کریم عسگری

کریم عسگری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۰ مورد.
۱.

مقایسه دو روش دارودرمانی و بازی های مبتنی بر توجه بر نشانه های بیش فعالی و علائم عصب شناختی نرم در پسران مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دارو درمانی بازی های توجهی اختلال نقص توجه/بیش فعالی علائم عصب شناختی نرم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۲۰۸
مقدمه: در سال های اخیر مطالعات زیادی در رابطه با وجود علائم عصب شناختی نرم در اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام گرفته اما پیرامون مقایسه اثربخشی درمان های رایج بر کاهش این علائم در کشور ما پژوهش های اندکی انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثرات دارو درمانی و بازی های توجهی بر این علائم انجام شد. روش کار: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، با گروه گواه، و بر روی نمونه ای شامل 100 نفر از دانش آموزان پسر دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی در سال تحصیلی 96-1395 به انجام رسید. پس از اجرای آزمون عصب شناختی کمبریج CNI و مقیاس Conners والدین، با توجه به نمرات به دست آمده و نقطه برش، آزمودنی ها در دو گروه علائم عصب شناختی نرم بالا و پایین جای گرفته و هر کدام از گروه ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (مجموعا شش گروه) گمارده شدند و مداخله های درمانی روی آنان صورت گرفت. داده های به دست آمده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS-23 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده ها روشن ساخت که گرو های آزمایشی و گروه گواه با یکدیگر تفاوت معناداری دارند و دو روش درمانی بر اساس شدت علائم عصب شناختی، موجب کاهش علائم شده اند. دارو درمانی بیشتر بر علائم شدید عصب شناختی نرم، و بازی های توجهی بر علائم خفیف اثر داشته است. نتیجه گیری: یافته های مذکور می تواند در انتخاب نوع درمان، بر حسب شدت علائم عصب شناختی، یاریگر درمانگران باشد. علاوه بر این از یافته های پژوهش حاضر در توضیح ارتباط میان جنبه های عصب روان شناختی اختلال نقص توجه/بیش فعالی با عوامل داروشناختی و چگونگی اثربخشی دارو نیز می توان بهره گرفت.
۲.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی در بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی رفتاری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد افسردگی فزون کنشی جنسی اعتیاد جنسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۹ تعداد دانلود : ۳۶۹
زمینه: مطالعات متعددی به تأثیر درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی پرداخته اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و رفتار فزون کنشی جنسی بیماران مبتلا به اعتیاد جنسی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، مردان بالای 18 سال مبتلا به اعتیاد جنسی ساکن شهر تهران در سال 1398 بودند. تعداد 30 بیمار به روش گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (10 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از: جلسات درمان شناختی رفتاری (مکانتی، 2014)، جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (کراسبی، 2011)، پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران، 1961) و پرسشنامه فزون کنشی جنسی (رید و همکاران، 2011). تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس چند متغیری، آزمون بونفرونی و آزمون توکی انجام شد. یافته ها: درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش افسردگی و فزون کنشی جنسی این بیماران تأثیر داشتند (0/05 > P ). بین دو روش درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: بیمارانی که در جلسات درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند علایم افسردگی و فزون کنشی جنسی کمتری داشتند.
۳.

