ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
۱۹۰۱.

فراتحلیل اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری در درمان سوءمصرف مواد و سلامت عمومی افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی اضطراب درمان شناختی - رفتاری سلامت عمومی فراتحلیل سوءمصرف مواد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۹ تعداد دانلود : ۷۸۳
با توجه افزایش استفاده از شیوه های گروه درمانی در درمان سوءمصرف مواد، تاکنون یک مطالعه ی علمی نظام مند مقالات و ترکیب نتایج مختلف پیرامون آن صورت نگرفته است.هدف از این فراتحلیل، بررسی میزان اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر ترک سوءمصرف مواد و رفتارهای روانی وابسته به آن بود. از روش فراتحلیل برای بررسی 10 مورد از 32 پژوهش که از نظر روش-شناختی مورد قبول بودند، استفاده شد. با استفاده از میانگین، اندازه ی اثر روش-درمانی مذکور مورد مقایسه قرار گرفت. اندازه ی اثر مداخلات رفتاری-شناختی که از 47/0 تا 83/0 میزان در نوسان بود، اثربخشی این روش درمانی را در مورد سوءمصرف مواد موثر نشان داد. این میزان بر اساس جدول کوهن بالا بود. همسو با سایر تحقیقات آزمایشی و همبستگی، مداخلات رفتاری شناختی بر ترک و پیشگیری از عود سوءمصرف مواد و نشانه های روانی چون اضطراب و افسردگی بسیار موثر است.
۱۹۰۲.

مروری بر اثرات مصرف مکمل امگا 9 بر روی الگوی خواب، بیش فعالی و سایر رفتارهای تکاملی در کودکان مبتلا به بیماری های طیاف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۹۰۳.

تأثیر آموزش شناختی- رفتاری رابطه مادر و کودک بر کاهش علایم وسواسی جبری کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: کودک مادر اختلال وسواس جبری آموزش شناختی رفتاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹۵ تعداد دانلود : ۱۲۸۲
زمینه و هدف: پژوهش های چند دهه اخیر بر روی اثرات روابط مبتنی بر دلبستگی و نحوه تربیت مراقبان کودک و اثرات آن نشان داده اند که سبک تربیت والدین و کیفیت رابطه ای والد و کودک در شکل گیری اضطراب کودک نقش معنی داری دارد، هدف از اجرای این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری رابطه مادر و کودک بر کاهش علایم وسواس جبری در کودکان است. مواد و روش ها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی 30 نفر از مادران کودکان 12-6 سال که کودکان آن ها بر اساس معیارهای DSM_IV_TR (Diagnostic and statistical manual of mental disorders) تشخیص اختلال وسواس جبری داشتند، با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آموزش شناختی- رفتاری رابطه مادر و کودک و شاهد قرار گرفتند. مادران گروه مداخله، بدون حضور کودکان در 12 جلسه 2 ساعته آموزش شناختی رفتاری شرکت کردند. به منظور جمع آوری داده ها مقیاس سنجش وسواس Yale-Brown به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری اجرا شد و داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: گروه مداخله و شاهد در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری را نشان داد که بیانگر کاهش افکار و اعمال وسواسی جبری در حیطه های زمان، تداخل، ناراحتی، مقاومت و کنترل در گروه مداخله بود. نتیجه گیری: آموزش شناختی- رفتاری رابطه مادر و کودک در تمام حیطه ها بر کاهش وسواس کودکان مؤثر بوده است.
۱۹۰۴.

