مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
آرکائیسم
حوزه های تخصصی:
در مجموعه آثار دولت آبادی و از جمله رمان کلیدر، همواره دو گزاره مهم و متمایز از مقوله هنجارگریزی و آشنایی زدایی، یعنی کاربرد گویش سبزواری و گرایش به آرکائیسم (باستان گرایی)، توجّه خواننده را به خود جلب می کند. خواننده در پاسخ به این پرسش که کدام واژه و ساختار صرفی و نحوی متن، برگرفته از متون نظم و نثر کهن و در واقع از مصادیق آرکائیسم است و کدام در زمره گویش (سبزواری) است، بسته به میزان آگاهی و شناخت خود از دو منبع یادشده، تقسیم بندی ای عرضه کرده و انتساب هایی صورت می دهد. در جستار حاضر، برای پاسخ به این پرسش، با بررسی رمان کلیدر و عرضه مصادیق هنجارگریزی بر معیار و سنجه متون نظم و نثر کهن و لغت نامه های فارسی، و همچنین پرس وجو از گویشوران گویش سبزواری، کوشش شده مرز آشکاری میان مصادیق این دو گرایش و کاربرد مشخص شود؛ حاصل این کار آن است که حجم بالایی از مصادیق هنجارگریزی در کلیدر، مربوط به آرکائیسم و انواع واژگانی، صرفی و نحوی آن است. در این میان، پاره ای از این دسته، در گویش سبزواری نیز کاربرد داشته و درواقع میان دو منبع، مشترک است؛ پاره ای نیز، تنها در متون کهن کاربرد داشته است؛ افزون بر این، دولت آبادی در کلیدر، واژگان و ساخت های صرفی و نحوی ای به کار گرفته است که تنها در گویش سبزواری (و یا دیگر گویش ها به ویژه خراسانی) دیده می شود. و امّا دسته دیگری از مصادیق هنجارگریزی را باید برخاسته از ذهن و زبان و حاصل تراوش قلم نویسنده دانست.
بررسی چرایی کاربرد واژه های آرکائیک در جزء سی ام قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های کاربسته در قرآن کریم برای شیواگویی، روگردانی از ادبیات و سبک گفتار روزمرّه است. روزمرّه نبودن کلام، یکی از شیوه هایی است که گاه ادیبان با کاربرد آن به کلام خود گیرایی می بخشند؛ و به آن آشنایی زدایی می گویند؛ پدیده ای که باید درک آن برای شنونده دست یافتنی باشد. یکی از شیوه های این رویکرد ادبی، آرکائیسم یا باستان گرایی است. آرکائیسم یعنی کاربست واژه ها و عباراتی در زبان روزمره و رسمی که کهنه و بی کاربرد شده باشد یا کاربرد واژگان سرزمینی در سرزمینی دیگر و یا احیای واژه هایی که در دسترس توده مردم نیست و به زبان هویت می بخشد. آرکائیسم یکی از شگردهای آشنایی زدایی برای گیراییِ ذهن شنونده در مکتب نقد ادبی ِصورت گرای روس است. تلاش ما در این پژوهش بر پایه این رویکرد آن است که با روش توصیفی تحلیلی در چارچوب مکتب یاد شده، تعدادی از واژه های آرکائیک در جزء سی ام قرآن را جستجو و فواید کاربست و بسامد این واژه ها را در دیگر اجزای قرآن یافته و نیز پیامدهای آن را بررسی کنیم. برآیندهای این پژوهش نشان دهنده آنند که نخست از این ساز و کار در قرآن کریم بهره گیری شده است، دو آن که واژگان آرکائیکِ به کار رفته در این بخش از قرآن، در دیگر بخش های آن، بسیار اندک خودنمایی می کنند و سه آن که چون بیشتر سوره های این جزء قرآن در پیوند با سال های نخستین انگیزش فرستاده خدا (فضای انکار حقیقت از سوی مشرکان) بوده اند، در می یابیم خداوند در پی راهنمایی آدمیان از هنر و شیوه برجسته سازی سخنان خود برای گیرا شدنشان سود جسته است.
آرکائیسم حماسی (مشخّصه اصلی سبک قیصرنامه ادیب پیشاوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرکائیسم حماسی نوعی از کاربرد هم زمان حماسه به عنوان سبکی فخیم و تأثیرگذار هم راه با شکلی از کهن گرایی است که به تشخّص زبان و بیان شاعر می انجامد. منظومه حماسی قیصرنامه اثر ادیب پیشاوری نیز نمونه کامل استفاده از الگوی حماسه به هم راه کهن گرایی در سطح واژگانی، نحوی و بلاغی است. این حماسه تاریخی بیش از هر اثر دیگری در دوران خود، به سنّت های زبانی- ادبی پیشینان تأسی جسته است و علی رغم روایت یکی از نوین ترین اتّفاقات تاریخ معاصر خود، برای پای بندی به زبان خراسانی شعر حماسی کوشیده، زبان اثرش تا جای ممکن به نمونه معیار ژانر اثر (شاهنامه فردوسی) وفادار باشد. یکی از عوامل اصلی حفظ زبان حماسی قیصرنامه، باستان گرایی بوده است. این مقاله جنبه های مختلف آرکائیسم حماسی در قیصرنامه ادیب پیشاوری را بررسی و این نتیجه را در این خصوص حاصل کرده است که این کیفیت در شعر ادیب در سه سطح واژگانی، نحوی و بلاغی «فردیت سبکی» یافته است. واژه سازی با اصطلاحات جدید سیاسی، اجتماعی و نظامی، بازسازی نحو خراسانی و خلق تصاویر مرکب مبتنی بر تشبیهات حماسی کهن از رئوس باستان گرایی در قیصرنامه بوده است.
«واژه ها را باید شست » بررسى آشنایى زدایى در اشعار سهراب سپهرى
حوزه های تخصصی:
بررسی مقایسه ای کارکرد آرکائیسم در حوزه ی زبان اشعار فروغ فرخ زاد و پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرکائیسم، نوعی هنجارگریزی و انحراف از زبان معمول و نُرم و به کار بردن واژگان منسوخ یا شیوه ی نحوی مهجور و غیر متداول زبان امروزی است، درک اصطلاح مزبور نیازمند تأمل در زبان و تحولات آن است. تحول در زبان، در طول زمان امری طبیعی است که بعضی واژگان در ساختار زبان وارد شده و بعضی از آن ها از این چرخه خارج می شوند در این مقاله اشعار دو شاعر معاصر پروین اعتصامی و فروغ فرخ زاد به شیوه ی کتابخانه ای بررسی شده است. پیوند پروین اعتصامی با سبک خراسانی و عراقی باعث شد که باستان گرایی به صورت متنوع و چشمگیر در اشعارش مشهود باشد و شاید استواری و فخامت شعری پروین اعتصامی، پیوستگی اشعار او به ادبیات کهن و غنی کشورمان باشد؛ اما باستان گرایی در اشعار فروغ فرخ زاد هم عصر شاعر با توجه به نوگرا بودن شاعر و نزدیکی زبان او به گفتار امروزی و کاربرد واژگان امروزی،در اشعار او چشمگیر نبوده و شاید در بعضی مواقع باعث آسیب پذیری زبان نرم فروغ شده است. در این مقاله دوازده شعر از دفتر اسیر فروغ و ده قصیده از اشعار پروین مورد بررسی تطبیقی قرارگرفته است؛ و نشان داده شده است که فروغ در استفاده از انواع قیدهای مختص و مشترک و تتابع اضافات و کاربرد تنسیق الصفات به طریق قدما رفته است. پروین نیز در استفاده از واژگان کهن، تخفیف های آوایی، کاربرد فعل ها به صورت باستانی و از لحاظ نحوی استفاده ی حروف به جای هم از این روش بهره برده است. اهمیت آرکائیسم در استفاده از تجربه های کهن و ادامه ی مرده ریگ هنر قدیم در هنر امروز است.
مقایسه تطبیقی غم غربت در شعر محمدرضا شبیبی و میرزاده ی عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1172 - 1198
غم غربت یا نوستالژی یکی از واژه های پرکاربرد ادبیات است که در فارسی معادل، دلتنگی و بازگشت به گذشته است. احساس تنهایی، ناتوانی، نارضایتی از وضعیت جامعه، از مهمترین مؤلفه های آن هستند. به دلیل شرایط مشابه سیاسی – اجتماعی قرن بیستم در کشور ایران و عراق، بن مایه های مشترکی میان مضامین ادبی آنها وجود دارد. محمدرضا شبیبی و میرزاده عشقی؛ دو شاعر برجسته ایران و عراق، از بن مایه های همسوی فراوانی در زمینه ادبیات نوستالژیک برخوردارند. در مقاله حاضر، با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی و مکتب تطبیقی آمریکا، ابتدا به استخراج بن مایه های ادبیات نوستالژی پرداخته شد، سپس با مقایسه آنها برخی نتایج حاصل شد: هر دو شاعر وقتی تحقق ارزش های جامعه را به دلیل نبود همراهان رفیق، ناممکن می بینند، دچار ناکامی و مرگ اندیشی شده و غم غربت به آنها دست می دهد. از دیدگاه آنها بازگشت به گذشته تاریخی و جامعه آرمانی، رمز بازیابی هویت کشور است. عشقی برخلاف شبیبی به فردایی امیدوار است که صلح و دوستی همه جا را فرا می گیرد و بساط ظلم و نفاق برچیده شود.