فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶٬۷۰۱ تا ۴۶٬۷۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
توصیف و تحلیل شبکه آموزشی شاد از منظر زبان شناسی
حوزههای تخصصی:
با گسترش ویروس کرونا در تمام نقاط کشور و اجتناب از تجمع افراد در مکان های شلوغ، مدارس به عنوان اولین مکان ها پیشگام این امر شدند که از تجمع افراد جلوگیری کنند. آموزش از راه دور در فضای مجازی توسط معلمان و با هماهنگی مدارس، دانش آموزان را از حضور فیزیکی در مدارس بی نیاز کرد. وزارت آموزش و پرورش نوعی سیستم آموزشی را برای دانش آموزان طراحی کرد. این سیستم «شاد» نام دارد که مخفف «شبکه آموزشی دانش آموز» است و یک نرم افزار کاربردی می باشد. این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های توصیفی است که به روش کیفی به تحلیل داده ها می پردازد و ضمن آسیب شناسی آن، راهکارهای مناسب برای ارتقاء کیفیت آموزشی این شبکه ارائه می دهد. هدف از این پژوهش، تحلیل شبکه آموزشی شاد از منظر اصول زبان شناختی و ارائه راهکارهای مناسب برای ارتقاء کیفیت آموزشی این شبکه است. در این پژوهش تعداد 100 جمله از سه مقطع ابتدایی، دوره اول و دوره دوم متوسطه براساس چارچوب نظری الگوهای غیرمعیار زبانی ذوالفقاری (1385) در سه حوزه فنی، زبانی و بلاغی بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که بیشترین الگوهای غیرمعیار در حوزه فنی مربوط به املای نادرست به میزان (30%)، در حوزه زبانی مربوط به اسم به صورت استفاده بسیار زیاد از واژه های قرضی به میزان (20 %) و مربوط به فعل در شکل ناهماهنگی نهاد و فعل به میزان (15%) و در حوزه بلاغی مربوط به جابه جایی ارکان جمله به مقدار (19%) است. این نتایج نشان می دهد که خطاها به دلیل بی اطلاعی دانش آموزان نسبت به زبان فارسی و نقص سخت افزاری یا لغزش و خطای دست یا انگشت رخ می دهد.
آسیب شناسی روایت ذهنی در دو داستان آل احمد (مورد مطالعاتی: «بچّه مردم» و «شوهر آمریکایی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۷۶
63 - 90
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تحلیل روایت ذهنی در دو داستان کوتاه «بچه مردم» و «شوهر آمریکایی» از جلال آل احمد است. در بخش نخست، به طرح مباحثی نظری درباره روایت ذهنی و شرایط تحقّق آن پرداخته ایم تا نشان دهیم این گونه روایت، به صورت توأمان در صورت و محتوا، یا در نظام زیبایی شناسی و معرفت شناسی است که محقّق می شود. نویسنده آگاه برای خلق روایت ذهنی والا، «زبان» روایت و پنج مؤلّفه«زمان»، «مکان»، «پیرنگ»، «صدای راوی» و «شخصیت» را در ساخت و پرداختی مدرنیستی و ذهنی عرضه می کند و کیفیت پردازش این مؤلّفه ها است که لایه های متکثّر معنایی و معرفتی را تولید می کند و دوری از جزمیت های پیشامدرن را رقم می زند. آل احمد از جمله نخستین نویسندگان ایرانی بود که کوشید روایت ذهنی را در داستان فارسی محقّق کند و در برخی از آثارش به این نوع روایت روی آورد. در پژوهش حاضر، با توجّه به چارچوب نظری فوق، نخستین و آخرین تلاش آل احمد را در این حوزه، در داستان های بچه مردم(1327) و شوهر آمریکایی(1350)، بررسی و تحلیل کرده ایم تا میزان توفیق او را در عرضه زیبایی شناسی نوین روایت ذهنی نشان دهیم و نیز میزان سازگاری مبانی اندیشه او را با معرفت شناسی این گونه روایت معلوم کنیم.
