مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
فضاهای مسکونی
حوزه های تخصصی:
ایمنی از اصول اساسی رفاه شهروندان محسوب می گردد و این مهم در فضاهای مسکونی شهرها که محل سکونت افراد است حائز اهمیت بیشتری است. ایمن سازی فضاهای مسکونی شهری متأثر از دو نیروی بیرونی و درونی است. نیروهای بیرونی به نقش نهادهای انتظامی و مدیریت شهری، رسانه ها و سازندگان مسکن و نیروهای درونی به شاخص های درونی محلی و خود مسکن مرتبط است. محدودة مورد مطالعه، منطقه 12 شهر تهران، شامل 13 محله می باشد. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی، داده هاواطلاعات پژوهش به شیوة کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. یافته های پژوهشی نشان می دهد که نگرش کالبد محوری یا بدون در نظر داشتن نقش نهادهای مدیریت شهری، امنیتی، سازندگان مسکن و شبکه های اجتماعی و رسانه ها نمی توان به شهری امن دست یافت. در بین محله های منطقه 12 شهر تهران، محله های ایران، کوثر، آبشار و تختی در رتبه های اول تا چهارم و در وضعیت مطلوب و در نقطه مقابل، محله های هرندی، بازار و بهارستان در وضعیت نامطلوبی قرار داشتند. لزوم بازنگری در قوانین ساختمانی و پروانه ساختمان و پایان کار برای مساکن ناامن برای نهاد مدیریت شهری و بازنگری در نهاد انتظامی از رویکرد سنتی به استفاده از فناوری های نوین پیشنهاد می گردد. توجه به نقش مشارکت مردمی و طراحی محیطی امن و لزوم سازندگان مسکن برای پایبندی به اصول مسکن امن در برابر جرم نیز احساس می شود.
ارزیابی روش های اعمال انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی با زیربنای محدود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
91 - 108
حوزه های تخصصی:
انعطاف پذیری در معماری پاسخگوی بسیاری از نیازهای تغییر پذیر در فضاهای داخلی و خارجی محیط های مسکونی به شمار می رود. در بسیاری از مساکن با زیربنای محدود، فضا فاقد بهره وری لازم می باشد، لذا تأمین شرایط آسایش وابسته به مقتضیات سنی، سلایق بشری و نحوه جریان بهتر عملکردها در داخل فضا و همچنین تغییر نیاز کاربران؛ ضرورت وجود انعطاف پذیری در مسکن را آشکار می سازد. از این رو مقاله حاضر با هدف ارزیابی روش های اعمال انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی با زیربنای محدود ارائه گردیده است و درصدد پاسخگویی به این سؤال میباشد کدامیک از روش های انعطاف پذیری در فضاهای مسکونی بیشترین مقبولیت را از طرف ساکنین با خود به همراه دارد. به منظور جمع آوری اطلاعات، این پژوهش از روش های مختلف اسنادی، کتابخانه ای و مطالعات میدانی بهره گرفته است. در بخش نظرسنجی، 128 مصاحبه شونده از میان هر قشر معمار، متمول و متوسط شهر تبریز انتخاب شد. در مجموع، معیارهای مورد ارزیابی در جداولی جداگانه با امتیازدهی طیف لیکرت ارزیابی شدند. یافته ها نشان می دهد بین میانگین آمار مقبولیت و مطلوبیت روش های اعمال انعطاف پذیری در فضای سکونتی هر سه قشر و همچنین میانگین مؤلفه های عمومی اعمال انعطاف پذیری، اختلاف معنی داری وجود دارد (0.05) >P. به صورتی که، در فضاهای داخلی احساس نیاز بیشتری به انعطاف پذیر بودن عرصه ها نسبت به کالبد خارجی وجود دارد و در این بین، معماران تمایل بیشتری نسبت به اعمال انعطاف پذیری در مقایسه با سایر قشرها دارند. عناصر اصلی متحرک (پله، سقف و ...)، ضعیف ترین معیار و پنج مؤلفه ی پارتیشن های متغیر، پارتیشن های فضادار، مصالح تغییر دهنده رنگ، مصالح کنترل کننده نور و مصالح تولید کننده الکتریسیته، جزو قوی ترین معیارهای روش های اعمال انعطاف پذیری محسوب می گردد. کم بودن امنیت روانی و حس تعلق ، ناسازگاری با سبک ایرانی - اسلامی نیز از جمله مؤلفه هایست که مانع رغبت و مقبولیت انعطاف پذیری از سوی ساکنین می گردد.
ارزیابی کیفیت فضاهای مسکونی در شهرهای کوچک (مطالعه موردی: شهر اشنویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو ارزیابی کیفیت فضاهای مسکونی در شهر اشنویه و شاخص های موثر بر کیفیت مسکن و محیط مسکونی را مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی _ تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی(مصاحبه، مشاهده و پرسشنامه) است که در زمینه مباحث چهارچوب مفهومی و مبانی نظری از روش توصیفی (کتابخانه ای) استفاده شده است. حجم نمونه با توجه به جمعیت شهر اشنویه 375 نمونه است که در سطح محلات شهر به صورت تصادفی انتخاب شده اند. نرم افزارهای مورد استفاده در این مطالعه Spss وArc GIS می باشند. بررسی 6 عامل به صورت تفصیلی نتایج متفاوتی را نشان می دهد، اما نتایج کلی پژوهش به لحاظ شاخص های ترکیبی در بین محلات 12 گانه شهر اشنویه، محله های (1، 2 ، 12) از کیفیت فضاهای مسکونی رضایت داشته اند و فقط ساکنان محله 11 از شاخص های کیفیت محیط مسکونی رضایت متوسطی دارند. محلات 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10 از کیفیت فضاهای مسکونی خود ناراضی بوده اند. در نهایت پیشنهاداتی کاربردی جهت رسیدن به رضایت کامل از فضاهای مسکونی شهر اشنویه ارائه شده است.
ابعاد تأثیرگذار بر خودشکوفایی در مجتمع های مسکونی از نگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای معاصر باتوجه به بحران معنای بوجود آمده و از بین رفتن هویت فردی، اهمیت توجه به رشد فردی و تلاش جهت خودشکوفایی بیش از پیش نمایان می گردد. خودشکوفایی گرایش بنیادین هر انسان برای تحقق قابلیت های بالقوه است، بطوریکه به بیشترین ادراک از خویش و یکپارچگی نیازهای جسمانی، اجتماعی، ذهنی و عاطفی برسد. باتوجه به اهمیت تاثیرات محیط مسکونی بر افراد، لازم است طراحی مسکن به گونه ای صورت پذیرد که زمینه ساز شکوفایی افراد باشد، چراکه عدم توجه به خودشکوفایی سبب اختلال در رشد و تکامل فردی و در فضای مسکن، سبب عدم شکل گیری ارتباط معنادار بین فرد و فضا خواهد شد. با توجه به ضرورت عنوان شده، پژوهش حاضر با هدف ارائه ی ابعاد طراحی مجتمع های مسکونی مبتنی بر خودشکوفایی ساکنین براساس دیدگاه متخصصان نگارش شده و روش تحقیق پژوهش، آمیخته (کمّی-کیفی) می باشد. جامعه ی مورد مطالعه متخصصان رشته ی معماری بوده و نمونه گیری از طریق روش گلوله برفی انجام گرفته است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش اکتشافی دلفی و باتوجه به نظریات اعضای هیئت علمی دانشگاه ها، در دو مرحله صورت پذیرفته است؛ در مرحله ی اول پس از مصاحبه بازپاسخ با متخصصین، به وسیله ی تکنیک کدگذاری باز و محوری، جدول هدف-محتوا تشکیل شده و پرسشنامه ی محقق ساخت شکل گرفته است؛ پیمایش نیز در دو دور صورت پذیرفته و پرسشنامه ها توسط متخصصان تکمیل شده است. داده ها به وسیله ی نرم افزارSpss-23 و با استفاده از تحلیل عاملQ، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن تحلیل شد. درنهایت تأثیرگذارترین عوامل بر خودشکوفایی از دیدگاه متخصصان مشخص شده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ابعاد روانشناختی-ذهنی، تعاملی-اجتماعی و شناختی-معنایی از دیدگاه متخصصان موثرترین عوامل بر خودشکوفایی ساکنین مجتمع های مسکونی می باشند.
اثر بهینه نور در فضاهای مسکونی معاصر مبتنی بر الگوی نور معماری صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
495 - 523
حوزه های تخصصی:
هرچند شکل زندگی و شأن پاسخ گویی به آن همواره با هم مرتبط و بر یکدیگر تأثیر می گذارند، اما شکی نیست که شکل زندگی در هر دوره زمانی، متناسب با شرایط آن دوره آرام آرام تغییر می کند و خود را با وضعیت جدید منطبق می سازد. خانه های سنتی دل آشناتر و دلنشین تر از خانه های معاصر هستند. نکته اصلی آن است که آن خانه ها چه داشته اند، یکی از مواردی که توجه به سزایی به آن در معماری سنتی می شد مسئله نور چه به لحاظ کیفی و چه کمی بوده است. با تجربه و درک فضاها در آثار شاخص به جا مانده از معماری ایرانی به نظر می رسد که حضور نور نه تنها به جهت تأمین نیازها بلکه هوشمندانه در پی برآوردن خواست های ارزشی و اعتقادی مخاطبان بوده است. نحوه حضور و تأثیرگذاری آن در این معماری در کنار دانش همراه با بینشی ویژه بوده که از طریق آن، نور در فضای معماری راه یافته و مفاهیم و معانی پایدار را ایجاد می کند. به همین منظور هدف این پژوهش بررسی اثر بهینه حضور نور در فضاهای مسکونی معاصر مبتنی بر الگوی نور در خانه های سنتی می باشد. این پژوهش به دنبال بازشناخت ویژگی های کیفی نور در گذشته و به کارگیری آن ها در فضای معماری معاصر ایران است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کیفیت بهره گیری از آن با استفاده از تجربیات گذشتگان در خانه های امروزی ضروری به نظر می رسد و استفاده روزافزون از نورپردازی مصنوعی آسان سبب شده که معماران تأثیرات نور طبیعی را فراموش نمایند و قابلیت آن را نادیده بگیرند.اهداف پژوهش:دستیابی به رضایت مندی در فضاهای مسکونی و ارائه راه کارهای استفاده از تداوم نور در فضای زندگی با الهام از خانه های سنتی ایرانی.دستیابی به راه کارهای ورود و کنترل نور به کار رفته در خانه های سنتی و استفاده از این راه کارها در جهت بهبود کیفیت تداوم حضور نور در فضاهای مسکونی معاصر.سؤالات پژوهش:چگونه می توان از کهن الگوهای معماری سنتی ایرانی در ارتباط با نور بهره مند شد؟چگونه می توان کیفیت نور در فضاهای مسکونی معاصر را بهبود بخشید؟
ارزیابی آسایش حرارتی در فضاهای مسکونی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اهمیت اقلیم و تأثیر آن در زندگی انسان بر کسی پوشیده نیست. گسترش شهرنشینی و توسعه شهرها همراه با رشد شتابان جمعیت و توسعه فعالیت های صنعتی به شدت از آسایش حرارتی در فضاهای مسکونی کاسته است که عواقب آن در کوتاه مدت به صورت امراض و بیماری ها متوجه ساکنان شهرها می شود و در درازمدت به عنوان عاملی در تشدید نوسانات اقلیمی و تأثیرات زیست محیطی آن از جمله تغییر ماه های مطلوب از نظر اقلیم آسایشی نقش ایفا می کند. در این میان هزینه های بالای برقراری آسایش در فضاهای مسکونی توسط وسایل مکانیکی و به خصوص تعمیر و نگهداری آن ها و نیز تبعات ناشی از آن در تخریب محیط زیست، روز به روز بر اهمیّت پژوهش های اقلیم شهری افزوده است. از این رو دیدگاه این پژوهش، بررسی اثر اقلیم بر شرایط آسایش و راحتی فیزیولوژیک انسان در فضاهای بسته تحت تأثیر دو عنصر دما و رطوبت است.هدف: هدف این پژوهش، تحلیل و ارزیابی اثر اقلیم بر شرایط آسایش و راحتی فیزیولوژیک انسان در فضاهای بسته تحت تأثیر دو عنصر دما و رطوبت است.روش شناسی تحقیق: پژوهش از نوع کاربردی است که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. داده های مورد استفاده شامل متوسط حداقل، حداکثر و روزانه دما، رطوبت نسبی، فشار بخار و دمای نقطه شبنم در دوره آماری40 ساله (2019-1979) است. جهت تحلیل داده ها از شاخص های عدم آسایش، دما-رطوبت، شدت شرجی و نیز استاندارد AIA استفاده شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه در این تحقیق شهر رشت در استان گیلان است.یافته ها: عدم آسایش گرمایی در دو ماه جولای و آگوست به بیشترین مقدار خود می رسد. ماه آگوست دارای شدیدترین مقدار شرجی است. ارزش اقلیمی جهات جغرافیایی، ابعاد و محل بازشو ها و سایه سازها از عوامل مهم برقراری آسایش است.نتایج: نتایج تحقیق بیانگر اثر بیشتر عنصر دما در برقراری آسایش حرارتی بوده چرا که با وجود پایین بودن رطوبت نسبی هوا در چهار ماه ژوئن، جولای، آگوست و سپتامبر نسبت به سایر ماه ها، میزان شرجی بودن و عدم برقراری آسایش حرارتی در این ماه ها به حداکثر خود می رسد که علاوه بر ایجاد سایه به تهویه طبیعی هوا نیز جهت برقراری آسایش حرارتی نیازمند است.