فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
تأثیر ارائة محتوای الکترونیکی با سبک های آموزشی زبانی، دیداری-فضایی و حرکتی-جسمانی گاردنر بر یادگیری، درآموزش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش و پرورش می کوشد تا به وسیلة آموزش الکترونیک از جدیدترین فناوری ها در یادگیری برای توسعه، بهبود کارآیی، و فراهم سازی عدالت آموزشی بهره گیرد. این پژوهش، با هدف بررسی تأثیر سبک های آموزش مبتنی بر هوش های زبانی، فضایی و حرکتی-جسمانی گاردنر، بر پیشرفت تحصیلی در آموزش ترکیبی انجام گرفت. در این پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دختر سال سوم رشتة کامپیوتر هنرستان های کاردانش شهر اصفهان شرکت داشتند، که به طور تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. قبل از پژوهش، دو گروه از نظر نیمرخ هوش های چندگانه و مشخصات زمینه ای مقایسه شدند و تفاوت معنی داری (در سطح05/0p< ) در دو گروه مشاهده نشد. همچنین، از یک پرسشنامة پیشرفت تحصیلی معلم ساخته به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. آموزش در هر دو گروه به صورت آموزش ترکیبی انجام شد. در گروه آزمایشی، علاوه بر روش مرسوم، از محتوای الکترونیکی محقق ساخته مبتنی بر هوش های چندگانه استفاده شد. جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش، به طور معنی داری(در سطح05/0p< ) پیشرفت تحصیلی بالاتر دانش آموزانی را که همراه با محتوای الکترونیک با سبک آموزشی فضایی آموزش دیده اند، نسبت به دانش آموزان گروه کنترل نشان می دهد.
بررسی رابطه راهبردهای فراشناختی با یادگیری خود راهبر در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: با توجه به تحولات روزافزون دانش در دنیای دانش مدار کنونی، نیاز به یادگیری خود راهبر و راهبردهای فراشناختی در دانشجویان علوم پزشکی، امری ضروری می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه راهبردهای فراشناختی با یادگیری خود راهبر در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم انجام شد. روش بررسی: این پژوهش به روش توصیفی همبستگی در سال 1394 انجام شد. نمونه ای با حجم303 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی بر حسب جنسیت انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه حالت فراشناختی اونیل و عابدی و پرسشنامه یادگیری خود راهبر فیشر و همکاران جمع آوری شد. سپس اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
مقایسه ی برخی جنبه های کلام توصیفی سالمندان مبتلا به آلزایمر و سالمندان سالم تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آسیب کلامی در سالمندان مبتلا به آلزایمر از ارتباط آنها در موقعیتهای اجتماعی می کاهد. این پژوهش کلام توصیفی بیماران مبتلا به آلزایمر و سالمندان سالم را مقایسه میکند . روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای )پسرویدادی( است. جامعه ی مورد بررسی سالمندان سالم و سالمندان مبتلا به آلزایمر شهر تهران است. نمونه گیری از موارد در دسترس صورت گرفت. نمونه شامل 02 سالمند بیمار و 00 سالمند سالم بود که با توجه به سن، تحصیلات، جنسیت، و تک یا دوزبانگی همتاسازی شدند. برای تحلیل کلام از سنجش های مختلف، و برای تحلیل آماری از آزمون یومن ویتنی استفاده شد 2/ یافته ها: بیماران مبتلا به آلزایمر در چهار سنجش کلامی مفاهیم نامرتبط ) 221 =P) ، 2/ گفته های ناتمام ) 221 >P) 2/ ، پیوندهای نادرست ) 220 =P) و پیوندهای درست 2/231( =P) نسبت به سالمندان سالم ضعیف تر عمل کردند. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که کلام بیماران از لحاظ ساختاری و محتوایی آسیب دیده است. افزایش گفته های ناتمام، مفاهیم نامرتبط و پیوندهای نادرست در کلام سالمندان مبتلا به آلزایمر همراه با کاهش تعداد پیوندهای درست منجر به اختلال کلام بالینی در آلزایمر میشود
درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و اختلالات مصرف مواد: مروری نظری و پژوهشی
حوزههای تخصصی:
رفتارهای پرخطر رفتارهایی هستند که سلامت و رفاه افراد را تحت تأثیر قرار می دهند لذا به کارگیری درمان مناسب برای کاهش این خطرات ضرورت دارد. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی شکلی جدیدی از درمان ها برای اختلال مصرف مواد است که برای کاهش آسیب های بیماران، مدلی مبتنی بر سلامت عمومی و بیماری را فراهم نموده است. برخلاف اشکال سنتی درمان و روش های ترک مواد، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به نوعی طراحی شده است که جایگاهی که افراد در آن قرار دارند را نشان دهد. شکل سنتی درمان اختلال مصرف مواد مانع عود در افراد می گردد تا به عنوان یک درمان شکست خورده قلمداد نشود. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش عواقب منفی مصرف مواد تمرکز می کند و فرصتی برای مصرف کنندگان مواد فراهم می نماید تا تأثیرات مخرب اختلال را کاهش دهند. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از طریق شناساندن نشانه های آغاز تمایل به مصرف مواد، افراد را از حال حاضر، اینجا و اکنون خود آگاه می کند. این مقاله، مروری بر کاربرد فنون درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی است که به عنوان یک درمان جایگزین نسبت به برنامه های سنتی مصرف مواد تلقی می شود چرا که این برنامه های سنتی برای هر فردی کارایی لازم را ندارند. بر اساس مبانی نظری و پژوهشی می توان گفت که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی یک مداخله مؤثر و کارآمد برای اختلالات مصرف مواد است که برای انواع اختلالات مصرف مواد و در نمونه های مختلف توصیه شده است.
مقایسه ی تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان تک زبانه ی فارسی زبان و دوزبانه ی ارمنی- فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی تفکر انتقادی و خلاقیت دانش آموزان دوزبانه ی ارمنی- فارسی زبان با دانش آموزان تک زبانه ی فارسی زبان بوده که به روش علی– مقایسه ای صورت گرفته است. نمونه ی پژوهش در مجموع شامل 120 دانش آموز دختر و پسر مقطع اول متوسطه بوده اند که 60 نفر از آنها دوزبانه (30 دختر و 30 پسر) و 60 نفر دیگر تک زبانه (30 دختر و 30 پسر) بوده اند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها آزمون سنجش خلاقیت عابدی و آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب بوده است و برای تحلیل داده ها از آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان دوزبانه و تک زبانه در میانگین نمرات خلاقیت و تفکر انتقادی و خرده مقیاس های هریک هیچ گونه تفاوت معناداری وجود نداشت و همچنین دانش آموزان دختر و پسر نیز در میانگین نمرات تفکر انتقادی و خلاقیت و هریک از خرده مقیاس های آن ها به جز در خرده مقیاس انعطاف پذیری از بین خرده مقیاس های خلاقیت، هیچ گونه تفاوت معناداری با یکدیگر نداشته اند. بنابر این شاید بتوان گفت که دوزبانگی را نباید یک نقص و یا مانعی بر سر راه رشد مهارت های شناختی مانند مهارت خلاقیت و تفکر انتقادی دانش آموزان دوزبانه دانست چرا که دوزبانه ها نسبت به تک زبانه ها عملکرد ضعیف تری نداشته اند.
تاثیر کیفیت و کمیت دیدگاه دیگران در دیدگاه گیری بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخیرا پژوهشگران حوزه شناختی به بررسی فرایندهای درگیر در ذهن خوانی و محدودیت های ذهن خوانی خودکار، توجه بیشتری نشان داده اند. دیدگاه گیری بصری به عنوان بخشی از ذهن خوانی در این پژوهش مورد توجه قرار گرفت. پژوهش حاضر، با هدف مشخص کردن تاثیر کیفیت و کمیت دیدگاه دیگران در دیدگاه گیری بصری انجام شد. به این منظور 42 آزمودنی مرد انتخاب و به دو گروه آزمایشی 21 نفره تخصیص داده شدند. سپس به وسیله ابزار دیدگاه گیری بصری مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثرات اصلی نوع قضاوت، کیفیت دیدگاه و تعامل این دو معنادار است. به این معنا که شرکت کنندگان دیدگاه خود را سریع تر از دیدگاه دیگری و موقعیت دیدگاه مساوی را سریع تر از موقعیت دیدگاه ناقص و مشابه قضاوت کردند. در حوزه محاسبه دیدگاه، نتایج نشان داد که دیدگاه دیگری اگرچه بی ربط باشد، به صورت خودکار محاسبه می شود و این خودکاربودن به واسطه تعداد افراد محدود نشده است. هم چنین برخلاف انتظار، دیدگاه گیری در موقعیت دیدگاه مساوی سریع تر از موقعیت دیدگاه مشابه صورت گرفت. این یافته، چالش هایی را برای فرضیه شبیه سازی، که در آن فرض می شود فرد ابتدا دیدگاه خود را به صورت شهودی درک می کند و سپس به واسطه تعدیل دیدگاه خود پی به دیدگاه دیگری می برد، به همراه دارد.
هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالت های آن برای خودفهمی، دگرفهمی و باهم فهمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ، بررسی وتحلیل هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالت های آن برای دستیابی به فرایند خودفهمی، دگرفهمی و باهم فهمی می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. لذا، با بررسی مبانی نظری و تشریح نظریه هرمنوتیک فلسفی به ویژه غیر روشمندی فهم، اهمیت سنت، تاریخ، هنر، زبان، امتزاج افق ها و تعامل در فرایند فهم، الگویی پیشنهاد شد که در آن چگونگی رخداد خودفهمی، دگرفهمی و باهم فهمی نشان داده می شود. با این توضیح که خودفهمی با درک سنت خودی، دگرفهمی با شنیدن صدای غیر و در نهایت هم فهمی در قالب تعامل من و تو های پرسشگر (و خیرخواه) محقق می شود. من و توها همزمان در نقش فهمنده و فهماننده عمل نموده و نهایت به فهمی متفاوت تر از افق اولیه خود می رسند. در پایان، تصور این مهم در عرصه تعلیم و تربیت تشریح می شود.
شخصیت و رویکردهای یادگیری به عنوان پیش بین های عملکرد تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی، رویکردهای یادگیری و عملکرد تحصیلی دانشجویان بود. به این منظور 371 نفر از دانشجویان علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز (259 زن و 112 مرد) به صورت تصادفی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه پنج عامل اصلی شخصیت و سیاهه رویکردها و مهارت های مطالعه توسط این دانشجویان تکمیل شدند و معدل کل دانشجویان به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده های جمع آوری شده آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی و تحلیل مسیر مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی، رویکرد یادگیری راهبردی و عملکرد تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت ولی بین رویکرد سطحی با عملکرد تحصیلی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که اثر مستقیم وظیفه شناسی بر عملکرد تحصیلی هنگامی که رویکرد راهبردی در گام دوم وارد تحلیل می شود، از بین می رود. در این تحلیل دو پیش بین معنی دار برای عملکرد تحصیلی وجود داشت: رویکرد راهبردی (باارزش بتای مثبت) و رویکرد سطحی (باارزش بتای منفی). نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که اثر غیرمستقیم وظیفه شناسی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان از طریق رویکرد راهبردی میانجی گری می شود.
اثربخشی برنامه های تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود خواندن دانش آموزان دارای اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواندن یکی از مهارت های اساسی است که ما را در دریافت و درک اطلاعات و مفاهیم جدید یاری می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان دارای اختلال خواندن انجام شد. نوع مطالعه حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از دانش آموزان پایه دوم و سوم ابتدایی دارای اختلال خواندن بود که از مراکز اختلال های یادگیری شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 92-91 انتخاب، و به صورت همتا در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایدهی شده اند. برنامه تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری در طول ۱٠جلسه یک ساعته به گروه آزمایش آموزش داده شد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی استفاده شد. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس یک متغییره و چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد استفاده از برنامه های تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری بر بهبود نمره عملکرد خواندن و مؤلفه های خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک کلمات، حذف آواها، و آزمون نشانه های حرف در دانش-آموزان مؤثر است در حالی که اثر این برنامه ها بر مؤلفه های درک متن، خواندن ناکلمات و شبه کلمات، و آزمون نشانه های مقوله، معنی دار نبود. بنابراین استفاده از این رویکرد در درمان افراد مبتلا به اختلال خواندن در کنار سایر روش های درمانی پیشنهاد می گردد.
مقایسه کارکردهای اجرایی و حافظه دانش آموزان دوزبانه و یک زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی و حافظه دانش آموزان دو زبانه و یک زبانه بود. روش: برای این منظور 120 دانش آموز دختر و پسر 7 12 ساله (60 دانش آموز یک زبانه فارسی زبان و 60 دانش آموزان دو زبانه ارمنی فارسی زبان) از پایه های دوم تا ششم دبستان های منطقه 8 آموزش و پرورش شهر تهران با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. از آزمون آندره ری و ویسکانسین برای سنجش کارکردهای اجرایی (برنامه ریزی و سازماندهی، انعطاف پذیری) وماتریس 3×3 و 5×5 کورنولدی برای سنجش حافظه فعال و حافظه منفعل آزمودنی ها استفاده شد. داده ها به روش تحلیل واریانس دو راهه و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که کارکردهای اجرایی سازماندهی و برنامه ریزی و انعطاف پذیری دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه متفاوت است اما در حافظه فعال و منفعل بین این دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد. علاوه بر این، تفاوت های جنسیتی چندانی بین دو گروه مشاهده نشد، به جز اینکه در دانش آموزان یک زبانه کارکرد اجرایی انعطاف پذیری دختران بهتر از پسران به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده و برتری دانش آموزان دو زبانه در کارکردهای اجرایی نسبت به دانش آموزان یک زبانه می توان نسبت به برنامه ریزی زودهنگام آموزش زبان دوم در مدارس پیش دبستانی اقدام کرد.
بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های فراشناختی بر انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های فراشناختی بر انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر اصفهان بود. این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری چهارماهه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان دختر دوره دبیرستان شهر اصفهان در سال تحصیلی 1392-1391 بودند. نمونه گیری این پژوهش به صورت تصادفی مرحله ای بود که تعداد 40 آزمودنی انتخاب و به شیوه تصادفی گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند و برگه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) بر روی آنان اجرا شد. از معدل دانش آموزان به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی استفاده شد. گروه آزمایش 8 جلسه 1 ساعته تحت آموزش تکنیک های فراشناختی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد، ارائه مداخله آموزش تکنیک های فراشناختی باعث افزایش 6/45% نمره های عملکرد تحصیلی آزمودنی ها در مرحله پس آزمون و افزایش 9/45% آن در مرحله پیگیری شد. لذا فرضیه اول پژوهش تأیید شد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که مداخله تکنیک های فراشناختی باعث افزایش 1/57% نمره های انگیزش تحصیلی آزمودنی ها در مرحله پس آزمون 6/56% آن در مرحله پیگیری شده است. لذا فرض دوم پژوهش نیز تأیید شد. یافته های این پژوهش مداخلات مبتنی بر آموزش تکنیک های فراشناختی را در جهت افزایش انگیزش پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پیشنهاد می کند.
پیش بینی مؤلفه های شناختی و عاطفی شادمانی بر اساس تجارب معنوی روزانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شادمانی، گمشدة انسان معاصر، بنیادی ترین مفهوم در روان شناسی مثبت گراست. شمار پژوهش هایی که به عوامل مرتبط با شادکامی پرداخته اند، در دو دهه اخیر فزونی یافته است. این پژوهش، با هدف شناسایی نقش تجارب معنوی روزانه در مؤلفه های شناختی و عاطفی شادمانی انجام گرفت. بدین منظور، تعداد 193 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شیراز با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامة تجارب معنوی روزانه، رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی را تکمیل نمودند. داده ها با روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه، به شیوه همزمان بررسی شدند. یافته های بیانگر این است که نمرة کل تجارب معنوی روزانه با مؤلفه های شناختی و عاطفی شادمانی رابطه ای مثبت و معنادار دارد. همچنین دو مؤلفة احساس حضور خداوند و ارتباط با خداوند در تجارب روزمره می توانند رضایت از زندگی و عاطفة مثبت را به صورت مثبت و عاطفة منفی را به صورت منفی پیش بینی نمایند.
