فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۸۱ تا ۳٬۴۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۷۸-۶۳
حوزههای تخصصی:
اگروتوریسم یا گردشگری کشاورزی عبارت است از تعامل سازنده بین گردشگر و مردمان روستایی که در خلال آن زندگی مردم، هنر، میراث فرهنگی و از همه مهم تر کشاورزی آنان به گردشگر شناسانده شده و امکان درآمدزایی مستقیم و توسعه اقتصادی را فراهم آورد. اگروتوریسم به عنوان زیر مجموعه ای از گردشگری روستایی، یکی از زمینه های بسیار مناسب برای توسعه پایدار در روستاها است. جذابیت این نوع گردشگری بیشتر به خاطر ابعاد فرهنگی می باشد که روستاییان به آن می دهند. هم اکنون در کشور روستاهایی خاص تحت عنوان "روستاهای هدف گردشگری" مشخص شده و برای حضور گردشگر در روستا و امکان بهره وری اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مردم ساکن در آن، برنامه ریزی های متنوعی انجام گرفته است. اما آنچه اگروتوریسم را شاخص می نماید این است که این مدل گردشگری روستایی اگر با مطالعه دقیق و برنامه ریزی صحیح و همه جانبه همراه باشد، می تواند زمینه ساز توسعه در هر روستایی باشد، حتی روستاهایی که ویژگی های خاص ندارند. چرا که مبنای اگروتوریسم، کشاورزی است که معشیت غالب روستاییان کشور است.این موضوعی است که برخلاف تجارب جهانی در این زمینه، در حال حاضر آن چنان که باید و شاید در کشور ما مورد توجه نمی باشد. در راستای بررسی میزان موفقیت این نوع گردشگری، برنامه"تور گردشگری کشاورزی"در زمان محدود به صورت آزمایشی در روستای گرمه از توابع فریمان در استان خراسان رضوی اجرا شد. مقاله حاضر در ابتدا به تبیین مفاهیم، فواید و آسیب های اگروتوریسم پرداخته و در ادامه با بیان جز ییات این طرح با روشی تحلیلی - توصیفی مبتنی بر مشاهدات میدانی و پرسشنامه ها و با استفاده از مدل سوات که ابزاری برای کنارهم قراردادن یافته های تحلیل، تهدیدهای خارجی و قابلیت های داخلی است، نحوه عملیاتی کردن اگروتوریسم در روستایی به غیر از روستاهای هدف گردشگری را مورد بررسی قرار دهد. در انتها راهبردهای رشد و گسترش این نوع گردشگری با توجه به نتایج ماتریس سوات بیان می شود.
بررسی ویژگی های کالبدی- محیطی و سیاست های تأمین مسکن موقت در ایران از منظر التیام و انطباق با پیامدهای ضربه روانی سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۱۶۰-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
به دنبال سوانح، بخش زیادی از جامعه دچار تروما (ضربه روانی) می شوند. در شرایط پساسانحه، احتمال نابودی ساختارهای فردی-اجتماعی بازمانده و پیچیده تر شدن مشکلات به واسطه رویکرد، سیاست ها و مداخلات مرتبط با تأمین مسکن موقت، زیاد است. تحقیق حاضر بر مبنای تحلیل و رتبه بندی ویژگی های مورد انتظار از مسکن و سرپناه موقت، در چارچوب رویکرد علمی مراقبت آگاهانه از ضربه روانی سانحه و با رویکرد کاهش استرس های محیطی، به عنوان نقطه شروعی برای بازتوانی روحی- روانی، در ایران انجام شده است. ماهیت پژوهش پس رویدادی و از روش های تحقیق تحلیل محتوا، دلفی و تحلیل سلسله مراتبی گروهی استفاده شده است. به دلیل فقدان غنای نظری از شاخص های مؤثر بر التیام و تطبیق پذیری روانی در مسکن موقت در ایران، در کنار مطالعات پیشینه ای، مصاحبه عمیق با متخصصین و صاحب نظران این زمینه انجام و کدهای و زیرکدهای مرتبط استخراج شدند. سپس به منظور تدوین چارچوب نظری، در دور دوم دلفی از بین شاخص های استخراج شده، معیارهای مؤثر انتخاب و ساختار سلسله مراتبی تحقیق شامل پنج معیار (بهبوددهندگی، قابلیت محیطی، کنترل، انسجام و محرک ها) و 26 زیرمعیار و دو گزینه رایج مسکن موقت در ایران (تدریجی و پیش ساخته) شکل گرفت. در دور سوم، تحلیل سلسله مراتبی گروهی با مشارکت متخصصین با سؤالاتی به شکل مقایسه زوجی با طیف پنج تایی انجام شد. براساس یافته های تحقیق به ترتیب نقش معیارهای بهبوددهندگی، حذف محرک ها، قابلیت محیطی، کنترل و انسجام در کاهش استرس های محیطی مژثر می باشد. مهمترین زیرمعیارهای مؤثر بر التیام و تطبیق پذیری روانی بازماندگان در مسکن موقت نیز امنیت، ابعاد و ویژگی های کالبدی، حذف فاکتورهای خطر، قابلیت کنترل حریم در فضاها، انعطاف پذیری فضا و طرح، ثبات و پایداری مسکن، محرک های کالبدی- محیطی، فاصله مناسب بین مساکن موقت، قابلیت مداخله در مسکن، کنترل بر فضا و سازماندهی فضایی به شکل پیش بینی پذیر می باشند. براین اساس سیاست تأمین مسکن تدریجی در مرحله اسکان موقت، در چارچوب رویکرد علمی مورد نظر، به دلیل ویژگی های ایمنی کالبدی- احساسی، انتخاب و کنترل، و تقویت همکاری و مشارکت، بر اطمینان مجدد، توانمندسازی، انسجام روانی و در نتیجه کاهش ضربه روانی بازماندگان، مؤثرتر از مسکن پیش ساخته ارزیابی شده است.
