فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری-هیجانی دانش آموزان با نرخ بالایی از معضلات اجتماعی همراه است و برای معلمان، خانواده و خود کودکان مشکلات بسیاری را ایجاد می کند، بنابراین مستلزم توجه ویژه مسئولان و دست اندکاران تعلیم و تربیت است. در این راستا، حمایت و مداخله رفتاری مثبت، نوعی رویکرد آموزشی است که می تواند برای کاهش و حذف مشکلات رفتاری-هیجانی دانش آموزان راهگشا باشد. حمایت و مداخله رفتاری مثبت، رویکردی است برای افزایش رفتار اجتماعی، بهبود پیامدهای بلندمدت زندگی در آینده و کاهش رفتارهای چالش برانگیز که می تواند جایگزینی مناسب برای رویکردهای تنبیهی سنتی باشد. نتیجه گیری: به طورکلی می توان گفت رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت می تواند حس انگیزش را در دانش آموزان با مشکلات رفتاری-هیجانی افزایش داده و تاثیر مثبتی در کاهش رفتارهای مشکل آفرین، تنظیم هیجانی و پیشرفت تحصیلی این دانش آموزان داشته باشد. درواقع رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت می تواند راهکارهای غیرکارآمد در مدارس را تغییر دهد و محیطی مثبت و قابل پیش بینی برای دانش آموزان با مشکلات رفتاری-هیجانی فراهم کند. در این مقاله پس از بیان مقدمه ای کوتاه، تعریف رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت ارایه شده، سپس تاریخچه رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت آورده شده است. در ادامه ضرورت و اهمیت رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت، سطوح حمایت و مداخله رفتاری مثبت و کاربرد رویکرد حمایت و مداخله رفتاری مثبت برای دانش آموزان با مشکلات رفتاری-هیجانی در ایران ارایه شده و در پایان نتیجه گیری صورت گرفته است.
آموزش متمایز برای دانش آموزان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: برآورده کردن نیازهای گوناگون دانش آموزان با نیازهای ویژه برای شکوفایی توانایی آن ها در آموزش فراگیر بسیار مهم و ضروری است. یکی از راه های پاسخگویی به این نیاز، طراحی کلاس درس بر پایه آموزش متمایز است. آموزش متمایز به روش طراحی منظم برنامه درسی بر پایه نیازهای متفاوت و متنوع دانش آموزان با نیازهای ویژه برای به بیشینه رساندن توانایی یادگیری آنان است.
مقایسه میزان اثربخشی روش درمانی داستانهای اجتماعی با روش درمانی پاسخ محور در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و مقایسه ی میزان اثربخشی روش درمانی داستانهای اجتماعی با روش درمانی پاسخ محور در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اتیسم شیرین شیرمحمدی × منصوره شهریاری احمدی ×× مهدیه صالحی ××× چکیده: هدف این پژوهش مقایسه ی میزان اثربخشی تکنیک درمانی داستانهای اجتماعی با تکنیک درمانی پاسخ محور (PRT)در کاهش مشکلات رفتاری کودکان طیف اوتیسم سنین 12-6 سال در شهر تهران در سال 1394 بود. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی کودکان مبتلا به اتیسم می باشند که در کلینیک پدیده شهر تهران در بهار و تابستان 1394 مشغول به درمان و توان بخشی بودند . برای انتخاب گروه نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده به منظور تعیین نمونه ی پژوهش تعداد 15 کودک (پسر) انتخاب و در سه گروه پنج نفره (دوگروه آزمایشی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. گروههای آزمایشی به مدت سی و شش جلسه تحت آموزش با روشهای درمانی- رفتاری داستانهای اجتماعی و پاسخ محور قرار گرفتند. گروه کنترل هم برنامه های عادی خود را طی نمود و مداخله ی خاصی روی آنها انجام نشد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و از نظر هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار دارد. ابزارهای اندازه گیری این پژوهش شامل فهرست ارزشیابی و درمان اتیسم (ریلند و ادلسن، 2005) و مصاحبه ی تشخیصی اتیسم - تجدیدنظر شده (راتر و همکاران، 2003) است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی با روشهای آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و همچنین تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان اثربخشی دو روش متفاوت بوده است و روش درمانی پاسخ محور در بیشتر زمینه ها موثرتر از روش داستانهای اجتماعی بود؛ اما هر دو روش برای انجام مداخلات و کاهش مسائل و مشکلات رفتاری کودکان اتیسم تا حدی اثربخش بوده اند، لذا استفاده از هر دو روش در قالب یک مجموعه آموزشی- توانبخشی توصیه شد. واژگان کلیدی:روش درمانی داستانهای اجتماعی، روش درمانی پاسخ محور، مشکلات رفتاری، کودکان اتیسم. × تراپیست و درمانگر اتیسم shirmohammadi_shirin@yahoo.com ×× استادیار دانشگاه آزاداسلامی،واحد تهران مرکزی ××× استادیار دانشگاه آزاداسلامی،واحد تهران مرکزی
رویکرد آدلر - درایکورس به اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که از دیرباز تا کنون مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته، اختلال یادگیری است، اصطلاح اختلال یادگیری را اولین بار ساموئل کرک در سال 1963 برای توصیف گروهی از کودکان که در تحول زبان، گفتار، خواندن و مهارت های ارتباطی دچار اختلال بودند، پیشنهاد کرد و علت این اختلال ها را آسیب مغزی و بدکارکردی مغز می دانست. در رویکرد آدلر-درایکورس بسیاری از وضعیت های منتسب به اختلال یادگیری، مشکل یادگیری نامیده می شود که ناشی از عوامل گوناگونی مانند کمبود دلگرمی، مشکل آموزش مناسب، نداشتن احساس تعلق، ضعف در احساس قابلیت، خودپنداره ضعیف، عدم همکاری و سبک زندگی نامناسب ایجاد می شود. مقاله حاضر به بررسی هر یک از این عوامل بر مشکلات یادگیری می پردازد. بدین منظور مقاله های مرتبط با رویکرد آدلر -درایکورس به مشکلات خواندن در پایگاه های اطلاعاتی اسکوپوس، اریک، پابمد و موتور جستجوی گوگل با استفاده از واژه های کلیدی اختلال خواندن و روان شناسی فردی و واژه های مرتبط جستجو و بررسی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بهبود احساس تعلق، دلگرمی، احساس قابلیت، به حساب آمدن، خودپنداره و سبک زندگی دانش آموزانِ با مشکل خواندن می تواند به پیشرفت خواندن در این دانش آموزان کمک کند.
مقایسه مادران دارای دو کودک استثنایی (چندمعلولیتی، کم توان ذهنی، جسمی-حرکتی، نابینا و آسیب بینایی، ناشنوا و آسیب شنوایی) با مادران کودکان عادی در مؤلفه های سلامت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
101-112
حوزههای تخصصی:
هدف :. هدف از تحقیق حاضر یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا بین مادران کودکان استثنایی و مادران کودکان عادی از نظر سلامت روان تفاوت وجود دارد یا خیر؟ روش : روش این تحقیق پس رویدادی (علّی- مقایسه ای) است . آزمودنی های این پژوهش متشکل از 516 نفر از مادران کودکان استثنایی (202 نفر کم توان ذهنی ، 63 نفر ناشنوا، 58 نفر نابینا، 94 نفر جسمی-حرکتی و 99 نفر چندمعلولیتی) است که به طور تام شمارش انتخاب شده بودند و 69 نفر از مادران کودکان عادی که به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده، مقیاس 28 سؤالی سلامت عمومی است. ضریب اعتبار این پرسش نامه 72/0 و روایی همزمان کل پرسش نامه 85/0 به دست آمده است. یافته ها: نتایج حاصل از یافته های آماری نشان داد که به طور کلی بین سلامت روان مادران کودکان استثنایی و مادران کودکان عادی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین از نظر علائم سلامت روانی یعنی بین خرده مقیاس علائم جسمانی و افسردگی تفاوت معناداری بین مادران گروه های مختلف استثنایی و مادران گروه عادی مشاهده نشد. بین مادران کودکان عادی با چندمعلولیتی ، کم توان ذهنی، جسمی-حرکتی، در مؤلفه اضطراب و کم خوابی تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده شد. درحالی که بین مادران عادی با نابینا و آسیب بینایی، ناشنوا و آسیب شنوایی تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده نشد. بین مادران کودکان عادی با چندمعلولیتی، کم توان ذهنی ، جسمی-حرکتی و ناشنوا و آسیب شنوایی در مؤلفه کارکرد اجتماعی تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده شد. درحالی که بین مادران عادی با مادران نابینا و آسیب بینایی، تفاوت معنی داری به لحاظ آماری مشاهده نگردید . نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق سلامت روان یک ویژگی متمایزکننده در مادران کودکان استثنایی و مادران کودکان عادی است، مادران دارای دو کودک استثنایی استرس و فشار روانی بیشتری را در زندگی تجربه می کنند. بنابراین وضعیت سلامت روان آنها در مقایسه با مادران کودکان عادی بدتر است.