اثر بخشی آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و نقشه مفهومی فردی بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مطالعه اثر بخشی آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و نقشه مفهومی فردی بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان در مدارس شهرستان همدان بود. نمونه آماری شامل 60 نفر بود که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند، در این پژوهش 20 نفر آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی، 20 نفر آموزش به شیوه نقشه مفهومی فردی دریافت کردند، 20 نفر در گروه کنترل بودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه انگیزش تحصیلی و آزمون پیشرفت تحصیلی بدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و نقشه مفهومی فردی بر بهبود انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مؤثراست (p<0.001). کاربرد نتایج پژوهش ها برای معلمان این است که به منظور افزایش انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، باید به نقش عوامل انگیزشی آموزش به شیوه یادگیری مشارکتی و آموزش به روش نقشه مفهومی فردی توجه نمایند.
بررسی کاربرد ابزار روابط واژگانی در گفت وگوهای سالمندان آلزایمری و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیوستگی کلامی از عوامل درک مطلب است که می تواند تحت تاثیر بیماری آلزایمر قرار گیرد. روابط واژگانی نیز از انواع ابزارهای پیوستگی است. با وجود پژوهش های قابل ملاحظه در زمینه ی بیماری های اعصاب و ابزار پیوستگی تا کنون مقایسه و تحلیلی از انواع روابط واژگانی به عنوان زیرمجموعه ای از ابزار پیوستگی در گفتار سالمندان آلزایمری و عادی صورت نگرفته است. به علاوه، بررسی اختلالات احتمالی در گفتار سالمندان آلزایمری، گامی به سوی ترسیم دقیق تر رابطه ی مغز و زبان و کمک به توان بخشی کلامی این بیماران خواهد بود. این پژوهش با هدف مقایسه ی کاربرد ابزار روابط واژگانی در گفتمان تعدادی از سالمندان آلزایمری و عادی بر اساس دیدگاه دولی و لوینسون (2001) صورت گرفت.
روش کار: جامعه ی آماری، 6 سالمند آلزایمری شدید و 6 سالمند عادی (سن 74 تا 90 سال و زن) ساکن در خانه ی سالمندان بیرجند و قاین بودند. داده های زبانی از مهر تا بهمن ماه 1391 جمع آوری شدند. یک نمونه ی گفتار 40 دقیقه ای از هرکدام از 12 سالمند، ضبط و ثبت گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی20 و آزمون تی مستقل انجام شد.
یافته ها: بین کاربرد ابزار روابط واژگانی در سالمندان آلزایمری و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد (009/0=P). نتایج انفرادی انواع روابط واژگانی نشان داد که به استثنای رابطه ی باهم آیی (107/0=P) در رابطه ی جزء-کل (019/0=P) و شمول معنایی (044/0=P) نیز تفاوت معنی داری در دو گروه سالمند آلزایمری و عادی وجود دارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد بین کاربرد ابزار روابط واژگانی در سالمندان آلزایمری و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد.
ارائه مدل علّی برای انگیزش پیشرفت بر اساس ابعاد الگوی یادگیری با واسطه خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت، ابعاد الگوی یادگیری و خودکارآمدی در قالب یک مدل علّی است. جامعه ی آماری این تحقیق، دانش آموزان دوره متوسطه (مدارس دولتی روزانه) شهر تهران در سال تحصیلی 92-93 بود، که از میان آنها نمونه ای شامل 734 دانش آموز (374 دختر، 360 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های سبک های یادگیری کلب، مقیاس خودکارآمدی شرر و پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس بود. مدل فرضی با استفاده از ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل گردید. بنابراین، بر اساس مبانی نظری و تجربی روابط علی بین سازه های ابعاد الگوی یادگیری (متغیر مستقل بیرونی)، خودکارآمدی (متغیر مستقل درونی) و انگیزش پیشرفت (متغیر ملاک) از طریق تدوین مدل مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس آزمون مدل نهایی معلوم شد همه شاخص های برازندگی در دامنه مورد قبول قرار دارند و مدل مفروض به طور کاملی با داده های نمونه برازش دارد. و در مجموع، حدود 35 درصد از واریانس ان انگیزش پیشرفت و 90 درصد از واریانس خودکارآمدی توسط متغیرهای موجود در مدل تبیین شدند.
