فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰٬۲۶۱ تا ۵۰٬۲۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و نقد آزمون کتاب سوم مرکز زبان و معارف اسلامی جامعه المصطفی براساس استانداردهای آزمون
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸
113 - 134
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر شاهد پیشرفتهای قابل توجهی در زمینه آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان بوده ایم. طبعاً این کار از جهات گوناگون قابل ارزیابی است. آزمون سازی زبانی را یکی از بهترین روش های کشف نقصو ضعف های موجود آموزش زبان می توان دانست. یکی از روشها در پیشبرد آموزش، «تحلیل آموزشی» است که به وسیله آن ما درواقع اطلاعات و شواهدی، جهت کنترل کیفیت آموزش و یاددهی و تعیین میزان پیشرفت زبان آموز به دست می آوریم. در این تحقیق سعی می شود با روش توصیفی – میدانی آزمون کتاب سوم مرکز آموزش زبان فارسی جامعه المصطفی در قم مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد تا بدین ترتیب، بتوانیم براساس استانداردهای ارزیابی به درک صحیح میزان ارتباط سنجش و آموزش و الگوهای صحیح ارزیابی و تحلیل خطاها و توصیف آنها بپردازیم و به این واسطه میزان رعایت این الگو در آزمونهای آن مرکز روشن شود. آنچه به عنوان زیر فصل خاص آزمون سازی در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته است، ارزیابی و نقد میزان استانداردهای یک آزمون در سطح کتاب سوم و تعیین میزان هدف گذاری، جهت نیل به اهداف بلند یادگیری در حوزه زبان آموزی است. نتیایج این تحقیق نشان می شود که آزمون هدف در بعضی از بخش ها دارای اشکالات و نواقصی است که حتی آزمون را از مسیر زبانی بودن خارج می کند؛ لذا با توجه به استانداردهای آزمون سازی نیاز به تغییر و اصلاحاتی دارد.
بازتاب باورهای نجومی در اشعار عماد فقیه کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درهم تنیدگی دانش نجوم با احکام و باورهای نجومی، در گذشته، عامل گرایش عامۀ مردم به این دانش و کاربرد فراوان آن در زندگی روزمرۀ آنان بوده است. توجه ایرانیان به باورهای نجومی، در شعر فارسی به خوبی بازتاب یافته است؛ زیرا شاعران پارسی گوی، افزون بر این که خود اغلب با نجوم آشنایی داشته اند، از درون جامعه ای سر برآورده اند که به اعتقادات نجومی سخت پایبند بوده اند. بنابراین تأمل در شعر پیشینیان تا حدی ما را با سیر تغییر و تحول باورهای نجومی در فرهنگ و زندگی ایرانی آشنا می سازد. عماد فقیه کرمانی از گویندگان نامی قرن هشتم هجری است که در قالب های گوناگون شعری طبع آزمایی کرده و اشعار فراوانی از وی در دیوان و مثنوی هایی پنج گانه، موسوم به پنج گنج ، بر جای مانده است. در این پژوهش که رویکردی توصیفی تحلیلی دارد و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته، اشعار عماد فقیه کرمانی از نظر کاربرد و کارکرد باورهای نجومی بررسی و تحلیل شده است. نتیجۀ پژوهش گواه این است که در شعر این شاعر، باورهای نجومی تنوع و بازتاب بسیار دارد که از میان آن ها اعتقاد به آباء علوی و اُمهات سفلی، تأثیر افلاک در سرنوشت آدمیان، گردش و مدور بودن آسمان، طالع و کوکب بخت و خنیاگری اختر زهره (ناهید) پُربسامدتر است. عماد در شعر خود از این باورها برای مضمون پردازی در قصاید مدحی، تحمیدیه ها، نعتیّه ها، شکواییه ها و... بهره برده است. کاربرد فراوان باورهای نجومی در شعر عماد نشانگر نفوذ و رواج آن ها در عصر وی و توجه او به فرهنگ و باورهای عامه است.
