فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۱۴۱ تا ۱۱٬۱۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
سیمایی که از پیامبر عظیم الشّأن اسلام در متون ادبی پارسی ترسیم گشته، بسیار متعالی و منحصربه فرد بوده است. همواره تلاش شده تا با استعانت از روایات تاریخی- مذهبی، بخشی از بزرگواری ها و برجستگی های فکری-اخلاقی ایشان بیان گردد. در کنار سیمای تاریخی پیامبر (ص) که بیانگر زندگی تاریخی ایشان است، مطالبی در متون ادبی روایت گردیده که بن مایة تاریخی و حقیقی ندارد؛ بلکه بیانگر خصوصیاتی است که با مبحث عرفانی «حقیقت محمّدیه» همسو و همسان است. حقیقت محمّدیه که درحقیقت اشاره به نور نخستین دارد، در مقطعی خاص بر پیامبر اسلام اطلاق شده است. این فرآیند موجب شکل گیری مباحث و مسائلی پیرامون شخصیت ایشان شده که در این پژوهش، سیمای عرفانی پیامبر نامیده می شود که در برابر سیمای تاریخی و حقیقی ایشان، مبیّن مباحثی نظیر نخستین مخلوق، واسطة فیض، غایت آفرینش و ... شده که از خصوصیات اصلی حقیقت محمدیّه است. در این پژوهش بر آن هستیم تا با دسته بندی خصوصیات مطرح شده برای پیامبر ،آن چه را که در حقیقت بیانگر حقیقت محمدیّه است از سایر خصوصیات پیامبر که ریشة تاریخی دارد، متمایز کنیم.
نقد و بررسی نظریه ادبیات غنایی در ایران (با تکیه بر ادبیات پیش از اسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر غنایی از مهم ترین انواع ادبی در تاریخ نقد ادبی است. در تاریخ ادبیات هر سرزمینی، اشعاری وجود دارد که به همراهی موسیقی و یا برای همراهی با آن سروده می شده و از سوی دیگر، اشعاری ساده، عاطفی و موسیقایی وجود دارد که از دل جامعه عوام به وجود آمده و منشأ اشعار غنایی رسمی شده است. محققان ایرانی تحت تأثیر تعریف رمانتیک شعر غنایی، اغلب این نوع شعر را اشعاری دانسته اند که بیانگر احساسات و عواطف شخصی است و «من» شخصی گوینده را بازگو می کند. در این مقاله که به شیوه سندکاوی نوشته شده است، نگارنده ضمن نقد و بررسی این دیدگاه، جلوه-های اصیل و بوطیقایی ادبیات غنایی را در ادبیات ایران پیش از اسلام بازگو می کند. گوسان ها، نوازندگان دوره گردی بودند که اشعاری را به همراهی موسیقی برای پادشاه و مردم روایت می کردند. از سوی دیگر، گونه های ادبی نظیر خسروانی ها و فهلویات اشعاری ذاتاً غنایی هستند که منشأ آن توده مردم است.
جستاری در بنیان های فکریِ نظریه ی ادبی هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوشنگ گلشیری یکی از نویسندگانی است که پابه پای نوشتن داستان های مدرن و تکنیک محور، با نوشتن مقالاتی چند پیرامون رمان و شعر، کوشید تا مبانی نظری کارش را نیز به خوبی شرح کند. جان مایه ی فکری و نظری مقالات گلشیری، به اومانیسم و فرمالیسم گره خورده است. در روزگاری که جریان چپ و نویسندگان طرفدار حزب توده، هنر متعهد را تنها در رئالیسم سوسیالیستی می جستند، گلشیری کوشید تا مفهوم تعهد را از تنگناهای حزبی نجات دهد و طلیعه دار مفاهیمی چون انسان گرایی و فردیت باشد. هرچند در بسیاری از نوشته های گلشیری توجه به تکنیک و فرم، وجه غالب است، اما این تکنیک گرایی، به تکنیک زدگی نینجامیده است؛ چرا که برخورد دیالکتیکی اومانیسم و فرمالیسم در اندیشه های گلشیری او را به سنتزی راهبر شده که هم تعهد را تاب می آورد و هم تکنیک را. باری، در این پژوهش کوشش شده تا با توجه به مقالات هوشنگ گلشیری، بنیان های فکری او در پیوند با ماهیت و فلسفه ی ادبیات، مورد نقد و داوری قرار گیرد.