بازی های هنری با نام واژه ها؛ تأملی در یکی از ویژگی های سبکی نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴۰
241-265
حوزههای تخصصی:
بازی های هنری با واژه ها یکی از نقاط ثقل جمال شناسی شعر نظامی است. بخش چشمگیری از این بازی های هنری در خمسه با نام شخصیت های داستانی صورت گرفته است. نظامی با چهل ویک نام واژه در مجموع حدود چهار صد بار، بازی هنری ترتیب داده است. بیشترین تعداد بازی ها با نام های شیرین، شکر، ماهان، شبدیز، گور (بهرام) و لیلی انجام شده است. ایهام تناسب، جناس تام، جناس زائد، تکرار، ایهام، جناس اشتقاق و شبه اشتقاق، جناس لاحق و جناس اختلاف در مصوت بلند (به ترتیب از بیشترین به کمترین) آرایه های ادبی ای هستند که نظامی با بهره گیری از آنها بازی هایی هنری با نام واژه ها راه انداخته است. این تحقیق که به روش تحلیل محتوا صورت گرفته است می کوشد تا ظرافت های رفتار نظامی را با نام واژه ها بررسی نماید و از این طریق، جلوه ای از هنر و توانایی های او را آشکار سازد. نظامی علاوه بر آفرینش زیبایی های شاعرانه، اهداف دیگری را نیز از بازی های هنری با نام واژه شخصیت های داستانی دنبال می کند. تقویت فضای داستانی و نقب زدن به درون شخصیت ها و جلب توجه مخاطب به رفتار آنها برخی از مقاصدی است که نظامی در این هنرنمایی ها بدان ها می اندیشیده است. هر چند ظاهر امر چنین نشان می دهد که شاعر در بسیاری از موارد، آگاهانه با نام واژه ها بازی کرده است اما گاه این شگرد، چنان طبیعی و خوش افتاده است که خواننده بدون تأمل مضاعف به آن پی نمی بَرَد. بسامد بالای بازی های شاعرانه با نام واژه ها، یکی از ویژگی های برجسته سبکی را در داستان سرایی نظامی رقم زده است.
بررسی استراتژی های به کار گرفته شده در دوبله عربی تابوهای سریال مختارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در همه زبان های دنیا، واژگان و تعابیر دال بر مفهوم ناخوشایند و غیرمؤدبانه وجود دارد که در اصطلاح به آن ها «تابوهای زبانی» یا «دش واژه ها» گفته می شود که عموماً از کاربست آشکار و مستقیم آن خودداری می شود. بررسی سریال مختارنامه، نشانگر کاربرد تعداد قابل توجهی از این تابوها است. در پرتو این مسأله آنچه برای نویسندگان این مقاله مهم بوده، آن است که در گام نخست به شناسایی و استخراج تعابیر موردنظر در سریال یادشده بپردازند و در گام بعدی با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی از شگردهای به کارگرفته شده در ترجمه این دست تعابیر به زبان عربی پرده بردارد و با نقد و بررسی برابر تابوهای فارسی در دوبله عربی سریال به ارزیابی نقاط قوت و ضعف ترجمه بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که ترجمه تابوهای به کار رفته در سریال مورد مطالعه با مهم ترین استراتژی های زبانی در ساخت حسن تعبیر از جمله استلزام معنایی، گسترش معنایی، مجاز، حذف، کم گفت، مضاعف سازی، تضاد یا تناقض و ترجمه تحت اللفظی یا معنایی، قابل تعریف، قالب بندی و بازشناسایی هستند. همچنین بهره گیری از شیوه کم گفت و تضاد به ترتیب، پربسامدترین و کم بسامدترین استراتژی در ترجمه سریال مورد مطالعه بوده است.
خوانش واپس نگر «قصه ی شهر سنگستانِ» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
257 - 284
حوزههای تخصصی:
خوانش واپس نگر «قصه ی شهر سنگستانِ» اخوان ثالث فرشته محجوب * چکیده «قصه ی شهر سنگستان» اخوان ثالث به دلیل ماهیت سیاسی اجتماعی و نیز ظرفیت های خاص و ساختار دیالکتیکی از برجسته ترین نمونه های شعر معاصر است. مقاله ی حاضر نخست به تبیین مبانی نظری نقد نشانه شناسی ریفاتر پرداخته و سپس بر مبنای آن و به شیوه ی توصیفی تحلیلی شعر مذکور را ازمنظر خوانش «اکتشافی» و سپس «واپس نگر» بررسی کرده است. حاصل این قیاس مبین آن است که «قصه ی شهر سنگستان» محصول بسط خاستگاه «یأس و ناامیدی» است که دلالتمندی شعر به آن وابسته است. این خاستگاه ازطریق فرایندهایی همچون انباشت، تعین چندعاملی، تبدل و منظومه های توصیفی گسترش یافته است. مؤلفه های مذکور شعر را از سطح محاکات فراتر برده، آن را به منظومه ای دلالتمند و واحد مبدل و با نشانه شناسی نظام مند تحلیل پذیرکرده است. بدین ترتیب می توان دریافت اخوان در فرایند «انباشت»، در زنجیره ی دوم یعنی «یأس و اندوه» که بنای اصلی مبحث است، به منظور حقیقت نمایی بیشتر واژگانی عینی تر را برگزیده است. در «منظومه های توصیفی» منظومه ی کلان «شاهزاده» به دلیل داشتن اقمار فلکیِ بیشتر، در رأس دو منظومه ی خُرد دیگر قرار می گیرد. این امر مؤید آن است که شعر، گرد محور این شخصیت و اموری که بر آن مترتب است، می چرخد. به مدد فرایند «بسط» نیز موضوعی انتزاعی (ناامیدی) را به سه ایماژ متعین تبدیل کرده که هریک بر دیگری صحه می گذارد و آن را تشدید می کند. واژه های کلیدی: خوانش واپس نگر، ریفاتر، قصه ی شهر سنگستان، نشانه شناسی. * استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران f.mahjoub2022@pnu.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 2/5/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 19/8/1400
تأمّلی بر تعالیم اخلاقی شعر سنایی
حوزههای تخصصی:
سنایی شاعر بزرگ و پرمایه ادب پارسی از جمله شاعران برجسته ای است که آثارش از جهات کمیت و کیفیت در خور توجه و بررسی است. از میان آثار این سخنور کم نظیر، دیوان اشعار گران سنگ وی از ظرافت ها و لطایف خاص برخوردار است که از جهت ادبی و فکری و زبانی و تنوع مضامین مختلف جایگاه ویژه و استواری دارد. ترویج آموزه های زهد و عرفان نیز از مهم ترین محورهای موضوعی در قصاید سنایی است. نکوهش دنیا، مرگ اندیشی، توصیه به گسستن از آرزوهای بی حد و حصر، ترویج قناعت پیشگی و مناعت طلبی، کوشش برای به جوشش در آوردن گوهر حقیقی آدمی، از مضامین رایج اشعار اوست.
