فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۷۶۱ تا ۷٬۷۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
101 - 122
حوزههای تخصصی:
تمثیل از جمله مباحثی است که هم در بلاغت قدیم و هم در بلاغت جدید به آن توجه شده است. در کتاب های قدیم از تمثیل در مباحث تشبیه مرکب و استعاره ی تمثیلیه سخن گفته شده است؛ درحالی که در نقد جدید، تمثیل زیر مجموعه ی مبحث تصویر و خیال است. از نظر ساختار، تمثیل های فارسی به دو بخش تمثیل توصیفی (تمثیل کوتاه یا فشرده) و تمثیل روایی (تمثیل گسترده) تقسیم می شود. تمثیل روایی شامل حکایات انسانی و حیوانی، رمزی، فابل، پارابل و ... می باشد که نمونه های اعلای آن ها را در ادبیات تعلیمی و عرفانی زبان فارسی می توان یافت.تمثیل توصیفی (کوتاه) معمولاً از یک یا چند جمله فراتر نمی رود و مهم ترین انواع آن عبارتند از: تشبیه تمثیلی، استعاره ی تمثیلی، مثل و اسلوب معادله. در این مقاله برآنیم ضمن بررسی انواع تمثیل فشرده و توصیفی، ردپای آن را در اشعار نخستینِ زبان فارسی بکاویم و جایگاه شاعران قرون سوم و چهارم را در ایجاد تمثیل بررسی کنیم. برای رسیدن به این مقصود بیش از دو هزار بیت - اشعار قرون سوم و چهارم - مورد بررسی و جستجو قرار گرفته است. این بررسی ها نشان می دهد که انواع تمثیل فشرده، عمری به بلندای ادبیات فارسی دارند.
خاقانی شروانی در شعر خود از روایت کدام شاهنامه بهره برده است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی شروانی قصیده سرای بزرگ سده ششم هجری قمری، به میزانی بسیار از روایات شاهنامه و داستان های اساطیری و پهلوانی در شعر خود بهره برده است. برخی شواهد نشان می دهد که شاعر در شعر خود به داستان هایی حماسی و پهلوانی از شاهنامه اشاره می کند که مربوط به روایت فردوسی از شاهنامه نیستند و مشخّصاً در شاهنامه فردوسی وجود ندارند یا به گونه ای دیگر روایت شده اند. نگارندگانِ این سطور، این فرض را مطرح می کنند که ممکن است خاقانی افزون بر شاهنامه فردوسی، به شاهنامه ای دیگر نیز دست رسی داشته و از آن بهره گرفته باشد. شواهد شعری نشان می دهد که تلمیحات شاهنامه ای در اشعار شاعران سده های پنجم و ششم هجری قمری، به داستان هایی از شاهنامه اشاره دارد که متفاوت است از آن چه در شاهنامه فردوسی می بینیم و گویا اشارات شاهنامه ایِ شعر آنان، در برخی موارد، از مآخذی دیگر سرچشمه می گیرد. در این مقاله با بررسی شواهد شاهنامه ایِ شعر خاقانی و مطابقت آن ها با منابع حماسی پیشین و هم چنین روایات حماسی موجود در تواریخ کهن فارسی، این نتیجه به دست آمده است که این شاعر به غیر از شاهنامه فردوسی، شاهنامه هایی دیگر را نیز در دست داشته و با بررسی دقیق ترِ این شواهد می توان این فرض را مطرح کرد که وی بیش ترْ تحت تأثیر شا هنامه مسعودی مروزی بوده است. در این پژوهش، این شواهد مطرح و بررسی شده است.
اصطلاح شناسی «بیان اساطیری» در مطالعات ادبی قرآن کریم و سنت تفسیری قرآن پژوهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
137 - 171
حوزههای تخصصی:
یکی از اشکالات عمده در حوزه مطالعات میان رشته ای قرآن کریم، ابهام اصطلاحات و نبود اتفاق آراء بر سر استفاده از آن هاست. در این میان، «بیان اساطیری» که یکی از شاخه های نقد ادبی محسوب می شود، به دلیل ارتباط آن از یک سو با متن مقدس و از دیگر سو با مباحث اسطوره، از چالش بیشتری نیز برخوردار است؛ در حالی که این گونه ادبی، تنها یک رویکرد خلاق و هنری است و با اسطوره گویی متن، تفاوت اساسی دارد نوشتار حاضر بر آن است ابتدا به تعریف دقیق اصطلاح «بیان اساطیری» در دانش سبک شناسی ادبی و علم بلاغت بپردازد و سپس انواع یادکرد آن را در سنت تفسیری و علمی قرآن پژوهان مسلمان به بحث و بررسی بگذارد. سؤالات اصلی این تحقیق عبارتند از: بیان اساطیری چیست و جایگاه آن در حوزه مطالعات ادبی قرآن کریم کجاست؟ آیا می توان معادل ها یا جایگزین هایی را برای این اصطلاح در سنت تفسیری مسلمانان و قرآن پژوهان یافت؟ تفاوت هریک از این انواع با یکدیگر چیست؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که بیان اساطیری در قرآن کریم، فارغ از قدمت طولانی و اهمیت زیاد آن در مطالعات ادبی، لایه بلاغت متن مقدس را مورد مداقه قرار می دهد و در علم بلاغت سنتی مسلمانان، عمدتا با عناوینی همانند تشخیص، استعاره، مجاز، زبان تصویری و غیره قابل پیگیری است.
آرایه تشخیص از نگاهی دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک تشبیه، قلب ادبیات است. ازآنجاکه آرایۀ «تشخیص» زیرساختی تشبیهی دارد، پرداختن به ابعاد گوناگون این آرایۀ ادبی همواره ارزشمند است. بلاغیون گذشته و معاصر همواره به گونهای و هریک بهاندازهای دربارة «تشخیص» بحث کردهاند؛ اما چنانکه خاصیت علوم ادبی است، هرگز نمیتوان بر در این پژوهشها قفل اختتام زد و ادعا کرد آخرین نظر کاملترین نظر است؛ ازاینرو نگارنده نیز دانستههای اندک خود را دربارة آرایۀ تشخیص گردآوری کرده و در مقالۀ حاضر به چند موضوع تازه در این باب پرداخته است؛ موضوعاتی چون: اشکال در نامگذاری واژۀ «تشخیص»، شمولناپذیری واژۀ «تشخیص»، تقسیمبندی جدیدی از عناصر این آرایه، انتخاب نامی تازه برای این آرایه، خطای بلاغیون در انتخاب واژۀ دارای «تشخیص»، تعریفی جدید از آرایۀ تشخیص و در آخر یک مبحث تازه در ارتباطِ آرایۀ «تشخیص» و اِسناد مجازی.
مقایسه تحلیلی دو ترجمه عوارف المعارف با توجه به تفاوت دیدگاه مترجمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
می توان گفت نوع مخاطبانِ یک اثر و بستری که نوشته در آن نشو و نما می یابد، تعیین کننده و پردازشگرِ محتوایی نو و دگرگونه از مفهومی واحد است و در متنی که به اقتضای حال خوانندگان پدید می آید، تأثیر خود را نشان می دهد. این مقاله با چنین رویکردی به عوارف المعارف و دو ترجمه آن از ابومنصور اسماعیل اصفهانی و عبدالرحمن بزغش شیرازی پرداخته است. پژوهشگران در این مقاله می کوشند چهار منظر جهان بینی مترجمان، ظهور خلاقیّت های آنان، تأثیر پسند و ذوق شخصی در پردازش ترجمه و تأثیر زیست بوم این دو مترجم را در جایگاه معیار سنجش برگزینند. از تطبیق رویکرد کلی دو مترجم چنین نتیجه گرفته می شود که در ترجمه عوارف از ابومنصور توجه داشتن به خوانندگان، موجب گرایش او به اختصار و نیز هنرنمایی های لفظی و آراستگی کلام شده است؛ اما عبدالرحمن در معارف العوارف نسبت به دخل و تصرّف در متن، کاملاً خوددارانه رفتار می کند و ترجمه ای دقیق و لفظ به لفظ ارائه می دهد. به نظر می رسد دخل و تصرّف های ابومنصور در شماری از جمله ها به دگردیسی اندیشه های سهروردی انجامیده است؛ به گونه ای که او گاهی محوریّت کلام را در دست می گیرد و نظریه های خود را جانشین متن و اندیشه های سهروردی قرار می دهد. این در حالی است که عبدالرحمن می کوشد تاحد ممکن تحریفی در اندیشه های سهروردی پدید نیاید. به نظر می رسد فضای غمبار اصفهان در زمان استیلای مغول، چندان اجازه ظهور ترجمه ای دقیق و تخصّصی را به ابومنصور نمی داده است؛ به طوری که مطالب عوارف را در حدّ یک سوم تقلیل می دهد. ازسوی دیگر محیط به نسبت امن و آرامِ فارس پذیرای مفاهیمِ سهروردی در لایه هایی دقیق تر بوده و به عبدالرحمن مجال می داده است که تک تک عبارات عوارف را به شکلی عالمانه ترجمه کند.
چندصدایی در تعلیمات بهارستان جامی بر مبنای نظریه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
67 - 85
حوزههای تخصصی:
بهارستان کتابی منثور نوشته نورالدین عبدالرحمن جامی نوشته شده به تقلید از گلستان سعدی است. در این اثر، جامی خواننده را به گفت وگو با متون اجتماعی و ادبی متعددی می کشاند و از این طریق دریچه های جدیدی را از جهان بینی مبتنی بر مکالمه، بر ذهن مخاطب می گشاید. این پژوهش بر مبنای روش توصیفی تحلیلی از طریق یادداشت برداری کتابخانه ای انجام شده و هدف اصلی آن، تبیین چندصدایی در بهارستان جامی بر مبنای نظریه میخائیل باختین است. نتایج حاکی از آن است که کتاب بهارستان نمونه خوبی از کتاب هایی است که از بطن متون پیشین فرهنگ و ادبیات فارسی متولد و تبدیل به فضایی گفت وگومحور شده که در آن، ائتلاف اندیشه ها و صداهای متعدد آشکار است. چندصدایی متن بهارستان از یک سو نتیجه حضور صداهای متفاوت باارزش و اعتباری یکسان است و از سوی دیگر حاصل هم آوایی متون مختلف با یکدیگر است که از طرق مختلف ایجاد می شود: هم آوایی از طریق گونه های ادبی مرتبط با متن، هم آوایی از طریق گفت وگوهای نقل شده از متون دیگر و هم آوایی از طریق تأثیرپذیری از متون مختلف.
کارکرد جملات معترضه عربی در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبحث جملات معترضه از مباحثی است که در دو حوزه ی بلاغت و دستور زبان مطرح می شود ولی قرار گرفتن آن تحت عنوان حشو، بار معنایی منفی به آن داده و موجب شده – تاکنون به گونه ی بایسته – مورد توجه واقع نشود. پژوهش حاضر با رویکردی نوین به این مبحث در اثرِ ادبی– تاریخی نفثه المصدور اثر شهاب الدین محمد خرندزی نسوی پرداخته و کوشیده ضمن کشف کارکردهای آن ها، ارتباط این جملات را با متن روشن کند. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به شیوه ی سندکاوی بررسی شده اند. نتیجه نشان می دهد جملات معترضه به طور کلی و جملات معترضه عربی به طور اخص در نفثه المصدور، علاوه بر تقویت جنبه های عاطفی متن و افزایش قدرت رسانگیِ زبان، در بیست و چهار کارکرد در متن بکار گرفته شده اند. قابلیت تعمیم پذیری این کارکردها به دیگر متون ادبی و لزوم تغییر و اصلاح نگرش در باره این گونه جملات از دیگر نتایج این پژوهش است.
تُرکِ سن سن گوی من (بررسی بازتاب زبان و فرهنگ ترکی در دیوان خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکی در این نیست که بخشی از بن مایه های صور خیال شاعران و نویسندگان، تحت تأثیر محیط و قلمرو جغرافیایی آن ها شکل می گیرد و به نوعی در آثار ادبی آن ها انعکاس و بازتاب می یابد. این تأثیرپذیری در نویسندگان و شاعران با توجه به روحیّه لطیف و حسّاسی که دارند، بیشتر از دیگران بوده است. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی پاسخ بدین سؤال است که آیا خاقانی شروانی نیز از زبان و فرهنگ محیط زندگی خود، آذربایجان، تأثیر و تأثر پذیرفته است؟ سرزمینی که خاقانی در آن رشد و زندگی کرده است، علاوه بر وجود اقوامِ تُرک در آن، خود نیز تحت حکومت فرمانروایان تُرک اداره می شده است. پژوهش نشان می دهد که زبان ترکی و محیط و فرهنگ آذربایجان به انحای مختلف در آثار خاقانی بازتاب یافته است؛ علاوه بر حضور مستقیم تعداد بی شماری از لغات ترکی، تمثیلات و کنایات ترجمه شده از ترکی، باورها و اعتقادات مردمی و محیط آذربایجان در آثار شاعر تأثیر جدّی نهاده و مبنای خلق بسیاری از مضامین و تصاویر شعری وی شده است تا حدی که بدون توجه بدین امر، بخشی از ظرایف و مفاهیم ابیات دیوان خاقانی به درستی قابل درک و تبیین نیست.
تحلیل داستان «ورقه و گلشاه» بر اساس نقد کهن الگویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
109 - 127
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها یکی از مهمترین مباحث در روان شناسی یونگ به شمار می آید. از آنجا که کهن الگو ها مانند استخوان بندی ادبیات عمل می کنند منظومه های عاشقانه یکی از عرصه هایی است که می تواند بستر ظهور این کهن الگوها گردد. از آن جا که ادبیات هر ملت، ریشه در فرهنگ و باورهای آن سرزمین دارد و مطالعه این داستان های کهن، نه تنها از جنبه ادبی، هنری یا سرگرمی، بلکه از نظر آشنایی با افکار و ارزش های فردی و اجتماعی مردم یک سرزمین حائز اهمیت است. پژوهش حاضر، با تببین نمادها و کهن الگوهای داستان ورقه و گلشاه و نقش آن ها در تعالی عاشق، می کوشد جایگاه معشوق تعالی بخش را در منظومه ورقه و گلشاه مورد بررسی قرار دهد. مشاهده می شود اتحاد و ارتباط کهن الگوها در این منظومه در جهت رشد و شناخت و رسیدن به کمال انسانی عاشق است.
بررسی اشعار سلمان هراتی در پردازش معنا و تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر سلمان در حوزه شعر ارزشی و انقلابی قابل بررسی است. او گونه ای خاص از شعر مذهبی را با بن مایه های اجتماعی و انسانی ارائه داده است. درونمایه های اشعارش بیشتر مفاهیم دوران انقلاب، جنگ، حماسه، شهادت ،مقاومت، انفاق، مفاهیم دینی چون انتظار، عاشورا، ولادت و وفات معصومین و... را دربرمی گیرد. باوجود تأکید هراتی بر حضور معنا و اندیشه، تا حدی توجه وی به تصویرسازی، جاندارپنداری، واج آرایی نیز حائز اهمیت است و باید گفت تصویر در خدمت مضمون و اندیشه شاعرانه اوست. در اشعار بلندش اصل ساختمان شعر و ارتباط موضوعی به وضوع دیده می شود.تنوع ساختار اشعار سلمان معلول خلاقیت های شاعرانه اوست .با این وصف گاهی به غیر شاعرانه هایی برمی خوریم که حاصل ستیز شاعر با دست آوردهای مدرنیته ای می باشد که اصالت و اعتقادات انسان را مورد هجوم قرار داده است . اعتراض او به بی عدالتی و عدم تعادل است. شعر سلمان، سرشار از عشق، ایمان، خلوص، دین باوری، دفاع از ایران اسلامی است که ارزش های بی بدیل هویت انسانی را نشان می دهد. مسئله این است که حساسیت های شاعر به کدامیک از انگیزه های بیرونی اوج می گیرد. زیرا در شعر که پرورده ترین نوع کلام است عناصر تصویر، ناسنجیده و تصادفی در کنار یکدیگر نمی نشیند. برجسته سازی و تبین تمامی عناصر، یعنی منطق تصویری شعر، روابط هنری و معناشناسی، در فهم شعر خواننده را یاری می دهد. پس مطالب پیش رو به بررسی این قواعد پرداخته است.
نقد کتاب فارسی به فارسی بر مبنای چارچوب الیس (2003)
حوزههای تخصصی:
تحقیـق حاضـر بـه بررسـی و نقـد کتـاب فارسـی بـه فارسـی اثـر شـکوفه شـهیدی میپـردازد. ایـن کتـاب بـا هـدف تدریـس بـه کسـانی کـه هیـچ گونـه آشـنایی بـا زبـان فارسـی ندارنـد، نوشـته شـده اسـت. درسهـای آن از آمـوزش الفبـا شـروع شـده و بـه آمـوزش چهـار زمـان میپـردازد. ایـن کتـاب بـرای یـک دوره 90سـاعته طراحـی شـده اسـت. در ایـن کتـاب 85تمریـن وجـود دارد. 35تمریـن اولیــۀ کتــاب در درس اول بــرای آمــوزش الفبــا بــه کار رفتهانــد و تمرینهــای 36تــا 85کتــاب از درس دوم تــا چهاردهــم کتــاب آورده شــدهاند. دو درس آخــر کتــاب فاقــد تمریــن اســت. در ایــن پژوهـش برآنیـم کـه بـا تکیـه بـر چارچـوب الیـس ( )2003بـه نقـد ایـن کتـاب بپردازیـم. باتوجـه بـه تحلیلهـای انجـام شـده در قالـب ایـن چارچـوب، میتـوان دریافـت کـه در بیشـتر تمرینهـای ایـن کتـاب شـکل طراحـی تمریـن بـه صـورت تمریـن نوشـتاری اسـت کـه در طـی آن همـۀ زبانآمـوزان یــک فعالیــت مشــترک را انجــام میدهنــد. در ایــن قالــب، تعامــل زبانآمــوزان بــه صــورت کامــا یکطرفــه اســت؛ یعنــی «زبانآمــوز معلــم.» در ایــن راســتا نتایــج ایــن بررســی حاکــی از آن اســت کـه باتوجـه بـه نـوع تمرینهـای طراحـی شـده در ایـن کتـاب کـه برپایـۀ آمـوزش دسـتور و بـا انجـام مکانیکــی فعالیتهایــی کــه گاهــی نوشــتاری هســتند، شــکل گرفتــه، نمیتــوان ایــن کتــاب را در چارچـوب الیـس ( ،)2003کتابـی تلکیفمحـور دانسـت و نویسـندگان ایـن کتـاب بـا توجـه بـه شـکل و قالـب آمـوزش طراحـی شـدۀ خـود بیشـتر از روش دسـتورترجمه اسـتفاده کردهانـد تـا یـک روش ارتباطـی.
بررسی تطبیقی نگاه اشعریانه به عدل در کلیات سعدی و دیوان امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
219 - 240
حوزههای تخصصی:
مسأله «عدل الهی» یکی از اصول بسیار مهم اعتقادی و کلامی است که مانند توحید، بیان گر یکی از اوصاف الهی است؛ ولی به دلیل اهمیّت وصف ناپذیر آن، جایگاه ویژه ای در مباحث اعتقادی و کلامی یافته است. این اهمیّت تا آنجاست که گاه از عدل به عنوان یکی از اصول پنج گانه دین یا مذهب و در کنار اصولی مانند نبوّت و معاد یاد می شود. از نظر اشاعره هر عملی به ذات خود عدل یا ظلم نیست بلکه هر کاری که خداوند متعال انجام می دهد، عدل است؛ تنها فاعل حقیقی خداوند است و بنابراین ظلمی وجود ندارد. به عقیده متکلمان اشعری اگر خداوند همه نیکوکاران را به جهنّم ببرد و همه گناهکاران را وارد بهشت نماید عین عدل محسوب می شود. بنابراین اشاعره، نه عدل را بر خداوند واجب می داند و نه وجود شر را در عالم، دلیلی بر ظلم و جور خداوند تلقی می کند و نه اساساً آدمی را مجاز و قادر به قضاوت درباره افعال خداوند تصور می کنند. درست بر خلاف این گروه، متکلمان معتزلی و شیعی معتقد به حسن و قبح افعال اند. از نظر آنان عدل، ذاتاً نیک و ظلم، ذاتاً بد است و خداوند کاری را که عقل می پسندد ترک نمی کند و کاری که عقل آن را مذموم می شمرد انجام نمی دهد. در این مقاله می خواهیم به بررسی دیدگاه های سعدی و امیرخسرو دهلوی در خصوص عدل الهی بپردازیم.
جایگاه شعر و شاعری در قرآن کریم
منبع:
شفای دل سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
161 - 177
حوزههای تخصصی:
دیدگاه قرآن درباره شعر و شاعری چیست؟ در آیه 224 از سوره مبارکه شعراء آمده است: « وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ ». بر اساس برداشت ابتدایی از این آیه شریفه به نظر می رسد که این کتاب آسمانی نسبت به شعر و شاعری نگاه منفی داشته و شاعران را مورد نکوهش و مذمت قرار داده است، لیکن دقت در این آیه و آیات بعدی و همچنین سیاق، شأن و تاریخ نزول آن، مطالب و مفاهیم ارزشمندی را در اختیار ما قرار می دهد که توجه به آن در این زمینه راهگشا و هدایتگر است. یافته ها نشان می دهد که هیچ یک از فرازهای قرآنی در صدد نکوهش و تخطئه اصل هنرِ شعر و شاعری نیستند، بلکه آیات و همچنین برخی از روایاتی که در ظاهر به مخالفت با شعر و شاعری پرداخته اند نیز با توجه به گوناگونی محتوای شعر و همچنین شرایط و موقعیت های مختلف، قابل توجیه و تفسیر هستند. همانگونه که آیه مذکور نیز در ادامه با آیه «إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً و... » تخصیص خورده و شعرای ایمانی را استثناء می نماید.
مرثیه سرایی در شعر فارسی و عربی با نگرشی بر مرثیه شعر احمد وائلی از نظر سبک و محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
403 - 428
حوزههای تخصصی:
رثاء در شعر احمد وائلی به غایت برجسته است، و ایشان توانسته است از نظر سبک و محتوا به قله های این سبک دست یابد. او برای شعر رسالت بزرگی در پیام رسانی و ارشاد قائل بود و معتقد بود شاعر متعهد باید پیام رسان و راهنما باشد و همانطور که منبر رسالت دارد شعر نیز دارای نقش و رسالت است. وی نه تنها به بیان دشواری ها و چالش های موجود در جامعه اسلامی می پردازد بلکه مردم را به بصیرت، آگاهی، پایداری و مبارزه علیه استبداد و استعمار نیز فرا می خواند. اصالت اسلامی- شیعه و پرهیز از غرب گرایی و تفرقه، مشخصه آشکار اندیشه وائلی است. بکارگیری ساختارهای خطابی استوار، توجه به مسائل فکری، اعتقادی، نیازها و خواسته های کنونی مسلمانان از جمله ویژگی های بارز شعر دینی او است. می توان در نمونه های شعری ایشان نوآوری و ابداع را به وضوح مشاهده کرد. وائلی یک شاعر متعهد به تمام معنا بود. شعر نزد وائلی جنبه تفریح و ذوق و دوست داشتن نداشت بلکه او برای شعر رسالت بزرگی در پیام رسانی و ارشاد قائل بود و شاعر متعهد باید پیام رسان و راهنما باشد.
نقد تطبیقی سه سفرنامه معاصر ایران در سطح توصیف زبانی از الگوی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفرنامه ها از جمله آثاری هستند که به دلیل جنبه های انتقادی، قابلیت تحلیل از دیدگاه گفتمان انتقادی را دارند. در الگوی سه سطحی تحلیل انتقادی گفتمان، متن در سه لایه بررسی می شود. سطح نخستین که به محور همنشینی و افقی کلام محدود است، واژگان و دستور زبان را در بر می گیرد و از طریق بررسی تکنیک های زبانی مد نظر فرکلاف می توان به ویژگی های سبکی و ایدئولوژیکی متن دست یافت. با توجه به این امر و در پاسخ به این پرسش که تکنیک های توصیفی زبان، کدامیک متأثر از ژانر اثر یا نماینده سبک شخصی و ایدئولوژی نویسنده است، پژوهش حاضر با بررسی سه سفرنامه معاصر به این نتایج مهم دست یافت که وجه فعل، فرایند فعلی و معلوم و مجهول بودن افعال، بیش از همه تحت تأثیر ژانر سفرنامه، کاربرد کمی و کیفی یافته و سایر ویژگی ها متأثر از سبک شخصی و در خدمت تبیین دیدگاه ایدئولوژیک نویسنده است.
سیر تقاضای معاش در شعر شاعران مدّاح با تکیه بر نسبت تکدی گری به انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
257 - 280
حوزههای تخصصی:
مدح، سنتی رایج در میان شاعران فارسی زبان و ازجمله راه های امرار معاش بوده است. انوری در کنار قصاید مدحی، قطعه های تقاضای گاه حقیرانه و در عین حال زیبایی نیز سروده است. به دلیل این تقاضاها از میان صدها شاعر، بعضی از پژوهشگران فقط او را متکدّی دانسته اند. برای معلوم کردن صحّت و سقم این نسبت، تقاضاهای برخی از شاعران را بررسی کرده ایم و مشخص شد عواملی چون: عدم امنیّت شغلی، دشواری شرایط شاعر شدن، امساک ممدوحان از دادن صله، احتیاج شاعران و اهمیّت مدح برای ممدوحان باعث شده است مدیحه سرایی و به تبع آن تقاضاسرایی هرروز رایج تر شود. بی ثباتی موقعیّت سیاسی از دوره سنجر و برکیارق بن ملکشاه و از دست رفتن ثبات شغلی و درآمد شاعران، سبب شده تا آن ها در این برهه از تاریخ نسبت به دوره های قبل تقاضای چیزهای کم بها تر کنند. همچنین دریافتیم که اشعاری از انوری که تکدّی خوانده شده، مشابهات زیادی در دیوان های شاعران دیگر دارد؛ از این رو دادن عنوان تکدی گری تنها به انوری عادلانه نیست. موارد زیر را می توان عاملِ دادن این نسبت به انوری دانست: اقرار انوری به اینکه «گدایی شریعت شُعر است» و معروف شدن او به عنوان یکی از سه پیغمبر شعر باعث شده محقّقانی که او را در این پایه نمی دیدند، عیب هایش را بیشتر آشکار کنند.
بررسی تطبیقی عارفانه های عاشقانه عبدالوهاب البیاتی و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق و عرفان رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند، که در ادبیات عربی و فارسی شاعران زیادی به این دو مقوله پرداخته اند. عارفانه های بیاتی و سپهری بیانگر رویکرد عرفانی آن ها در اشعارشان است. با بررسی در اشعار این دو شاعر، رنگ و بوی عرفان شرقی و اسلامی به خوبی هویداست، و نشان دهنده آن است که هر دو از عرفان شرقی و اسلامی متأثر بوده اند. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، به کشف مضامین مشترک عرفانی موجود بین اشعار این دو شاعر همچون: نگاه نوین، تکثرگرایی دینی، آرمان شهر، بشارت دهنده، زیستن در حال و مرگ، بپردازد و با بررسی تجلّی عرفان شرقی و اسلامی در اشعار آن ها نگاه تازه ای از این دو شاعر را ارائه دهد.
شیوه های بازنمایی مؤلف پنهان و خواننده پنهان در بررسی رمان گاوخونی و فیلم اقتباسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
61-80
حوزههای تخصصی:
مؤلف پنهان و خواننده پنهان از مؤلفه های الگوی ارتباط روایی است که نقش برجسته ای در واکاوی و دریافت عناصر پنهان در متن ایفا می کند؛ ازاین رو، بررسی آن در آثار هنری از لایه های زیرساختی روایت پرده برمی دارد و دریچه های تازه ای را به روی فهم مخاطب می گشاید. افزون بر آن، نشان می دهد که کدام یک از رسانه های رمان یا فیلم، بهتر توانسته است گره های رسانه هم عرض خود را در جهت فهم بهتر مخاطب باز کند. رمان گاوخونی و فیلم اقتباسی آن نیز از جمله آثاری اند که پیرنگ ارائه شده در آنها، نه علّی و معلولی، بلکه درونی و سیال است. مخاطب در چنین فضایی باید با رمزگشایی از نشانه های متنی به بررسی چگونگی شکل گیری نگاه و ذهنیت شخصیت ها بپردازد. اقتباس افخمی از رمان گاوخونی اقتباسی کاملاً وفادار است و همه عناصر داستان در فیلم هم عیناً تکرار شده اند، اما افخمی از این عناصر در جهت ارائه مفاهیم ایدئولوژیک مورد نظر خود سود جسته است. تکرار یکی از این شیوه هاست که هم نویسنده و هم کارگردان از آن برای انتقال مفاهیم به مخاطب استفاده کرده اند. این پژوهش قصد دارد با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد روایت شناختی و میان رشته ای، به بررسی و تحلیل شیوه های بازنمایی مؤلف پنهان و خواننده پنهان در دو رسانه رمان و فیلم بپردازد و ازآنجاکه نویسنده و خواننده هر عصری به درون اثر پرتاب می شوند و مطابق انتظاراتشان معانی تازه ای کشف می کنند، در اینجا نیز معانی تازه ای از متن روایی گاوخونی و فیلم اقتباسی آن برای مخاطب آشکار می شود.
بررسی تطبیقی میراث مشترک ایران و هند در عصر ساسانیان از افسانه تا تاریخ؛ به روایت شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
195-214
حوزههای تخصصی:
دو تمدن کهن ایران و هند، به دلیل روابط دیرینه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، شناختی نسبی از هویت یکدیگر داشته اند که در طول زمان صیقل خورده، تکمیل و گاهی نمادین شده است. بی گمان، برای شناخت تاریخ ایران و هند عصر باستان و چگونگی روابط این دو ملت، ناگزیر از دریافتن تصویر تاریخی هند در فرهنگ ایران هستیم. بررسی اسطوره، حماسه و شعر، ما را در رسیدن به واقعیت های تاریخی یاری می رساند. شاهنامه این قابلیت را دارد که بیان کننده تاریخ و فرهنگ ایران و هند باشد. در این پژوهش برآنیم تا با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که اصولاً فردوسی در شاهنامه تا چه حد از منابع تاریخی و متون پهلوی تبعیت کرده است. نوشتار نشان می دهد که فردوسی از منابعی که در دست داشته تبعیت کرده و در قسمت های مربوط به عصر ساسانیان با کارنامه اردشیر بابکان ، یادگار زریران و خدای نامک اختلاف مهمی ندارد.
بازتاب فرهنگ و ادبیات عامه در وقف نامه های روزگار قاجار در استان کرمانشاه از منظر تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامه مردم ایران در اعصار و قرون کهن ریشه دارد، به گونه ای که می توان ایران را خاستگاه آیین ها، باورها و سنن کهن دانست. استان کرمانشاه ازجمله مناطقی است که دارای ریشه ها و بن مایه های فرهنگی غنی و مختص به خویش است؛ درنتیجه باورهای مردم آن دیار می تواند به خوبی منعکس کننده فرهنگ عامه آن منطقه باشد. در این میان آنچه به طور خاص، مورد توجه است، تبلور این فرهنگ غنی در وقف نامه ها به عنوان بخش مهمی از فرهنگ و ادبیات عامه است. در پژوهش حاضر پنج وقف نامه متعلق به دوره قاجار از این استان انتخاب و بازخوانی شد و سپس به روش توصیفی تحلیلی مشخصه های فرهنگ و ادبیات عامه در آن ها بررسی شد. نتایج حاصل حاکی از آن است که این متون بهترین ابزار برای رصد تفکرات مردم در دوره قاجار به شمار می روند و می توان بازتاب های فرهنگ و ادبیات عامه را به وضوح در آن ها مشاهده و بررسی کرد. مشاغل و حرفه ها، ابزار و وسایل، اوزان و مقادیر، القاب و عناوین، دعا و نفرین، کنایات و اصطلاحات عامیانه، نسبت های فامیلی، واحدهای اندازه گیری و آیین های مذهبی از جمله عناصر مادی و معنوی هستند که در وقف نامه های انتخاب شده، شناسایی و بررسی و تحلیل شده اند.