ابتکارات و نوآوری های بلاغی احمد عزیزی در خدمت اشعارآیینی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴
137 - 167
حوزههای تخصصی:
نوآوری های بلاغی احمد عزیزی در خدمت اشعارآیینی شعر شیعه وشعرآیینی در طول تاریخ ادبیّات فارسی دوره های پرنشیب و فرازی را طی کرده . «احمد عزیزی»به عنوان شاعری آیینی و مذهبی در بین شعرای معاصر شناخته شده است . اودر آثارش به ارزشهای دینی و مذهبی نگاهی ویژه و خاص دارد. دراین مقاله، مثنوی های آیینی و مذهبی شاعر در کتاب «طغیان ترانه» انتخاب گردیده تاضمن یافتن ابتکارات و نوآوری های بلاغی شاعر ، چگونگی ارتباط آنها با محتوای و موضوع شعر آیینی و شیعه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد . نوآوری ها و ابتکارات شاعر در صنایع ادبی و فنون بلاغی از کوچکترین واحد زبانی یعنی «واج» ، «هجا» ، «کلمات» و ترکیبات آغاز می گردد و انواع گسترده ای از تشبیهات ، استعارات، نماد ها، کنایات و... را در برمی گیرد . این مقاله در نهایت به این نتیجه رسیده که «احمد عزیزی» به کمک ابتکارات و هنرهای پیدا و پنهان بلاغی که در صنایع لفظی و معنوی ایجاد کرده است ، توانسته در قدم نخست وقایع وحوادث تاریخ شیعه را به زیباترین شکل ممکن برای خوانندگان به تصویر بکشد.و در قدم دیگر بین صنایع وآرایه های ادبی و احساسات ، افکار و اندیشه های مذهبی خود رابطه و پیوندی هنری ایجاد کند . این ویژگی ها شعرآیینی «احمد عزیزی»را شایسته تحقیق و پژوهش نموده است
نقد دو قصیده فرخی سیستانی و متنبی در حوزه ادبیات تطبیقی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
65 - 82
حوزههای تخصصی:
پویایی اندیشه و تخیل آدمی را حدّ و مرزی نیست، و مروارید اندیشه وقتی ستوده و زیبنده می نماید که از تنگنای صدف زمان و مکان بیرون خزد و گرد و غبار تیره روزگار دامنش را نیالاید. راز موفقیت و کامیابی آ ثار ادبی جهانی را نیز در همین خصوصیت باید جستجو کرد. نقد و مقایسه آثار ادبی با توجه به معیارهای منطقی و علمی ارزیابی آنها به دور از غرض ورزی و رسیدن به نتیجه ای مفید و قابل پذیرش، کاری است ارزشمند. در این جایگاه نگارنده بر آن است در حدوسع و مجال، دیدگاه متنبی و فرخی سیستانی را البته با توجه به دو قصیده که هر کدام در تاریخ ابیات دو زبان جایگاه والایی دارند و اشتراکات و اختلافاتی در زمینه های مختلف در آنها هست، مقایسه کند و به جلوه های ذوقی، هنری، موضوعی و محتوایی آنها اشاراتی داشته باشد.
النقد الادبی فی العصر العباسی
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال اول پاییز ۱۳۸۸ شماره ۳
37 - 49
حوزههای تخصصی:
کان العهد العباسی عهد عظمه الثقافه والحضاره الإسلامیه وازدهارهما حیث تم التصنیف فی مختلف العلوم المتداوله فی ذاک العهد وتمهدت رضیه خصبه للعلم والأدب، وفی هذا الخضم اختص الأدب بسهم وافر من الاهتمام وترکت حرکه الترجمه تأثیرا غیر قابل للإنکار علی مجمل نشاط النقد الأدبی أسفر عنه تغییر نظریات نقاد الأدب إلى العالم الخارجی تغییرا جذریا یختلف عن سابقه من العهود، وفی هذا العهد سعی النقد الأدبی لیکون بعیدا عن تأثیر الاحساس العاطفی الذاتی معتمدا علی التحلیل والبرهان لذلک فقد ظهرت قواعد دقیقه ومنهجیه فی النقد، ونقد العصر العباسی یتشعب إلى ثلاثه اتجاهات، الأول، الاتجاه اللغوی والثانی، الاتجاه الذوقی والثالث، اتجاه العلماء مثل قدامه بن جعفر الذی تأثر إلى حد کبیر بالعلوم الیونانیه .
مقاله کوتاه: «این عروس» یا «إبن عِرس»؟ تصحیح بیتی از دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
169 - 174
حوزههای تخصصی:
در شعر خاقانی به سبب وفور واژه ها و ترکیبات و اطلاعات گونا گون، گشتگی ها و خوانش های اشتباه بسیاری رخ داده که برخی از این تصحیف ها همچنان تا به امروز ازنظر شارحان و مصححان دیوان خاقانی پنهان مانده است. یکی از همین تصحیفات جالب توجه در بیتِ «چنانک این عروس از درم خرّم است/ به زر بود خرّم روان عنصری» رخ داده که نگارنده در این جُستار، پیشنهاد تصحیحِ قیاسیِ مصرع نخست را به صورت «چنانک إبن عِرس از درم خرّم است» مطرح کرده است. «إبن عرس» واژه ای است به معنی راسو و چنان که در این مقاله نشان داده شده از حیواناتی است که بنا بر اطلاعاتی که از برخی کتاب های حیوان شناسی به زبان عربی به دست آمده است، علاقه ی بسیاری به جواهرات به ویژه پول های دینار و درهم داشته و از جمع آوری آن ها لذتی می یافته است. در این تحقیق به اجمال این تصحیف در دیوان خاقانی بررسی و تحلیل شده است.
بررسی تأثیر تفکرات نیهیلیستی بر شکل گیری پلیدشهر در شعر سیمین بهبهانی و غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
1 - 25
حوزههای تخصصی:
در تاریخ فرهنگ جهانی، همیشه ارتباط ژرفی میان فلسفه و ادبیات وجود داشته است. بعدها نیز با ظهور مکتب های فلسفی چون نیهیلیسم، ایده های فلسفی در ادبیات نقش اساسی و محوری ایفا کردند. نیهیلیسم به ایدئولوژی گفته می شود که معمولاً با نفی مطلق همراه است؛ لذا در آن معنای زندگی، هستی و بودن از بین می رود. این مکتب فلسفی اواخر سده هجدهم و اوایل سده نوزدهم گسترش چشمگیری پیدا کرد و به علوم گوناگون راه یافت. ادبیات پلیدشهری که با ادبیات آرمان شهری در تضاد است، در حقیقت بازتاب زندگی فردی و جامعه ناخوشایند و شرایط نامطلوب سیاسی، اجتماعی، فرهنگی خالقان این آثار ادبی است؛ لذا تفکرات، جهان بینی و حتی دلزدگی های آنان را نیز دربرمی گیرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و براساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا با هدف نشان دادن ارتباط مکتب فلسفی نیهیلیسم با ادبیات پلیدشهری، اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان را مورد بررسی قرار داده است. نتیجه نشان می دهد؛ که بهبهانی و السمان خلق پلیدشهر را دست مایه مطلوبی برای بیان تفکرات نیهیلیستی خویش قرار داده اند و ازآنجایی که هر دو شاعر زن هستند، لذا معضلات و مشکلات زنان، آنان را بیشتر به سمت تفکرات نیهیلیستی سوق داده و به دنبال آن به خلق پلیدشهر روی آورده اند؛ اما در اشعارالسمان بنابر تاریخچه زن عرب، اندیشه های نیهیلیستی و ترسیم پلیدشهر نمود بیشتری پیدا می کند. به طورکلی، هدف سیمین و غاده از ترسیم پلیدشهر، رسیدن به شهری آرمانی و ایده آل است.
Выбор синтаксической конструкции: тип ситуации и другие факторы(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Синтаксис может рассматриваться как система способов представления ситуаций, как своего рода каталог типовых ситуаций, причём в плане корреляции структуры и семантики языковой материал неоднороден и часто эта связь не прямая и не однозначная. Способ представления ситуации определяется не только её реальными характеристиками и перцептивными моментами, но также определёнными прагматическими факторами – коммуникативной организацией высказывания и др. В докладе рассматривается соотношение семантических и прагматических факторов в выборе синтаксической структуры высказывания применительно к некоторым конструкциям русского языка. Для многих денотативных ситуаций возможно более одного способа синтаксического представления, в том числе при полном или почти полном сохранении лексического состава, что даёт возможность выявления собственно синтаксической семантики, особенно в контекстах противопоставления; кроме того, специфика синтаксической структуры проявляется в наибольшей степени в нестандартных употреблениях (то есть с глаголами, для которых такая конструкция нехарактерна).
عناصر فرهنگی آینه های دردار اثر هوشنگ گلشیری و ترجمه آن بر پایه دیدگاه ایویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان آینه های دردار اثر هوشنگ گلشیری یکی از آثار ادبیات معاصر فارسی است که عناصر فرهنگی بسیاری در خود جای دارد. این رمان در سال 2004 م به قلم سلیم عبدالأمیر حمدان با نام «مرایا الذات» به عربی ترجمه شد. هدف از این پژوهش، بررسی انتقال عناصر فرهنگی این رمان از فارسی به عربی بر پایه الگوی ولادیمیر ایویر (1987) و راهبردهای ترجمه این گونه واژه ها و عبارتها و نیز بررسی میزان بسامد هر یک از راهبردها و میزان موفقیت مترجم است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است، برای این کار از طبقه بندی پنج گانه نیومارک (1988) و نیز نمونه کار هاشمی و غضنفری مقدم (1393) در تکمیل طبقه بندی آن بهره بردیم. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در این رمان، مؤلفه اصطلاحات با 95 مورد، پربسامدترین و مؤلفه های لعن و نفرین، دشنام و ناسزا با هیچ مورد کم بسامدترین است. نیز نتایج آماری راهکارهای ترجمه عناصر فرهنگی این رمان نشان می دهد که جایگزینی با بسامد 50 و 57% و وام گیری با 20 و % 23 بیشترین راهکار به کاررفته مترجم است و این نشان از آن دارد که حمدان از روش تلفیقی وام گیری به همراه تعریف بهره نبرده و عبارتها را برای خواننده در درون متن یا پاورقی تعریف نکرده است، ولی نکته مثبت ترجمه او کاربرد اندک ترجمه تحت اللفظی و حذف و به کارنبردن مؤلفه افزوده سازی است.
القومیه فی أشعار محمد الفیتوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال چهارم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۱۵
97 - 114
حوزههای تخصصی:
الفیتوری شاعر کبیر من إفریقیا دخل آفاقا لم یسبقه إلیها شاعر منشدا الثوره ممجدا روح إفریقیا و البطولات العربیه. فهو أنشد قصائد فی لبنان، فلسطین، والعراق یدعو الشعوب إلی الحریه و رفع الذل و الإستبعاد و یری فی المستقبل أن ینهض الشرق من غفلتهم لیسمع فی کل مکان نداء الحریه و الإستقلال و یرید منهم أن یتحرروا من الاستعمار الذی آلمهم و أحزنوهم بما أنهم أحیاء یستحقون الحیاه الحره؛ فعلیهم أن یبذلوا دماءهم فی سبیل حریه وطنهم . فالفیتوری رافض لهذا الواقع العربی المتردی و لکن رفضه لیس ذلک الرفض الهدام الذی یرید أن یهدم کل شی"دون أن یبنی شیئا"، إن رفضه رفض بناء یبغی من ورائه النهوض بالأمه العربیه و دفعها نحو الرقی و الحضاره و یبقی و هو یحمل هم الشعر و هم أمته العربیه. یستخدم الشاعرلغه الرمز و الکنایه فی قومیاته کما أن مسحه من الألم و التشاؤم سیطر علیها، و یشیر إلی عده القضایا السیاسیه الهامه خلال قومیاته.