مراعات النظیر و بازتعریف آن (با رویکرد زبانشناسی نظام مند نقشگرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فنون بلاغی از آغاز بررسی های ادبی، یکی از ابزارهای سنجش عیار ادبی متن به شمار می آمده است. هرچند کار این صنایع زیبایی شناختی به مقتضای حال مخاطب تعریف شده، اما به دلیل نگاه خالی از تبیین مبانی دقیق و هدفمند «زیبایی شناسی»، صنایع بسیاری بدون ارزش واقعی ادبی برای اثبات زیبایی اثر در ردیف صنایع ادبی قرار داده شد. در پژوهش پیش رو تلاش شده با واکاوی مراعات النظیر در مقام یکی از اصلی ترین صنایع بدیعی و صنایع دیگری که ذیل آن می گنجند، به آسیب شناسی تعاریف و نامگذاری های مختلف آن پرداخته شود. در تعیین وظایف آن افزون بر بدیع سنتی، به علوم ادبی جدید مانند نقد و سبک شناسی توجه شده است. با طرح این سؤال که چه آرایه هایی در تعریف و نقش ادبی با آن اختلاط یافته؟ نسبت میان بازتعریف این صنعت و علوم جدید مانند زبانشناسی چیست و چگونه می توان از این طریق وظایف تازه ای برای بهبود کارکرد آن قائل شد؟ از همین روی تعاریف مراعات النظیر از آغاز بررسی و آسیب شناسی شد. سپس صنایع مشترک با آن در کارکرد و تعریف، شناخته شد. همچنین اصطلاح باهمایی به عنوان پیشنهادی برای تکمیل معنی، تقسیم بندی ها و وظایف مراعات النظیر ارزیابی شد.
سنتی باستانی در نظام خانقاه (ریشه یابی قاعده «لا سلام علی الأکل»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوف مجموعه ای از اصول عقیدتی و آداب ظاهری است. بی شک هر دوی این ساحت ها با آیین هایی خارج از مرزهای تصوف در ارتباط بوده و از آنها تأثیر پذیرفته است؛ برای مثال، بسیاری از آداب ظاهری تصوف از آیین فتوت متأثر است. در این پژوهش به یکی از آداب ظاهری و رسوم خانقاهی پرداخته می شود که احتمالاً با آیین فتوت از مجموعه آداب ایران باستان به مجموعه آداب تصوف اسلامی وارد و در مراحل بعدی، حتی حدیث نبوی تصور شده است. براساس این سنت کهن، فرد از سخن گفتن در زمان غذاخوردن منع می شود. گرچه برخی از محققین ابوسعید ابوالخیر را مبدع احتمالی این سنت برشمرده اند، چنین سنتی در اساطیر و آموزه های مزدیسنایی، آداب ملوک ساسانی و آیین فتوت سابقه داشته است و به نظر می رسد پس از ظهور اسلام، با آیین فتوت به نظام خانقاه راه یافته است. با بررسی منابع زردشتی، فتوت نامه ها، متون صوفیه و غیره می توان سیر انتقال این سنت را از آداب ایران باستان به تصوف اسلامی پیگیری کرد. ریشه یابی چنین سنت هایی در میان آیین های دیگر، ما را در ترسیم تصویری روشن تر از شیوه شکل گیری نظام خانقاه یاری می کند.
سبک شناسی ساختاری دو اثر طالبوف (احمد – مسالک المحسنین)
حوزههای تخصصی:
سیر توجه به موضوع ها و مناسبت های شاد و غم انگیز، در سرودن قصاید فارسی تا آغاز قرن هفتم (بیست قصیده سرای شاخص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
214 - 242
حوزههای تخصصی:
قصیده یکی از قالب های اصلی شعر فارسی است که در سده های چهارم تا آغاز قرن هفتم، در انعکاس مفاهیم فرهنگی و اجتماعی جامعه ی ایرانی نمودی موثر داشته است. در این مقاله با روش تحلیل محتوا، پس از مطالعه ی بیش از 3200 قصیده از بیست شاعر، اشعاری که در مناسبت ها یا رویدادهای شاد و غمگنانه سروده شده اند، استخراج و سیر توجه شاعران به این مناسبت ها در دوره های مختلف و در پیوند با دربارها تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد، در شعر سده های چهارم و پنجم، توجه به وصف بهار، توصیف بزم ها و بیش از همه، اصرار بر انعکاس جشن های مهرگان و سده، فضایی شاد به اغلب دیوان ها بخشیده؛ اما در سده های بعد، از توجه به جشن های ایرانی کاسته شده و اغلب شاعران مناطق مرکزی ایران بر وصف اعیاد عربی چون: عید فطر و عید قربان، در اشعار خود اصرار ورزیده اند. همچنین در فاصله ی این چند سده، شادی ادب دربار که برآمده از توجه به فتح ها، تبریک مناصب و اعیاد و جشن ها و دیگر رویدادهای شادی آور مربوط به ممدوح است، جای خود را به اندوه شخصی یا اجتماعی شاعران داده که اغلب یادآور مرگ عزیزان، فقر، جنگ ها و اختلافات، شکایت ها، حبس ها و قحطی های زمان آنان است. همچنین از این زاویه، شاعران متصل به دربارهای غزنویان و سلجوقیانِ اول، شادمان تر از شاعران دیگر دربارها یا شاعران مذهبی بوده اند. واژه های کلیدی:
زبان و ادبیات فارسی در قزاقستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی و چرایی اتخاذ نظام های ترتیب و تدوین دیوان های شعرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمع آوری و تدوین دیوان های شاعران در سده های پیشین به چند روش صورت می گرفت. گاه شاعر در طول حیات خود و به مرور زمان شعرش را در دفتر می نوشت و بعد از مرگ، آن دفتر به همان شکل باقی می ماند.گاه شاعر، خود دست به کار جمع آوری دیوان شعرش می شد و آن را بر اساس سلیقه خود مرتب می کرد. گاه دوستان و هواداران او دیوان شعرش را بعد از مرگ وی جمع و مرتب می کردند و گاه در قرون بعد دیوان شعر او از سوی یک کاتب و بر اساس ذوق او تنظیم می شد. در هرکدام از این روش ها ترتیب اشعار (خصوصاً غزل ها) به نحوی خاص بوده است. در این پژوهش قصد داریم به شیوه های ترتیب اشعار در دیوان های شاعران بپردازیم و ببینیم کدام شیوه منطقی تر، و محاسن و معایب هر شیوه چه بوده است. نتیجه ای که از این جستار حاصل شد نشان می دهد که تا پیش از سده هشتم هجری عمدتاً ترتیب و تبویب دیوان های شعری بر مبنای درون مایه اشعار بوده است. از سده هشتم به بعد رویکردهای صورت گرایانه تقویت شد و ترتیب دیوان ها بر مبنای نظام های گوناگونی از جمله نظام الفبایی، نظام های بدیعی و تفننی متداول شد. از عصر مشروطه به این سو نظام تاریخ محور نیز افزوده شد که امروزه دفاتر شعری نوگرا را بر اساس آن تنظیم و تدوین می کنند. تغییر نگرش مخاطبان به شعر، فروانی دیوان ها و افزایش تعداد شاعران در طول زمان به دگرگونی و تنوع این نظام ها پیوند مستقیم دارد که در این مقاله به چرایی و چگونگی آنها توجه شده است.
امید و نا امیدی در اشعار فاضل نظری
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
159 - 171
حوزههای تخصصی:
فاضل نظری یکی از شاعران جوان معاصر است که به دلیل برخورداری از ذوق شاعری، مطالعات ادبی و خلاقیت های زبانی و مضمونی اشعارش با استقبال نسبتاً خوب مخاطبان روبرو شده است. شعر وی، اگرچه مقیدّ به قواعد ساختاری و انضباط سنّتی است، لیکن از حس زبانی و مضمون تر و ادامه گذشته است. در شعرش سنّتش نیز در وزن و قافیه دیده نمی شود امّا او در خلق مضامین نو و تصاویر بکر در ساختار کهن بسیار توانا است. تاکنون از این شاعر، پنج مجموعه شعر «گریه های امپراتور»، « اقلیت»، «آن ها»، «ضد»، «کتاب و اکنون»، به همت انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده که هر کدام از این مجموعه ها به دلیل استقبال فراوان تا سی نوبت، تجدید چاپ شده اند. اینک پنج اثر فاضل نظری که بنیاد این مقاله بر امید و ناامیدی در این آثار نهادشده است به اجمال معرفی می شود و بعد از معرفی آنها به بررسی امید و ناامیدی در شعرهای این مجموعه پرداخته می شود. شیوه ی این تحقیق براساس تحلیل محتوا و توصیف منطقی و عقلی با استفاده از متون مستند، در زمینه نقد ادبی و به صورت کتابخانه ای انجام شده است. بدین ترتیب که ابتدا تمام اشعار این شاعر به دقّت خوانده شده و سپس درون مایه های موجود در خصوص امید و ناامیدی در اشعار فاضل نظری استخراج و فیش برداری شده است. نتایج حاکی از آن است که فاضل نظری، عموماً غزل های خود را با امید و ناامیدی به پایان می برد و شعرهای او آکنده از آگاهی ها و خودآگاهی های زندگی انسانی است.
