فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۷۴۱ تا ۹٬۷۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
تحلیل هویّت و جایگاه زن سووشون « در پرنده من « سیمین دانشور و » فریبا وفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تصویر ارایه شده از زن در دو اثر ادبیات داستانی مدرن ایران « سووشون» از سیمین دانشور و « پرنده ی من » از فریبا وفی می پردازد . بررسی و تحلیل زن در دو اثر فوق با دست یابی زبان و مشخصه های لفظ و محتوا و نیز کاربرد فرهنگ و ایدئولوژی خاص حاکم بر جامعه درباره ی زن ، مورد نظر نگارندگان بوده است . لذا برجسته کردن تصاویر زنان در آثار فوق , بازتاب تجربه ها و عواطف زنانه, نیز انعکاس مصادیق اندیشه های متعصبانه چون تحقیر و استثمار زن ، محدودیت های فردی و اجتماعی ، ترجیح مرد بر زن و هویت باختگی از مضامین مهم آن است . بدین منظور این جستار در یک خوانش ساختار شکنانه با روش تحلیلی- توصیفی به واکاوی این فرهنگ می پردازد که نویسندگان زن معاصر به شدت تمایل دارند که فرد را از دریچه نگاه مردانه رها کنند و چهره ی زنانی را به نمایش بگذارند که خواهان وضعیت بهتری برای خود هستند اما فشارهای بیرونی آنها را مجبور به زندگی بی تحرّک می کند .
بررسی تفسیر آیه پنجاه و چهار سوره مائده در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف در این پژوهش، نشان دادن جریانی است که در آن مفهوم حبّ الهی تبیین می شود. این بررسی همراه با تأویل عارفان از قرآن کریمو تحلیل نوشته های متون تفسیری و غیرتفسیری عرفانی دربارة آیه پنجاه و چهار سوره مائده (معروف به آیه ارتداد) است. آثار بررسی شده در این مقاله از ابتدا تا قرن چهاردهم هجری، به ترتیب تاریخ نگارش است. نویسندگان عارف، باتوجه به «یحبّهم و یحبّونه»، آیه ارتداد را مجوز حبّ الهی دانسته اند. صوفیان از قرن سوم در آثار غیرتفسیری کوشیدند درستی اعتقاد به حبّ الهی را ثابت کنند. آنان از قرن ششم به بعد دیدگاه های گذشتگان را تکرار و تبیین می کنند. از قرن هشتم با توجه به روشن شدن مسئله حبّ الهی، توجه به تأویل برای آیه ارتداد در این آثار کم می شود. شیوه نگارش در آثار تفسیری صوفیه همراه با پروا و دوراندیشی بیشتری است و به همین سبب مراحل بالا در این آثار به کندی رخ می دهد. تفسیرهای عرفانی تا قرن پنجم هجری، دربارة آیه ارتداد سکوت کردند. این آثار تا قرن نهم کوشیدند روابودن حبّ حق را اثبات کنند و پس از آن تأویل های پیشینیان را با زبان تازه تکرار کردند.
بازتاب تأویلهای قرآنی مثنوی مولوی در مثنوی های سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی از آثار بزرگ عرفانی است که مولوی در این مجموعه با گفتمان قرآنی خود آموزه ها و تعالیم بسیاری را در اختیار سالکان قرار می دهد. وی در عرصه تأویل آیات قرآن نیز نظرات خاصی دارد و با ذوق عرفانی خود سعی کرده جوانب مختلف معنایی آیات قرآن را تشریح کند. اولین کسی که به تقلید از مولانا به سرودن مثنوی پرداخت و از آموزه های مثنوی معنوی بهره برد، فرزندش سلطان ولد است؛ وی اگر چه در عرصه عرفان به تجربیات جدیدی دست یافته، لیکن منظومه فکریش بسیار متأثر از بزرگان طریقه مولویه خصوصاً پدرش مولاناست. تأمل در مثنویهای سه گانه او نشان می دهد که بسیاری از تأویلهای قرآنی مثنوی مولانا در این آثار بازتاب یافته است. نگارندگان در این جستار نظرات مولانا در مورد تأویل و معانی خاصی را که از آیات قرآن بیان می کند، بررسی می کنند و میزان تأثیر آنها را در مثنویهای سلطان ولد آشکار می سازند. بر اساس نتایج این پژوهش مشخص می شود که مولانا و به تأسی از او سلطان ولد کلام خود را تفسیر قرآن می دانند و معتقدند که گفتار اولیای فانی مانند وحی راهگشای انسانهاست؛ پس مفسر قرآن اولیای الهی هستند، نه سخرگان هوس. در نظرگاه آنها قرآن لایه های معنایی متعددی دارد و تکیه بر ظاهر قرآن به هیچ روی شایسته مردان الهی نیست. مولانا بر آن است که اولیای واصل فقط تا بطن سوم قرآن را درک می کنند، لیکن سلطان ولد معتقد است افراد روحانی تا بطن سوم را درک می کنند و درک لایه های معنایی دیگر در انحصار اولیای معشوق است.
ادبیّات تطبیقی و علم اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش اخلاقی اهداف و آرمان های دانش ادبیّات تطبیقی می تواند مقدّمة این فرضیه شود که ادبیّات تطبیقی، نه تنها دانشی اخلاق گراست، بلکه درسه بُعد علّی، مفهومی و معرفت شناسی، وابستگی و پیوندی ریشه دار و ناگسستنی با علم اخلاق دارد؛ در حقیقت، دانش ادبیّات تطبیقی از این زاویه، علمی است که در اهداف و مقاصد خود معلول این دانش بوده و به مانند علم اخلاق، در پی ترویج و تبلیغ هنجارها و قوانین اخلاقی است که در تعاملات انسانی و فرهنگی، جانشین ناهنجاری ها و چالش های اخلاقی می گردد. این پژوهش، در پرتو مطالعات فرارشته ای، و البتّه با روش توصیفی – تحلیلی، بر آن است تا از زاویة اخلاق به تبیین و تفسیر اهداف ادبیّات تطبیقی بپردازد. یافته های اساسی آن نیز چنین است که ادبیّات تطبیقی اصیل، با بهره گیری از علم اخلاق می تواند موجب آفرینش یک گفتمان اخلاقی - جهانی گردد و بسترها و زمینه های اثربخشی و حضور معنادار خود را بیشتر و ژرف تر نماید.
تحلیل جلوه های رئالیسم در رمان شراب خام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرق هنر با تاریخ در این است که هنرمند با گزینش و تأویل و گزارش خاصّ خود، بی نظمی های ظاهری واقعیّات را در طرحی معقول، محدود، سنجیده و منظّم عرضه می کند. شراب خامنوشتة اسماعیل فصیح یکی از رمان های مشهور رئالیستی است که گزیده هایی از مسائل تاریخی دهه های چهل و پنجاه شمسی موضوع آن است . این رمان با مؤلّفه های رئالیسم اجتماعی مطابقت زیادی دارد. در این نوشته، این رمان را از همین دیدگاه تحلیل کرده ایم. توجّه به زندگی فردی خود نویسنده، وضعیّت برخی از خانواده ها به عنوان تیپ ها و نماینده های موجود در جامعه، کارکرد روزنامه ها و برخی از شخصیّت های تاریخی و روابط و اخلاق اجتماعی از مضامین آن به شمار می روند. حاصل این تحقیق این است که نویسنده به روش بازنمایی واقعیّات، با استناد به رسانه های خبری، تشریح جزئیّات وقایع، تیپ سازی، استفاده از زبان محاوره، ذکر نام برخی از شخصیّت های تاریخی، گزارش حوادث تلخ خبری و نمود شخصیّت خود نویسنده در نقش راوی، جنبة رئالیستی رمان را تقویت کرده است . روش این پژوهش تطبیق دادن جزئیات و عناصر موجود در رمان و استنباط نتیجه ای دقیق برای کشف جنبه های رئالیستی آن و چگونگی تطابق آن با واقعیات اجتماعی است .
ارزیابی مقایسه ای انسجام در سوره علق و ترجمه آن از حداد عادل بر اساس نظریه هالیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائلی که در زبان شناسی متن بنیاد همواره مورد توجّه تحلیلگران متون مختلف قرار گرفته، انسجام (Cohesion) و هماهنگی انسجامی در متن است. در این پژوهش، بر اساس نسخه تکامل یافته از نظریه نظام مند هالیدی و حسن (1985م.)، و نیز مفهوم هماهنگی انسجامی که رقیه حسن در سال 1984میلادی مطرح نمود، عوامل انسجام در سوره علق و ترجمه آن از حداد عادل، به صورت گزینشی و استقرائی، به بوته نقد و ارزیابی توصیفی تحلیلی و آماری گذاشته می شود. نویسندگان برآنند تا با نگاهی فراجمله ای، با اتکا به نظریه مذکور، عوامل انسجام و نیز میزان این انسجام را در متن سوره علق و ترجمه آن مشخص نموده، سپس هر دو متن مبدأ و مقصد را با یکدیگر مقایسه کنند. دستاورد پژوهش نشان می دهد که هر دو متن، منسجم هستند و با توجّه به درصد بالای مشابهت متن مقصد با متن مبدأ در نحوه کاربست عوامل انسجام، مترجم در انتقال مفاهیم ترجمه موفّق بوده است.
مقایسه ی دو روایت از قصه ی مهر و وفا در ادب عامیانه ی کُردی با روایت فارسی از شعوری کاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکایت مهر و وفا یکی از حکایت های است که روایت هایی از آن هم در ادب عامیانه ی کُردی در قالب بیت(داستان-های موزون و ملحون که راویان عامه به شیوه ی سینه به سینه و با صوت خوانده اند) و هم به شیوه ی قصه گویی شفاهی و از دیگر سو هم به شیوه ی منظومه سرایی در ادب کلاسیک فارسی موجود است. در این مقاله به معرفی قصه ی مهر و وفا و راویان آن در ادب فولکلور کُردی پرداخته شده است و تفاوت ها و شباهت های موجود در روایت های کُردی و فارسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. حاصل این که اگر بپذیریم که راویان عامه و شعرای کلاسیک، خالق اصلی و اولیه ی این داستان نیستند و منشأ داستان در هیچ کدام از روایت ها از جنبه ها ی حوادث تاریخی(زمانی)، محیط جغرافی(مکانی) و خالق اصلی هیچ گونه اطلاعات موثق و مشخصی برای خواننده ندارد؛ به تبع آن در مورد تأثیرگذاری و تأثیرپذیری این دو بر یکدیگر نیز نمی توان در تقدم یکی بر دیگری حکم صادر کرد اما می توان گفت ماجرای مهر و وفا در ابتدا به شیوه ی قصه رواج داشته آنگاه الهام بخش بازسرایی و بازآفرینی شعرا و بیت خوانان واقع شده است. واژه های کلیدی: مهر و وفا، قصه، بیت، منظومه ی شعوری ، فولکلور کُردی
آسیب شناسی درس نامه های ادبیات معاصرِ منظوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از پذیرش شعر نیما و جریان نوگرایی در ادبیات، حضور ادبیات معاصر به عنوان یکی از دروس رشته زبان و ادبیات فارسی نیز ضرورت یافت؛ این ضرورت به نوبه خود سبب تالیف درس نامه های متعددی چون بررسی ادبیات امروز ایران محمد استعلامی، جویبار لحظه ها محمد جعفریاحقی، چشم انداز معاصر ایران سید مهدی زرقانی و ... گردید.علی رغم تعداد قابل توجه این درس نامه ها، هنور تا تدوین درس نامه ای که بتواند تصویر کاملی از ادبیات معاصر به دانشجویان ارائه دهد، فاصله زیادی وجود دارد؛ به نظر نویسنده مقاله حاضر برای رسیدن به چنین درس نامه ای باید برخی از کاستی های درس نامه های ادبیات معاصر را مرتفع ساخت. اصلی ترین ضعف/کاستی های درس نامه های ادبیات معاصر البته آن دسته از ضعف/کاستی هایی که تقریباً در تمامی این درس نامه ها دیده می شوند عبارتند از: تقلیل «معاصر بودن» به مفهومی زمانی، رویکرد نابسنده پژوهشی، بی توجهی و عدم مراجعه به اسناد دست اول در تالیف درس نامه های ادبیات معاصر، ابهام در جریان شناسی ها.
تعاملات زبانی با کودکان: تاثیر سن و سطح سواد پدر و مادر
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۶شماره ۴
89 - 116
حوزههای تخصصی:
تصور می رود اگر کودکی قادر نباشد با شکل صحیح و بدون اشتباه زبان در خانواده خود آشنا شود، زندگی فردی، اجتماعی، و علمی او دستخوش مشکلات متعددی خواهد شد. با توجه به این مهم، در مطالعه ای در مقیاسی کوچک، محققان حاضر تلاش نمودند تا وضعیت صحت زبانی را که کودک در نخستین تعاملاتش با آن مواجه می شود بررسی نمایند. بنابراین، از بین خانوارهای ایرانی که دارای فرزندی بین سنین دو تا پنج سال بودند، به صورت در دسترس نمونه ای شامل چهل و چهار نفر انتخاب شد. متغیرهای مستقل در این پژوهش سن و سطح تحصیلات والدین و متغیرهای وابسته نه سوال ابزار گردآوری اطلاعات یعنی پرسشنامه ای بود که در مجموع تصور می رفت نمایانگر صحت داده ورودی به کودکان و نحوه برخورد اطرافیان با اشتباهات آنها باشد. تحلیل آنوای یک طرفه بیانگر تفاوت های معناداری میان گروه ها بر اساس متغیرهای مستقل رده سنی و سطح تحصیلات والدین بود که به جز در چند مورد اندک، تمامی مقادیر مجذور اتا اندازه های تاثیر مثبت بزرگی را در اکثریت متغیرهای وابسته نشان دادند. جزئیات نتایج به همراه بحث و ارائه راهکارهایی در جهت رشد گفتاری کودک در مقاله بیان شده است.
تحلیل تکنیک توازی در حکایت ملک شهرمان و پسرش قمرالزمان در هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توازی یکی از شگردهای روایت است که داستان پرداز در موقعیت های مختلف ناگزیر از به کارگیری آن است. این تکنیک در انسجام بخشی به ساختار روایت، شخصیت پردازی، القاء اندیشه ها و معانی ضمنی اثر، آماده سازی پیرنگ و غیره به نویسنده کمک شایانی می کند. پژوهش حاضر انواع توازی و کارکردهای آن را در یکی از قصه های هزار و یک شب با عنوان ملک شهرمان و پسرش قمرالزمان در چهار محور مختلف توازی رویداد، شخصیت، وصف و اندیشه، با هدف شناخت چگونگی به کارگیری توازی در این قصه مورد مطالعه قرار داده تا از این رهگذر به شناختی از چگونگی به کارگیری این تکنیک توسط پردازندگان هزار و یک شب دست یابد. برآیند پژوهش نشان می دهد که اگر چه این تکنیک را نمی توان به تمامی قصه های هزار و یک شب و قصه های افسانه ای کهن تعمیم داد؛ اما از آنجا که افسانه ها معمولاً از نظامی واحد و کلّی تبعیت می کنند و ساختاری متناظر و تکراری در بسیاری از قصه ها تکرار می گردد می توان گفت توازی از شگرد های مهم پردازندگان هزار و یک شب بوده است که با به کارگیری ساختار فرمولی در افسانه ها و قصه های پریان تناسب زیادی دارد. در این قصه، توازی برای القاء ایده های مرکزی کتاب نظیر سیطره تقدیر، زن محوری، عشق مداری، قیاس مندی و اصل تناظر میان پدیده ها به کار رفته است.
باورهای عامیانه درباره اختلاج و بازتاب آن در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باورهای عامه بخش بزرگی از فرهنگ و ادبیات هر قوم را تشکیل می دهد و برای تحقیق در افکار، عقاید، فرهنگ، تمدن و همچنین رفع مشکلات و دشواری های موجود در فهم اشعار و متون برجای مانده هر قوم باید دقیقاً مورد بررسی قرار گیرند. یکی از باورهای عامیانه ایرانیان، اختلاج است. خلاف طب قدیم و جدید- که آن را حرکتی غیرارادی در اندام ها و اعضای بدن می داند- قدما حوادث و پیشامدهایی را که ممکن بود برای شخص، متعلقان، خویشان و دارایی او رخ دهد، به اختلاج اعضای بدن نسبت می دادند و با توجه به آن پیشگویی هایی می کردند که با طب قدیم و یافته های علم پزشکی و روان شناسی امروز قابل تفسیر و تبیین نیست. باورهای عامه درباره اختلاج آن قدر گسترده بود که در ادبیات منثور و منظوم فارسی از کتاب کلیله و دمنهگرفته تا شعر شعرای گذشته، همچون اشعار خاقانی، نظامی، کمال الدین اصفهانی، سعدی، صائب تبریزی و شعرای معاصر، چون فروغ فرخزاد و قیصر امین پور بازتاب پیدا کرده است. در این پژوهش که برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز آن از روش کتابخانه ای استفاده شده است، پس از بیان معانی لغوی و اصطلاحی واژه اختلاج و مبانی فیزیولوژیک این عارضه و علل حادث شدن آن در بدن انسان، جایگاه اختلاج در باورهای عامیانه ایرانیان قدیم و بازتاب آن در ادبیات فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که اختلاج یکی از باورهای عامیانه ایرانیان قدیم بوده است و اگر عضوی از بدن شخص می جهید، آن را نشانه وقوع رویدادی خوش و ناخوش می دانسته اند.
تحلیل روان شناسی اسطوره قهرمان و رویین تنی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه های آدلر و رادن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم روان شناسی و شاخه هایش ابزاری است که می توان با کمک آن بسیاری از رفتارهای انسان امروزی یا انسان در بستر تاریخ را بررسی کرد. با استمداد از این علم می توان به زوایای پیچیدة ذهن شخصیت های داستانی پی برد و دربارة روان شناسی فردی آنها به طرح نظریه پرداخت. مقالة حاضر سعی دارد با کمک تحلیل روان شناسی، ظاهر و ژرفای روان دو پهلوان نامی شاهنامه(رستم و اسفندیار) را به صورت توصیفی و تحلیلی گزارش کند. هر دو پهلوان، اسطوره قهرمانی هستند که برای ستیز با طبیعت و عوامل مختلف آن به کارکردهای خارق العاده مجهز می شوند. آدلر بر آن است ساخت و پرداخت این اسطوره قهرمان ها را می توان جبران نوعی حقارت بشر در مقابل جبر طبیعت و محیط دانست و عبور هر دو پهلوان از موانع دشوار محیطی و طبیعی را نیز به این مسئله مربوط کرد. رادن در تحول اسطورة قهرمان، 4 دوره را از هم متمایز می کند. طبق تحقیق او اسطورة رستم و اسفندیار را می توان تحول «دورة دوقلوها» نامید. بحث دیگر مربوط به اسطوره قهرمان اسفندیار و پایان غم بار اوست که به عقدة کمبود محبت اسفندیار مربوط می شود. با استناد به شاهنامهاین مطلب اثبات شده است که بی بهرگی از محبت پدر و خویشاوندان اسفندیار او را به ورطة نیستی می کشاند.
مطالعه بینامتنی تمثیل در معارف بهاءولد و مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معارف بهاءولد یکی از مهمترین آثاری است که بر مثنوی تأثیر شگرفی داشته است و تاکنون درباره برخی از وجوه این تأثیرگذاری مطالعه نشده است؛ تمثیل از این جمله است. در این تحقیق ضمن لحاظ نظریه بینامتنیّت، تأثیرگذاری معارف بر مثنوی بررسی شده است وبرای دقت نتایج، از نرم افزارهای عرفان 3 و مثنوی نور نیز بهره گرفته شده است. تطبیق شواهد نشان می دهد که مولانا در مقوله تمثیل از جنبه های گوناگونی از بهاءولد متأثر بوده است؛ نخست اینکه در معارف و مثنوی نگرش فلسفی مشترکی به مقوله تمثیل وجود دارد. دیگر این که از نظر ساختاری، شیوه «تمثیل های پیاپی» و مبتنی بر «تداعی» در هر دو اثر به کار رفته است. همچنین، بنیاد تمثیل های مشترک هر دو اثر بر دو گونه گزاره تعلیمی و تعلیمی- فلسفی است. بررسی شیوه استدلال در این دو اثر نشان می دهد که در گزار ه های تعلیمی- فلسفی، شبکه استدلال گسترده تر است و تمثیل های اخلاقی با گزاره ای که به یکی از موضوعات انسان و درون او مرتبط است، آغاز می شود و نتیجه آن ها اثبات یکی از موازین حِکمی و تربیتی انسان است، اما در تمثیل نوع دوم، مقدمه یا گزاره شامل حُکمی درباره هستی یا عناصر هستی است و بر قاعده ای کلّی تأکید دارد و به کمک آن قاعده، سرنوشت و هدف انسان نیز تبیین شده است. از این نظر می توان تمثیل های نوع اول را تعلیمی و نوع دوم را باورساز و نمایشگر جهان بینی و دورنمایی دانست که گوینده سعی دارد بر اساس آن مخاطب را اقناع کند.
بینامتنیت به مثابه روش و بینش تاریخ ادبیات نگاری نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۹۶
1-22
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تاریخ ادبیات، نگارش تاریخ تحولات ادبی است. بینامتنیت نیز در این حوزه، دانش تبیین ارتباطات متون به شمار می اید. بینامتنیت به کمک تاریخ ادبیات، به شریان ارتباطی متون، اعصار و جوامع پی می برد و تاریخ ادبیات نیز با بهره از فنون ارتباطی ای که بینامتنیت در اختیارش می گذارد، به شناخت عمیق تر و دقیق تر ادبیات دست می یابد. این جستار به مثابه دریچه کوچکی است که به دنیای ارتباطات دانش تاریخ ادبیات و بینامتنیت گشوده شده است. به همین منظور کار را با بررسی و تلفیق مبانی نظری تاریخ ادبیات و دانش بینامتنیت و نیز نقد و نظریه های ادبی طراحی کرده ایم. عمده مقصود این پژوهش، تنها نشان دادن وجوه اشتراک و راه های ارتباطی تاریخ ادبیات با دانش بینامتنیت و برشمردن خدمات متقابل این دو با یکدیگر است.
سیمای گودرز در سنجه ی خرد
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
73 - 91
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت در نظام فکری فارابی و مولانا؛ شباهت ها و تفاوت ها
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
153 - 177
حوزههای تخصصی:
نقش علائم نگارشی معاصر در فهم آیات قرآن کریم (بحث مورد پژوهانه: دو خط فاصله«--» و جمله معترضه )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در رأس پرخواننده ترین کتاب های عصر کنونی است و با گسترش اسلام در تمامی نقاط جهان، این کتاب وحیانی مورد مطالعه ی بسیاری از مردمان جهان قرار گرفت. اقوام غیرعرب از آغاز تاکنون به دلیل عدم تسلط به زبان عربی، در فهم و خواندن آیات به نوعی با مشکلاتی روبرو بوده اند. علمای اسلامی، در قرن های نخستین، با ایجاد علائمی مانند رموز سجاوندی، تحولی عظیم در زمینه ی تسهیل خواندن آیات قرآن کریم ایجاد کردند. این رموز تمامی علائم نگارشی جدید را در برنمی گرفت و تنها محدود به برخی معدود از این علائم بود. از طرفی فهم این علائم به آگاهی از علوم تجوید و قرائت منوط است که همگان از این علوم آگاهی ندارند. بکارگیری علائمی که همه کس فهم و بین المللی باشد و شامل تمامی علائم نگارشی شود، از جمله نیاز های مبرم برای فهم آیات قرآن کریم است. یکی از این علائم نگارشی مهم فراموش شده در علامتگذاری آیات، دو خط فاصله بوده، که در ادبیات عرب معادل جمله معترضه است. این مقاله در پی ایجاد روشی آسان و شمول فهم برای خواندن و درک جملات معترضه ی قرآن کریم با استفاده از علامت دو خط فاصله (--) است. نگارندگان به روش تحلیل محتوا به این نتیجه دست یافتند که تشخیص و تمییز این نوع جملات از سایر جملات نحوی و بلاغی با استفاده از علامت دو خط فاصله، تأثیر بسزایی در فهم معنای آیات دارد.
بررسی و بازشناسی دومین ترجمه مجالس النفایس امیر علی شیر نوایی (ترجمه حکیم شاه محمد قزوینی)
حوزههای تخصصی:
مجالس النفایسیکی از مهمترین تذکره های شاعران است که قزوینی دومین ترجمه آن را ترتیب داده و علی اصغر حکمت آن را در سال 1321 ش. تصحیح و منتشر کرده است. در این مقاله تصحیح حکمت با سه نسخه اقدم و معتبر از متن ترکی، مقابله و مقایسه شده و این نتیجه حاصل شد که متن ترجمه قزوینی و تصحیح حکمت با محتوای مجالس النفایسهمخوانی و تطابق چندانی ندارد؛ زیرا از سویی، گاه مطالبی در نسخ ترکی وجود دارد که قزوینی آنها را از ترجمه خود حذف و مطالبی را به ترجمه خود اضافه کرده که در متن اصلی وجود ندارد و گاهی هم بخشی از ترجمه های او با متن مبدأ اختلاف دارد. از دیگر سو، تصحیح حکمت نیز علاوه بر تفاوت با متن مبدأ، دارای ضبط های اشتباه نیز هست. ترجمه قزوینی نفوذ گسترده ای در منابع تاریخ ادبی و کتاب شناسی بعد از خود داشته است؛ بنابراین، ضروری است بر اساس نسخ اقدم و معتبر مجدداً تصحیح شود.
جستاری در شگرد تمثیل و انواع آن در مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیل از شگردهایی است که کلام را هنری و سخن را مؤثرتر می کند. تمثیل علاوه بر جنبه های زیباشناسانه، کارکردهای مهم دیگری نیز در سخن دارد. نوشتار پیش رو با در نظر گرفتن شگرد تمثیل و کارکردهای آن، این شیوه را در مقالات شمسبررسی کرده است. در این راستا، انواع گوناگونی از تمثیل های به کار رفته در این اثر شناسایی و بررسی شده است. با در نظر گرفتن گسترة کاربرد این شیوه در مقالاتو جایگاه مهم تمثیل در اقناع مخاطب و بیان آموزه های حکمی، نکتة مهم دیگری مورد توجه قرار گرفت و آن اینکه تمثیل در مقالات شمسفراتر از یک ابزار بلاغی صرف برای هنری تر کردن کلام است. می توان گفت تمثیل شیوه ای است که از رهگذر آن، آموزه های عرفانی و حکمی مقالات به شیوه ای باورپذیرتر در اختیارمخاطبان قرار داده شده است؛ چنا نکه باور پذیر ساختن موضوع سخن با احتجاجی هنری و پنهان از کارکردهای مهم تمثیل، علاوه بر جنبه های زیباشناسانة آن برشمرده شده است.