فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ترکیبی تئوری ذهن و برنامه چهار عاملی همدلی بر خود اثرمندی هیجانی- اجتماعی و قلدری در دانش آموزان مدارس ابتدایی پسرانه دولتی می باشد. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (دوره دوم) منطقه 4 تهران که در سال تحصیلی 94/1393 مشغول به تحصیل بودند. ابتدا از بین مدارس ابتدایی دولتی پسرانه منطقه 4تهران، دو مدرسه به طور تصادفی انتخاب شدند، سپس به طور تصادفی یک مدرسه به عنوان گروه کنترل و یک مدرسه، به عنوان گروه آزمایش باحجم نمونه 20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خود اثرمندی کودکان و نوجوانان موریس(2001) و مقیاس قلدری ایلی نویز(2001) و پرسشنامه همدلی استفاده شد. پس از آنکه دانش آموزان با همدلی پایین و خود اثرمندی هیجانی- اجتماعی پایین و قلدری بالا، انتخاب شدند، برای افراد گروه آزمایش، طی 10جلسه 1ساعته، آموزش ترکیبی تئوری ذهن و برنامه چهارعاملی همدلی ارائه شد. جهت تحلیل داده ها ازتحلیل کواریانس استفاده شد و نتایج حاکی از تاثیر معنی دار آموزش می باشد. چنانکه افراد گروه آزمایش در مقایسه باگروه کنترل از خود اثرمندی هیجانی - اجتماعی بالاتر و قلدری پایین تری، برخوردار بوده اند.
تعیین سهم پیش پراکندگی رویکردهای برنامه درسی در گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت گرایش به تفکر نقادانه در حوزة علوم انسانی، پژوهش حاضر با هدف تعیین سهم رویکردهای برنامة درسی دانشجویان علوم انسانی در میزان تمایل آنان به تفکر انتقادی صورت گرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعة آماری، تمامی دانشجویان رشته های علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 92-91 بوده اند. تعداد 366 نفر از این دانشجویان طبق جدول کرجسی و مورگان و به شیوة نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب و پرسش نامه های گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) و رویکردهای برنامة درسی ارنشتاین و هانکینز (2009) را تکمیل کردند. داده های حاصل نیز با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. از بین رویکردهای شش گانه، رویکردهای رفتاری، سیستمی، مدیریتی و علمی قادر به پیش بینی تفکر انتقادی دانشجویان نبوده اند (05/0p>)؛ درحالی که دو رویکرد دیگر، یعنی رویکرد انسان گرایی و نومفهوم گرایی قادر به پیش بینی گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان علوم انسانی بوده و رویکرد نومفهوم گرایی، بیشترین میزان پیش بینی کنندگی را به خود اختصاص داده است (000/0p= ، 54/14=(1،364)F). با عنایت به نقش رویکردهای انسان گرایی و نومفهوم گرایی در توسعة گرایش به تفکر انتقادی، حرکت علوم انسانی به سمت رویکردهای غیر فنی در جهت تحول برنامه های درسی این حوزه پیشنهاد می گردد.
کیفیت آموزش بالینی (یک مطالعه موردی از دیدگاه دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد فلاورجان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: مشکلات آموزش بالینی اثرات نامطوبی در دستیابی به اهداف آموزشی پرستاری و مامایی و در نهایت بر سلامت جامعه دارد. بدون تردید ارزیابی کیفیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان نقش مهمی در شناخت مشکلات و ارتقای سطح کیفی آموزش بالینی دارد. این پژوهش با هدف تعیین کیفیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان پرستاری و مامایی انجام شد.\nروش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی 361 نفر از دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد فلاورجان در سال 1394 به روش تمام شماری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه کیفیت آموزش بالینی در پنج حیطه جمع آوری شد. داده ها با آزمون های تی مستقل، آنالیز واریانس و ضریب هم بستگی پیرسون تحلیل شد.\nیافته ها: کیفیت کلی آموزش بالینی در سطح متوسط بود. در حیطه های؛ اهداف و برنامه های آموزشی، عملکرد مربیان، برخورد با دانشجو و نطارت و ارزشیابی در سطح متوسط و در حیطه محیط آموزشی ضعیف ارزیابی شد. 55/1% دانشجویان، محیط آموزشی را ضعیف ارزیابی نمودند. کیفیت آموزش بالینی در حیطه های اهداف و برنامه های آموزشی، محیط آموزشی و نظارت و ارزشیابی از دیدگاه دانشجویان مامایی بطور معناداری بالاتر بود (0/05> P). کیفیت آموزش بالینی در تمام حیطه ها بر حسب ترم تحصیلی اختلاف معناداری داشت (0/05> P).\nنتیجه گیری: با ارزیابی مکرر وضعیت آموزش بالینی می توان نقاط قوت وضعف موجود را شناخت. بنظر می رسد تأمین محیط آموزش بالینی مناسب، استفاده از مربیان باتجربه و برخورد مناسب با دانشجویان به منظور رفع مشکلات آموزش بالینی پرستاری و مامایی ضروری است.
