فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۲۴۱ تا ۴۵٬۲۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
شاعران از تمثیل با بسامد سگ بسیار استفاده کرده اند، گاه آن را مظهر وفاداری، گاه عاشق سالک و نفس اماره قرار داده اند و بدین ترتیب الفاظ و تصاویر پلی برای رسیدن به معنا می شود. در آغاز شرحی از تمثیل می آید که یکی از صور خیال است و آرای مختلف استادان در این مورد به عنوان شاهد آورده می شود. چرا که تمثیل برای ملموس کردن مفاهیم عرفانی حربه ای کاراست و به واسطه آن پیامهای اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و عرفانی بیان می شود، سپس طی سیری در متون مختلف تصویر سگ، نگرش به آن، تطور ایماژهای آن در کلام گویندگان مورد بررسی قرار می گیرد، نکات و حکمت ها و ظرایف به کار رفته مستند بیان می شود. آموزه های عرفانی و اخلاقی و سیاسی و اجتماعی حاصل به شرح در می آید و گوشه ای از عرفان و جهان بینی و سلوک بزرگان این مرز و بوم نشان داده می شود و در نهایت پیام شاعران به عنوان نتیجه منطقی تمثیل ها موشکافی می گردد.
رویکرد مقایسه ای تمثیلی «بلبل»، «باد صبا» و «گل» در اشعار خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد مقایسه ای تمثیلی «بلبل»، «باد صبا» و «گل» در اشعار خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی صورت پذیرفته است. واژه های «بلبل»، «باد صبا» و «گل» اضلاع یک رابطه احساسی و عاشقانه هستند. هر سه واژه بکارگرفته شده در اشعار این شاعران دارای رویکردی تمثیلی درباره نمادهای مختلف هستند. اهمیت و ضرورت این تحقیق از آنجا ناشی می شود که شناخت بهتر اضلاع تشکیل دهنده این رابطه می تواند کمک موثری به ما در شناخت ویژگی های شعری شاعرانی چون خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی نماید. این تحقیق با استفاده از روش گردآوری کتابخانه ای و با بررسی دیوان اشعار این شعرا و منابع پیرامونی صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که بلبل، تمثیل عاشق، باد، نسیم، صبا یا باد صبا تمثیل یک رابط و پیغام رسان در حال تردد میان عاشق و معشوق و گل به عنوان مظهر زیبایی طبیعی تمثیلی از معشوق جلوه می نماید. با بررسی اشعار شاعران مورد نظر عناصر فراوانی از طبیعت اعم از باد، حیوانات و گیاهان به چشم می خورد که همراه با کنایه، استعاره، تشبیهات و ترکیبات زیبایی هستند. این رویکرد تمثیلی در اشعار و غزلیات حافظ از برجستگی بیشتری نسبت به خاقانی و بیدل دهلوی برخوردار است. این پژوهش در صدد است تا با بررسی رویکرد تمثیلی این نمادها به مقایسه کارکردهای آن ها در اشعار این شاعران بپردازد.
سبک شناسی شناختی و امتناعِ کشف فردیت هنری: پسانوگرایان هم با استعاره های قراردادی شعر می سرایند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف اصلی در سبک شناسی، کشف وجوه فردیت، شباهت ها و تمایز های سبکی در آثار مختلف است؛ اما آیا با سبک شناسی شناختی هم می توان به این اهداف دست یافت؟ پژوهش حاضر به دو شیوه استدلال منطقی و بررسی شواهد شعری نشان می دهد که سبک شناسی شناختی به کار کشف وجوه ممیزه و سبک ساز ادبی نمی آید. در قلمروی سبک شناسی این رویکرد را می توان برای کشف سبک عمومی، سبک دوره یا گفتمانی رایج به کار گرفت. بدین منظور، نخست با ارائه تعاریفی، نشان داده شده است که مبنای مطالعات سبکی، کشف فردیت و تمایز های سبکی است. سپس به تعریف سبک شناسی شناختی، به عنوان شاخه ای از سبک شناسی پرداخته شده است. در بخش بعدی مقاله، به مدد استدلال مشخص شد که آثار ادبی زمانی به طور عمومی پذیرفته می شوند که در دایره فرهنگ عمومی، محل پیدایش استعاره های تکرار شونده فرهنگی، جای بگیرند. پس از آن برای اثبات عملی مدعای پژوهش، آثاری از شاعران سردمدار جریان های مختلف شعر پسا نیمایی و شعر کلاسیک فارسی بررسی شد. نتایج نشان دادند که نظام شناختی نمود یافته در آثار این شاعران از جهات عدیده مشابه یکدیگر است. در نهایت چنین نتیجه گرفته شد که سبک شناسی شناختی، نمی تواند حوزه پژوهشی قابل اتکا برای کشف فردیت شناختی قلمداد شود.
بررسی حضرات وجود از دیدگاه بیدل دهلوی وشانکارا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
44 - 65
حوزههای تخصصی:
حضرات وجود در عرفان اسلامی بیدل دهلوی، عارف، شاعر و نماینده سبک هندی به صورت نظام طولی و نزولی و بر اساس نظریه وحدت وجود و کثرت نمود و در قالب مقام ذات، احدیت و واحدیت تبیین می شود. بیدل اگر چه پرورش یافته سرزمین هند است ولی از پیروان فکری محیی الدین ابن عربی است. شانکارا نیز از برجسته ترین مفسرین مکتب ودانتا یا حکمت الهی هنداست. جهان بینی وحدت وجودی بیدل، معرفتی است که عالم آفرینش را در یک تجلی وحدت گرایانه تبیین می کند و از این جهت، به اندیشه های وحدت نگرانه شان کارا، نماینده وحدت وجودی نامکیف مکتب ودانتا شباهت دارد. در این راستا بنابر تفکر هندی، چهار حالت آتمان شامل: جاگرات (حالت بیداری)، اسواپتا (حالت رویا)، سوشوپتا (حالت خواب عمیق) وتوریا (حالت آتمان نامشروط) است. این مراتب چهارگانه وجود با حضرات وجود در عرفان اسلامی قابل تطبیق است. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به تطبیق دیدگاه های بیدل و شانکارا در مورد عوالم اربعه وجود پرداخته می شود و می توان به این نتیجه رسید که قلمرو عرفان که با درونی ترین جنبه های وجود آدمی سروکار دارد زمینه فهم همدلانه آموزه های دینی و فطری را در اقوام مختلف فراهم می آورد و می توان علاوه بر شباهت هایی در این نظریه ها، به تفاوت های آنها نیز پی برد. مهمترین تفاوت حضرات وجود در عرفان وحدت وجودی و اسلامی بیدل و عرفان هندی وحدت نگرانه شانکارا این است که اگر چه هر دو سیر طولی و نزولی دارند ولی اساس عرفان بیدل بر الوهیت و توحید ناب بنیان گذاشته شده است در حالی که در عرفان هندی شانکارا تأکید بر محوریت آتمان یاخود حقیقی فرداست.
تحلیل و بررسی الگوهای بازنویسی و عناصر حکایات مرزبان نامه و مقایسه آن در سه اثر از «آذر یزدی، نجفی و لطفعلی»
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
مرزبان نامه به عنوان یکی از ارزشمندترین آثار کلاسیک، دربردارنده حکایت ها و قصه هایی است که علاوه بر ارزش تعلیمی و اخلاقی آن، بازتاب فرهنگ و تمدن کهن ایران بزرگ ماست. نکات گرانقدر و آموزنده این کتاب می تواند فرا راه تمامی طبقات اجتماع از کودک تا پیر باشد اما نثر فنّی و تا حدی مصنوع آن مانع بزرگی در رسیدن به آن مفاهیم است که باعث توجه بازنویسان به این کتاب شده است؛ در این پژوهش سه اثر بازنویسی شده از مهدی آذریزدی، مریم لطفعلی و عبدالمجید نجفی مورد بررسی قرار گرفته است و ضمن سنجش این آثار، سعی گردیده، عناصر داستانی آنها و االگوهای یک بازنویسی خلّاق مورد ارزیابی قرار گیرد تا در نتیجه، االگوی مناسبی برای بازنویسی این کتاب فخیم ارائه گردد. در این آثار، گاهی بازنویسان توانسته اند، پیرنگ حکایت ها و شخصیت پردازی را تقویت نمایند ، هم چنین لحن را نیز مناسب با مخاطبان تغییردهند. در مورد زاویه دید و درون مایه - جز در مواردی نادر- تغییر خاصی به وجود نیامده است. از میان این بازنویسان، متن مریم لطفعلی با کمترین خلّاقیت بیشترین شباهت را به متن اصلی دارد و متن مهدی آذریزدی و عبدالمجید نجفی به ترتیب اهمیت، در تقویت و به روز رسانی حکایت ها موفق تر بوده اند.
گفتمان هی رایج روزگار سهروردی و برساخت روایی مونس العشاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ شرق ندیشه هی حکمی شرق و غرب علم ر به هم ترکیب کرد و حصل ز ین ترکیب ر خمیره زلی نم نهد. و در یکی ز رسلت رمزی خود ب نم مونس لعشق ی فی حقیقه لعشق، نم موجودت صدر ز عقل ول ر تغییر دده و ب نم شخصیت ه و رخ ددهی دستن عشقنه -عرفنه یوسف و زلیخ درمیخته ست. محققن ب تثر ز نگه شرقی شیخ به تحلیل فلسفی- عرفنی ین رویت پردخته ند، بی نکه به جنبه هی سیسی و جتمعی مندرج در ژرف سخت ین ثر توجه نشن دهند. رخ ددهی جتمعی و سیسی و به طور کلی بفت موقعیت و متن، فرض وجود ندیشه هی سیسی و یدیولوژیک شیخ ر در ثر و و ز جمله در ین ثر تقویت می کند. تحلیل ین قصه ب روش تحلیل نتقدی گفتمن در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین نشن می دهد که سهروردی در ین قصه، سه گفتمن صلی ریج در عصر خود ر که در متون عرفنی ب صطلحت «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» تجلی یفته ند، توصیف و نقد کرده ست و ب نتخب شخصیت ه، مکن ه، هم یی ه، تضد معنی و جنبه هی ستعری و رمزی، گفتمن گروه دوم ر بر دو گروه دیگر تفوق می بخشد. گفتمن گروه دوم رمزی ز تعلق گفتمنی خود و ست که غلب کردره و گفترهیش در قلب شخصیت مثلی عشق و شخصیت تریخی زلیخ پدیدر شده ست.
بررسی تطبیقی آموزه های تعلیمی در بهرام چوبین فردوسی و مکبث شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهرام چوبین فردوسی و مکبث ویلیام شکسپیر به هم شبیه هستند. پس می توان این دو اثر را با هم مقایسه کرد. مقاله پیش روی از رهگذر تطبیق به ارزشهای اخلاقی در بهرام چوبین و مکبث و کارکردهای تعلیمی آنها می پردازد. فردوسی و شکسپیر بسیار ماهرانه به تطورات سردارانی همانند بهرام چوبین و مکبث در چنگال قدرت می پردازند. هر دو سردار بعد از فتح، خیال پادشاهی به سرشان می افتد و هر دو به واسطه موجودات غیربشری از آینده باخبر می شوند. مکبث از زنان ریش داری خبر فرمانروایی کاودور و پادشاهی اسکاتلند را دریافت می کند. بهرام از زنی که شاه پریان است حکم شاهی می شنود. نتایج تحقیق نشان می دهد که شکسپیر متاثر از جهان بینی دوره الیزابت شاه را بزرگ و عالی در نظر می انگارد که از طرف خداوند حاکم انسانها است و کشتن وی مساوی با کشتن خیر است در حالیکه در بهرام چوبین، فردوسی همگام با سردار شجاع است و جهان بینی فرّ ایزدی را به چالش می کشد. روش این مقاله با استناد به مکتب ادبیات تطبیقی امریکایی می باشد که به مقایسه شباهت ها و افتراقات آثار ادبی می پردازد.
Marcel et Swann « Utilisent » les Femmes et « Pratiquent » le Monde(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Eric Landowski a distingué les deux formes possibles de la quête du bonheur correspondant à deux formes différentes du goût, à savoir, « le goût de plaisir », et « le goût de plaire ». Quant au « goût de plaisir » il faut distinguer deux conceptions du plaisir : la première fonde la jouissance du sujet sur le rapport unilatéral de la « possession » des éléments du monde et des gens, et la deuxième met l’accent sur la relation de réciprocité interactionnelle. En ce qui concerne la question du sens, qui n’est pour Landowski que la résultante ou le produit de l’interaction du sujet avec les éléments du monde et cela en en faisant « usage », il distingue deux formes d’interaction que l’une revoie à l’idée d’ « utilisation » et l’autre à celle de « pratique ». Le premier objectif de cet article est de montrer que l’idée d’ « utilisation » correspond à la première conception du plaisir et celle de « pratique » à la deuxième. Le deuxième objectif de l’article est de montrer que les deux conceptions du mot d’usage, l’ « utilisation », et la « pratique », l’une fondée sur le rapport unilatéral, fonctionnel et utilitaire du sujet avec le monde, et l’autre basée sur l’interaction esthésique et dynamique avec le monde, servent à différencier les styles de vie et la manière d’agir de Marcel et de Swann, les deux protagonistes de Proust, face aux femmes et aux éléments du monde qui les entourent.
بازتصحیح ابیاتی از دیوان خاقانی چاپ ضیاء الدین سجادی با تکیه بر اصالت نسخه لندن
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
1 - 186
حوزههای تخصصی:
تصحیح متون کهن ادبی، تلاشی ارزشمند در جهت احیاء و پاسداشت میراث فرهنگ ملّی و میهنی است و هرچه این فعالیّت، عالمانه تر باشد، ارزشمند تر خواهد بود. بر این اساس، گام نهادن در این ساحت، دقّت و دانش کافی را می طلبد. دیوان خاقانی تصحیح ضیاء الدین سجادی، از نمونه های موفّق تصحیح متون است؛ سجادی با اینکه بحق و سنجیده، نسخه لندن را که قدیمی ترین نسخه دیوان خاقانی است، نسخه اساس قرار داده، ولی در مواردی به علل متفاوت، ضبط دیگر نسخ را جایگزین کرده که این عامل، سبب خطاهایی در تصحیح بوده است. در این مقاله، سعی خواهد شد ارجحیّت و اصالت ضبط های نسخه لندن وبه تبع آن، اصالت و اعتبار این نسخه اثبات گردد. بر این اساس، با معیارهای علمی همچون؛ اصالت بدیعی، اصالت تصویری، ویژگی های سبکی و زبانی خاقانی و شواهدی از آثار خود شاعر و دیگر شاعران، در صدد تصحیح ابیاتی از دیوان خاقانی برآمدیم. نتیجه پژوهش روشن می سازد که نسخه لندن، اصیل ترین و معتبرترین نسخه دیوان خاقانی بوده و اعتماد به ضبط های این نسخه، در امر تصحیح دیوان خاقانی می توانست مفید بوده و در تصحیح علمی –انتقادی و منقّح از این دیوان، سودمند باشد.
