فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۰۱ تا ۵٬۲۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی سه نمایشنامه برگزیده از آثار دهه 1340 اکبر رادی، نمایشنامه نویس معاصر، با رویکرد به اندیشه های آرمان شهریِ ابونصر محمدبن فارابی، می پردازد. در این پژوهش، با رویکرد به نگرش های آرمان شهریِ فارابی، به آثار دراماتیک معاصر، نگریسته شده است. اکبر رادی، نمایشنامه نویسی ایران را برای بیش از چهار دهه، تحت تأثیر آثار خود قرار داد و الگوهای نوینی در نمایشنامه نویسی کشورمان، از حیث انتخاب موضوع و به ویژه زبان نمایشی پدید آورد. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی یافته هایی که به روش کتابخانه ای به دست آمده است می پردازد و قصد دارد که اندیشه های آرمان شهریِ شخصیت های آثار رادی را در پرتو دیدگاه های آرمان شهریِ محمد فارابی بسنجد و با استفاده از رویکردی ایرانی – اسلامی در فلسفه، به نقد آثار رادی بپردازد. هدف از این پژوهش، نگرش به آثار نمایشیِ معاصر از منظر اُتوپیایی است. اُتوپیا یکی از بُن مایه های مشترک و بنیادین، در بسیاری از آثار ادبی جهان بوده است و معمولاً در پژوهش های ادبی در این خصوص، به آرای افلاطون و توماس مور و دیگر نظریه پردازان غربی مراجعه می شود. اکبر رادی، در نمایشنامه هایش شخصیت هایی خلق کرده که همگی از طریق راه های گوناگون به دنبال مدینه فاضل ه ای برای رهایی از وضع موجود و سعادت خود یا جامعه بوده اند. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، در همه نمایشنامه هایی که اکبر رادی که در دهه چهل نوشته است، شخصیت های گوناگونی با اندیشه های آرمان شهری وجود دارند. نکته حائز اهمیت در آثار دهه40 رادی این است که همه شخصیت های آرمان شهریِ رادیِ در راه دستیابی به آرمان شهرهای خود ناکام می مانند.
مؤلفه های زندگی معنادار از دیدگاه بایزید بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از معنای زندگی و تلاش برای پاسخ گویی به آن، یکی از مهم ترین دغدغه های فکری آدمی از گذشته های دور تاکنون است؛ متفکران و اندیشمندان در مکتب ها و حوزه های مختلف به بررسی چیستی این پرسش و راه های رسیدن به آن پرداخته اند. عرفان اسلامی ایرانی یکی از حوزه هایی است که به صورت ویژه به زندگی، هدف و راه های رسیدن به آن توجه داشته است؛ البته در حوزه های دیگر، به این موضوع کمتر توجه شده است؛ اما با توجه و بررسی این موضوع می توان به بسیاری از پرسش های امروزی پاسخ داد. نویسندگان این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی به مسئله معنای زندگی از منظر بایزید بسطامی تکیه می کنند و با واکاوی کتاب دفتر روشنایی، درپی یافتن پاسخی برای چیستی معنای زندگی و مؤلفه های معنادار زندگی در باور این عارف بزرگ اند. براساس یافته های این پژوهش، هدف از زندگی در باور بایزیدْ فانی شدن از خود و باقی شدن در خداوند است و این هدف، محرکی برای بایزید است تا الگوها و مؤلفه های خاصی مانند مبارزه با نفس، ترک انانیّت، نوع دوستی، تساهل و تسامح در رفتار با دیگران، نگاه عاشقانه و غیره را اصل و اساس زندگی خود قرار دهد.