طراحی و ارزیابی اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر الگوی پردازش اطلاعات بر بهبود توانایی های شناختی مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مالتیپل اسکلروزیس توان بخشی شناختی حافظه توجه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۷ تعداد دانلود : ۲۱۴
مقدمه: مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس عموما در کارکردهای شناختی خود با مشکل مواجه اند. محققان در این پژوهش، به شناسایی مشکلات شناختی بیماران مبتلا بر اساس مدل پردازش اطلاعات پرداخته و پس از آن به طراحی برنامه توان بخشی شناختی مناسب برای این بیماران دست یافته، و اثربخشی آن را بر بهبود توانایی های شناختی بیماران آزموده اند. روش کار: این پژوهش به روش ترکیبی (کمی و کیفی) پیشرفته در 3 مرحله اجرا گردید. الف: مرحله مقایسه دو گروه بیمار و سالم با روش علی_مقایسه ای. ب: تدوین پروتکل توان بخشی شناختی با توجه به نتایج مرحله اول، نظر متخصصان روان شناسی و فرمول لاوشه. ج: مرحله مداخله با استفاده از روش نیمه آزمایشی. طی آن 103 نفر از مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس به صورت در دسترس انتخاب و از نظر کارکردهای شناختی با 86 تن از افراد عادی مقایسه شدند. ابزار مورد استفاده برای ارزیابی 5 خرده آزمون مجموعه MACIFIMS بوده است. سپس پروتکل توان بخشی تدوین و نهایتا اثربخشی آن روی 50 تن از بیماران بررسی شد. هر دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند و داده ها با استفاده از روش ANCOVAبا نرم افزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشانگر تفاوت معنادار میانگین نمرات آزمون های شناختی مبتلایان و افراد عادی بود و روایی محتوایی پروتکل شناختی معادل 75/0 تا 1 به دست آمد. همچنین در پیگیری یک ماهه این معناداری در نمرات همه میانگین ها به جز حافظه بلند مدت کلامی و حافظه بلند مدت دیداری همچنان حفظ شد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که پروتکل طراحی شده موثر می باشد و روشی مفید برای افزایش توانایی های شناختی بیماران مبتلا است.
۴.

مقایسه اثربخشی برنامه غنی سازی رابطه، مداخله CREW و روش ترکیبی بر انرژی رابطه ای کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انرژی رابطه ای برنامه غنی سازی رابطه روش ترکیبی مداخله CREW

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۳۲۶
هدف: پژوهش حاضر، با هدف مقایسه اثربخشی برنامه غنی سازی رابطه، مداخله CREW و روش ترکیبی بر ارتقاء سطح انرژی رابطه ای کارکنان، انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کارکنان ستاد مرکزی شرکت گاز استان اصفهان در سال 1398، تشکیل دادند. نمونه پژوهش، 75 نفر از کارکنان داوطلب برای شرکت در این برنامه آموزشی بودند که با روش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (15 نفر در هر گروه) گمارده شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه انرژی رابطه ای (اوونز باکر، سامپتر و کامرون، 2016) بود که آزمودنی ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به آن پاسخ دادند. گروه های آزمایش، مداخله CREW، برنامه غنی سازی رابطه و روش ترکیبی (متشکل از مداخله CREW و برنامه غنی سازی رابطه) را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به شکل جداگانه دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرم افزار  SPSS-23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اجرای مداخله CREW، برنامه غنی سازی رابطه و روش ترکیبی، انرژی رابطه ای کارکنان را در پس آزمون افزایش داده است. نتایج آزمون تعقیبی نیز بیانگر آن بود که روش ترکیبی نسبت به برنامه غنی سازی رابطه و مداخله CREW، تأثیر بیش تری بر انرژی رابطه ای کارکنان داشته است. نتیجه گیری: بنابراین مدیران می توانند به منظور افزایش انرژی رابطه ای کارکنان، از برنامه غنی سازی رابطه، مداخله CREW و روش ترکیبی استفاده کنند و اجرای روش ترکیبی را در اولویت قرار دهند.
۵.

