فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۸۱ تا ۳٬۳۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به وجود اقلیم های متنوع در جهان، طراحی معماری باید با توجه به شرایط اقلیمی انجام شود؛ این مهم به ویژه در مواردی که شرایط حرارتی بحرانی یکی )C( باشد اهمیت بیشتری داشته و به چالشی مهم در ذهن معمار تبدیل می شود. طبق تقسیم بندی کوپن 5 کلان اقلیم وجود دارد که اقلیم معتدل و مرطوب 01° و در C از اقلیم های مهم آن است که به خاطر رطوبت بالای هوا در طول سال نیاز به طراحی خاص دارد. در این اقلیم دما در گرم ترین ماه سال بالاتر از تشکیل شده است. در این مقاله، ابتدا با استفاده از روش تحقیق کیفی، به صورت )Cs ،Cw ،Cf( -3 می باشد. این اقلیم از سه خرده اقلیم °C سردترین ماه سال توصیفی-تحلیلی و سپس با استفاده از داده های هواشناسی ایستگاه های معتبر جهانی و با تکیه بر تحلیل راهکارهای به کار گرفته شده در معماری معاصر و بومی سه به شناسایی و بررسی راهکارهای همساز با اقلیم در این نمونه ها پرداخته شد و باتوجه به ))Csa( و خرم آباد )Cwa( هنگ کنگ ،)Cfa( نمونه موردی )واشنگتن مطالعات انجام شده، معماری بومی شهر خرم آباد و معماری معاصر دو شهر واشنگتن و هنگ کنگ از سازگاری بالایی با شرایط اقلیمی برخوردار بودند، با این وجود در معماری معاصر شهر خرم آباد برخلاف معماری بومی آن توجه اندکی به مسائل اقلیمی شده بود. در نتیجه این تحلیل ها و نحوه عملکرد عناصر معماری به کار رفته در معماری بومی و معاصر سه شهر مورد مطالعه، به تشریح راهکارهای همساز با اقلیم به کار گرفتهشده مرتبط در معماری معاصر پرداخته و عناصر معماری بومی را که با راهکارهای همساز با اقلیم معتدل و مرطوب در معماری بومی در تناظر با عناصر امروزی قرار گرفتند، معرفی شدند.
بازاندیشی در چالش مفهومی بین «برنامه» و «طرح» در گفتم ان توس عه شهری ایران: از آموزش تا عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
15 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: استفاده از مهارت های تخصصی- دانشگاهی در عرصه حرفه، همواره از مهم ترین دغدغه های دولت ها بوده است که علاوه بر ایجاد پیوند بین دو حوزه دانشگاه و حرفه، برای هرکدام از آن ها به نحوی جهت دهی و معنابخشی می کند. این مقوله برای برخی شاخه های تخصصی مثل دانش شهرسازی، که با زندگی و نیازهای فردی- اجتماعی روزمره شهروندان ارتباطی ملموس و همه جانبه دارد، از حساسیت بالاتری برخوردار است. اما اختلالاتی در گفتمان معاصر شهرسازی ایران وجود دارد که ریشه های آن به سال های ابتدایی پیدایش این شاخه از دانش، تقریباً هم زمان با تأسیس سازمان برنامه (1327 شمسی) بازمی گردد. ازجمله تناقضات موجود در این گفتمان که موجب نابسامانی های فراوان در امر توسعه شهری شده است، تناقض و کج فهمی نسبت به دو پارادایم مفهومی- عملیاتی غالب «برنامه» و «طرح» بوده است. هدف: مقاله حاضر با هدف جستجوی ریشه های ناکارآمدیِ پرتناقض بین برنامه و طرح و یافتن راهکارهایی برای برون رفت از این شرایط تدوین شده است. روش: در فرایند پژوهش ضمن طرح پرسش هایی مفهومی در آغاز، با استفاده از روش تحلیل گفتمان و بر اساس شواهد و تجربیات موجود در عرصه شهرسازی کشور، با تمرکز بر طرح های جامع شهری و ضمن بررسی بازتاب آموزش های دانشگاهی در این فرایند، به تحلیل و ارزیابیِ انتقادی آن پرداخته است. یافته ها: یافته های پژوهش در 10 محور مجزا عوامل مؤثر بر فرایند شهرسازی کشور را شناسایی کرده و آن ها را در انطباق با محیط آموزش دانشگاهی این رشته، مورد نقد و بررسی قرار داده است. این محورها در حقیقت به عنوان دریچه هایی برای پاسخ به پرسش های مطرح شده در ابتدای مسیر تحقیق، دسته بندی و ارائه شده اند. نتیجه: عمده انتقادات مطرح شده در حوزه کاستی های گفتمان شهرسازی ایران، ناشی از عدم رعایت سلسله مراتب «برنامه» و «طرح» است. تأکید بر تهیه طرح های جامع برای رفع همه مشکلات شهرها، بر شدت تناقضات موجود افزوده است.
تأملی بر مکان مندی صورت بندی اجتماعی در فضای شهری؛ بر مبنای «جامعه شناسی فضا»ی گئورگ زیمِل؛ مطالعه موردی: خیابان انقلاب (حدفاصل میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم تیر ۱۳۹۸ شماره ۷۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:متفکران بسیاری در رابطه با مقوله شهر، نظریات گوناگونی ارائه کرده اند. از این میان «گئورگ زیمِل» آلمانی، شهر را به عنوان یک ساخت اجتماعی می پنداشت تا یک واقعیت ماهیتاً فیزیکی و مادی. زیمل با ارائه پنج بُعد فضایی، شهر را واقعیتی ذهنی می داند که در بستری از برهم کنش های اجتماعی شکل می گیرد. خیابان انقلاب تهران علاوه بر اینکه به عنوان یکی از نمادهای گسست تاریخی در شکل رشد شهر تهران به شمار می رود، بستر مطالبات سیاسی کشور نیز بوده است و با به دوش کشیدن خصایصی چون وجوه تجدد و مدرنیته و همچنین با داشتن موقعیت جغرافیایی و نظام دسترسی ویژه در مرکز شهر و قابلیت جذب جمعیت، به مرزهای اجتماعی و انحصار فضایی که زیمل از آن صحبت می کند، دامن می زند.<br /> هدف:مقاله پیش رو سعی دارد با مداقه در صورت بندی های اجتماعی در خیابان انقلاب تهران، ابعادی از آرای زیمل را در رابطه با مکان مندی این صورت بندی ها در فضای شهری مورد بررسی قرار دهد.<br /> روش تحقیق:خیابان انقلاب تهران به واسطه سطح بالای کنشگری و تنوع صورت بندی های اجتماعی که محصول رویدادهای تاریخی، موقعیت جغرافیایی و ... است، به عنوان نمونه موردی برگزیده شد. نگارندگان با جمع آوری اسناد تصویری و متنی به شکل میدانی و کتابخانه ای، رصد اسناد مرتبط در فضای مجازی و سپس تحلیل اکتشافی-تطبیقی، سعی در تبیین کنش های اجتماعی این خیابان از خلال آرای زیمل را داشته اند.<br /> نتیجه گیری:با توجه به مبانی زیمل در رابطه با مفاهیم کلان اجتماعی چون یکتایی، مرز و ... و روش پیشنهادی او، یعنی کاویدن ظریف ترین برهم کنش های اجتماعی در راستای کشف قوی ترین پیوندهای اجتماعی، اسناد گردآوری شده همگی گواه شکافی اجتماعی از منظر تفکر سیاسی-مدنی در خیابان انقلاب تهران هستند. کنش و شکاف اجتماعی یافت شده، از رهیافت مبانی زیمل نه تنها قابل توضیح اند بلکه همان طور که او مطمح نظر داشت، همگی مکان مند هستند.
بررسی ارتباط پارمترهای رشد هوشمند و تئوری چیدمان فضا در انواع بافت های شهری (نمونه موردی: بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
313-322
حوزههای تخصصی:
ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن و ﮔﺴﺘﺮش ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻣﺴﺎیﻞ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ اﻋﻢ از ﻣﺸﮑﻼت ﺗﺮاﻓﯿﮑﯽ، آﻟﻮدﮔﯽﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ و ﻫﻮایﯽ، ﭘﺮاﮐﻨﺪهرویﯽ، ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎری ﮐﺎرﺑﺮیﻫﺎ و ﻏﯿﺮه ﮔﺮیﺒﺎﻧﮕﯿﺮ ﻣﺪیﺮان ﺷﻬﺮی اﺳﺖ. ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار از ﺟﻤﻠﻪ روشﻫﺎیﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﺣﺪاﻗﻠﯽ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺳﻌﯽ در ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻀﻼت ﻓﻌﻠﯽ ﺷﻬﺮﻫﺎ دارد. یﮑﯽ از ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ایﻦ اﻟﮕﻮ، رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺪﻋﯽ اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ اﺻﻮل ﭘﺎیﺪاری اﺳﺖ. ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺳﻌﯽ دارد ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی اﺻﻠﯽ رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ و اﻧﻄﺒﺎق آن ﺑﺎ ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺗﺌﻮری ﭼﯿﺪﻣﺎن ﻓﻀﺎ در ﺳﻪ ﺑﺎﻓﺖ ﺷﻬﺮی ﻣﻮﺟﻮد در ﺑﺠﻨﻮرد ﺑﻪ ﮐﺸﻒ رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ ایﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ ﺑﭙﺮدازد. در ایﻦ راﺳﺘﺎ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻔﻪ اﺻﻠﯽ رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ (ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری، اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی و ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ) در ایﻦ ﺑﺎﻓﺖﻫﺎ ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از روش TOPSIS و ANP ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪهاﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﭼﯿﺪﻣﺎن ﻓﻀﺎ ﻧﯿﺰ از ﻧﺮماﻓﺰار Depthmap UCL اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻮع ﺗﻮﺳﻌﻪای ﺑﻮده و از روشﻫﺎی ﻣﯿﺪاﻧﯽ، ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ و ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای ﺑﺮای ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﺎیﺞ ﺣﺎﺻﻞ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری و اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی در ﺳﻪ ﺑﺎﻓﺖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ، ﺗﺎﺛﯿﺮﭘﺬیﺮ از ﻫﻢﭘﯿﻮﻧﺪی و اﺗﺼﺎلﭘﺬیﺮی ﻣﻌﺎﺑﺮ ﺑﻮدهاﻧﺪ و ﺑﺎ اﻓﺰایﺶ ایﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ، اﻓﺰایﺶ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری و اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی در ﺑﺎﻓﺖﻫﺎ دیﺪه ﻣﯽﺷﻮد. اﻣﺎ در ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺎﺧﺺ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮﭘﺬیﺮی یﺎدﺷﺪه دیﺪه ﻧﺸﺪه اﺳﺖ.