مقوا، گهواره - گهخواره - گاهخواره، کوستن - کویستن، کوس - گوس، سبیل، بروت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (فرهنگ نویسی) ۱۳۹۹ شماره ۱۶
83-101
حوزههای تخصصی:
Pour une didactique de la traduction dans les niveaux élémentaires(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La présente recherche étudie les différents moments du cours de la traduction des textes faciles en français, polémique étant donné le niveau élémentaire dans lequel se trouvent les étudiants. Cette recherche est menée afin de mettre la lumière sur les atouts pédagogiques de ce cours en ce qui concerne l'apprentissage de la langue, mais aussi sur une approche méthodique de l'acquisition de bonnes habitudes des opérations traduisantes dès ce niveau. A cet effet, la distinction faite par Delisle dans les étapes de ces opérations : la compréhension, la réexpression et la vérification, a constitué la base théorique de cette étude. A chaque étape, nous avons démontré les pratiques communes de ce cours avec d'autres cours de langue, ce qui pourrait faire de cette discipline un appui pour les autres cours. L'objectif de cette unité de valeur étant d'initier les étudiants aux notions de base de la traduction, nous avons essayé d'établir un plan qui permettrait de suivre cet objectif méthodiquement tout en introduisant le métalangage de la traductologie. Des extraits des copies des étudiants nous ont servi d'illustration des erreurs qui pourraient parvenir à chaque étape pour les étudiants persanophones. Une brève analyse d'erreurs nous a permis de mieux développer des propos théoriques de cette étude.
The Musical Components of Poetry in Nizami Ganjavi’s Khosrow and Shirin(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
71 - 82
حوزههای تخصصی:
The certain components of rhythmic and musical features in poetry are on the focus of this study. Nizami Ganjavi (died 608 AH/1387AD) is the author of the melodic romantic and lyrical poems in Khosrow and Shirin poem collection in Persian Literature. To create this distinctive and prominent work, he masterfully and carefully used all the elements and techniques of poetical music. Many of the poems in this collection owe their unique harmony and attraction to this quality. In the present study, an inductive approach is adopted to analyze each of the musical components of poetry and the related components including the side music (including rhyme, refrain, and repetition), exterior music (metrics and prosody), spiritual music (the taxis and contradiction literary devices), and interior music (alliteration and repetition of consonants and vowels) to study the quality of these components in Khosrow and Shirin poem collection. For each component in the poetical music category, the related definitions and descriptions are presented based on the ancient and classical books of traditional rhetoric in Persian literature and the general knowledge of phonology. In this research, I have transcribed the verses in using the international phonetic alphabet to make it easier for foreigners to read the verses for obtaining the specific findings of this study.
راهکارهای مولانا برای مقابله با ترس های مذموم در مثنوی با نگاهی به دیدگاه روان شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
164-194
حوزههای تخصصی:
مولانا در آموزه های عرفانی خویش، همه ابعاد شخصیت انسان را مورد توجه قرار داده است و برای هریک از بیماری های ذهنی و روانی او راهکار ارائه می کند. یکی از بیماری های ذهنی وهمی که او در مثنوی معنوی به آن پرداخته شده، ترس است. مفهوم ترس از نگاه کل نگر او، به دو نوع ترس مذموم و ممدوح تقسیم می شود؛ ترس مذموم که مورد نظر ماست از من دروغین و کاذب ناشی می شود؛ هرچند مولوی ترس را معمار اصلاح جهان مادی و در جای خود مفید می داند. راهکارهایی که برای مقابله و رهایی از ترس های مذموم که برخی از زمینه های فکری ایجادگر آن ترس از مرگ، غم غربت و تنهایی وجودی، ترس از قضا و مشیت، ترس از شرّ اضداد، ترس از اختیار و آزادی انتخاب، ترس از گناه و... است، از نگاه تیزبین او رویکرد به دین و مذهب، توبه، توکل و تسلیم، یافتن من حقیقی (گنج درون)، ترک فرافکنی، پذیرش تعارضات درونی و استفاده از موهبات آن، هیچ نخواستن در سایه فقر و فنای عرفانی، آشنای با سازوکارهای گناه در جهت رشد و تعالی و... است. پژوهش حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام شده است. در این جستار از آنجایی که مقوله ترس به حوزه روان شناسی نیز مرتبط می شود و مولوی از قرن ها پیش از روان شناسان امروز به ارائه مفاهیم درمانی (هرچند بار رویکرد و اهدافی متفاوت) پرداخته است، (غیر از دیدگاه روان شناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ) از روان شناسان انسان گرا و وجودگرایی مثل رولومی، اریک فروم، ویکتور فرانکل، اروین یالوم، ابراهام مزلو، سورن کرکگور، کارن هورنای و... استفاده می شود تا هم به غنا و گستردگی این مفاهیم بیفزاییم و هم به اثبات این مهم که مولوی قرن ها پیش از روان شناسی امروز به مفاهیم و سازوکارهایی برای مقابله با ترس دست یافته که می تواند از خلال قصه های مثنوی به طور آشکار و یا ضمنی مورد استفاده آیندگان قرار بگیرد؛ لذا آموزه های پیشینیان ادب و عرفان ایرانی را نباید دست کم گرفت.