کارکردهای اجرایی در افراد افسرده و غیر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی توجه پایدار توجه انتخابی کارکردهای اجرایی توجه انتقالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴۱ تعداد دانلود : ۱۴۸۹
مقدمه: وجود نقایص در کارکردهای اجرایی، بویژه توجه در بیماران افسرده به خوبی مشخص شده است در این راستا، هدف مطالعه حاضر بررسی کارکردهای اجرایی در افراد افسرده، با تأکید بر توجه انتخابی، انتقالی و پایدار، در مقایسه با همتایان سالم بود. روش: مطالعه حاضر یک پژوهش تحلیلی از نوع مقطعی و علی مقایسه ای است و جامعه آماری آن کلیه افراد افسرده مراجعه کننده به یک کلینیک روان شناسی در شهر تهران بودند. پس از انجام غربالگری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک و مصاحبه تشخیصی ساختار نیافته بر اساس متن بازنگری شده نسخه چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، تعداد 30 نفر از افراد مبتلا به افسردگی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و تعداد 30 نفر از افراد سالم از نظر جنس، سن، وضعیت تأهل و میزان تحصیلات با گروه بیمار همتا شدند. سپس آزمون های رایانه ای استروپ، دسته بندی کارت های ویسکانسین و عملکرد مداوم، بر روی آزمودنی های هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: برای تحلیل داده ها از آزمون تی دو گروه مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که دو گروه از نظر توجه انتخابی و توجه انتقالی با یکدیگر تفاوت معنادار دارند، اما بین دو گروه در توجه پایدار تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش تلویحات قابل توجهی در خصوص نقش افسردگی در تخریب کارکردهای اجرایی به خصوص در توجه پایدارِ و همچنین اهمیت به کارگیری درمان های افسردگی متمرکز بر نقایص کارکرد اجرایی این افراد، را در بر دارد.
۱۹۰۵.

تأثیر روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد درمانی بر میزان افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی دیابت نوع 2 پذیرش و تعهد درمانی تست Beck

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳۷ تعداد دانلود : ۱۸۲۸
زمینه و هدف: به تازگی بحث های زیادی در مورد رویکرد های رفتاری و شناختی موج سوم به خصوص در حیطه درمان افسردگی انجام شده است. هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد درمانی بر میزان افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. مواد و روش ها: روش پژوهشی آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیابتی مؤسسه خیریه دیابت اصفهان که در بهار و تابستان سال 91 بود. تعداد 30 نفر بیمار در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. پرسش نامه افسردگی Beck را قبل و بعد از مداخله تکمیل و گروه آزمایش، آموزش گروهی روش درمانی Acceptance and commitment therapy (ACT) را طی 8 جلسه 120 دقیقه ای در طی 8 هفته دریافت کردند و گروه شاهد این آموزش را دریافت نکردند و در لیست انتظار درمان قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسش نامه Beck (BDI II یا Beck depression inventory) بود. یافته ها: بین نمرات پس آزمون و پیش آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد، تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 > P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر تأثیر روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد درمانی در کاهش افسردگی در بیماران دیابتی بود. همچنین اثر درمان در زمان پیگیری ماندگار بود.
۱۹۰۶.

تأثیر درمان گروهی پذیرش و تعهد بر خودمدیریتی دیابت نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیابت نوع 2 خود مدیریتی درمان پذیرش و تعهد

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی کلی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سلامت
تعداد بازدید : ۱۸۸۹ تعداد دانلود : ۸۷۶
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان پذیرش و تعهد بر خود مدیریتی دیابت نوع 2 می باشد. روش: این پژوهش با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. تعداد 24 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به کلینیک تخصصی دیابت بیمارستان فوق تخصصی دکتر غرضی که حائز ملاک های پژوهش بودند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، درمان پذیرش و تعهد در 10 جلسه 120 دقیقه ای اجرا شد؛ اما گروه کنترل هیچ نوع درمانی دریافت نکرد. هر دو گروه، پیش و پس از درمان، پرسشنامه بازبینی شده خود مدیریتی دیابت را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان پذیرش و تعهد بر ارتقای خود مدیریتی دیابت نوع 2 مؤثر است و 66 درصد از واریانس خود مدیریتی دیابت، توسط درمان گروهی پذیرش و تعهد قابل تبیین است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود به منظور بهبود خود مدیریتی دیابت نوع 2 و نهایتاً کاهش عوارض و مرگ و میر ناشی از آن، از درمان گروهی پذیرش و تعهد استفاده شود.
۱۹۰۷.

بررسی مقایسه ای صفات شخصیتی در افراد وسواسی اجباری و بهنجار

کلیدواژه‌ها: صفات شخصیتی اختلال وسواسی- اجباری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۷ تعداد دانلود : ۵۹۱
پژوهش حاضر با هدف مقایسه صفات شخصیتی در افراد وسواسی-اجباری و بهنجار صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مبتلایان به اختلال وسواسی – اجباری (اعم از مؤنث و مذکر) مراجعه کننده به مراکز درمانی موجود در شهر تبریز تشکیل می دادند. در این راستا که در قالب طرح علّی - مقایسه ای انجام شد، تعداد 30 نفر (18زن و 12مرد) از بیماران وسواسی به صورت در دسترس از مراکز و کلینیک های روانپزشکی شهر تبریز انتخاب و با 30 نفر (18زن و12مرد) از افراد سالم که از طریق اطلاعات دموگرافیک همتاسازی شده بودند، با استفاده از سیاهه وسواس فکری – عملی مادزلی (MOCI) و پرسش نامه 5 عامل شخصیتی نئو مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها بر پایه نرم افزار (17)SPSS انجام شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد تفاوت معنی داری بین دو گروه در نمره کل صفت نوروتیسیسم و چهار خرده مقیاس این صفت یعنی اضطراب، افسردگی، کمرویی و آسیب پذیری وجود دارد و افراد مبتلا به OCD در این صفت و از شش خرده مقیاس در چهار خرده مقیاس آن نمرات بالاتری کسب کردند. اما در دو خرده مقیاس نوروتیسیسم و صفات برون گرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن، با وجدان بودن و خرده مقیاس های آنها بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنظر می رسد افراد مبتلا به OCD در قیاس با افراد بهنجار حداقل در صفت شخصیتی نوروتیسیسم عمده ترین تفاوت و بالاترین نمرات را دارا می باشند.
۱۹۰۸.

نقش عوامل زمینه ای و شاخص های زیستی در بروز زودهنگام بیماری های قلبی- عروقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: عوامل زمینه ای شاخص های زیستی بیماری های قلبی- عروقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۸ تعداد دانلود : ۶۶۱
زمینه و هدف: بررسی نقش عوامل زمینه ای و شاخص های زیستی در بروز زودهنگام بیماری های قلبی- عروقی به عنوان یکی از مسایل مهم در پیشگیری از این بیماری ها ضروری است. هدف این مطالعه بررسی نقش عوامل زمینه ای و شاخص های زیستی در بروز زودهنگام بیماری های قلبی- عروقی بود. مواد و روش ها: در یک مطالعه توصیفی مقطعی، 154 بیمار قلبی- عروقی مراجعه کننده به مرکز قلب تهران و 181 نفر فرد سالم از میان افراد همراه بیمار به شیوه نمونه گیری در دسترس طی آبان ماه تا اسفندماه 1391 انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه جمعیت شناختی و خصوصیات بیماری جمع آوری شد و به کمک مجذور کای، آزمونt مستقل و رگرسیون لوجستیک با نرم افزار تحلیل های پیش بین (PASW یا Predictive Analyses Software) تحلیل گردید. یافته ها: درامد پایین خانوادگی (325/8=OR، 001/0P=)، ساعات بی تحرکی بالا (671/9=OR، 001/0 P =)، عدم ورزش منظم (609/5=OR، 002/0 P =)، تدخین سیگار (320/3=OR، 009/0 P =)، تری گلیسیرید بالا (125/5=OR، 001/0 P =)، فشارخون بالا (183/6=OR، 004/0 P =)، شاخص توده بدن (Kg/m2)>25 (133/7=OR، 005/0 P =)، کلسترول کلی بالا (108/6=OR، 001/0 P =)، کاهش کلسترول HDL (589/5=OR، 002/0 P =) و افزایش کلسترول LDL (094/5=OR، 005/0 P =) به طور معنی داری بروز زودهنگام بیماری های قلبی- عروقی را پیش بینی کردند (05/0P<). نتیجه گیری: سطح درامد خانوادگی، ساعات بی تحرکی و عدم ورزش منظم، تدخین سیگار و شاخص های زیستی در بروز زودهنگام بیماری های قلبی- عروقی واجد اهمیت هستند. لذا، مداخله در این عوامل به منظور پیشگیری از بروز زودهنگام این دسته از بیماری ها مهم خواهد بود.
۱۹۰۹.

عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان ویژگی مستعدکننده ی اختلال های اضطراب منتشر، وسواسی اجباری، وحشت زدگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اختلال وسواسی اجباری اختلال اضطراب منتشر عدم تحمل بلاتکلیفی اختلال وحشت زدگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۸۱ تعداد دانلود : ۱۵۳۳
زمینه و هدف: مدل عدم تحمل بلاتکلیفی IU (Intolerance of uncertainty) در آغاز برای توضیح و تبیین نگرانی در زمینه ی اختلال اضطراب منتشر ایجاد و توسعه یافت. اگرچه پژوهش های اخیر عدم تحمل بلاتکلیفی را به عنوان عاملی فراتشخیصی تداوم بخش در میان اختلال های اضطرابی تعریف شده است. هدف این مطالعه مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر (Generalized Anxiety GAD Disorder)، اختلال وسواسی اجباری OCD (Obsessive-Compulsive Disorder)، اختلال وحشت زدگی PD (Panic Disorder) و گروه شاهد بود. مواد و روش ها:مطالعه ی حاضر از توع مقطعی و پس رویدادی (روش علی مقایسه ای) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه ی بیمارانی را تشکیل می داد که برای اولین بار به کلینیک تخصصی بزرگمهر تبریزدر سال 89-90 مراجعه کرده بودند. از بین این مراجعین 30 بیمار مبتلا به GAD، 30 بیمار OCD، 30 بیمار PDو 30 گروه شاهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه ها تا حد امکان از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شدند. برای انتخاب و جمع آوری داده ها از مصاحبه ی بالینی ساختاریافته و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده ازنرم افزارSPSS-17 وشاخص های آمار توصیفی و تحلیل واریانس متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:یافته های مطالعه ی حاضر نشان داد که افراد با اختلال های GAD، OCD و PDدر مقایسه با گروه شاهد با توجه به 89/6 F= و سطح معنی داری 0001/0 از عدم تحمل بلاتکلیفی بالاتری برخوردار بودند. اما افراد GAD، OCD، و PDتفاوت معنی داری در عدم تحمل بلاتکلیفی نداشتند. همچنین نتایج نشان دهنده ی تفاوت بین گروه های اختلال (GAD،OCD و PD) و گروه شاهد با توجه به 1/7F= و سطح معنی داری 0001/0 و 23/5 F=و سطح معنی داری 002/0، در دو عامل پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی است. نتیجه گیری: عدم تحمل بلاتکلیفی تنها مختص به اختلال اضطراب منتشر نمی باشد و این سازه در اختلال های وسواسی اجباری و اختلال وحشت زدگی نیز دیده می شود و به نظر می رسد عامل شناختی عدم تحمل بلاتکلیفی نقش محوری در سبب شناسی این اختلال ها بازی می کنند. کاربرد بالقوه ای این نتایج برای درمان اختلال های اضطرابی قابل بحث هستند
۱۹۱۰.

مقایسه اثر بخشی درمانگری شناختی– رفتاری(CBT) و درمانگری فعال سازی رفتاری(BAT) در اصلاح عملکرد شناختی ( حافظه کاری و زمان واکنش ساده(SRT)) سوء مصرف کنندگان هروئینی در افغانستان

کلیدواژه‌ها: اعتیاد حافظه کاری زمان واکنش درمانگری رفتاری شناختی درمانگری فعال سازی رفتاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۷ تعداد دانلود : ۷۲۶
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمانگری شناختی– رفتاری(CBT) و درمانگری فعال سازی رفتاری(BAT) در اصلاح عملکرد شناختی ( حافظه کاری و زمان واکنش ساده(SRT)) سوء مصرف کنندگان هروئین در افغانستان انجام شده است. بدین منظور در قالب یک طرح شبه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون و آزمون نهایی تعداد 30 نفر از سوء مصرف کنندگان هروئینی مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد طبیبان جهانی کابل به روش در دسترس انتخاب و با استفاده از روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی یک (CBT) و آزمایشی دو (BAT) جایگزین شدند. هر دو گروه در ابتدا با استفاده از آزمون حافظه فعال (WMI) از زیر مقیاس های حافظه وکسلر (ویرایش سوم) و نرم افزار استروپ، حافظه کاری و زمان واکنش آنان ارزیابی گردید. سپس گروه آزمایشی یک درمان شناختی رفتاری و گروه دو درمان فعال سازی رفتاری طی 10 جلسه درمان گروهی را دریافت نمودند. در پایان مجدداً بواسطه آزمون های فوق مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان دهنده تفاوت معناداری در عملکرد حافظه کاری و زمان واکنش ساده هر دو گروه می باشد. این یافته ها نشان می دهند که درمانگری رفتاری- شناختی بر بهبود حافظه کاری و درمانگری فعال سازی رفتاری بر کاهش زمان واکنش افراد وابسته به هروئین اثر بخش تر می باشد. بنابر این هر دو روش درمانگری در اصلاح عملکرد شناختی برای افراد وابسته به هروئین قابل کاربرد است.
۱۹۱۲.

پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس بر اساس ویژگی های شخصیتی وابستگان مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ویژگی های شخصیتی راهبردهای مقابله با استرس وابستگی به مواد محرک

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات مربوط به مصرف مواد
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی
تعداد بازدید : ۱۹۲۷ تعداد دانلود : ۱۰۴۶
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس بر اساس ویژگی های شخصیتی در افراد وابسته به مواد محرک بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد وابسته به مواد محرک که به صورت متوالی طی یک سال گذشته به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران مراجعه کرده بودند و تشخیص وابستگی به مواد داشتند (420 نفر) تشکیل می دادند. با روش نمونه گیری تصادفی نظامدار از این جامعه 201 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه های شخصیتی نئو (فرم کوتاه) و راهبردهای مقابله با استرس لازاروس-فولکمن (فرم کوتاه) مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین بُعد شخصیتی روان رنجورخویی و راهبردهای مقابله با استرس دوری جویی و گریز و اجتناب همبستگی مثبت و با خویشتن داری همبستگی منفی وجود دارد. بین بُعد شخصیتی برون گرایی با دوری جویی و جستجوی حمایت اجتماعی همبستگی مثبت و با مسوولیت پذیری همبستگی منفی و بین بُعد شخصیتی سازگاری با راهبردهای مقابله ای خویشتن داری و جستجوی حمایت اجتماعی همبستگی مثبت وجود دارد. بُعد شخصیتی وظیفه شناسی هیچ یک از راهبردهای مقابله ای را در افراد وابسته به مواد محرک پیش بینی نمی کرد. نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی، توان پیش بینی راهبردهای مقابله ای را در افراد وابسته به مواد محرک دارا هستند. پیشنهاد می شود در طرح درمان بیماران معتاد به ارزیابی ویژگی های شخصیتی آن ها توجه شود.
۱۹۱۳.

اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر الگوی رفتاری تیپ A در کارکنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: الگوی رفتاری تیپ A مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری کارکنان شرکت صنعتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰۳ تعداد دانلود : ۹۸۹
زمینه و هدف: افراد تیپ A به سبب جهان بینی خاصی که دارند به احتمال بیشتری دست خوش مشکلات شغلی می شوند. هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر الگوی رفتاری تیپ A در کارکنان یک شرکت صنعتی بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان یک شرکت صنعتی بود که در سال 1390 عضو این شرکت بودند، از میان کارکنان این شرکت 500 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و بر اساس پرسشنامه تیپ شخصیتی A مورد بررسی قرار گرفتند و از بین افرادی که در این پرسشنامه، نمره ی آنان بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین بود، به طور تصادفی تعداد 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. سپس به گروه آزمایش 10 جلسه مدیریت استرس به شیوه ی شناختی-رفتاری آموزش داده شد. پس از اعمال مداخله آزمایشی داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه بعد از اجرای مدیریت استرس تفاوت معنی داری در الگوی رفتاری تیپ A وجود دارد. همچنین بین دو گروه از لحاظ تیپ A مرضی و تیپ A غیر مرضی پس از اعمال مدیریت استرس تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: آموزش مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر الگوهای رفتاری تیپ A مؤثر می باشد و از این طریق می توان مشکلات روان شناختی و شغلی مربوط به این تیپ شخصیتی در کارکنان را کاهش داد.
۱۹۱۴.

شناسایی مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی برای برنامه ریزی درسی مهارت های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهارت های اجتماعی برنامه ریزی درسی عقب ماندگی ذهنی- دانش آموز