معماری میان افزا؛ رویکردی میان رشته ای برای طراحی در بافت تاریخی؛ نمونه موردی: مجموعه تجاری مشروطه در بافت تاریخی بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷۶
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری میان افزا در بافت تاریخی، رویکردی بین رشته ای است؛ به همین دلیل باید در چارچوبی که حاصل تعامل میان معماری، شهرسازی و مرمت است، مورد بررسی قرار گیرد. عدم توجه به این تعامل آسیب های جبران ناپذیری را به ارزش های بافت هایی تاریخی چون بازار تبریز وارد کرده است و مانعی برای تحقق انتظارات از معماری های میان افزا به آن می شود.هدف: هدف این پژوهش، تبیین معماری میان افزا در بافت تاریخی در چارچوبی تعاملی میانِ حوزه های شهرسازی، معماری و مرمت است تا منجر به بررسی چیستی آن و تدوین الگوی طراحی و ارزیابی در قالب دیدگاه میان رشته ای شود. در ادامه نیز مبتنی بر این الگو، مجموعه مشروطه واقع در بازار تاریخی تبریز مورد ارزیابی قرار می گیرد. روش تحقیق: روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی از جنبه کاربردی است؛ بنابراین در این تحقیق، با مطالعه نظریات مرتبط با مقوله معماری میان افزا در بافت شهری-تاریخی، الگویی که روابط بین رشته ای را تبیین می کند، ارائه شده و مبنای موردپژوهشی قرار گرفته است.نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهد معماری میان افزا در نگرش میان رشته ای در حوزه شهرسازی، معیارهای مطرح در توسعه هوشمند، پایدار و نوشهرگرایی، در حوزه مرمت، اهداف معین در مرمت شهری و مرمت معماری، و در حوزه معماری، طراحی محافظه کارانه، معاصرساز و اعتدال گرایانه را مدنظر قرار می دهد. نگرش میان رشته ای باعث تبیین معماری میان افزا در قالب الگویی رفت و برگشتی بین حوزه های مؤثر می شود. بررسی میان افزایی مجموعه تجاری مشروطه در بازار تاریخی تبریز نشان می دهد که این بنای میان افزا، از منظر حفاظت، رویکرد مرمت شهری، از منظر شهرسازی، رویکرد توسعه پایدار و نوشهرگرایی و از منظر معماری، رویکرد معاصرسازی دارد. تحلیل بر مبنای جدول سوات (SWOT) نیز نشان می دهد که افزودن این ساختار جدید در کنار نقاط قوت و پتانسیل ها، موجب ایجاد نقاط ضعف و تهدیدهایی نیز شده است که باید براساس راهبرد های قوت-تهدید، قوت-فرصت و ضعف-فرصت رفع شوند.
تبیین و تحلیل راهکارهای افزایش مشارکت مردمی در ساماندهی و نوسازی بافت فرسوده با رویکرد سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: شهر سنندج)
منبع:
هویت محیط دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
49 - 62
حوزههای تخصصی:
برای جلب مشارکت مردم و تقویت سرمایه اجتماعی دربرنامه های شهری نیازمند ایجاد نظام برنامه ریزی مشارکتی خواهیم بود. به بیان دیگر، تنها در صورت مشارکت مردم است که برنامه هاواقدامات براساس نیازهای واقعی مردم برنامه ریزی خواهد شد؛ وچون به وسیله خود مردم طراحی شده است، پایدار خواهد ماند، دست یابی به این مهم نیازمند ارزیابی راهبردهای سرمایه اجتماعی مشارکت مردمی درنوسازی بافت فرسوده می باشد. بافت فرسوده شهر سنندج در بخش مرکزی این شهر با در برداشتن عناصر تاریخی فراوان و حضور راسته های اصلی فعالیت و بازار در درون خود به عنوان قلب تپنده این شهر کانون توجه برنامه های ساماندهی و نوسازی بافت فرسوده است. هدف اصلی این پژوهش،تحلیل راهبردهای مشارکت مردمی درنوسازی بافت فرسوده بارویکرد سرمایه اجتماعی خواهد بود.روش این پژوهش توصیفی، تحلیلی بر اساس نوع داده هاو متغیرها، کیفی است. جامعه آماری، شامل 385 نفر از شهروندان و ساکنان به صورت تصادفی بوده اند و داده های جمع آوری شده با استفاده از پرسشنامه وارد نرم افزارSpss گردید.سپس با استفاده از آزمون های آماریT تک نمونه ای و همبستگی پیرسون جهت تجزیه و تحلیل سوالات وفرضیات پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. لذا در بررسی فرضیه های پژوهش به این نتایج م ی ت وان رسیدکه الگوی ترکیبی مشارکت گرا و کارکردگ را با توجه مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، تمایل ساکنین به مشارکت، تمایل گروه های سرمایه گذار به مشارکت، تمایل به ادامه سکونت، میزان ماندگاری داری اهمیت بوده ودرواقع ش اخص ه ای ک ارکرد گرای ی و مشارکت مردمی توجیه پذیری می کند.
اهمیت و ضرورت تداوم سکونت دراحیاء خان ه های تاریخی؛ آسیبشناسی بازکاربری های غیرمستقیم در خانه های تاریخی شهر یزد
حوزههای تخصصی:
امروزه بافت تاریخی و ارزشمند شهر یزد با مشکلات عدیدهای ازجمله از دست دادن ساکنین اصیل بافت و به تبع آن خالی شدن حجم گسترده ای از بناهای مسکونی از سکنه مواجه است. جهت حل معضل یاد شده راهکارهای متنوعی تا به حال در قالب سیاستهای عملی به بناها و بافت های تاریخی با عنوان کلی احیاء اعمال شده است. نمونه ای از این راهکارها را می توان تغییر کاربری بناهای تاریخی نام برد. چنین راهکاری در قالب تغییرکاربری خانه های تاریخی گاهی به معضل ذکر شده دامن زده و نه تنها سبب کوچ همین تعداد اندک که در بافت سکونت داشتند، می شود بلکه آسیب هایی را به بنا و بافت وارد می کنند. جهت حفظ مردم اصیل و احیا مناسب بافت تاریخی، آن دسته از اقدامات، بیشتر می توانند مؤثر باشند که سکونت و تداوم سنت زیستن را در بخش اصیل شهرهای تاریخی ایجاد کنند. این مقاله بر آن است تا از رهگذر آسیبشناسی تغییرکاربری های نامناسب خانه های تاریخی یزد، احیاء مجدد خانه در مقام خانه را مناسب ترین راه جهت احیاء زندگی در بافت بیان کند. برای رسیدن به این هدف از روش تحقیق کیفی نظریه مبنایی، استفاده و از مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهدات میدانی به عنوان ابزارهای جمع آوری داده های موجود در این زمینه بهره گرفته شده است. با بهره گیری از این روش تحقیق و کدگذاری داده های شناسایی شده، به آسیب های تغییرکاربری بناهای تاریخی در دو حوزه بنا و بافت به تفکیک پرداخته و با بیان این آسیب ها بر بازکاربری مستقیم بناهای تاریخی به خصوص در مورد خانه های مسکونی تاکید و از آن به عنوان بهترین الگوی فهم و تأثیر پذیری از میراث ارزشی گذشته، که یک سرمایه ی ارزشمند اما مغفول مانده است، یاد می گردد.
