فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۳٬۱۲۱ تا ۴۳٬۱۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
گونه شناسی نام های دوبیتی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان انواع اشعار عامه، دوبیتی بیشترین رواج را دارد. در متون ادبی کهن و همچنین در نواحی مختلف ایران، در اشاره به دوبیتی نام های متفاوتی به کار می رود؛ مانند فهلوی، ترانه، حاجیانی، غریبی، فریاد، شروه و بسیاری موارد دیگر. در رویارویی با این اسامی متنوع این پرسش پیش می آید که آیا این نام های متفاوت مصداق های متفاوتی هم دارند؟ و آیا وجوه تمایز احتمالی که بین آن ها وجود دارد، به گونه ای هست که بتوان به هر یک از آن ها نام جداگانه ای داد و هر یک را نوع مستقلی به شمار آورد؟ یا اینکه بر اساس معیارهای ادبی و ژانرشناسی، نمی توان آن ها را نوع مستقلی به شمار آورد، بلکه همه آن ها زیرمجموعه دوبیتی محسوب می شوند؟ برای پاسخ به این پرسش، ویژگی های ساختاری و محتوایی حدود هزار و پانصد دوبیتی فارسی را از نقاط مختلف ایران که در ذیل نام های متفاوتی مانند چهاربیتی، سیتک، شروه، فراقی، فریاد، فلکی، کلّگی، هزارگی، حسینا، نجما، شرمه، شربه و... گردآوری شده بودند بررسی کردیم. درنهایت، مشخص شد که به لحاظ ژانرشناختی همه آن ها را باید ذیل ژانر دوبیتی طبقه بندی کرد و تمام این موارد نام هایی متفاوت برای نوعی واحد هستند.
فارسی هندوستان
حوزههای تخصصی:
از بازخوانی سنت تا بازآفرینی متن مدرن: گونه های اقتباس و تأثیرپذیری در نمایشنامه های رضا قاسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد کهن الگویی «شرق بنفشه» در راستای تبیین کهن الگوی فردیت براساس دیدگاه «یونگ»
حوزههای تخصصی:
تحلیل کهن الگویی متن ادبی، یکی از تحلیل های رایج در ادبیات و هنر است؛ زیرا کهن الگوها نشانه هایی هستند که بخش های ناشناخته ی ناخودآگاه را برای تحلیل گر آشکار می سازند. البته کشف کهن الگوها به تنهایی راه به جایی نمی-برد؛ کهن الگوهای یک متن باید تحلیل شوند و به نقد کشیده شوند تا بتوانند رازهایی از ذهن نویسنده و اثرش را برای مخاطب برملا سازند. در این کنکاش تلاش شده تا با کشف و تحلیل کهن الگوهای شرق بنفشه ی مندنی پور، به این سوال پاسخ داده شود که نویسنده چه هدف و مقصودی داشته که داستان هایی تا این حد پر رمز و راز و نمادین را به تصویر کشیده است. در نهایت این یافته فراهم شد که مندنی پور از تمام کهن الگوهای طبیعی و مضامین اسطوره ای بهره جسته و همه چیز را به کار بسته تا قصه هایش را ختم به جاودانگی کند. برای رسیدن به این ابدیت، نه تنها کهن الگوهای طبیعی را فدا کرده، بلکه کهن الگوهای با ارزشی چون عشق، مرگ و قدرت را نیز قربانی کرده تا تک تک داستان-هایش را به کمک تمام این کهن الگوها، به کهن الگوی جاودانگی پیوند زند. البته این همه رمزگونگی در داستان ها ناشی از عشق نویسنده به بازی های کلامی و هنری هم هست؛ چرا که به اقرار خودش همیشه دوست داشته نویسنده ای نقاش و تصویرگر و بی بدیل باشد؛ این علاقه هم نشانه ای از بروز فردیت در ناخودآگاه و ظهور آن در خودآگاه وی است.
سبک عرفانی در آثار عین القضات همدانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عین القضات همدانی مهّم ترین شخصیت معناگرای سده ششم است که سبکی خاص و تازه در ادبیات عرفانی ارائه داده است. او در زمینه ی موضوع لفظ و معنا و تفاوت های بنیادین آن دو به شیوه ی عملی و با به دست دادن نمونه های تأویلی کوشیده است که نشان دهد چرا سبک زبانی او در ادبیات صوفیانه متفاوت است. او در عین این که هیچ گاه شطح پردازی را فراموش نمی کند، ترکیبی از نثر و شعر ارائه می دهد که انسجام و نظم صفت اصلی آن است. در نثر سیال عین القضات هم سخنان پیران صوفیه حضور دارد و هم آیه های قرآنی در بافت کلام خوش نشسته است. عین القضات نویسنده ای است که در حین نوشتن، کلام خود را از عاطفه، تحرک و شور و شوق سرشار می کند. خلاقیت و فردگرا بودن این صوفی دلیر، به هنجارگریزی های معنایی و ساختارشکنی های عرفانی و دینی انجامیده است. تمام آثار عین القضات نمایش دیگرگونه ای ست از تمام موضوعاتی که در سنّت ادبیات صوفیانه به تعبیری خاص مشهور گشته بود. در این کار قاضی تمام بدیهیات عرفانی را دوباره زیر و رو می کند و به طریق خاص خود از آن ها، گزاره هایی به دست می دهد که عادت ستیزی و عرف گریزی و نقد و هشدار نسبت به زمانه مشخصه بنیادین آن هاست.
آسیب شناسی ترجمه از زبان واسطه (بررسی موردی ترجمه شکرالله شجاعی فر از رمان عرس الزین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث حوزه مطالعات ترجمه، ترجمه از زبان واسطه است که بسیار اهمیت دارد. درباره ترجمه از زبان واسطه، نظرات مختلفی وجود دارد؛ برخی آن را به طور کامل رد می کنند و برخی دیگر آن را در مورد زبان هایی که گستره محدودی دارند، جایز می دانند. از جمله ترجمه های فارسی که با واسطه انجام شده، برگردان شکرالله شجاعی فر از رمان عربی «عرس الزین» اثر طیب صالح است. شجاعی فر این رمان را با واسطه و از طریق ترجمه انگلیسی به فارسی برگردانده است. در این جستار، نگارندگان با الگو قرار دادن این ترجمه به آسیب شناسی ترجمه از زبان واسطه پرداخته اند. ترجمه شجاعی فر در سه حوزه کاهش و افزایش واژگانی، همایش واژگانی و همچنین لغزش ها مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصله نشان می دهد که ترجمه شجاعی فر به خاطر واسطه قرار دادن ترجمه انگلیسی هم در حوزه کاهش و افزایش واژگانی و هم از نظر همایش واژگانی دچار انحراف شده است. همچنین برخی از لغزش های مترجم انگلیسی به ترجمه وی منتقل شده است.
شخصیّت متغیّر در مقالات شمس تبریزی
منبع:
شفای دل سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵
189 - 204
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ویژگی های متغیر و بارز عرفان و آثار عرفانی و آثار منثور غنایی، شخصیّت متغیّر است. سیر شخصیّت متغیّر نیز از مهم ترین مسائل عرفان و آثار منثور غنایی است؛ تا آنجا که شخصیّت متغیّر با سیری بغرنج به تکامل شخصیتی نزدیک می شود. تکامل شخصیتی شخصیّت متغیّر به اشکال گوناگونی در آثار عرفانی و آثار منثور غنایی به ویژه مقالات شمس تبریزی نمود می یابد. شخصیّت متغیّر عرفانی در مقالات شمس همچون پهلوان ژانر حماسی، ابزارهای گوناگونی در اختیار دارد، ولی در عین حال از پهلوان حماسی متمایز است. مکمّل شخصیّت متغیّر در مقالات شمس، سیر عرفانی اوست. او برای رسیدن به تکامل یا وصال باید این سیر را آغاز کند، امّا آغاز سیر در مقالات شمس منوط به گذر از مراحل دیگر است. این مراحل، شخصیّت متغیّر را با یک ندای درونی فرامی خواند؛ تا آنجا که شخصیّت متغیّر دچار یک ناخودآگاهی می شود. پس از عبور از مراحل مذکور، شخصیّت متغیّر به سیری پرمانع گام برمی دارد، این موانع در سیر عرفانی او متمایزند و به اشکال گوناگونی در مقابل شخصیّت متغیّر عرفانی قرار می گیرند. گاه حرکت شخصیّت متغیّر خود مانعی در مقابل اوست، این بی ثباتی موانع، موجب تمایز شخصیتّی شخصیّت متغیّر نیز می شود. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی مبتنی بر تحلیل ساخت گرایانه با تکیه بر مقالات شمس تبریزی می کوشد تا شخصیّت متغیّر را در سیر تکاملی مورد مطالعه قرار دهد و به فرضیه های تکرار آغاز شخصیّت متغیّر در پایان سیر و عدم ایستایی شخصیّت متغیّر در سیر تکاملی دست یابد.
دسته بندی و تحلیل بُن مایه های قصه ساز در منظومه همای و همایون خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
8 - 32
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برآنیم تا به تحلیل بن مایه (موتیف)های داستانی منظومه همای و همایون خواجوی کرمانی بپردازیم. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه کتابخانه ای به انجام رسیده است، می خواهیم دریابیم که منظومه همای و همایون آیا ذیل یک متن ادبی کلاسیک فارسی قرارمی گیرد؟ تا چه اندازه با قصه های عامیانه نزدیکی دارد و چه دسته بندی از بُن مایه های آن می توان به دست داد. پس از بررسی، بُن مایه ها را در شش دسته بُن مایه های انسانی، حیوانی، موضوعی، مکانی، شگفت و کرامت طبقه بندی کرده به تحلیل آن ها پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان داد که نبود عناصر بنیادین اساطیری و حماسی همچون مار، اژدها، گاو، فیل، سیمرغ و... و عناصری همچون گیاهان و انواع رستنی ها و نیز پیکرگردانی در این قصه از گیرایی آن کاسته و پیرنگ قصه را سست کرده است. تیپ اربابان معرفت نیز نقشی در این داستان ندارد. بُن مایه موضوعی، بالاترین بسامد را دارد و این بیانگر آن است که این منظومه بیش از آنکه پویا باشد، قصه ای ایستا است و گوینده تنها برحسب برخی موضوعات مستعمل، داستان را گزارش کرده است. بنابراین، می توان گفت «همای و همایون» بیش از آنکه در ذیل ادب مکتوب کلاسیک فارسی قرار گیرد، یک اثر مکتوب عامیانه است.
تحلیلی اسطوره ای از دلیل غلبه بیژن بر فرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های حماسی که سرچشمه ای از داستان های اسطوره ای هر کشوری است، مبناهایی در آن وجود دارد که تنها با بازشکافی شکل اسطوره ای و شکافتن بن مایه های آن می توان به راز و رمز آن پی برد. در این پژوهش، در پی پاسخ به این پرسش هستیم که هنگام لشکرکشی ایرانیان به توران زمین برای کین خواهی سیاوش و مواجهه با فرود، فرزند سیاوش، با وجود حمله چند پهلوان ایرانی به فرود، چرا بیژن از بین آنان موفق به غلبه و سیطره بر فرود شد؟ آیا می توان کشته شدن قهرمان به دست خانواده خود را با این فرضیه اثبات کرد؟ نگارنده در پی آن است تا با استفاده از الگوهای اسطوره ای و مراجعه به اسطوره ها و قصه های عامه گوناگون، با روش توصیفی تحلیلی، به پرسش های یادشده پاسخ دهد. مطابق فرضیه مدِّ نظر، تنها سلاح کارگر بر افراد در برخی داستان ها، ابزارهای خانوادگی آنان است.
تئاتر برنارد ماری کلتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
429 - 448
حوزههای تخصصی:
تئاتر آینه ی جامعه است . با مرور زمان و با بالا رفتن آگاهی های عمومی و اجتماعی ، تئاتر صحنه ی حضور سیاست شد و از سالهای 1960، با پیدایش نقد نوین، تحولی تدریجی در شاکله ی تئاتر سیاسی به وجود آمد و به نقد جامعه و حتی مبارزه با آن پرداخت. نمایشنامه نویسان، آزادانه قادر به بیان مسائل اجتماعی نبوده اند ازین رو روشی مشخص و منحصر به فرد یافتند تا بتوانند به دور از سانسور، به نقد جامعه، در خلال نمایش نامه ها بپردازند. برنارد ماری کلتس، یکی از مهمترین نمایش نامه نویسان دهه 80 فرانسه است تئاتر وی، از ویژگی خاصی برخوردار بود زیرا که اتفاق های اجتماعی را به صورت مصور به ما نشان می داد و سعی داشت اتفاقات را بازسازی کرده یا واقعی بنمایاند. شرایط سیاسی و اجتماعی موجود برای بیان تمام واقعیات مساعد نبود از این رو ترفندی بکار برد تا بتواند به دور از سانسور شدن، عقیده ی خود را بازگو کند.
«عنقا و سلیمان» تلمیحی فراموش شده در ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های مهم نمود روابط بینامتنی در ادبیات فارسی، تأثیرپذیری ازقصص گوناگونی است که پیرامون زندگی انبیای الهی در متون تفسیری اسلامی ذکر شده، و به شکل مضامین گوناگون ادبی در شعر شاعران نمود یافته است. بسیاری از تلمیحات داستانی وتفسیری به مرور زمان توسط شارحان- سنتی و جدید- از دل متون ادبی استخراج و بررسی شده است، اما برخی از این تلمیحات همچنان مغفول باقی مانده است. این پژوهش می کوشد با واکاوی یکی از روایت گونه های تفسیری پر تکرار درشعر فارسی، به بررسی رابطه عنقا و سلیمان بپردازد و از این رهگذر یکی از تلمیحاتی را که شارحان شعر فارسی بدان توجهی نشان نداده اند تبیین و تحلیل نماید. علاوه بر تبیین روایت معروف عنقا و سلیمان بر اساس متون کهن فارسی و عربی، پاره ای از مضامین جانبی این روایت نیز که نمودهای گوناگونی در ادب فارسی داشته، مورد بررسی قرار گرفته است.
مضامین اخلاقی در اشعار حزین لاهیجی
منبع:
شفای دل سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
17 - 33
حوزههای تخصصی:
در ادبیّات فارسی عموماً و در شعر فارسی بویژه اشعار حزین لاهیجی، پیوند با اخلاق ناگسستنی است. اخلاق و مسائل اخلاقی با زندگی واقعی بشر سر و کار دارد و به سبب غنای اشعار فارسی از حیث مضامین اخلاقی، بررسی اشعار فارسی از دیدگاه اخلاقی اهمیّت زیادی دارد. حزین لاهیجی، یکی از شاعران بزرگ فارسی است که از مضامین اخلاقی در سروده هایش بهره فراوان برده و اشعارش از حیث مضامین اخلاقی غنی و پربار است که همین موضوع ضرورت بررسی اشعار او را دو چندان می کند . این تحقیق که به شیوه تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفته ، بر موضع گیری حزین لاهیجی نسبت به رذایل و فضایل اخلاقی و بیان دیدگاه های وی تمرکز یافته است. یافته ها و نتایج این پژوهش نشان م یدهد که اگرچه فضایل اخلاقی در اشعار شاعر بیشتر مورد تأکید است، امّا رذایل اخلاقی و سرزنش و نکوهش آن ها هم ذهن شاعر را به خود مشغول کرده او در شعر او نمود یافته است .
گره افکنی و بحران سازی در عناصر روایت رمان آناکارنینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
115 - 128
حوزههای تخصصی:
«تعلیق و انتظار» کیفیتی ناظر بر پیچیدگی، بحران و گره خوردن حوادث داستان است که خواننده را به پرسش و پیگیری ادامه داستان وامی دارد. این صفت ازجمله تکنیک ها و عناصر حذف ناشدنی داستان های مدرن است. تعلیق کلیدی ترین عنصر داستان و رمان نو است که خواننده یا شنونده را در مقام انتظار نگه می دارد و کشش ادامه متن را به او القا می کند. رمان آناکارنینا اثر تولستوی، نویسنده نامدار روس، رمانی است واقع گرا و محصول دورانی که نوشته های تولستوی رنگ وبوی اخلاقی به خود گرفته و از تب وتاب، شور و تقابل حالات و شخصیت ها در رمان هایی چون جنگ و صلح و رستاخیز افتاده است. رمان، داستان بانویی اشرافی به نام آناست که در طی حوادثی گرفتار عشقی ممنوعه می شود و برخلاف این که تصور نمی کرده است زمانی از فرزندش جدا شود، همسر و فرزندش را ترک می کند و به دنبال عشقی تجربه ناکرده می رود و در ادامه، سرانجامِ بد خودکشی او را در چنبره خود گیر می اندازد. کشش و انتظار در این رمان با ظرافت هرچه تمام همچون گردی بر تمام داستان پاشیده شده است. خواننده ای که مرحله به مرحله داستان را پیگیری می کند با تعلیق و انتظار از نوع فرمی و بیشتر مربوط به ساختار رمان روبه روست. در این نوع تعلیق ها، شخصیت ها همگی دارای نوعی کشش و ابهامند، چه در اصل و چه با تغییراتی که در طول زمان در آنها ایجاد می شود. حوادث، پیرنگ، فضا و مکان نیز تعلیق و کشش دارند. در اصل باید گفت تولستوی که استاد تقابل سازی در شخصیت و موقعیت است، با تعلیق در ذهنیت، فضا و کنش محتوای اثرش را جذاب تر ساخته است.
مصیبت نامه عطار نیشابوری؛ آمیزه ای از اخلاق عملی و عرفان (با تکیه بر حکایت ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
21 - 57
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ها و سخنان اخلاقی عطار نیشابوری در نظم و نثر فارسی، ارزشمند و درخور تأمل و پژوهش بیشتر است. به دلیل توجه به دیدگاه ها عرفانی و زبانی عطار، بررسی مباحث اخلاقی و تعلیمی آثار وی، به خصوص مصیبت نامه، کمتر پژوهش شده است. این پژوهش به روش تحلیل محتوایی و آماری، مصیبت نامه را بررسی کرده و در پی پاسخ گویی به این سؤال هاست که «کدام مضامین و محتواهای اخلاقی و اندرزی در نگاه عرفانی عطار در مصیبت نامه برجسته تر است؟» و «آیا عرفان عطار به حکمت عملی نزدیک است؟ عطار در توجه دادن به اخلاق حسنه و انذار و نهی از رذیله ها دغدغه مند بوده است. مباحث اخلاقی و انسان ساز موجود در ادبیات تعلیمی و عرفانی در سرتاسر سفر سالک فکرت (شخصیت اصلی مصیبت نامه) مکرر در این اثر عطار بازگو می شود. عطار به خوبی، ضمن روایت تمثیل عرفانی سفر برای خودشناسی، از حکایت های تعلیمی و اندرزی و اخلاقی غفلت نورزیده و تا حد ممکن در بخش حکایات کوتاه این منظومه عرفانی، جانب اخلاق و نکوداشت محاسن اخلاقی و دعوت بدان ها و نکوهش رذیله های اخلاقی و پرهیز و انذار از آن ها را پیش چشم داشته است. نتیجه دیگر پژوهش این است که بیان اندرزها و مباحث تعلیمی بخش حکایت های کوتاه در این چهل مقاله (منزل) معمولاً با آن بخش همسوست؛ برای مثال، حین روایت سفر سالک به نزد خاک، از خاکساری و تواضع سخن گفته است و در حین سفر نزد ابراهیم خلیل از مودت و خلّت و دوستی ورزیدن؛ نتیجه مهم دیگر این پژوهش این است که اکثر ابیات تعلیمی و اندرزی عطار در حکایات کوتاه بیان شده است و سخنان پیر به سالک فکرت، بیشتر جنبه عرفانی دارد.
بازشناخت انتقادی تمایزهای کارکردی قصه پریان و اسطوره در رویکرد روان کاوی برونو بتلهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برونو بتلهایم، روان شناسی پسافرویدی است که سهم بسزایی در نقد ادبی-روان شناختی دارد وهمواره مورد توجه ناقدان ادبی و روان کاوانِ کودک بوده است.کارکردهایی که وی برای قصه های پریان برمی شمرد، زمینه تحقیقاتی گسترده ای در نقد ادبی گشوده است. در این پژوهش، نگارندگان، با مطالعه آثار بتلهایم، تمایزهای کارکردی قصه پریان و اسطوره در رویکرد روان کاوی وی را با رویکردی انتقادی مورد بررسی قرار داده و در نهایت به دو دسته کلی از دیدگاه های وی دست یافته ا ند که در یک دسته، اندیشه های وی شامل شباهت ها و تمایزهای کارکردیِ بین قصه پریان و اسطوره جای دارد؛ از جمله مظهر انباشت تجربه جامعه بودنِ قصه پریان و داستانِ اسطوره ای، امید به پایان خوشایند، قطبی بودن شخصیت ها و اصل لذت در برابر اصل واقعیت در قصه پریان. در دسته دیگر، بتلهایم در تبیین ِ تمایزهای کارکردی میانِ قصه پریان و داستان اسطوره ای، دچارِ تناقض هایی ویژه شده است؛ مانند معنای زندگی و کارکرد ویژه قصه پریان در معنابخشی به زندگی، تأکید بر کارکرد درمانیِ قصه های پریان در دوران کهن و میان هندوها، تبیین کارکردِ قصه های پریان بر اساس الگوی سطوح شخصیت فروید و جایگاه قهرمان در قصه پریان و اسطوره. بازشناخت انتقادی این تمایزهای کارکردیِ گاه متناقض، موجب ارتقای دقت ناقدان ادبی پیرو وی در بهره گیری از اندیشه هایش می شود و نیز می تواند روان کاوان پسافرویدی پیرو رویکرد بتلهایم را از خطاهای احتمالی باز دارد.
گُرگسار یا کَرگسار؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسم الخط فارسی در دوره هایی به گونه ای بوده که در متن شناسی متون کهن در روزگار ما مشکلات و بدخوانی هایی برای متون فارسی پیش آورده است. از آن میان صامت گ در نسخه های خطی در بسیاری از دوره ها با یک سرکش به صورت ک نوشته شده است. همین امر هنگام چاپ متون حماسی در خواندن واژه هایی مانند کَرگ (کرگدن) مشکلاتی به وجود آورده است؛ به این معنی که در پاره ای موارد در متون چاپی ازجمله شاهنامه کلماتی مانند کَرگسار و کَرگساران به صورت گُرگسار و گُرگساران خوانده و معنا شده و درنتیجه گوشه ای از فرهنگ گذشته، یعنی وجود اقوامی که در آن سرزمین ها زندگی می کرده اند، مکتوم مانده است. در این پژوهش با قراین برون و درون متنی روشن و پیشنهاد شده است که کلمات گرگسار و گرگساران به عنوان نام شهر، قوم و فرد در شاهنامه باید کَرگسار و کَرگساران خوانده و ضبط شود.
تحول معنایی عقل و عشق در شعر داستانی فارسی و برداشت امروزین (فردوسی، نظامی، مولوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل و عشق دو اسم معنا هستند و مثل اغلب اسامی معنا، مفهومی کشسان داشتهاند. فیلسوفان و عارفان و شاعرانِ حکیم هرکدام به نوعی در تعریف و تحدید حدود یا تعریض حدود آنها سخن گفتهاند. در قالب یک نگاه بین رشته ای، ادبیات از یک سو، فلسفه (و روان شناسی شناخت)، از سوی دیگر، این مقاله در قالب یک تحلیل محتوای مقایسه ای، سیر تحول معنایی این دو واژه را در شاهنامه، پنج گنج و مثنوی پی می گیرد و از دلیل تفاوت دو مقام گفتار و کردار در اقبال به آنها پرسش می کند. بنا بر آنچه یافته شد، فردوسی عقل و عشق را در معانی نزدیک به عرف عمومی کاربرد آنها به کار گرفته؛ نظامی عشق بشری و زمینی را در اعلی درجه آن توضیح و بازنمایی کرده است و اشارات اولیه و بسط نایافته ای هم به مفاهیمی چون «عقل کلی» و «عقل تحت هدایت وحی» داشته است؛ مولوی در این کار به شکلی شاخص شالوده شکن بوده و معانی معنوی و آیینی به کلی متفاوتی بر این مفاهیم حمل کرده که تا مرز اشتراک لفظی پیش رفته است. در قالب یک تناقض نما، تعابیر مولوی از عقل و عشق، تاحدی به دلیل روش غیراستدلالی آن و دشواری درک و سختی اجرا، در یک فضای گفتاری اشرافیت معنوی محدود شد و کاربرد عمومی و عملی این دو مفهوم به نگاه و نمادپردازی اعتدالی نظامی و به ویژه فردوسی نزدیک ماند؛ در حالی که از حیث اشتهار و احترام ماجرا برعکس این است.
تحلیل تطبیقی برخی مضامین عاشورایی در شعر معاصر ایران و جبل عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جبل عامل، منطقه ای است در جنوب لبنان، مشرف بر دریای مدیترانه که تا حدود فلسطین امتداد دارد و شامل شهرهای صور، صیدا، بنت جبیل، نبطیه و...است. ساکنان جبل عامل، شیعه هستند و اشتراکات دینی و اعتقادی زیادی با مردم ایران دارند و ازآنجاکه آنها نیز مانند ایرانیان، زیر سلطه استعمار و تجاوزات دشمنان قرار داشته اند، شباهت های زیادی میان اشعار عاشورایی شاعران دو منطقه وجود دارد. در ایران، سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی، فصلی جدید در شعر عاشورایی معاصر گشود و جریانی نو در سرایش آثار مذهبی و عاشورایی پدید آورد که تنوع و گستردگی آن، در هیچ دورانی وجود نداشته است. از سوی دیگر، در جبل عامل نیز حضور استعمارگران و تجاوزات پی درپی رژیم صهیونیستی و مقاومت مردم لبنان در برابر آنها، سبب شده است تا شاعران، بیش ازپیش به شعر عاشورایی بپردازند. در این مقاله، سعی شده است که مهم ترین مضامین مشترک عاشورایی در شعر معاصر دو سرزمین، مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
افعال ماضی تمنایی- شرطی کمیاب در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۱۰۰-۸۳
حوزههای تخصصی:
هرچند سال های بسیاری از آغاز تصحیح انتقادی شاهنامه می گذرد، هنوز تا رسیدن به نهایت آن راهی طولانی در پیش است. حجم بسیار این اثر سترگ و تنوع فراوان موضوعات مطرح شده در آن، در کنار کهنگی زبان، ایجاب می کند که به رغم تلاش هایی که تاکنون در این راه صورت گرفته و تصحیح های ارزشمندی که به همت و صرف عمر بسیار فراهم آمده، همچنان داستان به داستان، بیت به بیت، و واژه به واژه این اثر هدف بازنگری و دقت نظر قرار گیرد و محققان با تخصص ها و رویکردهای گوناگون به آن بپردازند، تا هرچه بیشتر، صورت نهایی، که شبیه ترین صورت به سروده شاعر است، به دست آید. در این نوشتار، از دیدگاه دستوری به چند بیت شاهنامه از بخش های مختلف آن پرداخته شده است. وجه اشتراک این ابیات، وجود افعال تمنّایی شرطی در آنهاست. در بخش نخست، افعال ضمیرساخت در شاهنامه، در بخش دوم فعل تمنایی نادری که تکواژ تمنایی در آن به صورت «یی» ظاهر شده و در بخش سوم صورت تمنایی فعل بایستن، که به دلیل ضرورت متمم ضمیری، ساختی خاص را نشان می دهد، با سنجش ضبط های دستنویس ها و تحلیل قرائت های پیشین، بررسی و واکاوی شده اند. در مورد فعل ضمیرساخت، همه جا صورت مختوم به «تی» پیشنهاد شده و در دو مورد دیگر، با استفاده از ضبط های دستنویس ها و تکیه بر نکات دستوری، بر صحت قرائت هایی که پیش از چاپ خالقی مطلق وجود داشته اند، تأکید شده است.