فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲٬۸۰۱ تا ۱۲٬۸۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در نظر دارد با تکیه بر نظریه ی « تعبیر کلام » ارسطو به پیوند میان زبان و شعر بپر دازد و خلاقیت شعری مارسلین دبرد والمور (گلهای سعدی از دیوان اشعار) و لکنت دو لیل (گلهای اصفهان از مجموعه اشعار تراژیک) را آشکار سازد. بدین ترتیب « قریحه » و « ظرافت کلام » برای کشف فضای شاعرانه ایران با رویکردی تخیلی دو مضمون اساسی اند که در آن نمادها (سمبلها) برای تسکین روح نا آرام این دو شاعر که تحت تاثیر کلام سعدی و یا دیگر شعرای ایرانی بوده اند٬ زبانی مشترک تلقی می شوند. این مقاله بر آن است تا با پژوهشی در مفاهیمی چون احساس گرائی (گل رز) و معنویت گرائی (وجود) نقش روح بخش شعر ایرانی را در الهامات شاعرانه مارسلین دبرد والمور و لکنت دو لیل جستجو کرده و نشان دهد که ایران می تواند فضای مناسبی باشد برای سرودن اشعار غنائی که امید و کمال معنوی آن یکی از وی ژگیهای ادبیات شرقی محسوب شود.
زن ایرانی به روایت بوف کور صادق هدایت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ادبیات هر ملت، در هر دوره، به مقتضای مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی شکل می گیرد. اما چگونگی انعکاس وقایع بستگی به دیدگاه نویسنده و جایگاه اجتماعی، ومحیط زندگی او دارد. قبل از مشروطه زنان خلق شده در اکثر آثار ادبی به شدت منفعل، محدود، مقلد و سطحی نگر است. در عصر مشروطه نیز با آنکه دایره اختیارات زنان افزایش یافته بازهم ادبیات ما مذکر است و زنان در حاشیه اند و نقش های فرعی دارند. با توجه به اهمیت نقش و جایگاه زنان در جامعه امروز، در این مقاله جایگاه و خصیصه های مثبت و منفی زن را در آینه بوف کور صادق هدایت بررسی کرده به این نتیجه رسیده ایم که؛ چهره زن در روایت بوف کور مخدوش است. هر دو زن (اثیری و لکاته) صامتند. جز این که زن لکاته تنها یک بار سخن می گوید و زن اثیری کاملاً ساکت است. راوی در ذهن خود عاشق زنی است که تن به تقدیر بسپارد و اعتراضی نکند و کاملا ًمقهور قدرت مرد باشد، شاید پرداختن به عشق با برداشتی فرویدی از دید شخصیتی روان پریش و ناتوان از برقراری رابطه ی طبیعی با زنان، سبب می شود که هدایت نتواند چهره کاملی از زن ایرانی زن محصور در حجاب جامعه و سنت تمثیل گونه ترسیم کند.
بینامتنیّت و معاصرسازی حماسه در «شب سهراب کشان» بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
. بر اساس نظریّات لوران ژنی، بینامتنیّتیکه در سطح لایه های سطحی متن باقی می ماند، چندان قابل اعتنا نیست و برخلاف آن، نوعی دیگر از بینامتنیّت وجود دارد که به ژرفنای ساختاری و مضمونی متن نفوذ می کند. علاوه بر این، میخائیل باختین در مقام دفاع از ادبیّات داستانی، به عنوان یک نوع ادبی فاخر، این نوع ادبی را با حماسه مقایسه می کند. به عقیدة او، حماسه بازتاب واقعیّتی مربوط به گذشته مطلق بوده که فارغ از هر گونه تطوّر و تحوّل است، امّا رمان بر مبنای اصل صیرورت، واقعیّتی به انجام نرسیده را پیش روی نخستین بار ژولیا کریستوا با تکیه بر آرای باختین اصطلاح «بینامتنیّت» را مطرح کرد. او مناسبات بینامتنی را موجب رهایی متن ادبی از یک نظام معنایی محدود و متصلّب دانست. از آن پس، او و دیگر پساساختارگرایان نظیر رولان بارت، بسیاری از مفاهیم و مبانی مرتبط با مفهوم گفتگومندی و بینامتنیّت را بسط دادند. سرانجام، نسل دوم نظریّه پردازان بینامتنیّت نظیر لوران ژنی و میکائیل ریفاتر، به شکل جدّی به کاربستِ نظریّه بینامتنیّت به متون ادبی پرداختندخواننده قرار می دهد. در نوشتار حاضر، داستان کوتاه «شب سهراب کشان» از مجموعة «یوزپلنگانی که با من دویده اند»، نوشتة بیژن نجدی را برای کاربست تلفیقی این دو نظریّه برگزیده ایم و در پی پاسخگویی به این پرسش ها هستیم که آیا داستان نجدی توانسته با استفاده از مناسبات بینامتنی به بازسازی گذشتة حماسی در متنی از زمان معاصر بپردازد؟ نیز آیا این داستان را می توان به مثابة انتقادی جدّی از فضای تک صدایی در ادبیّات به شمار آورد؟