بررسی نقش استعاره های مفهومی در تحول سبک های ادبی (با تکیه بر استعاره های حوزه بدن در اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازه بنیادین می کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این رو انتظار می رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان سیستم های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان سیستم ها، سبک های ادبی اند که عوامل زیادی در تغییر آنها دخالت دارد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی می کوشد به این سؤال پاسخ دهد که تغییر استعاره های مفهومی در زمان، چه تأثیری در تغییر سبک های ادبی دارد و برای پاسخ به آن، استعاره های مفهومی حوزه بدن را که شامل واژه های «دست، چشم، دل و سر» است، در منتخبی از اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ ردیابی می کند و با تحلیل اطلاعات به دست آمده، به کمک نظریه های سبک شناسی شناختی و سبک شناسی درزمانی، نتیجه می گیرد که استعاره های مفهومی در طول زمان دچار تغییراتی معنی دار شده اند که همسو با تحولات سبک های ادبی و از متغیرهای اثرگذار بر تحول سبک ها بوده است.
بررسی مقایسه ای آموزه های تعلیمی، اخلاق فردی و آیین کشورداری در قابوس نامه و سیاست نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی سابقه طولانی مدت در ادبیات ایران دارد. هدف از نگارش آثار تعلیمی، آموزش و تعلیم مسائل و نکات اخلاقی برای ارتقای اخلاق مخاطب است. قابوس نامه اثر عنصرالمعالی و سیاست نامه نوشته خواجه نظام الملک طوسی، که هر دو مربوط به قرن پنجم هجری اند، جزء ادبیات تعلیمی به شمار می روند. این مقاله با شیوه توصیفی و تحلیلی سعی دارد با رویکردی مقایسه ای، آموزه های تعلیمی این دو متن را در دو زمینه آموزه های مربوط به سیاست و کشورداری و اخلاق فردی بررسی کرده و به این پرسش پاسخ دهد که آیا بین این آموزه ها در دو متن یادشده تفاوتی می توان قائل شد. پژوهش حاضر به این نتیجه دست یافته که در قابوس نامه بیشتر به آموزه های اخلاق فردی تأکید شده؛ ضمن آنکه از آموزه های مربوط به سیاست و کشورداری غفلت نشده است. در مقابل در سیاست نامه بیشتر در جهت هدف نویسنده و موضوع اثر بر آموزه های مربوط به سیاست و کشورداری، تأکید بیشتری صورت گرفته است.