نگرشی راهبردی به مبانی و معانی توسعه پایدار با رویکردی به معماری و شهرسازی پایدار
حوزههای تخصصی:
گسترش سریع شهرها، بیشتر کشورهای جهان را با مشکلات متعددی مواجه ساخته است. هر چند افزایش جمعیت علت اولیه گسترش سریع شهرها محسوب می شود؛ اما پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگی جوامع می گذارد و همین امر هزینه های گزافی را برای شهروندان (به جهت حمل ونقل و ...) و دولت (ساخت زیرساخت ها و تأمین امکانات لازم) تحمیل می نماید. امروزه توسعه ی پایدار به طور گسترده به توسعه ای گفته می شود که استانداردها و سطح کیفی زندگی را بهبود بخشیده و هم زمان به حفاظت طبیعی، فرهنگی و پیشینه ی محلی می پردازد. ازاین رو می توان واژه "توسعه" را اعمال یک سری تغییرات اساسی در ساختار جامعه دانست؛ تغییراتی که موجب افزایش ظرفیت های تولیدی، بهبود شرایط زندگی و توزیع ثمره های آن در جامعه می گردد. در این مقاله بر آنیم تا با بررسی و مطالعه کتابخانه ای، ضمن معرفی نظریات، اصول و مفاهیم مربوط به توسعه و به تبع آن توسعه ی پایدار به معرفی معماری و شهر پایدار بپردازیم.
تبیین فرهنگ جنسیتی فضا در گذرهای شهر اسلامی- ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
15 - 31
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی شاهد برقراری سه نوع ارتباط کلی میان جنسیت و فضا است، این ارتباطات شامل (1) ارتباط مردان با فضا، (2) ارتباط زنان با فضا و (3) ارتباط مردان و زنان با فضا می باشد. این ارتباطات فضایی تبیین کننده سه نوع فضای متمایز مردانه، زنانه و مختلط بوده و برقراری تعادل در این روابط عمده ترین مسئله تحقیق است. جنسیت فضا اشاره به خصیصه ای از مکان دارد که در مطالعات فرهنگی مورد تاکید واقع می شود و منجر به شکل گیری هویت مستقلی برای آن می شود. برنامه ریزی فرهنگ جنسیتی فضا بر آثار برنامه ریزی بر مردان و زنان تأکید می کند و هم زمان بر آثار تحرکات مردان و زنان بر برنامه ریزی متمرکز می شود. شخصیت های مردانه و زنانه اغلب ساختارهایی اجتماعی محسوب می شوند، آن چه به مثابه جنسیت ایجادکننده تغییرات معناداری در طی زمان است. سایت انتخاب شده درجهت انجام پژوهش گذر تربیت تبریز می باشند و با روش تلفیقی که بر دو قسم کمی شامل پرسشنامه و کیفی مشتمل بر مشاهدات میدانی به ارزیابی مدل پرداخته شده است. هدف از انجام این مقاله بررسی کیفیت تاثیر ابعاد فضاهای کالبدی، بازنمایی های فضا و فضاهای بازنمایی بر فرهنگ جنسیتی فضا می باشد. بر پایه مدل ساختاری تحقیق، روش کمترین مربعات جزئی آزمون گردید و باسطح اطمینان 95% مقادیر t-value سطوح معناداری برای تمامی مسیرها از میزان استاندارد 96/1 بالاتر به دست آمد که گواه وجود روابط معنادار میان متغیرهای پژوهش می باشد. در نهایت این یافته حاصل شد که مردان مطلوب ترین شاخص را حس قدرت با میانگین (3.51) انتخاب کرده و پس از آن هیجان (3.44) و مالکیت (3.41) را انتخاب کردند. زنان نیز مطلوب ترین شاخص را خاطرات با میانگین (3.89) انتخاب کرده و پس از آن الهام ها (3.78) و احساسات (3.66) قرار دارد. جالب اینست که تمام این شاخص ها هم ازجمله شاخص های فضاهای بازنمایی ای هستند که از دو مولفه دیگر یعنی بازنمایی های فضا و فضاهای مادی بیشترین تاثیر را بر فرهنگ جنسیتی فضا از منظر مردان و زنان داشته است.
