فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
1 - 14
حوزههای تخصصی:
بحث دستوری تنازع به این معناست که یک واژه یا گروه، در جمله های زبان فارسی، دو نقش داشته باشد. در مقالات و کتاب های دستور زبان فارسی، درباره تنازع یا نقش دوسویه، ابهام و اختلاف نظر وجود دارد. در این گفتار، تنازع در دستور زبان فارسی بررسی و تحلیل می شود؛ نیز کوشش شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود: 1) تنازع در منابع دستور زبان فارسی در انواع جمله ها چگونه تبیین شده است؟ 2) چه ارتباطی میان بحث تنازع و مقوله های ابهام، واحدهای زبَرزنجیری، حذف (کاهش) و ژرف ساخت جمله های زبان وجود دارد؟ 3) قائل شدن به تنازع در جمله های زبان فارسی به تناقض و تضاد با کدام مباحث و قواعد دستوری انجامیده است؟ نگارندگان برای پاسخ به پرسش ها ابتدا دیدگاه پژوهشگران دستور زبان فارسی را به روش توصیفی تبیین کرده اند؛ سپس به شیوه تحلیلی به بررسی و نقد آرای منابع دستوری پرداخته اند. نتیجه پژوهش نشان می دهد در نحو زبان فارسی، هر واژه یا گروه در محور هم نشینی در جمله تنها یک نقش می پذیرد و علت وقوع تنازع، آمیختن صورت با معنا و دو جمله مستقل انگاشتن جمله مرکب است؛ به همین سبب تنازع با مقوله های حذف، تأویل جمله مرکب، ابهام و وابسته پذیری تداخل یافته است.
تحلیل نشانه - معناشناختی حکایت طوطی و بازرگان از مثنوی معنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه - معناشناسی، روشی نوین در نقد ادبی است که هیچ گاه ادعای جایگزینی، دیگر رویکردهای نقد ادبی را نداشته است، بلکه در پی آن است که پنجره های نوینی را در معنا بگشاید که متفاوت از برداشت های شناختی و سطحی است. این روش، ژرفا و ارتباط کلمات را باهم به چالش می کشاند، و ما را به سوی مفاهیمی تازه و پویا رهنمون می سازد. این پژوهش در صدد است، با روش توصیفی - تحلیلی؛ حکایت (طوطی و بازرگان) یکی از ارزنده ترین حکایت های رمزی و تمثیلی دفتر اول مثنوی را از دریچه نشانه - معناشناختی بررسی نماید، تا براین اساس راهکارهای تبیین معنا و شرایط عبور کنش گر از مرزهای ساختاری محدود و رسیدن به معنای استعلایی و زیبایی شناختی تبیین گردد. طوطی فاعل کنشی - شوشی، در مرتبه ای فراتر از یک مرغ معمولی آن قدر بالا می رود که با فاصله گرفتن از مادیات، به مرغ جان و راهبر مبدل گشته و در راستای وحدت الهی متعالی می گردد و بازرگان فاعل کنشی در مواجه با تنش عاطفی عمیق، دگرگون شده و در گسست با خود در مسیر سعادت گام برمی دارد و به شناخت شهودی می رسد.
بررسی عنصر آتش در ایران باستان و چگونگی بازتاب آن در اندیشه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر سازنده و بنیادی در جهان مادّی که همواره نقش ارزشمندی در زندگی بشر ایفا کرده است، «آتش» است. هر چه در جهان وجود دارد همگی به نوعی با این عنصر مقدّس در ارتباط است. آتش از دیرباز دراساطیر ایرانی، جایگاه ویژه داشته است. زرتشت به آن جنبه اخلاقی و معنوی داد و آن را علامت و نشانه زنده ای از پاکی و طهارت دانست. با توجه به راز آفرینی و شکوهمندی ذات آتش و نماد بودن آتش در اساطیر و افسانه های اقوام و ادیان گذشته و امروز، درمی یابیم که این عنصر همواره با زندگی و حیات انسان ها و مناسک و مراسم آیینی آن پیوند داشته است. مسلم است که آتش در پیشینه فرهنگی نیاکان ما، باور و اعتقادی دینی بوده است؛ اما امروز می توان آن را نماد پیوند در فرهنگ گذشته و حال دانست. عارف ایرانی مثل مولانا این آتش را در مکتب عشق و جمال به بیان های رمزی بیان نموده و دیدار با نور را چون زرتشت در مراحل سیر و سلوک نشان داده و در شهود باطنی به دیدار با نور رسیده است. این آتش همانی است که درگفته مولانا چنین انعکاس یافته است «هرکه این آتش ندارد نیست باد» و این آتش در شراب معنوی و موسیقی عرفانی و جمال معشوق بروز می کند و عرفان ایرانی را یکسره به رنگ خود درمی آورد. در این گفتار کوشیده می شود تا تفسیر و تحلیلی از آتش در دیدگاه مولانا با روش تحلیلی(کتابخانه ای) داده شود.
بررسی رویکردهای ضروری در آموزش حروف اضافه به فارسی آموزان ِغیرفارسی زبانان
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
171 - 192
حوزههای تخصصی:
حروف اضافه را می توان از پرکاربردترین مباحث زبان فارسی دانست. هدف این جستار، بررسی چگونگی آموزش حروف اضافه به غیر فارسی زبانان است که سبب ایجاد مشکل در انتقال معنی می گردد. این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و روش سندکاوی صورت گرفته است، به دنبال پاسخ این سؤال است که روش ها و شیوه مورد استفاده در آموزش حروف اضافه در کلاس های آموزش زبان فارسی چگونه باید باشد؟ نتایج حاصل از این جستار نشان می دهد که دوری از شیوه های سنّتی آموزش حروف اضافه (مانند حفظ کردن معانی حروف) و تأکید و تکیه بر بهره گیری روش نوین (تکنیک های تصویری، تمرکز بر معنای کانونی و عینی، بهره گیری از ابزارها و وسایل فیزیکی، تقویت تمرین های گروهی درکلاس، انتخاب داستان های کوتاه برای مشخص ساختن حروف اضافه) همگی از جمله راهکارهای مفید و قابل استفاده در امرآموزش این مقوله می باشد.
پدیدارشناسی قهرمان در حمزه نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
107 - 75
حوزههای تخصصی:
اسطوره، زبانی برای بیان احساسات و خواست های جمعی هر ملتی است که از الگوهای واحد و مشترکی پیروی می کنند. حمزه نامه ، یکی از اسطوره های ایرانی اسلامی است که در قالب متنی ادبی ارائه شده تا خواسته های درونی جامعه اسلامی را با بهره گیری از فرهنگ ایرانی با زبانی نمادین بیان نماید. در این متن ادبی، کهن الگوی قهرمان که ریشه در روان انسانی دارد، در قالب شخصیت تاریخی حمزه ابن عبدالمطلب تجلی یافته است تا حقایق پنهان در روان جامعه را به زبان بیاورد. پژوهش حاضر به منظور یافتن عوامل و نیازهای جامعه اسلامی قرن هشتم، تلاش دارد تا با بهره گیری از مبانی روانشناسی و جامعه شناسی عصر حاضر و دیدگاه های اسطوره پژوهانی همچون میرچا الیاده و جوزف کمبل، با رویکردی تاریخی تطبیقی، این متن ادبی را بازخوانی، تحلیل و به گونه ای پدیدارشناسی نماید. حاصل چنین پژوهشی، رسیدن به این حقیقت است که به دلیل تنوع فرهنگی، ملی و اقلیمی جامعه اسلامی آن دوره، تهدید انسجام درونی جامعه بسیار زیاد است؛ ضمیر ناخودآگاه جامعه اسلامی ایرانی برای حل این مشکل، لباس های فاخر فرهنگ ایرانی را بر تن قهرمانی سامی نژاد با خُلق و خُوی اسلامی می کند تا بقای خود را تضمین نماید.
الگوهای اکو نارسیس در شخصیّت سازی داستان های کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱۷
93 - 113
حوزههای تخصصی:
اسطوره یونانی نارسیسوس، روایتی از عشق یکطرفه اِکو به نارسیس است. اکو دختری پرحرف و شیرین زبان بوده است که بعد از نفرین هِرا، قدرت تکلمش را از دست داده است و تنها می تواند کلمه آخرِ جملات دیگران را پیاپی تکرار کند. نارسیس پسری غرق در زیباییِ خود است. به عبارتی، یک سوی این گفتمان را شخصیتی خودشیفته تشکیل می دهد که پرسپکتیو خودمحورانه اش، او را از دیدن و توجه به دیگری محروم کرده است؛ در سوی دیگرِ گفتمان، شخصیتی قرار دارد که توان کلامی برای انتقال اندیشه ها و عواطفش ندارد. از همین رو، بین طرفینِ این گفتمان ماهیتا امکان گفتگو وجود ندارد. این پژوهش در پی آن است که نشان دهد دوقطبیِ اکو نارسیس یکی از موتیف های ادبیات داستانیِ کودک است که در لباس تقابلِ دوگانه کودک پدر بازنمایی می شود (منظور از پدر، الزاما والدِ مذکر نیست؛ بلکه استعاره ای از هر فرادستِ پدرسالارانه است). در همین راستا، این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی، در پی پاسخ گویی به چگونگی بازنماییِ بن مایه اکو نارسیسیسم در ساختارهای رواییِ داستان های کودک است. این پژوهش علاوه بر اینکه برای نخستین بار در ایران، نارسیسیسم و اکوئیسم را در بستر ادبیات داستانی مورد مداقّه قرار می دهد؛ برای نخستین بار شبکه روابط میان شخصیت های اصلیِ داخل یک اسطوره را با شبکه روابط شخصیت های داخل یک داستان کودک به لحاظ ساختاری مقایسه می کند.
بررسی سرشت «شر» در رمانی از بلقیس سلیمانی براساس آرای دارل کوئن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۴
201 - 232
حوزههای تخصصی:
رمان «تخم شر» از بلقیس سلیمانی یکی از آثار متمایز ادبیات داستانی معاصر فارسی است که نویسنده طی آن، تلاش کرده است تا از طریق قصه ای پرکشش و مملو از خرده روایت هایِ متنوّعِ فرعی، به موضوع «شر» به عنوان مفهومی مجادله آمیز و خطیر بپردازد. در طول این رمان، خواننده مکرّراً، با مفهوم شر از منظرهای مختلف فلسفی، الهیّاتی و اخلاقی گرفته تا برداشت های عامیانه و حتی واژگانی آن مواجه است. همین تنوع در کاربرد باعث ایجاد این سردرگمی می شود که نویسنده کلاً با کدام تعریف و کاربرد از مفهوم «شر»، همداستان است و اساساً، چه ارتباطی میان جزئیات و فرایند روایت با تعابیر مختلف از این مفهوم وجود دارد. در این مقاله، تلاش شده است تا به روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از مبانی نظری ذکرشده از سوی دارل کوئن ( Koehn Daryl )، موضوع «شر» در رمان یادشده مورد بررسی قرار گیرد. کوئن ضمن نقد دیدگاه های اخلاق گرایان در زمینه سرشت آگاهانه و عامدانه «شر»، منشأ شرور را فرایندهای ناخودآگاهی می داند که از جهل ما در شناخت خودمان سرچشمه گرفته اند. از میان شخصیت های رمان «تخم شر»، «سهراب» بیش از همه با مسأله «شر» پیوند دارد: شخصیت ملول، خودشیفته، ناسپاس، مفلوک و خودنمایی که زندگی و جوانی خود و همسرش «ماهرخ» را قربانی شرارت درونی اش می کند. نتایج بررسی اعمال و افکار این شخصیت بر اساس آموزه های کوئن، نشان می دهد که ملال، ازخودبیگانگی و وسواس جلب توجّه و تأییدِ دیگران، اصلی ترین خاستگاه های «شر» در این شخصیت محسوب می شوند. این فرایندهای ناخودآگاه «سهراب» را به بازیگری تبدیل می کنند که تمام زندگی اش را بر سر بازی در نقش های مورد پسند و تأیید دیگران، تباه می سازد.
شمس الدین شاهین؛ میراث هنری و فعالیت های اصلاح گرایانه ی او در امارت بخارا
منبع:
پژوهش ملل شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷۹
141-157
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی فعالیت های فرهنگی و ادبی شمس الدین شاهین در امارت بخارا است. هرچند میراث ادبی شاهین بسیار غنی و شناخته شده در ورارود (ماورإالنهر) است؛ اما بیشتر پژوهش های ادیبان تاجیک پیرامون او، به خط سریلیک است. شاهین علاوه بر قریحه بلند شاعری، در علوم مروج دینی و شیوه های درست حکومت داری یکی از چهره های شهره روزگار خود بود. سال ها برای بهبود نظام آموزش و پرورش و علوم موردنیاز جامعه و همگام با زمان، دیدگاه ارائه کرد و برای اصلاح دستگاه حکومت داری و روش های بهتر اداره مملکت با امیر مشوره های سودمند می نمود؛ اما درباریان آغشته به فساد هر نوع بهبود در نظام حکومت داری را برای خود نابودی و پایان مأموریت می دانستند، به همین دلیل شاهین از دایر ه حلقه خاص امیر تا اندازه ای منزوی و مورد بی مهری قرار گرفت. بر این اساس ضرورت شناخت او برای دیگر فارسی زبانان و اهل ادب که به رسم الخط نیاکان (فارسی) می خوانند و می نویسند ملموس است. در این مقاله نخست زندگینامه شاهین با استفاده از آثار چاپ شده گرد آوری شده، سپس میراث فکری او مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و در پایان واکنش امیر بخارا و درباریان در برابر اندیشه و فعالیت های ترقی خواهانه نامبرده بحث شده است
شاخصه های رمانتیکی کشف و شهود در شعر سهراب سپهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کشف و شهود یکی از اصول مکتب رمانتیسم است که براساس آن هنرمند رمانتیک در عوالم درونی خود، سفر می کند، آنچه می بیند را بازگو می کند. سیر درونی در عرفان نیز در کشف و شهود آمده است و یکی از مؤلفه های عرفانی است که می توان آن را با مکتب رمانتیسم مقایسه کرد. در این مقاله شعر سهراب سپهری در ارتباط با شاخصه رمانتیکی کشف و شهود عرفانی وی بررسی شده است. سپهری برجسته ترین شاعر عارف مسلک معاصر است که در صدد ایجاد یک جامعه آرمانی با روحیه ای رمانتیک وار به کشف و شهود پرداخته است. بررسی اشعارش نشان می دهد، سپهری در توصیفاتش از اصول رمانتیسم بهره برده و اندیشه عارفانه او با افکار رمانتیکش آمیخته شده است، وی با تخیل رمانتیکی با تأکید بر «منِ شاعرانه» متکی بر رمانتیسم فردی به دنبال کشف و شهودی عرفانی است؛ در این مکاشفه با دیدگاهی متفاوت از دیگر شاعران، نگاهی مثبت و عاشقانه به تمام جهان دارد و تلاش می کند انسان گرفتار جهان مادی را به آرمانشهر ببرد، در تشابه وی با مکتب رمانتیسم توجه به طبیعت گرایی، عشق، تنهایی، نفی عقل، سفر و آرمانشهر شاخص ترین مؤلفه های رمانتیکی در توصیف های شهودی وی است اما در مقایسه با این مکتب، وی نگرش منفی رمانتیک ها را ندارد. از شاخصه های منفی رمانتیک ها مانند بیان درد و اندوه، توصیف صحنه های دلخراش، نگاه بدبینانه به جهان، در شعر او نشانی نیست.
بررسی تطبیقی رقص سماع در طریقه قادریه و کَتَک در هندوئیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین سَماع در طریقت قادریه و کَتَک در هندوئیسم از شناخته شده ترین رقص ها هستند. این آیین ها که آمیخته با باورهای مذهبی هستند، رقصیدن را یکی از راه های برقراری ارتباط با کائنات می دانند. رقص های آیینی علاوه بر جنبه های زیباشناختی در صورت های حرکتی، دارای مفاهیم عرفانی، دینی و روایی هستند که درطول زمان تکامل پیدا کرده است. در طریقت قادریه عارف در طی سماع برای برقراری ارتباط با عالمی دیگر می کوشد. این مقاله به روش مطالعه تحلیلی تطبیقی به بیان همانندی ها و تفاوت های این دو آیین و تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر و ک شف روابط زم انی و مک انیِ آن ها در فرهنگ صوفیسم و هندوئیسم در طول تاریخ می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که با وجود تفاوت های آیینی و دینی، ساختارهای مشترکی در دو رقص سماع و کتک وجود دارند. رقص کَتَک، در معابد هندوئیسم مانند سماع ریشه در نیایش آفری دگار دارد و در برخی از ابعاد صورت و محتوا با آن همانند است. در مورد تأثیرپذیری های کتک از سماع قادریه به نظر می رسد که کتک در هند، در دوران سلاطین دهلی و امپراتوران مغول، به واسطه ارتباطات فرهنگی بین اسلام و هندوئیسم، دگرگونی هایی پیدا کرده است.
تحلیل دو شعر از شفیعی کدکنی با رویکرد شعرشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه شعرشناسی شناختی بر شگردهای زبان شناسی شناختی ازجمله استدلال قیاسی و نوع چینش واحدهای زبانی استوار است. براساس الگوی پیشنهادی مارگریت فریمن (2000) هر متن ادبی دارای سه سطح نگاشت ویژگی، رابطه ای و نظام است. در سطح اول شباهت میان اشیاء، در سطح دوم روابط میان اشیاء و در سطح سوم الگویی که در روابط مفهومی و ساختاری اثر وجود دارد به عنوان یک کل دلالتمند واکاوی می شود. در این پژوهش، با هدف آشنایی با سبکِ شناختی شفیعی کدکنی دو شعر ایشان در چارچوب این نظریه مورد بررسی قرار گرفت. پرسش های پژوهش عبارتند از: 1- آیا در شعر شفیعی کدکنی بین ساختار و محتوا ارتباط معناداری وجود دارد؟ 2- آیا با تکیه بر نگاشت های قیاسی می توان به ناگفته های متن و الگوهای فکری مؤلف نزدیک شد؟ نتایج این بررسی نشان داد در شعر نخست تصویری که در ذهن مخاطب از انعکاس دو فضای مفهومی متفاوت در متن ساخته می شود؛ در بعد ساختاری و زبانی شعر نیز انعکاس یافته است، چرا که در سطور 5 تا 9 -به مثابه قلب اثر- برخورد با زبان و استفاده از ضمیر، با سایر بخش های متن تفاوت دارد. در شعر دوم نیز همین مسئله تکرار می شود و چرخش ملال آور زندگی مطرح در شعر، در ساختار اثر بازنمایی می شود. نگاشت های قیاسی نشان دادند که در هر دو شعر؛ برای وصول به جهان آرمانی مانعی وجود دارد که خود راوی ست. براساس این نتایج؛ انطباق معنادار ساختار و محتوای شعرها و همینطور کارآمدی راهکارهای نظریه شعرشناسی شناختی برای نزدیک شدن به ناگفته های متن و الگوهای فکری مؤلف به اثبات رسید.
رویکرد مقایسه ای تمثیلی «بلبل»، «باد صبا» و «گل» در اشعار خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد مقایسه ای تمثیلی «بلبل»، «باد صبا» و «گل» در اشعار خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی صورت پذیرفته است. واژه های «بلبل»، «باد صبا» و «گل» اضلاع یک رابطه احساسی و عاشقانه هستند. هر سه واژه بکارگرفته شده در اشعار این شاعران دارای رویکردی تمثیلی درباره نمادهای مختلف هستند. اهمیت و ضرورت این تحقیق از آنجا ناشی می شود که شناخت بهتر اضلاع تشکیل دهنده این رابطه می تواند کمک موثری به ما در شناخت ویژگی های شعری شاعرانی چون خاقانی، حافظ و بیدل دهلوی نماید. این تحقیق با استفاده از روش گردآوری کتابخانه ای و با بررسی دیوان اشعار این شعرا و منابع پیرامونی صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که بلبل، تمثیل عاشق، باد، نسیم، صبا یا باد صبا تمثیل یک رابط و پیغام رسان در حال تردد میان عاشق و معشوق و گل به عنوان مظهر زیبایی طبیعی تمثیلی از معشوق جلوه می نماید. با بررسی اشعار شاعران مورد نظر عناصر فراوانی از طبیعت اعم از باد، حیوانات و گیاهان به چشم می خورد که همراه با کنایه، استعاره، تشبیهات و ترکیبات زیبایی هستند. این رویکرد تمثیلی در اشعار و غزلیات حافظ از برجستگی بیشتری نسبت به خاقانی و بیدل دهلوی برخوردار است. این پژوهش در صدد است تا با بررسی رویکرد تمثیلی این نمادها به مقایسه کارکردهای آن ها در اشعار این شاعران بپردازد.
خنده و سرشت بشر
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳
4 - 14
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی رابطه میان خنده و عوارض ناشی از اندیشه ورزی بشر که شامل نظریه پردازی و در نتیجه پیش بینی پذیر شدن رویدادهای جهان می باشد پرداخته ایم. فرضیه ما این است که بشر برای گریز یا کنترل دردهای حیات اقدام به نظریه پردازی می کند تا جهان را قابل پیش بینی کند. اما پیش بینی پذیری مانند یک شمشیر دو لبه است، زیرا از طرفی می تواند دردهای بشر را از میان بردارد، و از طرفی منجر به یکنواختی، عادت، ملال و روزمرگی می شود. در همین راستا خنده بر علیه یکنواختی و پیش بینی پذیری ها به مقابله برمی خیزد و خواهان بروز رفتارهایی تعریف نشده و غیرقابل پیش بینی است تا بشر را از ملال و کرختی ناشی اندیشه ورزی، نظریه پردازی و پیش بینی پذیری نجات دهد، او را به جهان هایی پرتاب کند که قوانینی نو و تازه بر روابط میان رویدادهای آن حاکم است و لذت نفس کشیدن در دنیایی جدید و کشف نشده را منتقل کند که مانند مخدرها پر از لذت و فراموشی است.
در ستایش خرد
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳
15 - 24
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی ترجمه اسامی خاص به فارسی در ادبیات فانتزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
۲۱۹-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
اسامی خاص در ادبیات نقش های مختلفی ایفا می کنند. این نقش در ادبیات فانتزی که معمولاً دارای جهان ثانویه مخصوص به خود است پررنگ تر است و این اسامی در این جهان خیالی نقش های متنوعی پیدا می کنند. نقد و بررسی چگونگی ترجمه این اسامی، افق تازه ای برای مترجمان فراهم می آورد. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف نقد ترجمه فارسی اسامی خاص در پنج رمان شاخص ژانر فانتزی طراحی شد. پژوهشگران ابتدا اسامی خاص را در متون رمان ها شناسایی و نقش های ثانویه این اسامی را مطابق مدل گیبکا (2018) مشخص کردند. سپس با بررسی ترجمه فارسی اسامی خاص، به بررسی و نقد راهکارهای ترجمه ای پرداختند و در نهایت مشخص شد که برخلاف نگاه غالب، عدم ترجمه اسامی خاص در متون ادبی، همواره بهترین راهکار ترجمه ای نیست و با مد نظر قرار دادن نقش های ثانویه اسامی خاص، مترجم می تواند راهکارهای ترجمه ای دیگر را جایگزین کند. پس از بررسی داده های پژوهشی مشخص شد که راهکار ترجمه هرگز موجب ازبین رفتن نقش معنایی نشد، درحالی که راهکار عدم ترجمه در مواردی موجب شد که این نقش در متن مقصد از بین برود. از طرفی عدم ترجمه هرگز موجب از بین رفتن نقش بومی سازی نشد. درنتیجه انتخاب راهکار ترجمه با توجه به نقش های ثانویه اسامی خاص، سبب حفظ این نقش ها در متن مقصد خواهد شد.
نقش اسنادی ادبیات منظوم در بازنمایی بناهای تخریب شده صفوی؛ مطالعه موردی: عمارت بهشت آیین در مثنوی نامه میرزا محمد علیا نصرآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
121 - 148
حوزههای تخصصی:
نقش اسنادی ادبیات منظوم در بازنمایی بناهای تخریب شده صفوی مطالعه ی موردی: عمارت بهشت آیین در مثنوی نامه میرزا محمدعلیا نصرآبادی مصطفی گودرزی * بهزاد محبی * * چکیده بنا به سلیقه و خواستِ شاهان صفوی، سفارش هایی مبنی بر توصیف ابنیه ی احداثی به شاعران داده می شد. منظومه ی خمسه ی سه گانه ی عبدی بیگ شیرازی، قصاید صائب تبریزی، گلزار سعادت میرزامحسن تأثیر، شهرآشوب محمدطاهر وحید قزوینی، رمزالریاحین رمزی کاشانی و مثنوی نامه ی وصف عمارت خانه ی شاهی میرزامحمدعلیا نصرآبادی از این جمله آثار به شمار می روند. اگرچه اغلب این اشعار حاوی وجه مبالغه آمیزی در توصیف و شرح فضا هستند؛ ولی با توجه به اینکه تعداد زیادی از این بناهای وصف شده به طورکلی ویران شده اند، این اشعار اطلاعات تاریخی مهمی را ارائه می کنند که نمونه ی این موارد را در جایی دیگر نمی توان سراغ گرفت. شفیعای شیرازی و میرزامحمدعلیا نصرآبادی، دو شاعر دوره ی صفوی، اشعاری را در وصف عمارت بهشت آئین سروده اند. مثنوی نامه ی نصرآبادی جزء آثار بدیعی است که در وصف عمارت بهشت آئین سلطان حسین صفوی سروده شده است. از این بنا که در دوره ی قاجار تخریب شده، اطلاعات بسیار کمی در اسناد منثور باقی مانده است. از مشخصه های اصلی این مثنوی نامه ارائه ی اطلاعات مربوط به تزئینات بنا، قواعد کار، نحوه ی انجام کار، دستمزد، دسته بندی در توضیح فضای کلی بنا و تعریف حرفه ها و صفت هرکدام از بخش هاست. مقاله ی حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، نشان از آن دارد که این اشعار و به ویژه سروده ی نصرآبادی علاوه بر وصف بنا، اطلاعات مربوط به مکان قرارگیری، ترتیب بناها در نسبت با هم و پرداختن به فضا و محیط پیرامونی و توصیف فضای درونی و تزئینات به کاررفته را در اختیار قرار می د هند. * استاد گروه مطالعات عالی هنر، دانشگاه تهران mostafagoudarzi@ut.ac.ir (نویسنده ی مسئول) ** دانشجوی دکتری پژوهش هنر پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران mohebi_behzad@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله : 17/3/1401 تاریخ پذیرش مقاله: 24/8/1401
بازنگریِ دو ابهام درباره رمان «سرگذشتِ حاجی بابا اصفهانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
91 - 120
حوزههای تخصصی:
ترجمه رمان «سرگذشت حاجی بابا اصفهانی» در تاریخِ ادبیات منثور فارسی و تاریخِ ترجمه به زبانِ فارسی، یک نقطه عطف محسوب می شود؛ درباره این رمان پژوهش های بسیاری انجام گرفته است. ابهاماتی درباره این رمان و ترجمه فارسی اش مطرح بوده و موردتحقیق قرار گرفته است؛ ازجمله این که آیا متن اصلی را جیمز موریه انگلیسی نوشته و یا او برپایه یک متن فارسی، رمان را شرح و گسترش داده است؟ و آیا مترجمِ اصلی میرزاحبیب اصفهانی است و یا کَسان دیگر و یا ترجمه ای است مشترک؟ در این نوشته با احصا و بررسی نشانه هایی در اثر و ترجمه آن، سعی شده درباره این دو ابهامِ مهم، نکته های تازه ای ارائه شود؛ این پژوهش، با توجه به یافته های کنونی، وجود یک متن فارسی به عنوان متن اصلی را بسیار محتمل تر از نویسنده اصلی بودنِ جیمز موریه می داند و درباره ابهام دوم، با یاری نشانه های نویافته سبکی و معنایی، ضمن تأکید بر مترجمِ اصلی بودنِ میرزاحبیب، سهم قابل توجهی برای روحی و میرزاآقاخان قائل است و تلاش می کند تأثیراتِ تفکر و سبک نگارش این نویسندگان را در بخش هایی از ترجمه نشان دهد.
از یتیم داستانی تا قورچی تاریخی (اثبات هویّت ناشناخته حسین کُرد شبستری بر پایه شواهد تاریخی و ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۱۶
21 - 51
حوزههای تخصصی:
حسین کُرد شبستری از محبوب ترین پهلوانان متأخّر در ادب حماسی فارسی است و بنا بر شواهد اخیر، گزارشی که برای مدّت ها از احوال و نبردهای او در ایران تحت عنوان داستان حسین کُر شبستری مشهور شده، خود بخش چهارم از حماسه دیگری با عنوان یتیم نامه بوده که هنور به شکل جامع منتشر نشده است. عمق بی توجّهی به وجوه مختلف یتیم نامه تا جایی است که هنوز هویّت تاریخی حسین کُرد به عنوان پهلوان محوری روایت ناشناخته مانده و مایه اظهار نظرهای ناصوابی هم شده است. پژوهش حاضر به روش استقرایی و با تکیه بر شواهد نویافته منابع تاریخی و ادبی، به ارزیابی داده های داستانی پرداخته است. مطابق با برآیندهای طرح شده و تأیید قراین تاریخی و ادبی، حسین کُرد شبستری در واقع همان حسین بیگ تبریزی، قورچی خاصّه شاه عبّاس بوده است که در روایت داستانی به عنوان یتیم معرّفی شده است. پژوهش حاضر به روش استقرایی و با تکیه بر شواهد نویافته منابع تاریخی و ادبی، به ارزیابی داده های داستانی پرداخته است.
ضرورت تصحیح دوباره رباعیات ابوالوفای خوارزمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
103 - 125
حوزههای تخصصی:
خواجه ابوالوفای خوارزمی (ف. 835 ق.) از شاعران و عارفان نیمه دوم قرن هشتم و نیمه اول قرن نهم است. موضوع این مقاله بازنگری رباعیات ابوالوفای خوارزمی (تصحیح بهشتی شیرازی)، ازنظر کیفیّت تصحیح و سندیّت آنها در انتساب به اوست. با مراجعه به متون معتبر ادبی، تاریخی، تذکره ها، جنگ ها، سفینه ها، دیوان های شاعران معاصرِ ابوالوفای خوارزمی و دیوان شاعران پیش و گاهی پس از او و یک نسخه خطی دیگر از رباعیات شاعر، ضبط دقیق رباعیات و سندیّت آنها بررسی می شود؛ نیز سهوهای مصحّح محترمِ رباعیات در تشخیص نادرست قالب اشعار و اشعار راه یافته شاعران دیگر در رباعیات ابوالوفای خوارزمی نشان داده شده است. از عوامل بروز این اشتباهات آن است که مصحّح به طور دقیق رباعیات را در سایر متون معتبر ادبی و تاریخی ردّیابی و جست وجو نکرده است و برخی از رباعیات سرگردان را به طور قطعی به ابوالوفای خوارزمی نسبت داده است. در این مقاله کوشش شد، با دقت در ضبط رباعیات و مشخص کردن رباعیات راه یافته شاعران دیگر در رباعیات ابوالوفای خوارزمی، به مصحّح محترم کمک شود در چاپ های بعدی به تنقیح دقیق تر رباعیات همّت گمارد و متنی پیراسته تر و کامل تر از رباعیاتِ این شاعر ارائه دهد تا متن مصحّحش در سیر تاریخی بررسی رباعی فارسی یک نمونه موثق به شمار رود. از عوامل مهم دیگر در بروز این اشتباهات و تخلیط ها کم دقتی و دانش اندک کاتبان است؛ نیز تصور غلط مصحّح مبنی بر اینکه بیشتر رباعیات مندرج در آثار حسین خوارزمی از پیر و استاد او، ابوالوفای خوارزمی است و درنتیجه آنها را در مجموعه رباعیات ابوالوفا خوارزمی وارد کرده است. چند رباعی از سروده های بیست شاعر قرون دوم تا نهم با سهوهای کاتبان و مصحّح، در رباعیات ابوالوفا خوارزمی تخلیط شده است. لازمه پژوهش علمی داشتن متن دقیق است؛ بنابراین ضرورت دارد رباعیات شاعر ازنظر کیفیت تصحیح و سندیّت اشعار به دقت بازبینی شود. شیوه پژوهش در این مقاله، بنیادی نظری و استناد تطبیقی به منابع معتبر عرفانی، ادبی و تاریخی است.
مؤلفه های تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی بر مبنای نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
7 - 33
حوزههای تخصصی:
میرزاده عشقی یکی از نمایندگان برجسته و از پیشگامان جریان تجدد ادبی در دوره مشروطیت است که به ضرورت ایجاد تحولات اساسی در این عصر پی برده بود. صراحت لهجه، نکته بینی، جزئی نگری و تحلیل دقیق او درباره دگرگونی های سیاسی و اجتماعی به خوبی مشهود است؛ اما نگرش میرزاده عشقی به پدیده های پیرامونش یکسان و منسجم نیست. بیان مضامین متنوع درباره تجدد، ناهماهنگی در ساختار و مفاهیم شعری، تناقض اندیشی و تعارضات درونی شاعر سبب شده که اندیشه هایش به شکل منسجم و جامعی شناسایی نشود؛ ازاین رو لازم است تا دیدگاه ها و مضامین شعری وی بر مبنای روشی علمی و به طور کامل استخراج و تقسیم بندی شود. پژوهش حاضر باهدف شناسایی مفاهیم تجددگرایی در اشعار میرزاده عشقی، می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که مؤلفه های تجددگرایی در دیوان اشعار میرزاده عشقی کدام است؟ این تحقیق ازجمله پژوهش های کیفی است که با روش «راهبرد داده بنیاد» انجام شده است. در این روش پس از گردآوری داده های کیفی، مفاهیم مرتبط شناسایی و دسته بندی شده است. در پایان، با مقایسه و سنجش داده ها، مفاهیم و مقوله های تجددگرایی شامل 62 مفهوم در قالب 11 مقوله طراحی و تنظیم گردید. مقوله ها عبارت اند از: تحولات اجتماعی، امور سیاست داخلی، امور سیاست خارجی، مسائل اداری و دولتی، مسائل اقتصادی، مسائل علمی و آموزشی، مسائل نظامی و امنیتی، مسائل اعتقادی و مذهبی، تحولات زبانی و تحولات واژگانی که مقوله «امور سیاست داخلی» و «تحولات اجتماعی»، با 12 بار تکرار بیشترین بسامد را نسبت به سایر مقوله ها به خود اختصاص داد.