مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
رمان عامه پسند
حوزه های تخصصی:
جنسیت در ایران همواره توسط گفتمان های مردان تعریف شده است. تولید نظام های معنایی در طی سده ها در انحصار مردان بوده است. نویسندگان آثار ادبی در ایران همواره مردان بوده اند و جز استثناهایی معدود، صدای زنان شنیده نشده است. اما در سالهای اخیر با رشد حیرت آور زنان نویسنده در ایران مواجه بوده ایم. آثار زنان نویسنده مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و به بحث های متعددی در حوزه فرهنگی ایران منجر شده است. اکنون زنان ایران توانسته اند خود را ابراز کنند، صدایشان شنیده شود و خود در تعریف و تصویر جنسیت خویش مشارکت داشته باشند. آثار آنان را می توان همچون هرمحصول فرهنگی دیگر به صورت شکلی از بازنمایی نگریست که سرنخ های مهمی درباره نظام عقیدتی فرهنگی به دست می دهد. این مقاله می کوشد از خلال ردیابی نظام های بازنمایی جنسیت در آثار برخی نویسندگان زن ایرانی به این پرسش پاسخ دهد که جنسیت زنانه در آثار زنان رمان نویس ایرانی چگونه تصویر می شود؟ آیا بازنمایی زن در این رمان ها به بازتولید ایدئولوژی جنسیتی مسلط یاری می کند یا علیه آن می شورد؟ و اینکه آیا تفاوتی میان بازنمایی زنان در رمان های مختلف مورد مطالعه وجود دارد؟
رمان های مورد بررسی دو دستگاه متمایز بازنمایی زنانگی را آشکار می کنند که آن ها را می توان «تصویر سنتی زن» و «تصویر زن جدید» نامید. زن سنتی با مفاهیمی همچون خانه، سکون، مصرف، خواندن، کار خانگی، وابستگی و گذشته بازنمایی می شود و زن جدید با مفاهیمی همچون تحرک، تولید، استقلال و آینده. تصویر زن سنتی تصویری در خدمت روابط جنسیتی قدرتی است که ایدئولوژیِ مردسالارِ مسلط سعی در حفظ و بازتولید آن دارد و تصویر زن جدید بدیلی در برابر ایدئولوژی مسلط است. رمان های عامه پسند بازتولیدکننده ایدئولوژی مردسالار مسلط است و رمان های نخبه گرا در برابر آن موضعی برانداز دارند. اما نوع نوظهوری از رمان های زنان که مرزهای میان ادبیات نخبه گرا و عامه پسند را مخدوش کرده اند، بدون گسست از سنت های فرهنگی موجود تلاش دارند تا با برخوردی انتقادی و پرسشگر از این سنت ها موقعیت زن در جامعه را تجدید نظر و بازاندیشی کنند.
بازنمایی هویت زن در آثار داستان نویسان زن دهه هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری هویت زنان ایران متأثر از تصورات و انتظارات اجتماعی ای است که از طریق خانواده، منابع آموزشی، رسانه ها و درمجموع سیاست گذاری های کلان اجتماعی و فرهنگی به افراد انتقال می یابد. در دوران معاصر، ادبیات و به ویژه رمان نیز ازجمله عرصه های اندیشه بوده است که زنان در آن سهم انکارناپذیری داشته اند. این پژوهش با مطالعه هفت رمان دهه هشتاد از نویسندگان زن ایران، با سه رویکرد متفاوت به مقوله هویت پرداخته است. بر این اساس، رمان ها در بازنمایی هویت زن به سه دسته تقسیم می شوند: رمان هایی که به طور مشخص در زمینه هویت یابی زنان نوشته شده اند؛ رمان هایی که زنانی هویت یافته را نشان می دهند، اما هویت یابی موضوع محوری آنها نیست؛ و رمان هایی که نه به تأمل و خوداندیشی زنان پرداخته اند و نه زنان در آنها به فردیت دست یافته اند. در رمان های گروه اول و دوم، هویت زنان دغدغه اصلی نویسنده است که در یکی برای دست یابی به آن تلاش می شود و در دیگری امری تثبیت شده است، اما در داستان های عامه پسند، زنان داستان ها فردیت و استقلال هویتی چندانی ندارند.
