مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
خودشفابخشی
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
193-212
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی خودشفابخشی بر سرمایه های روان شناختی، تحمل پریشانی، و سردرد همسران معتادان بود. روش: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی دو گروهی (آزمایش و گواه) سه مرحله ای (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) می باشد. جامعه آماری عبارت بود از: زنان دارای همسر معتاد به مواد افیونی و صنعتی عضو انجمن خانواده های معتادان شهرستان اصفهان در نیمه اول سال 1398. تعداد 30 نفر داوطلب به صورت دردسترس مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه نمونه به آزمون های سرمایه های روان شناختی لوتانز (2007)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و سنجش علائم سردرد نجاریان (1374) پاسخ دادند. بسته آموزشی خودشفابخشی لطیفی، مروی و لوید (1397) طی 12 جلسه (به صورت هفته ای یک جلسه 90 دقیقه ای) به گروه آزمایش آموزش داده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش خودشفابخشی بر سرمایه های روان شناختی، تحمل پریشانی و سردرد همسران معتادان اثربخشی داشته است (0/05> p ) و این نتایج طی گذر زمان نیز ثبات داشته اند. نتیجه گیری: می توان روش خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید جهت افزایش سلامت جسمانی و روان شناختی خانواده های معتادین در مراکز درمانی به کار برد.
اثربخشی آموزش خودشفابخشی (کدهای شفابخش) بر افسردگی، شدت درد ادراک شده و اضطراب مرتبط با درد در بیماران مبتلا به سردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
113 - 132
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر افسردگی، شدت درد ادراک شده و اضطراب مرتبط با درد در بیماران مبتلا به سردرد مزمن در سال 1398 انجام شد. روش: پژوهش نیمه تجربی حاضر با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. تعداد 60 نفر از مراجعه کنندگان به یکی از بیمارستان های شهر اصفهان با سابقه شکایت سردرد مزمن از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش؛ پرسشنامه های افسردگی زونک (1965)، درد مک گیل (1997) و اضطراب درد مک کراکن (1967) بود. داده ها با استفاده از تحلیل آماری اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی در بهبود افسردگی، کاهش شدت درد ادراک شده و کاهش اضطراب مرتبط با درد شرکت کنندگان در آموزش خودشفابخشی در پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری داشته است (001/0>p). نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش خودشفابخشی با کاهش استرس فیزیولوژیک از طریق درمان خاطرات سلولی مخرب، اصلاح سبک زندگی و آموزش تکنیک های آرام سازی، موجب کاهش سردرد افراد مبتلا شده است؛ بنابراین می توان از این روش به عنوان یک رویکرد جدید با اثرات نسبتاً پایدار برای کاهش سردردهای مزمن در مراکز درمانی و خدمات روان شناختی استفاده نمود.
اثربخشی آموزش خودشفابخشی (کدهای شفابخش) بر حس انسجام در مردان وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۸۲-۲۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر حس انسجام در مردان وابسته به مواد مخدر در سال ۱۳۹۹ بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه مردان وابسته به مواد مخدر شهر اصفهان در سال 1399 بود. از میان آن ها، ۳۰ نفر که تمایل به شرکت در تحقیق را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تقسیم شدند. پرسش نامه حس انسجام برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. گروه آزمایش تحت ۱۴ جلسه (به صورت هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای) آموزش خودشفابخشی قرار گرفتند و پس از اتمام آموزش پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی در افزایش حس انسجام مردان وابسته به مواد تاثیر معناداری داشت. نتیجه گیری: بنابر نتایج تحقیق می توان آموزش خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت نگرجهت افزایش سلامت روان شناختی افراد وابسته به مواد مخدر در مراکز درمانی مرتبط با ترک مواد مخدر با اثرات نسبتا پایدار برای افزایش مهارت های خود مراقبتی به کاربرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال پرخوری به عنوان یک اختلال شایع روانشناختی منجر به آشفتگی و مشکلات متعددی برای فرد می شود. یکی از مشکلات در افراد مبتلا به اختلال پرخوری ظرفیت تحمل پریشانی پایین است، که این مسئله باعث افزایش تمایل فرد به پرخوری می گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان خودشفابخشی برتحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش کمی و نیمه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۸ است که ۴۵ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسش نامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) بود. هر یک از گروه های آزمایش ۱۲ جلسه تحت درمان گروهی شناختی رفتاری میشل و درمان خودشفابخشی مروی و لطیفی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری و مجذور کای استفاده شد. یافته ها: بر اساس آزمون مجذور کای تفاوت معناداری از لحاظ سن، تحصیلات و مدت بیماری بین سه گروه مشاهده نشد (۰۵/۰<P). نتایج نشان داد که درمان خودشفابخشی در تمامی ابعاد تحمل پریشانی و درمان شناختی رفتاری در تمامی ابعاد بجز بعد تحمل در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری داشتند (۰۵/۰>P). همچنین درمان خودشفابخشی باعث افزایش بیشتر ابعاد تحمل، جذب و نمره کل تحمل پریشانی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری شده است (۰۵/۰=P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از درمان شناختی رفتاری و خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی زنان مبتلا اختلال پرخوری عصبی استفاده کرد. اگر چه به نظر می رسد درمان خودشفابخشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در این مورد مؤثرتر باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۱۰۲-۸۱
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک، انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با یک گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه مردان وابسته به مواد در حال ترک در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. مداخله درمانی بر اساس پروتکل لطیفی، مروی و لوید (1397) در ۱۴ جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک، اثربخشی معناداری داشت و این اثربخشی در طول زمان نیز پایدار ماند. نتیجه گیری: بنابر نتایج پژوهش حاضر می توان درمان خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت نگر جهت افزایش خودکارآمدی، کاهش باورهای ناسالم مرتبط با مواد و پیشگیری از بازگشت مجدد افراد وابسته به مواد مخدر در مراکز درمانی مرتبط با ترک مواد مخدر با اثرات نسبتا پایدار برای بهبود مهارت های خودمراقبتی به کاربرد.
اثربخشی رویکرد خودشفابخشی بر تحریف های شناختی و بخشودگی بین فردی زنان دچار پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
285 - 305
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی رویکرد خودشفابخشی بر تحریف های شناختی و بخشودگی بین فردی زنان دچار پریشانی روانشناختی انجام شد. روش : این پژوهش، یک مطالعه ی نیمه آزمایشی با دو گروه (آزمایش و گواه) در دو مرحله ی (پیش آزمون و پس آزمون) بود که بر روی زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش وپرورش ناحیه دو شهراصفهان در نیمسال دوم سال 1399 انجام شد.60 نفر دچار پریشانی روانشناختی تشخیص داده شده و بدین منظور 40 نفر واجد شرایط شرکت در پژوهش با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایابی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های پریشانی روانشناختی (کسلر، ۲۰۰۲)، تحریف های شناختی (حمام چی و بویوک، 2004) و بخشودگی بین فردی (احتشام زاده، ۱۳۸۹) بود. گروه آزمایش ۱۴ جلسه 90 دقیقه ای آموزش خودشفابخشی را دریافت و گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج این مطالعه، نشان داد که رویکرد خودشفابخشی بر تحریف های شناختی و بخشودگی زنان دچار پریشانی روانشناختی، اثربخشی معناداری داشت (001/0>p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی خودشفابخشی در ارتقای سلامت روان زنان دچار پریشانی روانشناختی و افزایش بخشودگی در کنار کاهش تحریف های شناختی، توجه به این نوع اموزش به خانواده ها پیشنهاد می شود.
اثربخشی آموزش خود شفابخشی بر بهزیستی، رضایت، تصویر بدن و تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
33 - 49
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش خود شفابخشی برکیفیت زندگی (بهزیستی- رضایت)، تصویر بدن و تحمل پریشانی افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با گروه های آزمایش، گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال 1398 بودند که 30 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسش نامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، کیفیت زندگی- فرم کوتاه ( WHOQOL-BREF ) و پرسش نامه ترس از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005) بود. گروه آزمایش 12 جلسه تحت آموزش خودشفابخشی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی بر افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد (05/0= P ). بعلاوه، آموزش خودشفابخشی بر افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد (05/0= P ). همچنین آموزش خودشفابخشی بر افزایش تحمل پریشانی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد(05/0= P ). نتیجه گیری: با توجه به این پژوهش می توان از آموزش خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی، افزایش کیفیت زندگی (بهزیستی- رضایت) و کاهش ترس از تصویر بدنی زنان مبتلا اختلال پرخوری عصبی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی، واکنش پذیری هیجانی و اضطراب در زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
19 - 32
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی، واکنش پذیری هیجانی و اضطراب در زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بود.
روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر اصفهان بودند که در سه ماهه ی نخست سال 1401 جهت دریافت درمان به مرکز حمایت از بیماران سرطانی مراجعه نموده بودند و تعداد آن ها در این بازه زمانی براساس آمار دریافت شده از مرکز مشاوره 93 نفر بود.30 نفر بعنوان نمونه ی پژوهش به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، واکنش پذیری هیجانی متیو و ناک (2008) و اضطراب زانک ریس و پترسون (1985) بود. جلسات آموزش گروهی خودشفابخشی بر اساس پروتکل لطیفی و مروی (1397) با اقتباس از لوید و جانسون (2010) در طی 14جلسه 2 ساعته بر گروه آزمایش انجام شد. داده های حاصل از این پژوهش با توجه به فرضیه های مورد بررسی و با استفاده از نرم افزار SPSS-24 در دو بخش توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون های نرمال سازی و کوواریانس چندمتغیره) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد آموزش خودشفابخشی گروهی بر تحمل پریشانی و ابعاد آن (تحمل، ارزیابی و تنظیم)، واکنش پذیری هیجانی (حساسیت، شدت و پایداری) و اضطراب (ترس از علائم جسمانی، ترس از کژکاری کنترل شناختی و ترس از مشاهده ی واکنش های اضطرابی) در زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر است (۰۰۵/۰>p).
نتیجه گیری: بنابراین به نظر می رسد که از این روش می توان برای بیماران مبتلا به سرطان سینه استفاده کرد.
تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
89 - 104
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی و عواطف مثبت و منفی در بیماران مبتلا به ام اس شهر اصفهان بود.
روش: این پژوهش یک مطالعهی نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایشی و کنترل از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه ی آماری، تمامی بیماران مبتلا به ام اس مراجعه کننده به مرکز درمانی در سال 1398 و حجم نمونه 31 نفر داوطلب مایل به شرکت در جلسات آموزشی بودند که به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. تمامی شرکت کنندگان در شرایط یکسان، پرسشنامه های عواطف مثبت و منفی (واتسون، 1988) و بهزیستی معنوی (دهشیری، 1388) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. سپس مداخله ی آموزش خودشفابخشی هفته ای 1 مرتبه به مدت 14جلسه ی 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر عواطف مثبت و منفی از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و برای بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر بهزیستی معنوی به دلیل عدم برقراری مفروضه توزیع نرمال داده ها از آزمون فریدمن و ویلکاکسون استفاده شد.
یافته ها: آموزش خودشفابخشی توانست ارتباط فرد با خود، ارتباط فرد با طبیعت و عواطف مثبت گروه شرکت کننده را به طور معناداری افزایش دهد (05/0>P) ولی بر ارتباط فرد با دیگران، ارتباط فرد با خدا و کاهش عواطف منفی تأثیر معنا داری دیده نشد.
نتیجه گیری: می توان روش خود شفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید روانشناسی مثبت گرا جهت افزایش بهزیستی معنوی و عواطف مثبت در بیماران مبتلا به ام اس به کار برد.