اثربخشی آموزش حس عدد بر بهبود کودکان پیش از دبستان در خطر مشکلات ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه اثربخشی یک برنامه آموزش حس عدد را بر روی کودکان در خطر مشکلات ریاضی در سنین پیش از دبستان بررسی کرده است. این برنامه بر اساس مولفه های بنیادی حس عدد (شمارش، عملیات عدد، دانش عدد) و با رویکردی تحولی برای سنین پیش از دبستان طراحی شد. در ابتدا، تعداد 424 کودک پیش از دبستان از طریق دو پرسشنامه غربالگری (فرم مربی و فرم والدین) مورد ارزیابی قرار گرفتند و سپس با اجرای آزمون حس عدد جردن و دانش عدد از بین این کودکان،90 کودک در خطر مشکلات ریاضی تشخیص داده شدند. با بهره گیری از یک طرح شبه آزمایشی و با روش تصادفی آزمودنیها در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند گروههای آزمایشی به مدت 4 هفته و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش مداخله ای حس عدد قرار گرفتند. سپس مجددا هم گروهای آزمایشی و هم کنترل توسط آزمون حس عدد جردن مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج توسط روش تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تفاوت معنی دار بین پیشرفت دانش آموزان گروه آزمایشی (تحت تاثیر آموزش مداخله ای حس عدد) در مولفه های شمارش، عملیات عدد و دانش عدد در پس آزمون با گروه کنترل نشان داد. نتایج دلالت بر این دارد که آموزش حس عدد با بهبود مهارتهای حساب کودکان دارای مشکلات ریاضی، نقش پیشگیرانه ای در اختلالات ریاضی سنین بعدی خواهد داشت.
تاثیر آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع اختلال طیف اتیسم به طور چشمگیری در طی دهه های گذشته افزایش یافته است. درواقع، اختلال طیف اتیسم درحال حاضر در میان ناتوانی های تحولی دارای بالاترین شیوع در ایالت متحده است که براساس آخرین آمار، در هر 68کودک، یک نفر مبتلا به این اختلال معرفی شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم بود. روش: روش این پژوهش آزمایشی بود و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر همه کودکان با اختلال طیف اتیسم شهر مشهد بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از بین کودکان با اختلال طیف اتیسم، 30کودک ۷-۱۲ساله با عملکرد متوسط انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) قرار گرفتند. سپس با استفاده از پرسش نامه رشد حرکتی لینکن-اوزرتسکی توانایی های حرکتی ظریف کودکان سنجیده شد و پیش از اجرای برنامه، عدم تفاوت معنادار در 2گروه تایید شد، سپس دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه 45دقیقه ای در جلسات آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی شرکت کردند و پس از آن آزمون به عمل آمد و نتایج با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت 2گروه آزمایش و گواه از نظر افزایش توانایی های حرکتی ظریف معنی دار است (0001/0= p ) . به این صورت که گروه آزمایش نسبت به گروه گواه از نظر توانایی های حرکتی ظریف پیشرفت کرده اند. نتیجه گیری: آموزش فعالیت های ادراکی – حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم تاثیر مثبت دارد که این موضوع برای استفاده در برنامه های مداخله ای و پژوهش های آتی بسیار حائز اهمیت است.
واکاوی اثربخشی نوروفیدبک در درمان اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی اختلالی عصبی-تحولی است که چگونگی مدیریت و درمان آن برای والدین و نیز متخصصان حوزه نارسایی های تحولی چالش انگیز بوده است، در سال های اخیر نوروفیدبک یکی از رویکردهای به کار رفته در درمان اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی است که موثر بودن آن در حوزه نارسایی های تحولی به ویژه اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مجادله هایی را به وجود آورده است. هدف پژوهش حاضر معرفی ماهیت، ویژگی ها و شواهد پژوهشی پیرامون موثر بودن نوروفیدبک در درمان اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی است. برای این منظور، با استفاده از کلیدواژه های ADHD, Neurofeedback, QEEG-Informed Neurofeedback, Efficacy of Neurofeedback Treatment in ADHD, ADHD and Meta-Analysis, Effect size in Neurofeedback Treatment in ADHD,EEG Biofeedback و در پایگاه های اطلاعاتی شامل Pupmed, Springer, ProQuest, Scopus ,Elsevier به همراه مقالات مداخله ای موجود در ایران در ارتباط با مداخلات نوروفیدبک برای گروه اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و تماس شخصی با برخی صاحب-نظران این حوزه، اطلاعات مورد نظر به صورت مروری بررسی شد. علی رغم گزارش موثر بودن نوروفیدبک در درمان اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در مراکز درمانی ایران مواردی مانند مسائل روش شناختی، و ویژگی هایی مانند ماهیت، همبودی و فعالیت های مبتنی بر شواهد، میزان اثربخشی نوروفیدبک را با احتیاط، شک و تردید مواجه می سازد. بر این اساس، نوروفیدبک تنها نوعی روش مداخله ای، و نه درمانی معجزه گر معرفی می کند و چالش های اخلاقی را پیش روی محققان قرار می دهد. سایر کاربردهای نظری و شواهد تجربی در ارتباط با نوروفیدبک و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی برای مطالعه بیشتر در ادامه متن آمده است.
مقایسه ادراک از خود و روابط مدرسه ای در دانش آموزان دارای نارسایی های ویژه در یادگیری و عادی مقطع تحصیلی راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، مقایسه ادراک از خود و روابط مدرسه ای در دانش آموزان دارای نارسایی های ویژه در یادگیری و دانش آموزان عادی بود. آزمودنی های پژوهش شامل 80 دانش آموز پایه تحصیلی دوم راهنمایی بود که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و همتاسازی از میان دانش آموزان مدارس راهنمایی پسرانه اردبیل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ادراک از خود، مقیاس روابط مدرسه ای، آزمون هوشی ریون، آزمون های محقق ساخته خواندن، نوشتن و ریاضیات استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری (MANCOVA) نشان داد میانگین نمرات روابط مدرسه ای در دانش آموزان عادی بیشتر از دانش آموزان دارای نارسایی های ویژه در یادگیری است(05/0>P). همچنین، نتایج نشان می دهد که میانگین نمرات ادراک از خود و مؤلفه های آن (شایستگی تحصیلی، مقبولیت اجتماعی، صلاحیت ورزشی، سلوک رفتاری، ظاهر فیزیکی و ارزش کلی خود) در دانش آموزان دارای نارسایی های ویژه در یادگیری، پایین تر از دانش آموزان عادی است (05/0>P). این یافته ها تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای برای دانش آموزان استثنایی دارد.
دایه گری دیجیتالی و اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: دایه گری دیجیتال به سبکی از مراقبت گفته می شود که وسایل دیجیتال، جایگزین روابط فعال کودک با محیط می شود و کودک در بیشتر ساعات بیداری در مجاورت مداوم با دستگاه های دیجیتالی است. کودکانی که از سنین بسیار پایین روزی چندین ساعت در معرض مستقیم دایه گری دیجیتالی بوده اند، فرصت تعامل با مادر یا مراقب را از دست داده و تجربیات غنی محیطی را که برای رشد بهنجار دستگاه عصبی ضروری است، دریافت نمی کنند که یک دسته از این کودکان، خردسالان با اختلال طیف اتیسم هستند. نتیجه گیری: براساس اصل انعطاف پذیری عصبی و یافته های پژوهش های پیشین، مواجهه طولانی مدت با وسایل دیجیتال (دایه گری دیجیتالی) در دوره های حساس رشد، بازسازماندهی پیوندهای ساختاری و کارکردی مغز خردسالان را دچار انحراف می کند و باعث بروز نقص در تعاملات اجتماعی و کلام، رفتارهای تکراری و کلیشه ای می شود. در این مقاله مروری پس از بیان مقدمه ای کوتاه، تعریف اختلال طیف اتیسم و دایه گری دیجیتالی و سازوکارهای احتمالی تاثیر دایه گری دیجیتالی بر نشانه های این اختلال ارایه و در پایان نتیجه گیری شده است.
بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر بهبود توجه، بازداری و حافظه کاری در دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر بهبود توجه، بازداری و حافظه کاری در دانش آموزان با هوش مرزی پایه سوم ابتدایی انجام شد. مواد و روش ها:روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه شاهد بود. برای آموزش کارکردهای اجرایی، از بسته آموزشی کارکردهای اجرایی که شامل 10 بازی آموزشی نرم افزاری و 10 بازی آموزشی مداد- کاغذی برای کارکردهای اجرایی بود، استفاده شد. به منظور بررسی تأثیر این بسته آموزشی بر بهبود توجه، بازداری و حافظه کاری، 34 دانش آموز با هوش مرزی پایه سوم ابتدایی به روش نمونه گیری ترکیبی از مدارس ابتدایی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (18 نفر) و شاهد (16 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت بیست جلسه 70 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفت. داده های به دست آمده از آزمون های هوشی Raven، 2d، Stroop، حافظه ارقام در Wechsler و آزمون Cornoldy با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (درون، بین آزمودنی) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها:آموزش کارکردهای اجرایی در بهبود توجه و حافظه کاری دانش آموزان با هوش مرزی به طور معنی داری مؤثر واقع شد. این آموزش بیشترین تأثیر را در بهبود حافظه کاری دیداری و شنیداری، کاهش خطا و افزایش کارایی تمرکز در آزمون 2d داشت و در آزمون Stroop بر خلاف بهبودی در کارکردها، فقط قادر بود تا در زمان واکنش تأثیر معنی داری داشته باشد و تأثیر معنی داری در کاهش خطا و افزایش پاسخ نداشت. همچنین، در افزایش کارایی کل در آزمون 2d که نشان دهنده سرعت آزمودنی بود، نیز مؤثر واقع نشد. نتیجه گیری:نتایج این پژوهش در مجموع اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر توجه، بازداری و حافظه کاری دانش آموزان با هوش مرزی پایه سوم ابتدایی را تأیید کرد.
سنجش قوت ابعاد دهگانه رضایت زناشویی در والدین کودکان دارای اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده هدفاز این مطالعه سنجش قوت ابعاد دهگانه رضایت زناشویی در والدین کودکان دارای اوتیسم بود. پژوهش حاضر در زمره پژوهش های توصیفی (پس رویدادی) به شمار می آید. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه والدین دانش آموزان اوتیسم مقطع پیش دبستان و دبستان در سال تحصیلی 1393 1392 شهر مشهد تشکیل می داد .نمونه مورد مطالعه تعداد 95 زوج از این والدین بودکه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش رضایت زناشویی والدین از پرسشنامه رضامندی زوجیت افروز استفاده شد.داده ها با استفاده از تحلیل واریانس، آزمون tو آزمون فریدمن تحلیل شد. یافته ها:نتایج این مطالعه نشان داد که بین مطلوب اندیشی، رفتارهای شخصی، حل مساله، اوقات فراغت، تعامل احساسی، و رضایت زناشویی کلی پدران و مادران تفاوت معناداری وجود دارد، به طوریکه مادران میانگین بالاتری نسبت به پدران داشتند. همچنین بر اساس یافته های این مطالعه میانگین رضایت مادران و پدران بسیار پایین تر از حد متوسط بود.در رابطه با نقاط قوت رضایت نیز بالاترین رتبه هم در زنان و هم در مردان مربوط به رفتار های شخصی بود. به به عبارتی هم در زنان و هم در مردان این بعد از رضایت در سطح مطلوبی قرار داشت. این در حالی است که کمترین میزان رضایت در مولفه روش حل مساله بود . نتیجه گیری:پیشنهاد می گردد تا برای والدین کودکان مبتلا به اوتیسم با توجه به نقاط ضعف و قوت مشخص شده بسته های آموزشی به صورت گام به گام برای استفاده در در مراکز درمانی به منظور مداخلات لازم به کار گرفته شود.
معرفی برنامه سال های شگفت انگیز به منظور کاهش مشکلات رفتاری کودکان با اختلال های هیجانی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: به طورکلی، الگوهای رفتاری مخربی از قبیل اختلال کم توجهی-بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و سلوک و اختلال های افسردگی و اضطرابی را با عنوان اختلال های هیجانی-رفتاری معرفی می کنند. از آن جا که این اختلال ها مشکلاتی را در مدرسه، خانه و دیگر موقعیت های اجتماعی برای این کودکان و اطرافیان آن ها ایجادکرده، همچنین بر عمکلرد روانی-اجتماعی و موفقیت های تحصیلی آن ها اثر سوء می گذارد، انجام مداخله هایی برای کاهش مشکلات رفتاری این کودکان، ضروری به نظر می رسد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، معرفی برنامه سال های باورنکردنی به عنوان مداخله ای برای کاهش مشکلات رفتاری این کودکان بود. به این منظور با روش مروری، متون اصلی شامل کتاب ها و مقاله های علمی در این زمینه طی سال های 1995 تا 2017 از پایگاه های معتبر اطلاعاتی استخراج و بررسی شد. نتیجه گیری: مرور ادبیات پژوهش نشان داد که برنامه سال های باورنکردنی می تواند از طریق آموزش والدین به عنوان مداخله ای کارآمد، کم هزینه و مقرون به صرفه برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان با اختلال های هیجانی-رفتاری در مدارس و کلینیک های توان بخشی استفاده شود.
انگیزش اجتماعی، دیدگاهی جدید برای تبیین ابعاد پیچیده اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این عقیده که نقایص انگیزش اجتماعی یک نقش محوری در اختلال طیف اتیسم بازی می کند، به تازگی توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این امر باعث تغییر مسیر پژوهشی اختلال طیف اتیسم شده است. هدف از این مقاله بررسی نظریه انگیزش اجتماعی و تبیین آن از ابعاد اختلال طیف اتیسم بود. با درک انگیزش اجتماعی و راه های ارتقای آن می توان روش هایی برای بهترشدن تعاملات اجتماعی، ارتباطات و کاهش مشکلات کودکان طیف اتیسم ارایه کرد.
تأثیر تحریک مستقیم الکتریکی مغز از روی جمجمه و آموزش آگاهی واج شناختی بر بهبود عملکرد بعد شنیداری حافظه کاری کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی تأثیر تحریک مستقیم الکتریکی مغز از روی جمجمه روی بعد شنیداری/کلامی حافظه کاری در ناحیه قشر پیش پیشانی خلفی جانبی انجام شد. روش: طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون/پس آزمون با گروه پلاسیبو و انتساب تصادفی بود. نمونه پژوهش شامل 20 دانش آموز پسر نارساخوان 8 تا 10 ساله بود که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند. دو نوع تحریک آندی و ساختگی با شدت جریان 5/1 میلی آمپر به مدت 20 دقیقه و 15 دقیقه آموزش آگاهی واج شناختی در مورد 20 نفر شرکت کننده طی 10 جلسه ارائه گردید. شرکت کنندگان قبل و بعد از تحریک با تکلیف ان بک ، مورد سنجش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تحریک آندی تأثیر معناداری در بهبود عملکرد فرد در بعد شنیداری/کلامی حافظه کاری نسبت به گروه تحریک ساختگی دارد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که تحریک آندی سبب افزایش عملکرد فرد در تکلیف مربوط به حافظه کاری شنیداری و بهبود آن شده است.
آموزش درخواست اطلاعات با استفاده از واژه استفهامی «کدام؟» به کودکان با اختلالات طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، رویه ای متشکل از ارزیابی فعالیت های موردعلاقه ی کودکان، تقویت این فعالیت ها، فعالیت های تثبیت کننده ی شرطی خلاقانه و پیامدها برای پاسخ های درست و نادرست، با هدف آموزش درخواست اطلاعات با استفاده از واژه ی «کدام؟» به کودکان با اختلالات طیف اتیسم بررسی شد. از طرح چند خط پایه ی تعدیل یافته برای آموزش به سه شرکت کننده با اختلالات طیف اتیسم استفاده شد. یافته ها نشان داد که همه ی کودکان یاد گرفتند تا با استفاده از واژه ی «کدام؟» دریافت اطلاعات را درخواست کنند. تعمیم آموزش به محیط طبیعی، به فعالیت جدید و به محتوای جدید مشاهده شد. این یافته ها در طول زمان حفظ شدند و ادامه یافتند.
تحلیل و مقایسهروایت های نوشتاری دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری و عادی پایه چهارم و پنجم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تحلیل و مقایسه ساختار روایت های نوشتاری دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری و دانش آموزان عادی پایه چهارم و پنجم شهر تهران انجام شده است. روش:روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر 10 تا 12 ساله دارای اختلالات یادگیری و عادی شهر تهران است که در پایه چهارم و پنجم مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 20 دانش آموز دارای اختلالات یادگیری (در هر پایه 10 دانش آموز) و 20 دانش آموز عادی (در هر پایه 10 دانش آموز) است که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده آزمون خوانداری محقق ساخته بود که در اختیار تک تک دانش آموزان قرار داده شد. دانش آموزان بعد از خواندن داستان آن را به زبان خود بازنویسی کردند. سپس، نوشته های دانش آموزان از منظر تعداد واژه، میانگین طول پاره گفتار و پیچیدگی ساختار روایت در دو سطح کلان (شخصیت، زمینه، پاسخ درونی، طرح، کنش و پیامد در مجموع 13 نمره) و ساختار خرد (حرف ربط هم پایه و ناهم پایه، فرایند ذهنی و بیانی، عبارت اسمی گسترده در مجموع 12 نمره) تحلیل و بررسی شدند. سنجش عملکرد دانش آموزان مبتنی بر روشی برگرفته از شاخص تی اِن اِل- پی آر سنجش پیشرفت زبان روایی (2011) است که در دانشگاه یوتا تهیه شده است. در روش تحلیل از الگوی پیترسون، گیلام و گیلام (2008) و گرینهاف و استرانگ (2001) استفاده شده است. برای نمره دهی از آزمون زبان روایی (تی اِن اِل) آزمون زبان روایی (گیلام و پیترسون، ۲۰۰۴) الگوگیری شده است. یافته ها: مجموع نمرات دانش آموزان عادی در ساختار کلان 195 و در ساختار خرد 143 و دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در ساختار کلان 170 و در ساختار خرد 116 مورد گزارش شده است. به طور کلی، هر دو گروه دانش آموزان در ساختار کلان عملکرد بهتری نسبت به ساختار خرد داشتند. در ساختار کلان هر دو گروه در «شخصیت» بیشترین نمره و در «طرح» کمترین نمره را کسب کرده اند. همچنین، در ساختار خرد بیشترین نمره را در کاربرد فرایندهای ذهنی و بیانی و کمترین نمره را در استفاده از گروه اسمی گسترده به دست آورده اند. مقایسه عملکرد دانش آموزان دو گروه نشان می دهد که گروه دارای اختلالات یادگیری در همه مقولات زبانی مورد بررسی به غیر از شخصیت عملکرد ضعیف تری داشتند. این تفاوت به ویژه در کاربرد حروف ربط هم پایه و ناهم پایه، کنش، طرح و گروه اسمی گسترده مشهود است. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آماری تی دو نمونه مستقل استفاده شده است. نتیجه گیری:نتایج نشان می دهد که تفاوت تعداد واژه و میانگین طول پاره گفتار در دو گروه در سطح p≤0.05 معنادار است. همچنین، در سطح ساختار کلان، تفاوت بین دو گروه در «کنش» و در سطح ساختار خرد در کاربرد «حروف ربط ناهم پایه» در سطح p≤0.05 معنادار است.