Assessment of Housing Characteristics in Ibeju-lekki, Lagos Peri-Urban Settlements(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Housing developments in Lagos State peri-urban settlements have contributed immensely to the alleviation of the challenges of housing deficits in central Lagos. This research aims at exامینing the characteristics of housing development in the peri-urban settlements of Lagos State, Nigeria. Using a case study approach, housing developments in peri-urban settlements in Ibeju-Lekki Local Government Areas were selected to represent the rapidly urbanizing metropolitan peripheral areas in Lagos State. Data was collected through primary and secondary sources which include survey questionnaires, direct observations and in-depth interviews. Using two-stage sampling techniques, a questionnaire was distributed to households in purposively selected 16 peri-urban settlements in IbejuLekki. Data collected through field survey were analyzed using frequencies, percentages, cross tabulations while qualitative data were analyzed using descriptive analysis. Findings demonstrate that different housing initiatives in the peri-urban settlements performed differently in typology and resident’s perception. Socio-economic attributes revealed a multi-cultural households composition, reasonable literacy level. It is recommended that improved quality and user performance peri-urban housing development can be achieved through residents’ participation in housing policy design and also by timely regional policy response to the pace of housing development in Lagos peri-urban settlements.
طراحی ساختمان هوشمند با حداکثر تاب آوری با توجه به مدیریت انرژی (مطالعه موردی : ساختمان مسکونی پنج طبقه واقع در کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
47 - 60
حوزههای تخصصی:
مدیریت انرژی درساختمان های مسکونی به مجموعه ی روش ها و اقداماتی گفته میشود که برای بهینه سازی مصرف انرژی بکار گرفته میشود در این راستا علاوه بر بهینه سازی مصرف انرژی تاب آوری ساختمان نیز باید افزایش یابد که خود نیازمند سیستم های مدیریت انرژی است. در این مقاله با هدف مدیریت انرژی درساختمان های هوشمند با حداکثرتاب آوری در شهر تهران تدوین گردید. روش پژوهش حاضر تحقیق روش توصیفی – تحلیلی بود. مرکز مورد مطالعه ساختمان مسکونی پنج طبقه در شهر تهران در سال 1397 است.که از فرم هندسی برخوردار باشد و به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. یافته ها حاکی از آن است که تاب آوری ظرفیت جذب آثار مخاطرات بازگشت از حوادث سانحه و سازگاری باشرایط در حال تغییر است و می توان با استفاده از سیستم های مدیریت انرژی هوشمند در ساختمان ها که موجب می شود ساختمان تا 40 درصد در میزان مصرف انرژی صرفه جویی داشته باشد و ایمنی و امنیت در ساختمان برقرار باشد و جهت دستیابی به حداکثر تاب آوری که همان مقاومت در شرایط اظطرار و بحران میباشد در ساختمان های هوشمند که ازسیستم های مدیریت هوشمند شامل: سیستم با برنامه زمان بندی، بهینه سازی دما و کنترل خواستاری (که درحقیقت مشابه سیستم بهینه سازی زمان – دما می باشد با این تفاوت که با اتصال ساعت های کنترلی به سیستم مصرف جریان برق را نیز کنترل می نماید.) در آن ها استفاده شده است. با استفاده همزمان سه زیر سیستم نام برده می توان به حداکثر تاب آوری دست یافت.