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی عقب ماندگی ذهنی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی اجتماعی تعامل اجتماعی فرد در گروه
تعداد بازدید : ۳۴۹۴ تعداد دانلود : ۱۴۷۰
هدف از پژوهش، شناسایی مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی در دوره های ابتدایی و راهنمایی تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود و برای جمع آوری داده های مورد نظر از پرسشنامه شناسایی مهارت های اجتماعی استفاده شد. به منظور تهیه و تدوین پرسشنامه مورد نظر، ابتدا با بررسی پیشینه موجود، مصادیق مهارت های اجتماعی مربوط به دانش آموزان عقب مانده ذهنی شناسایی شد. در مرحله بعد پرسشنامه اولیه تهیه شد و پس از مطالعه مقدماتی و محاسبه ویژگی های روان سنجی، پرسشنامه نهایی در اختیار سه گروه از والدین، معلمان و متخصصان قرار گرفت. بدین منظور 151 نفر از والدین و 144 نفر از معلمان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و 42 نفر از متخصصان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از تحلیل داده ها، مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش آموزان عقب مانده ذهنی در نه مؤلّفه به شرح زیر شناسایی شد: 1) مهارت های اجتماعی مربوط به محیط مدرسه، 2) مهارت های اجتماعی مربوط به کلاس درس، 3) مهارت های بین فردی، 4) مهارت های خودمدیریتی، 5) مهارت های تصمیم گیری و حل مسأله، 6) همکاری، 7) مهارت های مربوط به جرئت ورزی، 8) مهارت های اجتماعی مربوط به عواطف و احساسات، 9) مهارت های اجتماعی مربوط به جامعه. همچنین نتایج نشان داد که همه مهارت های اجتماعی فهرست شده در پرسشنامه از نظر هر سه گروه مورد مطالعه اهمیت بالایی دارد. بنابراین، توصیه می شود در برنامه ریزی درسی، اجرای طرح های پژوهشی و اجرای برنامه های مداخله ای برای دانش آموزان عقب مانده ذهنی، به نظرات هر سه گروه توجه شود.
۱۹۱۵.

مقایسه ی ناگویی خلقی، سبک های دفاعی و اضطراب صفت- حالت در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب فراگیر افسردگی اساسی ناگویی خلقی سبک های دفاعی اضطراب صفت- حالت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی اضطراب فراگیر
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی هیجان هیجان مثبت و منفی
تعداد بازدید : ۳۷۰۳ تعداد دانلود : ۱۷۵۸
مقدمه: متغیرهای روان شناختی مختلفی در اختلالات روانی نقش دارند. هدف این مطالعه مقایسه ی ناگویی خلقی، سبک های دفاعی، و اضطراب صفت- حالت در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی و افراد عادی بود. روش: طرح این پژوهش از نوع علی– مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را تمامی افرادی که در بهار سال 1391 به ساختمان پزشکان رسول اکرم (ص) شهرستان شاهرود مراجعه کرده بودند در بر می گرفت که از بین آنها 219 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این نمونه به سه گروه تقسیم شد: یک گروه 49 نفری با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر، یک گروه 60 نفری با تشخیص اختلال افسردگی اساسی، و گروه دیگر 110 فرد عادی را در بر می گرفت. شرکت کنندگان پرسشنامه ی سبک های دفاعی، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو و پرسشنامه ی اضطراب صفت- حالت را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات ناگویی خلقی، سبک های دفاعی، و اضطراب صفت- حالت در بین افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، افسردگی اساسی، و افراد عادی تفاوت معناداری دارد. میانگین نمرات ابعاد دشواری در شناسایی احساس ها و دشواری در توصیف احساس های ناگویی خلقی، اضطراب صفت، و سبک دفاعی ناپخته در افراد مبتلا به اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی نسبت به افراد عادی بالاتر بود. نمرات بعد تفکر برون مدار ناگویی خلقی و سبک دفاعی پخته در افراد عادی در مقایسه با گروه های بالینی میانگین بالاتری را به خود اختصاص داده بود. هیچ گونه تفاوت معناداری در میانگین نمرات سبک دفاعی روان آزرده در بین گروه ها مشاهده نشد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات اضطراب حالت در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نسبت به افراد مبتلا به افسردگی اساسی و افراد عادی بالاتر است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اهمیت سبک های دفاعی و ناگویی خلقی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی بود.
۱۹۱۶.

تأثیر پردازش شناختی و پردازش مجدد هولوگرافیک بر بهبود دانش آموزان دارای علایم پس آسیبی (پس از سانحه)(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۹۱۸.

اثربخشی بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری بر علایم اختلال نقص توجه- بیش فعالی کودکان پیش دبستانی (6 ساله)

کلیدواژه‌ها: اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری کنترل علایم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷۳ تعداد دانلود : ۵۶۸
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری بر کنترل علایم اختلال نقص توجه-بیش فعالی[1] (ADHD)در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی پیش دبستانی انجام گرفته است.روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بوده است. جامعه آماری شامل کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی که به مرکز درمانی بزرگمهر مراجعه کرده بودند با استفاده از نمونه گیری دردسترس 30 کودک به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند.ابزارهای مورد استفاده،آزمون CSI-4 (اسپیرافکین و گادو، 1984)، فرم والد-معلم و مقیاس ADHD rating scale IV فرم والدین می باشد. داده های بدست آمده از دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره و آزمون من ویتنی یو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج نشان داد که بر اساس ارزیابی فرم والد-معلم، بازی درمانی کوتاه مدت ساختاری، باعث کاهش معنادار علایم نقص توجه و بیش فعالی در آزمودنی های گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است(P<0.001).
۱۹۱۹.

سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال وسواسی- اجباری سیستم فعال ساز رفتاری سیستم بازداری رفتاری فراشناخت راهبردهای کنترل فکر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی وسواس فکری –عملی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری کارکرد مغز و اعصاب
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری فراشناخت
تعداد بازدید : ۲۶۲۱ تعداد دانلود : ۱۲۲۰
مقدمه: سیستم های مغزی- رفتاری تأثیر زیادی بر شخصیت و رفتار انسان دارند. سیستم بازداری رفتاری با رفتارهای اجتناب و کناره گیری مرتبط است؛ در حالی که سیستم فعال ساز رفتاری با رفتار روی آورد در ارتباط می باشد. بیش فعالی و کم کنشی هر یک از این سیستم ها می تواند دامنه وسیعی از اختلالات را تبیین کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر فراشناختی در بیماران مبتلا به وسواسی- اجباری انجام گرفت. روش: در این پژوهش که از نوع مطالعات همبستگی بود، 80 بیمار مرد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری با روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان به مراکز روان پزشکی 22 بهمن و ابن سینای شهر مشهد در شش ماهه اول سال 1391 انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های وسواسی- اجباری مادزلی، شخصیت گری ویلسون، باورهای فراشناخت- 30 سؤالی و راهبردهای کنترل فکر را تکمیل نمودند. داده های پژوهش از طریق روش همبستگی و رگرسیون چندگانه گام به گام تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: باور نیاز به کنترل افکار و راهبرد تنبیه خود، بیشترین همبستگی را با سیستم بازداری رفتاری داشتند. خودآگاهی شناختی، باورهای مثبت درباره ی نگرانی و باورهای مربوط به کنترل ناپذیری و خطر؛ راهبردهای تنبیه خود و نگرانی؛ و سیستم بازداری رفتاری قوی ترین پیش بینی کننده های علائم وسواس بودند. نتیجه گیری: بین باورهای فراشناختی، راهبردهای کنترل فکر و سیستم های مغزی- رفتاری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارتباط معناداری وجود دارد. آشنایی با سطوح فراشناختی و انتخاب راهبردهای کنترل فکر مناسب در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، می تواند چارچوب ارتباط این اختلال را با سیستم های مغزی- رفتاری مشخص تر سازد.
۱۹۲۰.

رابطه سبک های مقابله ای با افسردگی پسران و دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی نوجوانان سبک مقابله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۹ تعداد دانلود : ۸۳۶
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های مقابله ای با افسردگی نوجوانان بود. به این منظور از بین دانش آموزان دبیرستانی شهر لردگان در سال تحصیلی 90-89 با استفاده از روش خوشه ای تعداد 341 دانش آموز (140 پسر و 141 دختر) انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان در این پژوهش به سؤالات پرسشنامه سبک های مقابله ای نوجوانان فرایدنبرگ و لویس، پرسشنامه افسردگی بک، و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مؤلفین مقاله، پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون معنادار بودن همبستگی و روش تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان افسردگی دختران بیشتر از پسران است. علاوه بر این، بین سبک مقابله مسأله محور با افسردگی در هر دو جنس و بین سبک مقابله هیجان محور با افسردگی دختران همبستگی منفی مشاهده گردید (001/0p <). بین سبک مقابله ناکارآمد با افسردگی شرکت کنندگان نیز همبستگی مثبت یافت گردید (001/0p <). این پژوهش نشان داد که سبک های مقابله ای مسأله محور، هیجان محور و ناکارآمد، توانایی پیش بینی معنادار افسردگی نوجوانان را دارند؛ در نتیجه استفاده از سبک های مقابله مسأله محور و هیجان محور با کاهش و استفاده از سبک مقابله ناکارآمد، با افزایش میزان افسردگی نوجوانان همراه است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان