مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
سیاست ورزی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است تا ایده اساسی امام خمینی در رابطه با لزوم ارتقای سطح اعتماد اجتماعی و مشارکت جویی، به مثابه رویکردی در سیاست ورزی در ایران مورد تامل قرار گیرد. از دید ایشان در صورت گسترش مشارکت آگاهانه و توام با اعتماد به نفس مردم، حقوق و تعهدات برابر و متقابل بین آحاد مردم و دستگاه حکومتی برقرار شده و روابط قدرت از شکل عمومی و یکسویه (از بالا به پایین) تبدیل به همکاری متقابل جامعه و نهاد سیاسی می گردد. به تبع این وضعیت شهروندان در قالب افراد برابر، با یکدیگر مرتبط می شوند. امام خمینی به نقد نظراتی می پردازد که توده را خیره سر و معجب دانسته و اعتقادی به سپردن کارها به بخش ها و انجمن های مردمی و غیر دولتی ندارند. اما صرفا به نظریه پردازی اکتفا نکرده و به عنوان رهبر سیاسی درگیر در امور، راهبردهای عملی ارایه داده و در تحقق آنها می کوشد. بدیهی است که ترسیم خطوط چنین جامعه ای با ویژگی مشارکت جویی به معنای نفی نهاد سیاسی، که یکی از نهادهای مهم در هر جامعه جهت نیل به اهداف سیاسی می باشد، نیست. بلکه توجه به این امر است که چنانچه کنش های سیاسی و اجتماعی معطوف به شبکه هایی با میزان (خود بودگی) بالا باشد، که در بین آنها اعتماد به توانمندی خود و دیگران وجود دارد، جامعه مدنی آسان تر به فرصت های متصور نایل میگردد، و حکومت نیز مسئولیت خود را در زمینه سازی برای شکل گیری این خواست انجام می دهد.
مؤلّفه های سیاست ورزی در سیره امام رضا(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال سوم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۲
7-34
حوزههای تخصصی:
اصل امامت یکی از اصیل ترین مبانی اعتقادی شیعه به شمار می آید و پایه اندیشه سیاسی شیعه را شکل می دهد. ازاین روست که راهبری جامعه بر اساس دیدگاه ها و نگرش های ائمّه معصومین (ع) برای وصول به سعادتمندی فرد و جامعه همواره در ادبیات اعتقادی شیعه مورد تأکید قرارگرفته است. در این میان استخراج مؤلّفه های سیاست ورزی از الزامات بنیادینی است که برای وصول به چنین سعادتمندی باید مدنظر قرار گیرد. مقاله حاضر می کوشد با جست وجو در سیره امام رضا (ع) ، مؤلّفه های سیاست ورزی ایشان را که برگرفته از مبانی وحیانی است و باید مبنایی برای تنظیم مناسبات سیاسی و اجتماعی یک جامعه اسلامی قرار گیرد، به روش توصیفی تحلیلی بررسی و تجزیه و تحلیل کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد سیاست ورزی در سیره امام رضا (ع) ذیلِ اصل امامت، در بردارنده اصولی نظیر نفی حاکمیت طاغوت و نهی همکاری با آن، تقیه، مصلحت، مبارزه منفی در کنار سایر ملاحظات عملی سیاسی است.
تأثیر شیوه های اِعمال قدرت شاهان صفوی بر واگرایی هویتی اقلیت ها در دوره دوم حکومت صفویه بر اساس گزارش سفرنامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفرنامه نویسان دوره دوم حکومت صفویه روایتی از وضع اقلیت های قومی-مذهبی به دست می دهند که از ورای آن، می توان مسئله هویت و نقش آن در واگرایی این اقلیت ها از بدنه حکومت صفویه را رصد کرد. در این روایت، هم آن دسته از نیروهای اقلیت که در نتیجه سیاست های ساختاری شاه عباس وارد ایران شده بودند، و هم اقلیت های قومی-مذهبی درون ایران که در نتیجه تسلط گفتمان شیعی-ایدئولوژیک صفویه به حاشیه رانده شده بودند، از بدنه حاکمیت فاصله گرفته و سرانجام نیز، نقشی اصلی در سقوط این حکومت ایفا کرده اند. از نظر سفرنامه نویسان، غلبه بُعد ایدئولوژیک-اعتقادی حکومت صفویه، نادیده انگاشتن وجه هویتی اقلیت های قومی-مذهبی، ناکارآمدی شیوه اِعمال قدرت شاهان پس از شاه عباس، اقتدار کانون های موازی قدرت، و عواملی از این دست توان اقناع و ایجاد همگرایی با اقلیت ها را از حکومت سلب کرد و همزمان، فضا را برای ایجاد تحرکی تأثیرگذار از جانب این جریان های اقلیت در جهت تسریع روند سقوط صفویان، فراهم ساخت. نتایج این پژوهش، که با روشی توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است، نشان می دهد که از نظر سفرنامه نویسان، شیوه های اِعمال قدرت و رویکردهای ایدئولوژیک شاهان پس از شاه عباس، واگرایی اقلیت های قومی-اعتقادی را از بدنه حکومت صفویه به همراه آورد و آن را به چالشی بسیار مهم تبدیل کرد. افزون برآن، نادیده گرفتن مسئله اقلیت ها، تلاش برای احیای هویت قومی-اعتقادی را در میان این جریان های اقلیت احیا کرد و همین، سقوط صفویه را تسریع بخشید.