راهکارهای توسعه مسکن در شهرهای کوچک، مطالعه موردی: شهر خُمام در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آذر ۱۳۹۸ شماره ۷۸
15 - 26
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در برنامه ریزی توسعه مسکن، رویکردی جامع نیاز است که همه عناصر و اجزای مؤثر را لحاظ کند، روابط بین آن عناصر را مشخص کند و در نهایت مجموعه ای از راه حل های مختلف با تعیین اولویت ها ارائه دهد. انتخاب و بررسی مکانی که مسکن و محیط های مسکونی جدید در آن ساخته شود یکی از اجزای این رویکرد جامع است. بنابراین ضروری است که ارائه راهکارهای توسعه مسکن متناسب با «مکان مشخص» باشد، که در این پژوهش «مکان مشخص» شهرهای کوچک است. هدف: این مقاله در پی ارائه راهکارهایی برای توسعه مطلوب مسکن در شهرهای کوچک، با توجه به نقش این شهرها در تعادل سیستم سکونت گاهی منطقه، در فرآیند تدوین برنامه ریزی جامع مسکن است. روش تحقیق: در این پژوهش در بخش تبیین مفاهیم از روش استدلال منطقی و در بخش ارائه راهکارها از روش تحلیلی-توصیفی بهره گرفته شده است و همچنین برای جمع آوری داده های پژوهش از شیوه های اسنادی و بررسی های میدانی استفاده شده است. نتیجه گیری: توسعه متناسب در بخش مسکن توسعه پایدار شهرهای کوچک را به همراه دارد و نقش آن ها را در فرآیند توسعه منطقه ای تقویت می کند. این پژوهش نشان داد در روندی مشخص، با بهره گیری از اصول معماری بومی، می توان راهکارهایی برای توسعه مناسب مسکن تدوین کرد. این راهکارها به چهار دسته فرم، عملکرد، فضا و مصالح و ساخت قابل تقسیم اند.
بررسی تاثیر مولفه های ادراک حسی متاثر از آیات الهی بر افزایش میزان رضایت مندی از مساجد محله ای (نمونه موردی: مقایسه مساجد جوادالائمه و هفت درب قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
217-232
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر اصول و الگوهای شکل دهنده مساجد و نگاه نمادگونه به آن مخصوصاً در سطح مسجدهای محله ای به دست فراموشی سپرده شده است. با توجه به اینکه بازیابی هویت معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی از جمله وظایف معماران و شهرسازان معاصر بوده، شناسایی ویژگی ها، اصول و ارزش های موجود و متاثر از آیات و احادیث اسلامی در معماری و شهرسازی مساجد و همچنین تطبیق متناسب آنها با نیازهای دوره معاصر و الگوسازی ارزش های فرامکانی و فرازمانی مساجد هدف پژوهش حاضر بود. در پژوهش حاضر به روش پیمایشی به بررسی تاثیر مدل های ادراک حسی موثر بر افزایش رضایت مندی و مطلوبیت در مساجد محله ای شهر قزوین پرداخته شد. پس از تبیین مدل ها و مولفه های ادراک حسی، معیارهای ارزیابی موثر بر افزایش رضایت مندی به مساجد استخراج شدند و پرسش نامه طبق طیف لیکرت تنظیم و با روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) روابط بین متغیرها و میزان تاثیر آنها تحلیل شد. یافته های پژوهش وجود رابطه معنی دار بین مولفه های ادراک حسی و رضایت مندی در مساجد محله ای را نشان دادند که در آن میزان تاثیرگذاری شاخصه های فرهنگی و نظام اجتماعی موجود در محله از دیگر شاخصه ها بیشتر بود. درنتیجه رعایت الگوهای حسی در طراحی عناصر تشکیل دهنده مساجد باعث افزایش مطلوبیت فضایی شده است که این امر موجب ایجاد و تقویت الگوهای معماری حسی انطباقی در مکان های مذهبی و افزایش انگیزش نمازگزاران برای تداوم حضور در مساجد محله ای می شود.
مستندنگاری فضاهای باز شهری براساس اصول منشور صوفیه نمونه موردی: فضای باز محله پامنار کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
199 - 225
حوزههای تخصصی:
فضاهای باز در شهرهای تاریخی ایران، فارغ از کاربری خاصی که هر یک داشته اند نقش ویژه ای در ساختار شهری ایفا کرده و سازمان دهنده گذرهای اطراف، ابنیه مجاور و بافت منسجم محلات بوده اند. این فضاها از جمله آثاری هستند که دستخوش تغییرات زیاد ناشی از توسعه شده و نه تنها نقش ساختاری-عملکردی خود را از دست داده اند بلکه گاهی از دیدگاه شهرسازی معاصر به عنوان معضل شهری تلقی می شوند. از سوی دیگر فقدان روشی جامع و کارا در مستندنگاری این فضاها، حفاظت آن ها را با چالشی جدی روبرو ساخته است. پژوهش حاضر با روش های توصیفی-تحلیلی و توصیفی- تاریخی درصدد تدوین الگویی استاندارد جهت مستندسازی فضاهای باز مبتنی بر رهنمودهای بین المللی (منشور صوفیه 1996م) است و برای این منظور، فضاهای باز شهری درون محله ای در بافت قدیم کرمان و به طور خاص فضای باز محله پامنار را به عنوان نمونه، مورد شناخت و مستندسازی قرار می دهد. شایان ذکر است که بسیاری از این فضاها تا کنون مورد مطالعه جدی واقع نشده، دگرگونی های بسیاری داشته اند و ضرورت ورود به بحث مستندنگاری آن ها بیش از پیش احساس می شود.نتیجه عملی این پژوهش، ارائه قالبی است که با تعهد به یک دستورالعمل بین المللی معتبر می تواند جهت مستندنگاری فضاهای باز شهری مورد استفاده واقع شود. بهره گیری از این الگو مانع انجام پژوهش های پراکنده و بی پایه و اساس می شود، قابلیت تغییر و انطباق با شرایط گوناگون را دارد و به مدیریت اطلاعات جهت حفاظت بافت های تاریخی کمک می کند.
واکاوی احساس امنیت زنان در فضاهای عمومی شهر آمل با تأکید بر عناصر کالبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۸
179 - 202
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی شهری به عنوان یکی از مهمترین بخش های شهرها جهت استفاده زنان، تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می گیرند که گاهی نقش عوامل بازدارنده را در استفاده از این فضاها بازی می کنند. هدف از این تحقیق سنجش عامل احساس امنیت در فضاهای شهری برای زنان می باشد. این پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت و روش جزء پژوهش های توصیفی -تحلیلی به شمار می رود. مطالعات نظری این تحقیق با بهره گیری از تحقیقات پیشین و مرور بر ادبیات موضوع، تکمیل و با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته به گردآوری اطلاعات انجامید. سؤالات پرسشنامه شامل 61 سؤال در مورد فضاهای عمومی شهر آمل طراحی و بین 450 نفر از پاسخگویان توزیع و تکمیل شد. داده های بدست آمده در محیط Spss با استفاده از آزمون کلموگروف – اسمیرنوف و آزمون کروسکال والیس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که تفاوت معناداری بین مؤلفه های احساس امنیت و نگرش زنان وجود دارد. همچنین نتایج آزمون ها بیانگر این است که در خیابان ها و پارک ها کمترین احساس امنیت و در میادین بیشترین میزان رضایت از مقوله امنیت در بین زنان وجود دارد. همچنین تفاوت معناداری میان متغیرهای زمینه ای چون سن، تحصیلات، شغل و میزان دفعات استفاده از فضاهای عمومی و احساس امنیت زنان وجود دارد.
واکاوی ﭼﺎلش های ﻣﺪیﺮیﺖ ﺷﻬﺮی ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺟﺪیﺪ ایرانی بر اساس مدل سازی معادلات ساختاری ( SEM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹
115 - 146
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید در ایران عمدتاً برای کاهش بار جمعیت و تراکم فعالیت های اقتصادی از شهرهای بزرگ ایجاد شدند. اما باوجود پیش اندیشگی، مدیران شهری برای تحقق این اهداف با چالش های زیادی مواجه شدند. مدیریت مناسب این چالش ها برای رسیدن به سطحی قابل قبول از انسجام در مدیریت شهرهای جدید، مستلزم واکاوی و ارزیابی این چالش ها و شناخت رابطه و میزان تأثیرآنها بر همدیگر بصورتی سیستماتیک و هدفمند است، هدف این تحقیق؛ این واکاوی و اثرسنجی است. به این منظور در تحقیق حاضر از روش مدل سازی معادلات ساختاری برای مسیریابی و تعیین ضرایب تأثیر عوامل اصلی استفاده شده است که درآن پیمایش در قالب پرسشنامه کارشناسان به عنوان ابزار اصلی است. رابطه نسبتاً قوی، مثبت و معنی دار میان تمامی چالش های شناسایی شده وجود دارد و بیشترین میزان مربوط به تأثیر چالش «نهادی-اداری» بر چالش «تسهیلات-خدمات» است اما همین چالش خود به میزان چشمگیری متأثر از چالش «مالی-بودجه» است و این چالش نیز متأثر از چالش «سیاست گذاری و برنامه ریزی» است. به همین ترتیب میزان تأثیر سایر چالش ها بر همدیگر مشخص شده است. نتایج این تحقیق به عنوان یک راهنما؛ ضمن نشان دادن نقاط کانونی موردتوجه برای اصلاح و بهبود در نظام مدیریت شهری شهرهای جدید پایه های مناسبی برای طراحی الگوی مدیریت شهری منسجم در این شهرها به منظور ارتقای کیفیت رندگی شهروندان را فراهم می نماید.
صورت بندی جدید از مفهوم گفتمان عدالت فضایی چارچوبی برای تحلیل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
21 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: موضوع عدالت و پیوند آن با فضا در قالب گفتمان عدالت فضایی در دو دهه اخیر به یکی از مباحث اصلی در موضوعات شهری تبدیل شده است. در شهر تهران به دلیل دگرگونی و تغییرات گسترده به ویژه در سال های اخیر، حساسیت فضایی به مقوله عدالت و شناخت فرایندها و قانونمندی های منجر به آن مسئله ای بسیار مهم به شمار می رود. هدف: در این راستا هدف پژوهش، ارائه تحلیل متفاوتی از گفتمان عدالت فضایی بر پایه صورت بندی دیالکتیکی از این مفهوم و سنجش آن در شهر تهران بوده است. روش:روش شناسی پژوهش از نوع ترکیبی با تأکید بر روش کیفی بوده به طوری که رهیافت کمی به دنبال رهیافت کیفی و به عنوان مکمل اجرا شده است. در این زمینه پس از انتخاب نهایی معیارهای گفتمان عدالت فضایی و مؤلفه های آن بر اساس چارچوب های نظری، با توجه به ابعاد در نظر گرفته شده برای پژوهش؛ در ابتدا سند سیاست گذاری مدیریت شهری بر اساس این معیارها با استفاده از روش کیفی و تحلیل تممورد ارزیابی قرار گرفته و در گام بعدی نتایج سیاست گذاری مدیریت شهری در فضای شهری از طریق روش کمی و تحلیل ثانویه و تحلیل نتایج آمارهای موجود مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش در قالب دو مفهوم «عدالت/ نا عدالتی حالت فضایی» و «حالت فضایی نا عدالتی/ عدالت» تبیین شده است. نتیجه: در چارچوب مفهوم نخست که بر ظرفیت ساختارهای موجود در تولید نا عدالتی از طریق فضا دلالت دارد؛ در سند سیاست گذاری مدیریت شهری، برخی زمینه ها و ابعاد عدالت فضایی به صورت نسبی مورد توجه قرار گرفته است. در چارچوب مفهوم دوم که می توان با تحلیل الگو های توزیعی به تشخیص نا عدالتی در فضا پی برد؛ نتیجه به دست آمده نشان می دهد که در بستر اجرا در شهر تهران حالت فضایی ناعدالتی نمود عینی دارد و اهداف مورد نظر سیاست گذاری مدیریت شهری در بسیاری از زمینه ها محقق نشده است.
کاربرد روش کیفی تصمیم گیری چند معیاره «تصمیم ماهرانه DEX» در معماری و شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
91 - 102
حوزههای تخصصی:
فرآیند تحلیل سلسله مراتبی دِکس (یا روش تصمیم گیری ماهرانه1) روشی است کیفی که برای تصمیم گیری در شرایطی که معیارهای تصمیم گیری به صورت متضاد انتخاب شده و گزینش بین آنها با مشکل مواجه گردیده، استفاده شود. این روش گزینشی کیفی، ابتدا در سال 1983 میلادی به وسیله گروهی تحقیقاتی از اسلوونی پیشنهاد گردید و تاکنون کاربردهای متعددی در علوم مختلف داشته است. در این مقاله، کاربرد این روش را برای اولین بار با نمونه ای در معماری، که همان انتخاب مکان یا سایت مناسب است، موردبررسی قرار داده شد تا مشخص گردد آیا می توان از آن در مکان یابی استفاده نمود یا خیر؟ نتایج نشان می دهد که روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی دکس که بیشتر با کمک نرم افزار آن انجام می پذیرد، با توجه به سادگی، به کارگیری معیارهای کیفی و نیز قابلیت بررسی سازگاری در قضاوت ها می تواند در بررسی موضوعات پیچیده ای مانند انتخاب زمین در پروژه های معماری و شهرسازی، استفاده نمود تا نتیجه مطلوب حاصل گردد.
سنجش امکان توجه به مؤلفه های فرهنگی در آموزش دوره پایه طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
5 - 20
حوزههای تخصصی:
حرفه معماری و به تبع آن آموزش معماری فرایندی است که به شدت متأثر از عوامل فرهنگی هر سرزمین است. از آنجا که دوره پایه طراحی معماری بخش مهمی از دوره آموزش را در بر می گیرد نقش مهمی در شکل گیری شخصیت دانشجویان و رویکرد ایشان در رابطه با معماری و موضوعات مرتبط با آن از جمله فرهنگ دارد. در این مقاله از یک سو با مقایسه برنامه های دوره پایه طراحی در سه دانشگاه اصلی کشور سرفصل های آموزش پایه جمع بندی شده است و از سوی دیگر به روش دلفی مؤلفه های فرهنگ و موضوعات تاثیرگذار بر معماری در حوزه مؤلفه های فرهنگی تدوین شده است. در مرحله نهایی به روش دلفی و استنتاج منطقی، امکان توجه به مؤلفه های فرهنگی در سرفصل های مختلف دوره پایه ارزیابی شده است. این بررسی نشان می دهد در چارچوب آموزش فعلی نیز با لحاظ موضوعات فرهنگی مرتبط با معماری در سرفصل های آموزش پایه امکان توجه به مؤلفه های فرهنگی وجود دارد.
تحلیل های اقتصادی و ارزیابی میزان مصرف انرژی بر اساس نوع و نسبت پنجره ها با استفاده از مدلهای شبیه سازی (مورد مطالعه: یک واحد مسکونی نمونه در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بسیاری ازساختمانهای امروزی بعلت عدم تطابق بااستانداردهای مصرف،ناگزیر ازمصرف بیش ازحدانرژی برای ایجادشرایط آسایش حرارتی بوده وموجب اتلاف منابع انرژی وافزایش هزینه ها میشوند.پنجره ها بعنوان یکی ازمهمترین اجزای پوشش حرارتی ساختمان،کارآمدی انرژی و آسایش محیطی را تحت تأثیرقرارداده ودرعین حال بزرگترین عناصر اتلاف حرارتی نیزمحسوب میگردند.دراین پژوهش نخست یک ساختمان مسکونی نمونه درشهر تهران چندین بار با ویژگیهای یکسان وتنها باتفاوت درنوع ونسبت پنجره شبیه سازی گردید و پنجره بهینه ازنظرمیزان کارآمدی انرژی مشخص شد.درگام بعد،هزینه های انرژی،دوره بازگشت سرمایه و نرخ بهره وری داخلی،یکبار درمدل ساختمانی نمونه و باردیگر درحالتیکه پنجره بهینه برروی آن ساختمان شبیه سازی شده بود،محاسبه گردید.نتایج نشان میدهد که تنها با استفاده از پنجره هایی با کارایی بالا و نسبت بهینه،مصرف انرژی تا 20/3 %کاهش می یابد.همچنین باتوجه به قیمت فعلی سوخت درایران ودوره زمانی 17/8ساله برای بازگشت سرمایه که ازتحلیلهای اقتصادی حاصل شد،هزینه های اولیه اضافی با اعمال سیاستهای پیشنهادی جبران خواهد شد.
جایگاه فن آوری در معماری سنتی و نوین (مطالعه موردی: ایران)
حوزههای تخصصی:
سرعت بالاى تحولات تکنولوژیک در دو دهه اخیر چنان مغلوب کننده بوده است که تبعات گوناگونى در معمارى در پیش داشته و سبب شده است معماران گرایش هاى گوناگونى در امر طراحى و ساخت بناها پیدا کنند. در واقع تکنولوژی، دانش ما را تحت تأثیر قرار داده و شناخت ما را از جهان پیرامون، تغییر داده و باعث شده تا فضاهای معمارى جدیدى را متصور شویم. این پژوهش بر پایه روش تحقیق کیفی با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای و مرور منابع الکترونیکی در زمینه تاثیر فناوری و تکنولوژی بر معماری سنتی و نوین ایران انجام شده است. نتایج نشان داد که در معماری سنتی ایران، تکنولوژی در سیستم های سازه ای با توجه به عملکرد بنا، مصالح، شکل و جغرافیای منطقه شامل قوس ها، طاق ها و گنبد بوده و مصالح سنتی شامل مصالح سنگین و ملات چسبنده است ولیکن در معماری مدرن تکنولوژی در سیستم های سازه ای از تنوع بسیار کمی برخوردار بوده آجر هنوز از عناصر اصلی جدا کننده در دیوارها و سقف ها و استفاده از دو سیستم اجرای سقف های طاق ضربی و تیرچه بلوک بسیار متداول است و مصالح عمومی به علت عدم فرهنگ سازی مناسب برای کارفرمایان و عموم مردم شامل فولاد و بتن به صورتی ناقص و ناکارآمد و ابتدایی در حال استفاده است.
تأثیر مؤلفه های معماری در مدارس هوشمند، بر میزان حس تعلق مکانی در کودکان
حوزههای تخصصی:
در اواخر قرن بیستم و همچنین قرن حاضر در بسیاری از محافل علمی پژوهشی بحث درباره ی تکنولوژی و فناوری اطلاعات جایگاه ویژه ای دارد. مدارس هوشمند با هدف آماده سازی دانش آموزان برای آینده ایجاد می شود و به عنوان یکی از رویکردهای نوین در امر ساخت مدارس محسوب می شود اما سؤالی که در ذهن انسان به وجود می آید این است که آیا امر هوشمندسازی در ساخت مدارس باعث ارتقای حس مکانی کودک به محیط مدرسه می شود یا برعکس موجب خشک و بی روح شدن فضای مدرسه و در نهایت بیزاری او از مدرسه می گردد؟ چرا که مدرسه از ارزش اجتماعی بالایی نزد کودکان برخوردار است اهمیت برخی از فضاها و تأثیر آن در معماری مدارس، تهی بودن مدارس از فضاهای دنج و دوستانه، شفافیت و ... مباحث مورد توجه است. در این پژوهش پس از شناخت کلی مدارس هوشمند و آشنایی با اهداف و اصول طراحی آن، اهمیت ذهنی ادراکی شخصیتی و اجتماعی مکان برای کودکان بررسی شده است. پس از عنوان معیارهایی که حس مکان را در کودکان به وجود می آورند، تأثیر مؤلفه های کالبدی در مدارس هوشمند در ایجاد حس مکان در کودکان در قالب جدولی ارائه شده است.
تبیین مولفه های تاثیرگذار امنیت بر شهر امروز
حوزههای تخصصی:
در توسعه پایدار شهری کیفیت زندگی انسان در فضای شهری محور قرار می گیرد به طوری که تداوم زندگی شهروندان توأم با بالندگی و رفاه اجتماعی باشد و به پایداری محیط شهری آسیب نرسد. نقطه قوت نظریه توسعه پایدار توجه به ارتباط و برقراری رابطه میان عناصر و اجزاء توسعه به شکل منطقی و معقول است که می تواند موجب حفظ و بقای توسعه شود. که در صورت تحقق از میزان ناهنجاری های اجتماعی، جرائم، که ریشه در نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی داشته و ازجمله موارد سبب ساز ناامنی در محیط های شهری می باشند، کاسته خواهد شد. مفهوم امنیت در سیر تطور و توسعه خود به عنوان موضوع موردبررسی در حوزه های بیشتری از علوم مدنظر قرارگرفته است و هر یک از علوم مختلف بسته به موضوعات موردبررسی خود، بعدی از ابعاد آن را کانون توجه خود قرار داده و به آن پرداخته اند. این پژوهش یک پژوهش کاربردی و توسعه ای است و با هدف معرفی مفاهیم پایه امنیت در ابعاد مختلف به دنبال پاسخی برای این سوال است که چه مولفه ها و شاخص هایی بر امنیت یک جامعه تاثیرگذارند. در این نوشتار ابعاد کلی امنیت در 4 مقوله ی امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی، امنیت زیست محیطی و درنهایت امنیت کالبدی و اجتماعی که بیشترین نقش را در بحث امنیت فضاهای شهری ایفا می کند؛ موردپژوهش و بررسی قرارگرفته است و درنهایت شاخص های جهت سنجش میزان امنیت در فضاهای شهری با استفاده از این تعاریف و پژوهش ها توسط نگارنده استخراج گردیده است.
الگوهای هندسی معماری ایران و بررسی این الگوها از پیدایش اولین تمدن ها تا دوران معاصر
حوزههای تخصصی:
با بررسی آثار معماری ایران باستان تا به امروز متوجه می شویم که هندسه نقش مهمی در خلق فضاها معماری داشته است.در معماری ایران اصول و الگوهای هندسی خاصی بکار برده شده است.که این الگوها را می توان در پلان،نما و نیارش بناها دید.الگوهای هندسی در معماری ایران بر پایه نظم پلان ، نظم نما ، درک ایستایی ، تناسبات طلایی ، مدول و پیمون ، کل به جزء ، اعداد خاص و هندسه پنهان مورد بررسی قرار می گیرند که در هر یک از آنها اشکال هندسی بکار برده شده است.در این مقاله به بررسی الگوهای هندسی همه دوره های تاریخی در این 8 بخش پرداخته شد و مشخص شد که الگوهای هندسی هر دوره تاریخی به چه شکل بوده است. دستاورد های این تحقیق نشان می دهد که استفاده از عدد 4 در هندسه معماری ایران نقش مهمی داشته است زیرا با اینکه هندسه در اولین تمدن های ایران،پیدایش خانه هایی به شکل دایره بوده اما از تمدن عیلام پلان چهارگوش نقش مهمی در هندسه ایران گذاشت که ریشه در باورهای مذهبی ایرانیان باستان داشت و در تمام دوران ها مربع و مستطیل بیشترین کاربرد را در هندسه معماری ایران داشتند. استفاده از 4 فقط به استفاده مربع و مستطیل معطوف نشد، بلکه این عدد به عنوان یک الگو هندسی آشکار یا پنهان نیز مورد استفاده قرار گرفت و باعث بوجود آمدن فضاهایی مانند: چهار ایوانی،چهار صفه،چهار طاق و چهار سو شد.از طرفی به تناسبات طلایی،درک ایستایی ، مدول و پیمون و ایجاد توازن و تعادل بصری در هندسه معماری ایران توجه زیادی صورت گرفته است.
تحلیل اختلافات میان ذی نفعان فضای شهری جهت امکان سنجی میانجی گری بررسی موردی: محدوده طرح پیاده راه 17 شهریور تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
111 - 131
حوزههای تخصصی:
برنامه های شهری با پیچیدگی و گستردگی قابل ملاحظه گروه های ذی نفع و ذی نفوذ و روابط بین آنها مواجه اند. بدین خاطر، تعادل بخشی بین اهداف و منافع بعضاً متعارض ذی نفعان در پروژه های شهری ضرورت می یابد که در سایه میانجی گری بین گروه های ذی نفع برای یافتن زمینه ها و راه حل های مشترک میسر می گردد. هدف پژوهش تبیین چالش ها و امکانات موجود برای تحقق میانجی گری در محور 17 شهریور شهر تهران است. پژوهش حاضر که در قالب بخشی از مرحله پیش میانجی گری را تشکیل می دهد، از روش توصیفی- تحلیلی با اتکا بر راهبرد کیفی تحلیل محتوا بهره می گیرد. در این مقاله، پس از تشخیص اختلاف و شناسایی گروه های ذی نفع اصلی در مورد مطالعه یعنی محور 17 شهریور تهران، مصاحبه های پیش میانجی گری انجام شده و با روش تحلیل محتوا، کدگذاری و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که طرفین اختلاف بر سر مسائل دارای اولویت و هدف های قابل پیش بینی برای فرآیند میانجی گری با یکدیگر توافق دارند. با این حال، وجود چالش هایی مثل نبود روابط مناسب و اعتماد بین طرفین اختلاف، شدت نارضایتی بالا به ویژه از سوی کسبه و مشکلات نظام مدیریتی شهر تهران مانند عدم پاسخگویی مناسب، فقدان مدیریت هماهنگ، مدیریت دستوری و از بالا به پایین و نبود بودجه کافی، سبب شده تا فرآیند رفع اختلاف پیچیده و سخت گردد.
بهره گیری از تحلیل های شبکه - فرم مبنا به منظور سنجش میزان تاب آوری کالبدی بافت محلات شهری (نمونه مورد پژوهی: محله سنگلج تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
47 - 65
حوزههای تخصصی:
کشور ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی، سیاسی و سوق الجیشی خود، در منطقه ای پرخطر به لحاظ بلایای طبیعی و حملات نظامی است. در این میان تاب آوری شهری به عنوان مبحثی نوظهور در موضوع طراحی و برنامه ریزی ایمن، سعی برآن دارد تا راهکارهایی جهت افزایش بهره وری و کاهش آسیب پذیری فضاهای شهری ارایه دهد. در پژوهش حاضر تاب آوری کالبدی در مقیاس محلات شهری مورد بررسی و سنجش قرار گرفته است. روش استفاده شده در این پژوهش برای شناسایی عوامل تاثیرگذار و میزان اثربخشی آن ها، ابتدا به صورت اکتشافی، توصیفی-تحلیلی و با استفاده از تکنیک مطالعات کتابخانه ای بوده است؛ سپس با تقسیم بندی عناصر به دو دسته عناصر شبکه ارتباطی و عناصر فرمیک پرسشنامه ای به روش دلفی تدوین گردید و در اختیار متخصصین قرار گرفت و در نهایت وزن موثر هر معیار در تاب آوری استخراج شد. بر طبق وزن، معیارها اولویت بندی و وضعیت مطلوب هریک (براساس نتایج پرسشنامه) ارایه شد. سپس هریک از معیارها در نرم افزار ARCMAP و با استفاده از ابزار NETWORK ANALYST مورد سنجش قرار گرفته اند. همچنین از تحلیل های گراف- محور چیدمان فضا در نرم افزار DEPTHMAP جهت بررسی میزان اتصال پذیری، هم پیوندی و سایر متغیرهای تحلیل شبکه استفاده شده است. نتیجه حاصل پژوهش آن است که پس از همپوشانی معیارهای موجود در هر دو دسته، میزان تاب آوری در هر قطعه و بلوک سنجش گردیده و با مقایسه با وضعیت مطلوب، بلوک هایی با بیشترین میزان آسیب پذیری شناسایی شده اند. در نهایت راهبردها و سیاست هایی متناسب با هدف ارتقای تاب آوری کالبدی به صورت موضعی و با توجه به نتایج برآمده برای هر بلوک ارایه گردیده است.
بازکاوی مؤلفه های ناکامی تجربه ایجاد پیاده راه 17 شهریور شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اسفند ۱۳۹۸ شماره ۸۱
53 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در کشور ایران با الهام از کشورهای پیشرفته و الگوهای دیرینه فضاهای پیاده شهری ایران، احداث پیاده راه ها در کلان شهرهای کشور در راستای حرکت از خودرومداری به پیاده مداری رواج یافته است. پیاده راه سازی در شهر تهران بعد از چند تجربه نسبتاً موفق نظیر پیاده راه ۱۵ خرداد، پیاده راه سپه سالار، با احداث پیاده راه ۱۷ شهریور دنبال شد. ولی متأسفانه پیاده راه ۱۷ شهریور، بنابر شواهد موجود همچون یافته های پژوهشگران، انتقادهای مسئولین و نارضایتی های مردم محلی، تجربه چندان موفقی به حساب نمی آید. هدف: این پژوهش سعی دارد با نگاهی تحلیلی و عمیق، به تبیین روشمند مؤلفه های اصلی بسترساز ناکامی طرح پیاده راه ۱۷ شهریور تهران بپردازد. روش تحقیق: بدین منظور از رویکرد کیفی و تحلیل اسناد، مصاحبه های نیمه سازمان یافته و مشاهدات میدانی استفاده کرده است. به طوری که داده های متنی جمع آوری شده عمدتاً با کمک کدگذاری، شمارش و ایجاد شبکه مضامین و داده های مکانی با کمک شمارش، عکس برداری و تبدیل به نقشه کردن، سازماندهی و مفهوم سازی شده که در این مرحله، نگارندگان با دقت در کل یافته ها و ارتباط میان مقوله های اصلی با یکدیگر، ملاحظه مبانی نظری پژوهش و تکیه بر استدلال های منطقی و عقلانی، مسائل اصلی بسترساز ناکامی طرح پیاده راه را استنباط نمودند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که عوامل اصلی ناکامی پروژه شامل سه مسئله اصلی «فقدان نیازسنجی، امکان سنجی و بسترسازی مناسب برای طرح»، «در حاشیه قرارگرفتن مردم محلی در فرایند برنامه ریزی و اجرا» و «مسائل کلان اقتصادی سیاسی و مدیریتی» است. در این میان، به نظر می رسد عامل اصلی تر و پایه ای تر نواقص و مشکلات پروژه، شرایط و اهداف سیاسی، مدیریتی و اقتصادی بوده است. تجربه پیاده راه ۱۷ شهریور، بیانگر آن است که آثار مثبت بالقوه احداث پیاده راه ها در ارتقای کیفیت محیط تنها می تواند در صورت مکان یابی صحیح و شیوه برنامه ریزی و مدیریت مردم مدار و پایدار تحقق یابد.