فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۶۱ تا ۳٬۶۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران علوم بلاغی از آغاز تاکنون تمام توجه خود را به ادب رسمی معطوف کرده اند. نگاهی به شاهد مثال های کتب بلاغی به خوبی مؤیّد این نظر است. این مسئله در تدریس مباحث بلاغی در مراکز آموزشی چون دانشگاه ها نیز کاملاً صدق می کند، غافل از اینکه ادب عامه ساختار و زیبایی شناسی خاص خود را دارد که غفلت از آن، نادیده گرفتن بخش بزرگی از ظرفیت بلاغی زبان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از معیارهای بلاغی به زیبایی شناسی چیستان به عنوان نوعی از کنایه در ادب عامه پرداخته است. نتایج نشان می دهد در پژوهش های انجام شده تنها به بلاغت قسمت اول (توصیف) توجه شده و از بلاغت موصوف غافل مانده اند؛ درحالی که پنهان سازی و تعلیق معنا با توجه به وصف های موجود، بیانگر این است که چیستان درواقع کنایه از موصوف است. نکته ای که تاکنون به گونه بایسته به آن پرداخته نشده و عدم توجّه به این مسئله، موجب شده در کتب بلاغی به اشتباه در مبحث بدیع جای بگیرد. تفاوت این گونه کنایه با کنایات مرسوم کتب بلاغی و تبیبن و تشریح زیبایی های آن، در مقایسه با نمونه های ادب رسمی از مباحثی است که در متن مقاله به تفصیل به آن پرداخته شده است
بررسی چند باور عامه خاص در آداب الحرب والشجاعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آداب الحرب و الشجاعه کتاب ارزشمند و تخصصی در حوزه جنگ و آداب جنگاوری است که متأسفانه پژوهش های زیادی درباره آن صورت نگرفته است. در خلال مباحث اصلی کتاب که نظامی گری است، می توان از فرهنگ عامه، آداب و رسوم و باورهای عامیانه در آن نشانی یافت. باتوجه به وجود باورهای عامه متنوع در این کتاب، در این پژوهش فقط به چند باور خاص مربوط به گرگ، شترمرغ و شیر پرداخته می شود که نادر و کم کاربرد است. باورهای مربوط به شتالنگ و زه در بحث گرگ، باور آتش خواری در بحث شترمرغ و باور ترس در بحث شیر موردبررسی قرار می گیرد. با بررسی های گسترده مشخص شد که هیچ کدام از این باورها تاکنون موردپژوهش قرار نگرفته و در این مقاله برای نخستین بار با ارائه شواهد از متون و منابع دیگر موردبررسی قرار می گیرد. روش پژوهش در این مقاله به این شکل است که ابتدا این کتاب به دقت مطالعه و باورهای عامه مختلف استخراج شد، سپس چند باور خاص از میان آن ها گزینش شد و براساس منابع مختلف شرح داده شد.
تأمّلی در ضبط و شرح چند بیت از سنایی غزنوی در حدیقهالحقیقه مصحَّح یاحقی و زرقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
91 - 109
حوزههای تخصصی:
بدون شک تصحیح دقیق و علمی متون کهن فارسی نخستین و مهم ترین پایه و زیربنای تحقیقات ادبی این مرز و بوم است. در این میان توجه به آثار برجسته و شاهکار ادب فارسی اهمیت بسزایی دارد. حد یقه الحقیقه سنایی غزنوی یکی از تأثیرگذارترین متون منظوم فارسی از جنبه های گوناگون ادبی، حکمی و عرفانی است. این اثر تاکنون بارها به اهتمام استادان برجسته تصحیح و چاپ شده است. نسخه چاپی مصحَّح محمدجعفر یاحقی و سیّد مهدی زرقانی آخرین نمونه و شاید از جنبه هایی کامل ترین این کوشش هاست. با وجود این، حاصل و برونداد این کوشش علمی نیز مانند تصحیح های پیشین خالی از نقص و اشکال نیست. در این مقاله با رویکردی مبتنی بر نقد روش و با هدف اصلاح هرچه بیشتر و زدودن کاستی های متن، ضبط ابیات و مفرداتی از متن حدیقه بررسی و نقد شده است؛ همچنین با استفاده از منابع جنبی و شواهد و ادله درون متنی و برون متنی نشان داده شد که به سبب غفلت مصحّحان از ضبط اکثر نسخ کهن، بی توجهی نسبت به کوشش های صورت گرفته پیشین و نادیده گرفتن برخی اصول مهم در تصحیح، در بخش های متعددی صورتِ درستِ عبارات، به اشتباه از متن به حاشیه رانده شده؛ به طوری که گاه به ارائه شرح نادرستی از بیت نیز انجامیده است.
بررسی میزان همسانی و ناهمسانی سلیقه ی کودکان و سلیقه ی داوران و منتقدان بزرگ سال کودک در گزینش کتاب های برتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان همسانی و ناهمسانی سلیقه ی کودکان و سلیقه ی داوران و منتقدان بزرگ سال کودک در گزینش کتاب های برتر* ناصر نیکوبخت* سمیه رضایی** چکیده صاحب نظران، منتقدان و داوران ادبیات کودک هرساله در جشنواره های گوناگون اقدام به انتخاب و معرفی آثار برگزیده می کنند؛ اما آیا انتخاب آنان با سلیقه ی کودک هم سازگار است؟ تاکنون هیچ پژوهش علمی شایسته ای در پیوند با این موضوع صورت نگرفته است. ازآنجاکه کانون پرورش فکری کودکان هر چند سال یک بار اطلاعات خود را به روز می کند؛ می توان به آثار پرخواننده یا به عبارتی پرخواننده ترین آثار کودک از سال 1385 تاکنون دست یافت. سؤال روشن تحقیق حاضر این است: آیا کتاب های کودک که از سوی منتقدان و داوران به عنوان کتاب های برتر، انتخاب شده اند، همان هایی هستند که مخاطبان کودک هم پسندیده و به آن ها اقبال نشان داده اند؟ در این مقاله پس از استخراج پرخواننده ترین آثار کانون پرورش فکری در بازه ی ده ساله و سپس آثار برگزیده از دیدگاه مننتقدان بزرگ سال، به مقایسه ی نتایج این دو گروه و نقد و بررسی آن پرداخته شده است. پس از بررسی و مقایسه ی نمونه ی موردی، افزون بر دستیابی به معیارهای کودکان و منتقدان آثار کودکانه در سنجش و انتخاب کتاب کودک، نوع این معیارها آسیب شناسی گردیده است. * استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس n_nikoubakht@modares.ac.ir ** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان s.rezaee@cfu.ac.ir (نویسنده ی مسئول) تاریخ دریافت مقاله: 14/7/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 6/7/1400 * این پژوهش با حمایت صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور انجام شده است.
بررسی و تحلیل کنش های گفتاری منطق الطیر عطار در پیشبرد روایت با تأکید بر نظریه ی جان آر سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
93-120
حوزههای تخصصی:
کنش گفتاری یا کارگفت از نظریات زبان شناسی و فلسفی کاربردشناسی زبان به شمار می آید. در این نظریه ، کاربرد افعال در ساختار گفت وگویی با توجه به موقعیت کلام و ارتباط های اجتماعی بررسی و واکاوی می شود. روایت منطق الطیر نیز با توجه به اینکه متن داستانی شاخصی در زمینه ی گفتمان روایی است، بر پایه ی گفت وگوها پیش رفته و روایت آن در پیوند با ساختار معنایی افعال و جملات گفت وگویی، با کنش گفتاری تلاقی می یابد و در ساختار نظام دهنده ی داستان یا روایت کلی آن بررسی می شود، چنان که معنای افعال در کنش گفتاری و در مسیر القای مفهومی خاص در هنگام کارکرد فعل بازیابی می گردد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل افعال و بافت موقعیتی پاره گفتارهای منطق الطیر با توجه به شاخصه های نظریه ی کنش گفتاری است و در پی پاسخ دادن به این پرسش است که گفت وگوهای هدهد و پرندگان قابلیت بررسی بر پایه ی پنج گونه کنش گفتاری دارد یا خیر. این پژوهش به روش تحلیلی و آماری، کنش گفتاری افعال را در پیشبرد گفتمان روایی منطق الطیر و با توجه به بررسی پنج گونه کنش گفتاری «گفت وگوهای هدهد و پرندگان» مطرح می کند و نشان می دهد که نوع کنش گفتاری اظهاری (توصیفی) در گفت وگوهای مذکور، کارکرد اجرایی بیشتری داشته و دیگر کنش های گفتاری موردبحث در سایه ی این گونه تحقق یافته اند؛ هرچند کنش عاطفی پرندگان و کنش ترغیبی افعال هدهد نیز درجهت گفتمان روایی و بافت موقعیتی ساختار جملات نقش برجسته ای داشته اند.
تسنن دوازده امامی حافظ
منبع:
طالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
99 - 125
حوزههای تخصصی:
خلاصه عقیدهء مذهبی حافظ به عنوان یک سنّی شافعی در میان حافظ پژوهان مقبول و پذیرفته است. از سوی دیگر ، وجود أبیات شیعی در دیوان او که به لحاظ درونمایه حاکی از حالتی فراتر از ارادتمندیِ یک سنّی شافعی نسبت به اهل بیت(ع) است ؛ تحقیق و بررسی دوباره پیرامون آن دسته از اشعار را می طلبد. مخصوصاً که از چند قرن قبل از حافظ ، نوعی تفاهم و قرابت مذهبی میان تسنّن و تشیّع به وجود آمده بود که می توان از آن با عنوان ( تسنّن دوازده امامی) یاد کرد. علاوه بر این ، فضای فرهنگی شیعی زمان حافظ در شیراز ، و حضور چند شاعر شیعی و وجود بقعهء شاهچراغ (ع) و نیز رویکرد خاص برخی از بزرگان شیراز ، نسبت به تشیع ، از خانوادهء سلطان أبو اسحاق اینجوگرفته تا حاجی قوام ، بر رسی دوباره پیرامون اشعار شیعی حافظ ، در جهت رسیدن به یک قرائت جدید از تسنّن حافظ را می طلبد
جامعه شناسی غزلیات انوری و سعدی با رویکرد زبان شناسی نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
157 - 174
حوزههای تخصصی:
انوری ابیوردی و سعدی شیرازی از غزلسرایان برجسته سده 6 و 7 ه.ق در عرصه غزلیات عاشقانه اند که وجود فاصله یک صد ساله بین آن دو بررسی غزلیاتشان را از منظر جامعه شناسی حائز اهمیت می سازد. در مقاله حاضر با تکیه بر رویکرد زبان شناسی نقشگرای هلیدی که برای زبان نقش مهمی در بازنمایی جهان واقع و پدیده های اجتماعی قائل است، تحولات معنایی غزلیات انوری و سعدی و نحوه انعکاس بافت موقعیتی فردی و اجتماعی آنان در ساختار غزل، موضوع تحقیق قرار گرفته است. بنابراین، پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که انواع فعل در غزلیات سعدی و انوری چه تحولات اجتماعی و فرهنگی را منعکس می سازد. بدین منظور، برمبنای روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر نظام گذرایی فعل در زبان شناسی نقشگرا، بسامد هر یک از فرآیند های فعلی - شامل رابطه ای، مادی، وجودی، کلامی، رفتاری و ذهنی- را در 100 غزل آغازین دیوان هر یک از دو شاعر مذکور استخراج کرده و نوع کارکرد هر فرآیند در پیوند با نقش بینافردی و گستره متنی هر یک با یکدیگر مقایسه شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که غزلیات انوری غالباً مبتنی بر تجارب عاشقانه شخصی و به تمام معنا غزل است، حال آن که غزل سعدی دارای معانی و مفاهیم گوناگون فردی، اجتماعی، اخلاقی و تربیتی است که به شیوه ضمنی در سطوح استعاری، تمثیلی و کنایی زبان نمود پیدا کرده است.
هشت کتاب سهراب سپهری و مثبت اندیشی از منظر سلیگمن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مثبت اندیشی یکی از الگوهای رفتاری سالم در جامعه است، با توجه به اینکه آینده هر شخصی تا حد بالایی به نگرش او بستگی دارد مثبت اندیشیدن می تواند مقدمات موفقیت و کامیابی را برای او فراهم آورد. البته لازم به ذکر است که تنها مثبت اندیشی لازمه کار نیست بلکه به این معنی می باشد که نگرش مثبت در زندگی می تواند انسان را به سمت کامیابی سوق دهد. مارتین سلیگمن که بنیانگذار روانشناسی مثبت نگر می باشد، هیجانات مثبت انسان را در سه مسیر آینده، گذشته و حال مورد مطالعه قرار می دهد. وقتی انسان عواطف، تجارب و هیجان های خود در زمان حال را در مقایسه با گذشته و آینده بازبینی می کند، ضمن احساس آرامش، امنیت، لذت و شادکامی در زمان حال، در مقایسه با گذشته باید احساس رضایت و خشنودی و نسبت به آینده احساس امید و خوش بینی به او دست بدهد. از سویی دیگر سلیگمن برای مثبت اندیشی ملاک ها و معیارهایی چون: خرد و دانش، کنجکاوی، عشق به یادگیری، قضاوت، روشنفکری، دلیری، پشتکار، عشق، مهربانی و سخاوت، عدالت و رهبری و ... را در نظر گرفته است که در مقاله حاضر سعی شده است به بررسی همه این فضیلت ها و قابلیت ها به همراه استخراج شواهد از هشت کتاب سهراب سپهری پرداخته شود. بدین ترتیب ابتدا به بیان هیجانات انسان در سه مسیر آینده، گذشته و حال و سپس به بیان ملاک و معیارهای خوش بینی از دیدگاه سلیگمن پرداخته شده است و در انتها با تجزیه و تحلیل هشت کتاب، آماری مربوط به این موارد ذکر خواهد شد.
روایت شناسی رمان اندکی سایه بر اساس نظریۀ رابرت مک کی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
رمان اندکی سایه، نوشته احمد بیگدلی است که ماجرای مبارزات نفتی مردم جنوب را طی کودتای 28 مرداد 1332به صورت خاطره وار و فلاش بک بیان کرده است. از آنجا که بیگدلی خود دستی در فیلم نامه نویسی داشته و به دلیل ویژگی های روایات وی، این رمان بر اساس نظریه رابرت مککی درباره ساختار روایت، با روشی توصیفی تحلیلی، بررسی شده است. رابرت مک کی، نظریه پرداز آمریکایی، معتقد است همه روایت ها از ساختاری خاص و تقریباً یکسان پیروی می کنند. یکی از ساختارهایی که وی برای روایت برمی شمارد، خُرده پیرنگ است و در تحلیل این ساختار، ویژگی هایی چون: پایان باز، تعدد قهرمان، قهرمان منفعل، زمان خطی و کشمکش را معرفی می کند. با توجه به وجود چند روایت در رمان اندکی سایه، پس از تحلیل ها، ویژگی های خرده پیرنگ با رمان اندکی سایه، منطبق می شود؛ همچنین دو عنصر گفت وگو و توصیفات تصویری نیز به دلیل نقش آن ها در روایت و ساختار رمان تشریح شده است. دستاوردهای این مقاله که ضمن بررسی عناصر ساختار داستان بر اساس نظریه مک کی و تعیین مناسبات بین این عناصر به جست وجوی این ویژگی ها در متن اندکی سایه پرداخته، نشان می دهد طرحی مبتنی بر روابط علیّ، این متن را از آغاز تا پایان، استحکام و انسجام می بخشد.
بررسی تطبیقی شخصیت در داستان های منتخب گلی ترقی و آلیس مونرو بر مبنای نظریه اناگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
155 - 183
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی نقش مهمی در شناخت جایگاه نویسندگان ایران در جهان ایفا می کند. شناخت پیوندها و تفاوت های دو فرهنگ، مرزبندی ها و هم پوشانی ها را تغییر می دهد و نگرش جدیدی را بازآفرینی می کند. از طرفی، واکاوی روان شناختی ادبیات داستانی، شناخت زوایای پنهان آن را میسر می سازد. اِناگرام یک تیپ شناسی نوین است که از مطالعه بر روان انسان ها حاصل شده است. این نظریه روان شناسی، صفات رفتاری انسان ها را در 9 تیپ شخصیتی کمال گرا، امدادگر، موفقیت طلب، فردگرا، پژوهشگر، پرسشگر، خوش گذران، ریاست طلب و صلح طلب دسته بندی می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیق پذیری شخصیت های اصلی آثار منتخب گلی ترقی و آلیس مونرو، با تیپ های نُه گانه اناگرام و تحلیل روان شناختی شخصیت ها به منظور شناخت دقیق تر و همچنین مقایسه و برابر نهادنِ نتایج تحلیل، جهت دستیابی به شباهت ها و تفاوت های دیدگاه هر دو نویسنده بوده است. مقاله حاضر، پژوهشی توصیفی- تحلیلی است. نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که شخصیت های داستانی گلی ترقی و آلیس مونرو، انطباق پذیری بالایی با نظریه اناگرام دارند و هر دو نویسنده از تیپ های 2 (امدادگرا) و 8 (ریاست طلب) با بیشترین فراوانی بهره جسته اند و تفاوت شان در این است که شخصیت پردازی در آثار آلیس مونرو تنوع بیشتری نسبت به آثار گلی ترقی دارد.
دلائلیة الموتیف فی شعر علی جعفر العلاق؛ موتیف العشب، والأغنیة، والریح أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
89 - 113
حوزههای تخصصی:
إن الموتیف هو الفکره المرکزه أو النقطه الدلالیه النهائیه التی یقوم الشاعر عبر الإکثار منها والترکیز علیه بالتکرار المکثّف بشحن النص الشعری بالطاقات الدلالیه وأیضاً یکرّس فکره نصیه رئیسه ویرسخ عبر الحاله الأثیریه الثابته للموتیف أو النقطه المرکزه الفکره أو المعانی التی یحرص علی إیصالها. ویعدُّ مفتاح الولوج إلی العالم الشّعری للشاعر ومنظومته الفکریِّه وهو یمثّل عنصرا أساسیا من عناصر بناء الشّعریِّه عند العلاق وحضوره یعبّر من جهه عن إلحاح الشاعر علی فکره خاصه ومن جهه أخری یعمل کعتاد هجومی یقدر به القارئ أن یقبض علی دلالات النص. أخذ هذا البحث علی عاتقه أن یعالج موضوع الموتیف عبر الاعتماد علی المنهج الوصفی _ التحلیلی ومن خلال اختیار موتیفات العشب، والریح، والأغنیه من معجم العلاق الشّعری ومن ثم العکوف علیها بالمعالجه والمحاوله لتقویل هذه الموتیفات وتسلیط الضوء علیها بالرؤیه الدلالیه التی من مهامها دراسه نظام العلامات ومن الأسباب الدافعه لاختیار هذه الموتیفات هی الحضور المکثّف لها فی جمیع إصداراتها الشعریه وجمیع قصائده وأیضاً الحضور المعرفی لهذه الموتیفات المکرره فی مسعی لخلق المعرفه عند المتلقی بفاعلیه الموتیف فی شعر العلاق مما یعتبر من الأهداف الأساسیه لسبر أغوار النص الشعری عند العلاق وأیضا من أهم عوامل وأسباب الجمع بین هذه الموتیفات فی هذه الورقه البحثیه هی العلاقه الدلالیه بین الموتیفات المتکرره فی الکثیر من الأحایین. تشیر النتائج إلی أنَّ هذه الموتیفات جزء لا یستهان به فی التشکیل الشّعری وبعضها ذات الجذور الأسطوریِّه والمعرفیِّه، مثل: العشب أو لبناء المفارقه بین الماضی والحال والعشب هو عشبه الخلود الجلجامشی یرکن إلیه الشاعر لتجسید زعزعه الواقع العربی أو خفوت الإراده العربیِّه. وموتیف الأغنیه والرّیح من الموتیفات المتکرره فی شعر الشاعر وهما یحملان الدلالات المختلفه واستخدم الشاعر موتیف الأغنیه فی إطار ما یسمی بالتراسل بین الحواس لیجسّد بها ما آل إلیه المکان العربی من الموت والضیاع والشّتت أو یستخدمه رمزاً لإعاده الأرض إلی الزمن الأسطوری ذات الفاعلیه الحضاریه والأغنیه ذات الرصید الأسطوری وتقود إلی قیثاره أروفئوس والریح تأتی رمزاً للتوق إلی وتأتی فی بعض الأحیان رمزاً للسلب والخراب والتدمیر علی وجه الأرض.
نمودهای تولّد دوباره قهرمان در داستان «طاهر و زهره» بر مبنای روایت های ایران، قبرس و کوموک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره قهرمان که با خرد و الهام فراوان همراه است، بیانگر شوق بشر به رشد تحول گراست. مخاطبان این اسطوره با قهرمان هم ذات پنداری می کنند و در واقع اساطیر، زمینه ای پدید می آورند که فرد بتواند با خواندن و شنیدن آن دگرگون شود و به کمال برسد. یکی از داستان های معروف اسطوره ای که روایت های مختلف آن در ایران، آذربایجان، تاتار، ترکمن، ازبک، قبرس، آناتولی، کوموک و ... شهرتی دارد، داستان «طاهر و زهره» است. این داستان که مانند دیگر ادبیات «عاشیقلار» تلفیقی از نثر و نظم است، نمود مرگ و تولد دوباره قهرمان است که در طی داستان بارها اتفاق می افتد. این مقاله مرگ و بازتولّد تکراری قهرمان را در روایت های مختلف داستان «طاهر و زهره» بر مبنای کهن الگوی بازتولد یونگ به روش توصیفی و تحلیلی بررسی می کند. قهرمان داستان در سیر داستان بجز تناسخ چهار نوع از بازتولد: 1- تولد مجدد 2- مشارکت در فرآیند تحول، 3- تجسد و 4- رستاخیز را تجربه می کند. در این داستان آنچه می میرد، معمولاً «خود» سابق قهرمان است که با مرگ و بازتولد خود، بیداری جامعه را رقم می زند. این مرگ می تواند مرگ تردید، پیمان شکنی، خیانت، دروغ و مکر و نیرنگ باشد که به یاری عشق ممکن می گردد، عشقی که تجلی آن همواره در زندگی بشر دیده می شود.
فهم «در انتظار گودو» از منظری روانکاوانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
207 - 231
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با توسل به میراث فکری فروید و لاکان خاصه آن گونه که اسلاوی ژیژک، فیلسوف و روانکاو معاصر، آن را پرورانده است، به برسی اجمالی از اثر در انتظارگودو ساموئل بکت می پردازد. ژیژک بر مبنای مفهوم" شی" یا همان "چ یز" لاکان، تقسیم بندی خاصی از مدرنیسم و پست مدرنیسم ارائه می کند و بر مبنای همین تقسیم بندی مدعی است که نمایش نامه ی در انتظار گودو در زمره ی آثار مدرنیستی است. اما ما با شرح و توضیح برخی از خود منظومه مفاهیم ژیژک و با مبنا قرار دادن تقسیم بندی او، داعیه ی او را به چالش می کشیم و تا حدی نشان می دهیم که در انتظار گودو اثری پست مدرنیستی است. از این حیث مقاله ی حاضر سر آن ندارد که به برسی خیل عظیم آثاری بپردازد که پیرامون در انتظار گودو وجود دارند، بلکه این مقاله بیشتر نوعی توضیح مفاهیم فلسفی-روانکاوانه ی ژیژک، و یا به تعبیر دقیق، نوعی دیالوگ و درگیری فکری با این فیلسوف و روانکاو معاصر است. به همین خاطر، آنچه به عنوان نتیجه گیری نیز بیان می کند بیشتر به نوعی پرسش یا چالش شباهت دارد تا نوعی نتیجه گیری قطعی. با اتخاذ چنین استراتژی است که مقاله حاضر بیان می دارد که گودو نامی برای یک "جیغ خاموش" است؛ چرا که گودو نامی برای عدم بیش نیست، گودو نام غیبتی محوری است؛ جیغ خاموشی که در گلوگیرکرده است و شاید به تعبیری که همسو با روح آثار بکت باشد، این جیغ خاموش همان "سکوت" است.
پژوهشی بر نوع ادبی " بارا ماسا" در ادبیات هندی- و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
571 - 593
حوزههای تخصصی:
بارا ماسا در زبان هندی به معنای دوازده ماه است باره به معنای عدد دوازده و ماسا در معنای ماه سال آمده است .بارا ماسا نوعی شعر ادبی در زبان هندی است که در هییت ها و قالب های شعری گوناگون سروده می شود این نوع شعر اولین بار در ادبیات بومی شمال هندوستان ظهور کرده است . از مشخصات این نوع شعر این است که شاعر مطلب مورد نظر خود را بر اساس توالی ماه ها بیان می کند و هر بند شعر به روزها و ماه اختصاص می یابد گفتگو در ماههای سال به درد فراق از سوی شاعر مرد از زبان بانوی هندوی هندی دردمند سروده می شود. شارلوته وودویل در پژوهش خود به بارا ماساهای گوناگونی اشاره می کند این نوع شعردر اشعار مسعود سعد سلمان و دیگر شاعران فارسی سبک هندی با الهام از ادبیات بومی هندوستان به وضو ح دیده می شود. این پژوهش به بررسی و مطالعه " بارا ماسا "وسیرادبی آن در ادبیات هندی و فارسی به تفضل می پردازد.
بررسی تطبیقی آگنوستیسیسم در قصیده «طلاسم» ایلیا ابوماضی و غزل «من این ایوان نه تو را نمی دانم» مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
600 - 623
حوزههای تخصصی:
ندانم گویی از عناصر تصویر شعری است که دیدگاه شاعر را نسبت به جهان خلقت بیان می کند که ایلیا ابوماضی و مولانا شاعران لبنانی و ایرانی، درصدد بیان آن برآمدند. لزوم شناخت درون مایه و مفاهیم مشترک و مختلف دو شاعر و تأثیر و تأثر از یکدیگر، ضرورت اصلی پژوهش است. در این مقاله با رهیافتی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر ادبیات تطبیقی آمریکایی، به برخی وجوه اشتراک و افتراق قصیده «طلاسم» ایلیا ابوماضی وغزل «من این ایوان نه تو را نمی دانم» مولانا، پرداخته می شود. نتایج نشانگر آن است که آنها، شباهت هایی در مفاهیم داشته اند و میان آنها هیچ تأثیر و تأثری وجود ندارد و در شعرفلسفی متأثر از شاعران قبل از خود بودند. جهان بینی هر دو مبتنی بر فلسفه است و در پی یافتن حقیقت هستند و توانستند با ایجاد شک انسان را به سوی هستی بکشانند؛ می توان گفت ایمان مولوی از ابوماضی قویتر است. مفاهیم ایلیا از پیچیدگی بیشتری برخوردار است، زیرا او توجه خاصی به رمزگرایی دارد، اما شعر مولانا به دور از تکلف و عارفانه بیان شده است.
تحلیل و مقایسه ی کلیت گرایی در منطق الطیر عطار و فیزیک نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
197 - 226
حوزههای تخصصی:
تحلیل و مقایسه ی کلیت گرایی در منطق الطیر عطار و فیزیک نوین لیلا غلامپور آهنگر کلایی * محمود طاووسی * * شهین اوجاقعلی زاده * * * چکیده از یونان باستان تاکنون ارائه ی مدلی کلی از جهان موردتوجه فیزیک دانان و فیلسوفان بسیاری بوده است. ازآنجاکه به نظر می رسد اندیشه ی مذکور، اساس اندیشه های عطار را در منطق الطیر تشکیل می دهد؛ بنابراین این پژوهش به مقایسه و تحلیل کلیت گرایی در اندیشه های عرفانی عطار و فیزیک نوین می پردازد. مطابق نتایج، هم عطار در منطق الطیر و هم فیزیک نوین در جست وجوی کل یکپارچه اند. در منطق الطیر انگیزه ی سفر گروهی تمام مرغان جهان برای رسیدن به سیمرغ، درواقع رسیدن به کل یکپارچه بوده است که در عرفان اسلامی به «وحدت وجود» تعبیر می شود. انتخاب آگاهانه ی واژه ی سیمرغ در برابر سی مرغ بیش از واژه ی دیگر می تواند ارتباط، نظم، تقارن و یکپارچگی تمام موجودات جهان را برخلاف وجود اختلاف ظاهری (سی مرغ مختلف) و گوناگونی نیروهای هستی بیان کند. انیشتین (Albert Einstein ) می خواست با نظریه ی یکپارچگی، ذهن خدا را بخواند؛ اما تمام تلاش های فیزیک دانان تاکنون برای رسیدن به کل یکپارچه با شکست مواجه شده است. ازنظر عطار هم یکپارچگی با حقیقت غایی (سیمرغ حقیقی گوهر) غیر ممکن است و سی مرغ تنها با حقیقت وجودی خویش (سیمرغ یا نخستین فعل الهی) به وحدت رسیدند که دیوید بوهم ( David Bohm ) این کل را «نیمه تمامیت های نسبتاً مستقل» می خواند. واژه های کلیدی: تقارن، سیمرغ، عطار، کلیت گرایی، فیزیک نوین، منطق الطیر . * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران lailagholampour@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** استاد زبان و ادبیات فارسی واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران tavoosi@riau.ac.ir *** استادیار زبان و ادبیات فارسی واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران alizade@riau.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 16/7/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 2/9/1400
نمادهای خُرد و ساختمند در غزل نو با تأکید بر نمادهای ساختمند سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
72-39
حوزههای تخصصی:
سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی، سه ضلع مثلث غزل نو، به این توفیق دست یافتند تا تغییراتی اساسی در غزل معاصر ایجاد کنند. در ادبیات معاصر، سمبولیسم یا نمادگرایی از مکاتب مهمی است که به سرعت جای خود را در شعر و نثر فارسی باز کرد. در این پژوهش، نگارندگان حدود چهارصد نماد را در غزل نو از شاعران نام برده استخراج و سپس براساس دسته بندی محمود فتوحی از نماد، آن ها را در سه بخش خُردنمادها، کلان نمادها و نمادهای ساختمند تجزیه وتحلیل کردند. نگارندگان در پژوهش خود در پی چند مقوله بوده اند: بررسی آماری و بسامدی نمادها، خاستگاه های آن ها، مفاهیم آن ها، نوآوری ها، عوامل پدیدآورنده نمادها، مقایسه و تحلیل نمونه ها و داده ها. در بررسی نمادهای خُرد، با فراوانی 326 مورد، عنصر طبیعت با حدود 73 درصد، مهم ترین خاستگاه را دارد. نمادهای انسانی با حدود 14 درصد و دست ساخت های بشری با حدود 11 درصد در مراحل بعد قرار می گیرد. در غزل این دوره، کلان نمادها کاربرد اندکی دارد؛ اما نمادهای ارگانیک که فرم تازه ای را به لحاظ هنری در ادبیات معاصر شکل داده ، در غزل سیمین با فراوانی 69 مورد، بسامد چشمگیری دارد که در چرخه زیبایی شناختی غزل او، کاربست این تکنیک ادبی و هنر بلاغی را می توان بیانگر نگاه ویژه شاعر به آن و از ویژگی های مختص او و فصل ممیز غزلش از دیگران دانست. به منظور آشنایی خوانندگان با فضای فکری و مفهومی این قسم نمادها، چند نمونه از این نمادها تحلیل شده است.
تحلیل و نمادشناسی بخش اول بوف کور با استفاده از نظریه «امر واقع» لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت بوف کور از خلال «نوشته»های پراکنده ای می گذرد که راوی «نقاش» آن، در اسارتی که در تمام طول داستان از سنگینی «دیوار خانه»اش بر دوش می کشد برای «سایه» «بلعنده» خود واگویه می کند. فقط در بخش نخست بوف کور است که آن «دختر اثیری»، از «سوراخ هواخور» پستوی همان «خانه»ای که در «آن طرف خندق» واقع شده است، «تجلی» می کند. نظریه های روان کاوانه ژاک لاکان فرانسوی، که زبان محوری نیز از مقدمات مبنایی آن به شمار می آید، ابزار کارآمدی است که در پژوهش حاضر، راه را بر تأمل و درنگ در زمینه زبانی و نمادهای هم بسته بوف کور هموار می سازد. اینکه «امر واقع» لاکانی، چه توضیحی در پیشبرد پیرنگ این داستان مدرن خواهد داشت و حاصل به کارگیری این چنین نگاهی، چه پرتوهایی بر خصلت تأویل پذیرانه بوف کور و جوانب نثر آن انداخته است، چارچوب دغدغه های نگارنده این مقاله را بنیاد نهاده است.
سهم آذربایجان در فرهنگ فارسی نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آذربایجانیان چون عموم ساحت های اندیشه و علم و اقتصاد و سیاست و فرهنگ ایران زمین، در عرصه فرهنگ نویسی برای زبان فارسی نیز، هم پیشگام و هم سخت کوش بوده اند. ثمره تلاش آنان در این حوزه، زمانه ای بسیار مدید از کهن ترین ادوار زبان فارسی دری با نمونه های کهنی همچون فرهنگ قطران (از قرن پنجم هجری قمری)، تا سال های اخیر و نمونه ای چون فرهنگ بزرگ سخن (چاپ 1381ش.) را شامل می شود. این سابقه و سنت، کارنامه ای است عتیق و پربار که در جستار حاضر گزارش موجزی از این تلاش سترگ و پیوسته تاریخی با مروری بر مشهورترین و شناخته ترین نمونه های فرهنگ فارسی نوشته شده به دست آذربایجانیان را با نگاهی نقادانه از نظر می گذرانیم.هم پیشگام و هم سخت کوش بوده اند. ثمره تلاش آنان در این حوزه، زمانه ای بسیار مدید از کهن ترین ادوار زبان فارسی دری با نمونه های کهنی همچون فرهنگ قطران (از قرن پنجم هجری قمری)، تا سال های اخیر و نمونه ای چون فرهنگ بزرگ سخن (چاپ 1381ش.) را شامل می شود. این سابقه و سنت، کارنامه ای است عتیق و پربار که در جستار حاضر گزارش موجزی از این تلاش سترگ و پیوسته تاریخی با مروری بر مشهورترین و شناخته ترین نمونه های فرهنگ فارسی نوشته شده به دست آذربایجانیان را با نگاهی نقادانه از نظر می گذرانیم.
Food and Female Identity in Buchi Emecheta’s Double Yoke and Chimamanda Ngozi Adichie’s Americanah(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۴, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۲
111 - 129
حوزههای تخصصی:
Culinary literary criticism is a new field which has gathered interest among many scholars around the world. The cultural significance of gastronomic representations in literary texts is usually interconnected with the issues of gender, race, and class. The current study aims to examine the relation between food and gender identity in the selected works of two prominent Nigerian female writers in terms of Susan Bordo’s views on ‘food and the ideal body image’ and ‘cooking and gender roles’. In the present age, the ideas of having an ideal gendered body and also gender obligations have permeated more deeply among individuals by the social media, including advertisements, and thus have gained increasing prominence among scholars. Employing Foucault’s terminology, Bordo criticizes the individuals’ obsession and excess to shape their bodies according to the gendered ideals and thus turning to docile bodies and also the issue of cooking as a gendered micropractice. Here, it can be argued how Buchi Emecheta and Chimamanda Ngozi Adichie, the two feminist novelists, present the motif of food and cooking in their works to question the dominant patriarchal culture and the expected gender roles.