فرایند تهیه برنامه های توسعه شهری و تبیین انواع مغالطه در زمان پاسخگویی به افکار عمومی؛ نمونه موردی: کارگاه های ایسنا در نقد طرح جامع تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷۶
21 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این مقاله با توجه به انتشار کتاب «نقد و بررسی طرح جامع تهران 86» از سوی پژوهشکده نظر تهیه شده است. در حال حاضر حدود 10 سال از تصویب طرح جامع تهران می گذرد. مرور تلاش تعدادی از استادان دانشگاه در جهت تهیه طرح جامع، که با حمایت گروهی از متخصصان همراه شد و به تشکیل جلسات مناظره در خبرگزاری ایسنا منجر شد، مثال مناسبی برای ارزیابی جایگاه نظر کارشناسی در روند تهیه طرح های توسعه شهری در ایران است. این مقاله، به خصوص بر روی «نحوه پاسخ گویی» تهیه کنندگان طرح جامع تهران (مشاور و کارفرما) در دفاع از طرح متمرکز است و تلاش بر این نکته بوده که نشان دهد چگونه انواع مغالطه در این پاسخ ها قابل تشخیص و تبیین است. تشریح این بحث احتمالاً می تواند کمک کند تا در آینده، زمانی که برنامه ریزان شهری در مقام پاسخ گویی نسبت به تولیدات خود هستند، بیشتر احساس مسئولیت کنند و به نقد پاسخ گویند، یا واقعاً برای رفع نقص مورد اشاره منتقدان تلاش کنند.هدف: هدف این پژوهش تبیین انواع مغالطه در زمان پاسخگویی مسئولان تهیه طرح جامع تهران به منتقدان است.روش پژوهش: روش تحقیق در این مطالعه، روش تحلیل گفتمان است. بر این اساس، مباحث 9 کارگاه مناظره ایسنا بازخوانی شده و به ویژه پاسخ های تهیه کنندگان طرح جامع بررسی و در انطباق با چارچوب نظری، برگرفته از آرای «آرتور شوپنهاور» درباره انواع مغالطه، دسته بندی شده اند.نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان می دهد که می توان سه دسته کلی از پاسخ نسبت به انتقادات ارائه داد. دسته اول از پاسخ ها، ضمن پذیرش برخی انتقادات، اشاره می کند که از آنجا که این انتقادات به پروژه های پیشین هم وارد بوده است، نمی توان آنها را در این طرح هم اصلاح کرد. دسته دوم از پاسخ ها، به جای پاسخ به نقد، با بیانی مبهم، تلاش به متهم کردن منتقدان می کند. دسته سوم نیز، به منتقدان پیشنهاد مشارکت می دهد. پیشنهاد وسوسه انگیزی که منتقد را به سکوت وا می دارد. نکته مشترک در هر سه روش این است که تلاشی برای رفع نقص یا پاسخگویی به نقدها ندارند.
ﺳﻨﺠﺶ ﺳﺮزﻧﺪﮔﯽ ﺻﻮﺗﯽ در فضاهایﻫﻤﮕﺎﻧﯽ ﺷﻬﺮ (موردپژوهی: دروازه اصفهان، شیراز، ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
287-304
حوزههای تخصصی:
اﻫﺪاف: ﻫﺪف ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ اﻧﺪازهﮔﯿﺮی ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت در ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ دروازه اﺻﻔﻬﺎن ﺷﯿﺮاز در دو ﺑﻌﺪ ﻋﯿﻨﯽ و ذﻫﻨﯽ اﺳﺖ. ﻣﺸﺎرﮐﺖﮐﻨﻨﺪﮔﺎن و روشﻫﺎ: روش ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ در ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﯿﻨﯽ، اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﺮماﻓﺰار ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺻﻮﺗﯽ و ﺳﻨﺠﺶ ﭘﻨﺞ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﺻﻮﺗﯽ و ویﮋﮔﯽﻫﺎی ﺻﺪا ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺮاز ﺷﺪت ﺻﻮت، ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ ﺻﻮﺗﯽ و ﺷﺎﺧﺺ ﻋﺒﻮر ﺻﺪا اﺳﺖ. ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺑﻌﺪ ذﻫﻨﯽ، از ﻃﺮیﻖ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﺎ اﻓﺮاد ﺣﺎﺿﺮ در ﻓﻀﺎ در ﻃﯽ روز و در ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺻﺒﺢ، ﻇﻬﺮ و ﺑﻌﺪ از ﻇﻬﺮ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﻓﺮآیﻨﺪ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ از ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﺷﻮﻧﺪﮔﺎن ﺧﻮاﺳﺘﻪﺷﺪه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﺻﻮﺗﯽ اﻃﻼﻋﺎت ﺻﻮت، زﻣﯿﻨﻪ درک ﺻﻮت و درﺟﻪ ﺷﻨﯿﺪاری ﺻﻮت ﭘﺎﺳﺦ دﻫﻨﺪ. ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ، ﻣﺤﺘﻮای ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ ﺛﺒﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: ﻧﺘﺎیﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞﻫﺎ در ﺑﻌﺪ ﻋﯿﻨﯽ ﻧﺸﺎندﻫﻨﺪه ﻋﺪم ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎ در ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺳﻨﺠﺶ ﺻﺪاﻫﺎی ﻣﯿﺎنزﻣﯿﻨﻪای و ﭘﺲزﻣﯿﻨﻪای اﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮدی ﮐﻪ درﺟﻪ ﺷﻨﯿﺪاری ﺻﻮت در ﻫﺮ ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ، در ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺎدی ﻗﺮار دارد، اﻣﺎ در ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮارد، ﺗﺮاز ﺷﺪت ﺻﻮت، ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب اﺳﺖ. ﺷﺎﺧﺺ ﻋﺒﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺻﺪا، در ﺷﺮایﻂ ﻋﺎدی ﻗﺮار دارد. در ﺑﻌﺪ ذﻫﻨﯽ، ﻣﺤﺘﻮاﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ در ﻣﺪت ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺷﻨﯿﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺻﺒﺢ، ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﺷﻮﻧﺪﮔﺎن، ﺻﺪای ﮔﺎری، ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮﺗﻮرﺳﯿﮑﻠﺖ، راهرﻓﺘﻦ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ را ﺗﺸﺨﯿﺺدادهاﻧﺪ. در ﻇﻬﺮ، ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻣﺤﺘﻮاﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ذﮐﺮﺷﺪه، ﺻﺪای ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻧﯿﺰ ﺷﻨﯿﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﺑﻌﺪ از ﻇﻬﺮ، ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮﺗﻮرﺳﯿﮑﻠﺖ، ﺧﻮدرو و ﮔﻔﺖوﮔﻮی اﻓﺮاد، اﺻﻠﯽﺗﺮیﻦ ﻣﺤﺘﻮای ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎ ﺑﻮدهاﻧﺪ. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: ﺑﺮﻫﻢﻧﻬﺎد ﺗﺤﻠﯿﻞﻫﺎی ﻋﯿﻨﯽ و ذﻫﻨﯽ، زیﺮﻣﺤﺪودهﻫﺎی ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ ﮐﻪ در ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﻣﻮاﺟﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ را ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮده اﺳﺖ. در ﻣﺠﻤﻮع، راﻫﮑﺎرﻫﺎی ﻣﮑﺎنﻣﺒﻨﺎی ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻬﺮی ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت در زیﺮﻣﺤﺪودهﻫﺎی دارای ﻣﺸﮑﻞ ارایﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮد ایﻨﮑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ یﮏ ﻓﻀﺎی ﺷﻬﺮ ی در ﺷﯿﺮاز ﻣﺤﺪود ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﺎ ﻧﺘﺎیﺞ آن ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺒﻨﺎی ﻣﻮﺛﺮ ی را ﺑﺮای ﺗﺪویﻦ راﻫﻨﻤﺎی ارﺗﻘﺎی ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﺮزﻧﺪﮔﯽ ﺻﻮﺗﯽ در ﻓﻀﺎﻫﺎی ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ، ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﻨﺪ.
ارزیابی تأثیرات سیاست های حمل ونقلی در بهبود رضایتمندی شهروندان از کیفیت زندگی شهری، مطالعه موردی: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۸
145 - 178
حوزههای تخصصی:
امروزه ناپایداری در بخش حمل ونقل بیشتر شهرهای کشورهای درحال توسعه در حال افزایش است و توسعه حمل ونقل به اشتباه با فعالیت هایی نظیر ساخت وساز پل ها و زیرگذرها، عریض سازی معابر و بر سیستم های حمل ونقل سریع مترادف گرفته می شوند. هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر حمل ونقلی در کیفیت زندگی شهروندان شهر رشت و ارزیابی تأثیر سیاست های سلبی-ایجابی حمل ونقلی در روند شاخص های کیفیت زندگی است. این پژوهش با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون و همچنین با استفاده از آزمون مدل ساختاری به دنبال تحلیل مسیر تأثیرات دو سیاست سلبی محدودیت تردد اتومبیل و محدودیت پارکینگ و دو سیاست ایجابی توسعه حمل ونقل عمومی و توسعه فضاهایی برای عابران پیاده بر بهبود شاخص های کیفیت زندگی است. بر این اساس برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است که حجم نمونه 384 نفر محاسبه شد. پایایی و اعتبار پرسشنامه ها 822/0 بدست آمد که با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است، که با استفاده از مدل معادلات ساختاری نمایان شد که متغیر سیاست های سلبی حمل ونقلی درمجموع 89/0 از واریانس متغیر رضایت از کیفیت زندگی شهری را تبیین می کند.. با مدنظر قرار دادن مقادیر مربوط به حجم اثر شاخص، ضریب تعیین این مقدار در حد قوی (80/0) برآورد می شود و همچنین متغیر سیاست های ایجابی حمل ونقلی درمجموع 94/0 از واریانس متغیر رضایت از کیفیت زندگی شهری را تبیین می کند. با مدنظر قرار دادن مقادیر مربوط به حجم اثر شاخص، ضریب تعیین این مقدار در حد قوی (89/0) برآورد می شود، به عبارت دیگر سیاست های ایجابی-سلبی در ابعاد مختلف در حد قوی توان تبیین واریانس متغیر رضایت از کیفیت زندگی شهر شهروندان را دارند.
بررسی و ارزیابی طرح های توسعه شهری بر اساس رویکرد عدالت فضایی (نمونه موردی: طرح ساماندهی فرحزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و ارزیابی طرح های توسعه مبتنی بر نظریه های عدالت فضایی یکی از موضوعاتی است که در برنامه ریزی شهری ایران مغفول مانده است. هدف این مقاله تدوین چارچوب معیارهای عدالت فضایی و ارزیابی طرح ساماندهی محله فرحزاد بر اساس آن معیارها به روش کیفی است. ازآنجاکه ارزیابی طرح های توسعه شهری با رویکرد عدالت فضایی مدنظر است با توجه به ماهیت موضوع عمدتاً از روش تحلیل ثانویه استفاده شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش اصول عدالت فضایی در قالب 12 مفهوم شامل، مشاوره با مردم، مشارکت محوری، نفی محرومیت و حاشیه نشینی، رعایت حقوق مردم، توزیع عادلانه منابع، آزادی، برابری فرصت ها، نیاز به سهیم شدن در منفعت عمومی، استحقاق، همه شمولی و فراگیری، تنوع و تفاوت شناسایی شد. تحلیل محتوای اسناد طرح ساماندهی محله فرحزاد بیانگر آن است این طرح به میزان کمی با برخی از معیارهای عدالت فضایی مانند مشارکت محوری، مشاوره با مردم، استحقاق، توزیع عادلانه منابع، آزادی، برابری فرصت ها انطباق دارد، درصورتی که معیارهای نفی محرومیت و حاشیه نشینی، همه شمولی و نیاز بهسهیم شدن در منفعت عمومی در برنامه ریزی ساماندهی محله فرحزاد جایگاه پائین تری داشته است. طرح ساماندهی محله فرحزاد طرحی کالبدی است که تنها برخی از معیارهای موردنظر عدالت اجتماعی مبتنی بر لیبرالیسم را موردتوجه قرار داده است.
تأثیر وجود و گسترش آرامستان بر محله های همجوار آن؛ (مورد پژوهی: آرامستان امامزاده سلطان ابراهیم، شهر قوچان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
127 - 138
حوزههای تخصصی:
آرامستان ها به عنوان منزلگاه نهایی انسان ها می باشند. روند روزافزون جمعیت موجب افزایش شمار فوت شدگان می شود. جهت حل این معضل روش هایی نظیر چندطبقه کردن قبرها، افزایش تعداد و گسترش فیزیکی آرامستان ها موردتوجه می باشد.آرامستان امامزاده سلطان ابراهیم قوچان یکی از مواردی است که در سال های اخیر، گسترش پیدا کرده است. در نتیجه آرامستان تاثیراتی بر محله های همجوار خود گذاشته که نیازمند بررسی است. لذا این آرامستان مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این مقاله بررسی تأثیرات آرامستان ها بر بافت همجوار آن ها می باشد. پژوهش به لحاظ نوع، کاربردی و روش مورد استفاده کیفی است. برای تدوین شاخص ها از تکنیک دلفی در دو راند استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش دلفی (10 نفر متخصص) به بررسی شاخص های مهم، پرداخته سپس 21 عدد مصاحبه عمیق به صورت تصادفی با ساکنین و کاسب های محله (شامل 52 درصد مرد و 48 درصد زن و 43 درصد بین 20-39، 38 درصد بین 40- 59 و 19 درصد بالای 60 سال) انجام گرفت. نتایج به دست آمده از بررسی در این پژوهش نشان می دهد که وجود یا گسترش آرامستان بر ابعاد مختلف بافت همجوار تأثیرگذار است. تأثیرات آرامستانها عمدتاً در زمینه ترافیک و دسترسی (ویژه ایام خاص)، مشکلات روانی و ترس(به خصوص در بین زنان)، مشکلات زیست محیطی، سروصدا، یکنواختی بصری است. دیدگاه افراد نیز بر موارد یاد شده موثر است. بنابراین برنامه ریز شهری می بایست با رعایت حد فاصله مطلوب، شعاع دسترسی ها، کاربری های همگرا، برنامه های نظارتی، افزایش فضای سبز و غیره، از میزان جلوه نامناسب این فضا در دیدگاه عمومی بکاهد. همچنین از طریق پیوند این محیط و بافت اطراف، این فضا را نظیر آیین گذشته تبدیل به فضای جمعی کند.
بررسی و تحلیل ویژگی های کالبدی و ساختار فضایی تکیه اُجابُن
حوزههای تخصصی:
تکیه به عنوان مکانی مقدس، تجلی کالبدی فرهنگ شیعی و ارزش های نهفته در قیام عاشورا است که منشأ پیدایش آن، برخاسته از نیازهای معنوی و باورهای مذهبی شیعیان می باشد. این بنا به دلیل ماهیت معنوی، نزد مردم از منزلت و قداست والایی برخوردار است؛ ازاین رو به عنوان عنصری شاخص، نقش مهمی در کالبد فضاهای شهری و روستایی دارد. تکیه اجابن یکی از تکایای تاریخی شهر بابل است که در بافت قدیمی شهر قرار دارد. ساختار این بنا از الگوهای رایج معماری تکایای مازندران در دوره قاجار تبعیت نموده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل عناصر کالبدی و فضایی این بنا با محوریت نقش اقلیم در شکل گیری ساختار آن می باشد. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است و داده ها به صورت مطالعات میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتایج بیانگر آن است که نوع مصالح، فرم و ساختار بنا و محوریت آن متأثر از شرایط اقلیمی منطقه می باشد و در این بنا از راهکارهای اقلیمی مناسبی جهت کنترل شرایط محیطی و ایجاد فضایی مطلوب استفاده شده است.
عوامل موثر بر شکل گیری جزایر حرارتی شهری؛ با تاکید بر ویژگی ها و چالش های طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
69-83
حوزههای تخصصی:
شکل گیری جزایر حرارتی شهری به یکی از چالش های جدی عصر حاضر تبدیل شده و ذهن جامعه علمی را به خود مشغول کرده است. توجه به این موضوع در مقالات و تحقیقات علمی خصوصاً در دهه اخیر رشد بسیار زیادی داشته است. طبق نظر محققین اگر روند فعلی افزایش دما ادامه یابد، باعث بروز مشکلات جدی زیست محیطی و تحمیل هزینه های بسیار در سطح شهرها خواهد شد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این مطالعه مرور نظام مند و تحلیل موضوعی مقالات و تحقیقات علمی انجام شده در این زمینه است. طبق بررسی های انجام شده، جزیره حرارتی شهری تحت تاثیر دو گونه از عوامل اقلیمی و عوامل مربوط به ساخت شهر است. عوامل مربوط به اقلیم شامل تابش خورشید، سرعت و جهت شدت باد، پوشش ابری، رطوبت خاک و هوا، بارش، عرض جغرافیایی، تغییرات فصلی، توپوگرافی، نزدیکی به رودخانه و دریا هستند. این عوامل اگرچه در شهرهای موجود تقریباً غیر قابل کنترل هستند، اما در تصمیم گیری پیرامون جایابی شهرهای جدید و یا تعیین جهت توسعه شهر اهمیت بسیاری دارند. دسته دوم عوامل قابل کنترل و عمدتاً مرتبط با طراحی و ساخت شهر هستند. شناخت اهمیت این عوامل می تواند نقش و جایگاه برنامه ریزی و طراحی شهری را در کاهش جزایر حرارتی شهری نشان دهد. در میان این عوامل بیش از همه میزان و کیفیت پوشش گیاهی در سطح شهر اهمیت دارد. عوامل دیگری همچون کاربری زمین، میزان تراکم شهری، نوع مصالح مصرفی در سطح بیرونی ساختمان ها و خیابان ها، فرم و هندسه شهر و نوع حمل و نقل از عوامل موثر بر شدت و میزان جزایر حرارتی شهری است.