مقایسه آموزش تنش زدایی خودزاد با خودگویی مثبت و آموزش تنظیم هیجانی بر کنترل عواطف بیماران عروق کرونری قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنش زدایی خودزاد خودگویی مثبت تنظیم هیجانی کنترل عواطف بیماران عروق کرونری قلبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۰ تعداد دانلود : ۳۲۵
مقدمه: بیماری عروق کرونری قلب(CHD)بیشترین بار بیماری را در بین بیماری های جسمی دارد. CHDاز بیماری های مزمنی است که در تحول و ماندگاری آن عوامل فیزیولوژیکی و روان شناختی با هم تعامل دارند. به همین دلیل اصلاح و حذف عوامل خطرساز روان شناختی در درمان CHDضروری است. از این رو، هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش تنش زدایی خودزاد با خودگویی مثبت و تنظیم هیجانی بر تعدیل کنترل عواطف بیمارانCHD بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل، با روش نمونه گیری در دسترس از زنان داوطلب مبتلا به CHD، 45نفر انتخاب و در 3 گروه (دو گروه آزمایشو یک گروه کنترل) به تصادف جایگزین شدند. آزمودنی های هر گروه بر اساس پروتکل هر مداخله آموزش دیدند. کل آزمودنی ها قبل، بعد و یک ماه و نیم پس از آموزش به مقیاس کنترل عواطف (ACS) (ویلیامز، چمبلز و آهرنس، ۱۹۹۷) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با کاربرد آزمون اندازه گیری مکرر و تعقیبی توکی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه تنش زدایی خودزاد با خودگویی مثبت و گروه تنظیم هیجانی (05/0>p) در تعدیل کنترل عواطف مؤثر بوده اند، اما تفاوت دو گروه معنادار نیست (05/0p>). نتیجه گیری: هر دو آموزش با یاددهی فنون خاص خود می توانند کنترل عاطفه فرد را افزایش دهند، بنابراین بالینگران می توانند در کنار درمان های زیستی از این آموزش ها برای کنترل نشانه های CHD استفاده کنند.
۶.

اثر بخشی برنامه غنی سازی رابطه بر سطح انرژی رابطه ای کارکنان و جو اعتماد و احترام در شرکت گاز استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انرژی رابطه ای جو اعتماد و احترام برنامه غنی سازی رابطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۱۱۶
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی برنامه غنی سازی رابطه بر سطح انرژی رابطه ای کارکنان و جو اعتماد و احترام در شرکت گاز استان اصفهان انجام شده و از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بوده است. نمونه مورد مطالعه، 30 نفر از کارکنان داوطلب برای شرکت در این برنامه آموزشی بودند که با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه انرژی رابطه ای (اوونز، باکر، سامپتر و کامرون) و پرسشنامه جو اعتماد و احترام (اسپریتزر و پوراس) بوده است که در پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شدند. برنامه غنی سازی رابطه در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا گردید، در حالی که هیچ مداخله ای روی گروه گواه، انجام نشد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار 23SPSS- تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که پس از انجام مداخله، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه به وجود آمده است. به عبارت دیگر اجرای برنامه غنی سازی رابطه، انرژی رابطه ای کارکنان را در پس آزمون افزایش داده و منج ر به ایجاد جو اعتماد و احترام در شرکت گاز شده است. به موجب نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود که مدیران با برگزاری برنامه غنی سازی رابطه، ضمن افزایش انرژی رابطه ای افراد، جو اعتماد و احترام را در محیط کار ایجاد کرده و به این ترتیب سازمان و کارکنان را از نتایج آن بهره مند سازند
۷.

بررسی رابطه نزاکت، احترام و ارتباط غنی شده با انرژی رابطه ای: نقش میانجی جوّ اعتماد و احترام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: احترام ارتباط غنی شده انرژی رابطه ای برون گرایی جو اعتماد و احترام نزاکت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۷ تعداد دانلود : ۱۲۸
انرژی رابطه ا ی، منبعی سازمانی است که انگیزه و ظرفیت افراد را برای انجام کارْ افزایش می دهد و افراد به کمکِ آن می توانند به اهداف خود دست یابند. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه نزاکت، احترام و ارتباط غنی شده با انرژی رابطه ای ازطریق جوّ اعتماد و احترام با کنترل متغیر برون گرایی است. براین اساس، پژوهش حاضرْ مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل همه کارکنان شرکت توزیع برق در شهر اصفهان بود. بدین منظور، 273 نفر از جامعه ذکرشده با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان در پژوهشْ پرسشنامه نزاکت، احترام، ارتباط غنی شده ، جوّ اعتماد و احترام، انرژی رابطه ای و برون گرایی را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از رویکرد معادلات برآورد تعمیم یافته و نرم افزار R استفاده شد. نتایج نشان داد با کنترل متغیر برون گرایی ، جوّ اعتماد و احترام در رابطه بین نزاکت، احترام و ارتباط غنی شده با انرژی رابطه ای ، نقش میانجی پاره ای را ایفا می کند (05/0p<). به منظورِ ایجاد جوّ اعتماد و احترام و افزایش انرژی رابطه ای کارکنان، پیشنهاد می شود مدیرانْ مفهوم نزاکت، احترام و ارتباطات غنی شده را به عنوانِ ارزش های مهم سازمان معرفی کنند و بر لزوم توجه به این ارزش ها در محیط کار، تأکید کنند. همچنین، لازم است مدیران در تعامل با افرادْ ادب و نزاکت را رعایت کنند و با آنها محترمانه رفتار کنند تا الگوی مناسبی برای کارکنان باشند. علاوه براین، پیشنهاد می شود سرپرستانْ کارکنانِ بانزاکت را تشویق و حمایت کنند تا به گسترش ارتباطات مطلوب در محیط کار منجر شوند.
۹.

