فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، روان شناسان و روان پزشکان در زمینه اختلال نقص توجه و بیش فعالی به دنبال ارزیابی و مقایسه اعتبار و کارایی مداخلات روان-شناختی، آموزشی و درمان های دارویی بوده اند. در این خصوص، فراتحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، میزان اندازه اثر روش های درمان را مشخص می نماید. پژوهش حاضر نیز بر آن است تا با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل، مقایسه میزان اثرگذاری مداخلات روانشناختی و درمان های دارویی را بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه و بیش فعالی مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور46پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلی در مورد آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فراتحلیل بود. یافته های پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی بر کاهش نشانه های کلی اختلال نقص توجه و بیش فعالی 54/0، بر علایم نقص توجه 48/0، بر بیش فعالی 59/0 و همچنین میزان اندازه اثر درمان های دارویی76/0 بود. براساس نتایج فراتحلیل حاضر نتیجه گیری می شود که میزان اندازه اثر درمان های دارویی نسبت به مداخلات روانشناختی بیشتر بوده است.
رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با ایده پردازی خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با ایده پردازی خودکشی بود. به این منظور، 120 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی (60 نفر دختر، 60 نفر پسر) انتخاب شدند و توسط پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس ایده پردازی خودکشی بک (BSSI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که راهبردهای خود سرزنش-گری، نشخوارگری، فاجعه نمایی و دیگر سرزنش گری با ایده پردازی خودکشی رابطه مثبت دارند، در حالی که راهبردهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، کم اهمیت شماری و ارزیابی مجدد مثبت، به صورت منفی با ایده پردازی خودکشی همبسته بودند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین راهبردهای سازگارانه ی تنظیم هیجان، راهبردهای کم اهمیت شماری، پذیرش، تمرکز مجدد مثبت و ارزیابی مجدد مثبت به صورت منفی ایده پردازی خودکشی را مورد پیش بینی قرار دادند. همچنین، از بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان، راهبردهای خود سرزنش گری و فاجعه نمایی به صورت مثبت ایده پردازی خودکشی را پیش بینی کردند. نتایج پژوهش حاضر ارزش پیش بین کنندگی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در ایده پردازی خودکشی را برجسته نمود. بنابراین، به نظر می رسد که راهبردهای شناختی تنظیم هیجان می تواند تلویحات کاربردی مهمی در مداخلات و اقدامات پیشگیرانه خودکشی داشته باشد.
فراوانی اقدام به خودکشی در ماه های مختلف قمری- مطالعه ده ساله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودکشی پدیده ای چندبعدی است که عوامل فرهنگی و اجتماعی در پیش گیری و فراوانی آن نقش دارند. عوامل دینی به عنوان یکی از عوامل مؤثر و مهم در کاهش میزان خودکشی شناخته شده اند. برای مسلمان ها، ماه های مختلف سال اهمیت متفاوتی دارد و در آن به برگزاری آیین های فردی و اجتماعی متفاوتی می پردازند. در این مطالعه، فراوانی اقدام به خودکشی در ماه های مختلف قمری بررسی شد.
مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی بر روی پرونده کلیه اقدام کنندگان به خود مسموم سازی در دهه 1425-1416 هجری قمری صورت گرفت که به اورژانس مسمومین استان اصفهان مراجعه نموده بودند و سپس بر اساس سن و جنس طبقه بندی شدند. نتایج حاصل پس از جمع بندی توسط آزمون آماری 2χ و تحت نرم افزار SPSS نسخه 11 تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: از مجموع 14280 اقدام کننده به خود مسموم سازی، غالب اقدام کنندگان زن و در گروه سنی 39-20 سال بودند. صرف نظر از تفکیک جنسی، کم ترین فراوانی اقدام در ماه های رمضان و شعبان بود. در گروه های سنی زیر 40 سال نیز کم ترین فراوانی اقدام به خودکشی در ماه رمضان بود.
نتیجه گیری: کاهش فراوانی اقدام به خودکشی در ماه رمضان می تواند به دلیل همراه شدن خودسازی و خویشتنداری با اقدامات نوع دوستانه و حضور در مراسم اجتماعی دینی مربوط به این ماه باشد.
