فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اثربخشی برنامه آموزش مهارت های زندگی بر میزان سازگاری دانشجویان نابینا و کم بینا
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه آموزش مهارت های زندگی بر میزان سازگاری دانشجویان نابینا و کم بینا بود.
روش ها: جامعه آماری کلیه دانشجویان نابینا و کم بینای دانشگاه های اصفهان بودند. از این میان، 21 دانشجو به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی 11 نفر در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. در بررسی اولیه، تمامی دانشجویان پرسش نامه سازگاری بل را تکمیل کردند. گروه آزمایش به صورت حضوری به مدت 12 جلسه (یک جلسه در هفته) در برنامه آموزشی مهارت های زندگی شرکت کردند و به صورت غیرحضوری، در منزل با CD تحت آموزش قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. از دو گروه پس از اتمام جلسات توسط همان ابزار، پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 16 و با استفاده از شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معنی داری در مرحله پس آزمون بین گروه آزمایش (02/4 ± 49/93) و گروه کنترل (21/4 ± 26/71) نشان داد (001/0>p) .
نتیجه گیری: برنامه آموزش مهارت های زندگی روشی موثر برای افزایش سازگاری دانشجویان نابینا و کم بینا است.
مقایسه تأثیر رویکرد لباس فضایی و بوبات بر عملکرد حرکتی درشت کودکان مبتلا به فلج مغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه به منظور مقایسه تأثیر رویکرد لباس فضایی با رویکرد بوبات بر عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی 4 تا 11 ساله شهر تهران انجام گرفت. روش بررسی: در این مطالعه تجربی و کارآزمایی بالینی تصادفی، 24 کودک مبتلا به فلج مغزی براساس معیارهای تحقیق، از بین مراجعان مؤسسه توانبخشی ولیعصر بهطور ساده انتخاب و پس از همتا سازی بر اساس سن و سیستم طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت، بهصورت تصادفی ساده به دو گروه لباس فضایی و بوبات تخصیص یافتند. دوره درمانی برای هر دو گروه 36 جلسه، 3 بار در هفته بود. ابزار مورد استفاده، آزمون اندازه گیری مهارتهای حرکتی درشت بود. در تجزیه و تحلیل آماری از آزمون های کولموگروف اسمیرونوف، تی مستقل و تحلیل واریانس برای اندازه های تکراری استفاده شد. یافته ها: هر دو گروه بعد از مداخله، پیشرفت معناداری در مهارتهای حرکتی درشت داشتند (۰/۰۰۱>P). پس از قطع مداخله، گروه لباس فضایی کماکان پیشرفت معناداری داشت (۰/۰۰۷=P)، اما گروه بوبات بهطور معناداری پسرفت نمود (۰/۰۴=P). بلافاصله پس از مداخله، تفاوت معناداری بین دو رویکرد دیده نشد (۰/۵۹۸=P)، ولی پس از قطع درمان، اختلاف دو رویکرد معنادار بود (۰/۰۰۲=P). نتیجه گیری: هر دو رویکرد لباس فضایی و بوبات در بهبود عملکرد حرکتی درشت کودکان مبتلا به فلج مغزی مؤثرند، ولی با قطع جلسات درمانی، در رویکرد لباس فضایی پیشرفت ادامه یافته، در حالی که در رویکرد بوبات، بهبودی حاصل شده تا اندازه ای از دست میرود.
کودکان دارای آسیب شنوایی و دیگر کم توانی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و مدیریت کودکان دارای کم توانی های چندگانه، چالش بزرگی برای شنوایی شناسان است. شیوع بالای شیرخواران و کودکان دارای افت شنوایی و کم توانی های دیگر، شنوایی شناسان را برای روبرو شدن با چالش های ایجاد شده در ارزیابی و مدیریت این کودکان ملزم به فراگیری دانش و شایستگی هرچه بیشتر می کند. این مقاله مروری است بر برخی ویژگی های عمومی کودکان دارای افت شنوایی و دیگر کم توانی ها، همراه با اصول ابتدایی سنجش شنوایی و ارائه پیشنهادهای مدیریتی برای این جمعیت ویژه.