رابطه بین مهارتهای تفکر انتقادی با خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفکر انتقادی توانایی دانشجویان را در مهارت حل مسأله افزایش می دهد و یکی از برون دادهای اصلی آموزش عالی و معیارهای اعتباربخشی مؤسسات است. تفکر انتقادی برای رشته های علوم پزشکی اهمیت ویژه ای دارد زیرا دانش آموختگان آن برای بالین بیمار آماده می شوند. انتقال دانش و مهارت ها از محیط کلاس به کلینیک و کاربرد آنها، به تفکر انتقادی نیازمند است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین مهارت های تفکر انتقادی با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم صورت گرفت.
روش : در این پژوهش توصیفی همبستگی در سال 1394، نمونه ای شامل 303 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی بر حسب جنسیت انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم(ب) و خلاقیت عابدی جمع آوری شد. سپس اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته: میانگین نمره تفکر انتقادی در بین دانشجویان این دانشگاه(3/15±9/84) و در حد ضعیف بود. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مهارتهای تفکر انتقادی با خلاقیت رابطه مثبت و معناداری وجود داشت(0/267 =r ؛ 000/0 =p). اما بین نمره تفکر انتقادی با پیشرفت تحصیلی(0/081 =r ؛ 0/284 =p) و نمره خلاقیت با پیشرفت تحصیلی(0/025 =r ؛ 0/741 =p) رابطه معناداری وجود نداشت. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین میانگین نمره مهارت های تفکر انتقادی و خلاقیت دانشجویان دختر با پسر تفاوت معناداری وجود نداشت. اما بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر با پسر تفاوت معناداری وجود داشت (0/001=p). در نهایت، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که تنها مؤلفه خلاقیت پیش بینی کننده مناسبی برای تفکر انتقادی است.
نتیجه گیری: بهبود فرایند مهارت های تفکر انتقادی به ارتقای سطح خلاقیت دانشجویان منجر می گردد. به ویژه این که مهارت های تفکر انتقادی در دانشجویان رشته های مرتبط با مشاغل پزشکی و بهداشتی، ضرورتی مضاعف دارد.
بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سندرم روده تحریک پذیر با وجود شیوع بالا و علائم مشخص، هنوز علت روشنی ندارد. به نظر می رسد عوامل روانشناختی در بروز و تشدید علائم این بیماری نقش قابل توجهی دارند، اما هنوز درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد، هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود که در آن چهل نفر از بیمارانی که در 6 ماه نخست سال 1394 توسط پزشکان متخصص گوارش شهر اردبیل تشخیص سندرم روده تحریک پذیر دریافت کرده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و بگونه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه به پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و سلامت روانی گلدبرگ پاسخ دادند، سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمود و آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. هر دو گروه پس از اتمام برنامه مجدداً پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه و چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که در بیماران گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کیفیت زندگی و سلامت روانی به طور معناداری بهبود یافته بود (01/0>P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد آموزش شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی در ارتقای سلامت روانی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر موثر است
بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان نقده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان نقده بوده است. که با روش نیمه تجربی انجام گرفت. جامعه آماری آن عبارتند از کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان نقده در سال تحصیلی94-93 که تعداد کل آنان 2870 نفر می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس با 60 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه استاندارد شده سازگاری اجتماعی کالیفرنیا و خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان کنلی استفاده شد. برای تحلیل داده های گردآوری شده از آنالیزکوواریانس یکراهه استفاده شد و نتایج پژوهش نشان داد که: آموزش راهبردهای فراشناختی باعث افزایش خودکارآمدی اجتماعی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان نقده شد.