تأثیر زنان برحوزه سیاست ورزی درجمهوری اسلامی ایران باتوّجه به الگوی حکمرانی خوب
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به منظور بررسی تأثیر زنان بر حوزه سیاست ورزی در جمهوری اسلامی ایران با توجه به الگوی حکمرانی خوب ابتدا با تعریف سیاست ورزی و بررسی اجمالی تمامی ویژگی های حکمرانی خوب اما با تاکید بر پنج مولفه اصلی مورد نظر نویسنده و با مرور بر پژوهش های قبلی و نظریات فعلی جدید و کمی قبل تر و شناسایی برخی عوامل کلیدی مؤثر بر سیاست ورزی زنان و موانع آن تحلیل انجام شده و راهکارهایی جهت افزایش و یا بهبود آن ارائه خواهد شد. در این تحقیق ابتدا از روش توصیفی تحلیلی جهت مرور اطلاعات موجود بهره گرفته شده و سپس به روش تطبیقی هر کدام از مؤلفه های حکمرانی خوب در سیاست ورزی مورد تجزیه قرار خواهد گرفت و نتیجه تحقیقات در یک مقایسه کلی شکل نهایی خواهد گرفت تا چگونگی و میزان تأثیر زنان در حوزه سیاست ورزی استخراج گردد.
گذر از پسا مدرنیسم به نئورئالیسم در رمان های «طوطی فلوبر» و «تنها داستان» جولین بارنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسامدرنیسم (Postmodernism) به مثابه سنت ادبی غالبا طی چند دهه میانی و پایانی قرن بیستم بر ابعاد مختلف ادبیات سایه افکند. در این میان برخی نویسندگان، و علی الخصوص نویسندگان معاصر انگلیسی، آن را مغایر و بیگانه با سبک ها و سنت های اصیل ادبی خویش یافتند. جولین بارنز (Julian Barnes)یکی از هنرمندانی است که زمانی خود نامی شناخته شده در ادبیات پسا مدرن بود. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و در خوانشی پسامارکسیستی رانسیری (Rancierean) گذر از پسامدرنیسم به نئومدرنیسم (Neomodernism) را در دو رمان «طوطی فلوبر» (Flaubert’s Parrot) (1984) و « تنها داستان» (The Only Story) (2018) مورد بررسی قرار دهد. فرضیه اصلی در این تحقیق این است که بارنز متاخر دینامیک سوژه-نویسنده را در حرکت ضد پسامدرنیستی خود نه فقط در دنیای درون داستانی، بلکه جهان پیرامون خود را به زیبایی و ظرافت دریافته و به قلم نگارش در آورده است. برای اثبات این فرضیه نویسندگان با اتکا به برخی از آراء کلیدی رانسیر هم چون سیاست ورزی زیبایی شناسی(Politics of Aesthetics) نظام های هنری (Regimes of Art)توزیع و بازتوزیع امر محسوس(Distribution and Redistribution of Sensible) بر آنند تا به شرح و تفسیر تلاش و بازگشت بارنز به سنت های بنیادگرایانه تر و انسانی تر در سبک نگارش و کارکرد زیبایی شناختی آن به بازخوانی و تحلیل رمان های ذکر شده بپردازند.
