کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال 23 پاییز 1401 شماره 54 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
با پیدایش شعر نو، تقابلی بین طرفداران شعر نو وسنّتی ایجاد شد. در این میان، مهدی اخوان ثالث (1307-1369 ه.ش.) که ازچهره های تأثیرگذار شعر نو محسوب می شود، دیدگاه هایی را در انتقاد از شعر سنّتی بیان کرده است . این انتقادها سبب تلقی تقابل و گسست همه جانبه شعر نو و شعر کهن پارسی شده و این شائبه را ایجاد کرده که وی کاملاً در تقابل و تضاد با شعر سنّتی بوده است. از آنجا که تصویر غالباً از ارکان اساسی شعر هر شاعری است با بررسی بازتاب تصاویر شعری شاعران کهن در اشعار نو اخوان می توان به میزان ارتباط یا عدم ارتباط شعر وی با میراث شعری کهن پی برد. علاوه بر این، فرمالیست های روسی معتقدند که اگر تصویرهای شعری یک دوره را مطالعه کنیم متوجه می شویم همه آنها در شعر دوره های گذشته نیز آمده اند. آنچه تازگی دارد شیوه بیان تصویرهاست که عوض شده است. بنابراین، پژوهش حاضر می تواند صحّت یا عدم صحّت این نظر را نیز ثابت کند. تحلیل داده های تحقیق نشان می دهد که به رغم تبادر و تلقی تقابل شعر نو و سنّتی، تصاویر شعری شاعران کهن پارسی در تصاویر شعری اخوان به صورت صریح (عین تصویر در بافت نو) و ضمنی (قسمتی از تصویر، تصویر با مفهومی تازه دریافت نو) بازتاب یافته است. در این میان، بیشترین بازتاب مستقیم یا صریح به ترتیب در تصاویر شعری کنایه و تشبیه و بازتاب غیرمستقیم یا ضمنی در تصاویر شعری تشخیص، استعاره و صفت هنری صورت گرفته است.
سبک شناسی لایه ای تذکره الاولیاء عطار در سه لایه واژگانی، نحوی و بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی دانشی است که به مطالعه شیوه کاربرد زبان در متون می پردازد و در این مطالعه از روش های گوناگون بهره می برد. یکی از روش هایی که این دانش در تحلیل متون ادبی از آن بهره می برد، سبک شناسی لایه ای است. سبک شناسی لایه ای، روشی است که از شیوه های مختلف، در بررسی متون بهره می گیرد. در این شیوه متن درپنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک (فکری) بررسی می شود تا علاوه بر بررسی ویژگی های سبکی متن، اندیشه و نگرش مؤلف در موضوع های مختلف آشکار شود. تذکر ه الاولیاء عطار نیشابوری به دلیل برجستگی زبانی و فکری، قابلیت بررسی بر اساس این شیوه را دارد. در این مقاله، نگارندگان باروش تحلیلی-آماری، صفحات منتخب تذکر ه الاولیاء را در سه لایه واژگانی، نحوی وبلاغی بررسی کرده اند و به ویژگی های برجسته هر لایه پرداخته اند. در این بررسی، در لایه واژگانی، واژه ها با نگرش و اندیشه قبلی انتخاب شده اند. در لایه نحوی، چیدمان و پیوند جمله ها در کنار هم بر اساس هدف نویسنده از ذکر آن حکایت صورت می پذیرد و انتخاب وجه فعل، قید، حرف اضافه و پسوند نیز در راستای القای مفهوم و با توجه به ایدئولوژی نویسنده انجام می شود. در لایه بلاغی، تضاد بیشترین بسامد را دارد و با قدرت موسیقی آفرینی خود، فضاسازی و انتقال ایدئولوژی در انتقال مفهوم و نگرش نویسنده مؤثر است. افکار و ایدئولوژی عطار در بررسی هر سه لایه به صورت آشکارا و ضمنی قابل بازیابی است.
«خویش»، و تجلی انواعِ نماد های آن در شاهنامه نقالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روانشناسی ژرفا، هرچند «من»، مرکز «خودآگاهی» است و انسان به واسطه آن با جهان پیرامون خود ارتباط برقرار می سازد، ولی کل روان، مرکزی دیگر به نام «خویش» دارد که علاوه بر خودآگاهی، ناخودآگاهی را نیز در برمی گیرد. در حقیقت، «خویش»، به عنوان هسته مرکزی روان، کهن نمونه تمامیت و تنظیم کننده روان به شمار می آید که انسان بواسطه آن، به فردیت و یکپارچگی شخصیت می رسد. از آنجا که «خویش» -به مانند دیگر کهن نمونه ها- برای تجلّی و ظهور، نیاز به استفاده از نمادها دارد، در اساطیر، رؤیاها و افسانه ها، خود را در سیمای شخصیت هایی والا و مقدّس، و یا در شکل نمادهای تمامیت، و در کل، در کسوت هر موجودِ یاری رسان و یاریگر -چه جاندار و چه بی جان- به نمایش می گذارد. طومارهای نقّالی شاهنامه، از آنجا که بر بنیانِ حماسه ها و اساطیر بنا نهاده شده اند، می توانند بهترین تجلّی گاه عناصر ناخودآگاهی و کهن نمونه ها باشند. طومار زریری نامه (موسوم به شاهنامه نقّالان) که جامع ترین و طولانی ترین طومار نقّالی شاهنامه است، از جمله همین طومارهاست، که نگارندگان بتفصیل، به بررسی نمادهای «خویش» در آن پرداخته اند و همگیِ این نمادها را در انواعِ: نمادهای انسانی، حیوانی، شیئی، کلامی، غیبی و آرامگاه مردگان طبقه بندی کرده اند.
غزلیات سلمان ساوجی و جهان نگری صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلمان ساوجی از شاعران توانای سده هشتم هجری است که در قالب های مختلف شعر فارسی، طبع آزمایی کرده و آثار گرانسنگی از خود به یادگار گذاشته است. وی بیشتر، به عنوان شاعری قصیده سرا و مداح شناخته می شود؛ هرچند در عرصه غزل نیز صاحب سبک است و شعر او با بزرگانی چونان خواجه حافظ سنجیده شده است. آنچه در غزلیّات سلمان ساوجی مشهود است، تأثیرپذیری پر رنگ وی از جهان نگری اهل تصوّف است. وی اگرچه شاعری مداح بوده، در غزلیّات خود، از مسائل تعلیمی، حکمی و عرفانی بهره بسیار برده است. این جستار که بر اساس مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی-تحلیلی انجام می گیرد بازتاب جهان نگری صوفیه را در غزلیّات سلمان ساوجی بررسی می کند و با تکیه بر آثار عرفانی به تحلیل دیدگاه های وی می پردازد. نتیجه پژوهش آشکار می کند که سلمان ساوجی در عرصه غزل، از جهان بینی اهل عرفان، تأثیر بسیار پذیرفته است؛ به گونه ای که مباحث مربوط به توحید و هستی شناسی و همچنین، مسائل مربوط به عرفان عملی و سلوک عرفانی در غزلیات او، نمود بسیاری دارد. سلمان با نگاه وحدت گرایانه و الهیات رندانه خود به تحلیل مفاهیم عرفانی پرداخته و برداشت های عمیقی از آنها ارائه داده است.
تأویل داستان خضر و موسی بر اساس کتاب بحرالمعانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحرالمعانی اثر محمد بن نصیرالدین جعفر مکّی حسینی، عارفی از خطّه هندوستان است. این اثر مجموعه سی و شش مکتوب عرفانی است که در قرن نهم هجری، خطاب به شخصی به نام «ملک محمود شیخا» به رشته تحریر درآمده است. مهم ترین ویژگی کتاب بحرالمعانی نگاه تأویل گرایانه او نسبت به آیات قرانی است. اگرچه این ویژگی میان تمام متون عرفانی مشترک است، ولی اگر آیات قرآنی و تأویل های محمد حسینی را از این متن برداریم نود و پنج درصد مطالب کتاب از بین می رود و فقط آن قسمت هایی که به شرح سفرهای خود و معرفی اولیای الهی و اقطاب روزگار خود پرداخته است، باقی می ماند. پس می توان گفت که بنیان بحرالمعانی بر آیات قرآن استوار است و نگرش مؤلف به قرآن نیز نگاهی تأویلی است؛ به نحوی که هیچ آیه ای از قرآن در معنای ظاهر آن به کار نرفته است. در بحرالمعانی نه تنها آیات قرآنی، بلکه احادیث نبوی و حتی بعضی داستان ها در معرض تأویل، واقع شده است. یکی از داستان هایی که به صورت مجزا و مفصل به آن پرداخته شده داستان موسی (ع) و خضر (ع) است. محمد حسینی به تک تک عناصر این داستان نگاه تأویلی داشته و مانند سایر عرفا این داستان را تمثیلی از سیر و سلوک عرفانی می داند. او مهم ترین نکات داستان را با استناد به آیه های قرآنی و احادیث نبوی توضیح و تفسیر می کند؛ به گونه ای که «مجمع البحرین» را به دریای محبّت و دریای بشریت، ماهی را به رزق روحی، کشتی را به کشتی هدایت، سوراخ شدن کشتی را به رخنه ضلالت عشق، ملِک را به شیطان، غلام را به نفس، دیوار را به دیوار شریعت، گنج را به گنج حقیقت، دو یتیم را به حضرت محمد (ص) و علی (ع) تعبیر کرده است. او بعد از تأویل این داستان، همانند وداع خضر با حضرت موسی، با مخاطب خود وداع می کند و کتابت مکتوبات عرفانی خود را پایان می دهد. در این مقاله کوشش شده است تا نگاه تأویل گرایانه محمد حسینی نسبت به این داستان رمزآلود و تمامی نکات موجود در آن، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد.
بررسی سرشت «شر» در رمانی از بلقیس سلیمانی براساس آرای دارل کوئن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان «تخم شر» از بلقیس سلیمانی یکی از آثار متمایز ادبیات داستانی معاصر فارسی است که نویسنده طی آن، تلاش کرده است تا از طریق قصه ای پرکشش و مملو از خرده روایت هایِ متنوّعِ فرعی، به موضوع «شر» به عنوان مفهومی مجادله آمیز و خطیر بپردازد. در طول این رمان، خواننده مکرّراً، با مفهوم شر از منظرهای مختلف فلسفی، الهیّاتی و اخلاقی گرفته تا برداشت های عامیانه و حتی واژگانی آن مواجه است. همین تنوع در کاربرد باعث ایجاد این سردرگمی می شود که نویسنده کلاً با کدام تعریف و کاربرد از مفهوم «شر»، همداستان است و اساساً، چه ارتباطی میان جزئیات و فرایند روایت با تعابیر مختلف از این مفهوم وجود دارد. در این مقاله، تلاش شده است تا به روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از مبانی نظری ذکرشده از سوی دارل کوئن ( Koehn Daryl )، موضوع «شر» در رمان یادشده مورد بررسی قرار گیرد. کوئن ضمن نقد دیدگاه های اخلاق گرایان در زمینه سرشت آگاهانه و عامدانه «شر»، منشأ شرور را فرایندهای ناخودآگاهی می داند که از جهل ما در شناخت خودمان سرچشمه گرفته اند. از میان شخصیت های رمان «تخم شر»، «سهراب» بیش از همه با مسأله «شر» پیوند دارد: شخصیت ملول، خودشیفته، ناسپاس، مفلوک و خودنمایی که زندگی و جوانی خود و همسرش «ماهرخ» را قربانی شرارت درونی اش می کند. نتایج بررسی اعمال و افکار این شخصیت بر اساس آموزه های کوئن، نشان می دهد که ملال، ازخودبیگانگی و وسواس جلب توجّه و تأییدِ دیگران، اصلی ترین خاستگاه های «شر» در این شخصیت محسوب می شوند. این فرایندهای ناخودآگاه «سهراب» را به بازیگری تبدیل می کنند که تمام زندگی اش را بر سر بازی در نقش های مورد پسند و تأیید دیگران، تباه می سازد.