تأثیر آموزش مهارت های وسعت بخشی تفکر با تأکید بر روش ادوارد دبونو (CORT) بر مهارت حل مسئله و بهزیستى ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های وسعت بخشی تفکر با تأکید بر روش ادوارد دبونو (CORT) بر مهارت های حل مسئله و بهزیستی ذهنی، انجام شد.روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه ى آماری شامل 20 دانشجوی دختر دانشگاه بیرجند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گروه کنترل از نظر رشته ى تحصیلی و سال ورود به دانشگاه، همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه هاى شادکامی آکسفورد (OHI) و شیوه های حل مسئله استفاده و از آزمون t تفاضل برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شد . نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات تفاضل هم برای حل مسئله و هم برای بهزیستی ذهنی، در گروه آزمایش به طور معنادار بالاتر از گروه کنترل بوده است. این یافته ها نشان می دهد آموزش مهارت های وسعت بخشی به روش ادوارد دبونو(CORT) می تواند به عنوان یک روش آموزشی برای افزایش مهارت های حل مسئله مورداستفاده قرار گرفته و موجب افزایش بهزیستی ذهنی شود.
مطالعه ی تطبیقی سبک های تفکر دانشجویان رشته های تحصیلی مختلف دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از پژوهش ها نشان داده است که سبک های تفکر و یا سبک های یادگیری بیش از هوش تبیین کننده کیفیت و میزان یادگیری دانشجویان است. سبک تفکر و یا اصطلاحات همپوش آن مانند سبک شناختی تفکر و سبک یادگیری به برتری های فرد در یادگیری اشاره دارد. با توجه به این که شناسایی روش های ترجیحی فراگیران، نقش مهمی در برنامه ریزی درسی و آموزشی رشته های دانشگاهی دارد، هدف این پژوهش مقایسه سبک های تفکر دانشجویان بر حسب رشته تحصیلی و جنسیت آنان بوده است. بدین منظور 350 دانشجوی رشته های علوم انسانی، علوم پایه و فنی- مهندسی (188 پسر و 162 دختر) دانشگاه شیراز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسش نامه سبک تفکر (گراشا و ریچمن،1996) پاسخ دادند. پایایی ابزار پژوهش به وسیله ی آلفای کرونباخ و روایی آن به وسیله ی تحلیل عامل تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده گردید. نتایج نشان داد که دانشجویان علوم پایه در مقایسه با دانشجویان علوم انسانی و مهندسی بیشتر از سبک های تفکر مسؤولیت پذیر و همکاری خواه استفاده می کنند. همچنین یافته ها روشن ساخت که پسران دانشجو در مقایسه با دختران بیشتر از سبک های تفکر مستقل و اجتناب کننده استفاده می کنند.
تعیین ساختار شناختی دانشِ دانش آموزان سال سوم دبیرستان با استفاده از نظریه فضای دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تأثیر آموزش به دو شیوه نقشه های مفهومی و سنتی بر یادگیری دانش آموزان درباره مفاهیم درس شیمی سال سوم دبیرستان است که با استفاده از تئوری فضای دانش به تجزیه و تحلیل آن پرداخته شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان سال سوم دبیرستان پسرانه شهرستان ایلام (250 نفر) در سال تحصیلی 1392-1391 می باشد در این پژوهش از نمونه در دسترس استفاده شده و دو کلاس سوم دبیرستان از مدارس امام علی(ع) و صاحب الزمان (عج) بطور تصادفی برای روش تدریس کاوشگری و سنتی انتخاب شدند. تعداد دانش آموزان هر یک از این دو گروه 64 نفر بوده و این پژوهش به روش شبه تجربی اجرا گردید. برای گردآوری داده ها از آزمون های یادگیری و نگرش سنج محقق ساخته استفاده و بصورت پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. روایی آنها توسط پنج نفر از اساتید علوم تربیتی و ده نفراز اساتید و معلمان شیمی مورد تایید گرفت. برای پایایی آزمون از آلفای کرانباخ استفاده شد که مقدار آن برای دانش و نگرش به ترتیب برابر 79/0 و 74/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تئوری فضای دانش و نرم افزار آماری پاتر استفاده شده و برای مقایسه میانگین گروه ها آزمون t انجام شد. پس آزمون نشان داد تفاوت نگرش در دو گروه معنی دار است و ساختارهای دانش گروه کاوشگری منسجم تر بوده و مسیر بحرانی آموزش آن متفاوت از مسیر گروه سنتی است.
نقش ادراک از محیط یادگیری ساختن گرا بر مؤلفه های اهداف پیشرفت دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت اهداف پیشرفت به عنوان مؤلفه مهم انگیزشی برای فهم رفتار دانشجویان، بررسی زمینه ها و بسترهای آن، همچون ادراکات محیط کلاسی ساختن گرا حائز اهمیت است؛ از این رو، هدف پژوهش، بررسی نقش ادراک از محیط یادگیری ساختن گرا بر مؤلفه های اهداف پیشرفت در دانشجویان بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد در دانشکده های ادبیات و علوم انسانی، علوم تربیتی و روان شناسی، علوم پایه و کشاورزی در سال (4-1393) بود. حجم نمونه به روش نمونه گیری سهمیه ای، با درنظرگرفتن حجم جامعه در دانشکده های مختلف با استفاده از فرمول کوکران، 193 تن برآورد شد. در این پژوهش، دو پرسشنامه ادراک از محیط یادگیری ساختن گرای اجتماعی و اهداف پیشرفت استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از الگوی معادلات ساختاری تحلیل و الگوی پیشنهادی آزمون شد. نتایج نشان داد که محیط یادگیری ساختن گرا بر مؤلفه های اهداف پیشرفت تأثیر مثبت و معنادار دارد (p<0.5)، علاوه بر این، اجرای الگوی معادلات ساختاری نشان داد که داده ها با الگوی پیشنهادی برازش دارند. ضرایب مربوط به مسیر بین ادراک از محیط یادگیری ساختن گرا و اهداف پیشرفت، 0.36 به دست آمده است و نتایج ناشی از اجرای آزمون t نشان می دهد، ضریب مسیر مورد نظر معنادار است (0.5>p). این بدان معناست که مؤلفه های اهداف پیشرفت دانشجویان تحت تأثیر محیط یادگیری آنان قرار دارد.
تورش توجه در افراد دارای رژیم غذایی و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چاقی یکی از بیماری های زندگی مدرن و صنعتی است که با افزایش رفاه جامعه رو به فزونی است. عوامل شناختی (سوگیری توجه) نقش اساسی در شکست افراد رژیم گیرنده ایفا می کند. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تورش توجه نسبت به محرک های مرتبط با خوراکی های پرکالری در مقایسه با خوراکی های کم کالری حتی به صورت زیر آستانه ای بر عملکرد افراد رژیمی در تکالیف شناختی و اثر تداخل است.
روش کار: این پژوهش علی-مقایسه ای در سال 1390 در کلینیک بیمارستان های قائم و امام رضا (ع) و کلینیک دانشکده ی روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد و شرکت کننده ها (50-20 سال) شامل افراد رژیم گیرنده (30 نفر) و افراد عادی (30 نفر) بودند که با نمونه گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه رژیمی و غیر رژیمی جای داده شدند. نسبت هر دو جنس در هر دو گروه یکسان بود. برای سنجش سوگیری توجه از آزمون استروپ ترکیبی (زیر آستانه ای) استفاده شد و برای هر شرکت کننده، دو نسخه ی تصویری و واژگانی استروپ اجرا شد. نتایج با استفاده از نسخه ی 19 نرم افزار SPSS انجام گرفت. به منظور بررسی تفاوت میانگین های دو گروه از آزمون تی مستقل و برای اثر تداخل محرک ها از MANOVA استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هیچ تفاوت معنی داری بین میانگین های نمرات تداخل تصاویر کم کالری (28/0=P) و تصاویر پرکالری (57/0=P)، نام خوراکی های کم کالری (307/0=P) و نام خوراکی های پرکالری (202/0=P) به صورت زیرآستانه ای بین دو گروه وجود ندارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد زیرآستانه ای بودن محرک های خورد و خوراک (تصاویر و نام خوراکی ها) باعث تورش توجه افراد رژیمی در مقایسه با افراد غیر رژیمی نمی شود.
نقش توجه انتخابی، اضطراب امتحان و عملکرد شناختی در حافظه کاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف نقش توجه انتخابی، اضطراب امتحان و عملکرد شناختی در حافظه کاری دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه ی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل می دادند که از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، نمونه ای به حجم 353 نفر انتخاب شده و موردبررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از آزمون استروپ، اضطراب امتحان اسپیلبرگر، مقیاس وکسلر و آزمون n-back استفاده شد. از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (هم زمان) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که حافظه کاری با زمان توجه انتخابی رابطه مثبت و معنادار و با خطا رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین بین اضطراب امتحان با حافظه کاری رابطه منفی و معناداری وجود دارد. از سویی بین عملکردهای شناختی محاسبات، تنظیم تصویر و طراحی مکعب ها با حافظه کاری رابطه مثبت وجود دارد. بین گنجینه لغات با حافظه کاری رابطه ای مشاهده نشد. از سویی نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نمرات متغیرهای پیش بین (توجه انتخابی، اضطراب امتحان و عملکردهای شناختی)، 19% از تغییرات حافظه کاری را به طور معنی داری پیش بینی می کنند. بنابراین با افزایش توجه انتخابی و عملکردهای شناختی، می توان میزان اضطراب امتحان را کاهش داده و از این طریق حافظه کاری دانش آموزان را بهبود بخشید.
رابطه کارکردهای اجرایی و ظرفیت حافظه کاری با عملکرد خواندن دانش آموزان : نقش سن، جنس و هوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده سن، هوش و جنسیت در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن دانش آموزانی دبستانی انجام شد. نمونه، متشکل از 250 دانش آموز (124 پسر و 126 دختر) دوره ابتدایی بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان دانش آموزان شهر کرج انتخاب شدند. خواندن از طریق آزمون خواندن کرمی نوری و مرادی، هوش از طریق آزمون هوش ماتریسهای پیشرونده ریون، حافظه کاری از طریق آزمون فراخنای حافظه، توجه از طریق آزمون عملکرد مداوم و برنامه ریزی و بازداری از طریق پرسشنامه رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرائی (بریف) اندازه گیری شدند. از روشهای آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد که بین کارکردهای اجرایی (حافظهکاری، بازداری، برنامه ریزی ذهنی و توجه) و خواندن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش و جنسیت در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن نقش تعدیل کننده ندارند. اما سن در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن نقش تعدیل کننده داشت. نتایج این پژوهش همسو با نظریه میاک بود که معتقد است کارکردهای اجرایی مجزا اما مرتبط با یکدیگرند و تفاوت های فردی دانش آموزان در این کارکردها باید در نظر گرفته شوند زیرا بر عملکرد تحصیلی آنها بسیار اثر گذارند.