ایهام ترادف ویژگی سبکی منحصر به فرد حافظ
حوزههای تخصصی:
یکی از صناعات ادبی در زبان هنری فارسی که بیشتر مربوط به شعر می شود ایهام (توریه) است. ایهام به جهت داشتن دو معنی دور و نزدیک و اراده شدن معنی دور و گاه هر دو معنی دور و نزدیک از طرف گوینده در خواننده گمان افکنی می کند و او را وامی دارد که درنگ بیشتری بر واژگان داشته باشد. ایهام به گونه های متفاوت تقسیم می شود. یکی از انواع ایهامات، ایهام ترادف است. ایهام ترادف شگرد هنری زبان حافظ در غزل هایش می باشد و سرایندگان بزرگ ادب فارسی به ندرت برای یکبار از آن استفاده کرده باشند ولی در حافظ بسامد فراوان دارد و به ویژگی سبکی او تبدیل گردیده است.
Духовное направление в творчестве И.А. Бунина (گرایش های معنوی در آثار ایوان بونین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، ویژگی های گرایش معنوی در آثار بونین بررسی می شود. بیشتر محققان در آثار او تناقض های بی شمار ناشی از عقاید مذهبی متنوع را مشاهده می کنند؛ در عین حال، ضمن اذعان به وجود یک کلیت زنده و مشخص در جهان بینی ادبی- هنری نویسنده، سعی در یافتن اصلی دارند که همه این اعتقادات را در بر گیرد. اما در تعریف اصل فراگیر و جامع آثار بونین، نظریات کاملاً متفاوت و متنوعی وجود دارد. بررسی آثار کلیدی بونین، ما را به این نتیجه می رساند که در جهان بینی ادبی-هنری او بر پایه اصل عمومی وحدت وجود، عقاید مذهبی گوناگون، به طور متناقضی در کنار یک دیگر قرار می گیرند: مسیحیت، اسلام، آیین بودایی و آیین های بت پرستی نزد ملل مختلف. بنا بر عقیده بونین، در جهان طبیعت، برای هر جزء مجزایی که از کلی پدید می آید، از پیش تعیین شده که باید با مرگ به وجود خدایی واحد بپیوندد. همین وحدت وجود است که مانع از ایمان نویسنده به جاودانگی وجوه روحی و جسمی خویش می شود و نبود چنین اطمینانی، اغلب به بروز ترس از مرگ و تراژیسم جهان بینی در آثار او منجر می گردد.
نگاهی تازه به بیت هایی از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، حماسه بزرگ ادب فارسی، همواره توجّه بسیاری را به خود جلب کرده و درباره آن فراوان نوشته اند. شرح بیت های دشوار یا بیت هایی نیز که بر سر فهم آن اختلاف بوده است، توجّه صاحب نظران را به خود معطوف داشته است. گاهی بیتی ساده بنظر می رسد و ظاهراً بر سر آن اختلاف دیدگاهی دیده نمی شود، امّا با دقّتِ نظر می توان دریافت که از این گونه بیت ها نتیجه ای مطلوب تر و روشن تر می توان استنباط کرد که از جملة آن دو بیت زیر است:
درآمدی انتقادی بر شیوه های بیان مفاهیم اخلاقی در حکایت های تمثیلی و جانوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عمده ترین شاخه های ادبیات که به طور بنیادین به اخلاق می پردازد، ادبیات تمثیلی است. به طور کلی، در حوزه اخلاق و ادبیات، منتقدان به طرح مستقیم مضامین اخلاقی انتقاد وارد کرده اند و عمده این ایرادها و انتقادها به طور خاص، متوجه نوع ادبی تمثیل است که همواره مشتمل بر بیان صریح مضامین اخلاقی است. از سوی دیگر در این بحث های انتقادی، با نظرهای گوناگونی درباره مفاهیمی چون رمز، نماد، سمبل و فابل که ارتباط تنگاتنگی با ادبیات تمثیلی و بیان گزاره های اخلاقی دارند، مواجهیم که نیازمند بررسی عمیق تر هستند. این پژوهش نشان می دهد که باید دلیل کاربرد گزاره های اخلاقی صریح را در تمثیل در ساختار حکایت های تمثیلی جست وجو کرد. از جمله عوامل تعیین کننده در این باره، شناخت زمینه داستانی تمثیل و تخیل در حکایت های تمثیلی است. در این مقاله این عوامل با جزئیات آن ها بررسی گردیده، ارتباط ساختاری و محتوایی حکایت های تمثیلی تبیین شده است.