Addressing the Dilema Between Collaboration and Privacy in Coworking Spaces(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper aims to inform design strategies for regulating privacy in coworking spaces. Coworking spaces are growing at a high rate, yet studies related to the social, psychological, behavioral and physical needs associated with these environments are limited. The growth of coworking spaces is in greater part facilitated by a drive towards greater interaction and collaboration among the workforce. With this apparent intent to promote collaboration and interaction, this study argues that there is need to focus on the conflict between interaction and privacy in coworking spaces. The paper synthesizes extensive environment and behavior literature and extends a conceptual argument of privacy regulation in coworking spaces. The article focuses on privacy regulation through the physical environment and behavioral mediums. The findings demonstrate that features of the physical environment comprising of barriers and fields are powerful tools that can be used to regulate users’ privacy within coworking spaces. The findings also show that understanding behavioral mediums such as personal space and territoriality and their conscious consideration in the design of coworking spaces may allow supportive working environments that respond to a wider range of users’ privacy needs. The ideas discussed in this paper seek to provide architects and interior designers with a guide to address numerous privacy issues, not only in coworking spaces but also other comparable innovation centers that may emerge in future economies.
The role of social participation in increasing resiliency and developing urban life quality with a citizen empowerment approach (Case study: Regenerating worn urban textures of Zeinabieh community of Isfahan)
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
31 - 48
حوزههای تخصصی:
Today, social participation is considered as a crucial element in renewing urban life and enhancing resilience in confronting different crises. Regarding the troubles on the one hand and the limitations of tools and financial capacities of urban management on the other hand, districts with worn textures are taken as one of the main factors in decreasing the quality of life and increasing the vulnerability of cities. so, the most effective approach to choose for facing the shortcomings and imperfections is the participatory approach. This research aims to investigate the empowerment of local communities and the establishment of participatory management with a comprehensive practice along with the participation of citizens for renewing and reviving the worn urban texture of Zeinabieh district of Isfahan. This study was done by survey, documentary and analytical research methods. The results show that the participation of the residents for regeneration and renovation was somehow low in the mentioned district mainly due to their mistrust in the project executors. Having a feeling of satisfaction in the activities of the authorities and confiding in them is an element which paves the way for residents to boost their level of participation in regeneration and refurbishment of old textures. For this reason, the empowerment of residents was proposed as the most appropriate pattern for public involvement in the worn texture of the area under study. The use of such model creates the process of programming as well as the top-down decision makings which put emphasis on community indexes and accelerate citizen participation and confidence. Empowerment model, in practice, in addition to promoting the spatial-physical resilience, enhances the development of cultural and social resiliency through the reinforcement of social relations and the trust among the citizens on the one side and between the citizens and urban management on the other side.
تحلیل تطبیقی وظایف و کارکردهای شوراهای شهری در ایران بر اساس یافته های حاصل از مطالعه موردی شورای شهر آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های اعضای شوراهای شهری در ایران را می توان در سه سطح وظایف،کارکردها و نقش ها مورد بررسی قرار داد. هدف این مقاله دسته بندی وظایف قانونی شوراهای شهر در ایران و نشان دادن خلاء وظایف و به تبع آن سوء کارکردهای مهم شوراها در ایران با ارجاع به ایده ال های مدل شورا-مدیر شهر و تحولات جدید در سیاست و اداره اثربخش حکومت های محلی(شهرداری ها) است. مقاله در تحلیل سطح اول به بررسی فهرست قانونی وظایف شوراها در ایران و مقایسه آن با وظایف شوراهای شهری که با مدل شورا-مدیر شهر کار می کنند می پردازد. در این بخش ابتدا تلاش می شود با مبنا قرار دادن فهرست وظایف ایده ال در این مدل، موارد مشابه و متفاوت و در نهایت خلاءِ وظایف شوراهای شهری در ایران با ارجاع به یک ساختار و مدل مدیریت شهری جدیدتر مشخص شود. در ادامه با استفاده از چند مولفه تلاش می شود تبیینی از تفاوت ها و تنوع های موجود در فهرست وظایف این دو شورا ارائه شود. در سطح تحلیل کارکردی با استفاده از یک مدل مفهومی چهار مولفه ای تلاش می شود سوءکارکردهای مهم شورای شهر آمل در سیاستگذاری و کنترل شهر مورد شناسایی و تحلیل قرار گیرند. به نظر می رسد اعمال سیاست و کنترل توسط شورای شهر آمل(قابل تعمیم به شهرهای هم رده خود) با موانع نهادی،سازمانی و مالی متعددی روبروست.
بررسی میزان مشارکت مردم در بازسازی بافت فرسوده کلان شهرها مطالعه موردی: خیابان شاهداعی اله شیراز
حوزههای تخصصی:
چینی جاهای فرسوده و قدیمی شهرهای کشور که در اغلب موارد هسته اولیه و اصلی آن شهرها را تشکیل می دهند، ازیک طرف جزو میراث فرهنگی و تاریخی آن شهرها محسوب شده و حفظ، بهسازی کالبدی و توانمندسازی عملکردی آن ها اجتناب ناپذیر می باشد و از طرف دیگر اغلب این چینی جاها با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی می گردند. شهر شیراز نیز همانند این شهرها از بافت کهن برخوردار است. یکی از محله های این شهر محله شاه داعی اله است که منطبق بر بافت قدیم و هسته اولیه شکل گیری شهر شیراز می باشد. این محله با مشکلاتی از قبیل نابسامان بودن عرض شبکه معابر، وجود شیب در پارهای از معابر، فرسودگی شدید بناهای مسکونی، همجواری با گورستان، دانه بندی قطعات کوچک و خیلی کوچک مواجه است. در این جهت، هدف از تحقیق حاضر مشارکت مردمی در ساماندهی بافت فرسوده محله شاهداعی اله بود که از روش توصیفی- تحلیلی استفاده گردید و نیز روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق، اسنادی و میدانی بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق حاضر نیز پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و مطالعات میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان ساکن محله شاهداعی اله تعیین شد که با استفاده روش نمونه گیری کوکران 150 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. نتایج نشان داد، مشارکت مردم و شهروندان در تسریع روند بهسازی بافت فرسوده محله شاهداعی اله تأثیرگذار است و ساماندهی معابر محله مورد مطالعه باعث ارتقاء کارکرد و نقش پذیری جدید آن می شود.