مقارنه آراء حسن وحید دستگردی و ید الله رؤیایی حول عناصر الشعر المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
81 - 100
حوزههای تخصصی:
کانت هناک مواجهه بین النظره التقلیدیه والحدیثه فی مجال الشعر بشکل أکثر وضوحاً من ذی قبل. سنتطرق فی هذا المقال إلی مقارنه آراء حسن وحید دستگردی (1879-1942م) کناقد للشعر التقلیدی و ید الله رؤیایی (1932م) بصفته مؤیداً للحداثه فی الشعر الفارسی، فی مجال الشعر. باستخدام المنهج الاستقرائی، یتطرق المقال الحالی لدراسه مقالات وحید دستگردی فی مجله أرمغان ومقابلات ورسائل ومقالات ید الله رؤیایی . تظهر نتائج البحث أن وحید دستگردی ، من خلال التمسک بالتقالید، یری بأن الشعر هو وسیله لنقل المفاهیم الأخلاقیه والعرفانیه الرفیعه، وهو شاعر مفکر ذو قریحه إلهیه یستخدم عناصر الشعر للتعبیر عن المفاهیم الأخلاقیه العالیه والعرفانیه. بینما یؤکد ید الله رؤیایی علی الاستخدام الذکی للصوره واللغه والانسجام بین جمیع العناصر وانسجامها فی الشکل. الشکل فی وجهه نظره عباره عن تصمیم یوحد العناصر الأخری. بالنسبه لوحید دستگردی ، من المهم الاستمتاع بالوزن والقافیه، ولکن الأمر لیس کذلک بالنسبه لرؤیایی . وتعتبر کل منهما القصیده فناً لغویاً.
دراسه مقارنه لشعر محمد حسین شهریار ونازک الملائکه من منظور النقد الاجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
51 - 72
حوزههای تخصصی:
إن شهریار و نازک الملائکه یعتبران کشاعرین رائدین فی الأدبین الفارسی والعربی المعاصرین. هناک قواسم مشترکه بین آراءهما. حصلت هذه الأخیره علی حب حقیقی بعد الخیبه فی العلاقات الغرامیه والإصابه بالحیره والحزن حتی وصلت إلی إنشاد الشعر الغرامی بمراتبه العلیا. قد ظهر روح مکافحه الظلم وحب الإنسان والعداله وبیان الآلام الاجتماعیه فی أشعارهما. هذان الشاعران یعدّان الآلام الاجتماعیه المصابه بها بلادهما مصوّرین شعورهما بالمسؤولیه إزاء الوطن. لا شک أنه کان لشهریار ما کان لنازک من لغه نافذه سلسه فی کتابه قصص الحیاه الدراماتیه إلی حد لانکاد نراه بین الشعراء المعاصرین. فالأشعار الاجتماعیه والسیاسیه لشهریار وغزله الغرامی وأشعاره الترکیه خاصه تلقی الضوء علی حنینه إلی أیامه الطفولیه، الأمر الذی یعجب به سائر الشعراء فی الأدبین الترکی والفارسی والأدب العالمی. تهدف المقاله معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی إلی التعریف بالخلود وجذبه الأشعار الاجتماعیه والعرفانیه لهذین الشاعرین کی تکشف عن سر تأثیر ذوی المعرفه والرأی فی تطور مضامین کالعداله وکفاح الظلم والفقر والعلاقات الغرامیه.
تحلیل وبررسی روایت در «داستان جامع مصیبت نامه عطار با تاکید بر طرح وپیرنگ، راوی» با رویکردی به نظریه «چندآوایی یا پولیفونی» باختین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
چندآوایی به معنی تعددآهنگ و صداست و به گفتمانی اطلاق می شود که در آن چندین آوا هم زمان به صدا درمی آید. همانند نوای موسیقی که هرچند از ملودی های گوناگون ساخته شده اند، اما این ملودی ها در یک زمان نواخته می شوند تا آوا و نغمه نهایی خلق شود. منطق مکالمه ومفهوم گفتگو گوهرو اصل اندیشه باختین در زمینه «انسان شناسی فلسفی» است. مسأله و هدف اصلی در این مقاله، بررسی و واکاوی گفتگو و منطق مکالمه با تاکید بر« طرح و پیرنگ»، «راوی، شخصیت »در روایت جامع مصیبت نامه و مراتبی است که سالک فکرت با آن ها روبه رو می شود. سمفونی و منطق گفتگویی عطاردر چهل مقام نمود پیدا می کند. منطق مکالمه در روایت جامع، تلاشی است برای دانایی افراد ، نه فقط از طریق هم سخنی با دیگران، بلکه حضور هم دلانه آنان با خود و دیگران شکل می گیرد. دیدگاه و تفکر شخصیت ها که ممکن است به ایدئولوژی های متضادی تعلق داشته باشد، با دیدگاه نویسنده در یک سطح قرار گرفته و همه از اهمیت یکسانی برخوردار می شوند. در سمفونی آوایی عطار، بازیگران از هر صنف و طبقه و مقامی انتخاب شده ،تابتوانند ساز هم نوایی خود را بنوازند و در نهایت، این آواها منجر به آگاهی و درک بهتری از نغمه هستی و رسیدن به مقام قرب الهی می شود.روایت جامع به وضوح توانسته مفهوم چندآوایی یا پولیفونی را به نمایش بگذارد.
تبیین اصطلاحات خویشاوندی کردی سنندج از منظر رده شناسی صرفی و صرف زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اصطلاحات خویشاوندی در گونه زبانی کردی سنندج از منظر رده شناسی صرفی و صرف زیست محیطی صورت گرفت. داده های این پژوهش، تمامیِ اصطلاحات خویشاوندی در این گونه زبانی اند. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و نیز میدانی از طریق مصاحبه با گویشوران است و روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. بررسی های ساختاری که از دیدگاه رده شناسی صرفی صورت گرفت، حاکی از آن است که %57 این اصطلاحات در طبقه پیوندی و %43 در رده گسسته قرار می گیرند. همچنین، اصطلاحاتِ دارای ساخت ملکی %47.69 از کل اصطلاحات را به خود اختصاص داده اند که همگی راهبرد ملکی هم نهی را نشان می دهند و در این میان، برخی چینش مالک–مملوک و برخی چینش مملوک–مالک را دارا هستند. اما دیگر راهبردهای ملکی ساده یا غیرساده اعم ازحالت نما یا حرف اضافه و غیره در اصطلاحات فوق مشاهده نمی شود. نتایج بررسی ها از لحاظ صرف زیست محیطی نشان می دهد که عوامل جغرافیایی (مناطق مختلف شهر)، عوامل فرهنگی و عوامل جامعه شناختیِ محیط بویژه جنسیت، معیارهای قومی و نسبی/سببی بودن بر اصطلاحات خویشاوندی این زیست بوم اثرگذار هستند. طبق این رویکرد اقلیم می تواند مهم ترین دلیل وجود تنوع و تفاوت های موجود در اصطلاحات خویشاوندی در این پیکره زبانی باشد.
پوشیده گویی هنری در شعر مفتون امینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
لازمه هنر زیبایی است و با اعتقاد به اینکه شعر هم از اقسام هنر به شمار می رود، به زیبایی نیازمند است. عناصر و عوامل زیبایی شعر متعدد هستند و هر شاعری در هر دوره ای می کوشد تا شعرش آراسته به این عناصر باشد. موضوع اصلی این پژوهش بررسی علم بیان در شعر مفتون امینی است که به روش توصیفی- تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای انجام شده است. در این مقاله با پرداختن به مؤلفه های تصویرسازِ ابهام، کنایه، تشخیص، استعاره، حس آمیزی، متناقض نما و تشبیه، تصاویر زیبای شعر مفتون تشریح شده است. وی با به کارگیری تمام شگردهای عناصر خیال انگیز و با نگرشی نوین، شعر خود را از تصاویر تکراری شعر سنتی رها کرده و با استفاده از صنایع بدیعی، موفق به خلق تصاویر بدیع و خلاقانه شده است. در مجموعه های «انارستان» و «فصل پنهان» زبان شاعر به سوی ابهام شاعرانه، ایهام و ایجاز حرکت می کند. مفتون تصاویر شعری و هنجارگریزی ها را برای تشخص بخشیدن به زبان شعرش به کار می گیرد تا سروده هایش را در هاله ای از ابهام بپیچد و ذهن مخاطب را برای درک آن به تکاپو وادارد. بدین ترتیب با شرکت دادن خواننده در اثر، برای وی جایگاهی خاص قائل می شود تا معنی متفاوتی در شعر بیابد.
بررسی رمانِ دایی جان ناپلئون از منظرِ عناصر و مضامین گروتسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
181 - 198
حوزههای تخصصی:
گروتسک شبه گونه ای است که نویسنده یا گوینده ی آن، ناهنجاری های فردی و اجتماعی را با اغراقی نا خوشایند و هم زمان انزجار آمیز و خنده دار به سخره می گیرد. عناصرگروتسک در یک اثر ادبی و هنری فضایی دوگانه ایجاد می کند و ساختاری می آفریند که ترکیبی از افکار متضاد را در خود نهفته دارد؛ گروتسک در آن واحد هم مجذوب می کند و هم می رماند، هم می خنداند و هم می هراساند. گروتسک معمولاً سیمای انسان و هرآنچه را دستمایه قرارداده است، به شکلی مبالغه آمیز و دست کاری شده نشان می دهد و با ساختار های منظم و منطقی همچون توالی زمان و روابط علی و معلولی چنان رفتار می کند که انگار وقوع آن ها به نحوِ دیگری هم امکان پذیراست. رمان دایی جان ناپلئون نوشته ی ایرج پزشکزاد، از جمله آثار داستانی است که در آن از عناصر و فضاهای گروتسکی برای نقد برخی پندارها و رفتارهای جامعه ی ایرانی به خوبی بهره برداری شده است. در این رمان، 136 عنصر گروتسکی وجود دارد که از این میان، عنصر « نا بهنجاری» دارای فراوانی بیشتری است و نوع این نابهنجاری هم عمدتاً پنداری و رفتاری است؛ همچنین در عنصر گروتسکی«وحشت و کمیک»- که در این رمان پس از نابهنجاری دارای بسامد است- سویه ی کمیک و خنده آوری بر سویه ی وحشت و هراسناکی آن فزونی دارد.
بررسی یک واژه از تفسیر ابوالفتوح رازی ذیل آیات 27 تا 31 سوره ی مبارکه مائده: تَبَه، تیه، بُتِّه، تیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر قرآن شیخ ابوالفتوح رازی یکی از کهن ترین تفاسیر فارسی شیعی کلام الله مجید است. آشنایی عمیق مؤلف کتاب با زبان های عربی و فارسی توأم با دقت وی در گزینش برابرنهادهای فارسی باعث شده است که این کتاب علاوه بر ارزش های کلامی و روایی، از جایگاه ادبی ویژه ای نیز برخوردار باشد. این اثر از زمان تألیف، بارها نسخه برداری، تصحیح و چاپ شده است. در مقاله حاضر معنای یک واژه از این تفسیر، ذیل آیات 27 تا 31 سوره مبارکه مائده بررسی و درباره آن بحث شده است. برای بررسی دقیق واژه مورد نظر، ابتدا چهار نسخه خطی و چهار نسخه چاپی تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی مورد مقابله قرار گرفتند. نتیجه حاصل از بررسی ها نشان دهنده آن بود که لغت صحیح مورد استفاد ه شیخ، واژه فارسی تیه است. روش تحقیق در این پژوهش تطبیقی- تحلیلی بوده و گردآوری داده ها به شیوه جستجوی کتابخانه ای انجام گرفته است.
