فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۶۱ تا ۳٬۵۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
153 - 178
حوزههای تخصصی:
نیمه دوم قرن بیستم، مکتب «انسان گرایی» پدیدار شد. هدف در این مکتب، تلاش برای بالابردن سطح خودآگاهی انسان و کشف توانمندی های بشر امروزی است. یکی از طرفداران و نظریه پردازان این مکتب کارل راجرز (1902‑1987 م.) بود. او ویژگی هایی را برای افراد در مسیر رشد و شکوفایی برگزید. از میان حکیمان و بزرگان ادب فارسی، سعدی در دوران زندگی با مسائل گوناگون اجتماعی روبه رو بوده است. وی در قالب حکایت و شخصیت های داستانی، راهکارهایی برای رسیدن انسان به رستگاری معرفی می کند. در این پژوهش، شخصیت های دو اثر مهم و ارزشمند بوستان و گلستان سعدی برپایه الگوی انسان خودشکوفای راجرز بررسی می شود و مطابق با دیدگاه وی تطبیق می یابد. نگارندگان در این پژوهش، خودشکوفایی و انسان خودشکوفا را بحث و بررسی می کنند. نتیجه بررسی ها نشان می دهد در این دو اثر تعلیمیِ ارزشمند که رهاورد سیر آفاقی و انفسی سعدی است، شخصیت هایی از اقشار گوناگون، ازجمله عالم، عارف، زاهد، ملک زاده و همسر مرد درویش نقش تأثیرگذاری داشته اند. آنان با پذیرش روبه رو شدن با دشواری های زندگی، خلّاقیت و اراده آزاد در تصمیم گیری ها، مطابق نظریه راجرز، توانسته اند به خودآگاهی و کمال انسانی راه یابند.
عرفان مولانا در ساحت تجارب دینی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
123 - 155
حوزههای تخصصی:
دین که یکی از مهم ترین عرصه های معرفتی است، ساحت های مختلفی ازجمله ساحت انفُسی و درونی دارد. در مطالعات عرفانی جدید، از ساحت انفُسی یا همان تجارب شخصی از خداوند به «تجربه دینی و عرفانی» تعبیر می شود. در این پژوهش، دیدگاه مولوی را برمبنای نظریه های جدیدی که در عرصه مطالعات عرفانی مطرح هستند، بازکاوی خواهیم کرد و مسئله اصلی، جست وجو و تحلیل تجارب عرفانی مولوی و انعکاس ادیبانه آن ها در بیان او خواهد بود. به نظر می رسد از آنجاکه مولانا در عرفان خانقاهی، عرفان ذوقی و عرفان نظری صاحبِ سبک و نظر است، خود نیز تجارب عرفانی وسیعی را از سر گذرانیده، و به بازسازیِ هنری این تجارب ناب، پیچیده و حیرت انگیز در قالب زبان و بیان ادبی پرداخته است. تجارب عرفانی و شهودی مولانا در غزل هایش بیشتر به صورت بی واسطه و در لابه لای تمثیلات عرفانی مثنوی، با واسطه و در موقعیت هایی که استمرار کلام، او را به عرصه های ناخودآگاه کشانیده، بروز پیدا کرده است. برخی از تجربه های عرفانیِ مولانا از حیث شکل و ساختارِ بازنمایی در چارچوب تحلیل هایی که ویلیام جیمز از تجارب عرفانی عرضه می کند، قابل تحلیل هستند و ما در این پژوهش، ضمن تبیین اصل تجربه مندیِ آثار مولانا، از جمله داستان پادشاه و کنیزک، تجربه عرفانی مندرج در آن را بر مبنای چارچوب نظریِ جیمز بررسی کرده و شباهت های ساختاری آن را با موضوعاتی که جیمز مطرح کرده است، نشان داده ایم.
تحلیل خطای آوایی فارسی آموزان ژاپنی در چارچوب نظریه بهینگی و ارائه راهکارآموزشی
حوزههای تخصصی:
آموزش نظام آوایی زبان مقصد از لحاظ جایگاه و شیوه تولید آواها از آن جا حائز اهمیت است که مشخصه های آوایی زبان مادری در یادگیری زبان دوم/ خارجی وارد می شود. به تأثیر زبان مادری در یادگیری زبان دوم/ خارجی انتقال زبانی می گویند. انتقال زبانی بر دو نوع است؛ انتقال مثبت و انتقال منفی. انتقال مثبت مربوط به تأثیرات تسهیل کننده آموزش/ یادگیری زبان است. به عبارت دیگر، در این نوع انتقال، زبان اول فرآیند آموزش/ یادگیری زبان دوم/ خارجی را ارتقا و بهبود می بخشد. نقطه مقابل آن، انتقال منفی است، که به تأثیرات مخرب زبان اول در امر آموزش/ یادگیری زبان اشاره دارد. در این پژوهش، 621 دقیقه از تولیدگفتاری زبان آموزان ژاپنی سطح یک موسسه آموزش های کوتاه مدت و فرصت های مطالعاتی الحکمه که زیر مجموعه دانشگاه بین المللی المصطفی (ص) هستند، ضبط شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. تلاش شده است تا خطاهای آوایی فارسی آموزان ژاپنی، از دیدگاه زبان شناسی مقابله ای، نسخه قوی و در چارچوب نظریه بهینگی مورد بررسی قرار گیرد و منشأ خطاهای آوایی آن ها را دریافت کند. روش کار به صورت تحلیلی_توصیفی و میدانی است. اطلاعات مربوط به نظام آوایی ژاپنی و فارسی به صورت کتابخانه ای و با استناد به منابع معتبر آواشناسی گردآوری شده و برای هر خطای آوایی جدولی از داده ها ارائه و سپس یکی از واژه ها در تابلوی بهینگی قرار گرفته و علت خطای آوایی آن تحلیل و بررسی شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که نظام آوایی زبان ژاپنی در امر یادگیری زبان آموزان موثر و دارای انتقال منفی است. در انتها راهکارهایی برای آموزش و اصلاح خطای زبان آموزان ارائه می شود.
عینیت و شیءوارگی موصوف و الگوهای پنج گانه توصیف در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیره دستی و قدرت نظامی گنجوی در تصویرپردازی و توصیف جزئیات همواره در کانون توجه تحلیل گران آثار او بوده، اما تاکنون درباره شگردهای هنری و انواع الگوهای نظامی در توصیف و تصویرآفرینی ، چنان که باید، تحلیلی صورت نگرفته است. در پژوهش حاضر، با انتخاب مثنوی هفت پیکر در مقام یکی از برجسته ترین و مهم ترین آثار نظامی، به شیوه توصیفی تحلیلی، پاسخ به این دو پرسش بنیادی در دستور کار قرار گرفته است که تصویرگری های چیره دستانه و توصیف های دقیق نظامی در متن، واجد چه کارکردی از نوع زیبایی شناختی، بلاغی، روایی و... است و دیگر اینکه آیا امکان ترسیم الگوهایی متقن و اثبات پذیر در توصیف ها و تصویرسازی های نظامی وجود دارد؟ درنتیجه پژوهش، روشن شد که نظامی، با شگرد ایجاد عینیت و شیءوارگی برای موصوف، می کوشد آن را برای خواننده اثر ملموس و واقعی سازد. این موجودیت عینی خود کارکردهای ثانویه ای دارد که یا در حوزه بلاغت، یا در ساحت زیبایی شناختی، یا ازحیث منطق روایی در متن هفت پیکر قابل بررسی است. می توان اکثر توصیف ها و تصویرپردازی های هفت پیکر را درقالب الگوهای مشخصی طبقه بندی کرد.
ادبیّات فرجام گرا یا آخرالزّمانی (آپوکالیپسی) در شعر معاصر و انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات فرجام گرا یا آخرالزّمانی ادبیّاتی است که بر پایه پیش گویی های آخرالزّمانی شکل گرفته. این نوعِ ادبی به آنچه در فرجامِ جهان رخ خواهد داد و نیز به موضوعاتی مثل «آخرالزّمان»، «رستاخیز»، «وقوع فاجعه»، «منجی» و... می پردازد. نمونه هایی از این ادبیّات را می توان در شعر معاصر فارسی دید. در این مقاله، با مقایسه مضامین آپوکالیپسی در شواهدی از شعر معاصر و شعر انقلاب اسلامی، وجه تمایزِ این دو بررسی شده است. مطالعه اشعار احمد شاملو، فروغ فرّخزاد، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری روشن می سازد که در بینشِ آن ها، عمدتاً، نگاهی یأس آمیز به فرجام جهان وجود دارد؛ درحالی که از منظرِ شاعران انقلاب اسلامی آینده جهان بسیار روشن است. نیز معلوم می شود اشعار فرجام گرایانه در ادبیّات انقلاب اسلامی بر مبنای پیش گویی های قرآن کریم و فرهنگ اسلامی شکل گرفته است، حال آنکه در شعر معاصر از مفهوم خواب ،رؤیا و الهام شاعرانه استفاده شده است.
نقد و تحلیل گونه روایت در رمان « نخل های بی سر » اثر قاسمعلی فراست بر اساس نظریه ژپ لینت ولت و الگوی لباو و والتسکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به نقد و بررسی ساختارگونه روایت در رمان « نخل های بی سر »اثر قاسمعلی فراست بر اساس نظریه ژپ لینت ولت و الگوی لباو و والتسکی می پردازد. نخست، ضمن معرفیِ نظریه های ساختارگرایی به تاریخچه مختصری از این دو علم در ادبیات داستانی اشاره خواهد شد و دو الگوی ارتباطیِ در ساختار پیرنگ مورد واکاوی و تحلیل قرار خواهد گرفت. بر این اساس می توان برای این داستان یک الگوی مشابه ترسیم کرد، زیرا در آنها یک شی ارزشی به نام عمل به تکلیف انسانی و دفاع از اسلام و وطن دیده می شود. بنابراین یک اصل مهم در داستان های دفاع مقدس همواره تکرار می شود و آن غیر شخصی بودن نیروی فرستنده در این داستان ها است. بر خلاف گونه های دیگر داستانی که همواره یک شخصیت باعث سوق دادن کنشگر به سمت شیء ارزشی می شود، در داستان های دفاع مقدس همواره یک نیروی درونی برخاسته از اعتقادات دینی باعث حرکت کنشگر و هیچ پاداش دنیوی یا شخصیت بیرونی در این امر دخیل نیست. شناخت ابعاد مختلف داستان ها ضروری می نماید؛ در پژوهش حاضر نگارنده با رویکردهای نوین به واکاوی در رمان دفاع مقدس با عنوان «نخل های بی سر»می پردازد.
بررسی سیرتحول آوا در منظومه های عاشقانه (از آغاز شعر فارسی تاپایان قرن هشتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
195 - 224
حوزههای تخصصی:
زبان از مهم ترین ابزارهای انتقال پیام بین انسان هاست که شاعران از آن استفاده ی هنرمندانه می کنند. آن ها با استفاده از امکانات زبان، توانایی های خود را بروز می دهند و می کوشند دیگران را با دنیای خویش آشنا کنند. توجه و دقت در استفاده از آواها و واج های زبانی می تواند شاعر را در رسیدن به مقصود خویش و القای نوع ادبی اثر یاری دهد. در این پژوهش باتوجه به دیدگاه های صاحب نظران اروپایی مانند گرامون و ژانت و فارسی زبان همچون فارابی، ابن سینا و غیره سیر تحول آوایی و واجی در چهارده منظومه ی عاشقانه ی فارسی از آغاز تا پایان قرن هشتم ه (جمعاً 64485 بیت) به شیوه ی استقرای تام و با بهره گیری از نرم افزار سیمیا بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، آواهای سایشی در این منظومه ها بیشترین کاربرد را دارند. آواهای خیشومی و روان به عنوان تسهیل کننده و ایجاد روانی در خوانش در جایگاه بعدی قرارمی گیرند. اگرچه آواهای انفجاری در منظومه های نخستین کاربرد وسیعی دارند؛ ولی به سبب غلبه ی سبک عراقی و نوع ادبی غنایی کم رنگ می شوند. نظامی و خواجوی کرمانی ازنظر استفاده ی صحیح و هدفمند از واج ها برای القای مفاهیم، در منظومه های عاشقانه ی خود، سرآمد شاعران در این دوران هستند.
Opter pour le Bon Sens: les enjeux et les pratiques dans la traduction des textes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۶, No ۲۹, Printemps & été ۲۰۲۲
155 - 166
حوزههای تخصصی:
Lors de la traduction des textes quelconques il existe plusieurs obstacles à franchir pour un traducteur. La traduction des romans n’en est pas exclue. Il arrive à maintes fois que le traducteur accomplit l’acte de traduction mais le texte final ne donne pas le message propre du texte de départ, et le traducteur reste hésité parmi ses alternatives. Au sens propre linguistique, il a une préoccupation principale : pouvoir opter pour le bon sens parmi les choix à la disposition lors de la traduction de la langue de départ à la langue d’arrivée. Dans cet article nous considérons la procédure de l’acte de traduction dans une perspective à la fois subjective et empirique, en nous appuyant sur l’aspect expérimental de traduction au sein de l’université Allameh Tabataba’i de Téhéran . Nous sommes prévus d’argumenter la validité ou l’inadéquation d’une traduction ou bien d’une équivalence spécifique et la façon d’opter pour le bon choix, en indiquant les exemples concrets de traduction ; leurs difficultés lexicales, stylistiques et culturelles. Nous verrons qu’a part la connaissance linguistique du traducteur le rôle de l’intuition est incontournablement majeur.
تحلیل نمودهای تعالی و تباهی شخصیت در اشعار اخوان ثالث بر اساس نظریه اریک فروم
منبع:
شفای دل سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹
41 - 63
حوزههای تخصصی:
تحلیل و بررسی شخصیت و نمودهای تعالی و تباهی بر پایه روان شناسی، یکی از حوزه های بینامتنی است که بسیار مورد توجه تحلیل گران ادبی قرارگرفته است. اساسی ترین و مهم ترین نکته در این تحلیل ها، بیان جلوه های تعالی و تباهی و اشکال گوناگون آن ها در شعر شاعران است. در این مقاله که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده است دو مقوله تعالی و تباهی در اشعار مهدی اخوان ثالث، بر اساس نظریه روانکاوی اریک فروم بررسی شده است. اریک فروم، عقیده دارد که عشق و ابعاد آن یکی از اصلی ترین نمودهای تعالی و خشونت، شکست، تنهایی، خفقان و ناامیدی از نشانه های تباهی شخصیت است؛ بنابراین نظریه مقولات مذکور در اشعار این شاعر بررسی شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر آن است که اخوان ثالث در اندیشه ورزی های خود به مقوله تباهی و نمودهای آن (ازجمله مرگ) توجه بیشتری داشته است و با توجه به نوع شخصیت و زندگی شاعر، این مسئله در اشعار وی جلوه های بیشتری داشته است. مقوله تعالی در شعر اخوان ثالث، تنها با تجلیات عشق (عشق به انسان، عشق آرمانی، عشق به وطن) نمود پیداکرده است.
چالش سنت و مدرنیسم در ادب مشروطه
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
33 - 50
حوزههای تخصصی:
به دنبال آشنایی ایرانیان با مدرنیته و ظهور گفتمان نوخواهی و نوگرایی در بین نخبگان فکری- سیاسی جامعه ایران در عصر مشروطه، ادبیات نیز پا به عرصه تحولات سیاسی- اجتماعی جامعه گذاشت و در خدمت نوسازی جامعه قرار گرفت. به گونه ای که مدرنیسم و نوگرایی به مهم ترین مسأله ادبیات این دوره تبدیل شد و متون ادبی با تجلیل از مدرنیته و انگاره های مدرن و حمله به سنّت و اندیشه های سنّتی نقش مهمی را در پذیرش مدرنیته در ایران ایفا کردند. مقاله حاضر از دیدگاه جامعه شناسی ادبیات می کوشد تا به بررسی چگونگی بازتاب مدرنیسم در پاره ای از متون داستانی دوره مشروطه بپردازد و به این دو پرسش مهم که کدام جنبه های مدرنیته برای روشنفکران ایرانی جاذبه بیشتری داشته و در مقابل، چه عواملی مخالفت بخش هایی از کشور با ورود نهادها و انگاره های مدرن به ایران را به دنبال داشته است پاسخ دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که از نگاه نویسندگان این دوره، مجلس و مشروطه، تکنولوژی، موضوع زن مدرن، مدارس جدید، قانون، آزادی، ارتش مدرن و برابری به ترتیب مهم ترین و ضروری ترین جنبه های مدرنیته برای جامعه ایرانی بوده و در مقابل، عواملی مانند اقتصاد، تفکر مذهبی در ایران، تقدیرگرایی ایرانیان و استبداد مهم ترین موانع ورود مدرنیته به ایران بوده اند.
تحلیل سیمای زن در «ترز دسکیرو» و «زن زیادی» از منظر رئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی به سازوکار و تأثیر و تأثر پیوندهای ادبی می پردازد. فرانسوا موریاک و جلال آل احمد شرایط بغرنج زنان را به تصویر می کشند. هر دو نویسنده با انتقاد از معضلات جامعه و قوانین محدودکننده ای که زنان را مطیع و وابسته می سازد، جامعه آرمانی خود را ترسیم می کنند. خواننده به تدریج با گذشته و حال قهرمان داستان آشنا می شود و آینده ای مبهم و آکنده از تشویش و نگرانی را برایشان پیش بینی می کند. مقاله حاضر به شیوه توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به بررسی مقایسه ای و تطبیقی ترز دسکیرو اثر موریاک و زن زیادی اثر آل احمد بر اساس رویکرد مکتب واقع گرایی اجتماعی می پردازد. یافته های این تحقیق نشانگر این است که شخصیت های اصلی این دو اثر زنانی اند که در جامعه مردسالار تحت ستم هستند؛ این جوامع با نگاهی تحقیرآمیز به آزادی، آرزوها، علایق و امیال زنان می نگرند و حق و حقوق آنان را پایمال می کنند. هر دو نویسنده با به تصویر کشیدن ستمی که از سوی مردان و جامعه بر زنان روا می شود، نگاه جامعه را به مسائل و مشکلات این نیمه فراموش شده معطوف می کنند، ارزشهای نامتعارف جامعه را زیر سوال برده و جامعه را به تجدید نظر درباره زنان فرا می خوانند.
تصویرشناسی بر اساس نظریه مکتب ادبی فلسفی اصالت کلمه
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
207 - 230
حوزههای تخصصی:
چیستی تصویر و اینکه چرا تصاویر وجوه اشتراک و افتراق دارند و این پرسش که تصویر تولید می شود یا هستی مستقل از سوژه شناسا دارد؟ از جمله مهم ترین دغدغه های متفکران در قرن اخیر بوده است. از دیدگاه آرش آذرپیک، بنیان گذار مکتب ادبی-فلسفی اصلت کلمه، تصویر از جوهره معنایی و مفهومی کلمه سرچشمه می گیرد. در وجود شناسی عریانیستی، کلمه هفت جوهر دارد از جمله جوهره معنایی. چون جوهر بعد ثابت و متغیر دارد؛ جوهره معنایی کلمه نیز دارای بعد ثابت و متغیر است. از آنجا که هر پدیداری کلمه است و با کلمه خود را می نمایاند؛ هر آنچه هست کلمه پدیدار است بنابراین کلمه پدیدارها بعد ثابت و متغیر جوهری دارند. بعد ثابت یک کلمه پدیدار چنانچه از ساحت وجودی نگریسته شود؛ فراتصویر می سازد و چنانچه در ساحت موجودی نگریسته شود؛ بنابر ضمیرهای متفاوت خودآگاه و ناخودآگاه جمعی-فردی انسان و نیز انواع شهودات مختلف ما انسان ها، ایماژ به ماهُو موجود هستی می یابد. هم چنین یک پدیدار را می توان با ساحات وهمی هم ایماژ کرد و نیز می توان پدیداری را غیر تصویری نگریست. مهم این است که ما براساس مقوله بندی زبان خویشتن می بینیم. زبان ما را می اندیشد چنان که در تصویرسازی ذاتا تابعِ شناسایی از زبان خود هستیم و مقوله بندی هایی از زبان خویشتن.
بازشناسی، بررسی و تحلیل اندیشه های نقدی رفیق حیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۱۶
1 - 21
حوزههای تخصصی:
رفیق حیلمی منتقد، ادیب و نویسنده معاصر کرد در حوزه فن نقد دارای یک منظومه اندیشگانی انتقادی است که عمده آرا و نظرات خویش را در کتاب شعر و ادبیات کردی به ودیعه نهاده است. ساختار کار وی را می توان در دو بُعد نقد نظری و نقد عملی تبیین کرد. این جستار با شیوه توصیفی – تحلیلی در پی بازشناخت و تحلیل فن نقد، رویکردها، رهیافت ها و شیوه های نقد ادبی رفیق حیلمی است. وی در یک رویه، به بازتعریف مفاهیم و گزاره های حوزه نقد ادبی دست یازیده و در سطح دیگر شواهد شعری را بر اساس اندیشه های انتقادی خویش زیر بوته نقد برده است. فن نقد نزد حیلمی اغلب فرستنده / شاعرمحور و در برخی موارد پیام محور است. واپسین بخش پژوهش به تبیین گویی هایی از سبک شناسی نقد او می پردازد که گاه با «ادراک بی چگونه» و مبالغه و اطلاق گرایی همراه است.
بررسی چینش متنی گفتارهای درخواست محور در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار متن و چگونگی چینش اجزای سازنده آن نقش مهمی در فهم مخاطب از معنا دارد. گوینده توانا برای نفوذ در ذهن مخاطب از شگردهای مختلفی در زبان استفاده می کند؛ یکی از این شگردها نوع چینشی است که برای ساختار کلام خود برمی گزیند. این نکته افزون بر سخندانی و شناخت قابلیّت های زبان، نیازمند آشنایی با روحیه و منش مخاطب و نیز مسائل اجتماعی و فرهنگی حاکم بر بافت کلامی و غیرکلامی است. شاهنامه از گفتارهای مختلفی تشکیل شده است که فردوسی آنها را از زبان شخصیت ها نقل می کند؛ این گفتارها نقش مهمی در پیشبرد داستان ها دارد. در این مقاله، چینش متنِ چند گفتار در شاهنامه با موضوع «درخواست» بررسی، و به این پرسش ها پاسخ داده می شود: گفتار درخواست محور در شاهنامه چه نوع چینشی دارد؟ چه عواملی موجب شده است فردوسی چینش و ساختاری ویژه برای کلام خود برگزیند و این ساختار متنی چگونه موجب بلاغت کلام شده است؟ برای انجام این پژوهش، با تلفیقی از دیدگا ه هلیدی و حسن درباره بافت و متن (1985) و روش ساسانی و یزدانی در بررسی چینش متن (1392)، نخست بافت کلامی و غیرکلامی و نوع چینش چند گفتارِ درخواست محور شاهنامه (نامه) تعیین می شود؛ سپس رابطه بافت و نوع ساختار این گفتارها بررسی خواهد شد. نتیجه بررسی نشان می دهد نوع چینش این گفتارها شامل توالی گام های «ستایش» (خدا و مخاطب)، «زمینه چینی» (متغیر)، «درخواست» (شرح ماجرا و درخواست) و «پایان بندی» (متغیر) است که به گفتار درخواست، ساختاری ویژه می بخشد. این ساختار ثابت که نشان دهنده توجه فردوسی به بافت فرهنگی و گفتاری روزگار اوست، موجب نوعی هماهنگی و انسجام در متن شاهنامه می شود که با امکان پیش بینی پذیری، به فهم سریع تر مخاطب از متن می انجامد؛ نیز گام «زمینه چینی» که گامک های متفاوتی دارد و چگونگی و میزان آنها با توجه به موضوع و بافت متغیر است نقش مهمی در ترغیب مخاطب و بلاغت گفتار درخواست دارد.
بررسی ابعاد شخصیت آبجی خانم در داستان کوتاه صادق هدایت و دوشیزه کیلمن در رمان خانم دالووی اثر ویرجینیا وولف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
219 - 253
حوزههای تخصصی:
با آن که رمان خانم دالووی و داستان کوتاه آبجی خانم در دو سبک داستانی و در دو زمان و مکان متفاوت خلق شده؛ اما تیپ شخصیت دوشیزه دوریس کیلمن و آبجی خانم بسیار به یکدیگر نزدیک است. دوریس کیلمن متعلق به طبقه فرودست فرهنگ ویکتوریایی بعد از جنگ جهانی دوم و آبجی برآمده از فرهنگ خرافه زده طبقه فرودین ایران است. ویژگی های خلقی، ظاهر شخصی، مسائل تربیتی و عاطفی، طبقه اجتماعی، محدودیت های فردی، ذهن و روان و عوامل مهمی که موجب شکل گیری شخصیت یک انسان می شود و دلیل پیدا یا ناپیدای کنش و واکنش های اوست، در لایه های سطحی و عمقی هر دو داستان قرار داده شده و نویسندگان با آگاهی از این موارد شخصیت های خود را خلق کرده اند. این مقاله به بررسی وجوه شباهت های بنیادین میان این دو شخصیت پرداخته و سپس تفاوت های میان آن ها را _که بر آمده از زیست تاریخی_فرهنگی و رویکرد دو نویسنده نسبت به زن است_ تحلیل کرده است. هم چنین هر دو اثر متضمن نکات روان شناختی و نشان دهنده درک عمیق نویسندگان از روان انسان و ساختارهای سازنده شخصیت، در داستان هستند.
تحلیل مولفه های فردیت یونگی درداستان زندانی مفلس ازمثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین و پرکاربردترین روش هایِ نقد ادبی معاصر، نقد کهن الگویی یا نقد اسطوره ای است، که به بررسی ماهیت کهن الگوها و نقش آن ها در ادبیات می پردازد. آرا و نظریات روان شناسان و روانکاوان معاصر، دریچه تازه ای را به روی خواننده می گشاید و پیوند آثار ادبی با علوم دیگر رانشان می دهد. این بینش، باعث آشکار شدن زوایای پنهان یک اثر ادبی یا عرفانی می شود. فرایند فردیت از دیدگاه یونگ، نوعی پختگی و رشد روانی انسان است که؛ لازمه رسیدن به آن، تعامل یکپارچه تمام ابعادِ روانی شخصیت فرد است؛ نمونه بارز این کهن الگوهای سیر فردیت، در مثنوی معنوی که جزو بهترین نمونه های آثار عرفانی می باشد، تجلی یافته است. این مفاهیم در کالبدی از تمثیل ها و نمادها ارائه شده است، که ذهن آگاه و ناآگاه خواننده را درگیر می سازد، بنابراین مثنوی، بستری مناسب برای نقد کهن الگویی می باشد. یونگ و مولانا درصدد هستند، تا راه دستیابی انسان به کمال را به طور عملی ترسیم نمایند؛ مقوله ای که در این پژوهش بر آن تاکید شده است. با فعال شدن کهن الگوها، ارسال فراخوان پیوستگی و یگانگی به قلمرو خودآگاه روان و سیر فردیت یابی آغاز می شود. در داستان زندانی مفلس از دفتر دوم مثنوی، مولفه های فرآیند فردیت، رمزگشایی شده و نشان داده می شود که چگونه با گذر از مشکلات و سایه های درون و انعطاف پذیری پرسونا، بین خودآگاه و ناخودآگاه هماهنگی ایجاد شده است؛ در نهایت با تحلیل رمزهای مولانا با کهن الگوهای یونگی فرآیند فردیت و خودشناسی در زندانی مفلس نشان داده می شود. داده های این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای فراهم آمده و با روش کیفی، تحلیل و توصیف شده است.
بررسی نقش «ایهام» در بیان مسائل سیاسی و اجتماعی غزلیّات سعدی و سیف فرغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده های تاریک هفتم و هشتم هجری که دوره چیرگی خونخواران تاتار و فرمانروایی حاکمان نالایق ستمکار بر ایران بود، اشعار انتقادی به شیوه ای رساتر از ادب اعتراض در قرن ششم، به منصّه ظهور رسید. در بحبوحه آن دوران خفقان زده، سعدی و سیف فرغانی، دو تن از آزاداندیشانی بودند که هریک به سبک و سیاقی خاص، در اشعارشان به مسائل جامعه فروپاشیده آن روزگار پرداختند. از آنجا که خودرأیی حکومت های ضدّمردمی، قلم و بیان را در زندان هزارتوی استبداد به اسارت کشیده بود، به ناچار این شاعران برای به نقد کشیدن اوضاع آشفته و نابسامان آن دوران به آرایه های بدیعی رمزآلود، به ویژه ایهام روی آوردند. این پژوهش بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و مقایسه ای به بررسی و مقایسه کارکرد آرایه ایهام در طرح مسائل سیاسی و اجتماعی در غزلیات شاعران مذکور بپرازد تا اولا میزان تأثیر هجوم چنگیز و حکومت مغولان در این دوره بر مضمون رایج در غزلیات شان بازنموده شود و ثانیا برجسته ترین ایهام های غزلیات شاعران مذکور با کارکرد سیاسی و اجتماعی و وجوه تشابه و افتراق آن ها شناخته شود. برآیند نهایی این تحقیق نشان می دهد که کاربست روش «ایهام» در بیان مسائل سیاسی و اجتماعی در غزلیات سعدی نسبت به غزلیات سیف تنوع و بسامد بیشتری دارد. بیشترین انتقادهای ایهام آمیز این دو شاعر متوجّه صاحبان قدرت است. از میان انواع ایهام، ایهام مجرّد و تناسب به ترتیب در غزلیات سعدی و ایهام تناسب و تضاد در غزلیات سیف از نمود بیشتری برخوردارند.
بازیابی الگوی مبادله ای ازدواج در افسانه های عامه ایران (بر اساس نظریات کلود لوی استروس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسانه های عامه هر سرزمینی محمل قدرتمندی برای انعکاس ساختاربندی های اجتماعی است. در افسانه های ایرانی، ازدواج عنصری اساسی است و در آن ها حجم قابل توجهی از اطلاعات جامعه شناختی در رابطه با ازدواج منضم شده است. کلود لوی استروس، پدر انسان شناسی ساختارگرا، طی مطالعه ساختارهای جوامع بدوی، به این نکته دست یافت که ایجاد روابط اجتماعی میان قبایل کوچک به شکل گیری جوامع بزرگ منجر می شود، اما این روابط اجتماعی از قوانین مشخصی پیروی می کنند. یکی از قوانین، قوانین مبادله ای است که ازقضا در امر ازدواج به قوت حضور داشته است. در این تحقیق با بررسی ازدواج ها در افسانه های ایرانی درپی آنیم تا به روابط مبادله ای نهان در پس ازدواج ها دست پیدا کنیم و الگوهای متعدد و نمودهای متفاوت مبادله را در آن ها نشان دهیم. بدین منظور با استناد به منابع متعددی از افسانه های عامیانه ، ازجمله افسانه های صبحی مهتدی، صمد بهرنگی، انجوی شیرازی و قصه های مشدی گلین خانم و... بیش از صد قصه را که مسئله ازدواج در آنان مطرح بود کاویده ایم. نتایج این بررسی نشان می دهد که الگوهای مبادله ای چندگانه ای ازدواج ها را رقم می زند و زنان در این افسانه ها در ازای امور متعدد مادی و غیرمادی مبادله می شده اند. مبادله زنان در افسانه های ایرانی در ازای ثروت، درمان، آزادی، امنیت، دانایی، آموزش و... صورت می گیرد و نشان از آن دارد که قواعد مبادله ایِ ازدواج، امری جاافتاده و پذیرفته در ذهن و ضمیر راویانِ این افسانه ها بوده است.
سیر تکاملی غزل از «تغزل» در مکتب خراسانی تا «مینی مال تغزلی»
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
187 - 206
حوزههای تخصصی:
این قالب از شعر پارسی قدمتی طولانی دارد که در طول تاریخ ادبیات فارسی توانسته پابه پای ذوق ایرانی حرکت کند البته بعد از شکل گیری شعر نو و بعدها شعر سپید عقیده بر این بود که غزل دیگر نتواند حرفی برای گفتن داشته باشد اما این قالب از شعر نو و سپید وام گرفته و توانست بار دیگر زندگی تازه ای را از سرگیرد. سرچشمه غزل از تغزل است و تغزل که فرزند مکتب خراسانی است با گذشت زمان، آرام آرام صیقل یافت؛ با سنایی به رسمیت شناخته شد و با سعدی، حافظ و مولانا به معنای واقعی کلمه غزل شد. بدون تردید در سایه استقلال فکری و اندیشه و رها شدن از قید زنجیرهای قطعیت فرآیند تازه ای از چینش کلمات در اشعار نمود پیدا کرد که غزل نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در نهایت با غزل مینی مال در مکتب عریانیسم، شاعر بدور از تکلف و پوشیده سخن گفتن، در نهایتِ برهنگی واژه ها و در سایه ایجاز کلام به غزل جانی دوباره بخشید در جریان این مقاله با استفاده از منابع کتاب خانه ای و با روش توصیفی - تحلیلی به چگونگی پیدایش غزل، نحوه دگردیسی آن از ادوار گذشته تا عصرحاضر و همچنین به بررسی نو آوری های آن در مکتب اصالت کلمه پرداخته می شود.
La narration comme moyen de (re)composition de soi chez Amélie Nothomb(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Tout récit étant un acte producteur, oral ou écrit, joue le rôle d'un lien qui unit l'univers conceptuel fictif, à savoir, l'histoire et le réel, et exige la présence d'une instance narratrice qui prend en charge le récit. Amélie Nothomb, auteure prolifique belge francophone, expatriée dès sa petite enfance, est créatrice des œuvres dont une grande partie est en quelque sorte une répétition, une réécriture de son enfance et de son adolescence. La multiplicité des modalités narratives dans les œuvres d'Amélie Nothomb, c'est ce qui rend l'écriture de Nothomb singulière dans son objectif de démontrer d'une manière consciente certaines réalités de la vie de l'homme et de la condition humaine.En nous appuyant sur les théories de Gérard Genette, nous avons examiné les différents types narratifs dans Hygiène de l'assassin, Métaphysique des tubes, Stupeurs et tremblements, le Sabotage amoureux et Biographie de la faim d'Amélie Nothomb, afin de savoir quels sont les différents types narratifs dans les œuvres de cette auteure. S'agit-il d'une narration de forme auctoriale ? Le "je" narratif, le "je" de l'écriture et le personnage sont-ils les mêmes? Quelle est la raison de ce choix de Nothomb dans sa création littéraire autobiographique ou autofictive ? Cette étude nous révélera le but de l'écrivaine dans la (re)composition de soi.