رابطه عملکرد خانواده با اختلالات شخصیت بر اساس الگوی مک مستر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از الگوهای مهم در زمینه بررسی کارکرد خانواده ،الگو کارکرد خانواده مک مستر است، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه عملکرد خانواده بر اساس این الگو با اختلالات شخصیت در یکی از اعضای خانواده انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. در این پژوهش 300 نفر از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه شخصیتی میلون و پرسشنامه عملکرد خانواده استفاده شد. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل رگرسیون خطی چندگانه، همبستگی پیرسون و تحلیل همبستگی بنیادی استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین همه خرده مقیاس های عملکرد خانواده خانواده(ارتباط، ایفای نقش، آمیزش هیجانی، حل مشکل، همراهی هیجانی، کنترل رفتار و عملکرد کلی) با اختلالات شخصیت رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که روان درمانگران و مشاورانی که از خانواده درمانی برای درمان اختلالات شخصیت بهره می گیرند بر اصلاح کارکردهای خانواده تاکید داشته باشند.
تأثیر آرامش آموزی در کاهش اضطراب و افسردگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
رابطه ی بین سبک های مقابله ی اجتناب شناختی - رفتاری و اختلال خوردن در دانشجویان دانشگاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:پژوهش حاضر جهت بررسی رابطهی سبکهای مقابلهای شناختیرفتاری و انواع اختلال خوردن در دانشجویان دانشگاه انجام شده است.
روشکار: در این پژوهش توصیفی همبستگی، 200 نفر دانشجوی شاغل به تحصیل در نیمسال اول 89-1388 از میان دانشکدههای مختلف دانشگاه شهید چمران اهواز به صورت تصادفی مرحلهای انتخاب شدند. به منظور سنجش انواع سبکهای مقابلهی اجتنابی از مقیاس سبکهای مقابلهی اجتناب اجتماعیشناختی و برای سنجش اختلال خوردن از آزمون بازخورد اختلال خوردن استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام با سطح معنیداری 05/0>P انجام شد.
یافتهها:سبک مقابلهی اجتناب اجتماعیرفتاری با اختلال خوردن و زیرمقیاسهای آن یعنی رژیم غذایی (05/0>P)، پرخوری (01/0>P) و مهار دهانی (05/0>P) رابطهی مثبت معنیداری دارد. در این میان مقابلهی اجتناب رفتاری با مشکل پرخوری رابطهی مثبت معنیداری دارد. مقابلهی اجتناب اجتماعیشناختی با اختلال خوردن کلی (05/0>P) و دو زیرمقیاس مهار دهانی و پرخوری رابطه دارد (01/0>P) اما با رژیم غذایی رابطهی معنیداری نداشت. تحلیل رگرسیونی چندگانه نشان میدهد که از بین انواع سبکهای اجتنابی، سبک مقابلهی اجتناب اجتماعیرفتاری بهترین پیشبینیکنندهی انواع اختلال خوردن میباشد به طوری که اجتناب اجتماعیرفتاری میتواند 07/0 درصد واریانس خردهمقیاس رژیم غذایی،22 درصد واریانس پرخوری و 13 درصد واریانس مهار دهانی را تبیین کند.
نتیجهگیری: مبتلایان به اختلال خوردن از انواع سبکهای مقابلهی اجتنابی برای رویارویی با فشارهای روانشناختی استفاده میکنند و اختلال خوردن نیز نوعی سبک رویارویی با مشکلات زندگی است. سبک مقابلهی اجتنابی اجتماعیرفتاری بهترین پیشبینیکنندهی اختلال خوردن محسوب می شود.
کیفیت زندگی در بیماران دچار خستگی مزمن: نقش پیش بین عوامل روان شناختی و جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده مقدمه: عوامل روانی- اجتماعی در کیفیت زندگی بیماران دچار خستگی مزمن نقش دارند و پیامدهای درمانی این بیماران را تحت تأثیر قرار می دهند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بین عوامل روان شناختی و جمعیت شناختی در کیفیت زندگی بیماران دچار خستگی مزمن بود. روش: در یک زمینه یابی مقطعی، تعداد 393 بیمار (150 مرد و 243 زن) مبتلا به سندروم خستگی مزمن از میان بیماران سرپائی مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس خستگی چالدر و برنامه مصاحبه ی بالینی، مقیاس کیفیت زندگی و مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی جمع آوری و به کمک همبستگی و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام تحلیل شد. یافته ها: بین افسردگی، اضطراب، و سن با کیفیت زندگی رابطه ی منفی و معنادار به دست آمد. افسردگی، اضطراب و سن به طور معنادار تغییرات مربوط به کیفیت زندگی مبتلایان به سندروم خستگی مزمن را پیش بینی کردند و در مجموع 61% از کیفیت زندگی را تبیین می نمایند. سهم افسردگی در تبیین کیفیت زندگی بالاترین میزان بود. نتیجه گیری: افسردگی، اضطراب و سن بیمار در کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندروم خستگی مزمن مهم هستند. تدارک برنامه هایی برای بهبود افسردگی و اضطراب در افراد مسن تر مبتلا به سندروم خستگی مزمن به عنوان مبنایی برای ارتقای کیفیت زندگی این بیماران ضروری است.
اثربخشی معنا درمانی به شیوه گروهی برکاهش افسردگی بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی معنا درمانی به شیوه گروهی بر کاهش افسردگی بیماران سرطانی شهر شیراز می باشد.نمونه مورد پژوهش بیماران مبتلا به سرطان با تشخیص قطعی سرطان و بدون پیشینه روانپزشکی و بیماری مزمن مراجعه کننده به بخش سرطان بیمارستان نمازی و درمانگاه مطهری شیراز بودند که تعداد 30 نفر از آنها در محدوده سنی 20-40 سال ،در گروه های 15 نفری آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند .روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون ، با گروه کنترل بود .داده ها از طریق پرسشنامه افسردگی بک جمع آوری شدند . جلسات معنا درمانی طی 10 جلسه 120 دقیقه ای 2 بار در هفته به گروه آزمایش آموزش داده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که آموزش معنا درمانی بر کاهش افسردگی بیماران سرطان تاثیر معناداری دارد. یافته های دیگر تحقیق نشان دادند که معنادرمانی به شیوه گروهیدر مرحله پیگیری نیز تاثیر معناداری بر کاهش میزان افسردگی این بیماران دارد. بین میزان افسردگی بیماران مبتلا به سرطان با توجه به تحصیلات آنان تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
مقایسه شیوع اضطراب آشکار در بین دانش آموزان دارای ویژگی های جمعیت شناختی مختلف
حوزههای تخصصی:
اضطراب شایع ترین اختلال روانی موجود و عامل مهمی در بروز ناسازگاری های اجتماعی و اختلال سلامت روانی می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی شیوع اضطراب آشکار و برخی عوامل مؤثر بر آن در دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهر مشهد بود. در این مطالعه مقطعی[1] از نوع توصیفی – تحلیلی 570 نفر از دانش آموزان دبیرستان های دخترانه مشهد در سال 1389 مورد مطالعه قرار گرفتند. روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بود. جهت جمع آوری داده ها در این مطالعه از دو پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه اول پرسشنامه جمعیت شناختی مرتبط با خصوصیات دموگرافیک و وضعیت اقتصادی اجتماعی و برخی متغیرهای مرتبط با جامعه مورد پژوهش و پرسشنامه دوم پرسشنامه اضطراب آشکار اسپیلبرگر بود. پس از جمع آوری داده ها با نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که در جمعیت مورد مطالعه 135 نفر (8/22%) اضطراب آشکار داشتند. اضطراب آشکارارتباط معنی داری از نظر آماری با ارتباط مادر با دانش آموز، شغل مادر، تحصیلات مادر، ارتباط پدر با دانش آموز، پایه تحصیلی، شغل پدر، تحصیلات پدر، ارتباط سایر فرزندان با دانش آموز نشان داد (05/0p<). با توجه به نتایج پیشنهاد می شود ضمن توجه مسئوولین بهداشت روان به جمعیت های مشابه جهت ارتقای کیفیت سلامت روان، مطالعاتی گسترده تر در جمعیت های عمومی انجام شود.
بررسی ارتباط بین حافظه کلامی و غیرکلامی، پردازش اطلاعات، بازداری پاسخ با بازشناسی بیان چهره ای هیجان در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین حافظه کلامی و غیرکلامی، پردازش اطلاعات، بازداری پاسخ با بازشناسی بیان چهره ای هیجان در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 60 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی بود، که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون بازشناسی بیان چهره ای هیجان، آزمون حافظه وکسلر، آزمون استروپ و پرسشنامه پردازش اطلاعات استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به شیوه ورود استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین حافظه کلامی و پردازش اطلاعات با بازشناسی بیان چهره ای هیجان ارتباط مثبت معناداری وجود دارد (05/0>P & 01/0>P). همچنین بین بازداری پاسخ و بازشناسی بیان چهره ای هیجان ارتباط منفی معناداری وجود دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها بازداری پاسخ می تواند بازشناسی بیان چهره ای هیجان را در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مورد پیش بینی قرار دهد. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه ی آسیب شناسی و درمان اختلال اسکیزوفرنی دارد.