بررسی و تحلیل ساختاری و محتوایی «عنوان» در سروده های احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عنوان» یک نشانة زبانی است که در آغاز متن قرار می گیرد تا آن را نام گذاری، نشان دار و برجسته سازد و خواننده را به خواندن متن ترغیب کند. عنوان می تواند از نظر محتوایی گاهی همچون ابزاری سرشت متن را آشکار کند و از ابهام آن بکاهد، یا در فرایند نظریة ساختار به عنوان جزئی از یک کل، کمال بخش یک ساختار کلان تر باشد که در اندام وارگی کل متن یا کتاب دیده می شود. احمد شاملو نسبت به ساخت و بافت واژگان، توجه ویژه ای دارد و پدیدآورندة گنجینه ای پربار و بدیع از واژگان و ترکیب های زبانی تازه است. همچنین، بین عنوان های شعری و اندیشة حاکم بر سروده های شاملو انسجام و پیوندی استوار، در صورت و محتوا وجود دارد. بررسی عنوان در سروده های شاملو، خواه در پیشانی آثار او باشد و خواه نامی باشد که بر سروده های او نهاده شده، یکی دیگر از ابزارهایی است برای فهم، نشانه گذاری و خوانش آثار او، بدین روی با توجه به نام گذاری عنوان هم می توان به محتوای کتاب ها و سروده های او پی برد و هم خطوط فکری و اندیشگی او را بررسی کرد.
«بازشناسی ابعاد تمثیلی شخصیت پیر طریقت»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پیمودن وادی های سخت وهولناک طریقت، بدون تمسک به وجود وارسته ی پیر و مراد مقدور نیست. لزوم حضور معنوی پیر در سیرو سلوک مریدان، از جمله ی موضوعات مهم و دامنه داری است که بیشتر به صورت تمثیلی و نمادین در کانون توجه صوفیه قرار گرفته است. به جز شمار اندکی از متصوّفه چون اویسیان که به مجذوبان، نامبردار بودند و کشف و شهود و راهیابی به حقیقت را تنها از طریق مراقبه و زدودن شوائب از لوح ضمیرخویش، میسر می دانسته اند، اکثر بزرگان تصوّف، بر ضرورت پیرگزینی تأکید داشته اند و براین باور بوده اند که توفیق در سیر و سلوک و پیمودن نشیب و فراز جاده ی طریقت، بی مدد پیر محقّق نمی گردد. در این مقاله ضمن به دست دادن تعریفی مانع و جامع از پیر در عرفان، بخشی از شاخص های تمثیلی پیران طریقت در حیطه های متفاوت؛ یعنی لزوم پیروی از پیر، شرایط احراز مقام پیری، کرامت پیران و مراتب ایشان، به روایت منابع عرفانی مورد واکاوی قرار گرفته است و سپس به بررسی محاسن و معایب تبعیت مرید از مراد در نظام خانقاهی پرداخته شده است.
تحلیل روایت در نوشتار ناتورالیستی از ورای آسوموآر امیل زولا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زولا به عنوان سردمدار مکتب ناتورالیسم به جهان و جامعه به چشم قلمروی کشمکش نیروهای طبیعی و تاریخی که زندگی افراد را بطور خاص و حیات بشری را بطور کلی متأثر می کند می نگرد. این اندیشه در یک اثر ادبی همچون آسوموآر در دو سطح قابل شناسایی است : یکی در خود محتوا که به صورت مستقیم دیافت می گردد و دیگری در سطح شکل و تکنیک های ادبی که این حوزه تلاش بیشتری را از جانب خواننده یا مفسر می طلبد. در واقع، «روایت» و ترفندهای روایی قسمتی است که، به شکلی متفاوت از مضامین، ما را به عنوان خواننده به سمت کشف اندیشه نویسنده رهنمون می کند. در این مقاله تلاش می کنیم تا از سویی ردپای اصول مکتب ناتورالیسم را در یکی از نمونه های عملی آن، یعنی داستان آسوموآر نوشته امیل زولا، تعقیب کنیم و از سوی دیگر، برای مواردی که در آنجا میان نظریه و کارکرد تضادی دیده می شود توضیحی ارائه دهیم.