معرفی رویکرد خود- وکیلی و بررسی مروری تأثیرات آن به عنوان روشی مناسب برای توانمند سازی افراد دارای کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمان های نه چندان دور افراد دارای کم توانی ذهنی از حقوق اولیه ی خود محروم بودند و تعداد زیادی از این افراد به خاطر این محرومیت، دست به مبارزه علیه تبعیض زدند و خواستار حقوقی برابر با دیگر افراد جامعه از طریق جنبش خود-وکیلی شدند. هدف اصلی این جنبش ، توانمند سازی و بهبود شرایط زندگی افراد دارای کم توانی ذهنی از طریق مشارکت دادن آن ها در تصمیماتی است که درباره آن ها گرفته می شود. در این مقاله هدف معرفی جنبش خود – وکیلی به عنوان یکی از برنامه های مؤثر جهت توانمندسازی افراد دارای کم توانی ذهنی از طریق بررسی منابع کتابخانه ای است که در حال حاضر در برخی از کشورهای جهان اجرا می گردد. در کشور ایران علی رغم تلاش های صورت گرفته در زمینه آموزش و توان بخشی، از ظرفیت های جنبش خود- وکیلی برای توانمندسازی افراد دارای کم توانی ذهنی غفلت شده است. این درحالی است که نتایج به دست آمده حاصل از اجرای این جنبش در کشورهای مختلف، نشان می دهد که این برنامه سهم به سزایی در افزایش اعتماد به نفس، رشد مهارت های اجتماعی، احساس شایستگی، تقویت خودپنداره و هویت اجتماعی و در نهایت تقویت مهارت های شغلی و نیل به استقلال در افراد دارای کم توانی ذهنی داشته است و اجرای آن در ایران می تواند در آموزش و توان بخشی این افراد بسیار مؤثر باشد؛ بنابراین باید در قالب برنامه ملی به آن توجه خاصی مبذول گردد.
اثربخشی آموزش بخشودگی بر بهزیستی روان شناختی و شادکامی مادران دانش آموزان دارای اختلال خاص یادگیری شهر طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش بخشودگی بر بهزیستی روان شناختی و شادکامی مادران دانش آموزان دارای اختلال خاص یادگیری شهر طبس انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون دوگروهی است. جامعه ی آماری کلیه مادران دارای کودکان مبتلابه اختلال خاص یادگیری در سال تحصیلی 1396-1395 در شهر طبس بودند. به منظور جمع آوری داده ها، نمونه ای شامل 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده جهت دستیابی به اهداف پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه پرسش نامه شادکامی آکسفورد (هیل و آرگایل،2002) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، جهت تحلیل داده، از روش های آمار توصیفی مانند محاسبه میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، میانگین گروه آزمایش در مولفه های بهزیستی روانشناختی و شادکامی نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است. نتیجه گیری: می توان گفت که آموزش بخشودگی بر بهزیستی روان شناختی و شادکامی مادران دانش آموزان دارای اختلال خاص یادگیری موثر بوده است، لذا نتایج نمایانگر افق های تازه ای در مداخلات بالینی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست.
اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر بهبود عملکرد درس ریاضی در دانش آموزان با اختلال ریاضی انجام شد. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پایه های اول تا ششم ابتدایی ناحیه3 شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 بود. پس از غربالگری و جداسازی، به کمک آزمون های هوشی و تحصیلی، 40نفر از دانش آموزان دارای اختلال ریاضی شناسایی شدند و پس از تمام شماری به طور تصادفی در 2گروه گواه و آزمایش (هرکدام 20نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10جلسه 45دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای خودتنظیمی قرار گرفتند و گروه گواه آموزش های معمول را دریافت کردند. ابزارهای اندازه گیری شامل آزمون های رایج در مراکز ناتوانی های یادگیری برای هر پایه تحصیلی بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجراشد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که عملکرد گروه آزمایش در درس ریاضی، در مقایسه با گروه گواه، به طور معناداری بهبود یافته است (001/0> P ). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای خودتنظیمی به بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی کمک می کند. بر این اساس می توان به مربیان، مشاوران و روان شناسان پیشنهاد کرد که از این راهبردها برای بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی استفاده کنند.