فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۳٬۲۶۱ تا ۴۳٬۲۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
123 - 144
حوزههای تخصصی:
مطالعات صورت گرایان و ساختارگرایان علاوه بر ایجاد تحول در بررسی شعر، دانش ادبی روایت شناسی را بوجود آورده و تحلیل ریخت شناسانه ی روایت را به عنوان رویکردی مهم مطرح کرد. کلود برمون زبان شناس و روایت شناس فرانسوی از برجسته ترین نظریه پردازان روایت شناسی ساختارگرا و از جمله افرادی است که برای ارائه ی یک الگوی مناسب در زمینه ی ریخت شناسی داستان، تلاش کرده اند. در این پژوهش،«الحرب فی برّ مصر» اثر یوسف القعید (از بزرگ ترین رمان نویسان مصر) که فئودالیسم یا نظام ارباب-رعیتی حاکم بر مصر در سال های 1954م. تا 1973م. دستمایه ی خلق آن است، بر اساس نظریه ی کلود برمون مورد بررسی قرار گرفته و اثبات می شود که نویسنده پیکره ی داستان را با ذوقی سرشار با انواع توالی ها از جمله توالی زنجیره ای و انضمامی و پیوندی خلق کرده است. بر اساس نظریه ی مذکور هر توالی دربردارنده ی سه کارکرد امکان ، فرایند و پیامد است که این کارکردهای سه گانه کاملا با داستان همخوانی و همسویی دارد. کلیدواژه: الحرب فی برّ مصر، یوسف القعید، ریخت شناسی، کلود برمون، توالی و پی رفت
اعتراض در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر اعتراض، به عنوان یکی از زیرمجموعه های شعر متعهد، از دیرباز در ادبیات فارسی به اشکال مختلف وجود داشته است. آثار اغلب شعرا و نویسندگان برجسته ایرانی از گذشته تا امروز ، آیینه تمام نمای محیط و روزگار زندگی آنان بوده است. چنان که بسیاری از آنان در تحلیل و تبیین دشواری های زندگی به مراتب تیز بین تر و حساس تر از سایر دانشمندان اجتماعی بوده اند و نسبت به مسایل و مشکلات جامعه، احساس مسؤولیت می کردند؛ در نتیجه با سرودن اشعار اعتراضی، در برابر ناراستی ها و کج روی های هیأت های حاکمه و اقشار مختلف اجتماع، از نوع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... واکنش نشان می دادند. یکی از این شاعران و اندیشمندان مولانا جلال الدین محمد بلخی می باشد. سخن گفتن از مولانا و اندیشه های سیاسی اجتماعی او کاری بس دشوار است و در این زمینه هر کسی بنا بر ظن خود یار مولانا می شود؛ با این حال، با توجه به شور و حال عرفانی مولوی هرچند که در بادی امر به نظر می رسد که او هیچ توجهی به اوضاع روزگارش ندارد و از سیاست های حاکمان زمانش برکنار است، لیکن با تحقیق در آثارش، دیدگاه های سیاسی اجتماعی و انتقادی او را می توان یافت. همچنین می توان اوضاع روزگارش و مناسبات حاکم بر ضوابط و سیاست عصرش را در جای جای اشعارش باز نمایاند و گوشه هایی از اعمال زور و خشونت حاکمان و وابستگان به جناح حاکم را به تصویر کشید . هدف از این مقاله که به روش توصیفی و نحلیلی انجام پذیرفت، بررسی شعر اعتراض در مثنوی مولانا است؛ به این منظور، اشعار اعتراضی مولانا در مثنوی مولانا مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.