مارکی دو ساد، زخمی بر چهره روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
175 - 196
حوزههای تخصصی:
در میان نویسندگان و فیلسوفان عصر روشنگری همچون مونتسکیو، دیدرو، ولتر و روسو می توان به نویسنده ای اشاره کرد که در آثارش به وجوه دیگری از آرایِ این فیلسوفان پرداخته است: مارکی دوساد. اما روشنگری با ساد برخوردی متفاوت داشت: او را موجودی خطرناک برای بشریت و آثارش را مخل نظم عمومی محسوب میکرد. با این همه، می توان ادعا کرد که مضمون اصلی آثار وی برداشتی افراطی از همان مفاهیم اصلی عصر روشنگری همچون آزادی، سلطه بر طبیعت، خودآیینی، اخلاق و نقد کلیسا بود. این مقاله قصد دارد تا نشان دهد که آثار ساد برآمده از همان عقلانیتی است که روشنگران در پی بنیاد نهادن آن بر تمامی ارکانِ ساختار اجتماعی و سیاسی بودند. ساد، با نشان دادنِ مطلق شدگیِ سلطه ی عقل مدرن،تصویری از انسانِ عصر روشنگری را ترسیم کرد و به همین دلیل امروزه با بازخوانی آثارش می توان او را در زمره ی اولین منتقدان حقیقی روشنگری قرار داد. کسی که با دفاع از مضامین آرمانی روشنگری برای بشریت، با پیشروی به سرحدات آن، زوالِ تدریجی آن را در آثارش پیش بینی کرد.
بازتاب مضامین «نی نامه» مولانا در شعر معاصر عرب(با تکیه بر دیوان شش شاعر نام آور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
49 - 75
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیرپذیری از اندیشه های متعالی مولانا جلال الدین محمد بلخی در ادبیات ملل این امکان را فراهم می آورد که بتوان انعکاس آثار عرفانی او را در آیینه اشعار دیگران دید و بر کمال و نقص آن واقف شد. جستار حاضر در صدد است تا جلوه هایی از مضامین «نی نامه» مولانا را که عمده ترین محور بحث آن جدایی نی از نیستان و اشتیاق بازگشت به سوی آن هست، در شعر جبران خلیل جبران ، خلیل حاوی ، عبدالوهاب بیاتی ، ابراهیم ناجی ، حسین مجیب مصری و محمود درویش بررسی قرار دهد و میزان تشابه و یا تباین آن ها را تبیین سازد. پرسش اصلی مقاله این است که شاعران مذکور، به هنگام سخن گفتن از نی، تا چه حدودی به معانی و مضامین «نی نامه» نزدیک می شوند و آن ها را چگونه بیان می دارند؟
مغلطة تأثیر عاطفی در بازنمایی تاریخ (نگرشی انتقادی بر تاریخ نگاری شهاب الدّین نسوی در سیرت جلال الدّین و نفثةالمصدور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت و اعتبار حوادث تاریخی را قوه تشخیص مورخ تعیین می کند و از آنجا که مورخ تحت تاثیر امور درونی و مقتضیات زمانه خود می باشد، عینیترین بازنمایی های تاریخی کم و بیش به پیش داوری ها و نگرش های عاطفی مورخان آلوده است. در این جستار، در پی کندوکاو شیوه تاریخ گویی شهاب الدین نسوی در دو اثر تاریخی او هستیم که هر دو شرح حکومت خوارزمشاهیان و ذکر احوال حمله تاتار است. «سیرت جلال الدین» نسبت به «نفثهالمصدور»، کمتر دستخوش احساسات و انقلاب های عاطفی مولف شده است و به همین دلیل، شیوه تاریخ گویی آن، علمی تر و عینی تر و به همان میزان، نثرش ساده تر و زبان روایی آن بهنجارتر است. این در حالی است که در نفثهالمصدور، نسوی بیشتر از آنکه دغدغه بیان حقایق و وقایع را داشته باشد، درگیر احساسات شاه پرستانه، مصایب عاطفی و نیز در قید عبارت پردازی و تکلفات زبانی است. به همین سبب، بیش از آنکه گزارش دهد، توصیف می کند و تحلیل تاریخی او نقدی عاطفی می نماید. این مسئله به پرسش اصلی پژوهش منجر می گردد که به چه میزان و کم و کیفی، تعصبات و تاثرات عاطفی نسوی در بازگویی وقایع و عینیت تاریخی مطالب آن دخالت و سرایت داشته است؟ برای این منظور، با دو شاخصه زبان و روایت به چونی و چرایی مسئله پرداخته ایم.