تحلیل مؤلفه های سوررئالیستی منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مکتب سوررئالیسم را واکنشی به نومیدی انسان معاصر از عقل گرایی و ماده گرایی محض عصر مدرن دانسته اند و گریز به جهان ناخودآگاه را، بهترین راه حل او در برابر رنج این سال ها به شمار می آورند. از سوی دیگر، عرفان اسلامی نیز نوعی مکتب فکری و معرفتی است که در مسیر کشف حقیقت، بیش از هر چیز بر ذوق و اشراق اعتماد می ورزد و ترسیم رابطه خالق و مخلوق را از رهگذر عبور از عین به ذهن و از جهان محسوس به ذهنیت مطلق ممکن می داند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کتاب منطق الطیر به عنوان یکی از نمایندگان این روش فکری، در خرده روایت هایش دارای نشانه ها و مؤلفه هایی از سوررئالیسم است که تأیید کننده پیوند و همبستگی دو مکتب فکری سوررئالیسم و عرفان، حداقل در ساختار صوری آن هاست، همچنین از مؤلفه هایی چون: لامکانی و لازمانی، عشق، آزادی، رؤیا و تخیل، امر شگفت و جادو، جنون و دیوانگی و ... می توان به عنوان دیگر نشانه های اشتراک ساختاری و معنایی این اثر عرفانی با آثار سوررئالیستی مدرن، یاد کرد.
گذر از پسا مدرنیسم به نئورئالیسم در رمان های «طوطی فلوبر» و «تنها داستان» جولین بارنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسامدرنیسم (Postmodernism) به مثابه سنت ادبی غالبا طی چند دهه میانی و پایانی قرن بیستم بر ابعاد مختلف ادبیات سایه افکند. در این میان برخی نویسندگان، و علی الخصوص نویسندگان معاصر انگلیسی، آن را مغایر و بیگانه با سبک ها و سنت های اصیل ادبی خویش یافتند. جولین بارنز (Julian Barnes)یکی از هنرمندانی است که زمانی خود نامی شناخته شده در ادبیات پسا مدرن بود. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و در خوانشی پسامارکسیستی رانسیری (Rancierean) گذر از پسامدرنیسم به نئومدرنیسم (Neomodernism) را در دو رمان «طوطی فلوبر» (Flaubert’s Parrot) (1984) و « تنها داستان» (The Only Story) (2018) مورد بررسی قرار دهد. فرضیه اصلی در این تحقیق این است که بارنز متاخر دینامیک سوژه-نویسنده را در حرکت ضد پسامدرنیستی خود نه فقط در دنیای درون داستانی، بلکه جهان پیرامون خود را به زیبایی و ظرافت دریافته و به قلم نگارش در آورده است. برای اثبات این فرضیه نویسندگان با اتکا به برخی از آراء کلیدی رانسیر هم چون سیاست ورزی زیبایی شناسی(Politics of Aesthetics) نظام های هنری (Regimes of Art)توزیع و بازتوزیع امر محسوس(Distribution and Redistribution of Sensible) بر آنند تا به شرح و تفسیر تلاش و بازگشت بارنز به سنت های بنیادگرایانه تر و انسانی تر در سبک نگارش و کارکرد زیبایی شناختی آن به بازخوانی و تحلیل رمان های ذکر شده بپردازند.
شرح حال و بررسی سبک شناختی غزلیّاتِ دیوانِ سلطان احمد اویس جلایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلطان احمد اُویس از سلاطین هنرمند و شاعر آل جلایر است که به سه زبان عربی، فارسی و ترکی شعر می سرود. متأسّفانه در داخل ایران نسخه ای از دیوان اشعار سلطان احمد جلایر وجود ندارد. امّا در خارج از ایران بنابر نوشته های کتب تاریخی، ادبی و هنری چنین برمی آید که دو نسخه از دیوان اشعار سلطان احمد جلایر موجود است. نسخه اوّل در کتابخانه ایاصوفیه ترکیه و نسخه دوم - که اساس کار در این پژوهش است - در نگارخانه فریر با شماره f 1932 نگهداری می شود و بیشتر اشعار آن شامل غزلیّات احمد بن اُویس است؛ سلطان احمد اگرچه در قالب های دیگر شعری طبع آزمایی کرده، شاعری غزل سرا بوده و تعداد غزل های او از سایر قالب ها بیشتر است. این شاعر 622 غزل دارد که مجموع ابیات آن به 4385 بیت می رسد. وی غزل را به شیوه شاعران قرن هشتم سروده که از لحاظ وزن و مضمون، متنوّع و درون مایه آن عشق و عرفان است. وی در غزل های خود مضامین متنوّعی از جمله: مضامین عارفانه، عاشقانه، انتقادی و ... را به کار گرفته؛ امّا نکته قابل توجّه این است که در غزلیّات عرفانی همانند اکثر عارفان به اصول و اندیشه هایی معتقد است که بخشی از آن ها را در انعکاس واژگان صوفیانه او می بینیم.
دراسه قصه "الثلاثاء الرطیب" الغنائیه ل "بیجن نجدی" بناءً على نظریه إیلین بالدشویلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
59 - 78
حوزههای تخصصی:
یشمل المجال الواسع للأدب الخیالی نقاطاً وموضوعات تشمل مجموعه واسعه من العناصر والمواضیع المختلفه نظراً لعلاقاتها البلیغه والتلاحم فیما بینها. وفی غضون ذلک، تعدّ دراسه هذه القصص بناءً على أفکار المنظرین ورؤى أصحاب النظریات فی مجال الأدب الغنائی، خطوهً صلبه فی اتجاه نقد النصوص وتحلیلها من حیث اکتشاف العناصر الداخلیه للنص. إیلین بالدشویلر تعد إحدى المنظرین الذین قدّموا علاقات وأواصر متعدده فی القصص وذلک بالتأکید على المبادئ الخمسه فی کشف القصص الغنائیه، ومن هذا المنطلق اتخذ هذا البحث فی دراسه قصه "الثلاثاء الرطیب" لبیجن نجدی منهج المنظره بالدشویلر اعتماداً على نظریاتها. تشیر نتائج البحث فی هذا المجال إلى أن قصه الثلاثاء الرطیب، بما أنها تحظى بعناصر وموضوعات مناسبه، توفّر منصه مناسبه لنقد وتحلیل المبادئ الغنائیه. وهکذا، فإن سیر عملیه شرح هذه القصه بناءً على أفکار إیلین بالدشویلر، یمکن أن تبیّن للمرء الذاتیهَ العمیقه القائمه على المفارقه التاریخیه أو الزمنیه وملاحظه التقاء النزعات العاطفیه مع الرموز والتحدّیات الفکریه للشخصیات فی الصور الحالمه الخیالیه والعقلیه. ونهایه القصه مفتوحه والمؤلف لا یخبر القارئ بمصیر البطل النهائی لیجعل القارئ حراً فی اختیار المصیر.