رابطه صفات شخصیتی، جهت گیری مذهبی و وسواس مرگ: آزمون یک الگوی علّی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین صفات شخصیتی و وسواس مرگ با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری مذهبی است. براین اساس، به حجم 484 نفر (246 دختر و 238 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. مقیاس وسواس مرگ، پرسش نامه جهت گیری مذهبی و پرسش نامه پنج عاملی شخصیت نئو به روش گروهی توسط آزمودنی ها تکمیل شده است. اعتبار و روایی پرسش نامه های مذکور احراز شده است. نتایج اجرای همبستگی پیرسون نشان می دهد که مؤلفه های جهت گیری مذهبی (درونی و بیرونی)، صفات شخصیتی (روان رنجوری، سازگاری، گشودگی به تجربه، برون گرایی و مسئولیت پذیری) و وسواس مرگ (نشخوار مرگ، سلطه مرگ و عقاید تکراری مربوط به مرگ) دوبه دو با هم همبستگی دارند (01/0P<). با اجرای الگوی معادلات ساختاری برای آزمون، رابطه صفات شخصیت با وسواس مرگ از طریق متغیر میانجی جهت گیری مذهبی، مشخص شده که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی بهره مند بوده و وسواس مرگ از طریق بعد تجربه پذیری شخصیت و جهت گیری مذهبی پیش بینی و تبیین شده است (91/0GFI=)و (06/0RSMEA=).
مقایسه عناصر ""ترسیم آدمک رنگی"" در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه عناصر آزمون ""ترسیم آدمک رنگی"" در کودکان 6 تا 12 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم و عادی بود. روش: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است. 20 کودک مبتلا به اختلال اوتیسم به روش نمونه گیری در دسترس و 20 کودک عادی به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده آزمون آدمک رنگی ژاکلین روآیه بود. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که بین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی در 13 عنصر آزمون آدمک رنگی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0≥P). نتیجه گیری: عناصر آزمون ترسیم آدمک رنگی درکودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و کودکان عادی به طور معناداری با یکدیگر متفاوت است.
چالش مداخلات: تا چه اندازه هر یک از مداخلات آموزش مدیریت والدین، نروفیدبک، و ریتالین بر بهبود اختلال بیش فعالی/نقص در توجه و شاخص استرس والدینی تأثیر دارند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی شیوه-های درمانی ریتالین، نروفیدبک و آموزش مدیریت والدین بر بهبود اختلال کمبود توجه/بیش فعالی و شاخص های تنیدگی والدینی انجام شده است. این پژوهش بر حسب هدف و مداخلات ، از نوع پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون سه گروهی بدون کنترل می باشد.
جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه (ADHD) ساکن شهر تهران می باشند. از بین مراجعه کنندگان به کلینیک تخصصی روان پزشکی کودک، سی کودک مبتلا به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس اهداف پژوهش در سه گروه درمان ریتالین، درمان نروفیدبک و کودکانی که والدین آن ها تحت آموزش مدیریت والدینی قرار گرفتند گماشته شدند؛ قبل و بعد از ارائه درمان توسط مقیاس درجه بندی کانرز (فرم 48 سؤالی والدین، CPRS-48) و شاخص تنیدگی والدینی(PSI) مورد ارزیابی و اطلاعات به دست آمده به وسیله آمار استنباطی و روش MANCOVA تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند که بین اثربخشی سه روش ریتالین، آموزش والدین و نروفیدبک تنها در دو مقیاس توجه و تمرکز و شاخص بیش فعالی آزمون کانرز کودکان ADHD تفاوت معنادار مشاهده گردید، به نحوی که درمان ریتالین اثربخش تر از آموزش مدیریت والدین بود و بین اثربخشی سه روش ریتالین، آموزش والدین و نروفیدبک در شاخص تکانش گری تفاوت معناداری مشاهده نگردید. هم چنین در خصوص اثربخشی سه شیوه درمانی بر بهبود شاخص تقویت گری و دلبستگی والدگری، آموزش مدیریت والدین و ریتالین نسبت به نروفیدبک اثربخشی بیشتری در شاخص تقویت گری داشتند و تفاوت معناداری بین اثربخشی سه گروه در شاخص دلبستگی والدگری مشاهده نگردید.