخص های تن سنجی کودکان 2-7 ساله ی شهر اصفهان بود. روش: جامعه این پژوهش شامل کلیه کودکان 2-7 ساله شهر اصفهان و مادران آنها بود که تعداد 130 نفر از آنها با شیوه نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. ابزار های استفاده شده عبارت بودند از پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسال، فرم کوتاه SCL-90، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان . داده های جمع آوری شده با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیل تشخیص (تمایز) مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد علایم روان شناختی، سبک های دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان مادران توان پیش بینی مشکلات تغذیه ای کودکان را دارد. نتیجه گیری: این نتایج بیانگر اهمیت وضعیت روانی، توانایی تنظیم بهینه هیجانات و سبکهای دلبستگی مادران در سلامت جسمانی کودکان 2-7 ساله بود.
رابطه سندرم شناختی-توجهی با اضطراب و افسردگی در بیماران سوختگی: نقش میانجی سبک های مقابله با استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه سندرم شناختی-توجهی با اضطراب وافسردگی با توجه به نقش میانجی گرانه سبک های مقابله با استرس در بیماران سوختگی انجام شد.روش: تعداد170 نفراز بیماران سوختگی مرکز سوانح سوختگی و جراحی ترمیمی رشت ازطریق نمونه گیری تصادفی انتخاب و وارد پژوهش شدند و پرسشنامه های اختلالات روان شناختیSCL-90-R٬ مقیاس سندرم شناختی-توجهیCAS-1، مقیاس مقابله با موقعیت تنش زا CISS (اندلروپارکر1990)٬ را تکمیل کردند. داده ها از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شد. جهت آزمون اثرهای واسطه ای درمدل پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد سندرم شناختی-توجهی برعلائم اضطراب و افسردگی بیماران سوختگی تاثیر معنادار و مثبت دارد. همچنین یافته ها نشان دهنده ی تاثیر منفی و معنادار سبک مقابله مساله مدار و تاثیر مثبت و معنادار سبک مقابله هیجان مدار بر علائم اضطراب و افسردگی در بیماران بود. نقش میانجی سبکهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار در رابطه بین سندرم شناختی-توجهی و علائم اضطراب و افسردگی بیماران نیز تایید شد. نتیجه گیری: سازه های فراشناختی مانند سندرم شناختی-توجهی و سبک مقابله ای درحیطه توانبخشی و بهزیستی روانی بیماران سوختگی بسیار حائز اهمیت هستند که باید مورد توجه قرار گیرد.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب، خواب و شدت درد در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
111 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع فیبرومیالژیا در زنان و اختالالات روانشناختی همبود مانند اختلالات اضطرابی و خواب منجر به خلل در درمان جسمانی و کاهش کارکرد زندگی سالم بیماران می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب، خواب و شدت درد بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد. روش: در این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه تعداد 34 نفر از مراجعه کنندگان مبتلا به فیبرومیالژیا بیمارستان بوعلی شهر تهران در سال 1397 از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل (لیست انتظار) منتسب شدند. از طریق 8 جلسه، آموزش گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه آزمایش انجام شد. همزمان گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش به پرسشنامه های اضطراب بک، درد مک گیل و اختلال خواب کولین اسپایت پاسخ دادند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس و اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس و اندازه گیری مکرر نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش علائم اضطراب، خواب و شدت درد در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا تأثیر معناداری دارد (001/0>p-value). نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق ایجاد و توسعه پذیرش و انعطاف پذیری روانشناختی، می تواند از آسیب های روانشناختی بیماران بکاهد و منجر به کاهش شدت درد، اختلال خواب و اضطراب گردد.
اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر بهزیستی روان شناختی و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به ریفلاکس معده به مری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
151 - 168
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ریفلاکس معده به مری از شایع ترین بیماری های دستگاه گوارش می باشد که با کاهش بهزیستی روانشناختی و افزایش استرس همراه است. هدفاز این پژوهشبررسیاثربخشیکاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و استرس ادراک شده در زنان مبتلا به ریفلاکس معده به مری است . روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (دو ماه) است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به ریفلاکس معده می باشد که به بیمارستان های علوم پزشکی شهر تهران مراجعه نموده اند. نمونه شامل 30 زن که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی در هشت جلسه به مدت دو ساعت تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (RSPWB - SF) و مقیاس استرس ادراک شده (PSS) بود. شرکت کنندگان پرسشنامه ها را در سه زمان (پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری) پاسخ داده و اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار اس پی اس تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش استرس ادراک شده تأثیر معناداری داشت . نتیجه گیری: اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس به عنوان یک روش مداخله ای می تواند جهت افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش استرس ادراک شده در زنان مبتلا به ریفلاکس معده به مری بکار رود.
سوگیری های شناختی در طول شیوع ویروس کرونا در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
47 - 62
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بررسی چگونگی رفتار و تفکر افراد جامعه در بحران ها کمک ارزنده ای در کاهش و جلوگیری از آسیب ها در ابعاد مختلف زندگی بخصوص روانشناختی خواهد بود. بدین منظور با هدف بررسی سوگیری های شناختی در مواجهه با بحران کرونا این پژوهش انجام. روش: ابتدا داده های سه ماهه اول شیوع کرونا در ایران مربوط به شبکه های اجتماعی توئیتر، تلگرام، واتساپ و اینستاگرام با کلیدواژه کرونا توسط ستاد علوم و فناوری های شناختی در اختیار محققین قرار گرفت. در مرحله بعد داده ها مورد بررسی قرار گرفت و به دلیل حجم زیاد اطلاعات، داده های شبکه های اجتماعی توئیتر و تلگرام به روش تحلیل محتوا ازلحاظ وجود سوگیری های شناختی و فراوانی آن ها مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از این بود که بیش از 25% از پیام های مورد بررسی حاوی نوعی سوگیری بودند که سوگیری های شبه قطعی (تمایل به نتیجه گیری قطعی باوجود اطلاعات نامشخص) و نرمال بودن (تمایل به تعبیر نرمال بودن شرایط درحالی که بحرانی است) بیشترین فراوانی را داشتند. نتیجه گیری: به طورکلی می توان گفت بحران هایی مانند بحران کرونا با تحت تأثیر قراردادن سلامت روان افراد جامعه می تواند تفکر آن ها را دچار خطا و درنتیجه رفتار آن ها را تحت تأثیر قرار دهد.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر حس انسجام، خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری در پرستاران بیمارستان های تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
171 - 190
حوزههای تخصصی:
مقدمه: روانشناسی مثبت گرا یک رویکرد علمی نوین با تمرکز بر نقاط قوت به جای نقاط ضعف و ایجاد خوبی در زندگی به جای ترمیم بدی ها است. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر حس انسجام، خودکارآمدی، بهزیستی روان شناختی و تاب آوری در پرستاران انجام گرفت. روش: این پژوهش به صورت آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه پیگیری و کنترل انجام گرفت. در این پژوهش 30 پرستار زن با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند و قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری با استفاده از پرسشنامه های خودکارآمدی شرر، حس انسجام آنتونوفسکی، تاب آوری کانر و بهزیستی روانشناختی ریف مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت گرا به صورت معنی داری بهزیستی روانشناختی، تاب آوری و حس انسجام را در پرستاران زن افزایش داد؛ اما نتایج این مداخله بر خودکارآمدی معنی دار نبود. همچنین نتایج آزمون بن فرونی نشان داد که افزایش در متغیرهای حس انسجام، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری در طول زمان ماندگار است. نتیجه گیری: آموزش مبتنی بر روانشناسی مثبت گرا به نحو مؤثری سبب بهبود حس انسجام، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری در پرستاران می گردد.
ارتباط حس انسجام، تفکر مثبت و خودافشایی هیجانی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط حس انسجام، تفکر مثبت و خود افشایی هیجانی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شد . روش: جامعه پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به سرطان بستری شده در بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اردبیل در سال 1395 تشکیل دادند که از بین آن ها 100 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جمع آوری داده ها به وسیله چهار پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHQOL-BRIEF)،حس انسجام (COS)، جهت مداری زندگی (TOL-R) و خودافشایی هیجانی (ESDS) انجام شد. برای تحلیل داده ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که بین حس انسجام و تفکر مثبت با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. از بین مؤلفه های خودافشایی شادی، آرامش و بی حسی با کیفیت زندگی رابطه مثبت، افسردگی، حسادت، خشم، اضطراب و ترس با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان رابطه منفی داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد حس انسجام 59 درصد، تفکر مثبت 29 درصد و خودافشایی هیجانی 29 درصد توانایی پیش بینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را دارند . نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که حس انسجام، تفکر مثبت و خود افشایی هیجانی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران سرطانی کاربرد دارند، لذا این یافته ها می تواند تلویحات مهمی در زمینه پیگیری از مشکلات روان شناختی در این بیماران داشته باشد.
مدلسازی معادلات ساختاری تعیین گرهای درد مزمن: نقش سیستم های فعال ساز / بازداری رفتاری و بهوشیاری زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
120 - 137
حوزههای تخصصی:
مقدمه:شواهدی در ارتباط بین ذهن و بدن درخصوص احساس درد وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بهوشیاری زمینه ای و سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و درد مزمن است. روش:پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی، گذشته نگر و مقطعی است. در این پژوهش از بین 300 نفر از دانشجویان، 166 نفر از مقاطع مختلف دانشگاه پیام نور مرکز تهران به روش نمونه گیری داوطلبانه و دردسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های درد مک گیل، پرسشنامه پنج وجهی بهوشیاری زمینه ای و مقیاس سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری جهت جمع آوری داده ها به عنوان ابزارهای پژوهش به کار گرفته شدند. داده ها با روش همبستگی و به کار گیری معادله ساختاری تحلیل شدند.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض از برازش مطلوب و قابل قبولی برخوردار است. سیستم فعال ساز رفتاری اثر مستقیم و منفی بر درد دارد(38/0- =β) و سیستم بازداری رفتاری اثری مستقیم و مثبت بر درد دارد (36/0 =β). از جهتی سیستم فعال ساز رفتاری با واسطه گری بهوشیاری زمینه ای اثری غیرمستقیم بر درد داردو سیستم بازداری رفتاری از طریق واسطه گری بهوشیاری زمینه ای اثر غیرمستقیم بر درد دارد. نتیجه گیری:با توجه به نتایج می توان گفت سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و بهوشیاری زمینه ای تعیین گرهای مهم برای درد مزمن هستند.
Comparison of the Effectiveness of Emotion-Focused Therapy and Cognitive-Behavioral Therapy on Coping Strategies and Pain Catastrophizing in Patients with Pain Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of this study was to compare the effectiveness of emotion-focused therapy and cognitive-behavioral therapy on pain coping strategies and pain catastrophizing in patients with pain disorder. The research method was a quasi-experimental with pretest-posttest design and a control group and a two-month follow-up. The statistical population of the study included all women with psychosomatic problems and pain who referred to Manoushan and Behsa counseling centers in Tehran. The sample size included 60 (three groups of 20). The research instruments included the Rosenstile and Keefe (1983) Pain Coping Strategies Questionnaire and the Bishop and Pivik (1995) Pain Catastrophe Scale. the emotion-focused experimental group received 12 training sessions and the cognitive-behavioral experimental group received 10 sessions training, but the control group did not receive any intervention during the study.. The results of mixed variance analysis and Benferroni pairwise comparison test showed that both emotion-focused therapy and cognitive-behavioral therapy have significant impact on the components of pain reinterpretation, pain catastrophizing, behavioral activity and coping efficiency (P <0.05), but they do not have significant effect on the components of return attention, ignoring pain, prayer and hope, and self-talking (P <0.05). The results also showed that both treatments have significant effect on pain catastrophizing (P <0.05). Also, no significant difference was observed between the two experimental groups (P <0.05). Therefore, the results of the present study show that emotion-focused therapy, like cognitive-behavioral therapy, can be used for patients with pain disorders and improve their cognitive factors.
Effectiveness of problem-solving skills training on happiness degree in addicts to methamphetamine(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objectives: One of the major complaints of addicts in withdrawal period is their malady and boredom. This study aims to examine the effectiveness of problem solving skills on happiness of addicts to methamphetamine in Tehran city. Method: Using a semi-experimental design and multistage cluster sampling method, 36 addicts were randomly selected and assigned to the experimental and control groups. Both groups filled Oxford Happiness Questionnaire in the pre-test, posttest and after three-month follow up. The participants of the experimental group were taught problem solving skills. Covariance and variance analysis with repeated measurement of Bonn-Ferny test were conducted to analyze the data. Result: Considering the presence of ETA square (0.28), it can be concluded that the experimental intervention led to changes in the treatment group that resulted in 0.28 total changes due to the intervention. We can say that with 99% confidence, there is a statistically significant difference between the mean of the study groups in the three intervention stages. Conclusion: Training problem solving skills is effective in increasing happiness level of addicts to methamphetamine. Keywords: problem solving skills, happiness, methamphetamine, addicts
نقش تشخیصی مدل خلق وخوی کلونینجر و تنظیم شناختی هیجانی در تمیز افراد مصرف کننده دخانیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
127 - 140
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تمیز افراد مصرف کننده دخانیات از افراد سالم بر اساس خلق وخوی و تنظیم شناختی هیجانی بود. روش: پژوهش حاضر دارای طرح طبقه بندی گروهی بود. جامعه پژوهش دانشجویان دختر و پسر گروه فنی مهندسی و علوم پایه شهر کرمان بودند. نمونه نهایی پژوهش 200 شرکت کننده بود (هر گروه 100 شرکت کننده). برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خلق وخوی کلونینجر و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی استفاده شد. یافته ها: در مقایسه به گروه سالم، در گروه مصرف کننده دخانیات میانگین نوجویی و تنظیم شناختی هیجانی ناکارآمد بیشتر و میانگین پشتکار، خودراهبری، پاداش وابستگی و همکاری کمتر بود؛ اما ازنظر آسیب گریزی، خودفراروی و تنظیم هیجان کارآمد تفاوت معناداری نبود. نتیجه گیری: بالا بودن میزان استفاده فرد از راهبردهای ناکارآمد تنظیم شناختی هیجانی و گرایش افراطی به پاداش وابستگی و خودراهبری بالا و نوجویی پایین می تواند فرد را در برابر تمایل به مصرف دخانیات آسیب پذیر کند.
تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابله ای زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس، شایع ترین بیماری نورولوژی ناتوان کننده در سنین جوانی است که عوارض روانشناختی مختلفی نیز به همراه دارد. در سالیان اخیر، میزان شیوع MS، روند فزاینده ای داشته است. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابله ای زنان مبتلا به MS بود. روش: این پژوهش به روش کیفی انجام گردید. 15 بیمار زن مبتلا به MS به روش نمونه گیری دردسترس در این پژوهش شرکت کردند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری به دست آمد و به روش تحلیل محتوای مرسوم، تحلیل گردید. یافته ها: مشکلات اصلی بیماران شامل ضعف مهارت های زندگی، راهبردهای مقابله ای ناکارآمد و آسیب زا، افسردگی و ضعف عملکرد شناختی و هیجانی، باورهای فرهنگی و انگ بیماریMS ، عدم تنظیم هیجانات، مشکلات ارتباط زناشویی و اختلال در روابط اجتماعی به دست آمد. 5 مضمون اصلی رفتارهای مقابله ای بیماران نیز عبارت بودند از: مقابله مذهبی-معنوی، اعتماد به قدرت برتر الهی، اعتقاد به ادامه حیات پس از مرگ، هدفمندی و جستجوی معنای زندگی و مهارت های مقابله ای کارآمد. نتیجه گیری: به منظور غلبه بر مشکلات زنان مبتلا به MS، تدوین یک مداخله جامع مراقبتی و راهکارهای مقابله ای با توجه ویژه به مهارت های مقابله ای کارآمد (مسئله مدار) و نیز راهبردهای مقابله معنوی-مذهبی موردنیاز است.
