فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۲۱ تا ۴٬۵۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۴
123 - 151
حوزههای تخصصی:
تاریخ جهانگشا روایتگر هجوم و حاکمیّت ایلخانان بر ایران است و نگاره های آن بیانگر روایت پنهانی است که ایرانیان از خاطره حاکمیّت این قوم در دل ها نگاشتند. زبان تصویری نگاره ها گاه مکنوناتی از تاریخ را آشکار می کند که به زبان متن امکان بیان آن نیست. به همین رو بررسی نگاره-های تاریخ جهانگشا همانقدر اهمیّت دارد که بررسی متن آن، زیرا نگاره های این اثر در حکم تاریخ مصوّر عصر ایلخانی است. بنا بر ضرورتی که ذکر شد، پژوهش حاضر نگاره های تاریخ جهانگشا را از منظر نمادپردازی و ساختار تصویر بررسی می کند تا نشان دهد چگونه ناگفته های تاریخی در نمادها و رمزهای تصویری پنهان شده است و وظیفه محقّق است تا نقاب از رخ این نشانه ها بردارد و آنچه را نگارگر در طی اعصار در نهانگاه تصاویر پنهان کرده به مخاطبان بازشناسد. این پژوهش با بررسی دو نسخه مصوّر تاریخ جهانگشا به این مهم می پردازد که چگونه از نگاره ها به مثابه یک سند تاریخی می توان بهره گرفت. پرسش های پژوهش شامل این موارد است: نمادپردازی در نگاره های تاریخ جهانگشا تحت تأثیر چه گفتمان-هایی صورت گرفته است؟ نگارگران از چه شاخصه های تصویری برای بیان پذیرش یا عدم پذیرش مشروعیّت پادشاهان ایلخانی استفاده کرده-اند؟ ساختار تصویر چگونه روایت فتح و شکست را نمایان ساخته است؟ حاصل پژوهش نشان می دهد نگاره ها بازگو کننده بخشی از تاریخ هستند که در متن نمی توان به آن دست یافت از این رو باید به نگاره های متون تاریخی به مثابه زبان زنده تاریخ توجّه بیشتری کرد و برای هر نگاره ارزش یک سند تاریخی قائل شد.
استحاله شخصیت عرفانی شیخ صفی الدین اردبیلی در نسخه های سه گانه صفوهالصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱۵
45 - 66
حوزههای تخصصی:
پس از درگذشت شیخ زاهد و برگزیده شدن شیخ صفی الدین به جانشینی وی و انتقال طریقت زاهدیه به طریقت صفویه، تغییراتی در طریقت صفوی ایجاد شد و رفته رفته در نسخه های صفوه الصفا بازتاب یافت. این تغییرات که از زمان حیات شیخ صفی الدین آغاز شده و در نسخه های نزدیک به نسخه مؤلف بازتاب یافته بود، در دوران پیشاصفوی و صفوی تشدید شد و در نسخه های طریقتی و سلطنتی نیز راه یافت. ازاین رو پژوهش حاضر با تلفیق روش های تحلیل تاریخی و نسخه-شناختی، به بررسی چگونگی استحاله شخصیت عرفانی شیخ صفی الدین در نسخه های سه گانه صفوه الصفااز دوران حیات شیخ تا دوران رهبری حاکمان صفوی پرداخته و فرایند وارد شدن آنها در نسخه های سه گانه مذکور را نشان داده است. بنابراین تغییر شخصیت عرفانی شیخ صفی الدین از نظر دوره بندی تاریخی در سه دوره «دوران حیات شیخ صفی الدین»، «دوران رهبری رهبران طریقت» و «دوران رهبری حاکمان صفوی» صورت گرفته است. دراین راستا سیمای شیخ صفی الدین نیز «از مریدی طریقت زاهدیه به مرادی طریقت صفویه: دوران حیات شیخ صفی الدین»، از «مرادی طریقت به مرشدی سیاسی حسینی نسب: دوران رهبری رهبران طریقت» و از «مرشد سیاسی حسینی نسب به مرشد الهی مبلّغ عرفان حسینی-نسب شیعی: دوران رهبری حاکمان صفوی» تغییر یافته است.
خواص درمانی احجار در متون کانی شناختی کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۴۲
۲۸۴-۲۵۱
حوزههای تخصصی:
کاربردهای طبی معدنیات که از منظر قدما پس از درمان های گیاهی و حیوانی از مهم ترین و رایج ترین انواع درمان ها بوده است، در سه دسته از متون کهن قابل بررسی و تحلیل است: متون کانی شناختی، بخش هایی از عجائب نامه ها و دائره المعارف ها و متون طبی. تأمل در این متون نشان می دهد شیوه های تهیه و کاربرد درمان های معدنی گوناگون بوده و سودن، سوختن، نوشیدن، خوردن، اندودن، بستن، آویختن، همراه داشتن و نگریستن به کانی ها از مهم ترین روش های درمان با معدنیات به شمار آمده است. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و برمبنای متون کهن انجام گرفته، درپی پاسخ به این پرسش است که خواص درمانی معدنیات در متون کهن چیست و مهم ترین زمینه های کاربرد درمانی کانی ها کدام است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اعصاب و روان، بیماری های چشم، امراض دهان و حلق و بینی، بیماری های داخلی، کلیه و مثانه، زایمان و بارداری، مفاصل و ورم، پوست و مو، زخم و جراحت، زهر و پادزهر، پیشگیری از بیماری ها و ابزارهای درمانی، مهم ترین زمینه های کاربرد طبی کانی ها در متون کهن است. خواص درمانی سنگ ها که طیف گسترده و متنوعی را دربر می گیرد، ترکیبی است از دانش تجربی کهن و فرهنگ عامه و آیین ها و باورهای معدنی که از جلوه مرموز سنگ ها در نظر انسان قدیم و باور او به خواص درمانی معدنیات ناشی شده است
محل سقوط کیکاووس کجاست؟ (پژوهشی پیرامون جابه جایی اساطیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
1-22
حوزههای تخصصی:
داستان رفتن کیکاووس به آسمان و سقوط او سه بار در شاهنامه آمده که محل سقوط او یک بار بیشه شیرچین، و دو بار دیگر «ساری» ذکر شده است. در شاهنامه ثعالبی و معجم البلدان این نام سیراف ضبط شده و در دیگر متون «شیرچین آمل، شهر چین، همچنین، شیرحین، شیرﺤﺋڹ، شرحین، شبیرچین، تن کابن، نارون، دریای گرگان»، که به لحاظ جغرافیایی هیچ ارتباطی با هم ندارند. این مسئله تنها به وسیله اسطوره شناسی تطبیقی حل می شود. اسطوره کاووس با داستان نمرود آمیخته شده است. یکی از اجزای اسطوره کاووس ماجرای تعقیب او توسط نریوسنگ و سقوط به دریای فراخکرد است که این بخش در اساطیر با فرشته اسرافیل که به لحاظ کارکرد به نریوسنگ شباهت دارد و در داستان نمرود نیز نقش دارد، جابه جا شده و صورت های گوناگون نام اسرافیل، از جمله سراف و سرافین، به عنوان محل سقوط کاووس ضبط شده است.
تحلیل ویژگی ها و عناصر اقلیمی در داستان های بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانی اقلیمی به داستان هایی اطلاق می شود که در آنها جغرافیای طبیعی و عناصر و ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی اقلیم، نقش مهمی در ساختار و روایت داستان دارد. جریان ادبیات داستانی اقلیمی به صورت جدی از دهه 30 در ایران آغاز شد و به حوزه های اقلیمی جنوب، غرب، شرق، آذربایجان و شمال تقسیم می شود. بیژن نجدی از جمله نویسندگان خطه شمال است که ماجرای غالب داستان هایش در فضای اقلیم شمال رخ می دهد و عناصر مختلف طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این اقلیم در آنها بازتاب یافته است. هدف این مقاله، بررسی چگونگی تأثیر عناصر اقلیمی شمال در داستان های نجدی است و یافته های پژوهش ناظر بر این است که نجدی کنشی آگاهانه با عناصر اقلیمی پیرامون خود دارد و این عناصر جزء مهمی از صور خیال و ساخت مایه داستان های او به حساب می آیند. طبیعت بومی شمال در داستان های نجدی نقش مهمی در روایت و فضاسازی داستان، عینیت بخشیدن به ذهنیت شخصیت ها و بازنمایی اجتماعی و سیاسی جامعه و تبعات آن دارد و حوادث و ماجراهای داستان در هماهنگی و پیوند با محیط جغرافیای طبیعی شکل گرفته است.
تحلیل نشانه های اضطراب و ترس در دو رمان «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» بر اساس نظریات گریماس و تاراستی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
94 - 109
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور در جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان، مخاطب را با وضعیتی گفتمانی مواجه می کند که در آن «کنش» دچار شرایط شده است. در این حالت، کنش گر همواره با احساساتی چون اضطراب، سرگردانی، ترس، چالش با خود، نداشتن اطمینان، فرار از گذشته و احساس ناامنی روبرو می شود و نفی یک وضعیت او را وارد وضعیتی دیگر می کند. هر وضعیت برای او در حکم یک چاله معنایی است که عبور از آن به انرژی جهشی نیازمند است. در چنین وضعیتی، کنش گر توان هر کنشی را از دست می دهد و در وضعیت ناپایدار ماندن و نماندن، شدن و نشدن سرگردان است. در این پژوهش کوشش شده است از منظر نشانه معناشناسی و با توجه به نظریات گریماس و اییرو تاراستی به بررسی نشانه ها و کارکردهای سرگردانی در دو رمان جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان پرداخته شود تا نشان دهد که چگونه سرگردانی از طریق فرایند سلبی- ایجابی سبب گسست شخصیت اول داستان از «من» شخصی اش می شود. نتیجه عبور از این گسست، بازیابی خود و شناخت انتزاعی از خود و اطرافیان است و این شناخت سبب می شود شخصیت اول داستان در یک وضعیت ایجابی که همان معرفت و تسلط بر خود است، قرار گیرد و «من» واحد وجود خود را دریابد و استعلا یابد.
تحلیل انتقادی بر دو رویکرد متناقض در شکل گیری آثار عرفانی (مطالعه موردی ده اثر شاخص قرن بیستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۵
۶۸-۳۱
حوزههای تخصصی:
ادبیات و به طور اخص رمان آینه تمام نمای تحولات فکری، فرهنگی و سیاسی جوامع مختلف ازجمله دنیای غرب بوده است. مسئله پیچیده و غامض دنیای غرب موسوم به مدرنیته و عصر روشنگری و پیامدها و دستاوردهای آن طی چند سده اخیر، محور ادبیات، داستان ها، رمان ها و صنعت فرهنگ بوده است. جریان مدرنیته و حاکمیت پارادایم پوزیتویسم، بازخوردهای فکری، فلسفی و معرفتی مثبت و منفی در ساحات زندگی بشری ایجاد کرد. در پاسخ به مهم ترین پیامد تحولات فکری معرفتی مذکور، یعنی نسبیت انگاری معرفتی و کم رنگ شدن امور قدسی و فرابشری در زندگی انسان مدرن، راهبردهای مختلفی در دنیای غرب به کار گرفته شد. الگوهای عرفانی تعلیمی ازجمله رویکردهایی است که در جهت آسیب شناسی و ارائه راهکار برای وضعیت بحران زده بشر در حوزه های فرهنگی، فکری و اجتماعی، بازتولید آرامش روحی روانی، تحکیم پایه های معرفتی و رفع عطش معنوی انسان ها، از سوی برخی نویسندگان به کار گرفته شد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، ده اثر عرفانی تعلیمی جهان شامل لبه تیغ، سیذارتا، جاناتان پرنده دریایی، کوه جادو، جهان سوفی، سلحشور نور، شازده کوچولو، سه شنبه ها با موری، راز و پیشگویی آسمانی بررسی شد. یافته های پژوهش با رویکرد تفسیری حاکی از آن بود که درون مایه ها و محتوای آثار منتخب در دو سطح مقابله و منتقد نظام سرمایه داری و ارائه راهکار جهت برون رفت از وضعیت بحران گونه انسان مدرن و دیگری دفاع از نظام سرمایه داری و ارزش های فرهنگی و اجتماعی آن بود که به نگارش آثار عرفانی و شبه عرفانی منتهی و منجر شد.
اسطوره باروری و آیین های باران خواهی در لارستان(لار، صحرای باغ، هرمود، دهکویه، بریز، کورده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسانه ها و داستان ها که عموم مردم آفریدگان آن هستند، بستر مناسبی برای واکاوی باورهای اساطیری هر قوم است. در منطقه لارستان به دلیل وضعیت بد آب و هوایی، خشک سالی و کم آبی، باورها و اندیشه هایی درباره باروری و آیین های باران خواهی برجای مانده که میراث پیشینیان و دارای الگوهای اساطیری است. آمیزش این باورها با زندگی مردم گاه چنان است که بر همه ارکان زندگی آن ها تأثیر می گذارد. هدف از پژوهش حاضر، دست یابی به الگوهای اسطوره باروری و آیین های باران خواهی نمودیافته در منطقه لارستان است. در این جستار، به روش میدانی و کتابخانه ای، داده ها گردآوری شده و با رویکرد توصیفی تحلیلی اسطوره باروری و آیین های باران خواهی در منطقه لارستان واکاوی شده است. همچنین کوشش شده است اگر شباهت یا تفاوتی میان اسطوره های این منطقه و اسطوره های ایرانی و غیرایرانی وجود دارد، بازنموده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد اسطوره باروری در منطقه لارستان از پنج رکن ورزوا، ایندرا، کلاغ، تیشتر و اناهیتا تشکیل شده است که مردم منطقه، باورهای خاصی درباره هریک دارند. ازسویی دیگر، سه آیین «قبله دعا»، «الله بده بارون» و «خوشه نشان» بازمانده آیین های باران خواهی در منطقه لارستان است.
بازنمایی جنگ برای کودکان در تصویرپردازی های شاعرانه (مطالعه موردی: نقد بلاغی تصاویر اشعار پایداری معصومه مهری قهفرخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
195 - 216
حوزههای تخصصی:
بازنمایی جنگ و انعکاس دلاوری ها و پایمردی های رزمندگان برای نسل جدید مخصوصا کودکان نیاز به خلاقیت های هنری و ادبی دارد. تصاویر خلاق و هنرمندانه شعر می تواند جنگ و وقایع آن را در یک فرایند عاطفی- تخیلی برای مخاطبان بازسازی نماید. هدف پژوهش حاضر، بازنمایی جنگ برای کودکان و نوجوانان از طریق نقد بلاغی تصاویر شعری معصومه مهری قهفرخی یکی از شاعران جوان و انقلابی است. روش پژوهش توصیف و تحلیل محتوا و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت بررسی اسناد کتابخانه ای است. تصاویر شعری شاعر از منظر کارکردهای بلاغی تصویر (درون گرا، برون گرا، سطح و عمق، تصاویر اثباتی و اتفاقی) بررسی و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان داد که شاعر برای بازنمایی جنگ از تصاویر مختلف استفاده کرده است. او برای بیان عقیده و حس ملی و میهن پرستی خویش از تصاویر اثباتی استفاده کرده است؛ تصاویری که عنصر تخیل و عاطفه را در درون خود دارند. برای توصیف زشتی ها، بی رحمی و خشونت جنگ از تصاویر ساده و سطحی بهره گرفته؛ تصاویری که بار عاطفی سرشار آن ها، میزان خشونت و ترسناکی جنگ را برای مخاطب کودک کاهش می دهد.
شاعری از بخارا بازشناخت مشفقی بخارائی و ضرورت تصحیح و انتشار کلیّات او به همراه معرفی کامل ترین نسخه دیوان شاعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر فارسی در بخارا با شاعران بزرگی مانند رودکی و شهید بلخی رونق و کمال یافت و در طول قرون گذشته شاعران بسیاری در آن سرزمین ظهور کردند. عبدالرحمن مشفقی بخاری، شاعر و طنزپرداز قرن دهم (995‑945) ورارود، با همه شهرت و اعتباری که در بین فارسی زبانان آن سرزمین دارد، در میهن ما کمتر شناخته شده است. از این شاعر اشعاری در قالب های گوناگون و موضوعات مختلف برجای مانده که ازنظر سیر تطوّر شعر فارسی، به ویژه در ماوراءالنهر، اهمیت دارد. از کلیّات دیوان او نسخه های خطی چندی در کتابخانه های دنیا پراکنده است؛ هرکدام از آنها بخشی از آثار او را اعم از قصیده، غزل، قطعه، رباعی و مثنوی در بر دارد که قسمت اعظم آن تاکنون به چاپ نرسیده و منتشر نشده است. کامل ترین نسخه برجای مانده ازنظر اشتمال بر بخش های مختلف دیوان، نسخه ای است که در «گنجینه دست خط های فرهنگستان علوم تاجیکستان» نگهداری می شود که با به دست آوردن این نسخه ارزشمند توانستیم به مجموعه کامل اشعار او دست یابیم. نویسندگان این مقاله بر آن اند تا با ارائه توضیحاتی چند درباب زندگی این شاعر و بررسی محتوای دیوان، شناخت تازه ای از شاعر و آثار او ارائه دهند؛ آثار او مشتمل بر یک دیوان قصاید، سه دیوان غزلیات، یک مثنوی داستانی به نام «گلزار ارم» و یک ساقی نامه، یک دیوان مطایبات و تعدادی قطعه و رباعی است.
زائوم در ادبیات عامه برمبنای ادبیات عامه تربت جام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۸
183-219
حوزههای تخصصی:
هدف در این جستار بررسی و تحلیل موضوع زائوم در ادبیات عامه است، زیرا ادبیات عامه بستری مناسب برای نمود زائوم بوده و هست و اساساً یکی از عناصر و موتیف های پرتکرار در ادب عامه، زائوم است. نمونه های این پژوهش از ادبیات عامه منطقه تربت جام انتخاب شده است. زائوم ( Zaum ) به واژه هایی گفته می شود که از منطق زبانی عدول کرده، فاقد معنا و مهمل اند، ولی با ایجاد موسیقی در شعر (نیز در امثال و حکم و ترانه ها) موجب انگیزش عاطفی و خوشایندی می شوند. در پژوهش های ادبی این اصطلاح از مکتب آینده گرایی روسی سرچشمه می گیرد. نخستین بار شفیعی کدکنی آن را وارد مطالعات ادبی فارسی کرد. بنابر تقسیم پژوهشگران، زائوم به سه دسته نشانه شناسیک، صرفی و آوایی تقسیم می شود. این تقسیم بندی براساس زائوم در سطح کلمه است که در ادبیات عامه دیده می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که زائوم در سطح مصراع (جمله) نیز اتفاق می افتد. «هیچانه ها» و «تزریق» نمونه زائوم جمله اند. زائوم گرچه بی معنی است، اما موجب تولید و افزونی موسیقی می شود .درنتیجه این موسیقی بار معنایی را جبران می کند. در بعضی شعرهای عامه که شاعر تبحر شعری بالایی ندارد، دست به خلق زائوم می زند. در شعر کودکان چون به موسیقی بیشتر از معنا پرداخته شده است، زائوم پررنگ تر است.
لحن عامیانه و شگردهای آن در شعر فارسی امروز مازندران از 1350 تا 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۸
221-267
حوزههای تخصصی:
باتوجه به محوریت نگاه به خرده فرهنگ ها، شعر فارسی از نظر گونه های زبانی، ساختار، صور ذهنی و افق های معنایی دستخوش تحولات گسترده ای شده و مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است. بخشی از این تحولات در شعر معاصر مازندران قابل ملاحظه بوده و در عنصر لحن نمود محسوس تری داشته است. لحن واژه ا ی شناور، چندساحتی و گسترده است و هریک از پژوهشگران متناسب با دریافت خود در بافت متن تعابیر متفاوتی از آن ارائه دادند. درواقع لحن، پژواک قلم نویسنده یا شاعر است که از لابه لای واژه ها و سطرهای جمله ها گو ش نوازی می کند. لحن در مقام کلان عنصر به خرده لحن های متعددی بخش می شود که در این جستار خرده لحن عامیانه در همه گرایش های سبکی، قالب ها و ژانرهای موجود در شعر امروز مازندران تبیین شده است. نگارندگان در این پژوهش تکنیک های پردازش لحن عامیانه را در سروده های چهل شاعر فارسی سرا از سال 1350 تا 1400 دسته بندی، معرفی و تحلیل کرده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد، شاعران مازندران برای عامیانه سازی لحن از پنج کلان شگرد (قالب، آوا، موسیقی، زبان و بلاغت) و 25 خردشگرد در لایه ها سود بردند. باتوجه به داده های پژوهش در بین شگردها، شاخصه های موسیقایی با چهار خرده شگرد تکرار چشمگیری داشته است و در شگردهای زبانی، لحن واژگان بومی اقلیمی و طنز بسامد معناداری نشان می دهد. روش پژوهش تلفیقی از نوع کمی و تحلیل محتوا با استفاده از منابع اسنادی و سایت های معتبر اینترنتی است.
تقلید و تکرار: انگاره مسلط بر صور خیال در شعر پیشامدرن ایران (بررسی چرایی تقلید و تکرار در صور خیال شعر پیشامدرن فارسی با استفاده از نظریه پارادایم توماس کوهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
2-36
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به شعر شاعران پیشامدرن ایرانی، از نخستین سده تاریخ ادبیات فارسی تا دوره بازگشت ادبی، می توان دریافت که صور خیال به کاررفته در شعر شاعران قرن سوم تا پنجم هجری، ابداعی، اصیل و محصول تجربه شعری خود آن هاست؛ اما با گذشت زمان از اواخر قرن پنجم به بعد، شاعران به جای آنکه ایماژهای محصول تجربه شخصی خود و عناصر تازه ای از طبیعت و زندگی را در شعر وارد کنند، همواره در همان محدوده صور خیال شاعران گذشته مانده اند و همان تصویرها را با دستکاری های جزئی وارد شعر خود کرده اند. در این پژوهش به این پرسش پاسخ داده شده که چرا از اواخر قرن پنجم به بعد (تا دوره بازگشت)، صور خیال به کاررفته در شعر شاعران ایرانی غالباً تقلیدی و تکراری است و هرگونه ابداعی نیز از قلمرو دید قدما خارج نمی شود. نگارندگان این مقاله با استفاده از نظریه پارادایم توماس کوهن دریافته اند که یکی از پیش فرض های پارادایم پیشامدرن، اصالت گذشته است که می توان آن را در غالب پدیده های شکل گرفته در آن، از تاریخ تا فلسفه و عرفان و ادبیات، مشاهده کرد. در حوزه صور خیال نیز، تسلط همین پیش فرض سبب شده است تا شاعران همواره اشعار گذشتگان خود را با تمامی عناصر معنایی یا صوری آن ها، معتبر بشمارند و آن ها را به عنوان الگویی کامل و تمام عیار از شعر مد نظر قرار دهند و بکوشند مانند آنان شعر بگویند. درنتیجه تصویرهای مطرح در این دوره طولانی (از اواخر قرن پنجم تا دوره بازگشت) غالباً تقلیدی است و اگر شاعری دست به نوآوری زده، از قلمرو دید و نگرش قدما بیرون نرفته است.
ابوالفیض فیضی و میزان تأثیر او بر نظریه «صلح کل» اکبرشاه گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
175 - 194
حوزههای تخصصی:
ابوالفیض فیضی(م 1004ق) ملک الشعرای دربار جلال الدین اکبرگورکانی(م 1014ق) یکی از مشاهیر تاریخ و ادب فارسی در شبه قاره هند است. خط مشی فکری و باور های ایدئولوژیک این سخنور بنام همواره از نکات بحث برانگیز در میان اسناد تاریخی بوده است. اغلب گزارش های تاریخی با دیدی انتقادی تحت تأثیر عوامل اجتماعی و ایدئولوژیکی، آراء مختلف و حتی متناقضی را در این باب مطرح کرده اند. شکل گیری نظریه «صلح کل» و اصلاحات سنت شکنانه دوره اکبرشاه هم زمان با خدمت فیضی در دربار را می توان اساس گسترش آراء انتقادی و بدبینانه نسبت به فیضی به شمار آورد. عقیده غالب آن است که فیضی برانگیزاننده اندیشه صلح کل و اغواکننده اکبرشاه برای تغییر دین حاکم بوده است. در این پژوهش، تلاش گردیده تا به شیوه ای توصیفی – تحلیلی، آراء نسبت داده شده به فیضی و زمینه های پیدایش صلح کل بررسی و به این پرسش پاسخ داده شود که فیضی برانگیزاننده اصلی نظریه صلح کل بوده یا عوامل دیگری نیز در این امر دخیل بوده است؟ دستاوردهای پژوهش حاکی از آنست که گرچه حضور فیضی در رواج آزاداندیشی در دربار اکبرشاه که تحت نفوذ متعصبان قرار داشت، بی تأثیر نبوده است، اما عوامل دیگر هم چون تساهل گرایی اکبرشاه و شرایط اجتماعی هند در روند شکل گیری صلح کل نقش بنیادی تری دارند.
تاملی بر لقب «حکیم» در شعر فارسی (با تکیه بر شاعران مداح و هجو سرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
219 - 244
حوزههای تخصصی:
واژه حکمت در متون فلسفی و ادبی معانی مختلفی دارد و لقب حکیم نیز در ادبیات، به افراد مختلف حتی به شاعران مدّاح و هجوسرا اختصاص یافته است در حالی که این لقب در ظاهر با فضای شعریِ این شاعران تناسب ندارد. در پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با تکیه بر داده های تاریخی، فلسفی و کلامی تلاش شده است تا علل انتساب لقب حکیم به شاعران ادب فارسی واکاوی شود، در همین معنی، مشاهده می شود که دوره تاریخی، سبک شعری، مناسبات درباری و میزان دانش و محتوای اشعار شاعران در انتساب لقب حکیم به آن ها حائز اهمیت بوده است. در مقاله حاضر ارتباط لقبِ حکیم با پند و اندرزسرایی، وقوف شاعر بر علوم متداول روزگار خود، اعتقاد عوام درباره تبحر در شاعری و همچنین علت حکیم نامیدنِ شاعرانِ مداح و هجوسرا که متاثر از مباحث فلسفی و کلامی است، تحلیل شده است. در واقع، حکیم نامیده شدنِ شاعران مداح و هجوسرا با مبحث هجو و مدح در فلسفه ارتباط دارد. هجو و مدح در فلسفه، ذیل منافرات که شاخه ای از سیاست مُدُن (حکمت عملی) است قرار می گیرد، اما در ادبیات وارد دنیای شعر شده است. در علم کلام نیز مبحث حکیمان مدّاح و هجوسرا بر پایه اعتقادات مربوط به اباحه و حرمت شعر، تفسیر آیه «اولی الامر» و انتساب حدیث «ان من الشعر لحکمه» به پیامبر شکل گرفته که باعث شده هجو و مدح نوعی حکمت تلقّی شود و شاعران مداح و هجوسرا حکیم نامیده شوند.
بازنمایی یا بازساخت تطوّر ساختاری شخصیت جنید بغدادی در برخی آثار عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان عارفان شهیر تاریخ اسلامی، نام ابوالقاسم جنید بغدادی کم همتاست. او به اعتبار درجات بالای سلوک، تحسین و تأیید معاصرانش و البته کرامات و عبارات لطیفی که از او نقل شده، جایگاه ممتازی دارد. عمده آشنایی مخاطبان فارسی زبان در عصر حاضر، تنها با توجه به ذکر وی در تذکرهالاولیای عطار است؛ با این حال بررسی ها نشان می دهد که بسیاری از آثار عرفانی و تذکره های دیگر نیز، توجه ویژه ای به این شخصیت داشته اند. بررسی های بیشتر، گویای این موضوع است که در بسیاری از تذکره ها و آثار عرفانی، سخن از یک جنید واحد نمی شود، بلکه در ادوار مختلف و زیر قلم آفریننده نویسندگان، معرفی و تشریح شخصیت جنید تفاوت هایی پیدا کرده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی می کوشد شکل ساختاری پنهان این روایات گوناگون درباره این عارف را بررسی و تبیین نماید. نتایج نشان می دهد که تنها با در نظر گرفتن و کنار هم قرار دادنِ این آثار متفاوت، می توان به شکل ساختاری، سیمای واحدی از جنید رصد کرد. هرچند سلایق نویسندگان بنا بر دلایل مختلف، یکسان نیست، اما گویی به تدریج در متون آنها، سیمای جنید، کمالی مجزّا بیش از آنچه این عارف شهیر در زمان حیات واقعی اش تجربه کرده، یافته است.
بررسی موسیقی شعر دیوان عمعق بخاری
حوزههای تخصصی:
راز ماندگاری سخن منظوم را باید درابعاد متعدد و با رویکردهای مختلف مورد واکاوی قرار داد. یکی از این ابعاد، بررسی «موسیقی شعر» با رویکرد زیبا شناختی است. از شاخه های موسیقی شعر، موسیقی درونی و معنوی آن است. موسیقی درونی آرایه هایی همچون: «تکرار، تجنیس، ترصیع، موازنه، ازدواج، سَر بُنی، بُن سری و ...» و موسیقی معنوی شامل: «تضاد، تناسب، ایهام، تلمیح، اغراق، حس آمیزی و ...) است. این پژوهش با شیوه توصیفی و تحلیلی به دنبال مطالعه گونه های متنوع موسیقی درونی و معنوی اشعار عمعق بخاری به عنوان شاعری شاخص است. حاصل آنکه در بخش موسیقی درونی آرایه «تکرار» با میزان 52% بیشترین بسامد و آرایه «تشابه الاطراف»(تسبیغ) با میزان 8/1% کمترین بسامد را دارد. همچنین در بخش موسیقی معنوی آرایه «مراعات النظیر»(همبستگی) با میزان آن 8/34% بیشترین بسامد را دارد و کمترین بسامد با میزان 14/0% از آن آرایه «سوال و جواب» است. بررسی بسامد انواع آرایه های لفظی و معنوی در شعر عمعق بخاری، بی تکلفی او را در شاعری خاطرنشان می کند و نشان می دهد او شاعری صنعت اندیش نیست و موسیقی شعر او در نتیجه شعر اوست نه برعکس.
تطبیق رواییِ داستان مشترکِ آن درویش که در هری غلامان عمید خراسانی را آراسته دید از مثنوی و منطق الطیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
102 - 118
حوزههای تخصصی:
روایت یکی از شیوه های بسیار کارآمد و مؤثر ادبی و تعلیمی است. داستان پردازی در مثنوی معنوی، جایگاهی منحصر به فرد و کاملاً متمایز دارد. مثنوی به عنوان یک اثر تعلیمی سرشار از داستان ها و حکایات می باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای درصدد آن است تا به تطبیق رواییِ یکی از داستان های مثنوی و منطق الطیر با عنوان «داستان مشترکِ آن درویش که در هری غلامان عمید خراسانی را آراسته دید از مثنوی و منطق الطیر» بپردازد. از آنجایی که داستان های تمثیلی، بخش وسیعی از مثنوی را تشکیل می دهند و برترین شیوه و شگرد مولوی در القای تعالیم، شیوه خاص روایتگریِ اوست، با تحلیل این داستان می توان به چگونگی روایتگری و نقش تداعی معنایی در شیوه روایت مولوی پی برد؛ یعنی اطلاع از سبک روایی متن به ما کمک می کند که به ذهنیّت نویسنده نیز نزدیک شویم و با شناسایی سبک رواییِ مثنوی می توان به این پرسش ها پاسخ داد که انتخاب شیوه خاص روایت در داستان مثنوی چه تفاوتی را در برداشت و معنا بخشی به متن یا داستان منطق الطیر به وجود می آورد و مولوی تا چه حد توانسته است در اثر تغییر در شیوه روایت داستان منطق الطیر به خلق معانی جدید بپردازد؟ در بررسی فرایندهای دگرگونی و مطالعه تغییرات داستان های مشترک مولوی و عطار می توان نتیجه گرفت که هم عناصر متغیر داستان و هم عناصر بنیادی که عبارت از محور جانشینی و هم نشینی هستند در مثنوی و منطق الطیر تغییر می کند.
جایگاه ملفوظات گیسودراز در آثار عرفانی فارسی شبه قارّه و ضرورت تصحیح آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (شبه قاره) ۱۴۰۰ شماره ۱۲
143-168
سازه آوایی زبان در اشعار سید حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای از روش های نوین نقد ادبی است که به تجزیه و تحلیل متون ادبی در قالب لایه های پنج گانه زبانی می پردازد. مقاله حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به بررسی لایه آوایی زبان در سروده های «سید حسن حسینی» همت گمارده و چهار گزاره تشکیل دهنده سازه آوایی زبان شعر (موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی) را در سروده های این شاعر معاصر ادب فارسی تطبیق و شرح داده است. یافته های تحقیق نشان از آن دارد که امکانات آوایی زبان در آثار حسینی فراتر از تلوین و التذاذ موسیقیایی در چارچوب موسیقی بیرونی شعر بروز یافته است؛ به طوری که پرداختن به رئالیسم اجتماعی از تحلیل و بررسی سازه آوایی در قالب موسیقی کناری آشکار می شود. حسینی با کاربست سازه آوایی و ترکیب شاخص های آن با یکدیگر به نقد درونی جامعه خویش پرداخته است. موسیقی معنوی امکان تصویر آفرینی هرچه دقیق تر را برای این شاعر معاصر فراهم آورده و وی توانسته است از رهگذر این لایه سبک شناسی نوین، تصاویر متحرّک شعری را به مخاطب ارائه دهد.