تحلیل رمان فریدون سه پسر داشت بر اساس منطق گفتگویی باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان سیال ذهن، بازگشت به گذشته و به نقد کشیدن آن، حضور شخصیت های تاریخی، بینامتنیت، درگیر شدن خواننده با متن، تأکید بر بی نهایت بودن معنا و عدم قطعیت از ویژگی های رمان های پسا مدرن است که امکان گفتگوی این آثار را با دیگر متون فراهم می کند. عباس معروفی در مجموعه آثار خود مانند پیکر فرهاد، سمفونی مردگان، سال بلوا، فریدون سه پسر داشت و غیره به اصول داستانی پست مدرنیسم به ویژه بینامتنیت پسامدرنی گرایش داشته است. پژوهش حاضر، بر مبنای نظریة منطق گفتگویی به تحلیل رمان فریدون سه پسر داشت با داستان پادشاهی فریدون در شاهنامه پرداخته است. نتیجة این تحلیل نشان می دهد که در این رمان، نویسنده با بهره مندی از برخی مؤلفه های پسا مدرن به ساختارشکنی و نقیضه پردازی از روایت اسطوره ای فریدون در شاهنامه روی آورده است. وی از خلال دلالت های معناشناختی و ارزشی جدید، کارناوال گرایی و دورگه کردن سخن شاهنامه، جدال همیشگی بشر بر سر تصاحب قدرت را به تصویر می کشد و جامعة پدرسالار و مردسالار ایران را مورد انتقاد قرار می دهد
از اسطوره تا عرفان: بررسی تطور کارکردهای معنایی «قاف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره قاف از بن مایه های پرکاربرد در تاریخ ادبیات فارسی و به ویژه سروده های عرفانی است؛ بنابراین بررسی سیر تحول کارکردهای معنایی آن موجب خواهد شد تا خوانندگان آثار عرفانی به درک و دریافت روشنی از این اسطوره در حوزه عرفان دست یابند. برای گردآوری داده های تحقیق حاضر، دو دسته از منابع، مبنای کار قرار داده شده است: منابع غیر عرفانی و متون عرفانی. در بخش منابع غیر عرفانی، کتاب های تاریخی-اسطوره ای، لغت نامه ها، فرهنگ ها و دانشنامه های عمومی و تخصصی و در بخش منابع عرفانی، گزیده ای از متون برجسته عرفانی دوره های مختلف تاریخ ادبیات (قرن چهارم تا چهاردهم ه .ق) مورد نظر بوده است؛ سپس به شیوه توصیفی-تحلیلی و بر اساس نظریه «تغییرات معنایی» لئونارد بلومفیلد، به بررسی انواع کارکردهای معنایی قاف در بافت عرفانی پرداخته شده است. پرسش اصلی مقاله این است که آیا ویژگی های اساطیری قاف در حوزه عرفان دست نخورده باقی مانده است یا تغییرات معنایی دیگری را نیز در گذر زمان پذیرفته است؟ نتایج نشان می دهد بسیاری از ویژگی های اساطیری قاف با همان شکل اولیه به منابع عرفانی تسری یافته اند؛ همچنین وجه معنایی قاف و کارکردهای آن در متون اولیه عرفانی، به جانب روایت های اساطیری متمایل است و هر چه به دوره های بعدی می رسیم، مفاهیم مرتبط با آن، انتزاعی تر می شود؛ یعنی قاف از شکل اسطوره ای خارج می شود و هیأتی عرفانی می یابد.
