فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۴۱ تا ۴٬۸۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
189 - 206
حوزههای تخصصی:
در بررسی فرم شعر، یکی از موضوعاتی که باید مورد توجه قرار بگیرد، صور بیانی تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه است که در آفرینش شعر جایگاه خاصی دارند. شاعر با کوشش ها و تجربه های ذهنی خود، میان تصاویر مختلف، رابطه شباهت برقرار می کند و تشبیهات و استعاره های بدیعی می آفریند؛ یا با استفاده از مجاز و کنایه از ظرفیت های واژگان در ایجاد معانی مجازی بهره می برد. در واقع صور خیال عنصری اساسی در شناخت شعر است که با بررسی آن می توان به سبک شعری شاعر دست یافت. اکبر اکسیر نیز از شاعران جریان ساز معاصر است که در دهه هشتاد با معرفی «فرانو» به ادبیات فارسی، خود را به عنوان شاعری صاحب سبک معرفی کرده است. اشعار او در قالب فرانو و با ساختاری متفاوت ارائه شده است و اکسیر بنا به اقتضای سخن، با دیدی متفاوت، نسبت به صور بیانی در شعر خود پرداخته است. در بعضی از اشعار از آن ها در معنای کلاسیک خود بهره برده است و در بعضی دیگر، به صورتی متفاوت تر آن ها را آورده است. گاه، صور خیال، اساس شعر است و گاهی ضربه نهایی شاعر. در این مقاله درصددیم تا صور بیانی شعر اکسیر و نوع دید او را بررسی کنیم. ازآنجاکه این صور ساختار و فرم شعر اکسیر را تغییر داده و آن را به روزتر کرده است، به مطالعه آن پرداخته ایم. می توان گفت که پیام شعر فرانو نوعی طنز انتقادی و دارای پیام های اجتماعی است و صور بیانی آن نیز نو و برگرفته از روزگار شاعر و مسائل حیات روزمره او و مردم روزگار اوست. جامعه آماری، اشعار اکسیر و روش پژوهش، کتابخانه ای و مطالعه مستقیم است.
تحلیل و بررسی ساز و کارهای طنزآفرین ادبی در روزنامه نسیم شمال
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
1 - 17
حوزههای تخصصی:
هم زمان با انقلاب مشروطه ایران و تحوّلات سیاسی و اجتماعیِ ملازم با آن، مجلّات و روزنامه ها به عنوان مهم ترین رسانه های ارتباطی بین مردم و روشن فکران شناخته شد. طنز روزنامه ای گسترش چشم گیری یافت؛ به طوری که ژورنالیست های طنزپرداز در این دوره برای ارتباط هرچه بیشتر با مردم کوچه و بازار، مسائل و معضلات روز را دست مایه کار قرار داده و به انتقاد از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی پرداختند. یکی از مشهورترین نشریات مشروطه، روزنامه نسیم شمال است که سروده ها و نوشته های طنزآمیز سیّداشرف الدّین گیلانی در آن منتشر می شد. نسیم شمال به دلیل طنز ویژه اش از اقبال عمومی بی نظیری برخوردار شد. در این مقاله شگردهای طنزآفرین ادبی در اشعار و حکایات سیّد اشرف تحلیل و بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد از بین ساز و کارهای ایجاد طنز در آثار وی، چند مورد اهمیّت و بسامد بیشتری دارد: 1) به کارگیری نوع ادبی فابل یا همانندسازی با حیوانات که نوعی الگوی روایی- نمادین است. 2) استفاده از نادان نمایی که به واسطه آن هر چیزی به ضدّ خود بدل می شود. 3) بازی با معانی سمبل ها که معطوف به زمینه های اعتقاد دینی و باورهای خرافی است. 4) کاربرد تمثیل برای ارائه پیام های جدّی از پسِ عناصر تمثیلیِ روایت های ساختگی. 5) بهره جویی عامدانه از تناقضات درون متنی که فضای سروده یا نوشته را آکنده از تعریض های سیاسی و اجتماعی می کند. همچنین مهمل نویسی در مقام نوعی استراتژی نوشتار طنزآمیز از طریق ارائه مطالب بی ربط انجام می شود.
تحلیل گفتمان منشآت خانوادگی قائم مقام فراهانی بر اساس نظریّه کاربردشناسی اصول ادب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قائم مقام فراهانی از سیاستمداران بزرگ دوره قاجار به شمارمی آید و دارای تألیفات متعدّدی است که مهم ترین آن ها منشآت نام دارد. منشآت، نامه هایی است که در دوره دیوان سالاری به سبک ساده و روان نوشته شده و به عنوان ژانری ادبی این ظرفیت را داراست که بر اساس نظریه کاربردشناسی اصول ادب بررسی شود. از این رو، در این پژوهش، این نظریه در نامه های خانوادگی قائم مقام در منشآت، بررسی و تحلیل می شود تا از این طریق، شخصیّت و نحوه ارتباط وی با افراد خانواده ارزیابی شود. درباره اصول ادب نظریّات متعدّدی بیان شده که در این مقاله از نظریه براون و لوینسون بر اساس راهبرد های ادب سلبی و ادب ایجابی، خطاب های مستقیم و غیرمستقیم؛ و از نظریّه کالپپر در رابطه با راهبرد نقض ادب ایجابی و نقض ادب سلبی، و نقض مستقیم ادب بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این جستار که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده؛ گویای این است که قائم مقام فراهانی از ادب ایجابی (39.75%) برای مخاطبان خود بهره فراوانی برده؛ و از ادب سلبی (2.75%)برای بیان علاقه خود بهره گرفته و وجهه کمتر کسی را تهدید کرده است. نقض ادب ایجابی (7%) براساس عدم همدلی یا برچسب های نامناسب ، درصد کمی را به خود اختصاص داده و نقض ادب سلبی (3.75%) بیشتر ناشی از فروتنی و نقض مستقیم ادب (5.25 %) نسبت به دنیا در این نامه ها بسیار کم شمار است. وی همچنین بیان غیرمستقیم (25.25%) را که دلیل بر رفتار مؤدبانه است؛ بیش از بیان مستقیم (16.25%) به کار گرفته است.
نگرش ها و نگارش های تاریخی صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادق هدایت از مهم ترین چهره های جریان روشنفکری غربگرا در ایران سده بیستم و از مشهورترین داستان نویسان ایرانی به سبک مدرن است. در میان آثار متعدد او، نگارش های تاریخی دارای جایگاهی قابل توجه هستند و مهم تر از آن، نگرش های تاریخی این نگارنده که انگیزه و مایه نگارش بسیاری از آثار وی بوده است. این پژوهش کوشیده است تا ضمن ارائه تحلیلی از آثار دارای ارزش تاریخ نگارانه این نویسنده، درک تاریخ نگارانه و نگرش های تاریخی هدایت را مورد بازشناسی قرار دهد و درصدد یافتن پاسخ این پرسش ها است که تاریخ چه جایگاهی در آثار هدایت دارد؟ و مهم ترین مؤلفه ها در نگرش های تاریخی ایشان چیست؟ لذا این آثار در سه قالب اصلی درام های تاریخی و با مضمون سرخوردگی باستانی ایرانیان مقهور در برابر حملات غیر ایرانیان، تصحیح و برگردان متون تاریخی پهلوی از دوران ساسانی و آثاری با مضمون مردم شناسانه دسته بندی می شوند. شناخت تحلیلی این آثار که با روش توصیفی-تحلیلی و مطالعه مفهومی آثار ادبی وی فراهم آمده است، نشان می دهد که نگرش ملی گرایانه ناسیونالیستی، باستان گرایی و زرتشتی گرایی تاریخی و دشمنی نژادگرایانه با عناصر غیر ایرانی، عمده ترین مؤلفه های نگرش های تاریخی هدایت را تشکیل می دهند.
نقش و جایگاه زنبور در تصویر ساخت های مثنوی معنوی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۲
109 - 140
حوزههای تخصصی:
در جهان بینی شاعران عرفان گرا و اخلاق مدار، تصویر یکی از کارآمدترین راهبردها برای بیان مفاهیم متعالی عرفانی و اخلاقی محسوب می شود.مولانا، یکی از سرشناس ترین چهره های تصویرپرداز در قلمرو ادب عرفانی در خلال بیان داستان ها و تعالیم عرفانی و پندآموز خود در مثنوی معنوی، با عملکرد هوشمندانه و هنری به کارگیری تصویر، به ملموس کردن مفاهیم برای مخاطبان خود پرداخته است. در میان اغلب سروده های او و به طور خاص در مثنوی معنوی طبیعت و پدیده های آن جایگاه ویژه ای دارند. یکی از جانورانی که مولوی در مثنوی به صورت ویژه از آن نام برده و به تصویرسازی و مضمون آفرینی پرداخته، زنبورعسل و وابسته های آن (شهد، عسل، موم و نیش) می باشد. مولوی با آگاهی از اهمیت این حشره در قرآن کریم و با تأکید بر برخی از مهم ترین جنبه های زندگی آن، به برقراری پیوند میان این جانور و برخی از ابعاد زندگی انسان ها پرداخته و از این حشره در ساخت تصویرهای حقیقی و مجازی مثنوی برای بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی بهره گرفته است. در این پژوهش کوشیده شده تا ضمن اشاره به تصویر ساخت های مولوی از زنبور در مثنوی، از طریق تحلیل صور خیال زنبور و بررسی آن ها در مثنوی به تحلیل معانی و مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی نهفته در ورای این تصاویر پرداخته و از طریق بررسی و بسط این تصاویر به شناخت و آگاهی نسبت به این جانور و تصویرهای آن در مثنوی دست یابند.
بررسی خودشیفتگی و فرافکنی در حکایت نخچیران و شیر مثنوی معنوی
حوزههای تخصصی:
واژه نارسیسم در معنی خودشیفتگی را اولین بار فروید به کار برد. البتّه دیگران، قبل از فروید، آن را در معنی خودپرستی و تحقیر کننده، برای توصیف نگرش روانی در روان شناسی بالینی مطرح کرده اند. این اختلال شخصیت در بسیاری از موارد منجر به فرافکنی می شود. فرافکنی یکی از مکانیسم های روان شناسی است که از طریق آن می توان به ضمیر و درون انسان ها پی برد و شناخت نسبی از شخصیت آن ها به دست آورد. مولانا جلال الدین محمد بلخی در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی به جنبه روان شناختی رفتار انسان توجّه کرده است. در این مقاله برآنیم، خودشیفتگی و فرافکنی را به عنوان یکی از مفاهیم نوین روانشناسی، در حکایت نخچیران و شیر مثنوی معنوی، با رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. یافته ها نشان می دهد که مولانا، شخصیت خودشیفته را، مشکل کلّی بشریت می داند و می خواهد به شیوه ای راهکاری برای آن بیابد. سراسر مثنوی مبارزه با خودشیفتگی و غرور است. در حکایت، شیر با خویشتن خود دیدار می کند و به حقیقت خود می رسد. درواقع، خرگوش شیر را نکشت، خشم و خود شیفتگی شیر و عدم توکّل او به خداوند، موجب غفلت و در نهایت هلاکش شد. مساله دیدار در زبان مولانا، گاه با تعابیر و نشانه هایی همچون: آب، چشمه، جویبار، چهره، عکس خود را در آب دیدن و ... بیان می شود که افسانه نارسیس را در عالم اسطوره تداعی می کند.
کُشتی و کهن الگوی قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشتی از گذشته های دیرین رواج داشته و با ابعاد چندگانه فرهنگ ایرانی در پیوند بوده است. در این رابطه کشتی، آیین حرکتی و جسمانی بوده است و امروزه در سطح ملی، بومی و محلی انجام می شود. مسئله پژوهش این است که چه اسطوره هایی در پس این فعالیت حرکتی آیینی مطرح بوده است؟ هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلی اساطیری را که سبب معنادهی، تدوام و ارزش این فعالیت حرکتی به منزله آیین در فرهنگ عامه ایران طی تاریخ شده است، شرح داده شود. در فرهنگ باستانی، فردی که با نیروی های مخرب طبیعت به نبرد تن به تن می رفت، به کهن الگوی قهرمان تبدیل می شد که معیشت و امنیت را در جامعه ایجاد می کرد و مردم به او احترام می گذاشتند. این چالش با آنتاگونیست به عرصه دشمنان ایران نیز وارد شد و کشتی گرفتن نماد عمل پهلوانانی بود که برای حفظ سرزمینشان و ارزش های آن به نبرد تن به تن می رفتند، اما آنچه در فرهنگ ایرانی مطرح شد این بود که این پهلوانان که با اعمالشان امنیت و نظم جامعه را برپا می کردند، باید در ابتدا درون خود را از آنتاگونیست پاک کنند و به اختیار به نبرد با سایه درون بروند. این کار در جامعه ایران به یک ارزش و بنیان اخلاقی برای کهن الگوی قهرمان تبدیل شد و در ناخودآگاه جمعی جامعه ایرانی باقی ماند و در جشنواره های فرهنگ عامه که کشتی بخشی از آن مراسم است، همه این ارزش ها به شخصیت کشتی گیر فرافکنی می شود و گونه ای از هویت و انسجام اجتماعی را شکل می دهد که تماشاگران از خلال آن محبت و خودشکوفایی را دریافت می کنند .
مفهوم تابو در فرهنگ عامه مردم سرکویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ شفاهی اقوام ایرانی دنیایی رمزآلود و دست ناسوده است که بررسی محتوایی ظرایف آن می تواند چشم اندازهای تازه ای به دنیای مردم شناسی و جامعه شناسی انسانی بگشاید. پژوهش پیش رو می کوشد با بیان و بهره گیری از عناصر فرهنگی و اعتقادات عامه مرسوم در میان مردمان منطقه سرکویر جنوب استان سمنان و در مجاورت دشت کویر، به تبیین و تحلیل جایگاه مفهوم تابو در میان مردم این دیار بپردازد. این جستار با بهره گیری از شیوه مشاهده مستقیم و مبتنی بر مصاحبه، مشاهده و تحلیل داده ها به معرفی و شناسایی بخشی از فرهنگ عامه اقوام ایرانی و تحلیل ریشه های کهن افکار تابوآفرین پرداخته است. در این راستا، مضامین تابو در ادب شفاهی مردم منطقه مورد پژوهش در دو دسته کلی تحلیل شده است: پاره نخست در حوزه واژه های تابو و مفردات زبانی و پاره دوم شامل تابوهای ممنوعیت آداب و سنن رفتاری و مادی است. در نوشتار حاضر، تابوهای رفتاری درپیوسته با ازدواج، مردگان و آداب سوگواری، تابوهای نام افراد، پیشه ها و دیگر تابوهای اجتماعی بر بنیاد روایت راویان بومی و محلی تحلیل محتوایی شده است.
The Neoliberal Nostrum: Spatial Fix in Ian McEwan’s Solar(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Ian McEwan’s Solar has been the subject of many a debate, mostly due to its controversial representation of climate change’s cause and the solution offered for the global disaster. The paper explores the novel’s judgment over climate change’s fountainhead and the protagonist’s vain project to save the earth. The scope of the study encompasses the narrator’s accounts of the characters and events in the story. In the light of David Harvey’s notion of ‘spatial fix,’ the study, through a close reading of the novel, focuses on the context within which the story unfolds in order to elaborate on the transformation of the earth into a globalized monolithic built environment called ‘the planet’ for the sake of efficiency and free flow of capital and commodities. It also argues that the protagonist’s solar energy generation project is a neo-liberal initiative to replace a less lucrative production mode and tackle the system’s critical spell of overaccumulation, rather than global warming.
بررسی رویکردهای تأویلی بهاءولد از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار منظوم و منثور صوفیان را براساس نوع معرفت به دو دسته می توان تقسیم کرد: معرفت شخصی و شهودی؛ معرفت رسمی و سازمان یافته. برخی صوفیّه در آثار خود از این دو نوع معرفت یاد کرده اند. گاهی کلامشان از روی آگاهی و از نوع متن های رسمی و مدرسی بوده که هدف از نگارش آن، شفافیّت معنا، تثبیت و تعلیم سنّت ها و آداب صوفیان و حاصل دانش قراردادی آنهاست؛ اما گاهی کلامشان حاصل تجربه های درونی و دریافت های شخصی است و معنا در آن پوشیده و تأویل پذیر است و هدف از نگارش آن، بیان تجربه های شهودی و دریافت های درونی و شخصی در لحظات شور و وجد و حال است. یکی از نثرهای صوفیانه-که در آن این ویژگی ها به خوبی احساس می شود کتاب معارف بهاءولد است که نویسنده در آن به بیان افکار، رؤیاها و احوال درونی خویش در لحظات اوج هیجان های عاطفی، پرداخته است. غلبه زبان استعاری، ابهام، تأویل پذیری و پراکنش معنایی در سراسر آن وجود دارد. تأویلی که بهاءولد در این کتاب از آیات قرآن دارد، بسیار بدیع و تازه است. نگارنده در این مقاله به روش توصیفی– تحلیلی در صدد آن است که تأویلات بهاءولد را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
مرگ اندیشی و نوزایی در قصه های ایرانی انجوی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ و مرگ اندیشی از بن مایه های برجسته در قصه های عامیانه است و اندیشه نوزایی برخاسته از مرگ اندیشی از باورهای جمعی و اسطوره ای کهن است. مرگ و نوزایی، صورت های متعددی در قصه ها دارند و در تعدادی از نمونه ها بیانی نمادین دارند. شناخت این صورت ها و نمادها، درک عمیق تری از مرگ اندیشیِ عامه نمایان می سازد. نگارندگان برای دست یابی به اَشکال مرگ اندیشی و نوزایی در مجموعه چهار جلدی قصه های ایرانی انجوی شیرازی از شیوه توصیفی- تحلیلی بهره برده و صورت های مرگ، نوزایی و نمادهای مرگ اندیشی و نوزایی را شناسایی، استخراج و تحلیل کرده اند. یافته های پژوهش نشان می دهند مرگ دو نمود طبیعی و غیرطبیعی در قصه ها دارند و صورت های غیرطبیعی مرگ، که پربسامدترین گونه مرگ در قصه هاست، عبارتند از: اقدام موفق، اقدام ناموفق و مرگ با پایان باز، رویگردانی از کشتن، خودکشی، مرگ بر اثر حوادث، دیدار با مردگان و شایعه مرگ. ظهور و بروز نمادهای مرگ در شکل های اقدام موفق، اقدام ناموفق و نتیجه نامشخص در کشتن و مرگ بر اثر حوادث است. صورت های نوزایی در قصه ها شامل ولادت مجدد، انتقال نفس، استحاله، تناسخ و رستاخیز است، نمادهای آن هم در تمامی شکل های نوزایی بسامد دارند و در پاره ای از نمونه ها با نمادهای مرگ مشترکند.
بررسی و تحلیل هویت انسان در سروده های سپیده کاشانی و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان با توجه به شرایط زیستی و تاثیرپذیری اش از محیط و روی داده های سخت زندگی اجتماعی، به هویت خود شکل می دهد. این هویت زاده فردیت یافتگی و تقابل درون و بیرون اوست. تقابلی که در ازل از ناسازی خاک وجود او و روح الهی، به وجود آمده و خود ایجادگر تقابل های دیگر شده است، بنابراین انسان با گرایش به هر یک از این دو عنصر، سرنوشت خویش و سعادت و شقاوت خود را رقم می زند. او در مواجهه با بلایای سخت، بیش از شرایط عادی، ویژگی های ذاتی و اکتسابی را بروز می دهد. یکی از این رویدادهای تعیین کننده، جنگ است که بر انسان تحمیل می شود و او را بر سر دوراهی مقاومت یا تسلیم قرار می دهد تا فضیلت و یا رذیلت هایش را به نمایش بگذارد. در این مقاله برسر آنیم بدانیم که آدم ها، در جریان جنگ، از دید سپیده کاشانی و قیصر امین پور، چه ویژگی هایی دارند و چگونه می توانند با این خصوصیات، ذات الهی و پنهان خویش را آشکار کنند. داده های این مقاله با بهره گیری از شیوه کتابخانه ای فراهم آمده و با روشی کیفی، توصیف و تحلیل شده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش این است که در آغاز جنگ ذات الوهی انسان ها همواره شیطان را محروم می کند ولی با پایان یافتن جنگ، به تدریج شیطان راه نفوذ در آنان را می یابد.
بررسی و تحلیل ویژگی های خاص دستوری و نگارشی در تفسیر سورآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر سورآبادی یکی از کهن ترین تفسیرهای قرآن به زبان فارسی است که علاوه بر ارزش فکری و محتوایی، از حیث مطالعات زبان شناسانه به ویژه دستور تاریخی اهمیّت ویژه ای دارد. هرچند سورآبادی از زبان فارسی رایج قرن پنجم استفاده کرده، ولی کاربرد واژگان و شیوه به کارگیری آنها در جمله، نثر او را تا حدّی متمایز از دیگر آثار این قرن کرده است. روش اصلی این تحقیق توصیفی و تحلیلی است و مسأله اصلی تحقیق این است که ویژگی های نادرِ دستوری تفسیر سورآبادی چیست. در پایان، این نتایج به دست آمده که وجود مختصات سبکی و کاربردهای مختلف نحوی و صرفی نادر و نیز شیوه نگارش مؤلف، این اثر ارزشمند را درخور توجّه و تحقیق کرده است. پاره ای از نکات و نمونه های به کار رفته مانند: کاربرد قیدها، صفات و نمونه های نادر دستوری فقط خاص این تفسیر است؛ مانند کاربرد «ی» نکره با ضمیر مبهم «هر» و نیز کاربرد «برخورداری» با امور منفی که تاکنون کسی به آن اشاره ای نکرده است.
استعاره در اشعار کودکانه محمود کیانوش و سلیمان العیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
253 - 276
حوزههای تخصصی:
محمود کیانوش «پدر شعرکودک ایران» یکی از شاعران معاصر است که اشعاری ساده و بی پیرایه می سراید. شعر او بازتاب اندیشه ها و تأملات وی در پیوند و ارتباط ذاتی انسان و طبیعت است. کیانوش شاعری است که ذهنش سرشار از مسائل مردم است. از میان آثار کیانوش 8 کتاب مخصوص شعر برای کودکان و نوجوانان است که عبارتند از: «زبان چیزها»، «طوطی سبز هندی»، «نوک طلایی نقره بال»، «باغ ستاره ها»، «بچه های جهان»، «طاق هفت رنگ»، «آفتاب خانه ما»، «شعر به شعر». اشعار کیانوش را از نظر سطح ادبی می توان قوی ترین نمونه اشعار به حساب آورد. صورخیال به خصوص تشبیه، استعاره و تشخیص، بن مایه اشعار او را تشکیل می دهند. سلیمان عیسى از شاعران برجسته سوری است که موضوع غالب اشعار او درباره وطن و حس قومی است. او بخش زیادی از قصایدش را به کودکان و به خصوص کودکان زجر کشیده عربی سروده است. او از صورخیالی استفاده می کند که به سادگی در ذهن کودک رسوخ کند؛ به خصوص از جهت انواع استعاره های اسمی، فعلی، مُصرحه و مکنیه. در این مقاله سعی بر این است که اشعار کودکانه دو شاعر فارس و عرب (محمود کیانوش و سلیمان العیسی) از دیدگاه استعاره تحلیل و بررسی گردد.
بررسی اشعار فروغ فرخزاد از منظر نظریه های «نگاه خیره» و «مرحله آینه» لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژاک لاکان (Jacques Lacan) در نظریه «مرحله آینه»، بر نقش اساسی تصویر آینه در رشد روان شخص تاکید می کند. او به اهمیتی که تصویر آینه ای در هویت اجتماعی و زبانی فرد دارد اشاره می کند. مفهوم دیگری که در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد «نگاه خیره» است که با نظریه لاکان درباره «مرحلهآینه» پیوند دارد. از نظر لاکان «نگاه خیره» مرد بر «نگاه خیره» زن برتری دارد. «نگاه خیره» مرد با زن به عنوان اُبژه ای که جایگاه پایین تری دارد، برخورد می کند. در مقاله حاضر، نویسنده سعی کرده است با استفاده از روش توصیف و تحلیل محتوا، نظریه لاکانی «نگاه خیره» و «مرحله آینه» را در اشعار فروغ فرخزاد مورد بررسی قرار دهد. اشعار فروغ بازتابی از احساسات و تفکرات او است، لذا این مقاله می تواند زمینه مهمی را برای گسترش رویکرد لاکانی بر اشعار فروغ فراهم سازد. پرسش اصلی تحقیق این است که چگونه می توان به ارتباط بین «نگاه خیره» و «مرحله آینه» لاکانی با اشعار فروغ پی برد. یافته ها بر این موضوع دلالت می کنند که فروغ قصد داشته است از طریق اشعارش هویتی را که جامعه و سنت ادبی برای او و زنان دیگر در نظر گرفته است به چالش بکشاند؛ او قصد داشت به خود واقعی برسد. به همین منظور، او توانست بخوبی از آینه به عنوان استعاره استفاده کند و مانند بسیاری از شعرای مدرن، از تصویر آینه و «نگاه خیره» حاصل از آن، ذهنیت زنانه و بحران هویتی خودش را به تصویر بکشاند.
بررسی روابط متقابل عناصر زبانی، ادبی و ایدئولوژی نویسنده در آثار سعید عاکف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
1 - 18
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدّس از عمده ترین عواملی بودند که سبب شدند در چهار دهه اخیر بسیاری از آثار ایدئولوژیک و اعتقادی ظهور یابند. آثاری که به صراحت اعتقادات مردم را بازتاب می دهند. در این گونه آثار، توجه نویسنده به اصول و اندیشه های دینی، سبب می شود برای القای افکار و اعتقادات خود از قابلیت های عناصر زبانی و ادبی بهره ببرد. مطالعه و بررسی آثار یادشده، روابط متقابل عناصر زبانی و شگرد های ادبی را با مبانی ایدئولوژیک نشان می دهد. باتوجه به جایگاه سعید عاکف در حوزه ادبیات دفاع مقدّس و موفقیت آثار او، این پژوهش تلاش دارد به تحلیل سبکی آثار نویسنده با تکیه بر مبانی اعتقادی او بپردازد. بررسی نشانه های زبانی و نقش آن در القای معانی و قدرت شگرد های بلاغی در بازتاب مفاهیم ایدئولوژیک و روابط متقابل صورت و معنا در آثار سعید عاکف از اهداف اصلی پژوهش است. براساس نتایج این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، سادگی و صمیمیت بیان سعید عاکف، غلبه عناصر زبانی، بسامد واژه های قرآنی، گزینش عنوان های هدفمند و نشاندار، تلمیح به داستان های قرآنی و حوادث عاشورا، بهره گیری از کنایاتی با بن مایه های بینش مذهبی، پیوند تنگاتنگ متن را با اندیشه های ارزشی و اهداف عقیدتی نویسنده نشان می دهد.
بررسی ظرفیت های مناسب ساخت پویانمایی (انیمیشن) اقتباسی از حکایت سرپاتک هندی الهی نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
149 - 166
حوزههای تخصصی:
پویانمایی (انیمیشن) یکی از پرمخاطب ترین ژانرهای هنر سینما در سطوح مختلف سنی، فکری و فرهنگی است که هنرمندان بزرگ و آثار درخشانی را در عرصه تاریخ این هنر معرفی کرده و هرروز نیز بر روند گسترش و تنوع ارائه آن افزوده می شود. اقتباس از متون ادبی نیز یکی از شیوه های پررونق ساخت این آثار است که همسو با جریان جهانی آن، در ایران نیز با عنایت به وجود ادبیات غنی فارسی، این ظرفیت را دارد که بیشتر بدان توجه شود. با این رویکرد، آثار عرفانی و خاصه منظومه های عطار یکی از بسترهای مطلوب اقتباس است. پرسش پژوهش این است که وجود و تعدد چه عناصری در حکایتی مانند «سرپاتک هندی» در الهی نامه و نمونه های مشابه، این نوع از آثار را برای ساخت انیمیشن اقتباسی مناسب می کند. قابلیت های نمایشی این اثر با روش توصیفی- تحلیلی بررسی می شود. ظرفیت هایی مانند داستان و درونمایه ی استاندارد و قابل گسترش، انواع گره افکنی و گره گشایی داستانی، حضور شخصیت های دوست داشتنی و وجود ظرفیت پرداخت بیشتر آنها با تمرکز بر توصیف و گفت وگوی موجود در متن و بهره مندی از نقاط بحران و اوج، کشمکش های عمل محور و تعلیق ساز و درنهایت قابلیت خلق انواع صحنه ها و موقعیت های جذاب مناسب برای فضای پویانمایی. می توان این طور نتیجه گرفت که این حکایات و نمونه های مشابه آن در آثار عرفانی ادبیات کلاسیک فارسی، می توانند به مثابه چارچوب های مناسبی برای ساخت انیمیشن اقتباسی به روش وفادار و برداشت آزاد در نظر گرفته شوند.
تحلیل پیرامتنی رابطه عنوان و متن در مجموعه شعر «هزاره دوم آهوی کوهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۱۴
27 - 53
حوزههای تخصصی:
پیرامتن، زمینه ورود به متن و اولین صحنه مواجهه خواننده با اثر ادبی است. مواردی نظیر نام نویسنده یا خالق اثر، عنوان اثر، جلد اثر، انتشارات، مقدمه و ...، در ابتدای ورود به هر متن، باعث می شود نگاه مخاطب در شناخت اثر، منحصر به موضوعات خاصی گردد. یکی از مهمترین معیارهای پیرامتنی در اثر ادبی، عنوان اثر است. تأثیر عنوان بر شناخت مخاطب از معنا و مفهوم اثر، دانشی را به نام «عنوان شناسی» پدید آورد. توجه به نقش عنوان در انتقال مفهوم و تعیین چارچوب کلی اثر، باعث شده شاعران و نویسندگان در گزینش عنوان، حساسیت ویژه ای داشته باشند. شفیعی کدکنی از شاعران معاصر ایران است که کوشیده عناوین اشعار خود را با وسواس خاصی انتخاب کند. در پژوهش حاضر ویژگیهای سبکی عناوین مجموعه شعر «هزاره دوم آهوی کوهی» شفیعی کدکنی با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شده است. از کاربست این نوع بررسی در ارتباط عنوان با متن اثر و همچنین از نظرگاه زیبایی شناسی انتخاب عناوین در مجموعه شعر یاد شده، این نتایج حاصل شد که عنوان در شعر شفیعی پیوندی ناگسستنی با متن شعر دارد و در موارد بسیاری از راه عنوان میتوان اندیشه و شعر شاعر را تحلیل کرد. ازنظر سبکی، گزینش عنوان در شعر شفیعی بر پایه سه شاخص زبانی، ادبی و محتوایی است. بررسی رابطه عنوان با متن در مجموعه شعر هزاره دوم آهوی کوهی، دریچه ای نو از درون مایه اثر و جهان بینی نویسنده به روی مخاطب می گشاید که شاید بدون توجه به عنوان میسر نبود.
هیچ کاره نیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر حافظ از قرن هشتم به این سو با ذهن و زبان فارسی زبانان ارتباط برقرار کرده؛ به همین سبب، برخی از ساخت های تاریخی زبان شعری او با زبان فارسی رایج امروز انطباق یافته و توجیه و تفسیر شده است. عبارت «هیچ کاره نیست» که حافظ آن را در بیتی به کار برده (ما را ز منع عقل مترسان و می بیار/ کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست)، ذهن شارحان شعر او را به خود مشغول کرده و آنان برای حلِّ تناقضی که در معنای این بیت به نظر می آمده است، بدون ذکر شاهدی از متون نظم و نثر قدیم، کوشیده اند آن را با برخی مثال ها از فارسی امروز تطبیق دهند. شارحان «هیچ کاره نیست» در این بیت حافظ را به دو صورت توجیه کرده اند: «همه کاره است» یا «کاره ای نیست» که با توجه به معنای کلی بیت، تنها یک صورت آن پذیرفتنی است. در این مقاله برای گشودن دشواری این عبارت، به کارکرد «هیچ» در تاریخ زبان فارسی در محور همنشینی و کارکردهای دستوری متفاوت آن توجه شده است که بیشتر دستوریان و فرهنگ نویسان به آن نپرداخته اند. برخلاف نظر شارحان، با ذکر برخی شواهد از کاربرد «هیچ» در متون نظم و نثر، نشان داده شده است که با آگاهی از نکته ای دستوری می توان این ساخت زبانی حافظ را توجیه و تبیین کرد.
نقش استعاره های مفهومی در ترجمه صحیفه سجّادیه از منظر زبان شناسی شناختی و الگوی لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی اصطلاحی در زبان شناسی شناختی است که به دریافت یک ایده یا حوزه مفهومی براساس ایده یا مفهومی دیگر می پردازد. به منظور بررسی ارتباط دو سطح استعاره مفهومی (استعاره های شباهت و استعاره های خاص) با عمل برگردان و میزان توجه مترجمان بدان، نمونه هایی از کتاب صحیفه سجّادیه و دو ترجمه مشهور و معاصر آن از موسوی موسوی گرمارودی و الهی قمشه ای انتخاب شده است. در این نمونه ها، عنصر استعاره استخراج و عملکرد هر یک از مترجمان در برخورد با آن سنجیده شده است. محدودیت بررسی استعاره در متون مذهبی همچون صحیفه سجّادیه به جنبه های زیبایی شناختی آن، موجب شد تا در چارچوب نظریه معاصر استعاره، ضمن بررسی اصول این نظریه به تحلیل مفهومی استعاره های صحیفه سجّادیه و نقد ترجمه آن ها پرداخته شود. نتایج این تحقیق که براساس الگوی جورج لیکاف و مارک جانسون و با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی نوشته شده است، حاکی از آن است که مترجمان در انتقال معانی متن مبدأ رویکرد متفاوتی داشته اند، اما موفقیت هر دو مترجم در برگردان استعاره به یک میزان بوده است. موسوی گرمارودی به عنوان مترجم ادیب از استعاره های خلاقانه استفاده کرده و الهی قمشه ای به منظور سهولت ترجمه -در برخی نمونه ها- مفاهیم انتزاعی را بدون حالت استعاری برگردانده است.