مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
رژیم غذایی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم متابولیک؛ مجموعهای از عوامل خطر نظیر: چاقی، هایپرگلیسمیا، پُرفشار خونی، دیسلیپیدمی است که در توسعه بیماریهای قلبی عروقی و دیابت نوع دو سهیم است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر شش هفته تمرین هوازی و رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی و شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق بود.
روش بررسی: 16 زن داوطلب چاق مستعد و مبتلا به پُرفشارخونی با میانگین سن 44/30±3/74 سال به صورت نمونهگیری در دسترس، گزینش شدند. برنامه تمرین هوازی شامل دویدن نرم، حرکات موزون یا ایروبیک فزاینده و حرکات کششی بود که طی 18 جلسه با تواتر سه جلسه در هفته انجام شد و هر جلسه به مدت 60 دقیقه طول کشید. به علاوه رژیم غذایی کم کالری500 کیلوکالری کمتر از انرژی روزانه بود. پیش و پس از شش هفته مداخله سطوح سرمی شاخص های بیوشیمی خون، گلوکز و انسولین ناشتا به ترتیب با روش آنزیماتیک و ایمونو رادیو متریک اندازه گیری شدند. از شاخصHOMA برای اندازه گیری مقاومت به انسولین استفاده شد.
یافته ها: پس از شش هفته مداخله تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری، کاهش معنی داری در وزن، نمایه ی توده ی بدن، درصد چربی،کلسترول تام، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین کم چگال، مقاومت به انسولین، میانگین فشار خون سرخرگی و افزایش معنی داری در لیپوپروتئین پُرچگال و اکسیژن مصرفی بیشینه مشاهده شد.
نتیجه گیری: تمرین هوازی و رژیم غذایی منظم تأثیر مطلوبی بر ترکیب بدنی، پُروفایل لیپیدی و بهبود شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق دارد
اثر تمرینات ترکیبی هوازی- مقاومتی بر نیمرخ لیپیدی و آنزیم های کبدی بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی تحت رژیم غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین ترکیبی هوازی- مقاومتی بر نیمرخ لیپیدی و آنزیمهای کبدی در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی تحت رژیم غذایی بود. بدین منظور19 مرد مبتلا به بیماری کبد چرب غیر الکلی با میانگین سن 2/8± 1/38 سال و شاخص توده بدن 87/3± 1/28 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی به دو گروه رژیم (8 نفر) و رژیم و ورزش (11 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی، ترکیبی از تمرین هوازی و مقاومتی به مدت هشت هفته، با تواتر سه جلسه ی 90 دقیقه ای در هفته بود. از تمام آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله خونگیری به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل بر تفاوت نمرات استفاده شد (05/0 ≤ α). نتایج نشان داد که در گروه رژیم و تمرین ترکیبی کاهش معنی داری در شاخص های ترکیب بدن، کلسترول تام، حداکثر اکسیژن مصرفی، تری گلیسرید، کلسترول کم چگال و نسبت کلسترول تام به کلسترول پر چگال مشاهده شد؛ و در گروه رژیم غذایی بهبود قابل توجهی در فاکتور های وزن، شاخص توده بدن، دور کمر،نسبت دور کمر به باسن،حداکثر اکسیژن مصرفی، کلسترول تام، کلسترول کم چگال و نسبت کلسترول تام به کلسترول پر چگال مشاهده شد. این پژوهش نشان داد، هشت هفته تمرین ترکیبی هوازی- مقاومتی به همراه رژیم غذایی تاثیر معناداری روی متغیر های بیوشیمیایی بیماران کبد چرب غیرالکلی نداشت. کافی نبودن دوره مداخله (رژیم و ورزش)، تواتر و شدت تمرینات می تواند از جمله علل احتمالی عدم تاثیر تمرین و رژیم بین این دو گروه، بر متغیر های مذکور باشد.