معمای یمن در بخش ساسانی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یمن امروز در روزگار باستان چنین نامی نداشت و اگر دولت «حِمیَر» از حبشه شکست نمی خورد چه بسا این کشور را با نامی می شناختیم که از نام این دولت سرچشمه گرفته بود، همچنان که هاماوران در شاهنامه برگرفته از حمیر است. از سوی دیگر در شاهنامه یمن بارها به جایی اطلاق شده که ربطی به یمن امروزی ندارد؛ بررسی پادشاهی یزدگرد یکم در شاهنامه فردوسی نشان می دهد که دست کم در مقطعی از دوره ساسانی قلمروی حیره را یمن می نامیدند. برای توضیح این تناقض باید گفت که برخلاف انتظار واژه یمن در اصل یک واژه عربی نیست بلکه ریشه عبری دارد و در کاربردش به عنوان جاینام به معنی جنوب است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که منشأ اطلاق این جاینام به حیره و یمن امروزی وجود جامعه پرشمار و بانفوذ یهودیان در دو منطقه میانرودان و شبه جزیره عربستان بوده است. ضمن اینکه در هر دو منطقه یهودیان موفق به کسب نفوذ سیاسی شده بودند و در ایران یزدگرد یکم دختر پیشوای یهودیان ایران را به همسری برگزید. در این دوره نفوذ یهودیان در دربار ایران به حداکثر خود رسید که یکی از پیامدهای آن اقتباس اطلاق یمن به حیره در دیوان ساسانی و ورود آن به خداینامه بود.
نقال امیرارسلان، زمان پیدایش، مهم ترین ژانرهای هم روزگار و سفرنامه نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ششم مرداد و شهریور ۱۳۹۷ شماره ۲۱
172-198
حوزههای تخصصی:
امیرارسلان از مهم ترین و معروف ترین قصه های عامیانه فارسی و یکی از نخستین آثاری است که نشانه های تحول را از قصه به رمان در نثر فارسی نشان می دهد. با وجود اینکه امیراراسلان متنی متأخر محسوب می شود و پژوهش های ارزشمندی نیز در این باب انجام شده است؛ اما هنوز بحث درباره نام نقال و سال پیدایش آن لازم می نماید. از سوی دیگر بسیاری از محققان ترجمه و انتشار نخستین رمان ها به فارسی را چند سالی قبل از پیدایش امیرارسلان و درنتیجه ظهور این نشانه های تحول را بیشتر تحت تأثیر رمان دانسته اند. نوشته حاضر شامل دو بخش است: در بخش نخست به نقال و زمان پیدایش این قصه می پردازیم و سعی می کنیم تا وجوه تاریک این انتساب را روشن کنیم و به دقت سال پیدایش اثر بیفزاییم. پس از روشن شدن این ابهامات به فضای فرهنگی پیدایش امیرارسلان با تکیه بر صنعت چاپ می پردازیم و می کوشیم با معرفی نمایشنامه ها و رمان های ترجمه شده، در کنار سفرنامه های نوشته شده به فارسی، احتمال آشنایی نقال این قصه را با این ژانرها بررسی کنیم. مسیری که اگر به درستی طی شود، تصویری منسجم و دقیق تر از نقال و فضای فرهنگی پیدایش این قصه به دست می دهد.
Etude des techniques narratives dans la traduction des Trois gouttes de sang de Sadegh Hedayat(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Les romans persans, surtout ceux de Sadegh Hedayat sont bien appréciés de la littérature mondiale. Parmi les œuvres de Hedayat, les Trois gouttes de sang a été estimé plus que ses autres œuvres. Cette œuvre est l’un de ses premiers récits persans dans lequel se trouvent les techniques narratives modernes de la fiction. La traduction française de ce récit par Frédérique Razavi a présenté Hedayat et ses techniques narratives au monde de la littérature. Dans cette étude, on va essayer d’analyser et de comparer donc les divers procédés textuels de ce récit avec sa traduction, en recourant à la méthodologie de Gérard Genette. Notre réflexion sur les techniques narratives de Hedayat s’inscrit dans le cadre de la théorie présentée dans le livre Figure III de Genette. Pour cerner notre étude, nous effectuerons une confrontation de la traduction française avec le texte original. Les modifications effectuées par la traductrice permettent de dégager la vision qu’elle avait de Hedayat. À une dérive sémantique vient s’adjoindre des disparités en français, le lecteur de la traduction française ne faisant parfois pas la même expérience fictive que son homologue persanophone, mais au contraire, les techniques narratives utilisées par Hedayat sont correctement transmises dans la traduction.
فسوة الفصیل
حوزههای تخصصی:
سخت است خواندن!
حوزههای تخصصی:
بازگشت از مرگ در قصه های عامیانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلایل وقوع مرگ و واکنش به آن برای شخصیت های مختلف قصه متفاوت است. این مسئله وقتی برجسته می شود که قهرمان و یا محبوب او در میانه داستان مرده باشد. از آنجا که پایان خوش از ملزومات قصه های عامیانه است، راوی راهی برای جبران این مسئله می یابد و آن بازگرداندن مرده از مرگ است. در این نوشتار تلاش می شود، بن مایه بازگشت از مرگ و ارتباط آن با فرهنگ عامه در داستان ها بررسی شود. جامعه آماری این تحقیق، شامل همه تیپ های قصه هایی است که بن مایه بازگشت از مرگ دارند. ابتدا، با مطالعه کتاب طبقه بندی قصه های ایرانی نوشته اولریش مارزلف، 12 تیپ قصه شناسایی شدند. روایت های مختلف این قصه ها نیز به شیوه نمونه گیری در دسترس، از میان کتاب های قصه های عامیانه یافت و به روش تحلیل محتوا بررسی شدند. با مطالعه این قصه ها مشاهده شد که راوی چه برای ایجاد تعلیق و زیباتر کردن داستان و چه برای رساندن پیامی خاص به مخاطب در داستان خود، از بن مایه بازگشت از مرگ استفاده کرده است. شیوه طرح این بن مایه، ریشه آن و این نکته مهم که سیری تکاملی برای بیان این مطلب در قصه ها وجود داشته، مهم است. گذر زمان، یافته های تازه بشری و اتفاقات تاریخی، بی شک در طرح این قصه ها مؤثر بوده است. در نهایت، از تحلیل محتوای روایت ها می توان نتیجه گرفت، هرچند طرح مسئله بازگشت از مرگ در طول سالیان، شکل های مختلفی به خود گرفته و سیر تحول آن از اسطوره به جادو و از جادو به دین بوده است؛ اما اصل موضوع، توانایی بازگشت از مرگ در روایت های مختلف ثابت بوده است.
افادات ادبی
حوزههای تخصصی:
تحلیل رنگ های یک مقبره پوش دوره صفوی با تکیه بر آراء علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
241 - 272
حوزههای تخصصی:
گذر از پدیدار رنگ به معنا، فرایندی است که از دیرباز تاکنون نزد متفکران متعدد با سویه های فکری متفاوت مطرح بوده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که صرف نظر از قصد مؤلف و وجه بیانگری اثر، اگر مخاطبی به آراء علاءالدوله سمنانی در مورد تجلیات انوار رنگی آگاه باشد، در مواجهه با یک اثر هنری چگونه آن اثر را خوانش می کند؟ از این رو با بهره گیری از روش پدیدارشناسی هرمنوتیک هانری کربن به تحلیل آراء علاءالدوله سمنانی در این باره می پردازد و با ماحصل این بررسی و با روش توصیفی تحلیلی، رنگ های یک اثر هنری را مورد نقد یا خوانش مخاطب محور قرار می دهد و در نهایت به این نتیجه رهنمون می شود که هنگامی که یک اثر هنری بر مبنای آراء سمنانی مورد قضاوت قرار می گیرد، می توان از مشاهده محض گذشت و به نوعی شهود شخصی دست یافت که در مورد نمونه مطالعاتی این نوشتار، نتیجه شهود بدین قرار است که مقبره پوشی که با این نظام و رنگ ها طراحی و تولید شده، به طور تمثیلی نمایانگر بخشی از سفر روحانی انسان به سوی پروردگار است که از پیش در جریان بوده و گویی مدتی با حیات جسمانی انسان به وقفه افتاده و با گذشتن از جسم دوباره آغاز می شود.
تشخیص واژه های مفرد و مرکب از روی دال و ذال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰۷
107 - 117
حوزههای تخصصی:
در واژه های فارسی دری، همیشه حرف دال یا در آغاز واژه است یا پس از صامت و حرف ذال همواره پس از مصوت قرار می گیرد. این قاعده مخصوص واژه های بسیط است؛ اما در واژه های مرکب حرف آغازینِ بخشِ دوم نمی تواند ذال باشد و فقط می تواند دال باشد؛ چراکه مصوت ماقبل جزئی از خودِ تکواژ نیست بلکه متعلق به تکواژ پیشین است. بنابر این بخش دوم واژه های مرکب تابع همان قاعده واژه های بسیط است. بر اساس این قاعده واژه های مفردی همچون باذه و نبیذ دارای حرف ذالند و واژه های مرکبی همچون پاداش و ستودان دارای حرف دال.
واکاوی مفاخره در شعر فارسی با استفاده از نظریه میدان ادبی بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۸۲-۵۷
حوزههای تخصصی:
مفاخره در مقام مضمونی شعری یا به عنوان زیرگونه ای ادبی، در دیوان های شاعران کلاسیک فارسی حضوری پررنگ دارد. این جستار با رویکردی تحلیلی در پی واکاوی مفاخره در شعر شاعرانی چون منوچهری دامغانی، سنایی غزنوی، و خاقانی شروانی برپایه نظریه میدان بوردیو است. به این منظور، پس از استخراج نمونه هایی از قصاید مفاخره آمیز این شاعران و درنظرگرفتن مسائل تاریخی و اوضاع اجتماعی حاکم بر دوره های موردنظر و منش و ذهنیت شاعران، کوشش کردیم نمونه ها را براساس چهار قاعده میدان ادبی بوردیو (منش، سرمایه، منازعه و بی غرضی) تحلیل کنیم. نتایج بررسی ها نشان داد که منوچهری، به دلیل گرایش به میدان قدرت، برای رسیدن به نام و نان و تثبیت موقعیت خود، شعر و هنرش را برای مدح و مفاخره به این میدان اختصاص داده و اصل بی غرضی میدان ادبی را، که در پی ناب سازی ادبیات است، رعایت نکرده و به همین دلیل به حاشیه میدان رانده شده است. اما، با تغییر میدان قدرت در عهد غزنویان دوم و دوره سلجوقی و تغییر احوال شاعران به دلیل مسائل و پریشانی های به وجودآمده، شاعرانی چون سنایی و خاقانی با توجه به منش خاص خود از میدان قدرت فاصله گرفتند و در پی ناب سازی ادبیات و مبارزه با میدان قدرت برآمدند که دراین میان، خاقانی، به دلیل بی غرضی و رعایت قواعد میدان ادبی، توفیق بیشتری نسبت به سنایی غزنوی داشته است.
لوح حیرت
حوزههای تخصصی:
بررسی نیاز عشق در شخصیّت تهمینه و سودابه براساس نظریه آبراهام مزلو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی، از جهت حضور انسان، موضوع نقد روان شناختی واقع می شوند و بستر مناسبی برای این پژوهش ها به شمار می آیند. ویژگی برخی از آثار، ارائه تصویری از انسان خودشکوفاست. انسان گرایی از جریان های تأثیرگذار در روان شناسی است که انسان و رسیدنش به خودشکوفایی از مباحث مهم آن به شمارمی آید. مزلو، از پیشگامان انسان گرایی، الگویی ارائه می دهد که در آن نیازهای اساسی را در پنج سطح طبقه بندی می کند. این الگو در بعضی از آثار مانند شاهنامه که ماهیتی انسان محور دارد، قابل بررسی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، بررسی عشق در شخصیت تهمینه و سودابه، براساس نظریه مزلو است که می تواند رهنمونی در بررسی دیگر شخصیت ها، برای شناسایی انسان خودشکوفا باشد. از این رو این دو شخصیت، براساس شاخص های هرم مزلو سنجیده می شوند. با بررسی این دو شخصیت، تهمینه، الگوی افراد خودشکوفا و سودابه نمونه ناشکوفایی شخصیت معرفی می گردد و دلایل آن مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد، شخصیت های حماسی تا چه حد به رشد انسانی دست یافته و چه اندازه با الگوهای شخصیت رشدیافته حوزه روان شناسی، منطبق هستند. در میان شخصیت های شاهنامه، تهمینه از معاشیق داستان های حماسی غنایی است و می توان شاهد ویژگی های افراد خودشکوفا در رفتار او بود. عشق، موضوع مشترک داستان های غنایی و نیازهای نظریه مزلو، تهمینه را تا خودشکوفایی پیش می برد و باعث رشد او می شود. در تقابل با تهمینه، سودابه را می توان مورد توجه قرارداد؛ بررسی شخصیت سودابه بیانگر ناکامی او در تأمین نیازها و گذر نکردن از پایین ترین سطوح آن است.
تحلیل تطبیقی ویژگی های انسان کامل در نگاه مولانا و عطار از منظر تناقض نمایی و اشارات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی از آثار ادبی به گزینشی خاص از لغات، اصطلاحات فنی ، عبارات و شیوه های بیان بر می خوریم که از قراردادهای زبانی و سنن ادبی متمایزند، این گزینش خاص از دید و دریافتی نو نسبت به هستی و حیات ناشی می شود، شاعر یا نویسنده ای که به چنین دریافتی نو دست یافته باشد و بتواند این دریافت را در قالب گزینشی نو از زبان و شیوه های ادبی ارائه دهد در حقیقت به سبکی شخصی دست یافته است. تنها معدودی از شاعران در تاریخ شعر فارسی این توفیق را یافته اند که به این سبک شخصی دست بیابند که بی گمان مولانا و عطّار از ممتازترین و سرآمدترین آن ها هستند. این سبک شخصی را می توان از سه نظرگاه و ساحت مورد بررسی قرار داد.ساحت فکری،ساحت زبانی و ساحت ادبی. متناقض نمایی یا تصاویر متناقض نما شیوه ای بیانی است از ساحت ادبی که با برجسته کردن معنی در قالب الفاظ کم معانی فراوان و غالباً توصیفات غیر قابل بیان را که ناشی از تجربیات شهودی عارف شاعر است بیان می کند.مولانا و عطار به عنوان دو تن از سرآمدان عرصه عرفان اسلامی از این شیوه بیانی و ادبی برای بیان تجربیات شهودی و عرفانی خود در جهت بیان ویژیگی های انسان کامل بهره برده اند. در این مقاله برآنیم تا بعدازآوردن تعریفی اجمالی از متناقض نماو علل به کارگیری آن به مصادیق عینی به کارگیری این شیوه بیانی در معرفی انسان کامل درکلام مولانا و عطار پرداخته شودونشان داده شود که این شیوه بیانی چرا و چگونه وبا چه هدفی برای بیان ویژگیهای انسان کامل به کار می رود .
در عالم مطبوعات: دیوان صبوری
حوزههای تخصصی:
دستور زبان فارسی
منبع:
اخگر اسفند ۱۳۲۴ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
لحن عامیانه و شگردهای آن در شعر فارسی امروز مازندران از 1350 تا 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۸
221-267
حوزههای تخصصی:
باتوجه به محوریت نگاه به خرده فرهنگ ها، شعر فارسی از نظر گونه های زبانی، ساختار، صور ذهنی و افق های معنایی دستخوش تحولات گسترده ای شده و مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است. بخشی از این تحولات در شعر معاصر مازندران قابل ملاحظه بوده و در عنصر لحن نمود محسوس تری داشته است. لحن واژه ا ی شناور، چندساحتی و گسترده است و هریک از پژوهشگران متناسب با دریافت خود در بافت متن تعابیر متفاوتی از آن ارائه دادند. درواقع لحن، پژواک قلم نویسنده یا شاعر است که از لابه لای واژه ها و سطرهای جمله ها گو ش نوازی می کند. لحن در مقام کلان عنصر به خرده لحن های متعددی بخش می شود که در این جستار خرده لحن عامیانه در همه گرایش های سبکی، قالب ها و ژانرهای موجود در شعر امروز مازندران تبیین شده است. نگارندگان در این پژوهش تکنیک های پردازش لحن عامیانه را در سروده های چهل شاعر فارسی سرا از سال 1350 تا 1400 دسته بندی، معرفی و تحلیل کرده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد، شاعران مازندران برای عامیانه سازی لحن از پنج کلان شگرد (قالب، آوا، موسیقی، زبان و بلاغت) و 25 خردشگرد در لایه ها سود بردند. باتوجه به داده های پژوهش در بین شگردها، شاخصه های موسیقایی با چهار خرده شگرد تکرار چشمگیری داشته است و در شگردهای زبانی، لحن واژگان بومی اقلیمی و طنز بسامد معناداری نشان می دهد. روش پژوهش تلفیقی از نوع کمی و تحلیل محتوا با استفاده از منابع اسنادی و سایت های معتبر اینترنتی است.
آرکائیسم حماسی (مشخّصه اصلی سبک قیصرنامه ادیب پیشاوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرکائیسم حماسی نوعی از کاربرد هم زمان حماسه به عنوان سبکی فخیم و تأثیرگذار هم راه با شکلی از کهن گرایی است که به تشخّص زبان و بیان شاعر می انجامد. منظومه حماسی قیصرنامه اثر ادیب پیشاوری نیز نمونه کامل استفاده از الگوی حماسه به هم راه کهن گرایی در سطح واژگانی، نحوی و بلاغی است. این حماسه تاریخی بیش از هر اثر دیگری در دوران خود، به سنّت های زبانی- ادبی پیشینان تأسی جسته است و علی رغم روایت یکی از نوین ترین اتّفاقات تاریخ معاصر خود، برای پای بندی به زبان خراسانی شعر حماسی کوشیده، زبان اثرش تا جای ممکن به نمونه معیار ژانر اثر (شاهنامه فردوسی) وفادار باشد. یکی از عوامل اصلی حفظ زبان حماسی قیصرنامه، باستان گرایی بوده است. این مقاله جنبه های مختلف آرکائیسم حماسی در قیصرنامه ادیب پیشاوری را بررسی و این نتیجه را در این خصوص حاصل کرده است که این کیفیت در شعر ادیب در سه سطح واژگانی، نحوی و بلاغی «فردیت سبکی» یافته است. واژه سازی با اصطلاحات جدید سیاسی، اجتماعی و نظامی، بازسازی نحو خراسانی و خلق تصاویر مرکب مبتنی بر تشبیهات حماسی کهن از رئوس باستان گرایی در قیصرنامه بوده است.
تحلیل سبکی رمان «نخل و نی» از رضا رئیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهار از پیشگامان سبک شناسی در ایران در مقدمه کتاب خود سبک را روش خاص ادراک و بیان افکار به وسیله ترکیب کلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبیر آنها می داند. شمیسا نیز در کلیات سبک شناسی مفهوم سبک را بدیهی می داند و معتقد است تعریف جامع و کامل آن دشوار می باشد. رضا رئیسی، صاحب رمان مستند «نخل و نی» همچون بسیاری از نویسندگان ادبیات جنگ و مقاومت سبک خاصی را به خصوص از دیدگاه زبان و هنر داراست. از حیث زبانی می توان به کاربرد جملات کوتاه، روشن، واژگان و اصطلاحات عامیانه، افعال شکسته و حضور حال و هوای جنوبی در داستان اشاره کرد. لایه های فکری او را مواردی چون واقع گرایی، تکیه بر استنادهای تاریخی جنگ در خرمشهر، بیان روابط انسانی و تأکید بر اصل واقع گرایی تشکیل می دهد. این جستار با روش توصیفی تحلیلی در پی آن است نگاهی سبک شناسانه به داستان «نخل و نی» داشته باشد. روش بررسی سبکی این داستان رویکرد لایه ای است که در 3 لایه زبانی، فکری و ادبی مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش اصلی تحقیق آن است که کدام لایه سبکی و در هر لایه کدام ویژگی ها با بسامد بالاتری در اثر خودنمایی می کنند؟ پر واضح است با پرداختن به این ویژگی ها می توان خوانندگان را با سیر اندیشه و نوع نگاه نویسنده به مقوله جنگ آشنا کرد.