فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۱۴۱ تا ۴۵٬۱۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
روان شناسی مثبت گرا یکی از جدیدترین شاخه های روان شناسی است. این زمینه خاص از روان شناسی بر موفقیت انسان تمرکز دارد. درحالی که بسیاری دیگر از شاخه های روان شناسی بر رفتارهای نابهنجار و دارای اختلال تمرکز دارند. روان شناسی مثبت گرا تمرکزش بر کمک به افراد برای شاد زیستن و رضایت و هدفمندی است. این رویکرد، تأثیر هدف در زندگی و سپری کردن یک زندگی با معنا را - که فراتر از زندگی خوب است - تأکید می کند و آن را یکی از اصول شادکامی می داند. سلیگمن از روانکاوانی است که در نظریه مثبت گرایی در پی هدفی است تا زندگی هدفمند و با ارزش را با ایجاد شرایطی که قابلیت های انسانی را پرورش و ارتقا می دهد به شکوفایی برساند. وی برای افرادی که قابلیت ها و توانمندی های خود را نمی شناسند. توصیه ها و راهکارهایی برای ایجاد زندگی بامعنا و هدفمند ارائه می دهد که در حوزه عرفان نیز قابل بررسی است. عالمان ادبیات و ادبیات عرفانی با استفاده از آموزه های تربیتی و دینی که با روان و باطن انسان ها در ارتباط است. با پرورش رشد قابلیت ها و فضیلت های انسانی، سعی در دگرگون کردن حالات انسان، از تضادها و تعارض ها، و آماده ساختن بستری برای شکوفایی انسان در مراحل مختلف زندگی و ایجاد هدف و معنا در تکامل انسان ها و زندگی با ارزش را دارند. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از آموزه های دینی، به بررسی اشعار عطار و تطبیق آن با نظریه معنایابی در روان شناسی مثبت گرا در ارائه راه های حصول آرامش و امنیت روانی انسان معاصر می پردازد. رسالت انسان عطار و سلیگمن، چراغ راه خود بودن و جستجوگر روشنایی در وجود خود است. انسان جستجوگر تلاش می کند تا معنای زندگی را بشناسد و رسیدن به هسته وجودی خود، شور و سرمستی هستی را درک کند و این یعنی رسیدن به شادمانی اصیل و بهزیستی که باعث می شود انسان هدفمند، احساس آرامش و امنیت کند و ارزشمند باشد.
مؤلفه های تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی بر مبنای نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
7 - 33
حوزههای تخصصی:
میرزاده عشقی یکی از نمایندگان برجسته و از پیشگامان جریان تجدد ادبی در دوره مشروطیت است که به ضرورت ایجاد تحولات اساسی در این عصر پی برده بود. صراحت لهجه، نکته بینی، جزئی نگری و تحلیل دقیق او درباره دگرگونی های سیاسی و اجتماعی به خوبی مشهود است؛ اما نگرش میرزاده عشقی به پدیده های پیرامونش یکسان و منسجم نیست. بیان مضامین متنوع درباره تجدد، ناهماهنگی در ساختار و مفاهیم شعری، تناقض اندیشی و تعارضات درونی شاعر سبب شده که اندیشه هایش به شکل منسجم و جامعی شناسایی نشود؛ ازاین رو لازم است تا دیدگاه ها و مضامین شعری وی بر مبنای روشی علمی و به طور کامل استخراج و تقسیم بندی شود. پژوهش حاضر باهدف شناسایی مفاهیم تجددگرایی در اشعار میرزاده عشقی، می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که مؤلفه های تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی کدام است؟ این تحقیق ازجمله پژوهش های کیفی است که با روش «راهبرد داده بنیاد» انجام شده است. در این روش پس از گردآوری داده های کیفی، مفاهیم مرتبط شناسایی و دسته بندی شده است. در پایان، با مقایسه و سنجش داده ها، مفاهیم و مقوله های تجددگرایی شامل 62 مفهوم در قالب 11 مقوله طراحی و تنظیم گردید. مقوله ها عبارت اند از: تحولات اجتماعی، امور سیاست داخلی، امور سیاست خارجی، مسائل اداری و دولتی، مسائل اقتصادی، مسائل علمی و آموزشی، مسائل نظامی و امنیتی، مسائل اعتقادی و مذهبی، تحولات زبانی و تحولات واژگانی که مقوله «امور سیاست داخلی» و «تحولات اجتماعی»، با 12 بار تکرار بیشترین بسامد را نسبت به سایر مقوله ها به خود اختصاص داد.