Cohesion in Discourse of Kurdish Elderly with Alzheimer's Disease(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The use of cohesive devices makes discourse comprehend. However, in the discourse of senile dementia of the Alzheimer's type (SDAT) participants, the lack of the use of cohesive devices hinders effective communication. The present study aims to investigate cohesion in the discourse of SDAT participants. Understanding how these people manage their interactions may lead to suitable approaches for them. Method: The methodology of this quantitative research was ex post facto type. The present study has been performed in one of the nursing home in Kermanshah in 2019. And also, the statistic population of this study included 20 participants (10 SDAT participants and 10 normal elderly participants (NE)) who were matched based on age (63-75 years old), gender, illiteracy, and Kurdish language (Kalhori dialect) speaker. To determine the severity of dementia, the Clinical Dementia Rating Scale (CDR) was performed. Then, the collected interviews were transcribed and coded. The data were analyzed based on Halliday and Hasan's theory (1976) and independent t-test was used to obtain the statistic results. Results: The findings indicate significant differences between groups using grammatical cohesive devices, such as reference (p=0.006), conjunction (p=0.004), ellipsis (p=0.007), and substitution (p=0.426) and lexical cohesive devices such as the same word (p=0.006), synonym (p=0.012), superordinate (p=0.001), general word (p=0.002), and collocation (p=0.387). Conclusion: The results show that grammatical and lexical cohesive devices are used less in the discourse of SDAT Kurdish speakers. However, in the discourse of both SDAT and NE groups, grammatical cohesive devices have more frequency than lexical cohesive devices.
نقش میانجیگری حمایت ادراک شده در پیش بینی درماندگی روانشناختی بر اساس کنترل هیجانی و سبک های مقابله ای در مادران کودکان مبتلا به تالاسمی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر مطالعه نقش میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی درماندگی روانشناختی بر اساس کنترل هیجانی و سبک های مقابله ای در مادران کودکان مبتلا به تالاسمی بود. روش:جامعه آماری پژوهش حاضر مادران کودکان مبتلا به تالاسمی شهر تهران بود که از بین آنها 200 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردیدند. یافته ها: شواهد پژوهش و نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که حمایت ادراک شده نقش میانجیگری در پیش بینی درماندگی روانشناختی بر اساس سبکهای مقابله ای را داشت اما نقش میانجیگری در پیش بینی درماندگی روانشناختی بر اساس کنترل هیجانی را نداشت. همچنین حمایت اجتماعی ادراک شده بر درماندگی روانشناختی اثر مستقیم معنادار داشته است که این اثر برابر 75/0-، برای کنترل هیجانی و سبک های مقابله ای این اثر برابر 36/0است. اثر مستقیم سبک های مقابله ای بر حمایت اجتماعی ادراک شده برابر 36/0 است. تنها متغیر کنترل هیجانی بر حمایت اجتماعی ادراک شده اثر مستقیم معنادار نداشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت حمایت اجتماعی ادراک شده، کنترل هیجانی و سبکهای مقابله ای بر درماندگی روانشناختی مادران کودکان مبتلا به تالاسمی تاثیر داشته است. بنابراین آموزش این موارد می تواند به کاهش درماندگی مادران کودکان مبتلا به تالاسمی کمک کند.
پیش بینی ترس از حرکت بر اساس فاجعه سازی درد و روان رنجورخویی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
25 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فاجعه سازی درد و روان رنجورخویی در پیش بینی ترس از حرکت در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید بود . روش: پژوهشحاضرازنوعمطالعات همبستگی بود.از بین بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید باتجربه درد مزمن که به مراکز درمانی شهر گیلان مراجعه کرده بودند، 100 بیمار به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل مقیاس ترس از حرکت تمپا (TSK)، مقیاس فاجعه سازی درد (PCS) و پرسشنامه پنج عاملی NEO- فرم کوتاه (NEO - FFI) بود . یافته ها: نتایج نشان داد که فاجعه سازی درد و روان رنجورخویی به طور معناداری ترس از حرکت را پیش بینی می کنند. مقدار ضریب رگرسیونی استانداردشده برای فاجعه سازی درد 433/0 و برای روان رنجورخویی 278/0 بود . نتیجه گیری: روان رنجورخویی و فاجعه سازی درد می توانند با تأثیر بر ترس بیمار از حرکت و اجتناب وی از فعالیت، بر کیفیت زندگی تأثیر گذاشته و مشکلات ناشی از درد مزمن را افزایش دهند. ازاین رو لازم است این عوامل در مدیریت و درمان این بیماران موردتوجه قرار گیرند.