تأثیر تکنیک خودآموزش دهی در کاهش مشکلات خواندن و کاهش افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تأثیر آموزش راهبرد های شناختی- رفتاری (خود آموزش دهی) در بهبود عملکرد خواندن و کاهش میزان افسردگی دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر اراک بود. بدین منظور از بین کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل شهر اراک تعداد 32 دانش آموز نارسا خوان همراه با اختلال افسردگی، پس از اجرای آزمون های تشخیصی (از جمله آزمون اختلال خواندن، آزمون هوشی وکسلر و پرسشنامه رفتاری راتر) به صورت نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه، تحت آموزش راهبرد خود آموزش-دهی قرار گرفتند. همزمان مادران همین آزمودنی ها هم به مدت 6 جلسه این راهبرد آموزشی را دریافت کردند تا با دانش آموز در خانه تمرین کنند. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده حاکی از آنست که عملکرد خواندن آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به میزان معناداری بهبود یافته و میزان افسردگی آنان نیز به میزان معناداری نسبت به گروه گواه کاهش یافته است.
تعاملهای اجتماعی و رفتار تکراری کودکان درخودمانده و عقب مانده ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تشخیص افتراقی الگوهای رفتار تکراری قالبی و اجتماعی در کودکان با نیازهای ویژه بود. با استفاده از مصاحبه تجدیدنظرشده تشخیصی درخودماندگی (لرد و دیگران، 1994) در دو گروه درخودمانده (5 دختر و 11 پسر) و عقب مانده ذهنی آموزش پذیر (5 دختر و 11 پسر) در دامنه سنی 8 ـ6 سـال از مدارس استـثنایی انتخاب شدند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند که میانگین نمره تخریب کیفی تعامل اجتماعی، ارتباطی و الگوهای رفتار تکراری قالبی در کودکان درخودمانده به گونه معناداری بیشتر از کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر است. استلزامها براساس تشخیصهای افتراقی کودکان استثنایی بحث شد.
بررسی خلاقیت دانش آموزان دختر تیز هوش مدارس استعداد های درخشان ،غیر انتفاعی و دولتی -(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پزوهش حاضر بررسی خلاقیت دانش آموزا ن دختر تیز هوش مدارس در موقعیت های مختلف آموزشی(سمپاد،غیر انتفاعی و دولتی) بود. روش: تعداد 166 دانش آموز در پژوهش حاضر شرکت داشتند که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و دو ابزار اندازه گیری آزمون هوش ما تریس های پیشرونده ریون وآزمون آماری تحلیل واریانس مورد پردازش قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که بین دانش آموزان تیز هوش در سه موقعیت آماری از نظر خلاقیت تفاوت معناداری وجود دارد. بحث: این یافته ها بیانگر این است که دانش آموزان دختر تیز هوش در مدارس استعداد های درخشان در خلاقیت و برخی از مولفه های آن به طور معناداری بالاتر از دانش آموزان مدارس غیر انتفاعی و دولتی هستند.
بررسی سلامت روانی و استرس والد گری در میان والدین کودکان کم توان ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
یافته های پژوهشی نشان می دهند که انطباق خانواده تحت تاثیر کودککم توان ذهنی قرار می گیرد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین عملکرد خانوادگی، ویژگی های کودکو متغیر های جمعیت شناختی والدین با استرس و سلامت روانی در میان والدین کودکان کم توان ذهنی انجام شد.
روش: 200 نفراز والدین (70 پدر و 130 مادر) مطالعه شدند، و به پرسش نامه های شاخص استرس والدین، سلامت روانی، مقیاس سنجش خانواده و پرسشنامه خصوصیات جمعیت شناختی والد و کودکپاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری، همبستگی و رگرسیون بررسی شدند.
یافته ها: از میان ویژگی های کودک، بین سن کودک، استرس والدگری و سلامت روانی رابطه منفی وجود داشت. بین شدت کم توانی ذهنی کودکو سلامت روانی رابطه منفی و معنادار بود. بین درآمد خانواده با تنیدگی والدین و سلامت روانی نیز رابطه منفی بود. همبستگی بین متغیر های نقش،حل مشکل و ابراز عواطف با سلامت روانی واسترس والدگری منفی بود. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد، متغیرهای ویژگیهای کودک، عملکرد خانواده و عوامل جمعیت شناختی قادر به پیش بینی واریانس استرس والدگری و سلامت روانی هستند.
نتیجه گیری: متغیر های عملکرد خانواده، ویژگی های کودکو متغیر های جمعیت شناختی با سلامت روانی و استرس والدگری رابطه دارند و قادر به پیش بینی آن ها هستند.