تحلیل هرمنوتیک داستان آمدن مهمان پیش یوسف (ع) در مثنوی مولوی
حوزههای تخصصی:
بررسی آثار ادبی از دیدگاه های گوناگون می تواند جنبه های مختلف زیبایی های ساختاری، فنّی و معنایی هر اثر را به گونه ای نظام مند و مبتنی بر انگاره های علمی برای خواننده مشخص کند. امروزه مطالعات هرمنوتیک یکی از شیوه های راهگشا برای کشف ابعاد پنهان معنای متن های ادبی محسوب می شود. اینگونه پژوهش ها در پی درک معنا از طریق شناخت نیّت مؤلف و با توجّه به بستر زمانی، مکانی و تاریخی شکل-گیری متن است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نمونه ای ازمتون نمادین ادب فارسی یعنی داستان آمدن مهمان پیش یوسف (ع) در مثنوی مولوی است. در این چارچوب، نیت شاعر از انتخاب عناصر داستان مورد ارزیابی واقع شده است. سخن مولانا به عنوان یکی از عمیق ترین متون تأویل پذیر در ادب فارسی می-تواند موضوع مناسبی برای بررسی های هرمنوتیک از این دست باشد. داستان مذکور نیز همچون سایر اشعار مثنوی معنوی حاوی لایه های نهفته و کاربرد نمادین مفاهیم مختلف و نیز اشاره های پیدا و پنهان به اندیشه های مولانا درباره جهان و انسان است و پژوهش حاضر می کوشد بخشی از این مفاهیم را از متن استخراج کند. در این راه با اشاره به عناصر داستان و مقایسه اندیشه های مولوی و افلاطون تفسیری نمادگرا مبتنی بر هرمنوتیک فلسفی از این داستان ارائه گردیده است. نتایج حاصل از انجام پژوهش دربردارنده این مهم است که کاربرد برخی واژه ها و مفاهیم در شعر مولوی همچون آفاق حاکی از نگرش افلاطونی مولوی و اشاره ای به سیر آفاقی سالک است. بعلاوه کلیدواژه آینه که تنها سایه ای از حقیقت را به دست می دهد، می تواند با همین نیّت از سوی مؤلّف به کار رفته باشد.
بررسی نقش مراکز علمی کردنشین«جزیره» در پیشبرد علوم ادبی و لغوی عصر عباسی (مطالعه موردی دیار ربیعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
145-164
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش مراکز علمی مناطق کردنشین در پیشبرد علوم لغوی وادبی در حوزه ادبیات تطبیقی مکتب فرانسه می گنجد زیرا مراکز علمی یکی از اقوام ایرانی در ادبیات ملتی دیگر تاثیرگذار بوده است. در دوره عباسی (656-132ه .ق) که علوم عربی وادبی بیش از هر دوره دیگری شکوفا شد با در نظر گرفتن مقتضیات وبستر سیاسی ودینی مناسب، نقش مراکز علمی مناطق کردنشین دیار ربیعه «موصل، هکاری، نصیبین، سنجار، رأس العین، اربل و جزیره ابن عمر» که جزء منطقه جزیره می باشد، در پیشبرد علوم ادبی ولغوی وشاخه های آن چون صرف ونحو، بلاغت ونقد و ...برجسته است. این نوشتار با رویکرد توصیفی- تحلیلی در صدد تبیین نقش سازنده وجایگاه حقیقی این مراکز در اعتلای علوم لغوی وادبی در عصر عباسیان است ویافته های آن حاکی از این است این مناطق با پرورش اندیشمندان وادیبانی چون موصلی ها، اربلی ها و جزری ها که با تالیفات ارزنده خود، منشأ تحولات شگرف شدند، در پیشرفت علوم عربی وادبی نقش به سزایی ایفا نمودند.
بررسی شیوه ی روایت تمثیلی «پیر چنگی» در مثنوی از منظر پسامدرنیسم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی از نظر نوآوری در شیوه های روایت در میان متون کهن ادب فارسی، اثری منحصر به فرد است. شگردهای بدیع مولوی در بازروایت حکایت ها – که پیش از مثنوی در آثار دیگر ادب فارسی ذکر شده اند- گاه تا به جایی پیش می رود که نزدیکی ها و شباهت هایی را به روایت های مدرن و پسامدرن به نمایش می گذارد. یکی از حکایت های متفاوت و نوآورانه ی مثنوی، حکایت «پیر چنگی» است. مولوی در پرداخت این روایت، تغییرات بسیاری ایجاد کرده و آن را از شکل اصلی که در کتاب اسرارالتوحید محمد بن منور ذکر شده دور کرده است. در پژوهش حاضر روایت تمثیلی مولوی از «پیر چنگی» از منظر نقد پسامدرن و با کمک آرای برایان مک هیل (Brian McHale) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه ی به دست آمده نشان می دهد که در این داستان شواهدی از مرگ مؤلف، خودمختاری شخصیت، افول کلان روایت، پایان باز و تداخل دنیاهای موازی (دنیای واقعی و تخیلی) را می توان مشاهده کرد.
تحلیل رمان «مردان آفتاب» از غسان کنفانی بر اساس نظریه مکانیسم دفاعی فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
480 - 502
حوزههای تخصصی:
روان انسان به طور ناآگاهانه یا آگاهانه از ابزارهای مختلفی برای کنترل اضطراب، کاهش نگرانی ها و رسیدن به آرامش استفاده می کند که به آنها مکانیسم دفاعی می گویند. بررسی واکنشهای دفاعی، افزون بر آنکه زمینه را برای خودآگاهی درونی فراهم می سازد، فرصتی است برای شناخت سرچشمه رفتارها وگفتارهای ظاهری هر فرد. رمان «مردان آفتاب» [رجالٌ فی الشمس]، اثر غسان کنفانی در بیان وقایع اشغال فلسطین توسط صهیونیست ها در سال 1948 و تنیدگی های روانی ناشی از آن نوشته شده است. نویسنده در این رمان تاثیر اشغال، پیامدهای ناشی از جنگ همچون ترس و اضطراب و مکانیسم های دفاعی بدن در مقابله با دشمن را بیان می کند. نگارندگان در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده، کوشیده اند تا ضمن معرفی نظریه فروید و کارکرد آن به تحلیل جنبه های روانشناختی رمان «مردان آفتاب» و واکنشهای قهرمانان آن در برابر حوادث ناگوار فلسطین بپردازند و توانایی داستان پرداز را در شکل دادن به نظام و ساختار روایی داستان مورد ارزیابی قرار دهند. از یافته های تحقیق چنین استنباط می شود که هر کدام از شخصیتهای داستان به تناسب حال و تیپ های شخصیتی خود از انواع مکانیسم های دفاعی برای کاهش اضطراب و نگرانی خود استفاده کرده اند.
خوارق عادات در بهین نامه فردوسی با تکیه بر صنعت ادبی اغراق
حوزههای تخصصی:
نخستین و برترین ویژگی حماسه های طبیعی و ملی، اساطیری بودن است و ویژگی سرشتینه اساطیر، خارق العادگی. بنابراین حماسه ها از راه پیوند با اساطیر، و اساطیر از راه همبستگی با خوارق عادات، قداست پیدا می کنند. روایتگران حماسه ها نیز برای برانگیختن توجه و احساسات مخاطبان خود به رنگ آمیزی و جلا دادن خوارق عادات و بزرگ نمایی در حماسه ها می پردازند. دانسته است که هر ملتی دوست دارد قهرمانان ملی خود را در مقام قداست و شکوه مندی ببیند، لذا به صنعت اغراق روی می آورد تا از این راه تعجب و شگفتی مخاطبان را برانگیزد و به آن ببالد. بزرگ نمایی، ویژگی ذاتی شعر است و به ویژه در ادبیات حماسی با تمام گونه ها رخ می نماید همچون: شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب شایان توجه خواهد بود که بدانیم سرایندگان متون حماسی، آفرینندگان حماسه و اساطیر آن نیستند بلکه هنر آفرینندگی خود را در پردازش و آرایش صحنه ها و بزرگ نمایی آنها به کار می گیرند.
تحلیل کهن الگوی «زن گیتی» در اشعار ناصرخسرو قبادیانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوی «زن گیتی» ازجمله قدیم ترین تصاویری است که از ابتدای شعر فارسی در شعر شاعرانی چون رودکی، فردوسی، منوچهری، ناصرخسرو و خاقانی وجود داشته و تا اواخر قرن هشتم ادامه داشته است. ناصرخسرو ازجمله شاعرانی است که به وفور از این کهن الگو در شعر خود بهره می برد و عمدتاً صفات منفی مشترکی را میان زن و گیتی به نمایش می گذارد و آن ها را در ساختار تخیلات خود به کار می گیرد. عمده ترین این صفات عبارت اند از: غداری، گنده پیری، دیوکرداری، جادوگری، بی وفایی، نامهربانی، سفلگی، بدخویی، دورویی، گربه صفتی، زنگ رنگی، زال شکلی، رعنایی، شوی کشی، فاحشگی و گنگی. این مقاله به تحلیل ساختار کهن الگوی زن گیتی در شعر ناصرخسرو قبادیانی می پردازد و تغییر و تحولات و کیفیت و کمیت های تصویرسازی های این کهن الگو را در اشعار این شاعر مشهور سبک خراسانی بررسی می کند و تأثیر این نوع ساختار تخیلی را در روند شاعرانگی و اندیشه این فرزانه یمگانی نمایان می سازد. نوشتار حاضر نشان می دهد تصویر زن گیتی پیش از ناصرخسرو، در فرهنگ ها و آیین های سرزمین های دیگر هم بازتاب داشته است. سختی ها و دشواری ها زندگی فردی و اجتماعی ناصرخسرو، فرار از زمان و ترس از مرگ، منجر به پیدایش این کهن الگو شده است.
تدوین محتوای خواندن برای آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان با استفاده از قصه های قرآن
حوزههای تخصصی:
در میان چهار مهارت اصلی در آموزش، خواندن مهارت مهمی به حساب می آید که نقش زیادی در پیشرفت زبانی و تقویت توانش ارتباطی زبان آموزان دارد. یکی از عوامل تأثیرگذار در یادگیری این مهارت، تهیه و تدوین متن های مناسب و سطح بندی شده برای خواندن است که علاوه بر اطلاعات زبانی، می توان اطلاعات مربوط به فرهنگ و اجتماع را نیز به فراگیران آموزش داد. در نظام آموزشی جامعه ما در زمینه تهیه چنین متونی در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان چندان کار علمی و اصلی انجام نشده است. پژوهش حاضر می کوشد به کمک رویکرد تهیه و تدوین محتوا، محتوایی منسجم و سطح بندی شده را برای آموزش این مهارت بر اساس قصّه های قرآن ارائه دهد. بدین منظور، ابتدا قصه قرآنی به لحاظ کمّی و کیفی و بر اساس فرمول خوانایی مورد تحلیل قرار گرفته است. در گام بعد، بر اساس اصول مرتبط با تهیه محتوا و نظریات مرتبط با رویکرد فعالیت محور، به تهیه مواد آموزشی برای مهارت خواندن به فراگیران غیرفارسی زبان بزرگ سال با سطح زبانی متوسط پرداخته شده است. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد داستان های قرآنی برای آموزش زبان فارسی ظرفیّت دارند؛ زیرا دارای ویژگی هایی از قبیل واقعی بودن، جذابیت، تنوع و آشنا بودن برای فراگیران هستند که این ویژگی ها مطلوب همه نظریه های آموزش زبان است. همچنین استفاده از داستان های قرآنی در آموزش زبان فارسی به بهترین نحو به گسترش فرهنگ اسلامی- ایرانی کمک می کند. همچنین تدوین این داستان ها متناسب با سطح توانایی زبان آموزان و استفاده از شاخص خوانایی در زمینه تهیه و تدوین مواد درسی می تواند راهگشا باشد.
بدیع بلخی و پندنامه انوشیروان
حوزههای تخصصی:
ابومحمد بدیع بلخی از شاعران قرن چهارم هجری است که درنام وکنیه وزندگانی وآثار او بین تذکره نویسان اختلافات زیادی وجوددارد، ازآثار او مثنوی راحه الانسان است که برگرفته ا زپند نامه انوشیروان می باشد. موضوع شعری این پند نامه که سراسر حکمت وپند و اندرز است بیشتر جنبه علمی وساده دارد ویادآور پندهائی است که از بزرگان ایران باستان به جای مانده وخودشاعر هم روایت های گوناگونی را از زبان شخصیت های اساطیری ،تاریخی بیان کرده است. دراین مقاله به معرفی این پند نامه و ویژگی های سبکی وادبی وهنری آن پرداخته شده است.
بررسی و استخراج معادل های واژگانی" توبه " در نهج البلاغه با استناد به فروق اللغات
حوزههای تخصصی:
دانشمندان اسلامی از دیرباز ، درصدد کشف راه ها و روش های متعدد فهم حدیث ، که یکی از منابع اصیل فکر و عمل اسلامی می باشد، بوده اند. از جمله این روش ها ، دقت در فروق اللغ ات در متن حدیث است. یکی از منابع گرانسنگ حدیثی، نهج البلاغه می باشد. برای فهم بهتر احادیث این کتاب ارزشمند بایستی پیش از هر اقدامی به بیان معانی دقیق واژگان نهج البلاغه و بررسی کلمات متقارب المعنی با این واژگان و بیان اختلاف معانی آنها با یکدیگر پرداخت تا در سایه آن بتوان از لطایف ادبی و فصحات کلام امام علی (ع)در گزینش الفاظ مناسب در نهج البلاغه پرده برداشت. در میان الفاظ نهج البلاغه، واژگانی وجود دارد که ارتباط معنایی و تقارب معنایی با واژه توبه دارند، اگر چه بین آنها تفاوتهای خردی می باشد به گونه ای که در بسیاری موارد، چونان واژگان مترادف و هم معنا، به نظر می آید. در این مقاله که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است ، به بررسی تفاوت های معانی این واژگان متقارب المعنی و نحوه ی استفاده امام علی (ع) از هر یک از این کلمات در نهج البلاغه خواهیم پرداخت. بدیهی است که بررسی واژگان متقارب المعنی با این واژه و ذکر جنبه های اختلاف معنایی آنها راه را برای فهم صحیح حدیث(فهم فضیلت سخنوری و شگفتی ها کلام امام علی(ع) در نهج البلاغه) هموار می سازد.
Сравнительный анализ словообразовательных префиксов персидского дари и их русские эквиваленты(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В данной статье на примере лексического материала известного памятника письменности «Захираи Хорезмшахи» («Сокровищница Хорезмшаха») Сейид Исмаила Джурджани поставлена задача провести сравнительный анализ словообразовательных приставок языка персидского дари и их русских эквивалентов. Авторами статьи рассмотрены различные подходы изучения префиксального способа словообразования в двух анализируемых языках. Предметом специального исследования с точки зрения семантико-синтаксической специфики в двух языках явились префиксы, которые были подвергнуты частичному рассмотрению. При выделении значений авторами затрагивается проблема лексико-семантических особенностей приставочных глаголов. В процессе изучения были выявлены и проанализированы наиболее употребительные префиксы и их русские эквиваленты, выявлены их семантические сходства. Отмечается, что некоторые префиксы в ходе исторического развития персидского дари претерпели фонетические изменения. Некоторые префиксы, выступавшие ранее в качестве самостоятельных слов, со временем превратились в словообразовательную морфему.
Globalization, Risk, and Transformation of Intimacy: Investigating Mark Ravenhill’s Some Explicit Polaroids and Faust Is Dead(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Exploring how literature represents social context, the present study aims to critically examine Mark Ravenhill’s plays, Some Explicit Polaroids and Faust is Dead, in terms of Giddens’ concepts of Globalization, Risk, and Transformation of Intimacy. The central argument of this analysis is thus to demonstrate how Ravenhill’s plays represent the social changes of the contemporary era in which the plays have been produced. The study addresses the concepts of Globalization and Risk in the plays in order to illustrate how transformations brought by it affect individual’s day-to-day life in contemporary society. Accordingly, the researcher thus focuses on the impacts of such transformations on the process of self-identity construction as well as the transformation of intimacy in that, as Giddens has contended, the characteristics of the globalized world deeply intrude into the heart of self-identity and reshape the way individuals build up their self-identities.