نقد و بررسی دیدگاه های ابن عربی از منظر شیخ احمد سِرهندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور افکار ساختارشکنانة محیی الدین ابن عربی، بستری مناسب برای گفتمان معرفت شناسانه در فضای تصوف اسلا می فراهم کرد و دریچة تازه ای از تحقیق را بر اهل معرفت و معنا، به خصوص نهان گرایان مسلمان گشود. نشر عقاید بی باکانة او در جهان اسلام، طیف متنوع و گستردة مخالفان و پیروان را بر آن داشت که به نقد، نکوهش یا ستایش او بپردازند. منتقدان شیخ اکبر بیشتر از طایفة فقها و علمای ظاهر بودند تا از سالکان و صوفیان معنانگر؛ اما در کسوت اهل تصوّف نیز کسانی همچون علاءالدوله سمنانی، در برخی عقاید او به دقت تأمل و آنها را نقد کردند. ابن عربی هیچ گاه در بین متصوّفه، منتقدی بزرگ تر و برجسته تر از شیخ احمد سرهندی نداشت. شیخ سرهندی با تدوین و تبیین نظریة وحدت شهود در برابر وحدت وجود ابن عربی، شالوده های نظریه وحدت شهود را پی ریزی و استوار کرد. محققان ایرانی نیز بیشتر او را با همین نظریه می شناسند؛ اما در واقع اختلاف او با شیخ اکبر تنها به این موضوع محدود نیست و در موضوع های مهم دیگر عرفانی و شناخت اسلا می نظیر ولایت و نبوّت، رؤیت حق تعالی، اسما و صفات خداوند، ایجاب در افعال حق تعالی، خلود عذاب در حق کافران و دیگر مباحث، شیخ اکبر را به چالش می کشد. این مقاله می کوشد تا به اختصار تفاوت دیدگاه های این دو عارف بانفوذ و صاحب تأثیر را بررسی کند.
ظرفیت های نمایشی منظومه زرین قبانامه براساس شخصیت پردازی سلیمان نبی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زرین قبا نامه یکی از منظومه های عصر صفوی است که از ساختار روایی- نقالی عصر صفویه متأثر است و یکی از ویژگی های آن محوریت شخصیت سلیمان نبی (ع) است. مسئله پژوهش، رابطه ساختار نقالی-روایی منظومه زرین قبانامه و ظرفیت های نمایشی این اثر است که به ویژه در شخصیت پردازی حضرت سلیمان (ع) با انسجام بیشتری خود را نشان داده است. بنابراین پرسش تحقیق این است که چه ظرفیت های نمایشی ای در شخصیت و شخصیت پردازی سلیمان نبی(ع) وجود دارد؟ منظور از ظرفیت های نمایشی شخصیت پردازی نیز ویژگی هایی است که در الگوهای فیلمنامه نویسی وجود دارد و مورد توجه فیلمنامه نویسان است. در این پژوهش با کنارهم نهادن الگوهای شخصیت پردازی نمایشی و شیوه شخصیت پردازی منظومه زرین قبانامه، سعی شده است جنبه های نمایشی این شخصیت کشف و تبیین شود. در مجموع می توان گفت: کنش و واکنش های سلیمان نبی (ع) در بستر رویدادهایی متنوع و در پیوند با شخصیت های اسطوره ای و حماسی دیگر، درهم تنیدگی جذاب پیرنگ و شخصیت را رقم زده است و ظرفیت نمایشی قابل توجهی برای مخاطب دارد. همچنین وجود کشمکش های بیرونی و درونی مرحله بندی شده در زندگی روایی در متن نیز، از ویژگی های داراماتیک شخصیت پردازی سلیمان نبی (ع) در اثر زرین قبانامه است.
عناصر خیالی و سیر تحوّل آن در چهار نمونة شعری از سبک های مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعرانگی شعر با عناصر خیالی، پیوندی ناگسستنی دارد و بخش عمده ای از ظرافت های شعری به نحوةاستعمال این عناصر وابسته است. از این رو تحوّل و دگرگونی این عناصر در گسترةشعر فارسی که سبک ها و شیوه های چندی را تجربه کرده، امری گریزناپذیر است. بحث دربارة چگونگی و فلسفة تحوّل این عناصر در شیوه های شعری و نحوة برخورد پژوهش های بلاغی با این دگرگونی ها، بحثی مغفول مانده در عرصة پژوهش های ادبی است. این مقاله کوشیده است تحوّل عناصر خیالی شعر فارسی را در چهار نمونة شعری از سبک های مختلف در شیوه ای تطبیقی مورد بررسی قرار دهد و اشکال و گونه های این تحوّل را معرفی کند. پژوهش حاضر نشان می دهد که عناصر خیالی شعر فارسی تحت تأثیر عواملی چون شرایط عصری، شیوه های شعری، تئوری های ادبی، نبوغ شاعرانه، تعامل زبان گفتاری و نوشتاری و سرانجام میل به هنجارگریزی از خط سیر واحدی پیروی نکرده و در چند نقطه از جریان طبیعی تحوّل عناصر خیالی عدول کرده است. نقطة شروع هنجارگریزی به صورت اعتدالی از سبک عراقی آغاز شده و در شعر عصر صفویّه و شعر نیمایی، تحت تأثیر عوامل یاد شده به اوج خود رسیده است. شعر فارسی در گذر از این مراحل، عناصر خیالی بکری آفریده است که پژوهش های بیانی به طور همه جانبه، قادر به توجیه و تفسیر این نوآوری ها نیست.
تصویر ایران در رمان سمرقند اثر امین معلوف، پژوهشی در ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های فردی و گروهی در تکوین روابط انسانی نقش بسیار مهمی دارند و بررسی این دیدگاه ها از ابعاد مختلف، در حیطة تصویرشناسی است. تصویرشناسی در حوزه های مختلف علمی نمود دارد؛ اما در ادبیات تطبیقی به رویکرد نسبتاً جدیدی اطلاق می شود که به مطالعة تصویر «دیگریِ برون فرهنگی» در ادبیات ملی یا بررسی تصویر یک «من» در ادبیات «دیگری» می پردازد. امین معلوف، نویسندة لبنانی تبار، در رمان سمرقندبا محور قرار دادن زندگی خیام و ماجراهای وی با حسن صباح و خواجه نظام الملک، تاریخ ایران را در عصر سلجوقیان و عهد مشروطه بازنمایی کرده است. وی با تخیل سرشار و دانش فراوان تاریخی خویش، رمانی تاریخی نوشته که اغلب به واقعیت نزدیک و گاهی از آن دور است. این امر از یک سو، ناشی از درک خوانده ها و یافته های موجود درباب تاریخ ایران و ایرانی در «افق فرهنگی» معلوف است و از سوی دیگر، ناشی از قالب، محتوا و الزامات رمان و رمان نویسی؛ با این حال، روح تسامح و تساهل بر این اثر غالب است. درمجموع، می توان گفت ارتباط نویسنده با «دیگریِ ایرانی» غالباً واسطه ای و غیرمستقیم (بینامتنی و بیناذهنی) بوده و خوانش او از این «دیگری» اغلب واقع گرایانه و در مواردی برخاسته از نگاهی غیربومی گراست و گاهی هم به استروتیپ ها و ساده انگاری نزدیک می شود. روش پژوهش، تاریخی و جامعه شناختی است. نگارندگان با تکیه بر اسناد و مدارک تاریخی و اجتماعی و تحلیل آن ها، بازنمایی ایران و ایرانیان را در رمان سمرقندمطالعه کرده اند.
توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی بر اساس نظریه آواشناسی عمومی
حوزههای تخصصی:
هدف از توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی ۱. بهره مندی از چهارچوب نظری آواشناسی عمومی در توصیف وزن های عروضی؛ ٢. نشاندادن تفاوت های واجی شعر عروضی با زبان فارسی معیار و ٣. بررسی تغییرات واجها و الگوهای هجایی در شعر فارسی قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی بر برش هجایی آنها بوده است. بدینمنظور، تعدادی از ابیات اشعار عروضی بهطورتصادفی انتخاب شدند و برش هجایی آنها قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی نشان داده شد. درنهایت، بر اساس ساختمان الگوهای هجایی زبان فارسی، تفاوتهای بارزی در الگوهای هجایی وزنهای عروضی شعر فارسی مشاهده شد: ۱. تعداد کمیتهای عروضی از نظر نوع وزن از کمیتهای هجایی زبان فارسی معیار کمتر است. ۲. رفتار همخوانها و واکهها در اشعار عروضی با رفتار آنها در زبان فارسی معیار تفاوت چشمگیری دارد؛ همخوانها به تنهایی میتوانند معرف یک کمیت عروضی باشند و کشش هیچیک از واکههای زبان فارسی در بافت عروضی شعر ثابت نیست.
سبک شناسی رباعیّات خاقانی با نگاه به تأثیر پذیری از خیّام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر رباعیّات خیّام بر رباعیّات خاقانی می پردازد و نشان می دهد که خاقانی در جنبه های مختلف زبانی، سبک شاعری، شیوه بیان و اندیشه های فلسفی از این تأثیرپذیری برکنار نمانده است. آنچه در این پژوهش با شیوه تحلیلی- توصیفی به آن پرداخته شده، پاسخ به این پرسش است که این تأثیرپذیری ها از چه رویکردها و تا چه حدود است؟ نتایج به دست آمده نشان می دهد که خاقانی در رباعی سرایی، در بسیاری از موارد، در حدِّ لفّاظی مانده است. امّا در مواردی بسیار، تمایل داشته تا از نظر زبانی به خیّام نزدیک شود و در این راه به موفّقیّت هایی نیز دست یافته است. دیگر آن که در اندیشه های فلسفی و فکری نیز بین خیّام و خاقانی -در رباعیّاتشان- شباهت هایی وجود دارد. هر چند در این زمینه تفاوت هایی نیز دیده می شود؛ مثلاً محور تفکّرات خیّام، فلسفه است. امّا خاقانی از اندیشه های فلسفی به دور است و حتّی مخالفِ آن به شمار می رود. هدف دیگرِ این تحقیق، توجّه بیشتر پژوهشگران به رباعیّات خاقانی و شناخت این بخش از اشعار اوست که در سایه قصایدش پنهان مانده است.
«زبان محوری» و نقش آن در نوآوری های شعر سپید و شعر حجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از ظهور نیما و پیدایش شعر نو فارسی و تثبیت این نوع ادبی جدید، جریان های مختلفی در شعر نو فارسی شروع شد. یکی از این جریان ها، «شعر زبان محور» است. این جریان شعری با تأکید بر اهمیّت زبان در شعر، بازی های زبانی و رفتارهای زبانی، توانایی های زبان را کانون توجّه خود قرار می دهد. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی با بهره گیری از نظریه های ادبی به ویژه نظریات وینگنشتاین به بیان نقش و اهمیّت زبان در شعر معاصر می پردازد. هدف پژوهش پیش رو، معرّفی این جریان شعری و بررسی مؤلّفه های آن، بر پایه نظریات نقد ادبی جدید است. بر اساس نتایج به دست آمده، شعر زبان محور از قابلیت های زبان برای ایجاد نوآوری بهره می برد و با قدرت زایش مستمر خود، فضاها و فرم های جدیدی را می آفریند. در این نوع شعر با یک بازی زبانی روبه رو هستیم که در آن هدف، انتقال معنای مشخّص نیست، بلکه فراهم کردن امکان ارتباط های معنایی متکثّر با خواننده است.