تحلیل انتقادی جایگاه فعل در گفتمان قدرت در مدح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
65 - 95
حوزههای تخصصی:
شعر مدحی، آشکارترین نمونه شعر ایدئولوژیک ادبیات کلاسیک فارسی است که در اصلی ترین کارکرد خود، حافظ منافع حاکمیت است. شاعران مدیحه سرا، شعر را به ابزار زبانی تولید گفتمان قدرت تبدیل کرده اند. براین اساس، زبان در خدمت محتوا قرارگرفته و به عنوان ابزار برجسته سازی هدف های حاکمیت به کار رفته است. ایدئولوژی در تمام لایه های زبانی، بروز می یابد و بررسی هر یک از مقوله های زبانی در شناسایی سازوکارهای ایدئولوژیک متن میسر است. فعل به عنوان یکی از ارکان نحوی، عنصر بنیادین جمله است که در بررسی دستوری آن، مقوله های مختلفی مطرح است؛ مؤلفه هایی همچون زمان، شخص و شمار، وجه فعل، گذرایی و ناگذرایی، معلوم و مجهول بودن و اسنادی و کنشی بودن که در متن حاضر بررسی شده اند. در این پژوهش، چگونگی کاربرد آن ها در پیشبرد اهداف گفتمانی مدح مدنظر است. بدین منظور، نمونه ای شامل بیست قصیده منتخب از شش شاعر برجسته مدیحه سرا برگزیده و مؤلفه های مذکور با رویکرد جایگاه گفتمانی آن ها بررسی شد. طبقه بندی و تحلیل افعال با دلالت بر غلبه برخی ساخت ها بر دیگر ساخت های فعل، نشان دهنده همسویی زبان و قدرت است که مطابق اهداف ایدئولوژیک متن برای نمایش اقتدار ممدوح و اقناع مخاطب به کار رفته است. غلبه کاربرد ساخت معلوم، افعال ناگذر، افعال تام و تأکید بر ضمیر سوم شخص مفرد، از ساخت های نحوی در مدح است که بر مرکزیت ممدوح و کنشگری او تأکید می کند. همچنین، غلبه وجه اخباری و افعال مضارع بر قاطعیت گزاره های مربوط به ممدوح صحه می گذارد.
بلاغت واژگانی تناظر در ادبیات حقوقی فرانسه و ایران
حوزههای تخصصی:
اصطلاح « تناظر» در حقوق ایران ترجمه اصطلاح فرانسوی contradiction است . این اصطلاح در حقوق ایران با برگردان های مختلفی نظیر « ترافع» ، « تقابل» ، « تدافع» و...مواجه شده است و هر یک از حقوقدانان ایران با ذوق و سلیقه خود ترجمه ای را مطرح ساخته اند. اما برای تعیین ترجمه دقیق بهتر است ابتدا معنا و مفهوم این اصطلاح در حقوق فرانسه دقیقاً روشن شود و سپس معادل صحیح آن انتخاب گردد. در حقوق فرانسه، برابری اصحاب دعوا در برابر قاضی مستلزم این است که به هریک از اصحاب دعوا فرصت و امکان داده شود که نه تنها ادعاها، ادله و استدلالات خود را مطرح نماید ب لکه ادع اها، ادله و استدلالات رقیب را مورد م ناقشه ق رار دهد. با توجه به این مفهوم به نظر می رسد ترجمه « تناظر» بهترین ترجمه از اصل مذکور باشد. درعین حال در حقوق ایران، هیچ اصطلاحی جا نیافتاده است و قوانین نیز در هیچ ن صی، اصل مزبور را تحت عنوان یاد شده ی ا عنوانی مشابه، صریحاً ترجمه ننموده است؛ البته م قرراتی در جهت فراهم نمودن زمینه اجراء، لزوم احترام و ضمانت اجرای آن در قانون جدید آئین دادرسی مدنی، تدوین گردیده اس ت. لذا قانونگذار ایران می باید در مقام تدوین و اصلاح مقررات آئین دادرسی مدنی این اصل را واژه انگاری نموده و مبانی آن را مورد بررسی قرار دهد. در این مقاله ضمن بیان ترجمه های متعدد از این اصل ، سعی می شود بهترین ترجمه را انتخاب و معنای این اصل را توضیح دهیم.