بررسی اثر بخشی درمان با تحریک الکتریکی مستقیم ترا جمجمه ای در ترکیب با دارو درمانی بر علائم منفی بیماران اسکیزوفرنی

کلیدواژه‌ها: تحریک الکتریکی مستقیم تراجمجمه ای اسکیزوفرنیا علائم منفی دارودرمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۴۲۹
مقدمه: اسکیزوفرنیا یکی از اختلالات مزمن روانپزشکی است که به سبب علائم مثبت و منفی، به ویژه علائم منفی، باعث افت عملکرد در زمینه های فردی، اجتماعی و خانوادگی می شود. هدف: بنابراین پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم تراجمجمه ای در ترکیب با دارودرمانی بر علائم منفی اسکیزوفرنیا انجام گرفت. روش: نوع مطالعه، مورد منفرد با طرح خط پایه چندگانه و پیگیری بود. چهار بیمار با تشخیص قطعی اسکیزوفرنی توسط روانپزشک بصورت هدفمند و دردسترس انتخاب شدند.جهت سنجش علائم منفی از مقیاس اندازه گیری علائم منفی اندرسن(۱۹۸۲)استفاده شد. بیماران بصورت پلکانی وارد فاز مداخله شده و ده جلسه متوالی تحریکی با شدت دو میلی آمپر براساس پروتکل ساندرام و همکاران(۲۰۰۹)دریافت کردند و درپایان جلسات دوم، چهارم، ششم، هشتم و دهم، مصاحبه انجام شد و نمرات در فاز مداخله ثبت گردید. دو هفته پیگیری انجام شد. برای تحلیل داده ها نیز از شاخص روند و ثبات استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد تحریک الکتریکی مستقیم تراجمجمه ای در ترکیب با دارودرمانی بر ناگویی( فقرکلامی) و نقص توجه در هر چهار آزمودنی بیشترین اثربخشی را داشته و تاثیر آن بر کندی-یکنواختی عاطفی، بی ارادگی و فقدان لذت، بسته به سن، مدت زمان ابتلا و رژیم دارویی بیمار متفاوت بوده است. نتیجه گیری: در نتیجه بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان گفت؛ تحریک الکتریکی مستقیم تراجمجمه ای می تواند به عنوان درمانی مکمل با دارودرمانی در کاهش علایم منفی اسکیزوفرنیا بکار گرفته شود.
۱۱.

اثربخشی برنامه های آموزش شادی بر متغیرهای روان شناختی بیماران دچار بیماری قلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی رضایت از زندگی شادی امید بیماران دچار بیماری قلبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱۷ تعداد دانلود : ۸۴۳
زمینه و هدف :پژوهش های فراوان حاکی از آن است که خلق منفی با مرگ و میر بیماران دچار بیماری قلبی به طور کامل مرتبط است؛ در حالی که حالات مثبت روانی در این بیماران با بهبود عملکرد قلبی- عروقی همراه می باشد. با این وجود، مداخلات روان شناسی مثبت در بیماران قلبی توسعه نیافته است. بر همین اساس، مطالعه حاضر به بررسی اثربخشی سه نوع مداخله شادی بر روی متغیرهای روان شناختی در بیماران دچار بیماری قلبی پرداخت. مواد و روش ها:در پژوهش حاضر، 68 بیمار قلبی به طور تصادفی به سه گروه مداخله شادی Seligman، Lyubomirsky و Fordyce و گروه شاهد اختصاص یافتند. گروه های مداخله شش هفته آموزش شادی دریافت نمودند و اندازه گیری ها در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به انجام رسید. ارزیابی ها شامل افسردگی، شادی، رضایت از زندگی و امید بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها:هر سه نوع مداخله به طور معنی داری موجب افزایش شادی در این بیماران گردید (01/0 > P). همچنین، نتایج نشان دهنده کاهش معنی دار افسردگی در گروه Fordyce بود (05/0 > P). علاوه بر این، میزان امید در گروه Seligman افزایش معنی داری را در مراحل پس آزمون و پیگیری نشان داد (05/0 > P). نتیجه گیری:مداخلات شادی یاد شده می تواند به نتایج امیدوار کننده ای در ارتقای حالات مثبت روان شناختی و کاهش افسردگی بیماران قلبی منجر شود. به طور کلی، مداخله شادی Seligman در ارتقای حالات مثبت روان شناختی و مداخله شادی Fordyce در کاهش افسردگی این بیماران بهتر از دو مداخله دیگر عمل کرد.
۱۲.

مقایسه اثربخشی برنامه های آموزش شادی سلیگمن، لیوبومیرسکی و فوردایس در بیماران قلبی: یک ارزیابی روان عصب ایمنی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شادی بیماران قلبی نشان گرهای ایمنی شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی هیجان هیجان مثبت و منفی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سلامت
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی مثبت گرا
تعداد بازدید : ۱۴۵۵ تعداد دانلود : ۷۸۹
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه اثربخشی سه نوع مداخله شادی بر روی نشان گرهای زیستی خطر و متغیرهای روانشناختی در بیماران کرونری بود. در این پژوهش 68 بیمار کرونری به طور تصادفی به چهار گروه 17 نفری شامل سه گروه مداخله شادی سلیگمن، لیوبومیرسکی و فوردایس و یک گروه کنترل اختصاص یافتند. گروه های مداخله شش هفته آموزش شادی دریافت نمودند و اندازه گیری ها در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به انجام رسید. ابزارهای اندازه گیری شامل کیت های اندازه گیری کورتیزول بزاق، سطح پلاسمایی پروتئین واکنش دهنده سی (CRP)، اینترلوکین-1 (IL- 1)، اینترلوکین-6 (IL-6) و ویراست دوم پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه شادی آکسفورد آرگایل، مارتین و کراس لند، مقیاس رضایت از زندگی دینر و مقیاس امید اشنایدر بودند. نتایج نشان دهنده گرایش قوی شادی اصیل سلیگمن برای ایجاد تغییرات مثبت در نشان گرهای روان-عصب- ایمنی شناختی مربوطه به ویژه بهبود انعطاف پذیری پاسخ صبحگاهی کورتیزول و کاهش سطح hs-CRP بود. علاوه بر این نتایج نشان داد هر سه برنامه شادی، آثار مثبت و معناداری در زمینه متغیرهای روانشناختی در پی داشته اند. نتایج این پژوهش نشان داد که شادی اصیل سلیگمن ممکن است اثرات قابل توجهی در تنظیم عملکرد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال و کاهش سطح نشان گرهای التهابی در بیماران کرونری داشته باشد.
۱۳.

رابطه بین تداعی های تصویری از یک قطعه مقوایی ثابت بی هدف با درون گرایی - برون گرایی و میزان خلاقیت گروهی از هنرمندان تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خلاقیت درون گرایی - برون گرایی تداعی های تصویری هنرمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۶ تعداد دانلود : ۱۳۷
تداعیِ تصویری ذهنی از فرمی مبهم و بی شکل، ممکن است برای هر شخصی اتفاق افتد اما تبدیل آن به فرمی عینی به صورت رسامی در حیطه توانایی های یک هنرمند است. در این پژوهش رابطه بین تداعی های تصویری ترسیم شده از یک قطعه مقوایی بی هدف به عنوان الگو توسط هنرمندان، با نوع شخصیت و میزان خلاقیت آنها بررسی می شود. نمونه پژوهش شامل 80 هنرمند در مقاطع تحصیلی کارشناسی، ارشد و دکترای دانشگاه هنر اصفهان و انجمن هنرمندان نقاش اصفهان بوده است که به صورت نمونه گیری تصادفی دردسترس، انتخاب شده اند. به افراد، یک قطعه سفید مقوایی با فرمی بی هدف و یکسان داده شده و از آنان خواسته شد تصویر تداعی شده در ذهن خود را روی آن ترسیم کنند. سپس، به سؤالات یک پرسش نامه محقق ساخته به همراه آزمون شخصیت بزرگسال آیزنگ و آزمون خلاقیت عابدی پاسخ دهند. این پژوهش، از نوع کمّی با روش همبستگی (رابطه ای) است که داده های آن با روش های آماری- توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین ابعاد شخصیتی و خلاقیت افراد با تداعی تصویری رابطه معنی داری وجود دارد. بدین گونه که افراد دارای خلاقیت بالا از حساسیت های شخصیتی بیشتری برخوردار بوده و نسبت به افرادی با خلاقیت کمتر برون گراتر هستند. همچنین نتایج نشان داد که بین مضامین مختلف حاصل از تداعی های تصویری افراد از قطعه مقوایی فقط تجسم چهره کلاه به سر با فرم قطعه رابطه معنی داری دارد. به طوری که افراد خلاق تر، بیشتر موضوعات متفرقه و متفاوت را ترسیم کردند و افراد کمتر خلاق به ترسیم موضوع چهره کلاه به سر، بیشتر تمایل داشتند. همچنین، افراد برون گرا بیشترین تعداد را بین آزمون گران داشتند. بیشترین تفاوت برون گراها و درون گراها در تداعی و ترسیم موضوع چهره کلاه به سر بود که تعداد برون گراها بیشتر بود. بین احساس حرکت و تداعی های تصویری مختلف نیز رابطه معنی دار وجود داشته و احتمالاً ناشی حالت یا فرمی است که قطعه داشته است. پس می توان گفت بین ابعاد شخصیتی (درون گرایی- برون گرایی) و خلاقیت با تداعی های تصویری بین هنرمندان، رابطه معنی داری وجود دارد.
۱۴.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر علایم بیماران مبتلا به اختلال وسواس- اجبار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی درمان شناختی- رفتاری اختلال وسواس- اجبار درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد انعطاف پذیری روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴۹ تعداد دانلود : ۱۶۴۸
زمینه و هدف: اخیراً مداخلات رفتاری و شناختی «موج سوم»، توجه زیادی را بین پژوهشگران به خود اختصاص داده اند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی اثربخشی یکی از این درمان ها، یعنی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT یا Acceptance and Commitment Therapy) ، این درمان را با درمان شناختی- رفتاری (CBT یا Cognitive - Behavioral Therapy) در اختلال وسواس- اجبار (OCD یا Obsessive- Compulsive Disorder) مقایسه کرده است. مواد و روش ها: در این پژوهش از یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. اجرای این پژوهش از بهمن ماه 1389 تا مهر ماه 1391 در مرکز خدمات روان پزشکی و روان شناسی پارسه بود.گروه های آزمایشی شامل دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy) (13n=) و درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-Behavior Therapy) (13n=) بود. هر دو گروه ده جلسه دو ساعته درمان را یک بار در هفته دریافت کردند. 12 بیمار نیز در گروه کنترل (لیست انتظار) بودند. به منظور سنجش شدت وسواس، انعطاف پذیری روان شناختی و افسردگی از مقیاس وسواس فکری و عملی ییل براون (Yale Brown Obsessive- Compulsive Scale) ، پرسش نامه پذیرش و عمل و پرسشنامه افسردگی بک (BDI یا Beck Depression Inventory) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: مقایسه گروه های درمانی حاکی از آن بود که بین گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه لیست انتظار در تمام مقیاس ها در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت و این تفاوت در پیگیری هم تداوم داشت (01/0P<). علاوه بر این، مقایسه گروه درمان شناختی- رفتاری با گروه لیست انتظار در پس آزمون نیز حاکی از آن بود که به جز متغیر انعطاف پذیری روان شناختی، بین دو گروه در بقیه مقیاس ها تفاوت معنی داری وجود داشت و این نتایج نیز تا یک ماه پس از درمان تداوم داشت (01/0P<) . دو گروه درمانی در پس آزمون فقط در پرسش نامه پذیرش و عمل تفاوت معنی داری نشان دادند (05/0P<) ، ولی در کاهش علایم وسواسی و نیز افسردگی تفاوت معنی داری نداشتند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش انعطاف پذیری روان شناختی مؤثرتر از درمان شناختی- رفتاری بود و این برتری در پیگیری نیز حفظ شد (01/0 P<). نتیجه گیری: بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری هر دو تغییرات معنی داری در علایم وسواس ایجاد کردند. بنابراین این پژوهش، در مجموع حمایتی تجربی برای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان وسواس فراهم می کند.
۱۵.