تورش توجه در افراد دارای رژیم غذایی و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چاقی یکی از بیماری های زندگی مدرن و صنعتی است که با افزایش رفاه جامعه رو به فزونی است. عوامل شناختی (سوگیری توجه) نقش اساسی در شکست افراد رژیم گیرنده ایفا می کند. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تورش توجه نسبت به محرک های مرتبط با خوراکی های پرکالری در مقایسه با خوراکی های کم کالری حتی به صورت زیر آستانه ای بر عملکرد افراد رژیمی در تکالیف شناختی و اثر تداخل است.
روش کار: این پژوهش علی-مقایسه ای در سال 1390 در کلینیک بیمارستان های قائم و امام رضا (ع) و کلینیک دانشکده ی روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد و شرکت کننده ها (50-20 سال) شامل افراد رژیم گیرنده (30 نفر) و افراد عادی (30 نفر) بودند که با نمونه گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه رژیمی و غیر رژیمی جای داده شدند. نسبت هر دو جنس در هر دو گروه یکسان بود. برای سنجش سوگیری توجه از آزمون استروپ ترکیبی (زیر آستانه ای) استفاده شد و برای هر شرکت کننده، دو نسخه ی تصویری و واژگانی استروپ اجرا شد. نتایج با استفاده از نسخه ی 19 نرم افزار SPSS انجام گرفت. به منظور بررسی تفاوت میانگین های دو گروه از آزمون تی مستقل و برای اثر تداخل محرک ها از MANOVA استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هیچ تفاوت معنی داری بین میانگین های نمرات تداخل تصاویر کم کالری (28/0=P) و تصاویر پرکالری (57/0=P)، نام خوراکی های کم کالری (307/0=P) و نام خوراکی های پرکالری (202/0=P) به صورت زیرآستانه ای بین دو گروه وجود ندارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد زیرآستانه ای بودن محرک های خورد و خوراک (تصاویر و نام خوراکی ها) باعث تورش توجه افراد رژیمی در مقایسه با افراد غیر رژیمی نمی شود.
تنزل رژیم غذایی و سقوط دودمانی در امپراطوری مغول
حوزههای تخصصی:
عادات و رژیم غذایی مغولان در دورهٔ پیش از امپراطوری و دورهٔ امپراطوری، دارای تفاوت های عمده ای بود، رژیم غذایی پیش از امپراطوری، ساده، محدود و دارای کالری کافی بود و مهم تر اینکه دسترسی محدودی به نوشیدنی های الکلی داشتند، اما در دورهٔ امپراطوری؛ فراوانی و تنوع ویژه ای در رژیم غذایی مغولان پدید آمد، به طوری که تنوع در نوشیدنی های الکلی بخش عمده ای از رژیم غذایی مغولان را تشکیل می داد. تنزل رژیم غذایی و تأثیر آن بر سقوط دودمانی فرمانروایی مغولان هدف این مقاله است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دورهٔ پس از تشکیل امپراطوری، اخلاف چنگیز خان اعتیاد شدیدی به میگساری پیدا کردند، به طوری که تأثیر عمده ای در جنین و کاهش باروری در مردان به دنبال داشت و میانگین طول عمر فرمانروایان مغولی را به طور بی سابقه ای کاهش داد و در نتیجه حکومت آنان را سریع تر به ورطهٔ سقوط کشاند.
تأثیر هشت هفته تمرینات هوازی و مصرف ویتامین E بر روی کبد چرب غیر الکلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهرستان شاهرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر تمرینات هوازی با مصرف ویتامینE بر روی بیماری کبد چرب غیر الکلی در سنین 15 تا 18 سال بود. بدین منظور، 44 بیمار پسر (با میانگین سنی 97/0 ± 79/15 سال ؛ وزن 08/13 ± 10/95 کیلوگرم؛ شاخص توده بدنی 22/3 ± 46/31 کیلوگرم) به طور تصادفی به چهار گروه 11 نفری تمرینات هوازی با کنترل رژیم غذایی، ویتامینE با کنترل رژیم غذایی، ویتامینE + تمرینات هوازی با کنترل رژیم غذایی و کنترل رژیم غذایی تقسیم شدند و متغیرهای وزن، شاخص توده بدنی، نسبت دور کمر به لگن، قندخون ناشتا، کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین کم چگال، لیپوپروتئین پرچگال، آلانین آمینو ترانسفراز، اسپارتات آمینو ترانسفراز و الاستیسیته کبدی افراد، پیش و پس از هشت هفته مداخله اندازه گیری گردید. نتایج آزمون تی جفتی و واریانس یک طرفه نشان می دهد که در مقایسه درون گروهی، کاهش در شاخص هایی همچون وزن در گروه اول، سوم و چهارم؛ شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به لگن در گروه های اول و سوم؛ تری گلیسرید در گروه اول و دوم؛ کلسترول در گروه اول و چهارم؛ لیپو پروتئین کم چگال در گروه چهارم؛ آلانین آمینو ترانسفراز در گروه دوم و الاستیسیته کبدی در تمامی گروه ها معنادار بود (0.05 >P )؛ اما درمقایسه بین گروهی در بین متغیر ها به جز کلسترول و لیپو پروتئین پرچگال، اختلاف معناداری مشاهده نشد (0.05 <P ) که در آزمون تعقیبی شفه، نتایج به نفع گروه ویتامینE با کنترل رژیم غذایی قابل مشاهده بود؛ بنابراین، به نظر می رسد تمرینات هوازی همراه با کنترل رژیم غذایی و یا مصرف روزانه ویتامینE ( 400 میلی گرم) همراه با کنترل رژیم غذایی نقش به سزایی در بهبود و یا کاهش ابتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی داشته باشد؛ اما تا رسیدن به یک استراتژی درمان واحد و مؤثرترین راه نیاز به مطالعات بیشتری است.
اثرات فعالیت ورزشی هوازی و محدودیت کالری (رژیم غذایی کم کربوهیدرات و رژیم غذایی استاندارد) بر آدیپوکاین های مؤثر بر مقاومت انسولین در موش صحرایی نر دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
173 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی تاًثیر تعاملی محدودیت کالری (رژیم غذایی استاندارد و رژیم غذایی کم کربوهیدرات) و در ترکیب با فعالیت ورزشی هوازی بر میزان آدیپوکاین های مؤثر بر مقاومت انسولین در موش صحرایی نر دیابت نوع دو بود. در یک مطالعه تجربی، 48 سر موش صحرایی نر (سن 10هفته) نژاد ویستار (وزن 5/19 ± 229 گرم) پس از دیابتی شدن به طور تصادفی به شش گروه: کنترل، فعالیت ورزشی هوازی (20% تعادل منفی انرژی)، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی استاندارد، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی کم کربوهیدرات، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی استاندارد ترکیب با فعالیت ورزش هوازی و 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی کم کربوهیدرات ترکیب با ورزشی هوازی تقسیم شدند. سپس 20% تعادل منفی انرژی به صورت روزانه و به مدت 8 هفته برای تمام گروه ها اجرا شد. یافته ها نشان داد فعالیت ورزشی هوازی به تنهایی و در ترکیب با رژیم غذایی کم کربوهیدرات باعث افزایش معنی داری در میزان امنتین-1 نسبت به گروه کنترل دیابتی شد ( P≤0.05 )، اما تفاوت معنی داری بین گروه های تجربی با گروه کنترل دیابتی در میزان کمرین مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد گروه رژیم غذایی (استاندارد و کم کربوهیدرات) به تنهایی و در ترکیب با فعالیت ورزشی باعث کاهش معنی داری در میزان مقاومت انسولین شد ( P≤0.05 ). این مطالعه نشان داد که روش ترکیبی فعالیت ورزشی هوازی و رژیم غذایی کم کربوهیدرات می تواند باعث افزایش امنتین-1 و بهبود حساسیت انسولین در موش صحرایی نر مبتلا به بیماری دیابت نوع دو شود.
لزوم واکنش مجامع بین المللی به تهدیدات ناشی از رژیم های غذایی خطرناک منشاء بیماری کرونا
منبع:
حکمرانی متعالی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
187 - 198
حوزههای تخصصی:
شیوع بیماریهای عفونی که از طریق حیوان به انسان منتقل می شود (زئونوز)[1] یکی از بحرانی ترین چالشهایی است که در طی قرون اخیر حیات بشری را با مخاطرات جدی مواجه ساخته و علاوه بر آسیب های جدی بر بخشهای اقتصادی و اجتماعی دولتها تلفات انسانی شدیدی را دربر داشته است.تحقیقات دانشمندان و پژوهشگران حوزه بهداشت و درمان در دهه های اخیرحاکی از آن است که تغییر سبک زندگی انسانها و استفاده از رژیم های غذایی خطرناک و نامأنوس با طبیعت بشر، سرمنشأ پیدایش و گسترش همه گیری[2] و دنیاگیری های[3] متعددی از جمله ایدز، ابولا ، سارس و انواع خطرناکی از آنفلوآنزاهای مسری و کشنده گردیده است.با گذشت حدود یک سال از پیدایش گونه جدید این نوع بیماریهای زوناتیک با عنوان کووید 19[4] و ظهور علائم اولین ابتلا در شهر ووهان چین تاکنون 110837535 مورد ابتلا به این بیماری و مرگ بیش از2452580 نفر در سراسر دنیا گزارش شده است.[5] بااین حال علیرغم اقدامات سازنده مجامع بین المللی و سازمان بهداشت جهانی در مهار این ویروس مسری، با این حال تلاش و عزم جدی برای جلوگیری از تکرار تجربیات ناشی از شیوع بیماریهای زئونوز و پیشگیری از ظهور گونه های جدید این نوع بیماریها صورت نگرفته است. این پژوهش با مطالعه منشاء مشترک شیوع بیماریهای ناشی از ارتباط انسانها با حیوانات، به بررسی نقش و وظایف مندرج در اساسنامه سازمان ملل متحد و سازمانهای تخصصی مربوطه و با تأکید بر الزامات مقرر در اسناد بین المللی درزمینه حقوق طبیعی ابنای بشر در برخورداری از سطح مطلوب رفاه و زندگی سالم، به لزوم اتخاذ تدابیر و تمهیدات مقتضی و توسعه و تدوین الزامات جدی و موثر از طریق کنوانسیون ها و موافقتنامه های عام الشمول به منظور مقابله با رژیم های غذایی خطرناک که منجر به شیوع این گونه بیماریهای عفونی زئونوز می گردد به عنوان یکی از اساسی ترین راهکارهای جلوگیری از تکرار تجربه جهانی بروز و ظهور گونه های جدید این بیماریها می پردازد. <br clear="all" /> [1] - Zoonatic [2] -Epidemy [3] - Pandemy [4] - Covid-19 [5] - براساس آخرین آمار ارائه شده توسط سایت معتبرWorldometer تا تاریخ نگارش مقاله
نقش رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
161 - 188
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری مالتیپل اسکلروزیس به عنوان یک بیماری مزمن با بروز ناگهانی و غیرقابل پیش بینی سبب کاهش بهزیستی ذهنی در ابعاد هیجانی، روان شناختی و اجتماعی می گردد. این پژوهش با هدف بررسی نقش رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آن ها 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های نگرانی درمورد وزن و رژیم غذایی کاگان و اسکوایزر، سرسختی سلامت گیبهاردت و همکاران بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو، بود. فرضیه های این پژوهش بااستفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مجذورات جزئی مورد آزمونقرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از بررسی تأثیرات مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی، بهزیستی ذهنی بر سرسختی سلامت و سرسختی سلامت بر بهزیستی ذهنی، تأثیر مستقیم و معناداری داشتند (05/0P < ). در نقش غیرمستقیم، رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت به میزان 25/0 تأثیر معناداری داشت (05/0P < ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود در جهت افزایش بهزیستی ذهنی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس به نقش رزیم غذایی و عوامل روانشناختی همچون سرسختی سلامت توجه شود.
اثر سه ماه تمرین هوازی غیرنظارت شده و رژیم غذایی کم کالری بر شاخص های هورمونی، متابولیکی و آنتروپومتریکی زنان نابارور دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
119 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سه ماه مداخلات سبک زندگی شامل تمرین هوازی غیرنظارت شده با شدت متوسط و رژیم غذایی کم کالری بر شاخص های هورمونی، متابولیکی و آنتروپومتریکی زنان نابارور دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) انجام گرفت. روش این پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و رویکرد کاربردی بود. از بین زنان نابارور مبتلا به PCOS مراجعه کننده به بیمارستان آرش تهران، 20 نفر (سن 5/2±9/27 سال، وزن 05/8±36/81 کیلوگرم و شاخص توده بدن 97/1±27/30 کیلوگرم بر متر مربع)، به عنوان نمونه آماری انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و شاهد (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی و رژیم غذایی براساس مشخصات فردی آزمودنی های گروه تجربی تجویز شد. شاخص های هورمونی، متابولیکی و آنتروپومتریکی آزمودنی ها پیش و پس از سه ماه اندازه گیری شد. مقایسه درون گروهی با آزمون t همبسته و مقایسه بین گروهی با آزمون آنکوا در نرم افزار SPSS صورت گرفت (05/0P<). در گروه تجربی کاهش معنا دار هورمون آنتی مولرین (016/0=P) و تستوسترون تام (000/0=P) مشاهده شد. همچنین وزن، BMI، WC، WHR (000/0=P)، فشار خون سیستولی (003/0=P)، گلوکز خون ناشتا (019/0=P)، TG (000/0=P) و LDL (035/0=P) کاهش معنا دار و HDL (002/0=P) افزایش معنا داری یافت. بنابراین، پیشنهاد می شود این گونه مداخلات پیش از شروع یا همزمان با درمان پزشکی، برای زنان نابارور دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به PCOS تجویز شود.
طبقه بندی، بررسی و آنالیز بقایای استخوان های جانوری محوطه شیرتل (تپه شیره پز خانه) دشت قزوین از دوره نو سنگی تا عصر مفرغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تپه موسوم به محوطه باستانی شیره پزخانه (شیرتل) در فاصله 9 کیلومتری جنوب شرقی شهر قزوین واقع شده است. با توجه به نمونه هایی که به روش کربن14 تاریخ گذاری مطلق شده اند (شامل دو نمونه زغال و چهار نمونه از بقایای استخوان های جانوری) این محوطه از عصر برنز تا اواسط عصر آهن را شامل می شود. افزون بر بقایای به دست آمده از این محوطه مانند اماکن استقراری، سفال، پیکرک و بقایای انسانی و غیره، مجموعه بقایای استخوان های جانوری به دست آمده است که در بین آن ها می توان از بقایای استخوانی بز، گوسفند، غزال، گاو، گوزن، اسب سانان و درصد اندکی بقایای استخوانی سگ سانان، جوندگان و گراز را نام برد. در میان مجموعه استخوان های جانوری در محوطه شیرتل بیشترین درصد فراوانی را بقایای استخوانی گاو اهلی(Bos Taurus) تشکیل می دهد که با انواع آثار برش، آثار سوختگی و شکستگی قابل شناسایی هستند؛ با توجه به درصد بالای گاو اهلی نابالغ در این مجموعه به نظر می رسد، از نیروی محرکه این گونه جانوری بیشتر در مزارع و تسریع فرایند کشاورزی استفاده شده است. در مجموعه بقایای استخوانی محوطه شیرتل از رسته نشخوار کننده های کوچک (Small Ruminant) همانند دیگر محوطه-های دشت قزوین گوسفند اهلی(Ovis aries ) بیشترین درصد فراوانی را دارد. افزون بر نقش پروتئین در رژیم غذایی جوامع انسانی، از بقایای به دست آمده از محوطه شیر تل این طور به نظر می رسد که از استخوان های حیوانات اهلی برای ساخت ابزار استخوانی استفاده کرده اند. در این محوطه تعدادی بقایای استخوان های حیوانات وحشی نیز به دست آمده است که نقش شکار در اقتصاد معیشتی مردم را نشان می دهد.
ارزیابی تاثیر برنامه غذایی رایانه ای بر برخی از ویژگی های پیکرسنجی و عملکردی ورزشکاران بدن ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : رشته بدن سازی بیش از دیگر ورزش ها، نیازمند تغذیه صحیح و علمی می باشد. هدف از این تحقیق، طراحی و ارزیابی رژیم غذایی رایانه ای و بررسی تأثیر آن بر برخی از ویژگی های پیکرسنجی و عملکردی ورزشکاران رشته بدن سازی بود. روش تحقیق : در این تحقیق نیمه تجربی، تعداد 7 دانشجوی بدن ساز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. رژیم غذایی معمولی آزمودنی ها به مدت یک هفته با نرم افزار تغذیه و رژیم درمانی، از نظر انرژی و ترکیبات مغذی تجزیه و تحلیل شد. سپس رژیم غذایی بر اساس نیاز آزمودنی ها و نیازمندی های فعالیت ورزشی (65- 55 % کربوهیدرات، 25-20% چربی و 20-18% پروتئین) به کمک نرم افزار برای یک هفته طراحی شد و توسط آزمودنی ها اجرا گردید. در دو مرحله پیش و پس آزمون، شاخص های وزن، درصد چربی، محیط اندام ها (دور سینه، کمر، باسن، بازو، ران و مچ دست)، میزان اوره و کراتینین ادرار، ، نیروی ایزومتریک پنجه دست، نیروی لیفت کمر و پاها و آزمون های پرش طول ایستاده، پرش عمودی، پرس سینه، یک تکرار بیشینه پا ، دراز نشست و بارفیکس و با روش های استاندارد بعمل آمد و رژیم غذایی روزانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آزمودنی ها در طول هر دو مرحله، 3 جلسه در هفته تمرین با وزنه داشتند. برای بررسی تاثیر برنامه غذایی از آزمون t همبسته و همچنین برای بررسی رابطه بین متغیرها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و سطح معنی داری 0/05 <p منظور گردید. یافته ها : افزایش معنی داری در مقادیر دور بازو، دور ران، نیروی پنجه دست و عضلات کمر و پاها، و نتایج آزمون های پرش طول ایستاده، پرش عمودی، پرس سینه، یک تکرار بیشینه پا، درازونشست، بارفیکس و نیز کاهش معنی داری در درصد چربی و دور سینه وجود داشت (0/05 <p) . نتیجه گیری : اتخاذ یک هفته رژیم غذایی متعادل از نظر انرژی و درشت مغذی ها، متناسب با نیازهای فردی و ورزشی و همراه با تمرینات مناسب؛ حتی بدون استفاده از مکمل ها، می تواند موجب بهبود ترکیب بدنی، مشخصه های پیکری و عملکرد ورزشکاران رشته بدن سازی شود.