تحلیل ریخت شناسی رمان عامه پسند
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی به عنوان رویکردی نوین در متن شناسی با آرای ساختارگرایان پیوند اساسی یافته است. ولادیمیر پراپ، فولکلورشناس روسی، نخستین کسی است که با مطالعه ساختارگرایانه بر روی قصه های پریان روسی، روایت شناسی نوین را پایه گذاری کرد. او دریافت قصه های عامیانه با وجود تنوعی که در روایت دارند، از نظر انواع قهرمانان و عملکردها به هفت نوع شخصیت و سی و یک عملکرد که همواره با توالی یکسان از پی هم می آیند، محدود می شوند. دستاوردهای او در این پژوهش، آغازگر مسیری نو برای روایت شناسان پس از او شد. در این نوشته با توجه به ساختار ساده و قصه گون رمان های عامه پسند - به عنوان نمونه- چهار رمان پریچهر، یاسمین، یلدا و گندم مرتضی مؤدب پور را که از رمان های پرفروش در گونه عامه پسند هستند، برای بررسی قابلیت آنها با نظریه ریخت شناسی پراپ برگزیدیم. نتایج به دست آمده با مطالعات پراپ همخوانی دارد. تعداد شخصیت ها و عملکرد آنها محدود است و بر اساس توالی یکسانی از پی یکدیگر می آیند. در حقیقت رمان های عامه پسند- با وجود ناهمگونی ها و محدودیت هایی که در تطبیق با الگوی پراپ دارند- دارای قابلیت تطبیق ریخت شناسانه هستند.
خوانش لکانی رمان عامه پسند پریچهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان های عامه پسند عاشقانه،به عنوان یکی از رسانه های فرهنگی، سال هاست که در کنج امن خود به تولید و بازتولید ایدئولوژی جنسیتی دامن می زنند.نفی و نادیده انگاشتن این گونه آثار، منجر به خروج آنها از بوته نقد می گردد؛ حال آنکه آگاهی بخشی به مخاطب، مستلزم نقد علمی است. واکاوی و تحلیل این گونه آثار به دلیل فروش زیاد و جذب مخاطب نوجوان و جوان بسیار ضروری به نظر می رسد. نقدهای بینارشته ای، ازجمله نقد روان کاوانه لکانی، یکی از رهیافت های کارساز در این زمینه است. این جستار با بهره گیری از تئوری لکانی رشد روانی سه گانه امر واقعی، نظم خیالی و نظم نمادین به خوانش رمان عامه پسند عاشقانه پریچهر مؤدب پور پرداخته است. فرایند پژوهش گویای آن است که این اثر عامه پسند، با ترسیم جهانی آرمانی مبتنی بر گفتمان مردسالارانه، مرحله نظم خیالی (آینه ای) را نمایندگی و در برساخت اگو (من آرمانی) مخاطب نقش ایفا می کند.