بازکاوی حقوقی داستان سیاوش در شاهنامه در پرتو سنجه های دادرسی دادگرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه نه تنها یک اثر سترگ ادبی است، بلکه بخش بزرگی از فرهنگ و هویّت ایرانیان به شمار می آید. تحلیل و تفسیر این اثر با رویکردهای میان رشته ای و با بهره گیری از دانش های گونه گون، خاصّه علوم جنایی، می تواند منجر به نوزایی آن شود و شناختی دوچندان و ریشه ای را از زوایای مختلف برای خوانندگان ایجاد کند. هستی شناسیِ حقوقی جهانِ شاهنامه ما را با مفاهیم و نهادهای حقوقی و شبه حقوقی ایران قدیم آشنا می سازد و این آشنایی، در اصل خوانش و دریافتی از تاریخ حقوق ایران محسوب می شود. از این رو، با واکاوی داستان سیاوش در این جستار بر آن شده ایم که چگونگی انجام دادرسی کیفری را در شاهنامه بررسی کنیم و فرآیند رسیدگی به اتهام سیاوش را از دریچه ارکان دادرسی منصفانه وارَسیم؛ تا میزان نزدیکی آن دادخواهی را با یک دادرسی دادگرانه بسنجیم و نیز، زوایای مختصری از شیوه رسیدگی کیفری در ایران قدیم را آشکار سازیم. بر این اساس، داستان را با تکیه بر بررسی «اصل برائت»، «یگانگی نهاد تعقیب و تحقیق» و «آزمون وَر» سنجیده ایم و زوایای باریک بینانه ی آن ها را با چگونگی دادرسی سیاوش تطبیق داده و تفسیر کرده ایم.
تحلیل نشانه شناختی رابطه انسان و خدا در روح الارواح سمعانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۸
127 - 158
حوزههای تخصصی:
روح الارواح از آثار مهم قرن ششم هجری است که به شرح اسماء الله اختصاص دارد. ارتباط انسان و خدا از موضوعات محوری کتاب است. در این مقاله بر اساس روش تحلیلی توصیفی نشانه شناسی ساختارگرا، به بررسی رابطه انسان و خدا در متن روح الارواح سمعانی پرداخته شده است. در بررسی متن، به دنبال یافتن آن دسته از عناصر ژرف ساختی بودیم که در موضوع ارتباط انسان و خدا، نظام های نشانه ای متن را پدید آورده است. این عناصر کلیدی در ساختار تقابل های متن، به عنوان عوامل اصلی نظام ساز شناخته می شوند. برای رسیدن به این هدف، از روش لوی استروس بهره بردیم که بر اساس تحلیل تقابل های دوگانه به بررسی روابط نشانه ها می پردازد. با بررسی روابط نشانه های متن، نشان دادیم که در دایره نشانه های قطب خدا، تقابل جلال و جمال؛ قهر و لطف، شبکه ای از تقابل ها را به وجود آورده است که با تقابل مثبت و منفی شأن و قدر و مرتبه آدمی در نشانه های قطب انسان، مرتبط است. متن از راه ترکیب عناصر متضاد و تلفیق ویژه خود به حل تضادها و تقابل ها می پردازد. در نهایت راهی که متن برای حلّ تضادّ های رابطه انسان و خدا ارائه می دهد، نفی یک طرف رابطه (قطب انسان) است که با شبکه شانه های جلالی و نظام کلامی متن روح الارواح ارتباط پیدا می کند.