تدوین چهارچوب طراحی بازی های رایانه ای آموزشی موضوعات شناختی در سطح خرد با روش تحلیل محتوا استقرایی و بررسی میزان اثربخشی آن در یادگیری مفاهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین چهارچوب طراحی بازی های رایانه ای برای یادگیری انواع موضوع های شناختی و بررسی میزان اثربخشی آن در یادگیری مفاهیم بود. برای رسیدن به این هدف از روش تحقیق ترکیبی استفاده شد. در بخش کیفی برای به دست آوردن چهارچوب از تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی برای اعتبار یابی درونی از نظر متخصصان به روش پیمایشی پرسش نامه ای و همچنین برای ارزیابی اعتبار بیرونی از روش آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. با تحلیل داده های مربوط به مکانیک های بازی های رایانه ای، 32 مکانیک مهم بازی های رایانه ای استخراج شد و با آموزش انواع موضوعات شناختی مطابقت داده شد. مکانیک های پیشنهاد شده جهت اعتباریابی درونی به 25 متخصص آموزش و بازی سازی ارسال شد و نتایج تحلیل حاصل از ارزیابی اعتبار درونی چهارچوب نشان داد که چهارچوب پیشنهادی برای آموزش موضوعات شناختی از اعتبار مناسب و خوبی برخوردار است. همچنین جهت به دست آوردن اعتبار بیرونی چهارچوب پیشنهادی در یادگیری مفاهیم، بر روی 38 دانش آموز در گروه های کنترل و گواه اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس برای بررسی میزان اثربخشی و اعتباریابی بیرونی نیز نشان داد که بین بازی طراحی شده بر اساس چهارچوب پیشنهادی و بازی موجود، تفاوت معناداری وجود دارد.
اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر بهبود عملکرد توجه پیوسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رسیدن به عملکرد بهینه توجه از مهم ترین اهداف دانشجویان است. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر ارتقای توجه پیوسته انجام شد. روش: این پژوهش، به صورت نیمه تجربی بوده و در آن از پیش آزمون پس آزمون با گروه پلاسیبو استفاده شد. روش نمونه گیری به صورت در دسترس است. نمونه شامل 30 دانشجوی ورزشکار شهر تبریز بود. 15 نفر برای گروه آزمایش و 15 نفر برای گروه پلاسیبو به صورت جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. آموزش نوروفیدبک طی 20 جلسه، هر هفته سه جلسه اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و پلاسیبو تفاوت معنی داری وجود داشت، به نحوی که آموزش نوروفیدبک باعث بهبود توجه مستمر در افراد شده است. به نحوی که بین دو گروه در نتیجه کل [73/19F=، 001/0< P]، زمان آزمایش [14/11F=، 003/0 P
اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر همجوشی شناختی و شاخص های سلامت جسمانی بیماران مبتلا به فشار خون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی مطالعه حاضر اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر همجوشی شناختی و شاخص های جسمانی بیمارن مبتلا به فشار خون اساسی بود. این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. نخست، آزمودنی ها با استفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس، 26 بیمار مبتلا به فشار خون در بیمارستان ولی عصر شهرستان رشت انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند(13 بیمار در هر گروه). افراد در گروه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش طی 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت ننمود. نتایج نشان داد که بین دو گروه در همجوشی شناختی و شاخص های جسمانی(فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و کورتیزول) تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش به عنوان یک مداخله موثر در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی تلقی می گردد.
تأثیر روش یادگیری مشارکتی جیگ ساو بر نیازهای اساسی روان شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر کلاس درس جیگ ساو بر برآورده شدن نیازهای روان شناختی دانش آموزان (نیاز به خودمختاری، شایستگی و ارتباط) است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود و در اجرای آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جهت دست یابی به اهداف پژوهش، ابتدا دانش آموزان دو کلاس سوم دبیرستان دخترانه (51 نفر) با استفاده از نمونه های در دسترس انتخاب شدند؛ سپس به شیوة کاملاً تصادفی، دانش آموزان یک کلاس، آموزش درس شیمی را به روش جیگ ساو (26 دانش آموز) و دانش آموزان کلاس دیگر (25 دانش آموز) این درس را به روش سخنرانی تجربه کردند. آزمون نیازهای روان شناختی قبل و بعد از مداخله برای گروه ها اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش ها و تکنیک های آماری توصیفی و استنباطی مختلف از جمله روش های آماری میانگین، انحراف استاندارد، تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که روش جیگ ساو اثر مثبتی بر نیاز به خودمختاری و ارتباط و شایستگی دارد. به طور کلی یافته های پژوهش از نظریة خودتعیین گری حمایت کردند و نشان دادند که محیط های حامی خودمختاری از قبیل روش تدریس جیگ ساو اثر مثبتی بر برآورده شدن نیازهای روان شناختی اساسی دارند.