بررسی سطح فعالیت بدنی، عادت های تغذیه ای و شیوع سندرم متابولیک در کارکنان شهرداری رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی شیوع سندرم متابولیک در کارکنان شهرداری رشت و مقایسه سطح فعالیت بدنی، عوامل خطرساز متابولیکی و عادت های تغذیه ای آن ها با کارکنان غیر مبتلا بود. مواد و روش ها: در این پژوهش 1007 نفر از کارکنان شهرداری شرکت کردند (سن: 9.2±43.3 سال، 800 مرد، 207 زن). قد، وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی، دور کمر و فشارخون آن ها اندازه گیری شد. برای بررسی سطح فعالیت بدنی از پرسشنامه بِک و عادت های تغذیه ای از یک پرسشنامه استاندارد ملی استفاده شد. تشخیص ابتلا به سندرم متابولیک با استفاده از شاخص فدراسیون بین المللی دیابت (IDF) صورت گرفت. از آزمون کروسکال- والیس و یومن- ویتنی جهت تجزیه وتحلیل داده ها در سطح معناداری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: نتاج آماری نشان داد ارتباط معنی داری بین سطح فعالیت بدنی و میزان ابتلا به سندرم متابولیک وجود دارد (10.4=p < span lang="AR-SA">=0.005, X2)؛ به طوری که درصد افراد مبتلا به سندرم متابولیک در سطح فعالیت بدنی بالا، متوسط و خفیف به ترتیب 10.4، 15.4 و 21.5 بود. در سطح بالای فعالیت بدنی، مقادیر TG و HDL مردان، WC زنان و FBS هر دو جنس تفاوتی با کارکنان غیر مبتلا نداشت (0.05
)؛ در حالی که این عوامل در سطح متوسط و خفیف فعالیت به طور معنی داری نسبت به کارکنان غیرمبتلا در سطح بالاتری بود. (0.05>P < span lang="AR-SA">). همچنین، ابتلا به سندرم متابولیک با مصرف هفتگی میوه و ماهی یک ارتباط معکوس (0.05>P < span lang="AR-SA">) و با مصرف غذای سرخ کرده در سه وعده روزانه ارتباط مستقیم داشت (0.01>P < span lang="AR-SA">). بحث و نتیجه گیری: خطر شیوع سندرم متابولیک در کارکنانی که از سطح فعالیت بدنی بالاتری برخوردار بوده کمتر است و داشتن سطح فعالیت بدنی بالا می تواند یک راهکار موثر در کنترل برخی از اجزای سندرم متابولیک نظیر TG و FBS و WC باشد. همچنین، علاوه بر بهبود سطح فعالیت بدنی، افزایش مصرف میوه ها و ماهی می تواند در کاهش خطر ابتلا به سندرم متابولیک کارکنان موثر باشد.
بررسی تأثیر سیستمهای تمرینی اسپیلیت و تمام بدن بر قدرت عضالنی در مردان با سابقه تمرین مقاومتی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر دو سیستم تمرینی بدنسازی بر قدرت عضالنی در مردان با سابقه تمرین مقاومتی صورت گرفته است. این پژوهش به صورت نیمهتجربی و در قالب پیش-پس آزمون طراحی شده است. جامعه آماری شامل مردان با سابقه تمرین مقاومتی، با میانگین سنی ۸۲٫۸۲±۸٫۲۲ سال، قد 1۷۱٫۴۰±۰٫۸۲ سانتیمتر، وزن ۲۴±۶٫۱۷ کیلوگرم بود که حداقل ۰ سال تجربه تمرین مقاومتی و ۶ ماه تمرین مداوم داشتند. در این مطالعه، ۸۰ نفر بهطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه اول )تمرین اسپیلیت( با وزن پیش از تمرین ۲۴٫۰۴±۲٫۴۰ کیلوگرم، قد 1۲۴٫۸۲±۲٫۸۸ سانتیمتر و سن ۸۶٫۲۰±۰٫۴۶ سال؛ و گروه دوم )تمرین تمامبدن( با وزن پیش از تمرین ۲۴٫۲۷±۶٫۴۱ کیلوگرم، قد 1۷۷٫۲۰±۰٫۲1 سانتیمتر و سن ۸۱٫۶۶±۰٫۲۲ سال. هر دو گروه به مدت شش هفته، هفتهای سه جلسه تمرین مقاومتی را با سه ست و 1۴-۲ تکرار برای هر ست انجام دادند، به همراه افزایش تدریجی در شدت )۴ تا ۲ درصد افزایش در هفته و یک هفته سازگاری( تمرین. برای تحلیل دادهها از آزمونهای شاپیروویلک برای بررسی توزیع طبیعی دادهها و از آزمون های ویلکاکسون، یومن- ویتنی برای مقایسه تفاوتها بین گروهها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین قدرت عضالنی در تمرینات تمامبدن و اسپیلیت تفاوت معناداری وجود ندارد. هر دو گروه افزایش قابل توجهی در قدرت عضالنی نشان دادند و تغییرات در دریافت کالری و درشت مغذی ها نیز مشاهده شد. با این حال، تغییرات قدرت عضالنی بین دو گروه از نظر آماری معنادار نبود و وزن کلی نیز تغییر چندانی نداشت.