فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲٬۶۸۱ تا ۴۲٬۷۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
گزارش بهمن ۱۳۷۵ شماره ۷۲
حوزههای تخصصی:
مفهوم عرفانی کنایه در ترجمه عربی عمر شبلی از دیوان حافظ براساس نظریّه آنتوان برمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظ شیرازی از شاعران ایران زمین است که شهرتش را باید در سرودن غزلیات او جستجو کرد. وی به دلیل احاطه کم نظیر بر فنون بلاغی، غزلیات خود را به زیبایی و هنرمندانه، بدین آرایه ها مزیّن کرده است. شهرت حافظ، همه عالم، حتّی جهان عرب را درنوردیده است. ادیبان عرب از اوایل قرن بیستم به پژوهش پیرامون حافظ پرداختند و اوّلین گام در این زمینه را ابراهیم شواربی - مترجم و نویسنده مصری - برداشت. تاکنون بیش از سی ترجمه از دیوان وی به زبان عربی انجام پذیرفته است. ازجمله مشهورترین مترجمان عرب زبان اشعار حافظ، عمر شبلی، نویسنده و شاعر معاصر لبنانی که دیوان او را در چهار جلد به نظم عربی برگرداند. نوشتار پیش رو، بر آن است تا به شیوه تطبیقی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، ترجمه عربی شبلی از کنایه های دیوان حافظ را براساس نظریّه آنتوان برمن، نقد و بررسی کند. برآیند پژوهش نشان می دهد که عمر شبلی با توجّه به اینکه نزدیک به بیست سال از عمر خود را در ایران سپری کرده، امّا به بسیاری از مفاهیم کنایی اشعار حافظ پی نبرده است؛ درنتیجه در انتقال مفاهیم عالی غزلیات حافظ به مخاطب عربی، چندان موفّق نبوده است.
نقد یگانه انگاری روایت قرآنی طوفان با روایت متون پیشینی با رهیافت بینامتنیت
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت نوعی رهیافت هرمنوتیکی و نقد ادبی بر بنیان متن محورانه و خوانشگر بنیاد است که به شدت در پی تضعیف و بی رنگی آفریننده اثر و متن است و خودبسندگی یا استقلال وجودی متن را تهی می کند. در این شبکه، زایایی و پیدایی متن بر اساس کنش با نظامی متشکل از متون دیگر است؛ که فرآورده آن، کنار رفتن قطعیت معنا و اصالت و یکتایی متن می باشد که فضا را برای فراوانی خوانش ها باز می کند. در این جستار از یک سو روایت طوفان در قرآن و متون پیشین به مثابه متن در نظرگرفته شده و با سویه هرمنوتیکی پردازش گشته است و از سوی دیگر تلاش شده تا پرسش یگانه پنداری (این همانی) روایت طوفان قرآن از متون میان رودانی و عهدینی با رهیافت نقدی، عناصر و مؤلفه های همبسته با بینامتنیت، بسان مؤلفه تقویمی و تخریبی بازخوانش گردد و با همراهی بایسته های روایت شناختی، چشم انداز باوری و کانونی شدگی نظام های گفتمانی، (قرآن کریم، میان رودان و کتاب مقدس) استقلال و واگرایی روایی طوفان نوح در قرآن کریم نسبت به متن های پیشین بازنمایی شود.
بررسی چرایی و چگونگی ضد هنجار زبانی- اخلاقی در شعر بازگشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
105 - 128
حوزههای تخصصی:
جریان بازگشت دوره ای نسبتا طولانی از ادبیات فارسی به ویژه شعر را شامل می شود که از اواخر عصر صفوی آغاز شده و به دوره ی مشروطه ختم می شود. گرایش به بی پردگی های زبانی، رکاکت لفظ و مضمون و به طورکلّی رعایت نکردن حدود ادب و اخلاق، از ویژگی هایی است که به شکلی برجسته و فراگیر در شعر شاعران مختلف این دوره روایی یافته و در دیوان های شعری به شکل هجو صاحب منصبان، نکوهش و استهزای زنان، نکوهش اهل شهر، هزل و مطایبه و ... بروز یافته است. رجعت به سبک و شیوه ی شاعرانی چون خاقانی، سوزنی، انوری و ... از یک سوی و تأثیرات گفتمانی این دوره؛ حاصل از بین رفتن ثبات سیاسی، آشفتگی درازمدّت وضعیّت اجتماعی و نابودی کشور از جهات مختلف از دیگر سو، آسیب هایی را در عرصه ی فرهنگی سبب شد که با تأثیر عمیق بر روان افراد، به شعر این دوره راه یافته، نوعی گرایش به هنجارشکنی اخلاقی را در سطحی گسترده به دنبال آورده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا نمونه هایی از این مضامین را از دیوان شاعران این دوره ذکر کرده و سپس به چرایی شکل گیری این مکتب پرداخته و با بررسی بسترهای تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و روان شناسانه، به تحلیل دلایل و زمینه های بنیادین رواج این شیوه در دوره ی بازگشت پرداخته است.
نقد و بررسی آثار منثور بازنویسی شده درباره شخصیت گرشاسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۱
181-201
حوزههای تخصصی:
بازنویسی و بازآفرینی یکی از روش های انتقال متون کهن ادب فارسی به خوانندگان امروزی است. گرشاسب نامه ی اسدی طوسی یکی از متون پهلوانی برجسته در حوزه ادب فارسی است که در سال های اخیر برپایه آن بازنویسی و بازآفرینی های منثوری شکل گرفته است. در این نوشتار، در دو بخش جداگانه تحت عناوین بازنویسی و بازآفرینی، به سنجش محتوایی آثار بازتولیدشده با گرشاسب نامه پرداخته می شود تا ضمن بیان شیوه کار، میزان پایبندی و دخل وتصرف هرکدام از نویسندگان نسبت به منابع اصلی از نظر کمّی و کیفی نشان داده شود. براساس نتایج به دست آمده، نویسندگان امروزی با استفاده از دو منبع اوستا و متون پهلوی، و گرشاسب نامه با دو شیوه افزایش شخصیت و کنش های داستانی و ترکیب رویدادهای منابع مختلف به بازآفرینی و بازنویسی ماجراهای این شخصیت اساطیری و پهلوانی اقدام کرده اند.
سنجش «خودشیفتگی» در شخصیت گرشاسب بر پایه ی نظریّه ی ژاک لکان
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو، برآنیم تا با معرّفی «خودشیفتگی» و دیگر مفاهیم مرتبط از جمله «امر خیالی»، «مرحله آیینه ای» و «غیر بزرگ» از دیدگاه ژاک لکان، این پدیده روانی را در شخصیت گرشاسب در گرشاسب نامه بررسی و تحلیل نماییم. این پژوهش نشان می دهد که ضحّاک سبب ایجاد خودشیفتگی در گرشاسب می شود؛ زیرا برای او به مثابه «غیر بزرگ» است. این خودشیفتگی در شخصیت گرشاسب به اوج خود می سد، تا جایی که او را بسیار بی رحم و خودرای می کند. اعمال و رفتارهای وی از جمله نبرد با اژدهایان، زور آزمایی، خودنمایی و غرور نیز ریشه در خودشیفتگی او دارد. با سرنگونی ضحّاک، خودشیفتگی گرشاسب نیز از بین می رود و تبدیل به شخصیتی آرام و صلح طلب می شود. در این پژوهش، تأثیر خودشیفتگی وی بر دیگر شخصیت ها و در کل، بر روند داستان نیز مورد تحلیل قرار می گیرد. دستاورد پژوهش حاضر همچنین به ما نشان می دهد که اسدی طوسی در پردازش شخصیت گرشاسب، تا چه حد موفّق بوده و چقدر توانسته است همراه با حفظ صفات حماسی و اسطوره ای او، بُعد روانی وی را نیز به واقعیت نزدیک کند.
بازتاب فرهنگ و زبان فارسی در شعر محمود سامی البارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
25 - 41
حوزههای تخصصی:
ادب فارسی و عربی در طول دوران های تاریخی به علت ارتباط مستقیم قوم ایرانی و عرب، تعامل بسیار نزدیکی با یکدیگر داشته اند. تأثیرپذیری شاعران ایرانی و عرب از فرهنگ و ادب یکدیگر از جلوه های بارز این تعامل است. محمود سامی البارودی شاعر معاصر مصری، یکی از شاعرانی است که تحت تأثیر این تعامل، تأثیرات بسیاری از فرهنگ و ادب فارسی پذیرفته است. وی در پاره ای از اشعارش، علاوه بر تأثیر پذیری از افکار و اندیشه های شاعران بزرگی چون، حافظ و خیام از واژه های فارسی نیز بسیار استفاده کرده و به ذکر نام شخصیّت ها و اماکن ایرانی پرداخته است. این پژوهش از رهگذر روش توصیفی- تحلیلی به بررسی واژگان، شخصیّت ها و اماکن ایرانی و همچنین تأثیرپذیری بارودی از شاعرانی چون، حافظ و خیام می پردازد. بیشتر واژه های فارسی مورد استفاده بارودی، واژه های کهن و قدیمی هستند که امروزه کمتر مورد استفاده قرار می گیرند. بارودی به آن دسته از شهرها و اماکن ایرانی پرداخته که شاعران پیش از وی نیز آن را توصیف کرده اند. ایشان در ذکر نام شخصیّت های ایرانی نیز به شخصیّت های باستانی و کهن توجه بیشتری نموده است.
بازتاب قصه حضرت یونس (ع) در آثار مولانا و تشابه آن با منابع عرفانی پیشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های پیامبران همواره بستری ملموس و قابل فهم برای مخاطب بوده که عارفان برای بیان اندیشه های خود از زمینه تمثیلی آن بهره برده اند. مولانا جلال الدین (د.672ق) از جمله عارفانی است که قصه را ابزاری برای ارائه معنا قرار داده و از قصه های پیامبران سود جسته است. زندگی یونس (ع)، عناصر ویژه ای را در اختیار مولانا نهاده که بستری مناسب برای بیان اندیشه های اوست. او به دنبال روایت خطی قصه یونس (ع) نیست و به مقتضای سخن و مخاطب، جزئی از قصه را برمی گزیند. این نوع گزینش، نگاه نوین مولانا به قصه و به کارگیری آن برای روشن داشت اندیشه اش است. پژوهش حاضر کاوشی برای بررسی دیدگاه متون عرفانی پیش از مولانا درباره یونس (ع)، روایت مولانا از قصه و میزان شباهت آن ها است که از روش توصیفی تحلیلی بهره می برد. پس از بحث و بررسی این موارد، به این نتیجه می رسیم که مولانا با وجود برداشت هایی از آثار پیشینیان، در نهایت، تأویل ها و دیدگاه های خود را ارائه کرده و در بخش هایی، مؤلفه های معنایی هنری جدیدی آفریده است.
بررسی مکتب تربیتی حافظ
حوزههای تخصصی:
مقایسه اندیشه های عرفانی در نامه های عین القضات همدانی ومصیبت نامه عطار نیشابوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نامه های عین القضات همدانی (492ق) و مصیبت نامه عطار (553) به عنوان دو اثر برجسته عرفانی هرچند در ساختار نثر و نظم باهم متفاوت است، ولی از نظر مضامین و معانی بلند عرفانی دارای مشابهت های قابل توجهی است که نشان از نزدیکی اندیشه های این دو عارف در نظریات و آموزه های عرفانی و اخلاقی دارد. عین القضات در نامه هایش همچون عطار در مصیبت نامه، به قصد تعلیم و برای نمایاندن ذره ای از دریای معرفت، به مدد تمثیل و حکایات به اثبات لوازم طریقت و صفات و مقاماتی می پردازد که انسان را در مسیر کمال الهی یاری می-رساند. همانگونه که عطار برای ملموس ساختن مفاهیم متعالی از امور طبیعی، شخصت های عارف و عامی استفاده می کند، عین القضات نیز با برگزیدن چنین روشی به تبیین مضامین ارزشمند عرفانی می پردازد؛ اما نکته حائز اهمیت آن است که این مضامین در مصیبت نامه عطار بسط بیشتری یافته و حتی می توان ادعا کرد که برخی از مضامین عین القضات همچون هدایتگری درد، لزوم فراق در عشق، قهر و لطف الهی، ظرفیت عاشق در وصال، شناخت صانع از رهگذر دل و لزوم صبر و بی صبری در راه معشوق، در مصیبت نامه عطار به کمال رسیده است. در این مقاله سعی بر آن است تا با روش مقایسه، نزدیکی اندیشه های این دو عارف جدا از تفاوت های ظاهری و ساختاری مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. این پژوهش به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام شده است.
بررسی همسنج نامه های تاریخ بیهقی با نامه های عتبه الکتبه و التوسل الی الترسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسیهمسنجنامه های سه کتاب تاریخ بیهقی، عتبه الکتبه و التوسل الی الترسل از نظرگاه ساخت و محتوا است. مساله بنیادی مقاله، چگونگی بافت نامه های درباری عصر نویسندگان این سه کتاب از منظر شبکه ساختاری و مفهومی است. در این راستا، بدنه مقاله را پس از درآمدی مبتنی بر معرفی اجمالی این سه اثر و بازشناخت پیشینه پژوهش هایی که پیرامون این موضوع انجام شده؛ مقایسه نامه های موجود در تاریخ بیهقی با عتبه الکتبه و التوسل الی الترسل تشکیل می دهد. مهم ترین نکاتی که در این بررسی به آن توجه شده است عبارتند از: بررسی سبک نامه های تاریخ بیهقی با دو کتاب دیگر؛ انواع نامه به لحاظ فرم و ساختار؛ بررسی آغاز و انجام نامه ها و محتوای نامه ها. بخش انتهایی مقاله نیز، نموداری از درصد نامه ها و انواع آن در سه تالیف مورد پژوهش است. در پایان این نتیجه حاصل می شود که نامه های بیهقی با وجود سادگی درخور ملاحظه ای که در شیوه نگارش نسبت به نامه های دو کتاب دیگر دارد از رسایی، بلاغت، اقناع مخاطب و زیبایی بیشتری برخوردار است که نگارندگان تنها دلیل آن را شیوه سهل ممتنع بیهقی در نگارش متن دریافتند. در پژوهش حاضر استخراج مطالب به شکل کتابخانه ای و شیوه بررسی مطالب، تحلیلی و توصیفی است.
استدعاء شخصیه الحلاج والمعری فی شعر عبدالوهاب البیاتی (دراسه و تحلیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
119-133
حوزههای تخصصی:
دخل عبد الوهاب البیاتی مرحله جدیده من تجاربه الشعریه عقب إصداره الدیوان الشعری الذی أسماه ﺑ«سفر الفقر والثوره» سنه 1965 م. لقد تبلورت فی قصایده التی جادت بها قریحته الفیاضه فی الفتره ذاتها تجارب صوفیه بشکل ملفت للانتباه. حلل البیاتی فی دیوانه الشعری شخصیتی الحلاج وأبی العلاء المعری، مما یعتبره النقاد مؤشراً واضحاً علی تحول الشاعر من رؤیته الواقعیه نحو الأشیاء إلی رؤیته الصوفیه. والغایه التی نتوخاها فی هذا المقال هی المقارنه بین الاتجاهات الصوفیه لدی الحلاج والمعری وفقاً لما بینه البیاتی فی قصایده. زد علی ذلک أننا نتعرف علی المعانی الصوفیه الخفیه فی نفس البیاتی جراء هذا البحث أیضاً. ومن أبرز النتایج التی حققها هذا البحث اعتماداً علی المنهج التحلیلی الوصفی أنه تبین أن البیاتی یمیل إلی الطریقه الصوفیه التی تبناها الحلاج کل المیل. وهی التی تتمیز بالجنوح إلی مشاعر الرفض والإباء أمام الظلم والرکون إلی الثوره والمبادره والإقدام. کما تبین إیضاً أن شاعرنا ما راقه النمط الصوفی الذی انتهجه المعری المبنی علی الانعزال عن ساحه الحیاه والانغلاق علی النفس.
عشق از دیدگاه سنائی غزنوی و ملاصدرا
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۶ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۲
135 - 152
حوزههای تخصصی:
«عشق» یکی از موضوع های ارزنده ای است، که بیشتر عارفان و فیلسوفان اشراقی بدان نظر داشته اند و درباره اش به سخنوری پرداخته اند. آنان عشق را مبنا و اساس عالم می دانند که به واسطه ی آن، همه ی موجودات از ادنی تا اعلی، در جنبش اند و به سوی منبع و منشأ «عشق» یعنی ذات حق تعالی در حرکت هستند. سنائی غزنوی و ملاصدرای شیرازی، دو تن از عارفان و فیلسوفان اشراقی هستند که در آثار و نوشته هایشان «عشق» نقش کلیدی و محوری دارد. نزدیکی دیدگاه هایشان را به راحتی می توان در آثار و اشعار سنائی و کتاب شواهد الربوبیه ی ملاصدرا دید. «اهمیت عشق» «سریان عشق» تقسیم بندی «عشق» به «عشق حقیقی» و «عشق مجازی» «تقارن محبت و عشق با درد و رنج» «عشق مجازی پلی برای رسیدن به حقیقت» «فناء فی الله» از جمله موضوع هایی است که سنائی غزنوی و ملاصدرا در آنها هم عقیده اند. در این جستار بر آنیم تا پس از بیان تعریف «محبت و عشق» تشابه دیدگاه سنائی غزنوی و ملاصدرای شیرازی را بررسی کنیم.
آشنایی با نویسندگان کودک و نوجوان: رحماندوست به شعر بزرگسال درس پس نمی دهد: نگاهی به شعر مصطفی رحمان دوست
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی تقابل های دوگانه در حکایت «دختر کعب» الهی نامة عطار (با محوریت ترجیحی رمزگان های «رازداری» و «افشاگری»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی تقابل های دوگانه، بررسی شبکة عناصر نشانه ای حاضر یا غایب در متن است که به طور پیدا و پنهان در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و از طریق تقابل با یکدیگر قابل تفسیر یا قابل فهم می شوند. اگرچه این بررسی، امری نسبی است و با قلمرو فرهنگ هر خوانشگر متن ارتباط دارد، کشف روابط نهفته در دل تقابل ها حاکی از نظام پیچیده تری است. کتمان اسرار عشق در عرفان، اصل بنیادینی است که در تقابل با پرده دری های عشق، ما را به تحلیل نشانه شناختی تازه رهنمون می شود. تحلیل نشانه شناسی حکایت دختر کعب از الهی نامة عطار و درک نشانه شناختی معانی این حکایت، در گرو لحاظ کردن لایه های مختلف روایی و زبانی آن است. محور ترجیحی در بررسی این حکایت دو رمزگان «رازداری» و «افشاگری» است. در این پژوهش بر اساس دیدگاه انسان شناسی عرفانی عطّار، تنش مدام بین این دو رمزگان بر بنیاد یک ماجرای عاشقانه در متن منظوم عارفانه، سه گونة تقابل شخصیتی، زیبایی شناختی و معنایی را به تثبیت می رساند و طرح اسباب استکمال روحی و درونی و تحول شخصیت در عرفان به انجام می رسد. این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی و رویکرد ساخت گرا به بررسی نشانه شناسی «تقابل های دوگانه» و واکاوی این تحول بر شالودة سِرگرایی عرفان می پردازد.
تاریخ تشیع در ایران 9
تصویر گری در ادبیات دینی کودک و نوجوانان - بخش نخست (قسمت دوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشهاى تطبیقى بین فارسى و عربى
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعى بر آن دارد تا به بازخوانى روند پیدایش وپیشرفت ادبیّات تطبیقى و نیز پژوهش هاى تطبیقى بین فارسى وعربى در ایران وجهان عرب بپردازد وبا تمرکز بر روى جریان به حاشیه رانده شده ى اسلامى-شرقى ادبیات تطبیقى این کشورها، فضل وپیشگامى جریان عربى-فرانسوى ادبیات تطبیقى جهان عرب را در بکارگیرى واژه ى«الأدب المقارن» (ادبیات تطبیقى)، ونیز در نگارش اولین پژوهش عملى وآکادمیک، به چالش بکشد وآن را به گرایش عربى-فارسى بدهد. همچنانکه فضل وپیشگامى جمشید بهنام در ایران را در بکارگیرى واژه ى «ادبیات تطبیقى» در کتابش «ادبیات تطبیقى» رد کند وبه مقاله اى دیگر از خود بهنام بدهد. مقاله به طور کلى به بررسى عوامل ومراحل پیدایش وپیشرفت پژوهشهاى تطبیقى بین عربى و فارسى در کشورهاى عربى و ایران مى پردازد و مهمترین تغییراتى را که این محافل در راستاى اهداف سیاسى و دینى و نیز بومى ساختن این مکاتب وسازگارى آن با محافل شرقى واسلامى ونیز خارج شدن از حاشیه ى خود محورى ادبیات تطبیقى غربى ایجاد کرده اند؛ در سه حیطه ى تئورى، زمان و مکان مورد نقد و بررسى قرار مى دهد. این تغییرات در حیطه ى تئورى به پیدایش «مکتب عربى» و«مکتب اسلامى» ونیز تمرکز بر «مکتب فرانسوى» وتا حدى «مکتب آمریکایى» و نادیده گرفتن سایر مکاتب انجامیده است؛ همچنانکه در حیطه ى زمانى منجر به تمرکز بر ادبیات کلاسیک عربى وفارسى و در حیطه ى مکانى به محدود ساختن جغرافیایى ادبیات تطبیقى در کشورهاى اسلامى مخصوصا مصر، لبنان، سوریه وایران شده است.
آنچه جرجانی از استعاره مفهومی نمی گوید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی یکی از دستاوردهای نوین زبان شناسی شناختی است. این نظریه استعاره را فراتر از یک تمهید بلاغی می نگرد و آن را یکی از سازوکارهای بنیادین ذهن انسانی می شمرد. بر اساس این نظریه کل نظام زبان- و حتی کل نظام تفکر در بشر- با کارکردهای استعاری شکل می پذیرد. این نظریه بسیار بدیع به نظر می رسد امّا از آنجایی که در میان آرای بلاغیون اسلامی – و به ویژه در آرای جرجانی- مواضعی دیده می شود که استعاره را با ایجاد معنی و مفهوم سازی پیوند می دهد، بعضاً به عدم تازگی نظریه استعاره های مفهومی حکم می کنند و بلاغیونی همچون جرجانی را مبدع اوّلیّه این نظریه می پندارند. در این پژوهش صحت و اعتبار این ادعا سنجیده شده است. بی توجهی به آبشخور معرفتی نظریه ها ممکن است باعث پنداشتِ یکسانی آنها شود. از آنجا که استعاره های مفهومی از یافته های زبان شناسی شناختی است، به اصول و مبانی این شاخه علمی متعهد است؛ اصول و مبانی ای که در تاریخ فلسفه غرب و شرق تازگی دارد و در میان آرای بلاغیون اسلامی اثری از آن نیست. در این نوشتار کوشیده ایم نشان دهیم که چرا این اصول و مبانی، زاویه دید جدیدی رو به مفهومِ استعاره باز می کند و بدون توجه به مبانی معرفتی آن، حرفِ تازه استعاره های مفهومی ناشنیده می ماند.
رویکرد مخاطب گزین شمس و نقش آن در تکوین ساختار مقالات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
191 - 230
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل پراهمیت در خوانش مقالات، نحوه تعامل شمس تبریزی با مخاطبانش است. ساختار مقالات بیش از هر مطلب دیگری، متأثر از نگاه مداوم شمس به مخاطب بوده است. شمس تبریزی در لابه لای مقالات به تبیین جایگاه و نقش مخاطب در تکوین اثرش، مخاطب خاص و چگونگی تعامل با وی پرداخته است. وی نه مخاطب محور نه مخاطب سالار و نه مخاطب ناشناس بوده است؛ او مخاطب گزینی بوده که وسواس فراوانی در تخصیص خطاب و کلام داشته است. بیان مختصر و موجز، نامأنوس، دیریاب و دشوار و پرابهام شمس با مخاطبان خویش در مواضعی از مقالات، تغییر و نوسان یافته است. روی سخن شمس در مقالات ، بیشتر با مخاطبان زبده ای بوده که عمدتاً قادر به درک و دریافت زبان ویژه وی بوده اند؛ ازاین رو، وی در مقالات تلاش کرده است تا به نحو مؤثری با آنان ارتباط برقرار کند. در این مقاله، نویسنده به شیوه تحلیلی و توصیفی، در پی تبیین شیوه هایی ارتباطی است که شمس با به کاربستن آن ها بر ذهن و ضمیر مخاطبان تأثیر گذاشته است.