بررسی جلوه های زنانه در رمان عامه پسند با تکیه بر فمینیسم ( با تأکید بر آثار برگزیده ی فهیمه رحیمی، نسرین ثامنی و فتّانه حاج سیّد جوادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
187 - 214
حوزه های تخصصی:
در رمان عامه پسند ایرانی، زنان نقش مؤثری به عنوان نویسنده برعهده دارند و با خلق شخصیّت های زنانه و شرح زندگی آنان، جلوه های زندگی زن ایرانی را منعکس می کنند. نقد زنانه با دو گرایش عمده به تحلیل نقش زن با توجه به جلوه های حضور زنان در اثر و نویسنده ی خلّاق آن می پردازد. در گرایش نخست با تأکید بر متن، جایگاه و نقش زنان بررسی می شود و خوانش زنانه ی متن مهم است. در گرایش دوم خلاقیّت نویسنده ی زن و زبان زنانه ارزیابی می شود. بررسی جلوه های زنانه در آثار نویسندگان زن علاوه بر این که دیدگاه خاصّ نویسنده را نشان می دهد، جایگاه زنان را در جامعه ی معاصر منعکس می کند. این مقاله به شیوه ای تحلیلی- توصیفی با انتخاب آثار برجسته ی نویسندگان متعدّدی همچون فهیمه رحیمی، نسرین ثامنی و فتّانه حاج سیّد جوادی، آن ها را از دیدگاه جلوه های زنانه تحلیل می کند. یافته ها نشان می دهد که جلوه های زنانه، در دو سطح فرم و محتوا نقش زنان را در این آثار مشخّص می کند و این نقش با توجّه به دیدگاه فمینیستی در دو بخش جنسی و جنسیتی طبقه بندی می شود. پس از تعیین نقش زنان در این آثار به مقایسه ی آن با تفکّرات و اندیشه های فمینیستی می پردازد و تفاوت نقش زنان را در این آثار مشخّص می کند. نقش و جایگاه زنان در آثار پیشگفته، با تفاوتی عمده نوعی خودآگاهی زنانه را نشان می دهد که اغلب بر اطّلاع از جایگاه متعارف زنان و انعکاس آن استوار است و هیچ تمایلی به سمت دیدگاه های افراطی فمینیستی مشاهده نمی شود.
بررسی و مقایسه هویت اجتماعی زن در رمان های نخبه گرا و عامه پسند زن نگار در دهه هفتاد شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت یکی از مؤلفه های حیات و محصول تلاش انسان برای معنی بخشی به زندگی است. شناخت هویت اجتماعی یک جامعه با مطالعه آثار هنری آن میسر می شود. رمان، به منزله یک فرم هنری مدرن بر اساس نظریه بازتاب، برگردانی از زندگی اجتماعی است که در دوران معاصر، زنان در آن سهم انکارناپذیری داشته اند. به همین سبب با استفاده از رویکردهای مدرن جامعه شناسی می توان به بررسی متون ادبی پرداخت و به این ترتیب به شناخت هویت بخشی از جامعه دست یافت. در این پژوهش، با بررسی هویت و زیست روزمره قهرمانان زن داستان ها در بستر حوادث و ماجراهای داستانی، سعی کرده ایم تا به تصویری از هویت اجتماعی زنان در آثار نویسندگان زن دهه هفتاد شمسی ایران در دو نوع رمان های عامه پسند: (بامداد خمار و دالان بهشت) و رمان های نخبه پسند : (کولی کنار آتش، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان) دست یابیم. بررسی ها نشان می دهد که در رمان های نخبه گرا ، هویت زنان، دغدغه اصلی نویسندگان است و به طور مشخّص در هویت یابی زنان نوشته شده اند؛ اما در داستان های عامه پسند، زنان داستان ها از فردیت و استقلال هویتی برخوردار نیستند و خود اندیشی و جست و جوی هویت، موضوع محوری آن ها نیست.