نمود وحدت وجود و وحدت شهود در لمعات فخرالدین عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود و وحدت شهود از مفاهیم معروف در عرفان اند که بحث های گوناگونی دربارة آنها صورت گرفته است و دانشمندان و عارفان مختلف، نظرات و تعاریف گوناگونی در رابطه با آنها ارائه کرده اند. برخی وحدت وجود را مقامی عرفانی دانسته اند که از مقام وحدت شهود برتری دارد و برخی دیگر به اصالت وحدت شهود رأی داده اند و عارفانی نیز در آثارشان این دو را یک مفهوم با تعاریفی متفاوت دانسته اند. از آنجا که فیلسوفان و عارفان مختلف، این دو مفهوم عرفانی یا فلسفی را به گونه های مختلفی تعریف کرده -اند، لازم است که تعاریف عارفان در این زمینه در کتاب هایشان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. لمعات فخرالدین عراقی که به نوعی آینة تمام نمای عرفان وحدت وجودی ابن عربی است و همچنین از مبانی عرفان عملی عارفان پیشین بهره گرفته است، می تواند به عنوان یکی از کتاب های مهم در تعریف این دو مفهوم در نظر گرفته شود. در این پژوهش، ابتدا به تعاریف مربوط به این دو مفهوم پرداخته شده و سپس نوع بیان فخرالدین عراقی دربارة این دو مفهوم در کتاب لمعات، مورد بررسی و تدقیق قرار گرفته است. سخنان عراقی در این کتاب به گونه ای است که می توان گفت، او این دو مفهوم را از یک جنس می داند و تفاوتی بین آنها قائل نیست و یا آنکه معتقد است که یکی مقدمة به وجود آمدن دیگری است.
مدی مساهمة القارئ فی الدراسات النقدیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنَّ القارئ بکونه أحد الأضلاع الثلاثة للنقد الأدبى یعیش جنبا إلی جنب للضلعین الآخرین، أﻯ الکاتب و العمل الأدب ى ف ى الأوساط النقدیة، و له دور هام ف ى توجیه آراء الکتّاب و النقّاد، حیث یعده بعض النقاد من ناحیة مستهلک الأثر و من ناحیة أخری منتجا، لما له من آراء جدیدة فیه، و یقسمون النص الأدبی إلی مکتوب و مقروء، فإذا رأینا أصحاب بعض المدارس النقدیة یهتمون فى دراساتهم النقدیة بالکاتب أو الأثر، فهناک عدد کثیر منهم یهتمون بالقارئ و استجابته اهتماما عظیما، و یعدّون القارئ و ثقافته، و ذوقه، و مدی تأثره بالعمل معیارا لتقییم الآثار الأدبیة و تمییز جیدها من ردیئها، حیث أصبحت الیوم نظریَّتَا «استجابة القارئ» و «موت المؤلف» کنواة لتلک الدراسات المهتمة بالمتلقِّى. و إننا قد بیّنا مدی مساهمة القارئ فی تقییم الآثار الأدبیة بعد دراسة آراءالمخالفین الذین یعتبرون الأثر المعیار الوحید و المدافعین عن هذه النظریة، أنه لایمکن الاعتماد علی وجهة نظر القارئ مادام شخصیا ذاتیا یمثل الفرد الواحد، إلا بعد أن تزود بمعلومات تساعده علی فهم الأدب و غرض الأدیب. فدراستنا هذه تحاول للإجابة عن سؤالین: ما هی حقوق الکاتب فی حقل الدراسات النقدیة و قیمة أثره الأدبی؟ و ما هی مکانة القارئ فی عملیة النقد الأدبی؟ فإذا ما ترک الدارس طریق الإفراط، لوجد أن هناک أصولا و قواعد تساعده لتحدید مکانتهما دون أن یفضل أحدهما علی الآخر، و الطریق للوصول إلی هذه الأصول هو دراسةالآراءالمتباینة فی هذا المجال، و من ثم بیان وجهة نظرنا و هی إنه من ناحیة لایمکن أن یُنکَر دور القارئ فی توجیه الأدباء و من ناحیة أخری یجب أن لایُقتصر همّنا علی القارئ باعتباره المقیاس الوحید ف ى الدراسات النقدیة، إذإن الأثر الفنی تعبیر عن عواطف الفنان، و هو قد یوافق میول القراء و قد یخالفها.
