مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
ادبیات تطبیقى
حوزه های تخصصی:
در این مقاله موضوع "وصف اطلال و دمن " در شعر فارسى و عربى مورد بحث واقع شده است. پس از ذکر مقدمه اى کوتاه، ابتدا نمونه هائى از شعر عرب دوره جاهلى- مقدمه معلقات سبع- در این زمینه ذکر شده و سپس از شعراى فارسى زبان که اشعارى در این زمینه سروده اند یاد شده است. برجسته ترین شعراى مورد نظر، منوچهرى دامغانى، امیر معزى، عبدالواسع جبلى و لامعى گرگانى مى باشند. تحلیل برخى از مضامین اشعار شعراى فوق بخش بعدى مقاله را تشکیل مى دهد و در پایان، مقایسه اى تطبیقى میان ویژگى هاى محتوایى اشعار عربى و فارسى مورد بحث در این زمینه صورت گرفته است.
سفر شعر معاصر عربى به آمریکا "مهجر"(مقاله علمی وزارت علوم)
در اواخر قرن 19 و طى قرن 20، تعداد قابل توجهى از عربهاى سوریه، لبنان و فلسطین به دنبال کسب روزى و زندگى خوب و به منظور رهایى از مشکلات و بحرانهاى فکرى و اجتماعى به کشورهاى مختلف آمریکاى شمالى و جنوبى مهاجرت کردند, به هر یک از این سرزمینها "مهجر" و به ادبیات عربى شکل گرفته در این سرزمینها " ادبیات مهجر"گفته مى شود. آثار ادباى مهجر، به علت تأثیرپذیرى از ادبیات اروپا و آمریکا و نیز زمینه هاى تازه عاطفى و تصویرى که حاصل زندگى در محیط تازه است از جنبه هاى مختلف مانند موضوع، ساختار و روح شعرى باکلاسیسم متفاوت است. این مقاله با رویکرد ادبیات تطبیقى و به منظور نشان دادن گوشه هایى از تأثیر ادبیات معاصر غرب بر ادبیات معاصر عرب از طریق مهاجرت و سفر به موضوع سفر شعر معاصر عربى به آمریکا نگاه کرده است.
ادبیات تطبیقی و نقش آن در گفتگوی تمدن ها
حوزه های تخصصی:
یونگ به وجدان ناخودآگاه فرو ید بعدى تازه افزودو آن را "ناخودآگاه همگانى " نامید. در "و جدان ناخودآگاه همگانى " همهء آرزو ها و امیال بشرى انبار شده، ادبیات که خاستگاهش همین امیال نهفته است،و سیله اى است براى گفتگوى تمدنها، چرا که بررسى جدى ادبیات نشان مى دهد که همهء نویسندگان، هنرمندان در همهء دوران هاى تاریخى سخن مشابه مى گفتند. به همین دلیل مى توان از مضامین مشترک در ادبیات سود جست، براى اثبات این نکته که انسان در همهء دو ران هاى تاریخى یک سخن را تکرار مى کرده است، چون این سخن در مورد ادیان، ادبیات همهء ملت ها صادق است، بنابراین، براى نزدیک کردن ملت ها و تمدن هاى جهان به یکدیگر، مى توان از ادبیات استفاده کرد. در این مقاله ضمن بحث دربارهء آراء منتقدانى چون کلود لوى استرو س،وو لاد یمیر پراپ ثابت شده که اساطیر و ادبیات ساخته و پرداختهء ذهن آدمى است، چون کارکرد ذهن آدمیان یکى است، بنابراین مضامین مشترک در ادبیات کلیهء ملت ها ظاهر مى شود.
از ادبیات تطبیقی
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقى علمى است متحول که در طول حیاتش در اروپا و آمریکا تعاریف و گرایش هاى گوناگونى داشته است. بحث بر سر اروپا محورى گروهى از تطبیقگران، در مقابل موضع گیرى گروهى دیگر، که تا چند صباحى موجبات تشتت را فراهم کرده بودند، در اواخر قرن بیستم بعد جدیدى یافت و در نتیجه، زمینه بعضى از مطالعات تطبیقى دوباره متحول شد و مفاهیم جدیدى ارائه گردید. در همین زمینه، ملیت گرایى، که محلى از اعراب نداشت) به شکل گرایشهاى گوناگونى ظاهر شد. حوزهء تطبیقى بعضى از بخش هاى ادبیات تطبیقى، که وسیع شده است، مثل ادبیات ترجمه، هم اکنون زمینه هاى تطبیقى چندى، از جمله جایگاه مترجم و ترجمه را فراهم کرده است. در مقالهء حاضر به بررسى این روند تا به امروز پرداخته شده است و در مقاطع زمانى گوناگون هم، تعاریف ادبیات تطبیقى مورد بحث قرار گرفته است
پژوهشهاى تطبیقى بین فارسى و عربى
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعى بر آن دارد تا به بازخوانى روند پیدایش وپیشرفت ادبیّات تطبیقى و نیز پژوهش هاى تطبیقى بین فارسى وعربى در ایران وجهان عرب بپردازد وبا تمرکز بر روى جریان به حاشیه رانده شده ى اسلامى-شرقى ادبیات تطبیقى این کشورها، فضل وپیشگامى جریان عربى-فرانسوى ادبیات تطبیقى جهان عرب را در بکارگیرى واژه ى«الأدب المقارن» (ادبیات تطبیقى)، ونیز در نگارش اولین پژوهش عملى وآکادمیک، به چالش بکشد وآن را به گرایش عربى-فارسى بدهد. همچنانکه فضل وپیشگامى جمشید بهنام در ایران را در بکارگیرى واژه ى «ادبیات تطبیقى» در کتابش «ادبیات تطبیقى» رد کند وبه مقاله اى دیگر از خود بهنام بدهد. مقاله به طور کلى به بررسى عوامل ومراحل پیدایش وپیشرفت پژوهشهاى تطبیقى بین عربى و فارسى در کشورهاى عربى و ایران مى پردازد و مهمترین تغییراتى را که این محافل در راستاى اهداف سیاسى و دینى و نیز بومى ساختن این مکاتب وسازگارى آن با محافل شرقى واسلامى ونیز خارج شدن از حاشیه ى خود محورى ادبیات تطبیقى غربى ایجاد کرده اند؛ در سه حیطه ى تئورى، زمان و مکان مورد نقد و بررسى قرار مى دهد. این تغییرات در حیطه ى تئورى به پیدایش «مکتب عربى» و«مکتب اسلامى» ونیز تمرکز بر «مکتب فرانسوى» وتا حدى «مکتب آمریکایى» و نادیده گرفتن سایر مکاتب انجامیده است؛ همچنانکه در حیطه ى زمانى منجر به تمرکز بر ادبیات کلاسیک عربى وفارسى و در حیطه ى مکانى به محدود ساختن جغرافیایى ادبیات تطبیقى در کشورهاى اسلامى مخصوصا مصر، لبنان، سوریه وایران شده است.
بررسى تطبیقى مکتب رمانتیسم در اشعار سهراب سپهرى و جبران خلیل جبران
حوزه های تخصصی:
دوره ادبى باروک، آندره اس گریفیوس و تأثیرپذیرى او از سعدى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۱۶
134 - 153
حوزه های تخصصی:
در آغاز سده هفدهم و با توجه به اهمیت ایران در دوره صفوى، نخست گلستان و سپس بوستان سعدى به زبان آلمانى ترجمه شد. این ترجمه ها در عصرى انجام پذیرفت که اروپا پس از پایان جنگ هاى سى ساله، دستخوش شرایط سخت و دشوار بود. بازتاب این شرایط را مى توان در آثار ادبى دوره باروک و شعر و نمایش هاى آن بازشناخت. آندره اس گریفیوس - شاعر آلمانى بزرگ این دوره- شعرهایى دارد که به نطر مى رسد برخى از آنها را با الهام پذیرى از سعدى سروده است. هدف مقاله حاضر، شرح دوره باروک، ترجمه هاى آثار سعدى به زبان آلمانى در این دوره ادبى، سفرنامه موجود آن دوره و تأثیر آن بر سروده هاى آندره اس گریفیوس است.