فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۴۱ تا ۵٬۱۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
31 - 52
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه، مسائل زنان را به عنوان یکی از محوری ترین موضوعات اجتماعی مورد توجه قرار داد. شاعران ترک زبان در کنار شاعران فارسی گو به انتشار مشکلات اجتماعی مربوط به زنان پرداختند. شاعرانی چون معجز شبستری و سید اشرف الدین گیلانی در این زمره اند. این پژوهش به بررسی وجوه اشتراک و افتراق خطوط فکری این دو شاعر در مسائل مربوط به زنان با تکیه بر روش تطبیقی- توصیفی پرداخته است تا مسائل بازتاب یافته در شعر دو شاعر و موضع گیری اجتماعی آن ها در موضوع زنان را تحلیل و ارزیابی کند. آموزش زنان، تأسیس مدارس برای دختران، مبارزه با مذهبیون مخالف آموزش، مقایسه زنان ایران با زنان کشورهای دیگر، مبارزه با خرافات و ایجاد آگاهی برای زنان، آزادی زنان با رعایت حجاب، مشاغل زنان و ازدواج ایشان از محوری ترین مضامین مشترک در شعر هر دو شاعر است. هر دو شاعر بر آموزش زنان تأکید دارند و به مذهبیون مخالف آموزش دختران اعتراض می کنند. معجز بر شاغل بودن زنان تأکید دارد اما سیداشرف الدین موضع خود در مورد شغل زنان را آشکار بیان نمی کند.
تصویرگری «لا» در شعر سنایی و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
311 - 330
حوزههای تخصصی:
مضمون آفرینی و تصویرگری شاعران با حروف سابقه طولانی دارد. اغلب شاعران در بکاربردن حروف در تصویرگری ها جهت خلق مضامین، به شیوه ای زیبا و شورانگیز، نهایت تلاش خود را به کار گرفته اند. هر شاعری به نوبه خود در ابداع و خلق شگفتی های جدید، ابداعات بکر و نوع آوری های خاص در این وادی قدم برداشته است. سنایی و خاقانی از جمله شاعرانی هستند که با قریحه شاعری خویش این هنر را به غایت خود رسانده اند؛ به گونه ای که خواننده را به تفکر در خلق تصاویر شگفت غرق می کنند. آن ها با بهره گیری از پدیده ها و استعمال معانی نمادین و اسطوره ای از آنچه در محیط پیرامون خود دیده اند، شگفتی آفریده اند. این دو شاعر با خصوصیات منحصر به فردی که یکی از آن ها مضمون آفرینی و تصویرگری های زیبا با واژه ها و حروف است و با این کار ضمن نوآوری و خلاقیت، بر اهمیت شعر خود افزوده اند.
بررسی تطبیقی درونمایه ستم ستیزی در اشعار پروین اعتصامی و احمد عبدالمعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
87 - 109
حوزههای تخصصی:
پروین اعتصامی یکی از شاعران پرآوازه شعر معاصر فارسی است که مخالفت با ستم و ستمگران و همدردی با محرومان و ستم دیدگان از درونمایه های مهم شعر اوست. احمد عبدالمعطی حجازی نیز یکی از پیشگامان شعر معاصر عربی و از شاعران متعهد مصری است که شعرهایش تصویری از درد و اندوه مردم جامعه خود از جمله مبارزه آن ها با ظلم است. این پژوهش در تلاش است با تکیه بر شیوه توصیفی- تحلیلی، نمودهای مشترک درونمایه ظلم ستیزی را میان این دو شاعر مورد پژوهش و واکاوی قرار دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد مواردی چون جست وجوی اتوپیای تهی از ظلم و بیداد، اعتراض به بی عدالتی در توزیع درآمدها و وضع مالیات های سنگین، و انتقاد از بی مهری در تعامل با یتیمان و کودکان بی سرپرست، از جمله نمودهای مشترک ستم ستیزی در اشعار دو شاعر است. اما با این وجود، پروین برای بیان انتقادات خود از زبان تمثیل، فابل و بیانی کنایه وار بهره می گیرد، اما در شعر حجازی ، خبری از تمثیل های دور از ذهن نیست و او جسورانه و با صراحت کامل به انتقاد از شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه می پردازد.
نقش مجاز ( لغوی، عقلی و استعاره) در تفسیرقرآن از دیدگاه علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
بسیاری از معارف دینی و دستورهای زندگی در دین اسلام، از قرآن کریم به عنوان ثقل اکبر به دست می آید از این رو شناخت آموزه های قرآن از صدر اسلام تاکنون با عنوان «تفسیر قرآن» کانون توجه مسلمانان به ویژه اندیشمندان علوم قرآنی بوده است. یکی از علوم مورد نیاز تفسیر «بلاغت» و «علم بیان» است که بحث حقیقت و مجاز در آن جایگاهی ویژه دارد. وجود مجاز در قرآن و نقش آن در تفسیر از سوی اندیشمندان علوم قرآنی امری ثابت شده و از قرون اولیه اسلام تاکنون به آن پرداخته شده است؛ به دلیل مقبولیت علمی علامه طباطبایی در جامعه تفسیری دستیابی به دیدگاه های ایشان درباره «نقش مجاز در تفسیر قرآن» اهمیت دارد، از این رو، جستار حاضر به دنبال رسیدن به این هدف است. داده های پژوهش در بیش تر موارد افزون بر کتاب «المیزان فی تفسیر القرآن»، کتب تفسیری، بلاغی و لغوی استوار می باشد و بر اساس روش توصیفی تحلیلی یافته ها به این نکته اشاره دارد که علامه طباطبایی نقش مجاز را در آیات مرتبط با صفات و افعال الهی، انبیا:، مؤمنان، غیرمؤمنان، پدیده های طبیعی و آخرت مؤثر می داند.
وجوه تمایز حماسه ملّی از منظومه طبیعی در ادبیّات فارسی
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
53 - 68
حوزههای تخصصی:
غنی ترین ادوار شعر حماسی فارسی، قرون چهارم، پنجم و آغاز قرن ششم هجری است و دلیل این امر را می توان در جوّ سیاسی و اجتماعی حاکم بر زمانه دانست. این دوران پر اهمیّت با شاهنامه های منثور شروع می شود و به آثاری همچون برزونامه و شهریارنامه ختم می شود. یکی از بهترین راه ها برای شناخت هر چه بیشتر آثار حماسی، دقّت و توجّه به شاخصه هایی است که یک اثر را حماسی می کنند، امّا در این میان نمی توان هر حماسه ای را ملّی دانست. محقّقین شاخصه های بسیاری را برای آثار حماسی برشمرده اند که اگر در یک اثر تعدادی از آن شاخصه ها یافت شود، می توان آن اثر را حماسی خواند، امّا اگر همه این شاخصه ها در یک اثر جمع شده باشد، آن اثر را می توان حماسه ای ناب، راستین و بر پایه زیرساخت های اسطوره ای قلمداد کرد. مهم ترین ملاک تشخیص ملّی بودن یک حماسه، ملّی گرایی و داشتن آرمان ها و دغدغه ها و قهرمانانی ملّی و وطنی است. برآیند پژوهش توصیفی تحلیلی ما اثبات می کند تنها اثری که از همه نظر شایسته دریافت عنوان حماسه ملّی است، شاهنامه فردوسی است و دیگر آثار حماسی این دوره را می توان منظومه های طبیعی قلمداد کرد؛ زیرا مبحث ملّی گرایی در همه شئون این آثار حماسی لحاظ نشده است. گفتنی است که برخی از این آثار همچون ذیلی بر شاهنامه هستند که گویی با خواندن آن ها بخشی منفرد از یکی از داستان های شاهنامه ادامه پیدا می کند.
بازخوانی گزارش رویدادهای پایان کار شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سروده های حافظ
منبع:
قند پارسی سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۰
58-84
حوزههای تخصصی:
رویکرد تاریخی-سیاسی به سروده های حافظ، افق معنایی جدیدی در ساحت تفسیر دیوان وی گشوده است. در پرتو این رویکرد، بسیاری از دشواری های شعر حافظ، توضیح داده شده، ضعف ارتباط عمودی بیت ها در غزل تا حد چشمگیری از میان رفته و شناخت ما از وجوه شخصیت حافظ و از شعر او دقیق تر شده است. امروز می دانیم که حافظ بر خلاف اغلب شاعران کلاسیک، از شعر به عنوان ابزاری برای بیان نظر و تبیین موضع خود در قبال رویدادهای سیاسی و بازیگران آن عرصه، بهره جسته است. در این میان، حوادث پایان سلطنت شاه شیخ ابواسحاق اینجو، به دلیل تاثیر عمیق این واقعه بر حافظ و تغییر مسیر زندگانی او، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این رویدادها که با تصرف شیراز به دست امیرمبارزالدین مظفری، در سوم شوال ۷۵۴، آغاز گردید؛ پس از یک سلسله ی طولانی جنگ و گریز، سرانجام با گرفتاری و اعدام شاه ابواسحاق، در ۲۲ جمادی الاول سال ۷۵۷، پایان پذیرفت. حافظ به دلیل دوستی و تعلق خاطر شدید به ابواسحاق و از سوی دیگر نفرت و بیزاری از مبارزالدین، عمیقاً از دگرگونی رخداده، متأثر شد. شمار قابل ملاحظه ای از سروده های وی، در پیوند با رخدادهای این مقطع از تاریخ است که در این جستار، مورد بررسی قرار می گیرند.
گونه شناسی آوازها و ترانه های محلی سنگسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار درپی بررسی گونه های کارکردی شعر و موسیقی محلی سنگسر است که این موسیقی در فهرست میراث فرهنگی ناملموس کشور در سال1390 به ثبت ملی رسیده است. سنگسر یکی از شهرستان های استان سمنان که درواقع محل اسکان خانوار ایل سنگسر در زمان قشلاق است، امروزه به مهدیشهر تغییر نام یافته است. موسیقی محلی بخشی از فولکلور سنگسر است که شامل آوازها و ترانه های محلی و همچنین قطعات اجرایی با ساز نی است که به دلیل استفاده چوپان ها در سنگسر رواج یافته است. به منظور جمع آوری و بررسی آوازها و ترانه ها ضمن کسب اطلاعات درمورد یافتن افراد پیش کسوت جهت حفظ اصالت های موسیقایی اهتمام شده است که بدین منظور به مصاحبه و ضبط نمونه های موسیقایی اقدام شده است. این نوشتار با روشی توصیفی تحلیلی به گونه شناسی آوازها و ترانه های سنگسری از منظر کارکردی پرداخته است. نتایج نشان می دهد آوازها و ترانه های محلی سنگسری شامل گونه های متنوع سرور، اشعار تغزلی، اشعار کار (که مرتبط با کوچ به ییلاق و قشلاق است) و پاس داشت یاد قهرمانان محلی و دلاوری های آنان است. بیشترین بسامد را ترانه های تغزلی و پس از آن ترانه های آیینی به ویژه اشعار عید نوروز به خود اختصاص داده است.
نقد ترجمه منظوم شواربی از غزل اول و سوم حافظ بر پایه الگوی گیدئون توری
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
140 - 157
حوزههای تخصصی:
بسیاری از آثار برجسته ادبیات فارسی به زبان عربی ترجمه شده است؛ از جمله این آثار می توان به ترجمه دیوان حافظ اشاره کرد، که توسط مترجم توانمند مصری، امین الشواربی به عربی بازگردانده شده است. این ترجمه، چهارده غزل از غزل های شیوا خواجه شیرازی را به منظوم ترجمه کرده است و باقی را به نثر برگردانده است. با توجه به دشواری ترجمه منظوم و عدم برقراری تعادل لازم میان متن مبدأ و متن مقصد، ضرورت دارد تا چنین ترجمه هایی با رویکردهای مقصدگرایانه ارزیابی گردد که الگو و تئوری گیدئون توری بر حسب این رویکرد شکل گرفته است. در این تئوری به بررسی ترجمه و تغییرات سازنده و مخرب آن در چندین لایه پردخته می شود. بدین سان پژوهش حاضر، با توجه به دشواری ترجمه منظوم و اهمیت خاص غزلیات حافظ، که از زبان و تعبیر متفاوت برخوردار است، به بررسی ترجمه منظوم "امین الشورابی" از غزل اول (ألا یا أیها الساقی...) و سوم (اگر آن ترک شیرازی...) حافظ، در پرتو دیدگاه مقصدگرایانه گیدئون توری می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد، ترجمه منظوم کاریست بس دشوار که سبب بروز لغزش های فروانی می شود، امین الشواربی در مجموع ستودنی عمل کرده است و لغزش های ترجمه منظوم وی متناسب با تئوری مقصدگرایی گیدئون توری که جواز استفاده از برخی تفاوت ها را به مترجم می دهد، اندک است. اما این ترجمه ها، در برخی موارد از تغییرات مخربی برخوردار است و موجب از بین رفتن زیبایی های متن و وارونه کردن معانی و محتوایی ابیات شده است که نمی توان بسادگی از این خطاها چشم پوشی کرد.
بررسی و تحلیل کارکرد صفت در غزل های طنز و حسب حال حافظ بر اساس تئوری ارزیابی نقش گرای هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
79 - 104
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های شناخت عمق و غنای غزل حافظ می تواند استفاده از نظریات نوین باشد ؛ بنابراین در جستار حاضر مجموعه غزل های طنز و حسب حال حافظ با استفاده از نظریه ی «زبان شناسی نظام مند نقش گرای هالیدی» که در تجزیه وتحلیل متون گفتاری، نوشتاری، ادبی و سبک شناسی کاربرد فراوانی دارد، بررسی و تحلیل شده است. در این غزل ها و براساس تئوری ارزیابی که یکی از سه نظام تشکیل دهنده ی نقش بینافردی است و در ریزنظام نگرش، سه حوزه ی احساسی «تأثیر، قضاوت و قدردانی» قابل طرح است، بیشترین بسامد صفت ها به ترتیب در حوزه ی داوری، تقدیر و انفعال کاربرد دارند. این نکته نشان می دهد که حافظ در این غزل ها از واژه هایی که بیانگر احساسات و فرایند ذهنی واکنش ها باشد، کمتر استفاده کرده و درمقابل، بیشترین استفاده را از واژه های بیانگر ارزیابی رفتار بشری برده است. ازسویی بسامد صفاتی که در نقش های غیرتوصیفی به کار رفته اند، بیشتر از صفاتی است که نقش توصیفی دارند و علت این امر، بزرگ نمایی، تأثیرگذاری و بلاغت بیشتر است. نتیجه ی فوق بیانگر این است که کاربرد صفات در غزل های حافظ، با فرانقش بینافردی در دستور نقش گرای هالیدی انطباق دارد؛ بنابراین با استناد به بسامد دقیق نقشِ استخراج شده از این غزل ها، اطلاعات مفید و ارزنده ای در قالب جدول و نمودار ارائه شده است.
دراسه معرفیه لمفهوم الفرح فی اللغتین العربیه والفارسیه؛ دراسه تقابلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
127 - 154
حوزههای تخصصی:
یتراوح الفرح بین المشاعر الخفیفه إلى الشدیده، والاستمتاع بموضوع ما إلى الشعور بالسعاده فی الحیاه. وبما أن جزءاً من مفهوم الفرح یصبح منظماً بالبیانات اللغویه إضافه إلى الأدب والفن والعرف وغیرها، لذلک نستخدم "الاستعاره المفاهیمیه" کأداه فعاله لتحلیل اللغه، والتی تعد إحدی مظاهر العقل. تشیر الاستعاره المفاهیمیه إلى إدراک مفهوم مجرد على أساس مفهوم أکثر مادیه والتعبیر عنه. فی هذه الدراسه، سندرس البیانات ونسعى لفهم مجالات المصدر لمفهوم الفرح فی کل من اللغتین الفارسیه والعربیه بناءً على النظریه المعرفیه لکوفکسیس، لنعرف طریقه تفکیر الناطقین بهاتین اللغتین حول الفرح، وأوجه الشبه والاختلاف بینهما. تکمن أهمیه الدراسه المعرفیه لهذه البیانات فی تنظیم نطاقها المبعثر والمتنوع بناءً على التعیینات والأنماط المعرفیه. یُظهر فحص بیانات هذه الدراسه أن الطبیعه المشتقه للغه العربیه وفرت مجموعه متنوعه من الکلمات الاستعاریه لتصور الفرح فی هذه اللغه خاصه فیما یتعلق باستعاره "الفرح نور"؛ کما أنّ المظاهر اللغویه لبعض الاستعارات باللغه الفارسیه کاستعاره "الفرح سائل داخل الوعاء" أظهرت مسافه أکبر عن مستواها العامه وکونها ذات إحداثیات ثقافیه ممیزه وأکثر تعقیداً؛ کذلک فیما یتعلق باستعاره "الفرح فوق" ف "المسافه من الأرض" فی اللغه العربیه یمکن أن تکون أکثر وضوحًا من اللغه الفارسیه.
کارناوال گرایی در دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میخاییل باختین در تبارشناسی نثر رمانگرا، که بستر چندصدایی، مقابله با ایده آلیسم و تک سویگی فرهنگ هر جامعه است، به پدیده و مفهوم «کارناوال» می رسد. به زعم او رمان همچون کارناوال های اعصار گذشته، میدان همایندی صداهای فرادست و فرودست، ظهور همه گونه های طردشده از آدمیان و زبان و ایده ها، و تجلی دموکراسی و آزادی از انقیاد سلسله مراتب های برساخته است. او با طرح مسأله کارناوال گرایی ظرفیت ضداقتدار و کنش انتقادی رمان را در ایجاد شبکه ای از مقولات چندصدایی، رئالیسم گروتسک، زبان کوچه وبازار، بیگانه بودگی و تاج گذاری و خلع ید می داند. شهرام رحیمیان در رمان دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد ، با طرح سوژه نامتعین و کرونوتوپ آستانه ای و پیرنگ تقابلی، جهانی کارناوالی خلق کرده که بسیاری از گفتمان های غالب و هنجارهای برساخته را به چالش می کشد. در این مقاله، ضمن معرفی اجمالی «کارناوال گرایی» باختین، به بازخوانی رمان یادشده از این منظر پرداخته ایم. نتایج به دست آمده از پژوهش به نگاه انتقادی اثر، به غلبه گفتمان تک سویه «تعهد» در تاریخ معاصر ایران، ایجاد خودآگاهی در خواننده نسبت به امکان سوژگی و توانایی اش در فراروی از مرزهای سلطه، و برهم کنش فضای سیاسی جامعه و تفکر انتقادی گواهی می دهند.
پژوهشی در بنیان های اساطیری و تاریخی کیانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر که عصر حاکمیت تاریخ و تاریخ گرایی است، موضوع تشخیص زمان ها و بنیان های تاریخی و اساطیری از دغدغه های پژوهش است؛ خاصه در مطالعات ایرانی تعیین مرز میان اسطوره و تاریخ در حماسه ملّی از دشواری های تحقیق به شمار می رود. نخستین بار برتلس از سه بخش متمایز شاهنامه با عنوان های: اسطوره ای، تاریخی و پهلوانی سخن گفت؛ براساس این نظر، دوره حکومت پیشدادیان اساطیری است امّا درباره دوره حکومت کیانیان پژوهشگران اتفاق نظر ندارند. وجود عناصر اساطیری در داستان های مربوط به سلسله کیانیان این پرسش را مطرح می کند که شاهان کیانی شخصیت های تاریخی دارند یا متعلق به اسطوره اند. در پاسخ به این پرسش پژوهشگرانی چون ویندشمان، اشپیگل، دارمستتر، لومل، ویکندر و دو مزیل با دید اسطوره گرایی بر این عقیده اند که کیانیان یا برخی از شاهان این سلسله به اسطوره تعلق دارند. وجود عناصر شگفت در داستان کیکاووس و کیخسرو بن مایه این تفکر است. گروه دیگر از پژوهندگان تاریخ گرا، چون هنینگ، مری بویس و کریستن سن کیانیان را پادشاهان ایران خاوری می دانند که در دوره ای تاریخی پیش از هخامنشیان حکومت کرده اند. ظهور و حضور زرتشت در دوره گشتاسب بن مایه این عقیده است. در جستار پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی، آراء و استدلال ها و شواهد این دو گروه پژوهندگان نقد و بررسی شده است نتایج این بررسی نشان می دهد نظریه تاریخ گرایان مستندتر و به واقعیت نزدیک تر است.
نقش رمزگان عرفان و تصوف در تصاویر و مضامین شعری سید حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
149 - 174
حوزههای تخصصی:
عرفان و تصوف و اصطلاحات و رمزگان وابسته به آن همواره در شعر کلاسیک فارسی حضور داشته است و شاعران از آن بهره های زیادی برده اند، اما در شعر معاصر این ارتباط بسیار محدود شده است. با توجه به اینکه این رمزگان امکان تولید، دریافت و تفسیر متون را ارائه می کند، ما در این مقاله درنظر داریم به بررسی رمزگان عرفانی شعر سید حسن حسینی بپردازیم تا بر مبنای آن بتوانیم تأثیر عرفان و تصوف و نقش آن را در خلق تصاویر و مضمون های شعری وی دریابیم. به این منظور، با رویکردی توصیفی–تحلیلی لایه های زبانی، فکری و بلاغی اشعار سید حسن حسینی را بررسی می کنیم تا کیفیت تأثیر این رمزگان را در شعر او را نشان دهیم. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد هرچند با تحولات دنیای مدرن و تغییر ذائقه نسل جدید، عناصر و رمزگان نهاد عرفان و تصوف از کانون توجه شاعران معاصر به ویژه شاعران نوپرداز کنار رفته است، اما سید حسن حسینی در سه حیطه زبانی، ادبی و فکری از این رمزگان استفاده کرده است. وی در حیطه بلاغی برای ساخت انواع تصاویر شعری همانند تشبیه و استعاره و همچنین انواع تلمیح و مراعات نظیر از این رمزگان بهره برده و در حیطه فکری برای مبارزه با ریاکاری و دیگر مظاهر آن استفاده کرده است. به این ترتیب او توانسته از این رمزگان برای بارور کردن ادبیات معاصر بهره بگیرد و تا حدودی گسست میان شعر نو و شعر کلاسیک فارسی را کم کند.
علل و انگیزه های کاربردی مضامین تعلیمی مبتنی بر سبک زندگی اسلامی- ایرانی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱
198 - 225
حوزههای تخصصی:
مبانی اعتقادی، ارزش ها، نظام باورها و شیوه های حکومتی در هر جامعه، سبک زندگی معینی را تعیین می کند. درواقع هر جامعه برای شکل گیری و رشد اجتماعی خود، نیازمند بهره گیری از الگوهای متعدد رفتاری و کنشی در سطوح مختلف است. توجه به سبک زندگی به اقتضای اسلامی بودن جامعه ایرانی یکی از ضروریات است که در جامعه ایرانی به آن توجه بسیاری شده است. بر این اساس، مثنوی مولوی که نقش مهمی در ادبیات تعلیمی و اخلاقی دارد در شکل دادن به نوعی از سبک زندگیِ متناسب با مقوله های فرهنگی و خاص جامعه اسلامی ایرانی تأثیرگذار بوده است. بر همین مبنا، ساختار اصلی این مقاله با رویکرد تحلیل این موضوع با دو هدف عمده دنبال می شود: 1) علل و انگیزه های کاربردی مضامین تعلیمی مولانا در مثنوی به چه شیوه هایی بیان شده است؟ 2) گستردگی این مضامین در مثنوی در چه حدی بوده است؟ برای دستیابی به این دو مقصود، اشعار مولانا در شش دفتر مثنوی بررسی شد. بر همین اساس به بررسی و تحلیل مطالبی درباره علل و انگیزه های کاربردی مضامین تعلیمی در مثنوی پرداخته شد که می تواند در سبک زندگی اسلامی مؤثر باشد. در این تحقیق که رویکردی توصیفی تحلیلی دارد، ضمن تبین علل و انگیزه های کاربرد تعلیمی مولانا در مثنوی سعی شده است به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که «مولانا تا چه میزان از روش ها و شیوه های تنبیه، تبشیر، انذار، تذکار، تمثیل و مانند آن بهره برده است؟». مهم ترین نتیجه آن شد که مولانا در مثنوی برای هدایت انسان ها به سوی کمال انسانی، از روش تبشیر و تنبیه بیشتر بهره برده است.
راهبردهای برگردان اسامی خاص در ترجمه عربی رمان «سمفونی مردگان» براساس الگوی ون کویلی (2007)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مترجم در ترجمه متون به ویژه متون ادبی با چالش های زیادی مواجه است و باید با انتخاب راهکارهای مناسب، ترجمه با کیفیتی ارائه دهد. یکی از این چالش ها مربوط به ترجمه اسامی خاص است. گاهی برخی اسامی خاص در زبان های مختلف با توجه به ویژگی های زبانی، فرهنگ، عادات، آداب و رسوم دچار تغییراتی می شوند و مترجم باید بتواند با اتخاذ شیوه های مناسب، معادل های مناسبی برای نام های خاص بیابد. تاکنون برخی پژوهشگران در زمینه راهبردهای ترجمه اسامی خاص نظریه هایی ارائه داده اند. نظریه ای که ون کویلی ارائه داده و شامل 10 راهبرد است از جدیدترین و کامل ترین نظریه ها به شمار می رود. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، اسامی خاص موجود در ترجمه عربی رمان سمفونی مردگان اثر عباس معروفی بررسی شده است. احمد موسی، مترجم این اثر به زبان عربی از راهکارهای متفاوتی برای برگردان اسامی خاص استفاده کرده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مترجم از راهکار نسخه برداری و اضافه کردن توضیحات بیش از سایر راهبردها استفاده کرده است. همچنین در برخی موارد عدم تسلط مترجم به فرهنگ ایرانی در تشخیص اسم خاص دچار اشتباه شده و ترجمه نادرستی ارائه کرده است.
مضامین اخلاقی در مثنوی تازه یافت شده ظهیر کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آثار گذشتگان، میراث ارزشمندی برای معاصران و آیندگان است. آثار فرهنگی و ادبی با بن مایه های معرفتی خود قوت و غذای معنوی اهل فکر و هنر است و علت آن هم این است که پل ارتباطی بین گذشته و حال هستند و شناخت و معرفت ما را افزایش می دهد. عهد صفوی نیز از این علوم و فنون بی بهره نبوده است. ظهیر کرمانی (1162 ق) که نامش در هیچ تذکره ای نیامده است از مفاخر شیعی مذهب ایران زمین است. مثنوی پر تمثیل او که 8743 بیت و در بحر رمل است، از آثار ناشناخته ی قرن دوازدهم است و تنها نسخه ی آن به خط نستعلیق و مشتمل بر 265 برگ با شماره ی 9530 در کتابخانه ی مجلس تهران نگهداری می شود. این نسخه شامل داستان های تمثیلی منظومی در بیان اندیشه های عرفانی، اخلاقی، دینی، عاشقانه و غیره است. او در انواع صنایع لفظی و معنوی، طبع آزمایی کرده است و با اشعار تعلیمی خود نکات اخلاقی را برای یک زندگی راستین و حقیقی هموار کرده است. ابیاتش از آیات و احادیث و زندگی ائمه و بزرگان نشأت گرفته است. از این رو لازم است که با وجود زندگی پر تب و تاب امروزی کلام ارزشمند ظهیر به دقت و ژرف نگری مطالعه و بررسی شود تا شاید شمه ای از زندگی و تجربیات گذشتگان مرهمی باشد بر دردهای اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی که روح هر انسان آزاده ای را می آزارد.
تحلیل انتقادی گفتمان قدرت در مثنوی (بررسی موردی: قصه اهل سبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
149 - 178
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی شامل نظریه ها و روش هایی برای مطالعات تجربی روابط میان گفتمان و تحولات اجتماعی است. تحلیل گران گفتمان انتقادی برآنند که متن های ادبی مانند سایر متن ها در خدمت ارتباطند؛ بنابراین آن ها را می توان با نگرش و روش انتقادی تحلیل کرد. در این پژوهش جملات، عبارات و ساخت های دربردارنده ی مؤلفه های گفتمان مدار در حکایت «اهل سبا و طاغی کردن نعمت، ایشان را» از دفتر سوم مثنوی با رویکرد توصیفی تحلیلی، بررسی و تحلیل شده است. نتیجه ی این بررسی نشان می دهد که مولانا افزون بر بهره گیری از دانش گسترده ی خود در علوم رسمی، عرفان و ادب فارسی و عربی از بازتولید نظم گفتمانی نیز برای گستردن سلطه ی معنوی خویش بر مریدان بهره جسته و توفیق او تا بدان جا است که گفتمان قدرت در مثنوی کاملاً طبیعی و در هماهنگی کامل با اندیشه های عرفانی جلوه گر می شود و زمینه ی لازم را برای تغییر گفتمان عرفانی به دست جانشینان مولوی فراهم می سازد. وی به یاری تقابل واژگان، ساختار نحوی و مشروعیت بخشی به گفتمان خودی، سعی در تثبیت و گسترش سلطه بر مریدان دارد.
Social Ecofeminism Versus Cultural Ecofeminism: Marsha Norman’s Getting Out and ’night, Mother(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present article analyzes two of Marsha Norman’s groundbreaking plays, Getting Out (1977) and ’night, Mother (1983), in the light of ecofeminism. From the viewpoint of ecological feminism, Western patriarchal culture, which is structured in a hierarchical and dualistic manner, is responsible for the domination of women as well as the destruction of the natural environment. Broadly speaking, ecofeminist studies fall into two main categories: social ecofeminism and cultural ecofeminism. Considering the theories and positions of both groups, the researchers analyze how ‘nature’ and ‘women’ have been historically, socially, and culturally oppressed by hierarchical and dualistic structures of patriarchal capitalism; and discuss how Norman in her selected plays challenges and destabilizes such structures. Accordingly, it is concluded that Norman’s conception of woman-nature connection corresponds more closely to the theories and positions held by social ecofeminists than those of cultural ecofeminists, and that she considers woman-nature affinity as more of a sociocultural product than a biological fact.
نقد و بررسی انواع لحن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به بررسی لحن ها و ابزارهای ایجاد لحن در شاهنامه پرداخته ایم. این لحن ها در زمان ها و شرایط و مکان های مختلف و در مواجهه با مخاطب های مختلف و در جایگاه های مختلف، متمایز هستند. در این بررسی، به انواع لحن ها رسیدیم؛ معمولا دو لحن، همزمان با هم به کار رفته و گاهی نیز به بیش از دو لحن در یک گفتار برمی خوریم. گاهی گفتارِ یک شخصیت، با اینکه طولانی بود، تا آخر، تنها با یک یا دو لحن همراه بود. گاهی نیز گفتاری کوتاه بود ولی لحن تغییر می کرد؛ مثلا ابتدای گفتار، پرخاشگرانه بود ولی در ادامه، مهربانانه سخن می گفت و همین تغییرات بی شمار لحن ها و انواع گوناگون آن در شاهنامه، سبب می شود که طولانی بودن ابیاتِ این شاهکار عظیم، ملال آور نشود و با هنر فردوسی، حتی گاهی مخاطب آن چنان تحت تاثیر لحن گفتار، قرار بگیرد که ناخودآگاه حالت چهره و نوع خواندنش تغییر کرده و با آن شخصیت هم ذات پنداری کند.
رد پای سوگند آیینی یادگار زریران در شاهنامه (پژوهشی پیرامون بیتی از داستان رستم و اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بررسی رفتار کلی انسان باستان با این شگفتی رو به رو می شویم، که تنها، عملی مقدس و سپندینه می شود که به طریقی با حقیقتی که فراتر از خود آن ها است، شریک و انباز شود و به همین واسطه بی درنگ این اعمال مانا و جاوید شده و از هستی سرشار می گردند؛ از این رو این اعمال در نظر مردمان کهن جلوه گاهی قدسی یافته و یادگار کرداری ازلی می شوند، چرا که از زمان تاریخی فناپذیر جدا شده و به زمان بی زمانی مثالی و باقی می پیوندد. بنابراین ارزش اعمال انسان بستگی به این دارد که چقدر این اعمال با کرداری آغازین ارتباط داشته باشد. سوگند نیز یکی از اعمال آیینی است که در خاطره ازلی انسان تبدیل به نمونه ای کهن شده است. وفای به عهد و پیمان در تاریخ مینوی بشر سابقه ای طولانی دارد و به آن روز باز می گردد که خداوند از انسان عهد گرفت، پیمانی که زنجیر وفای به آن تا ابد بر گردن انسان ها نهاده شد. قسم یا سوگند، آیینی است که می توان برای اثبات یک ادعا و یا برای رد اتهام و یا قبول انجام تعهدی در آینده باشد که برای ادای آن نیاز به مراسم آیینی است. بر این اساس می توان مراسم آیینی را نوع خاصی از گفتار و اعمال منظم (تکرارشونده) دانست، که از آموزه های خاطرات ازلی و ماورایی بشر سرچشمه می گیرد. این اعمال برای بیان احساسات دینی و مذهبی به کار گرفته می شود و به دلیل قدمت زیادی که دارند در بیشتر موارد با حماسه، اسطوره و سنت یک جامعه پیوند می خورند. حاصل این پژوهش که به روش تحلیل متن از نوع توصیفی-کتابخانه ای با شیوه مقابله ای و قیاسی است، نشان می دهد که برای سوگند آیینی موجود در متن کهن یادگار زریران، می توان نمونه مشابهی در شاهنامه (ادبیات فارسی دوره نو) یافت.