بررسی رابطه بین راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و انواع جهت گیری هدف با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و شناسایی سهم هر یک از متغیر های انواع جهت گیری هدف و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. پژوهش حاضر از نوع مقطعی بوده و رویکرد توصیفی از نوع همبستگی هست. جامعه ی آماری در این پژوهش عبارت است از کلیه ی دانش آموزان سال اول دبیرستان های پسرانه و دخترانه در شهر رشت که در سال تحصیلی 93- 1392 به تحصیل اشتغال داشتند. از بین دانش آموزان 364 نفر (208پسر و 156دختر) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و با توجه به حجم جامعه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه ی راهبردهای یادگیری پینتریچ و دی گرو، پرسش نامه ی سنجش جهت گیری های هدف الیوت و مک گریگور بود. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از تحلیل رگرسیون چندمتغیره با استفاده از برنامه ی کامپیوتری SPSS استفاده شد. نتایج مؤید این مطلب است که متغیرهای راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و جهت گیری هدف تسلطی به صورت مثبت و جهت گیری هدف عملکردی به صورت منفی پیش بینی کننده های معناداری برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بوده و سهم راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در این زمینه بیش از سایر متغیرها است.
پیش بینی تصمیم گیری تحلیلی توسط هیجان شادی و ابعاد سبک های شناختی با واسطه گری تمایلات فراشناختی چکیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر در قالب یک مدل علّی، ساز و کار فرایند تصمیم گیری را با رویکرد شناخت داغ مورد بررسی قرار داد. در این راستا، مبتنی بر مدل پردازش دوگانه کلازینسکی (2004)، هیجان شادی و ابعاد سبک های شناختی (نیاز به شناخت، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت) به عنوان متغیر برون زاد، تمایلات فراشناختی متغیر واسطه ای و تصمیم گیری تحلیلی متغیر درون زاد مدل در نظر گرفته شدند. روش: شرکت کنندگان پژوهش، شامل 228 دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز بودند. مقیاس نیاز به شناخت (کاچیوپو و همکاران، 1996)، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت (تامپسون و همکاران، 1992)، به عنوان شاخص سبک های شناختی؛ مقیاس شادی (لیبومیرسکی و لپر، 1999)؛ مقیاس تفکر فعال روشنفکرانه (استانوویچ و وست، 2007) و مقیاس تصمیم گیری (کلازینسکی، 2001) مورداستفاده قرار گرفتند. پایایی ابزارهای پژوهش به روش آلفای کرونباخ و روایی آن ها به شیوه تحلیل عاملی مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهند که هیجان شادی، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند؛ این پیش بینی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم (از طریق واسطه گری تفکر روشنفکرانه) صورت می گیرد؛ بدین شکل که هیجان شادی پیش بینی کننده منفی تفکر روشنفکرانه است و در ادامه تفکر روشنفکرانه، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. در مقابل بعد نیاز به شناخت (از ابعاد سبک های شناختی) به صورت مستقیم و غیرمستقیم (با واسطه گری تفکر روشنفکرانه)، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. بعد دوم سبک های شناختی یعنی نیاز به ساختار پیش بینی کننده منفی تفکر روشنفکرانه است و بدین ترتیب با واسطه گری این متغیر، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند. درنهایت یافته ها حاکی از آن بود که بعد نیاز به قطعیت پیش بینی کننده تصمیم گیری تحلیلی نیست. نتیجه گیری: درمجموع نتایج پژوهش حاضر تائیدی است بر رویکرد شناخت داغ و به طور خاص مدل پردازش دوگانه کلازینسکی، مبنی بر اینکه فرایندهای شناختی، به ویژه تصمیم گیری تحلیلی، تحت تأثیر حالات هیجانی، وضعیت انگیزشی (سبک های شناختی) و تمایلات فراشناختی می باشند.