اندیشیدن با فضا، ملاحظاتی درباره تنظیمات فضایی و فضامندی سیاست ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۷
84 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مهم ترین مسئله های نظام شهرسازی در هر سطحی، مسئله ی فضاست. در این معنا فضا و فضامندی زمینه ی مشترک هر شکلی از برنامه ریزی است. از آنجایی که فضا محل توزیع و بازتوزیع منابع متعدد است، از این رو همواره محل منازعه و تضادهاست. نظام شهرسازی به مثابه دانش مدیریت فضا همواره به دنبال مرتفع کردن برخی منازعاتی است که در فضا ظهور و بروز پیدا می کنند. با در نظر گرفتن چنین تعریفی از فضا و نظام برنامه ریزی است که شهرسازی بیش از هر زمانی به مثابه یک عقلانیت تنظیم کننده محسوب می شود. عقلانیتی که از خلال اشکال مختلف برنامه ریزی و طراحی به دنبال حداکثر بهره گیری از مناسبات فضایی در راستای نظم و نظام بخشی است. حاصل چنین مواجهه ای بیش از هر زمانی تولید برخی مازادها و باقیمانده های فضایی است.روش: پژوهش حاضر از خلال تحلیل گفتمان به تبیین روابط فضایی و مناسبات اقتصادی و سیاسی پرداخته است. بدیهی است با توجه به اقتضائات گفتمان، برخی مفاهیم و استراتژی های گفتمانی که منجر به تنظیم گری در فضا می شوند مورد تحلیل قرار می گیرند.یافته ها: گفتمان غالب همواره به دنبال تثبیت وضعیتی است که از آن تحت عنوان وضع موجود یاد می شود. در برابر چنین مواجهه ای، خوانش انتقادی نشان می دهد اساساً مفهوم فضا یک برساخته اجتماعی و سیاسی است که بیش از هر زمانی به اشکال مختلف تنظیم گری پیوند خورده است. درک روابط تنظیم کننده در فضا از خلال روشن کردن شیوه های فضامند شدن سیاست ها در سطوح مختلف، می تواند به تولید فضایی یاری رساند که در آن مناسبات فضایی معطوف به حداکثر شمولیت اجتماعی و حداقل کنارگذاری اجتماعی و فضایی باشد.نتیجه گیری: جهت خلق مناسبات فضایی عادلانه در ساحت سیاست گذاری، برنامه ریزی و مدیریت ضروری است از خوانش فروکاست گرایانه ی کالبدمحور از مفهوم فضا به خوانش برساخت گرایانه حرکت کرد. در چنین درکی از فضاست که در نهایت امکان مرتفع کردن برخی تضادها و منازعات فضایی فراهم می آید.نوآوری، کاربرد نتایج: صورت بندی از مناسبات فضایی از منظر گفتار اقتصاد سیاسی می تواند زمینه های گفتمان سازی در ساحت سیاست گذاری در راستای دست یابی به تولید فضایی عادلانه را فراهم آورد.
سیاست ورزی دو شهبانوی ساسانی؛ بوران و آزرمی دخت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شیوه های سیاست ورزی و تدبیرهای سیاسیِ دو شهبانوی پایان ساسانیان، بوران و آزرمی دخت در بحرانی ترین سال های پیش از فروپاشی می پردازد. پادشاهانِ پس از خسروپرویز ناتوان، بازیچه اشراف و در فروپاشی مقصر جلوه داده می شوند، ازجمله دو شهبانو. نیز گمان رفته به خاطرِ نبودِ شاهزاده پسر دو شهبانو شاه شده اند. در این مقاله با بهره گیری از مهم تریم منابع تاریخی به چگونگیِ رویِ کار آمدن، تصمیم ها و اقداماتِ دو شهبانو و ویژگی های ایشان می پردازیم تا چهره درست تری از دوران زمام داری ایشان و نقش شان در اداره امور کشور پدیدار شود. منابع نشان می دهند که بوران و آزرمی دخت مشروع و دارای فرّه شاهی بوده، از سوی بزرگان برگزیده شدند و نه با دسیسه یا جنگ و یا مخالفت جدی. نامه ها بر دادگری، امنیت، مبارزه با دشمنان و آبادانی تاکید دارند. منابع تاریخی در مدیربودن، هوشمندی، دادگری، نیک رفتاری، بخشیدن خراج و شایستگیِ دوشهبانو مشترک هستند و سندی از بی لیاقتی وجود ندارد. مشکلات سیاسی، کشمکش خاندان ها و تازشِ عربان اداره کشور را بسیار دشوار کرده بود. ازاین رو مقصر و بی اراده دانستنِ دو شهبانو نه منصفانه است و نه مستند به داده های تاریخی، بلکه شواهدِ زیادی از تدبیر و سیاست ورزیِ درست دو شهبانو وجود دارد.