شناسایی و تحلیل فصول چهار گانه در شاهنامه نگاری بر اساس نظریه میتوس نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد اسطوره ای رویکردی، میان رشته ای بر پایه انسان شناختی، روان شناسی، تاریخ ادیان و تاریخ تمدن است که به تأویل اثر و بن مایه های موجود در آن می پردازد. این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی و رویکرد نقد اسطوره ای، به تفسیر و تحلیل نگاره های «شاهنامه شاملو» بر اساس الگوهای ساختارگرایانه نورتروپ فرای، پرداخته است. کمبود پژوهش های اسطوره ای در آثار هنری، ضرورت این تحقیق را نمایان می کند. بیشتر این تحقیقات در زمینه ادبیات و متون ادبی شاهنامه بوده و تا کنون پژوهشی با استفاده از نظریات فرای بر روی آثار هنری صورت نگرفته است. هدف این پژوهش، شناسایی نمادها و کهن الگوهای موجود در نگاره های شاهنامه شاملو و قرار دادن آن در نظریه میتوس فرای، بر اساس روش نقد اسطوره ای است و از این میان، هشت نگاره مرتبط با جنگ بزرگ کیخسرو تحلیل شده است. نتایج بدست آمده نشان از آن دارد که در روایت جنگ بزرگ کیخسرو، بیشترین نزدیکی را در چرخه فصول با میتوس رمانس و کمدی و کمترین ارتباط را با گونه تراژدی و هزل دارد.
«بررسی و مقایسه ی مفهوم "عادت ستیزی" در اندیشه ی عین القضات همدانی و سهراب سپهری»
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری از معدود شاعران تأثیرگذار معاصر ایران است که تمایلات عارفانه در اشعارش دیده می شود. برخی اندیشه های وی را متأثر از عرفان خاور دور و تعالیم ذن و بودا می دانند و عدّه ای بر این باورند که آراء و نظریات وی به آراء و نظریات عارفانی چون مولوی، ابوسعید و... نزدیک است. یکی از مفاهیم عرفانی مطرح شده در شعر سهراب سپهری، مفهوم «عادت ستیزی» است. «عادت ستیزی» به این معناست که عارف سعی می کند با به کارگیری شگردهایی، غبار عادت را از چهره ی حقیقت بزداید. وی می خواهد ذهن مخاطب را از قیود عادت، تقلید و تعصب آزاد سازد و با شکستن بت های ذهنی و تقدس زدایی از برخی مفاهیم موروثی، به مخاطب اجازه دهد بدون واسطه ببیند و حقایق را درک کند. این اندیشه ی عادت ستیزانه را در نوشته های عین القضات همدانی نیز می توان یافت. در این جستار به شیوه توصیفی-تحلیلی به مقایسه ی عقاید عین القضات و سپهری درباره ی عادت ستیزی پرداختیم و مشخص شد که این مفهوم در اندیشه ی آن ها یکسان مطرح شده و نظریاتشان بسیار به هم نزدیک است. بنابراین شاید بتوان گفت عرفان سپهری، ادامه ی عرفان اصیل ایرانی است و سهراب در بیان تفکرات خود، اندیشه های عارفان بزرگ ایرانی، از جمله عین القضات را پیش چشم داشته است
بررسی بن مایه های تعلیمی و اخلاقی رمان سووشون
حوزههای تخصصی:
سووشون یک رمان تاریخی- سیاسی، با نثری دقیق و محکم است. این اثر از نظر فن داستان نویسی و پرورش درون مایه بسیار قوی و همچنین اولین داستانی است که شخصیّت محوری آن یک زن می باشد. در این رمان موضوعات مختلف همانند مسایل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تاریخی، تعلیمی و حماسی با هم ترکیب شده اند و اثری جاودانه را خلق کرده اند. هر چند در اغلب پژوهش ها و نقد ها این رمان از حیث سیاسی مورد بررسی قرار گرفته اما جنبه تعلیمی آن به قدری قوی است که می توان این اثر را در زمره یکی از آثار تعلیمی قرار داد. در واقع ندای پس زمینه سووشون، ندایی آگاه ساز، تذکر دهنده و تعلیم گرایانه است. بر همین اساس در این پژوهش به بررسی جنبه های تعلیمی رمان سووشون پرداخته خواهد شد.
نیست انگاری در آثار نیچه و خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی ازمفاهیم و رویکردهای عمده در تمامی تاریخ اندیشه ، نیست انگاری بوده است. اما به طور تاریخی و خاص ، نیچه را فیلسوفی می دانند که بوجوه ایجابی و سلبی این رویکرد را مورد ملاحظه قرار داده است. در سنت ما نیز، رویکرد نیست انگاری بی سابقه نبوده، به گونه ای که می توان مدعی شد مفاهیم آن در رباعیات خیام بطورقابل تامل و منسجمی صورت بندی شده است. هم در رباعیات خیام و هم در آثار نیچه حوزه های نیست انگاری در ساحات هستی شناختی ، جهان شناختی، معرفت شناختی ، اخلاقی و اگزیستانسیالیستی ظهور پیدا کرده اند. این مقاله بر آنست تا قرابت اندیشه های این دو فیلسوف را در حوزه های یاد شده مورد بررسی قرار دهدو ناکید کند که خیام از این حیث حتی بر نیچه فضل تقدم داشته است.
«شاد»، «می» و «پشیمان شدن» (بررسی سه واژه از شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
33 - 51
حوزههای تخصصی:
شاهنامه یکی از مفصل ترین آثار زبانی سده های نخستین رسمیّت و رواج زبان فارسی دری پس از اسلام است. این گنجینه گرانبها حاوی شواهد اصیل و قابل اعتماد از عناصر زبان فارسی این دوره و در بردارنده کلیدهای بسیاری در گشودن مسایل ناشناخته زبان فارسی دری و پیشینه آن، فارسی میانه، است. متقابلاً در این اثر به سبب کهنگی زبان آن، نکاتی هست که جز از طریق شناخت زبان فارسی میانه و سایر زبانهای دوره میانه و دوره باستانی قابل دریافت نیستند. در این نوشتار به سه واژه «شاد»، «می» و «پشیمان شدن» در شاهنامه پرداخته شده و با استفاده از شواهد درونی این اثر و نیز برخی شواهد سایر متون فارسی و همچنین قراینی از زبانهای باستانی معانی متفاوتی برای دو واژه نخست و ساخت کمترشناخته شده ای برای توجیه کاربردی خاص از مورد سوم در زبان فارسی دری ارائه شده است. معنای پیشنهاد شده برای «شاد»، «توانگر و ثروتمند و برخوردار» است. واژه «می» صورت اصیل فارسی میانه «مغاک» دانسته شده و «پشیمان شدن» در کاربردهای خاص از گونه افعال غیرشخصی به شمار آمده است.
بررسی عوامل بازدارنده وصال در منظومه غنایی ویس و رامین
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر مهم، جذاب و هیجان انگیز داستان، گره افکنی (complication) است. موانع وصال، کلیشه ای ترین و در عین حال جالب ترین گره هایی هستند که داستان سرایان نامی به زیبایی هرچه تمام تر، از آن بهره برده اند. سراینده منظومه غنایی «ویس و رامین »نیز از زمره این داستان سرایان است. این موانع علاوه بر این که به زیبایی داستان می افزایند، خواننده و شنونده را به پیگیری ماجرا، ترغیب می نمایند و روح او را تشنه دانستن می سازند؛ به گونه ای که تا به مرحله گره گشایی (resolution) که اغلب در پایان داستان می آید، نرسد؛ سیراب نمی شود. «ویس» در این منظومه، عاشقانی به نام های «ویرو»، «موبد شاه» و «رامین» دارد. از آن جا که «ویرو» به زودی از صحنه داستان خارج می شود عوامل بازدارنده وصال «موبد شاه» و «رامین»- که درگستره داستان حضور بیشتری دارند– با مطالعه مستقیم داستان و ذکر شواهد شعری، مورد واکاوی قرار می گیرند. براساس این پژوهش، عوامل بازدارنده وصال برای «موبدشاه» بیش از «رامین» است؛ نقش زنان در وصال و هجران عاشق و معشوق بسیار برجسته است و به سبب حمایت «ویس» و «دایه»، سرانجام، پیروز این میدان عشق، «رامین» است.
سه رویکرد به مسأله جنگ در اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
51 - 82
حوزههای تخصصی:
هنرمند به عنوان ناظری آگاه و حساس، در شرایط و بافت های گوناگون، واکنش هایی متفاوت نسبت به مسأله جنگ نشان می دهد. این واکنش ها در زمان جنگ و پس از آن تفاوت هایی آشکار و بنیادین دارد. شناخت بافت های گوناگون و تأثیرات آنها در شرایط مختلف از مسائل مهم و قابل تأمل در مطالعه هنر مرتبط با جنگ است. اشعار قیصر امین پور به عنوان یکی از شاخص ترین چهره های ادبیات دفاع مقدس، از بهترین نمونه ها برای مطالعه درباره ادبیات پایداری در زبان فارسی است. در هنر به عنوان نمونه شعر، سه رویکرد به مسأله جنگ دیده می شود؛ این رویکردها در این مقاله «قطب تشویقی»، «قطب تحلیلی» و مرحله گذار میان آن دو نامگذاری شده اند. در این مقاله بر اساس الگوی طرح شده، اشعار قیصر امین پور با روش کتابخانه ای مورد مطالعه قرار گرفته است. دستاورد مقاله ناظر بر آن است که قیصر امین پور از دفاع مقدس همواره دل مشغول جنگ بود و هر سه رویکرد تعریف شده نسبت به جنگ در شعر او وجود دارد؛ قطب های تشویقی و تحلیلی در شعر قیصر پررنگ اند و نمونه درخشانی از مرحله میانی نیز در آن مشاهده می شود. قیصر امین پور در تمام عمر، بسته به بافت و شرایط، وظیفه خود را نسبت به جنگ ایفا کرده است.
جایگاه لفظ و معنی در غزلیات بیدل با رویکرد بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی یکی از بزرگترین شاعران سبک هندی است که با بهره گیری از استعاره و ترکیب های بدیع و شگفت، توانسته است به جایگاه رفیعی در شعر و غزل دست یابد. این شاعر بزرگ با بهره گیری از مفاهیم عرفانی و به مدد دانش ادبی و جوهر ذاتی شاعری، آثار فراوانی از خویش به جا گذاشته است. دشواری طرز بیان، پیچیدگی معنی، دشوار فهمی مضمون وکلآ دیرآشنایی در حوزه ی لفظ و معنی از خصوصیات شعر بیدل محسوب می شود. لفظ و معنی از جمله مفاهیمی است که در غزلیات بیدل حضور چشمگیری دارد. بیدل درغزل های خود با زاویه های دید گوناگون به این مفاهیم می پردازد. گاهی از عجز لفظ در بیان معانی بلند ذهنی اش گله مند است و گاهی معنی را از لفظ می جوید و معتقد است بدون لفظ معنی جلوه گر نمی شود. این مقاله دیدگاه های مختلف بیدل وپربسآمدترین آن ها را درحوزه ی لفظ و معنی مورد بررسی قرارمی دهد.
شگرف خرد در سروده های ویلیام کارلوس ویلیامز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سروده های ویلیام کارلوس ویلیامز به دلیل تصویرسازی زیبا و کارآمد و نیز ایجاز آن مشهور است. دستاورد شعری ویلیامز تنها در طول چند مصرع، چیزی شبیه به معجزه است. پیوند نزدیکی که این شاعر با جهان پیرامونش بنیان می گذارد، در حالی که به نظر می رسد اهمیت چندانی نداشته باشد، فضایی از امر شگرف را بر شعرهای او حاکم می کند؛ هرچند این احساس شگفتی و حیرت در شعرهای ویلیامز از موضوعاتی مجلل، خارق العاده، و بی کران سرچشمه نمی گیرد. ویلیامز به آشناترین، عادی ترین و ساده ترین لحظات زندگی روزانه، رنگ و بویی متعالی می بخشد. یافتن ویژگی های شگرف در عادی ترین مسائل و اشیاء زندگی مفهومی است که «شِگرفِ خُرد» نامیده می شود. این پژوهش با ترسیم نظریه های موجود پیرامون مفهوم امر «شگرف» (امر والا) و همچنین تعالی گرایی رمانتیک و ژانر هایکو می کوشد تا چگونگی این تعالی، شگفت انگیزی، و شگرف سازی سروده های ویلیامز را بررسی کند. در این راستا به نظریات ادموند برک و امانوئل کانت و نیز نظریه های متاخر درباره امر شگرف اشاره خواهد شد و در کنار آنها از نظریه های ویلیامز نیز بهره خواهیم گرفت.
تحلیل بسترهای بلاغت در آثار سعدی و تعمیم پذیری آن در زبان و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای درکِ بلاغت زبان فارسی و کشف و شناساییِ قواعد و اصول آن، لازم است که از مطالعه و تحلیل ساخت های نحویِ آن شروع کرد. از این طریق مشخّص می شود که ساخت های نحوی در حالتِ عادی و خنثی چه نظم و ترتیبی دارند و در موقعیت هایی که القای غرضِ بلاغی و معنای خاصی مدّنظر است، چه تغییراتی پیدا می کنند؛ زیرا ساخت نحوی که همان چگونگیِ نظم و ترتیب اجزاست، بر اساسِ معنا و اغراضِ بلاغی شکل می گیرد. هر نوع «تغییر در جایگاه دستوری و معمولی اجزا»، «دگرگونی در صورتِ جمله ها» و هرگونه «حذف یا اضافه ای» که در کلام صورت می گیرد، ناشی از اغراض بلاغی است. این مقاله با تکیه بر سخن سعدی به عنوانِ نمونه بارز بلاغتِ زبان فارسی، به بررسی مهم-ترین بسترهای بلاغت در نحوِ زبان فارسی می پردازد که انتقالِ معنا و القای اغراضِ بلاغی از طریق آنها صورت می گیرد. هدف از این پژوهش، شناسایی بستر های کلان و کلّیِ نحو زبان فارسی در القای اغراض بلاغی است که هر کدام از آنها می تواند مصداق های زیادی را شامل شود. همچنین سعی بر این است تا نشان داده شود که معمولاً با هر کدام از این ظرفیت ها، چه معانی و اغراض و مقاصدی بیان می شود. نتیجه کار نشان می دهد که «جابه جایی اجزای کلام»، «تغییر در ساخت و صورت جمله ها» و «افزایش و کاهش نحوی»، ظرفیت هایی هستند که برای بیان اغراض بلاغی در نحو زبان فارسی کاربرد دارند.
میراث فرهنگی و ادبی انجوی شیرازی
حوزههای تخصصی:
پیشینه ی عصیان سیاسی و نقد قدرت در اشعار سیف فرغانی و عبید زاکانی
حوزههای تخصصی:
آشفتگی روزگار در دوران زندگی سیف فرغانی و عبید زاکانی آن ها را به عصیان در برابر وضع موجود و به خصوص صاحبان قدرت برانگیخت. این دو، شاعران روزهای سخت هستند که اگرچه از شاعران برجسته ی فارسی هستند، امّا موضوعات انتقادی و نقد قدرت در آثارشان کمتر مورد توجّه پژوهشگران بوده است. نگارنده سعی دارد در این مقال به روش تحلیلی و توصیفی، با بررسی و تحلیل اشعار این دو منتقد ارجمند قرن هفتم و هشتم، نقد و انتقاد از صاحب منصبان را به همراه موضوعاتی که در آن عصر باعث عصیان و پرخاش شاعران می شده است، بیان نماید. دراین پژوهش دریافتیم که اگرچه شیوه و ابزار سیف فرغانی و عبید زاکانی برای بیان اوضاع غمبار زمان خویش و صاحبان قدرت که در پیدایش آن مؤثّر بوده اند، متفاوت بوده است؛ امّا مسائل اجتماعی و سیاسی که به زبان شعر بیان شده اند، بسیار به هم شبیه است.
بررسی گونه ها و معانی «را» در گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۰)
195 - 220
حوزههای تخصصی:
هر اثر ادبی از ساخت های جزئی تری تشکیل شده است. ساخت های نحوی و صرفی هر اثری، بنیاد ساخت های بلاغی و محتوایی آن را شکل می دهد. «را» که امروزه بیشتر به عنوان نقش نمای مفعولی شناخته می شود، در متن های گذشته ی ادب فارسی، جایگاه حساس تر و متنوع تری داشته است و کاربردهای گوناگون آن در فهم معنی و شناخت بلاغت متن ایفای نقش می کرده است. یکی از منظومه های حماسی که در نوع خود جایگاه برجسته ای دارد و کاربردها و معانی را در آن درخور توجه و قابل تأمل است، گرشاسب نامه ی اسدی توسی است؛ ازاین رو مقاله ی حاضر بدون واکاوی بلاغی، در پی شناخت و معرفی انواع کاربرد و معانی گوناگون «را» در این منظومه و ارائه ی آمار دقیقی از انواع و نقش «را» در کاربردهای گوناگون، ازنظر دستوری و معنایی است. در این بررسی ها ضمن تبیین نقش و اهمیت این نقش نما که چهره های گوناگون معنایی و کاربردی دارد، به کاربردهای ویژه ی آن نیز پرداخته شده است و با ذکر تعداد تقریباً دقیق این نقش نما در تمام گرشاسب نامه ، بیشترین و کمترین نوع کاربرد «را» در این منظومه مشخص شده است. روش پژوهش مبتنی بر تحلیل داده هایی ست که از متن این منظومه به دست آمده و نتیجه گیری آن نیز مبتنی بر تحلیل محتواهای ساختاری و معنایی آن داده ها است.
بررسی، تحلیل و طبقه بندی کرامات مشایخ در طبقات الصّوفیّه از خواجه عبدالله انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرامت یکی از مفاهیم مهم و مورد مناقشه در عرفان اسلامی است. خواجه عبدالله انصاری در طبقات الصّوفیّه، نام بسیاری از صوفیان را ذکر کرده و رفتار و اندیشه آن ها را تبیین نموده است. او برای تحقّق این هدف، کرامات بسیاری را شرح داده و کیفیّت تخلّق مشایخ به مبانی معرفتی را بازگو کرده است. در این تحقیق، با روش توصیفی و استناد به منابع کتابخانه ای، کرامت های ذکر شده در اثر مذکور، دسته بندی و چرایی بسامد آن واکاوی شده است. همچنین، توصیفاتی از کارکردهای اجتماعی این پدیده ارائه گردیده است. بررسی آراء انصاری نشان می دهد که کرامت ها عمدتاً در دوران حیات عارف و در مواردی، پس از مرگ او تجلّی پیدا کرده اند. کرامات واقع شده در زمان حیات عبارتند از: اطلاع از غیب؛ ذهن خوانی و فراست؛ تصرّف در نیروها و عناصر طبیعت؛ شنیدن ندای هاتف؛ تصرّف در اشیاء و قلب آن؛ زنده کردن موجودات و سخن گفتن با آنان؛ طی الأرض؛ مرگ و حیات ارادی؛ شفای بیماران. کراماتی که پس از مرگ آشکار شده اند، عبارتند از: سخن گفتن در عالم خواب و رؤیا؛ نقش بستن آیه و ذکر بر بدن متوفی؛ غیب شدن جنازه فرد. هدف اصلی اولیاءالله از به کارگیری این کرامات، تنبّه مریدان و تشویق آن ها به پیمودن راه سلوک است. در این اثر، برخلاف سنّت مقامات نویسی عرفانی، نشانه های ملموسی از کارکرد تحذیری کرامت به نیّت تحقیر و منکوب منکران تصوّف وجود ندارد که این سنّت گریزی آگاهانه را می توان برآیند نگرش مبتنی بر رجاء و امید مؤلّف و گرایش های عاشقانه او در وادی عرفان دانست.
تحلیل محتوای قصص عصر صفوی با رویکرد اهداف سیاسی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفریح و سرگرمی یکی از شناخته شده ترین اهداف قصه است. در این مقاله، نشان داده خواهد شد که قصه علاوه بر سرگرمی، نقش مهمی در اهداف و وضعیت سیاسی و اجتماعی در عصر صفوی داشته است. بدین منظور، قصه های منثور عصر صفوی بر اساس رویکرد اغراض و اهداف تحلیل شده است. اولین هدف مهم در قصص این دوره، «تبلیغ مبانی مذهبی» است. نقالان در این دوره، با تبلیغ مذهب رسمی کشور، سعی در ترویج، تحکیم و تثبیت مبانی مذهبی در میان عامه داشته اند. مقصود دیگر قصص این دوره، مباحث «سیاسی و اجتماعی» در دو حوزه «نقال، در نقش تثبیت کننده/ شکل دهنده به هویت ایرانی» و «نقال، در نقش موعظه گر سیاسی اجتماعی» بررسی خواهد شد. غرض دیگر قصص این دوره، مباحث «روان درمانی» است. متونی سرشار از خیال پردازی که از طریق هم ذات پنداری یا فراموشی حاصل از غرقه گی، سبب سلامت افراد را فراهم می آورده است. هدف دیگر قصص منثور عصر صفوی، «تفریحی و سرگرم کنندگی» است. بر اساس آمار مستخرج از قصه ها، نشان داده خواهد شد که کدام یک از اهداف قصه در این دوره، نسبت به اهداف دیگر دارای اهمیت بیشتری بوده است و چرا.
تحلیل هویّت و جایگاه زن سووشون « در پرنده من « سیمین دانشور و » فریبا وفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تصویر ارایه شده از زن در دو اثر ادبیات داستانی مدرن ایران « سووشون» از سیمین دانشور و « پرنده ی من » از فریبا وفی می پردازد . بررسی و تحلیل زن در دو اثر فوق با دست یابی زبان و مشخصه های لفظ و محتوا و نیز کاربرد فرهنگ و ایدئولوژی خاص حاکم بر جامعه درباره ی زن ، مورد نظر نگارندگان بوده است . لذا برجسته کردن تصاویر زنان در آثار فوق , بازتاب تجربه ها و عواطف زنانه, نیز انعکاس مصادیق اندیشه های متعصبانه چون تحقیر و استثمار زن ، محدودیت های فردی و اجتماعی ، ترجیح مرد بر زن و هویت باختگی از مضامین مهم آن است . بدین منظور این جستار در یک خوانش ساختار شکنانه با روش تحلیلی- توصیفی به واکاوی این فرهنگ می پردازد که نویسندگان زن معاصر به شدت تمایل دارند که فرد را از دریچه نگاه مردانه رها کنند و چهره ی زنانی را به نمایش بگذارند که خواهان وضعیت بهتری برای خود هستند اما فشارهای بیرونی آنها را مجبور به زندگی بی تحرّک می کند .
بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در تحلیل جهان بینی شهریار در اشعار ترکی آذری و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس دیدگاه شناختی تصورات ذهنی مبنای شکل دهنده ی تصورات استعاری هستند و تفکرات، تجارب و فرهنگ هر ملت خاص همان ملت است و در زبان آنها بازتاب می یابد. هدغف مقاله حاضر بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در زبانهای فارسی و ترکی آذری است و بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که چه عواملی بر شکل گیری استعاره ها دراشعار یک شاعر دوزبانه مانند شهریار دخیل هستند و آیا این استعاره ها می توانند جهان بینی شاعر را منعکس کند. چارچوب نظری این پژوهش طبقه بندی لیکاف و جانسون (1980و1993) از استعاره های مفهومی و نیز زولتان کووچش (2005و2010 ) در تقسیم بندی استعاره ها به جهانی و متغییر وابسته به بافت و فرهنگ است. استعاره ها در 5 گروه طبیعت، عشق و هجران، مذهبی و اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و نژادی قرار گرفتند. نتایج آماری نشان داد که در قلمرو این دو زبان حوزه های استعاری «طبیعت»، «مذهبی و اعتقادی» جهانی هستند ولی حوزه های استعاری «عشق و هجران»، «سیاسی و اجتماعی» و «نژادی» وابسته به زبان هستند، و این ادعا که تصورات استعاری نه تنها مقوله هایی زبانی هستند، بلکه اساس تفکر و رفتار آدمی را نیز شکل می دهند، تایید شد. در نتیجه بخشی از استعاره ها در تطابق با مبانی همگانی شکل می گیرند و بخش دیگری از آن ها تحت تأثیر مبانی فرهنگی، اجتماعی به وجود می آیند. یعنی ماهیت الگو برداری های استعاری و حتی ترجیح کاربرد یک استعاره مفهومی بر دیگری تحت تأثیر باورهای فرهنگی افراد در کنار مبانی جهانی استعاره ها می باشد و تأثیر پذیری ساخت استعاری از فرهنگ و محیط تأیید می شود.
“Suddenly Afraid”: Challenged Identities and Disrupted Meaning in Lydia Davis’s Short Fiction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
59 - 73
حوزههای تخصصی:
Implementing Julia Kristeva’s theory of abjection, the present study attempts to demonstrate that the short fiction of Lydia Davis, contemporary American writer, is, first and foremost, about the fragility of identity and the precariousness of its borders. Using a descriptive-analytical approach and Kristeva’s Powers of Horror: An Essay on Abjection, as the main source in which she delineates her theory, this paper studies four of Lydia Davis’s short stories in depth. Abjection is the process in which the subject casts aside anything foreign to the self, or the ‘abject,’ at an early stage, to safely procure a coherent I. By detecting and interpreting two of the abject’s main manifestations, namely women and corpses, the current article will contend that Davis’s characters/narrators are always already stuck in seemingly bottomless pits of identity crises, both inside and through their use of language. Analyzing Davis’s “The Thirteenth Woman,” “Suddenly Afraid,” “Grammar Questions,” and “Letter to a Funeral Parlor,” this research tries to unravel the intricacies of maintaining shaken identities and endangered subjectivities at the face of unimaginable horror. Although discarded repeatedly by the characters in these stories, the abject never vanishes; it keeps haunting the periphery of selfhood and the solidarity of meaning.