بررسی نوستالژی ناشی از تبعید در رمان «داستان یک شهر» از احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
87 - 102
حوزههای تخصصی:
رنج و دلتنگی ناشی از دوری از سرزمین محبوب به صورت واگویه یا اعتراض در ادبیات فارسی نمودار شده است. نوستالژی به شکل بازگشت به خاطرات گذشته و فرافکنی غم غربت در شعر و داستان دوران زندان و تبعید شاعران و نویسندگان فارسی زبان، رنگ برجسته ای دارد. از این میان رمان رئالیستی معاصر دربردارنده خاطرات نویسندگان تبعید شده است که با عناصر تاریخی، سیاسی و اجتماعی گره خورده است. احمد محمود به عنوان نویسنده واقع گرای اقلیم جنوب که حوادث رمان هایش روایت زندگی خود و دیگر مردمان پیرامون اوست، در دوره ای از زندگی مبارزاتی خود پس از کودتای 28 مرداد به بندر لنگه تبعید می شود. رمان داستان یک شهر حاصل این دوره از زندگی اوست. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که عناصر و کارکردهای نوستالژی ناشی از دوران تبعید در این رمان چگونه نمود یافته است؟ و در نهایت با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی این نتایج حاصل شدهاست: داستان یک شهر نمود نوستالژیک تبعید با همه عناصر کهن و مدرن آن است و اساس نگارش رمان، نوستالژی می باشد. در این اثر بعد فردی و اجتماعی نوستالژی در هم تنیده است و نویسنده نشان می دهد که چگونه آرمان گرایی در یک حکومت خودکامه، منجر به دلسردی می شود
گونه شناسی تطبیقی تذکره های فارسی و عربی در دوره صفویه و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
21 - 46
حوزههای تخصصی:
تألیف تذکره های تخصصی نخستین گام جدّی در سنّت تاریخ ادبیات نگاری است. دوره صفویه و عثمانی را باید به راستی «عصر تذکره نویسی» در تاریخ ادبیات فارسی و عربی نامید؛ هم به اعتبار اقبال گسترده به این نوع نوشتار و شمار بالای آن و هم ازنظر کاربرد رویکردها و روش های نوین تألیف و تدوین. باتوجه به اینکه اساساً این گونه نثر از عربی به فارسی راه یافته است و تذکره های فارسی غالباً الگوبرداری از نمونه های مشابه عربی است، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و با شیوه توصیفی و تطبیقی، تذکره های فارسی و عربی، در فاصله سال های 900-1200 قمری، رده بندی و گونه شناسی شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که دلایلی همچون افزایش شمار شاعران و نویسندگان و گستردگی کانون های ادبی عصر، گرایش تذکره نویسان را به کاربرد رویکردهای نو در تألیف و تدوین این گونه نوشتار سبب شده است.
نظریه عشق استرنبرگ و نقد تطبیقی داستان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق از موضوعات مشترک مباحث روانشناسی و آثار ادبی است که قابلیت بررسی و مقایسه را در چارچوب پژوهش های بین رشته ای دارد. استرنبرگ در نظریه قصه عشق معتقد است هر فردی متاثر از عوامل جنسیتی، فرهنگی و اجتماعی الگوهای رفتار عاشقانه مشخصی را فرا می گیرد که قصه عشق نام دارد و بر اساس آنها می توان سمت و سوی گرایش های عاطفی و علت دوام یا ناپایداری روابط عاشقانه را تشریح کرد. آنچه در پژوهش حاضر مورد توجه قرار گرفته است چگونگی مطابقت درونمایه روابط عاشقانه در پیرنگ داستان های مورد پژوهش با نظریه قصه عشق استرنبرگ است. نویسنده در این مقاله کوشیده است الگوهای مرتبط با روابط زوج ها در پنج رمان پرنده من، خط تیره آیلین، خون مردگی، پاییز فصل آخر است و چراغ ها را من خاموش می کنم را با قصه های عشقی که استرنبرگ در نظریه خود تشریح کرده است، مطابقت دهد و اهمیت آن را در ساختار علّی و معلولی پیرنگ داستان ها نمایان سازد. قصه های عشق به کار رفته در این رمان ها، قصه های باغچه، خیال، بهبودی و خانه هستند که بر اساس آنها می توان منطق مستتر در پیرنگ داستان ها را تشریح کرد. چنانچه نگاه بینامتنی را بپذیریم، مطابقت متن داستانی با نظریه روانشناسانه ی استرنبرگ، اهمیت و جایگاه ویژه ای می یابد و می توان مطالعه ی چنین داستان هایی را برای آموزش قصه های عشق و تصحیح باورهای ناکارآمد خواننده پیشنهاد کرد.
واکاوی شخصیت ملّیِ ایرانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت ملی، از ارزشی بسیار بالا ب رخوردار است؛ به گونه ای که برایِ بسیاری، دست یابی به الگوهایِ ملی، هدف اصلی زندگی شان شده و بسیار ارزش مند است. اما به راستی چه الگو یا تیپ شخصیتی مناسب جامعه ما است؟ آیا در فرهنگ کهن ایرانی، الگوها یا تیپ های شخصیتی مناسب برای ارائه به نسل امروز وجود دارد یا باید دست به دامان فرهنگ های دیگر شد؟ شاهنامه فردوسی به عنوان شناس نامه ملی جامعه ایرانی، قرن ها است که از طریق اسطوره هایش، انتقال دهنده بخشی عمده از میراث کهن فرهنگی، هویتی، دینی و ملی ایرانیان تا به امروز بوده است. در نوشتار حاضر کوشش شده است تا از منظر جامعه شناسی و روان شناسی شخصیت، ویژگی های شخصیتیِ خوش نامان شاهنامه، مورد مطالعه و واکاوی قرار گیرد. پژوهنده در ابتدا با استفاده از روش تحلیل روایت، ویژگی های شخصیتیِ شش شخصیت اصلی داستان زال و رودابه را از شاهنامه فردوسی تعیین کرده و با به کارگیری از سه مرحله رمزگذاریِ باز، محوری و انتخابی، 158 مفهوم، 28 مقوله فرعی و 7 مقوله اصلی و بر اساس 4 محور، 8 شخصیت را آشکار ساخته است. هم چنین یک مفهوم اصلی (دو نوع شخصیت به نام نوع خردمندانه و ضدِّ خرد) را پیش کشیده است.
آبشخورهای تاریخی روایت نظامی در نظم هفت پیکر مقایسه تطبیقی داستان بهرام گور در روایت فردوسی، طبری، ثعالبی، نظام الملک، مقدسی، ابن اثیر و نظامی با توجه به افزوده های هنرمندانه نظامی به داستان تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
7 - 38
حوزههای تخصصی:
پرسش مقاله حاضر چونی و چگونگی افزوده های هنرمندانه نظامی (535- 612ه.ق) در روایت تاریخی داستان بهرام گور و نقل آن در منظومه هفت پیکر است. منظومه هفت پیکر یکی از بدیع ترین روایت های داستانی ادب فارسی است و از گذشته تا امروز مورد توجه خوانندگان بوده است. پیرنگ اصلی داستان بر روایتی تاریخی بنا شده که مأخذ آن کتاب هایی چون تاریخ طبری و تاریخ بلعمی، اخبارالطوال دینوری، سیاست نامه خواجه نظام الملک، تاریخ یعقوبی، کتاب البدء و التاریخ مطهر بن طاهر مقدسی، تاریخ ثعالبی و تاریخ ابن اثیر است و نظامی داستانسرا با ترفندهایی، ساخت و سیاق روایت ها را دگرگون می کند و با کاهش و یا افزایش هایی، روایتی نو و هنری می آفریند. نتایج مقایسه تطبیقی روایت نظامی با کتاب های تاریخی، نشانگر آن است که شاعر گنجه با احاطه بر دانش های گونه گونی چون ستاره شناسی، کیمیاگری، اسطوره شناسی و آشنایی با آیین های مهری و زرتشتی، بخش هایی نمادین و سمبولیک به داستان افزوده و فضایی اسطوره ای و ادبی برای آن خلق کرده است. ازجمله ابداعات شاعر، افزودن بخش هایی چون دیدار با تصویر هفت شاهزاده زیبا در کاخ خورنق است که استفاده مبتکرانه از عدد هفت را تداعی می کند. مبارزه با اژدها و کشتن او در زمره بخش های کهن نمونه ای داستان است. همچنین اقدام بهرام که تعقیب گوری تا غار است و فرو رفتن در غار و بیرون نیامدن وی، از جمله بخش هایی است که نظامی برای تأثیرگذاری بیشتر و جلوه روحانی بخشیدن به شخصیت بهرام ابداع کرده است.
ویژگی های شخصیت پردازی در سه داستان از بزرگ علوی، جمال زاده، آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت به عنوان مهمترین عنصر داستانی از گذشته تا به حال دارای دگرگونی های مهمی از نظر ویژگی ها و نحوه معرفی در داستان شده است. در ادبیات پس از مشروطه، داستان کوتاه با حضور شخصیت های واقعی و نه قهرمانان افسانه ای شکل گرفت و نویسنده ها اشخاص داستان خود را از میان مردم عادی برگزیدند و دگرگونی مهمی در داستان پردازی پدید آوردند. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد، سه داستان میرزا، ویلان الدوله و آفتاب لب بام از نظر شخصیت پردازی مورد بررسی قرارگرفت. با بررسی این داستان ها، به این نتیجه رسیدیم که علوی و جمال زاده شخصیت ها را به واسطه توصیف معرفی کرده اند ولی آل احمد از تکنیک های دیگری همچون کنش و گفت وگو استفاده می کند. همچنین شخصیت های آل احمد برای خواننده آشنا تر از شخصیت های علوی و جمال زاده هستند. علوی شخصیتی سیاسی خلق کرده است که دارای پیچیدگی رفتاری است و از نوع تیپیک محسوب می شود، ویلان الدوله جمال زاده را هم می توان نمادی از افراد آواره و سربار دانست، اما شخصیت های آل احمد ساده هستند. نتیجه دیگر این است که شخصیت میرزا و شخصیت های آل احمد به جز مادر خانواده ایستاست ولی ویلان الدله جمال زاده و مادر داستان جلال پویا هستند.
روان زخم و پیامدهای آن با تأکید بر دیدگاه اسلاوی ژیژک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
231 - 276
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی و تحلیل مفهوم روان زخم و پیامدهای آن از منظر اسلاوی ژیژک است. ژیژک معتقد است که روان زخم ناشی از ورود نابهنگام امر واقع به امر نمادین است و در ساختار کُنش به تعویق افتاده معنا می یابد. افراد مختلف واکنش های متفاوتی نسبت به روان زخم نشان می دهند. به زعم لاکاپرا واکنش ها به روان زخم در دو دسته کلی قرار می گیرند؛ برون ریزی و درونی سازی. فرایند برون ریزی با نشانه های ترومایی از جمله اختلال های انگیختگی، تحمیل یا محدودیت همراه است. ولی در فرایند درونی سازی سوژه با فقدان ناشی از رویداد آسیب زا کنار می آید و به سوگواری می پردازد. در پیوستار واکنش های گوناگون به روان زخم، ژیژک مدعی است که روان زخم در نهایت به تولد یک سوژه جدید موسوم به سوژه پسا ترومایی می انجامد. بارزترین پیامد تجربه یک رویداد آسیب زا این است که بحران بیرونی به تجربه یک بحران درونی منجر می شود، چراکه روان زخم ماهیتی پس نگر دارد و کارکرد موفقیت آمیز زنجیره دلالت را تضعیف می کند. روان زخم به صورت یک اختلال و همراه با نشانه هایی نمایان می شود که هویت سوژه را تحت تأثیر قرار می دهد و او را رها نمی کند
جستاری تطبیقی بر داستان های «سیاوش» و «اتللو»
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
87 - 104
حوزههای تخصصی:
تفاوت نگاه انسان ها به جهان، ضرورت مطالعه در آثار ادبی را دو چندان می کند تا از این رهگذر شناخت انسان و پیوندهای ادبی- فرهنگی ملل میسّر شود. ادبیّات تطبیقی راهی علمی برای این شناخت و تأثیرگذاری است. فردوسی و شکسپیر ستارگان ادبیّات سرزمین خویش و جهان هستند که در خاستگاه اندیشه شرق و غرب آثار بی نظیری خلق کرده اند. اگرچه در بدو امر، داستان سیاوش، روایتی تراژیک همچون اتللو به نظر نمی رسد، لکن، بررسی اثر، انطباق آن با ویژگی های تراژدی را نشان می دهد که نوشتاری دیگر می طلبد. هدف مقاله حاضر که با روش تطبیقی-تحلیلی انجام یافته، بررسی درون مایه داستان سیاوش از شاهنامه فردوسی و اتللو نوشته شکسپیر است که ضمن بررسی مضامین دو اثر و واکاوی داستان ها، وجوه مشترک و بعضاً متفاوت آن ها آشکار گردید. یافته های تحقیق مبیّن این مطلب است که دو شاعر اساس داستان های خود را بر توصیف ویژگی های اخلاقی بنا نهاده اند. در این دو اثر وجود شباهت ها بیش از تفاوت هاست و «حسادت» عامل مشترک وقوع حوادث بوده است. همچنین نتایج حاصله نشان دهنده این نکته مشترک در هر دو تراژدی است که جدال قهرمان و سرنوشت بیش از هر چیز عرصه تجلّی خصایصی انسانی، نظیر صداقت و عاطفه است. با این حال تفاوتی مهم که در این قرائت دریافت گردیده حاکی از آن است که شخصیّت های دو داستان انطباق دقیق با همزاد مشخّص خود در تراژدی دیگر ندارند؛ به گونه ای که شخصیّت سیاوش از برخی جهات منطبق با ویژگی های اخلاقی دِزدمونا و گاهی یادآور ویژگی های اتللوست.
آیینه عشق در شاهنامه فردوسی و شاهنامه کردی
منبع:
قند پارسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
4-21
حوزههای تخصصی:
از آنجا که عشق یکی از موضوعات داستانی است، تجلی آن در داستان های حماسی از دیدگاه انواع ادبی، آمیزه ای از نوع حماسی و غنایی است. الماسخان کندوله ای در سرایش شاهنامه کردی، متاثّر از فرهنگ بومی، پاره ای از مفاهیم غنایی از قبیل عشق، کیفیت، حالات و انگیزه های آن را متناسب با روحیات شخصی و شرایط فرهنگی مردم منطقه خود سروده است. در این جستار که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، چگونگی عشق، انگیزه، کیفیت و زبان بیان آن به صورت تطبیقی در پنج داستان مشترک شاهنامه فردوسی و شاهنامه کردی الماسخان کندوله ای به ویژه سه داستان (بیژن و منیژه، رستم و سهراب، سیاوش) با هدف مشخص کردن بسامد نمونه های عاشقانه، انگیزه عشق، حالات عشق و دلدادگی و زبان بیان معاشقه ها مورد بررسی قرارگرفته است. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که بسامد نمونه های غنایی در شاهنامه کردی بیشتر و زبان بیان الماسخان کندوله ای در بیان حالات و کیفیت عشق صریح تر و بی پرواتر از زبان فردوسی است.
ویژگی ها و عملکرد فرمانروای آرمانی در اندیشه فارابی و فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۱۰
1-23
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسأله ها در بررسی اندیشه سیاسی در متون فلسفی و ادبی این است که چه کسی با چه ویژگی هایی و چگونه باید حکومت کند. پاسخ به این پرسش بخش مهمّی از آثار فلسفی و ادبی قدیم را که در حوزه اندیشه سیاسی مهم اند، در بر می گیرد. در این مقاله نیز ابتدا به بررسی ویژگی ها و عملکرد رئیس اوّل در مدینه فاضله فارابی پرداخته ایم و سپس ویژگی ها و عملکرد شاه آرمانی در شاهنامه فردوسی را بررسی کرده ایم و در نهایت تفاوت ها و شباهت های این دو را نشان داده ایم. فارابی و فردوسی هر دو با درک بحران های سیاسی زمانه خویش، فرمانروایی آرمانی مدّ نظر خود را، یکی به زبان فلسفه سیاسی و دیگری در قالب حماسه ملّی ایران، توصیف کرده اند که توصیف های آن ها در بیشتر موارد مشترک و نشان دهنده آرمان شاهی ایرانی در قرن چهارم هجری است.