اثربخشی مدیریت استرس بر افسردگی، اضطراب و استرس مبتلایان به سرگیجه روان تنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی اضطراب استرس مدیریت شناختی- رفتاری استرس سرگیجه ی روان تنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷۰ تعداد دانلود : ۲۵۹۲
زمینه وهدف: مداخلات روان شناختی می تواند به واسطه بهبود وضعیت روانی، اجتماعی و خانوادگی سهم به سزایی در کاهش علایم بیماران مبتلا به سرگیجه ی روان تنی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش اضطراب استرس و افسردگی در بیماران زن مبتلا به سرگیجه روان تنی بوده است. مواد و روش ها: این پژوهش به روش مورد- شاهدی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه درسال 1390 در آزمایشگاه روانشناسی دانشگاه اصفهان انجام شده است. نمونه شامل 28 بیمار زن مبتلا به سرگیجه روان تنی با تشخیص متخصص مغز و اعصاب بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی (14 نفر) و گواه (14نفر) گمارده شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه DASS (مقیاس اضطراب استرس افسردگی) استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد تکمیل گردید. مداخله ی شناختی- رفتاری مدیریت استرس طی 10 جلسه ی2ساعته و به مدت5/2 ماه در گروه آزمایش انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین نمرات اضطراب، استرس و افسردگی در گروه آزمایش به طور معنی داری نسبت به گروه گواه در دو مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش پیدا کرد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثر بخشی مدیریت شناختی- رفتاری استرس بر کاهش اضطراب، استرس و افسردگی در بیماران زن مبتلا به سرگیجه روان تنی بود.
۱۶.

اثربخشی طرحواره درمانی بر افسردگی مزمن در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: دانشجو طرحواره های ناسازگار اولیه طرحواره درمانی افسردگی مزمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۶۶ تعداد دانلود : ۱۸۹۳
زمینه و هدف: با توجه به ایجاد رویکرد جدید در درمان اختلالات مزمن و شیوع بیشتر افسردگی مزمن نسبت به افسردگی غیر مزمن، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر افسردگی مزمن انجام شد. مواد و روش ها: 14 بیمار مبتلا به افسردگی مزمن با دامنه سنی 21 تا 29 سال، به روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان دانشگاه اصفهان انتخاب و از آن ها مصاحبه بالینی نیمه ساختار یافته (Structured clinical interview for DSM-IV یا SCID) بر اساس DSM-IV به عمل آمد. همچنین از آزمون افسردگی Beck برای غربال بیماران استفاده شد. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه شاهد و آزمایش گنجانده شدند و تنها گروه آزمایش 8 جلسه طرحواره درمانی دریافت کرد. یافته ها: طرحواره درمانی به طور معنی داری نشانه های افسردگی مزمن را در گروه آزمایش کاهش می دهد. نتیجه گیری: طرحواره درمانی، نشانه های افسردگی مزمن را به موازات تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه کاهش می دهد و این درمان قابلیت اجرا در مراکز روان درمانی را دارد.
۱۷.

تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر میزان سازگاری دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به سوگ نابهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی سازگاری دانش آموزان درمان شناختی- رفتاری سوگ نابهنجار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷۸ تعداد دانلود : ۱۳۶۳
زمینه و هدف: مرگ یک شخص مهم در زندگی کودک، سخت ترین حادثه ای است که وی می تواند تجربه کند. به منظور درمان علایم متعاقب سوگ روان شناسان و درمانگران از روش های مختلفی سود می برند، از جمله درمان شناختی- رفتاری و هدف از اجرای این پژوهش، نیز بررسی میزان اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر میزان سازگاری دانش آموزان مبتلا به سوگ نابهنجار بود. مواد و روش ها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد استفاده شده است. نمونه آماری شامل 28 نفر دانش آموز (10 نفر پسر و 10 نفر دختر) دبیرستانی بود که از بین دانش آموزان داغ دیده ای که تجربه فقدان یکی از اعضای خانواده یا عزیزان خود را داشتند و بر اساس ملاک های DSM-IR-IV (Diagnostic and statistical manual of mental disorders) دارای نشانه های سوگ نابهنجار تشخیص داده شدند، به صورت تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (10 نفر) و شاهد (10 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخلات درمانی شناختی- رفتاری قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه سازگاری فردی- اجتماعی کالیفرنیا (CTP یا California test of adjustment) استفاده گردید و داده ها با استفاده از روش های آماری Whitney، Wilcoxon و آزمون Z و بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: بین عملکرد گروه شاهد و آزمایش در سازگاری کل بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود داشت (02/0 < P). همچنین بین عملکرد گروه شاهد و آزمایش در خرده مقیاس سازگاری فردی تفاوت معنی داری وجود داشت (01/0 < P)، ولی در خرده مقیاس سازگاری اجتماعی تفاوت معنی داری دیده نشد (1/0 < P). نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که در مجموع، درمان شناختی- رفتاری بر میزان سازگاری دانش آموزان مبتلا به سوگ نابهنجار تأثیر مثبت دارد و می توان از این شیوه درمانی برای کمک به سلامت و بهداشت روانی کودکان استفاده نمود.
۱۸.

اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر اختلالات خواب بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: استرس اختلالات خواب سندرم روده تحریک پذیر رفتار درمانی دیالکتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵۴ تعداد دانلود : ۱۱۸۳
زمینه و هدف: مشکلات خواب، یکی از علایم شایع بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر است. هدف از انجام این پژوهش، تعیین اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک بر اختلالات خواب بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون بوده است. به منظور انتخاب نمونه، 52 نفر از بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر (با تشخیص پزشک متخصص و بر اساس ملاک های Rome II) انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (26 نفر) و شاهد (26 نفر) قرار گرفتند. رفتار درمانی دیالکتیک، طی هشت جلسه هفتگی و بر اساس راهنمای درمانی Mushain در کلینیک خصوصی ویژه بیماران گوارشی انجام شد و پرسش نامه های اختلال خواب و استرس در دو مرحله پیش آزمون- پس آزمون تکمیل شد. یافته ها: بین میانگین نمرات مشکل در شروع خواب و استرس گروه آزمایش و گروه شاهد تفاوت معنی داری وجود داشت (005/0 > P)، ولی در نمرات تداوم خواب و بیداری از خواب تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: رفتار درمانی دیالکتیک می تواند به عنوان یک روان درمانی انتخابی و مؤثر، در کاهش اختلالات شروع خواب و استرس بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر استفاده شود.
۲۰.

بررسی اثربخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری مدیریت درد بر افسردگی زنان مبتلا به کمر درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی کمردرد مزمن رفتاری مدیریت درد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۱۶۲
مقدمه: مطالعات متعددی حاکی از شیوع اختلالات روانپزشکی در بین مبتلایان به انواع دردهای مزمن و از جمله در بین مبتلایان به کمردرد مزمن است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری مدیریت درد بر افسردگی بیماران زن مبتلا به کمردرد مزمن است. روش: این پژوهش مطالعه ای تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است که از مراکز درمانی شهر یزد انتخاب شده اند. نمونه شامل 24 بیمار، با تشخیص کمردرد مزمن بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از زیرمقیاس افسردگی پرسشنامه SCl-90-R استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد هر دو گروه تکمیل گردید. درمان شناختی- رفتاری مدیریت در طی هشت جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین نمرات افسردگی در گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که درمان شناختی رفتاری مدیریت درد در کاهش افسردگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن مؤثر است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان