فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۴۱ تا ۵٬۷۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
159 - 186
حوزههای تخصصی:
محمدبن علی بن ابی طالب، مشهور به محمدبن الحنفیه، به طور ناخواسته تبدیل به شخصیت محوری شماری از فرقه های غالیانه و افراطی از تشیع اعتدالی شده است. نخستین این فرقه ها، فرقه ی کیسانیه است. فرقه های بعدی از این فرقه در مسایل عقیدتی الگو گرفته اند. آثار منظوم و منثور متعددی درباره ی سرگذشت داستانی محمد بن حنفیه در دست است که با عنوان کلی جنگ نامه های محمد حنفیه شناخته می شوند. نسخه های خطی این آثار بسیار متأخرند و حتی قراین موجود در متن آن ها نیز از روزگار صفوی فراتر نمی رود. با توجه به این نکته و نیز تحول های فرهنگی عصر صفوی، به گمان پژوهشگران، شکل گیری و رواج این گونه آثار معمولاً در عصر صفوی بوده است. با این حال، در متون تاریخیِ فرقه نگاری و ادبی کهن، شواهد و منقولاتی دیده می شود که پیشینه ی داستان های محمد حنفیه را به چند سده پیش از صفویان می رساند. جستار حاضر در پی بررسی این شواهد و دیرینگی آن ها خواهد بود. به نظر نویسندگان دستاورد فعالیت فرقه های غلات، در پیوند آن ها با فرهنگ و ادبیات عامیانه مشخص می شود.
رستم در قرن بیست ودوم کندوکاوی در شناخت ژانر و مخاطب این اثر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۲
111-138
حوزههای تخصصی:
رستم در قرن بیست ودوم نوشته صنعتی زاده کرمانی نخستین رمان علمی تخیلی ایران است. از آنجا که ژانر علمی تخیلی در ایران بیشتر متعلق به ادبیات کودک و نوجوان شمرده می شود، نگارندگان برآن شدند تا جایگاه این رمان را در ژانر مذکور مشخص کنند و مخاطب اولین متن علمی تخیلی ایران را بازشناسند. بدین منظور، مؤلفه های اصلی ژانر علمی تخیلی یعنی علم، تخیل، ماده گرایی، نُووم، پیشگویی و نوستالوژی از میان کتب و مقالات استخراج شد و با افزودن سه مؤلفه دیگر، یعنی تابوشکنی، امیدبخشی و توانمندسازی که حاصل پژوهش نگارندگان است، به بررسی متن پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان داد این رمان به دلیل پرداختن به مباحثی همچون جست وجوی خوشبختی در مدرنیته، اثبات توانایی و قدرت انسان مدرن و حتی زنده کردن مردگان به منظور قیاس بین سنت و مدرنیته که بیشتر ذهن انسان بزرگ سال را هدف گرفته، در زمان انتشار متن، یعنی قرن بیستم، برای مخاطب بزرگ سال نگاشته شده؛ ولی در قرن بیست ویکم که زندگی مخاطب نوجوان با تکنولوژی عجین است و حتی گاه به قیاس رفاه حاصل از تکنولوژی زمان خود با سنت های زندگی پدران خویش می اندیشد، برای مخاطب نوجوان نیز مناسب است. از سوی دیگر با پرداختن به وجه علمی و تخیلی اثر مشخص شد گرچه این رمان توجیه علمی مشخصی برای امر ممکن الوقوع ندارد و از روش علمی بهره مند نیست، از آنجا که تخیل خود را به یکی از دشوارترین حوزه های خارج از توان و قدرت بشر برده، نُوومی خلق کرده که مخاطب را به نوعی از بیگانگی و شناخت رسانده است؛ بنابراین نمی توان آن را از حیطه علمی تخیلی خارج دانست.
جستاری در شناخت مؤلف راستین مرزبان نامه تبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۶
189 - 205
حوزههای تخصصی:
مرزبان نامه کتابی است مشتمل بر حکایت ها و تمثیل ها که مرزبان آن را به زبان قدیم تبرستان نوشت. در سال 598 ه .ق. محمدبن غازی ملطیوی و در نیمه نخست قرن هفتم، سعدالدین وراوینی آن را به فارسی برگرداندند و یکی از مهم ترین آثار ادب فارسی ساختند. اثری که با وجود ارزش و شهرت فراوان، همچنان در هویت نگارنده آن جای تردید است؛ عنصرالمعالی کیکاوس، صاحب قابوس نامه و ابن اسفندیار، صاحب تاریخ تبرستان، مؤلف مرزبان نامه را «مرزبان بن رستم بن شروین» می دانند اما سعدالدین وراوینی، مؤلف آن را «مرزبان بن شروین» ذکر می کند که داعیه سلطنت نداشت اما پدرش شروین همان پادشاه پنجم باوندیه کیوسیّه است. قدما و متأخرین نیز هریک نظراتی در این باب داده اند. پژوهش حاضر که به روش کتابخانه ای انجام شده، پس از تحلیل و نقد نظریات مطرح شده، با استناد به منابع تاریخ تبرستان به اثبات می رساند که گفته وراوینی در ذکر نام مؤلف مرزبان نامه درست است؛ نه قول عنصرالمعالی کیکاوس و ابن اسفندیار.
بررسی تأثیر ویژگی های صرفی اسم فارسی و عربی در ادبیت شعر با تکیه بر ملمعات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴ (پیاپی ۸۹)
۲۰۷-۲۲۳
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، مشخصه های صَرف اسم عربی مانع برداشت های گوناگون از متون ادبی دانسته شده است. ساختمان اسم عربی از ویژگی هایی ذاتی چون تذکیر و تأنیث، جامد و مشتق، وزن، تثنیه، انواع جمع، ضمایر دقیق، موصول، اسم های اشاره و... برخوردار است که تعیّن و تداعی دقیق معانی در ذهن مخاطب را به همراه دارد. هرچند دقت صَرف عربی در نثر علمی و فلسفی امتیاز به شمار می رود و دانشمندان می توانند مقصود خود را به کمک آن به روشنی بیان کنند، در متون ادبی، نقص به نظر می رسد و از چندپهلویی و لطف هنری اثر می کاهد. مسکوت بودن برخی از این ویژگی ها در صرف اسم های فارسی، به ابهام و ادبیت شعر کمک می کند. در دیوان حافظ هفت غزل ملمع وجود دارد که امکان چنین مقایسه ای را فراهم می آورد. وجود مصراع هایی به زبان فارسی و عربی در یک غزل حافظ به خوبی تفاوت امکانات صرفی در زبان فارسی و عربی را نشان می دهد. فقدان چنین مشخصه هایی یا وجود آن به صورت کلی در واژه فارسی طیف بیشتری از مخاطبان را با خود همراه می سازد و دامنه برداشت های گوناگون را وسعت می دهد.
انسان خود شکوفا؛ بررسی تطبیقی شخصیت در پیر چنگی و شعبده باز نتردام بر اساس کهن الگوهای یونگ و الگوی روانشناسی آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان پیر چنگیاز مثنوی مولوی حکایتی به نظم با مضامین عرفانی است که در دفتر اول این اثر ادبی آمده است. بین این داستان و داستان شعبده باز نتردام نوشته آناتول فرانس نویسنده فرانسوی شباهت های بسیاری از نظر محتوا و شکل وجود دارد. شخصیت اصلی این داستان، شعبده بازی به نام «بارنابا» از جهات بسیاری به شخصیت اصلی داستان پیر چنگی شباهت دارد. در این مقاله که به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا انجام گرفته است سعی شده تا با بهره گیری از کهن الگوهای یونگ به عنوان بن مایه ناخوداگاه در بررسی و مقایسه تطبیقی این دو شخصیت و نیز بر اساس اصول روانشناسی انسانگرایانه آبراهام مزلو برای ارائه الگویی از یک انسان خودشکوفا خوانشی تطبیقی و انتقادی انجام گیرد. همچنین با طرح این سؤال که قهرمانان این دو داستان تا چه حد منطبق بر ویژگی های ارائه شده توسط مزلو برای افراد خودشکوفا بوده اند به این مسأله بپردازیم که نقش و جایگاه جامعه و جهان بینی حاکم بر آن به عنوان امری مؤثر در تحول روحی و روانی انسان ها تا چه حد در مورد شخصیت های این دو داستان مصداق دارد و اینکه در نهایت پیر چنگی توانسته با پا گذاشتن بر هوای نفس خود موجبات رضای خداوند را جلب کند یا خیر؟؛ یا شعبده باز توانسته به چه میزان از تعالی روحی در توجه به معنویات نائل شود؟!
چرخش نشانه های فرهنگی در سپهرنشانه ای، پیوستاری برای ترمیم گسست گفتمانی در ترجمه عبارت های تمثیلی با الگوگیری از نظریه رومان یاکوبسن و آلفرد شوتز (بررسی موردی ضرب المثل ها در ترجمه از عربی به فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه ضرب المثل ها، ترجمه ای فرهنگی است. در این میان، تفاوت نشانه های فرهنگی زبان مبدأ و مقصد و متغیّرهای چندگانه آن ها، فرآیند ترجمه ضرب المثل ها را به یکی از اساسی ترین چالش های پیش روی مترجم تبدیل کرده است. نادیده گرفتن این مهم، نارسایی ترجمه و کارکرد ارتباطی آن را به دنبال داشته، به شکاف میان متن مبدأ و مخاطبین متن مقصد انجامیده و در نهایت، گسست گفتمانی دو زبان مبدأ و مقصد را در سطح کلی ارتباط موجب می شود. پژوهش حاضر سعی دارد تا با اتخاذ رویکردی توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی مقوله گسست گفتمانی برآمده از متغیرهای فرهنگی در ترجمه مَثَل های فارسی و عربی به ارائه راهکاری کاربردی در جهت ترجمه ای تعامل محور و ناظر بر پیوستار فرهنگی میان دو زبان بپردازد. در همین راستا، راهکار پیشنهادی مقاله حاضر «چرخش نشانه های فرهنگی» ساختار تمثیلی دو زبان در چارچوب «سپهرنشانه ای» است که با توجه به الگوی «ترجمه بینانشانه ای» رومان یاکوبسن و الگوی مبتنی بر «مثلث نشانه شناسی» آلفرد شوتز تبیین می شود. در فرآیند «چرخش نشانه های فرهنگی» در چارچوب «سپهرنشانه ای»، نشانه های فرهنگی مَثَل های زبان مبدأ به عنوان نشانه های برون سپهری و نامتعارف با ورود به فضای درون سپهری نشانه های فرهنگی مَثَل های زبان مقصد و تعامل و گفت وگومندی با سایر نشانه های فرهنگی حاضر به عنوان نشانه فرهنگی پذیرفته و بومی شده در نظام سپهرنشانه ای فرهنگی آن (زبان مقصد) درآمده و بدین ترتیب به پیوستار فرهنگی مَثَل های دو زبان می انجامد.
تحلیلی بر شیوه های بیان اخلاقی در رمان «ملت عشق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۹
63-93
حوزههای تخصصی:
نگارندگان در این پژوهش بر آنند تا به شیوه تحلیلی و توصیفی، درونمایه اخلاقی رمان ملت عشق را براساس نحوه بیان نویسنده تفسیر کنند. شافاک در این رمان با وامگیری از اندیشه های شمس و مولانا و با بازخوانی خلاقانه و نوآورانه عشق در دو روایت موازی و با تمرکز بر چهل قانون شمس، ضرورت روی آوردن به اخلاق و معنویت را در زندگی گذشته و امروز یادآور شده است؛ اگرچه رمان در دو زمان و مکان متفاوت روایت شده است که تفاوت چشمگیری دارند از آنجا که هر دو دارای یک بنمایه اند؛ به شکلی بی شباهت به یکدیگر نیستند. یکی از علل توفیق روزافزون شافاک به نحوه تلفیق سنت و مدرنیته و پیوند نامرئی این دو داستان برمی گردد؛ اما دلیل اصلی اقبال خوانندگان به این رمان را می توان معطوف به روایت دوم و نحوه آشنایی و ارتباط شمس و مولوی دانست. مغناطیس رابطه رازناک شمس و مولوی که روایت اول را در خود مستحیل ساخته موجب استحاله معنوی خوانندگان این رمان شده است. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که نویسنده، مسائل معنوی را در این رمان به دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم در کانون توجه خویش قرار داده و مجدانه در القای ارزش های اخلاقی کوشیده است: در روش مستقیم، نویسنده با تمسک به گزاره های خبری، بهره گیری از مجاوبه ها و استدلال آوری و جمله های قصار و در روش غیرمستقیم از طریق توصیف، بهره گیری از نماد و تشبیه، عملکرد شخصیت داستانی و هم چنین شگردهای آیرونیک، تنگناهای اخلاقی را تبیین کرده و با تصویرسازی و جزئی نگری، زمینه پرورش درک اخلاقی را در مخاطبان فراهم ساخته است. در نهایت، خوانندگان این رمان نیز به مدد شبیه سازی، همدلی و تخیل توانسته اند به تقویت حواس اخلاقی خویش نائل آیند.
بلاغت اسطوره (بررسی بنیاد اساطیری یک تصویر رایج در شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۹
95-111
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این مقاله این است که آیا اسطوره می تواند حضوری ناخودآگاهانه در فرایند شکلگیری فرم ادبی داشته باشد؛ برای پاسخ به این پرسش ابتدا با رویکردی توصیفی تحلیلی لایه های دوگانه باورهای اساطیری درباره رابطه آب و باران، باروری و نعمت بخشی با خویشکاری اصلی پادشاه در یک نظام سیاسی فرهنگی تشریح شده است. در ادامه یافته های این مقاله نشان می دهد که باور به رابطه شاه و مجموعه عقاید مرتبط با آب و باران منبع مهم و مؤثری در شکلگیری ناخودآگاهانه رایجترین و پربسامدترین خانواده تصویری در شعر مدحی فارسی بوده است. هم چنین این مقاله با توضیح رابطه اسطوره و ادبیت و بررسی روابط متناظر مفهوم شاه با آب و باران و باروری و تحلیل ویژگیهای شاه اسطوره ای، ابعاد تکوین یک کلیشه تصویری متکرر را مورد بررسی قرار می دهد.
تحلیل زبان شناختی واژه های «نعمت» و «رزق» در آیات قرآن کریم بر پایه الگوی ارتباطی دیوید برلو و یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
111 - 137
حوزههای تخصصی:
از جمله واژگان پربسامد در قرآن کریم دو واژه «نعمت و رزق» است که متجلی دو صفت «رزّاق و منعم» از اوصاف خداوندی است. در تفکر دینی، بین رازق و مرزوق و منعِم و منعَم ارتباط گفتاری ویژه ای وجود دارد. خداوند در ایجاد این ارتباط پیش قدم است. این جستار درصدد است با استفاده از روش توصیفی –تحلیلی و آماری از دو الگوی ارتباطی زبان شناختی دیوید برلو و رومن یاکوبسن برای تحلیل آیاتی که در آن دو واژه «نعمت و رزق» اشاره شده است، مورد بررسی و واکاوی قرار دهد. پس از بررسی و تحلیل دو الگو ذیل آیات، این نتیجه حاصل شد که خداوند در این آیات به عنوان منبع و فرستنده پیام به گیرنده آن در الگوی ارتباطی برلو از طریق کانال حواس ظاهری –و حواس باطنی- درصدد است تا خالقیت، رازقیت و منعم بودن خود را به گیرنده پیام تذکر دهد و پست فرستی که گیرنده بعد از برقراری ارتباط آیات باید به سمت خداوند ارسال کند، از سویی عدم فراموشی خالقیت الله است و از سوی دیگر عدم کفران نعمت و شکر گزاری نعماتی است که خداوند به او ارزانی داشته است، این ارتباط دارای اختلالات درونی و بیرونی است که هر کدام مانع پست فرست گیرنده و ارتباط بین منبع و گیرنده است. در الگوی ارتباطی یاکوبسن فرستنده از طریق کانال رمزی وحی بر اساس کارکرد عاطفی(قاعده لطف پروردگاری) درصدد است تا پیام آیات را که در بردارنده رازّقیت و ناعمیت خداوند است، به گیرنده با کارکرد ترغیبی از جمله، نزول امداد غیبی، وفور نعمات و دیگر نعمت و رزق های ظاهری و باطنی، توحید و خالقیت خود را به گیرنده آن متذکر شود.
ادبیات پایداری در «ایرج و هوبره»، آخرین منظومه غنایی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
145 - 170
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری که دیرینگی اش ایستادگی و مبارزه بشر در مواجهه با بیداد است در دوره های مختلف ادبیات فارسی در آثار منظوم و منثور نمود یافته است. در ادبیات معاصر ایران، وقایع انقلاب اسلامی به ویژه جنگ تحمیلی، زمینه مناسبی برای بررسی تخصصی آن فراهم نموده است. پژوهش حاضر، مؤلفه های ادبیات پایداری در منظومه «ایرج و هوبره» آخرین منظومه غنایی ادبیات کلاسیک فارسی سروده قاسم لاربن را با روش توصیفی تحلیلی می کاود. یافته های تحقیق نشان می دهد بسامد ادبیات پایداری در منظومه با 11 مؤلفه شناسایی شده، 9/26 % است. این مؤلفه ها عبارتند از: نمادهای ملی، گرامی داشت وطن، پاسداری از وطن، تقدّم عشق آرمانی، بیان رشادت ها، اصطلاحات نظامی، صحنه پردازی جنگ، عملکرد دشمن، شهادت ایرج، نقش خانواده و جاودانگی شهید. با توجه به سرایش منظومه در بحبوحه جنگ تحمیلی، صحنه پردازی جنگ و کاربرد اصطلاحات نظامی بیشتر از دیگر مؤلفه ها بسامد یافته است. نکته قابل توجه آن است که با وجود غالب بودن جنبه غنایی منظومه، لاربن تنها به یک یا دو مؤلفه خاص از ادبیات پایداری بسنده نکرده است؛ بلکه وجوه مختلف آن را در منظومه گنجانده و «حماسه عشق و جنگ» را زیبا و دلنشین به تصویر کشیده است.
بینامتنی ذاتی اشعار عربی و فارسی سعدی (مضامین مشترک اشعار فارسی و عربی سعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
191 - 213
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت گویای این امر است که هر متنی در برهه ای از زمان، تحت تأثیر آثار قبل از خود بوده و با تغییر و تحول آثار پیشین به خود هویتی متنی بخشیده است. در سایه سار این نوع نگرش، هر متنی زاییده آرا و اندیشه های متون پیش از خود است. یکی از انواع بینامتنیت را بینامتنی ذاتی می نامند؛ بینامتنی ذاتی، روابط متنی یک اثر با دیگر آثار همان نویسنده یا شاعر است که در متن دیگری نیز ظهور یافته، اما نه به مثابه تکرار. سعدی، شیخ المتکلمین و شاعر ذولسانین، مضامین و مفاهیمی در اشعار عربی خود به کار برده که این مضامین در اشعار فارسی او نیز به کار رفته است. پژوهش حاضر، به شیوه تحلیل محتوا و با رویکردی زیباشناختی، اشعار عربی و فارسی سعدی را از دیدگاه بینامتنی ذاتی کاویده و شباهت های مضمونی و ظرافت های لفظی و معنوی سخن سعدی را بیش از پیش نشان داده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شیخ اجل با هنرمندی خویش در تکرار مضامین، هرگز دچار دوباره گویی نشده و ذوق و قریحه سرشار او با استفاده از تکنیک ها و آرایه های ادبی و بلاغی، هر بار جامه ای نو به سخنش پوشانده و مخاطب را مسحور هنرنمایی خویش کرده است. نکته مهم اینکه کلام سعدی در بینامتنی ذاتی سخنانش نه تنها به تکرار نینجامیده، بلکه منجر به خلق تصاویر جدید و ممتاز شده و این همان ویژگی است که سعدی را از دیگران متمایز کرده است.
رخدادهای ادبی در عناوین «خبر بیست و سی» (از سطوح بلاغیِ عبارات تا ظرافت های ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۴
117 - 137
حوزههای تخصصی:
سال هاست که «بخش خبری بیست و سی» از طریق آنتنِ شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران، میهمان منازل ایرانیان است. از قسمت های مهم و حسّاسِ این بخش خبری «عناوینِ» آن است. این مقاله تلاش دارد از دریچه بحث های ادبی، به این دو پرسش که «مهمترین رخدادهای ادبی در عناوین این بخش خبری چیست؟ و کاربستِ تدابیر یاد شده چه اهداف و نتایجی با خود دارد؟» پاسخ دهد. مقاله در محور نخست، مفاهیمِ «خبر»، «عنوان خبر»، «بخش خبری بیست و سی» و ساختار آن را روشن می سازد و در محور دوم، در دو قسمت، به تشریح پاسخ پژوهش می پردازد؛ ابتدا بنا بر اهمیتِ «جمله» در عناوین مورد بحث، نکاتِ بلاغیِ مرتبط با «جمله» را برمی شمارد و در قسمت دوم با تکیه بر علوم «بدیع و بیان»، «ظرافت های ادبیِ» موجود در عناوین و کارکردهایشان را به عنوان گوشه ای از رخدادهای ادبی ارائه می دهد. پژوهش حاضر با روشی تحلیلی – توصیفی و با استخراج بیش از 800 عنوان خبر، طیِ شست و پنج نوبتِ خبری (به صورت متناوب) از ابتدای آبان 1392 تا پایان آبان 1396 شکل گرفته است.
بررسی تطبیقی مضامین منظومه غنایی «هشت بهشت» امیرخسرو دهلوی و «جواهر الأسمار» الثغری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
475 - 494
حوزههای تخصصی:
امیرخسرو دهلوی (651- 725ش) از عارفان نامدار پارسی گوی هندوستان، در نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. او در مثنوی سرایی تابع نظامی گنجوی است. یکی از مثنوی های امیرخسرو که به تقلید از «هفت پیکر» نظامی سروده منظومه «هشت بهشت» است. او در تدوین حکایات «هشت بهشت» به کتاب «جواهر الأسمار» عماد بن محمد الثغری نظر داشته است. امیرخسرو چند حکایت «هشت بهشت» را از کتاب «جواهر الأسمار» عیناً نقل کرده و حتی در بخش های زیادی از متن «هشت بهشت»، عبارات و جملات این اثر را وام گرفته و اقتباس کرده است. کتاب «جواهر الأسمار» مشتمل بر یکصد حکایت است که طی پنجاه و دو شب از زبان طوطی بازگو می شود تا زن جوان بازرگانی را از خیانت به شوهر باز دارد. اکثر حکایات و افسانه های «جواهر الأسمار» و «هشت بهشت» بر مکر زنان استوار است. بخشی از درونمایه حکایات هر دو اثر پیمان شکنی زنان و تظاهر آنان به ستر و صلاح است. با توجه به اینکه کتاب «جواهر الأسمار» یکی از مهم ترین الگوهای کار امیرخسرو در «هشت بهشت» بوده و اینکه هر دو اثر در هند تدوین شده اند وجوه مشترک بسیاری با هم دارند. مقاله حاضر می کوشد به بررسی مضامین مشترک هر دو اثر غنایی بپردازد.
خردورزی های مسعود غزنوی در تاریخ بیهقی در آیینه نظریه سه بعدی خرد آردلت (3D-WS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم خردمندی در متون فلسفی، دینی و ادبی نظیر اوستا ، مینوی خرد ، شاهنامه ، گلستان ، بوستان ، کلیله ودمنه ، دیوان ناصرخسرو ، تاریخ بیهقی و... قدمتی دیرینه دارد. پیچیدگی مفهوم خرد بر اساس فرهنگ ها به این منجر شده که تاکنون تعریف جامعی از سوی نظریه پردازان بیان نشود؛ با وجود این، در این زمینه که خردمندی مشتمل بر دانش، بینش، تأمل و تلفیق منافع فرد با رفاه دیگران است، نوعی توافق کلی وجود دارد. از آنجا که ادبیات به دلیل ماهیت و حوزه گسترده اش، با سایر رشته های علوم انسانی همچون روان شناسی، تناسب موضوعی دارد و بافت فرهنگی جوامع نقش مهمی در شکل گیری مفهوم خرد و خردمندی ایفا می کند، این پژوهش به بررسی تطبیقی ویژگی های رفتار خردمندانه در شخصیت سلطان مسعود غزنوی در کتاب تاریخ بیهقی بر اساس مدل سه بعدی خرد آردلت، به منظور رسیدن به تعریفی از خرد بر اساس فرهنگ ایرانی پرداخته است. این پژوهش در چهارچوب رویکرد توصیفی و تحلیل کیفی و با توجه به منابع کتابخانه ای انجام شده است. حوادث و ماجرا های تاریخ بیهقی با روش تحلیل محتوا و با استفاده از سه فرایند پیاده سازی، کُدگذاری باز و کُدگذاری انتخابی مورد ارزیابی قرار گرفته است و مشخص شده که در نظر نکته سنج بیهقی، سیاست یا اداره خردمندانه و تدبیرآمیز مُلک و مؤلفه هایی که برای خرداندیشی عملی پادشاه برمی شمارد، با نظریه های جدید روان شناسی و از جمله نظریه خرد سه بعدی آردلت منطبق است.
تبیین جایگاه قابوس نامه در تاریخ اندرزنامه نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
81 - 109
حوزههای تخصصی:
اندرزنامه نویسی و تعلیم در ادبیات، سنتی است که سابقه آن به ایران باستان می رسد. نقل تجارب عملی و حِکَم در قالب کلمات قصار، ضرب المثل و حکایات، در آن دوره به صورت گسترده رایج بوده است. این میراث گسترده به صورت های مختلف به دوره اسلامی منتقل شد و رفته رفته با عناصر اسلامی درآمیخت و بنا بر اقتضائات این دوران دچار تحولاتی شد. قابوس نامه یکی از اولین و مهم ترین متون اندرزنامه ای در ادبیات فارسی است که در مسیر این انتقال و تحولات قرار دارد. این مقاله در پی آن است تا با بررسی سبک و درون مایه قابوس نامه و مقایسه آن با اندرزنامه های پیشین و برخی اندرزنامه های معاصرش، آشکار کند این اثر چه نسبتی با سنت اندرزنامه نویسیِ پیش و پس از خود دارد. بررسی ها نشان داد بر اساس تعلق خاطر آل زیار و نویسنده قابوس نامه به ایران باستان و آشنایی این نویسنده با زبان پهلوی، این اثر در سبک و محتوا، قرابت بسیاری به سنت اندرزنامه نویسی پیشین دارد. برخلاف این امر صبغه اسلامی آن در مقایسه با اندرزنامه های معاصرش اندک و دور از انتظار است. ازاین رو قابوس نامه حامل میراث اندرزنامه ای پیشینیان در ادبیات فارسی است و مؤلفه ها و عناصر آن را در دوران اسلامی نمایندگی می کند.
بررسی مفاهیم انسان شناسی زبان در داستان «رکسانا»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
زبان، سامانه مرتب و منظمی است که در هر شرایطی می توان از آن بهره برد و انسان را قادر می سازد تا علاقه ها، عقاید و ادراکش را با نشانه ها توجیه کند. زبان در جامعه دارای کارکردهای متفاوتی است که این کارکردها بستگی به نوع جامعه دارد. همه مسائل مربوط به زبان و فرهنگ در شاخه بزرگ و جدیدی به نام «انسان شناسی زبان» که از انسان شناسی، زبان شناسی توصیفی و زبان شناسی تاریخی سرچشمه گرفته، مورد بررسی قرار می گیرد. انسان شناسی زبان به رابطه زبان با جامعه، فرهنگ و رفتار انسان می پردازد و تطور زبان را مورد مطالعه و پژوهش قرار می دهد. در این مقاله تلاش شده است تا آن دسته از مقولاتی که در حوزه انسان شناسی زبان قرار می گیرد و مؤدب پور در نگارش داستان «رکسانا» از آن ها بهره گرفته، مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر بیانگر آن است که: در نگارش این داستان به سبب لحن محاوره ای نویسنده در دیالوگ نویسی کلمات تابو و اصطلاحات خویشاوندی به صورت نابرابر مورد استفاده قرار گرفته و از لهجه های اجتماعی استفاده نشده که نمودار نیز مؤید همین مطلب است. کلمات تابو در این داستان در دو موقعیت عصبیت و پرخاشگری و طنزگونه به کار رفته است.
مقاله کوتاه: تصحیح و توضیح یک بیت از دیوان رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
295 - 306
حوزههای تخصصی:
رودکی سمرقندی از جمله شاعران پیشگام و برجسته ی حوزه ی ادبی خراسان است. شعر رودکی به دلیل سادگی و روانی همواره توجّه بسیاری از شاعران هم عصر و دوره های بعد را به خود جلب کرده است. اشعار رودکی به سببِ اشتمال بر لغات کهن دری، سبک شاعری و اندیشه های وی، مورد توجّه پژوهشگران فارسی زبان در ایران، تاجیکستان و افغانستان قرار گرفته است. اگرچه دیوان رودکی در گذر حوادث روزگار به تاراج رفته و جز ابیات اندکی از آن به دست ما نرسیده است، برخی مصححان از جمله: براگینسکی، نفیسی، میرزایف و...، از اشعار پُرشمار این شاعر، مقدار بسیار ناچیزی را از لابه لای متون بیرون آورده اند که بسیاری از آن اشعار به دو یا چند شاعر دیگر نیز منسوب است. به همین دلیل بازیابی یا تصحیح بیت یا ابیاتی از رودکی، در این روزگار برای رودکی پژوهان و دوستداران اشعار وی بسیار اهمیّت دارد. نگارندگان در پژوهش حاضر سعی دارند ایراد موجود در مصراع نخست این بیت رودکی را: چنان که اشتر ابله سوی کنام شده ز مکر روبه و زاغ و ز گرگ بی خبرا که گوشه چشمی به حکایتی از کلیله و دمنه دارد، بررسی کنند و درباره ی ضبط مصراع دوم نیز پیشنهادی ارائه دهند.
بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و پل ورلن از منظر امپرسیونیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
79 - 106
حوزههای تخصصی:
مکتب امپرسیونیسم که زیرمجموعه مدرنیسم است، تنها یک سبک نقاشی نیست بلکه رویکردی نوین به زندگی دارد که تداعی گر آراء فلاسفه پدیدارشناس اواخر قرن نوزدهم است. هنرمندان مکتب امپرسیونیسم با زیرساخت فلسفی پدیدارشناسانه اغلب تجربه را به صورت تجربه فردی بازنمایی می کنند. این تجربه فردی نه تنها از شخصیت هنرمند که از سنّت ها و باورهای سرزمین او نشأت می گیرد. (بنابراین) بررسی آثار هنری این مکتب از سرزمین های مختلف می تواند بیانگر شباهت ها و تفاوت ها در احساس و ادراک مردمان آن سرزمین ها باشد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به مقایسه جلوه های مکتب امپرسیونیسم در اشعار سپهری و پل ورلن می پردازد. سپهری پیش از شاعری، این مکتب را در نقّاشی های خود تجربه کرده و پل ورلن در محافل هنری با آن آشنا شده است. تأثیرپذیری از عوامل محیطی چون نور، هوا و رنگ، شعر این دو هنرمند را به فضای نقاشی های امپرسیونیستی می برد. ویژگی هایی مانند آشنایی زدایی، درک لحظه ای زندگی، بازی با رنگ و نور، تصاویر ناتمام، پیوند طبیعت و مدرنیته و ... در شعر این دو شاعر با اندکی تفاوت دیده می شود. این مقایسه، تفاوت نگاه دو شاعر را به جهان، هنر و مکتب امپرسیونیسم نشان می دهد. سپهری این مکتب را دستاویزی قرار داده برای بیان مفاهیم عمیق انسانی در حالی که پل ورلن تنها از نظر ساختار به این مکتب پای بند است. این تفاوت از سویی ریشه در میزان تأثیر تجربه نقّاشی امپرسیونیستی در شعر دارد و از سوی دیگر به ذات شرقی این مکتب برمی گردد.
دراسه العناصر الثقافیه فی النسویه الإیکولوجیه؛ روایه شجره تین الأصنام أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
25 - 47
حوزههای تخصصی:
النسویه الإیکولوجیه أو البیئیه هی إحدى الحرکات التی ترفض أی نوع من الهیمنه وازدواجیه التسلسل الهرمی للرجال/النساء والتناقضات والصراعات بین الاثنین. ترى هذه الحرکه أن الهیمنه والعنف ضدّ الطبیعه والمرأه وسیطره الثقافه الذکوریه والعدید من المتغیرات الأنثویه، قد فُرضت على النساء فرضا ذکوریاً. إن إنکار القیم الأنثویه، وهیمنه الرجال وسیطرتهم، سواء على الطبیعه الأم أو على النساء، هی من أهمّ الترابطات بین الهیمنات غیر المبرَّره على النساء والطبیعه التی تصوّرها روایه شجره تین الأصنام. ومن ثم، فإن البحث الحالی قد تطرق وصفیاً- تحلیلیاً إلى الترابط بین النساء والطبیعه، والعنف ضدّ الطبیعه والمرأه، وأیدیولوجیه التفوقیه (المرتبه العلیا) للرجال والإخضاع (المرتبه الأدنى) للمرأه فی روایه شجره تین الأصنام، وذلک باستخدام آراء النظریه النسویه الإیکولوجیه. وتُظهر نتائج البحث أن المرأه وثیقه الصله بالطبیعه وقد أظهرت ردّ فعل قویاً ضدّ تدمیرها وتدمیر الطبیعه على حدّ سواء. وأن العنف ضد الطبیعه والمرأه، وتسلیع المرأه، والنظره الأداتیه للمرأه، واستغلال کل من النساء والطبیعه، إنما هو تعبیر عن هیمنه السلطه الذکوریه وکذلک تهمیش المرأه، وقد انعکس هذا بشکل جلیّ فی الروایه المذکوره.
بررسی تعریب کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» اثر استاد مطهری براساس مدل گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد و ارزیابی ترجمه، بخش مهمی از کار ترجمه است که به رشد و تکمیل آن منجر می شود. نظریه ارزیابی کیفیت ترجمه گارسس (1994) به دلیل دارا بودن معیارهای میزان قابلیت و کیفیت متون ترجمه در تشخیص سطح کیفی ترجمه ها بسیار کارآمد است. کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» استاد مطهری از جمله کتاب های برجسته در زمینه تاریخ، فرهنگ و سیاست است که با عنوان «الإسلام و إیران»، به زبان عربی ترجمه شده است. در پژوهش حاضر، تعریب این کتاب با تکیه بر الگوی «کارمن والرو گارسس» و در چهار سطح واژگانی، دستوری، گفتمانی و سبکی و به روش توصیفی- تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش، بیانگر آن است که این تعریب -با توجه به تکنیک های منفی بیشتر- تنها از کفایت برخوردار است نه مقبولیت. مترجم در دو سطح «معنایی- لغوی» و «نحوی- صرفی» نسبت به سطوح دیگر مدل گارسس موفق تر عمل کرده و در سطح «گفتمانی- کارکردی» و «سبکی- عملی» نیازمند بازنگری است. از عیوب اساسی ترجمه، حذف های مخل و نابجا است که شامل حذف واژه، جمله، پاراگراف و صفحات متعدد است. در کنار حذف، شاهد پدیده بسط یا پرگویی بیش از اندازه هستیم که گاه منجر به تحریف متن می شود.