A Thematic-Narrative Comparison Between Ferdowsi’s Shahnameh and Niebelungenlied(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
65 - 72
حوزههای تخصصی:
Epics recount the first human experiences and knowledge in a narrative often in a symbolic way. Therefore, they are especially important from different literary, mythology, and anthropology aspects. Ferdowsi’s Shahnameh is the most important Iranian epic, and Niebelungenlied (Song of Nibelungen) is the best epic of the Germans. Shahnameh belongs to New Persian and Niebelungenlied dates back to the Middle German eras. It seems that among the famous epics of the world, these two epics are less compared with each other. Great epic works, due to their origin in various natural, geographical, historical, and cultural contexts, have their own unique narration and special characteristics, along with significant commonalities. This research first narrates a brief summary of the story of both works, although in the case of Shahnameh, due to its huge volume, it is limited to a brief outline. Then, it compares common motifs and themes, and then discusses topics and stories with closer and more similarities, which is caused by similarities in the structure of their narrations. The thematic classification of the most important topics in this research includes the amazing characteristics of the hero, heroic tests, climatic (geographical) setting of the story, hero and anti-hero, dream and dream interpretation, treasure hunting, invulnerability, battle with the dragon, the trinity of power in three lands, the tragic disclosure of secrets, death of a hero, vengeful woman, and the marriage of the hero in a foreign land.
واکاوی «تقابل»، در «عدم قطعیت» معنای پست مدرنی «من و انکار شراب این چه حکایت باشد؟!» از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
87 - 122
حوزههای تخصصی:
شعر یا غزل پست مدرن از جمله سبک های شعری معاصر است که در آن، شاعر به کمک شگردهای ادبی و بلاغی گوناگون، با محتوامحوری، به بیان چندگونه و چندگانه معانی شعر می پردازد و خواننده را با خود هم قدم می سازد و در عوالم مبهم متناقض و متضاد رها می کند، به گونه ای که مخاطب با معانی متکثر مواجه می شود و در چنین دنیایی، سرگردان می ماند. از آنجا که «تقابل» ها پایه و اساس ساختار ذهنی انسان را تشکیل می دهند، بررسی «تقابل»ها و شکستن آن ها می تواند به عنوان یکی از راهکارهای شناخت بهتر هر اثر ادبی باشد. در دیوان حافظ شیرازی نیز این تقابل ها نقش مهمی ایفا می کنند. بررسی این تقابل های دوگانه و ساختارشکنی آنها به نوعی، با شیوه پسامدرنی شعر و غزل می تواند در پیوند باشد. به سخنی دیگر، این تقابل ها شعر را به سوی معانی متفاوت و گوناگونی هدایت می کنند. ساختار تقابل های دوگانه در دیوان حافظ، علاوه بر تضاد ساختاری و درونی خود، به پیدایش شگردهای بلاغی و ادبی خاصی منجر می شود که این شگردها به نوبه خود، زمینه ساز عدم قطعیت معنای پست مدرنی در غزل حافظ می شوند. پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر، در پی آن است که این تقابل های دوگانه در غزل مذکور در عنوان، چه شگردهایی را به دنبال خود برای معنازایی و تکثر معنا -و در نتیجه، عدم قطعیت معنا- در پی دارد و به این نتیجه دست یافته که اولاً تناقض، ابهام، ایهام و طنز از جمله کارکردهای پی آیندی تقابل های دوگانه هستند و ثانیاً همه این موارد به تنهایی یا به صورت متداخل، باعث می شوند غزل حافظ نیز به غزل پست مدرن نزدیک شود.