تحلیل ماهیت موج های مثبت و منفی در شعر مقاومت عربی و فارسی (بر اساس نظریة «ژیلبر دوران» در نقد ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهضت بیداری اسلامی درکشورهای عربی و حملة عراق به ایران، به عنوان رخدادهای بزرگ قرن بیستم، طبع شاعران را تحت الشّعاع قرار داده است؛ آنان همدوش رزمندگان به پاخاستند و در قالب واژگان، مضامینی همچون شهادت و استقامت در راه حق را در برابر مضامینی چون ظلم و استعمار قرار داده و بدین نحو تصاویری را که یا دارای بار عاطفی مثبت است و یا حقیقت و حالتی منفی دارد، خلق کرده اند؛ نگریستن از این زاویه به شعر معاصر پایداری، ریشه درآرای نظریّه پرداز فرانسوی «ژیلبر دوران» دارد که معتقد است؛ تمام واژگان و تعبیرات در دایرة واژگانیِ ذهنِ تصویرگرانِ شعر جنگ، به دو دسته تقسیم شده است: دستة واژگان اهورایی و دستة واژگان اهریمنی؛ نظریّة «ژیلبر دوران» به دلیل آنکه پا را از حیطة انسان- جامعه شناسی فراتر نهاده و به نقد اسطوره شناختی کشیده شده است، می تواندکمک شایانی به نگاه فرامتنی به شعر جنگ، خصوصاً در فهم دقیق تر مفاهیم و تعبیرات در خیال شاعرانه کند؛ لذا این مقاله با تکیه بر نظریة نقدی وی و با روش توصیفی– تحلیلی درصدد آن است تا نشان دهد که جنگ و تحوّلات ناشی از آن چگونه بر ساختار لفظی و محتوایی شعر خواه در ادب فارسی و خواه در ادب عربی تأثیر گذاشته و موجب به وجود آمدن مدارهای منفی و مثبت و قطب های متضادی در نظام شعر می شود.
مقایسة خاصیت تنوع واژگان در اسلوب میان مقامات عربی و فارسی (مقامات بدیع الزمان همدانی، أحادیث ابن درید و مقامات حمیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاصیّت تنوّع واژگان از ع وامل مهم در مقبولیت یک شعر یا نثر محسوب می شود. تنوّع واژگان از جمله ویژگی های سبکی است که با مقایسه آن در بین تعدادی از متن ها، می توان با ارائه آمار و نمودارها، عنوان کرد که کدام یک از این متن ها در مقایسه با دیگر متون از غنای لغوی بیشتری برخوردار است؟ بحث حاضر به ارائه یک روش نظری برای مقایسه خاصیت تنوّع کلمات در اسلوب پرداخته و این روش را به شکل عملی میان نمونه هایی از نوشته های ابن درید، بدیع الزمان همدانی و قاضی حمید الدین بلخی به مرحله اجرا در می آورد. نتیجة این بررسی، نشان می دهد که اسلوب قاضی حمید الدین بلخی (5/48 %) در مقایسه با ابن درید و بدیع الزمان همدانی از تنوّع واژگان بیشتری برخوردار است و اسلوب ابن درید (48 %) در سطح پایین تری نسبت به آن دو قرار می گیرد و اسلوب بدیع الزمان (2/48 %) در حدّ وسط میان آن دو می باشد.
چهره سنائی در مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازتاب عناصر اقلیمیِ جنوب در اشعار محسن پزشکیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین تفاوت های متون ادبیِ کهن فارسی با ادبیّات جدید تفاوت در طرز برخورد شاعر یا نویسنده با محیطِ پیرامونِ خود و تأثیر پذیرفتن از آن است. در آثار ادبی معاصر، نشانه هایی از ویژگی های جغرافیایی و زبانی و سنّت های زادگاه و محلّ زندگی هنرمند مشهود است، امّا این گونه تأثیرگذاری ها در متون قدیمی ادبیّات فارسی به ندرت دیده می شود. در عصر کنونی، منطقه جنوب ایران به سبب داشتن آب وهوای گرم، نخلستان ها، خلیج فارس، رودهای پُرآب و... در کانون توجّه شاعران و نویسندگان قرار گرفته و این ویژگی ها در آثارِ آنان منعکس شده است. یکی از شاعران معاصر، که از جنوب ایران برخاست و بیشتر عمرِ خود را هم در آنجا گذراند، محسن پزشکیان (1326-1358) است. او عمدتاً در سه شهر (کازرون، بوشهر و تهران)، با ویژگی های اقلیمی متفاوت، زندگی کرد. وی، در اشعارش، از محیط زندگی خود تأثیرات گوناگونی پذیرفته است. در اشعارِ او، بازتاب دریای جنوب، فانوس و پرندگان دریایی، نخلستان، آداب و رسوم، واژه های محلّی، امثال و، در مجموع، فرهنگ و گویش و ویژگی های جغرافیایی رنگ بومی سروده ها را به خوبی نمایش می دهد. در این مقاله، با بررسی مجموعه اشعار وی با عنوانِ شش دفتر، ضمن تعیین عناصر اقلیمی سروده های او، به دسته بندی آن ها می پردازیم. البتّه، تأثیر اقلیم جنوب بر اشعار پزشکیان در ادوار گوناگون زندگی او و بسته به محلّ زندگی اش متغیّر است.
کهن الگوی ایثار با نگاهی به حلاج در اشعار شفیعی کدکنی و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگو تجربیات مشترک همة انسان ها است که از گذشته ها ی دور در ناخودآگاه جمعی آن ها باقی مانده است. به دلیل فراوان بودن تجربیات انسانی نمی توان تعداد کهن الگوها را مشخص کرد؛ اما شاخص ترین کهن الگوها عبارت اند از آنیما، آنیموس، خود، پرسونا، سایه، پیر فرزانه و مادر. ایثار یکی از مهم ترین کهن الگوها است که در ناخودآگاه جمعی بیشتر انسان ها نهادینه شده است. از دیدگاه روان کاوان، ایثار یکی از مکانیزم های دفاعی انسان در برابر خواسته های نهاد است که به علاقة اجتماعی منجر می شود. کهن الگوها خود را در رویاها، خیال پردازی ها و توهمات نشان می دهند. هنر و به ویژه ادبیات، یکی از تجلی گاه های اصلی کهن الگوها است. کهن الگوی ایثار و ویژگی هایش در آثار هنری فراوانی یافت می شوند. یکی از شخصیت هایی که ملازمات کهن الگوی ایثار در سرگذشت او برجسته است، حسین بن منصور حلاج است. در این نوشته، کهن الگو ی ایثار را با توجه به ویژگی هایش در شخصیت حلاج، در شعر «حلاج» شفیعی کدکنی و سرودة «مرثیة حلاج» آدونیس بررسی می کنیم و نقدی اسطوره ای- کهن الگویی از آن ها ارائه می دهیم.
بازنمایی هویت زن در آثار داستان نویسان زن دهه هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری هویت زنان ایران متأثر از تصورات و انتظارات اجتماعی ای است که از طریق خانواده، منابع آموزشی، رسانه ها و درمجموع سیاست گذاری های کلان اجتماعی و فرهنگی به افراد انتقال می یابد. در دوران معاصر، ادبیات و به ویژه رمان نیز ازجمله عرصه های اندیشه بوده است که زنان در آن سهم انکارناپذیری داشته اند. این پژوهش با مطالعه هفت رمان دهه هشتاد از نویسندگان زن ایران، با سه رویکرد متفاوت به مقوله هویت پرداخته است. بر این اساس، رمان ها در بازنمایی هویت زن به سه دسته تقسیم می شوند: رمان هایی که به طور مشخص در زمینه هویت یابی زنان نوشته شده اند؛ رمان هایی که زنانی هویت یافته را نشان می دهند، اما هویت یابی موضوع محوری آنها نیست؛ و رمان هایی که نه به تأمل و خوداندیشی زنان پرداخته اند و نه زنان در آنها به فردیت دست یافته اند. در رمان های گروه اول و دوم، هویت زنان دغدغه اصلی نویسنده است که در یکی برای دست یابی به آن تلاش می شود و در دیگری امری تثبیت شده است، اما در داستان های عامه پسند، زنان داستان ها فردیت و استقلال هویتی چندانی ندارند.