بررسی میزان و علل گرایش به رمان عامه پسند (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
145 - 165
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل تحولات ساختاری و محتوایی رمان های عامه پسند در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران، تأثیرگذارترین عامل دگرگونی تاریخی- فرهنگی، اجتماعی ایران معاصر است که همراه با تحولات بنیادین در حوزه های فکری، اجتماعی، سیاسی و...،نظام ادبی کشور را نیز به سرعت متحول ساخت. یکی از این حوزه های نظام ادبی، رمان است. رمان های عامه پسند به دلیل مخاطب فراوان، تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و تاریخیِ قابل توجهبر فرهنگ یک ملّت دارند. رمان های عامه پسند همانند دیگر نظام های ادبی، تحت تأثیر دگرگونی های تاریخی- فرهنگی، اجتماعی بوده ، همواره در حال تحول و تغییر هستند. پژوهش پیش رو می کوشد با روش تحلیل محتوا، برخی از این تحولات را در ساختار و محتوا با تکیه بر رمان های منتخب، بررسی کند. در این جستار مختصات و تحولات رمان های برگزیده در دهه های 60 تا 90بررسی شده است و فرایند پژوهش بیانگر آن است که تغییر در شیوه روایت، شخصیت پردازی، مضمون و بویژه نوع نگاه به زن، از جمله تحولاتی است که در این رمان ها روی داده است و این رمان ها در سیر تحول طبیعی خود در برخی ویژگی ها، خود را به رمان های نخبه گرا نزدیک کرده و می کنند؛ اما همواره در بسیاری از ویژگی های دیگر تمایز خود را با آنها حفظ کرده اند.
بررسی فضای مفهومی عشق در رمان های ایرانی عامه پسند و ادبی دهه 80(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است تا به بازنمایی فضای مفهومی عشق در رمان های عامه پسند و ادبی دهه 80 بپردازد. چارچوب مفهومی پژوهش حاضر برگرفته از نظرات گیدنز، بک، بک-گرنشایم و باومن بوده است. همچنین با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند چهار رمان ادبی (کافه نادری، چه کسی باور می کند رستم، ویران می آیی و رویای تبت) و رمان های عامه پسند (الهه شرقی، دالان بهشت، من او و پریچهر) برگزیده شده است. ملاک تقسیم رمان ها به ادبی و عامه پسند بر حسب تقسیم بندی حسن میرعابدینی از مشخصه های هر یک از انواع رمان بوده است. روش استفاده شده در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی بوده است که پس از استخراج مقوله های محوری مشخص گردید که داستان های عامه پسند، نماینده ای از عشق رمانتیک در جامعه بوده و در این رمان ها عشق حالتی از تقدس دارد؛ در حالی که رمان های ادبی نماینده ای از عشق سیال در جامعه هستند؛ در این رمان ها تشنگی عشق در تمام شخصیت های داستان حضور دارد. بر این اساس، نوع عشق در دو گونه ی رمان با هم متفاوت بوده و مفهومی از تحول عشق رمانتیک به عشق سیال فقط در یک گونه ی رمان، یعنی رمان های ادبی نفوذ کرده است. البته زنان داستان در هر دو گونه ی رمان به اندازه ی مردان قدرت داشته و همه ی رمان های عامه پسند و ادبی دهه-ی اخیر خوشبختی زن و مرد را در کنار یکدیگر نمایش می دهند.
مردم و ادبیات: نگاهی به تاریخ رمان عامه پسند در ایران: یک دوره بندی پیشنهادی
حوزه های تخصصی:
در دوران پیشاکلاسیک، ادبیات معتبر مختص نخبگان جامعه و ادبیات عامه به عموم مردم اختصاص داشت و ادبیات عامه عمدتاً شفاهی بود. در دوران مدرن، ادبیات عامه پسند از طریق نوشتار مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرد. این روند در ایران نیز، با فراگیر شدن سواد عمومی، گسترش صنعت چاپ و در نتیجه پیدایش نظام مطبوعات، ایجاد شد و گسترش یافت. در مقاله حاضر، کوشش کرده ایم تا پس از ارائه تعریفی از رمان عامه پسند و علل و زمینه های پیدایش آن در ایران، بر اساس تغییرات پارایمی، یک دوره بندی از تاریخ آن طی یک صد سال اخیر در کشورمان به دست دهیم. طبق بررسی های ما که نتایج آن در این مقاله آمده است تاریخ رمان عامه پسند در کشورمان را می توان به چهار مقطع تقسیم کرد که این مقاطع پیشنهادی به ترتیب، سال های 1. 1287 تا 1320؛ 2. 1320 تا 1332؛ 3. 1332 تا 1357؛ 4. 1357 تا کنون را شامل می شود.