تبیین نظریه ادبی انوری ابیوردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انوری استاد قصیده سرایی و به گفته آذربیگدلی یکی از سه پیامبر شعر فارسی است. پژوهش حاضر براساس تحلیل اصطلاحات شعر و شاعری در دیوان وی با توجه به کتاب های بلاغی موجود و مطابق الگویی است که شاعر در دیوان خویش ترسیم کرده است. بنابراین، هدف از شعر و شاعری، تلقّی از شعر، لفظ و معنی، زبان، پسند، موارد اقتدار در سخنوری، موسیقی، لوازم شاعری از نگاه انوری بررسی و نظریات او در باب شعر و شاعری تبیین شده است. انوری شعر را حاصل درهم تنیدگی اندیشه همراه با خاطر و طبع می داند. معنی را بر لفظ مقدم می داند و بدیهه را یکی از موارد اقتدار شاعری به حساب می آورد. از منظر او هرگاه شاعر، شعر را وسیله ارتزاق خویش کند، آن هنگام شریعت شعر گدایی است و اگر شعر برای اهداف والا سروده شود، با عناوین و القاب عالی همراه خواهد شد و همزاد حکمت و موردپسند است. نکات فوق و پاره ای دیگر از مسائل از مهم ترین موارد مورد بحث در این پژوهش هستند.
Éléments de poïétique dans la correspondance de Van Gogh avec son frère Théo(عناصرِ تولید هنری در نامه نگاری های وَن گوگ با برادرش تِئو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکاتبات وَن گوگ نه تنها سند مهمی از حیات و سیر تحول نقاشی محسوب می شود، بلکه می تواند به عنوان یک اثر درخور توجه از یک نظریه پرداز قابل در حوزه «تولید هنری» مطرح گردد. مقاله حاضر می کوشد تا با بهره گیری از چند مفهوم کلیدی در حوزه تولید هنری چون غیرشخصی (عامی) سازی خلاقانه یا پیشامد، به عناصر خاص رفتار نقاش به عنوان یک خالق از ورای نامه های ون گوگ پی برده و نشان دهد که کار او می تواند به لطف همپوشانی بی نقص خود با شاخص های تولید هنری/بوطیقای معاصر «تفسیر» شود.
شخصیت و شخصیت پردازی در داستان های کوتاه مجموعه ""العواصف"" جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر شخصیت به عنوان اصلی ترین ساختمایه روایی در هر داستان، نقش به سزایی در روند پردازش پیرنگ و شکل گیری رویدادها و حرکت رو به جلو هر متن روایی دارد. کتاب «العواصف» جبران، در بردارنده داستان هایی کوتاه است که نویسنده در آن، مؤلفه شخصیت و شیوه های پردازش آن را مورد توجه ویژه ای قرار داده است. در پژوهش پیش رو، با هدف مشخص نمودن میزان توانمندی جبران در پرداخت شخصیت های داستانی و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا تعاریف و تقسیم بندی های شخصیت به عنوان بخش تئوری پژوهش ارائه شده است و در ادامه، داستان های این مجموعه در دو ساحت انواع شخصیت ها (ایستا، پویا، جامع و ساده) و شیوه های شخصیت پردازی (توصیف مستقیم و غیر مستقیم: کنش و اکشن، دیالوگ و مونولوگ) مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج جستار پیش رو حکایت از آن دارد که بیشتر شخصیت های این مجموعه از نوع ایستا و ساده اند و در شیوه های شخصیت پردازی، گفتگو و توصیف مستقیم بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است.
شیوه طنزپردازی در دو اثر از اکبر صحرایی (با تکیه بر نظریه عمومی طنز کلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: