فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۰۱ تا ۳٬۳۲۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقرنس، چگونگی استنباط نقشه های آن و نحوه ساخت سه بعدی ترسیمی اش از مباحث مناقشه برانگیز در میان مورخان و معماران بوده است. آنچه از گذشته درباره مقرنس باقی مانده محدود به نقشه های دوبعدی مقرنس و نمونه های ساخته شده است و کمتر درباره چگونگی ساخت سه بعدی بر اساس نقشه ها اثری باقی مانده است. حسین لرزاده (۱۲۸۵-۱۳۸۳) از آخرین معمارانی است که فنون ساخت مقرنس را مبتنی بر نظام استاد-شاگردی فرا گرفته و در آثار مکتوب خویش توضیح داده است. هدف مقاله پیش رو تبیین روش لرزاده برای سه بعدی سازی مقرنس و تلاش برای سه بعدی سازی ترسیمی مقرنس براساس آثار و آموزه های شفاهی او است. مقاله حاضر از خلال مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با شاگردان لرزاده سامان یافته و در ضمن استفاده از روش تحقیق کیفی، مفاهیم اصلی مقرنس از نظر لرزاده گردآوری و توضیح داده شده است. در مقاله حاضر برای به روزرسانی روش ترسیم دوبعدی و سه بعدی سازی از نرم افزارهای اتوکد و کُرل استفاده شده و با توضیح یک نمونه، کاربرد آرای لرزاده در عمل نشان داده شده است. در این تحقیق برای پیشبرد روند سه بعدی سازی، قواعد و نتایجی از آرای لرزاده در باب سه بعدی سازی استخراج شده است که می تواند در سه بعدی سازی دیگر نقشه ها و تحقیق های آتی راهگشا باشد. اهم این نتایج شامل موارد زیر است: ارتفاع قطار، زمینه، نقشه دوبعدی، انتقال خطوط در مقرنس نیمکار، حدود نسبی انتخاب ها، ذوقی بودن انتخاب ها و اختیارات مجری.
نووارگی اجتماعی در تعامل دوسویه شهروندی و فضای هیبریدی شهرهای قرن بیست ویکم، نمونه موردمطالعه: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه درک کامل شهر، نیازمند حرکت از میان جهان واقعی به دنیای مجازی و برعکس است. فضای شهری، بستری است که روابط اجتماعی و حیات مدنی در آن جریان می یابد. تکنولوژی به عنوان جزء جدایی ناپذیر از زندگی، شهرها را تحت تأثیر تغییراتی بنیادین و کارکردی قرار داده و به نوعی ویژگی نوین آنها در قرن بیست ویکم شناخته می شود. این دگرگونی ها، دو فضایی شدن زندگی و به تبع، شهروندانی با استحاله رفتاری را در پی داشته است. به بیان دیگر فضای شهری هیبریدی، شهروندی با عملکرد دوگانه واقعی-مجازی را خلق کرده است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، کیفی و از نظر هدف، کاربردی است. جمع آوری داده ها علاوه بر مطالعات میدانی و اسنادی، از طریق پرسشنامه آنلاین به صورت تصادفی ساده صورت گرفته است. ازآنجاکه جامعه موردمطالعه نامحدود بوده، تعداد نمونه بر اساس فرمول کوهن 559 تعیین که جهت اطمینان بیشتر 660 پرسشنامه آنلاین از 22 منطقه شهر تهران تکمیل شده است. روایی پرسشنامه از طریق پرسشنامه آزمون به تعداد 35 عدد و پایایی با آلفای کرونباخ سنجیده شده است. تحلیل یافته ها نشان می دهد که همبستگی و رابطه معنادار و متقابلی میان متغیرهای پژوهش شامل روابط اجتماعی، کالبد شهر و شهروندان وجود دارد و از برآیند این تعاملات فضای هیبریدی در تهران به عنوان نماد شهر قرن بیست ویکمی خلق شده و فناوری نقش تسهیلگر ارتباطی را در این بین بازی می کند؛ این تعاملات هر روز بیش از روز قبل تقویت شده و نووارگی اجتماعی در حال شکل گیری است.
رابطه بین سلامت روان دانشجویان با فضای کالبدی خوابگاه: «موردپژوهی چهار بلوک خوابگاه دختران دانشگاه شهید بهشتی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن دانشجویی ضروری ترین نیاز دانشجویان غیربومی می باشد. دانشجویان با ورود به خوابگاه و دوری از خانواده، بخش زیادی از حمایت های اجتماعی خانواده و جامعه بومی خود را از دست می دهند و دچار احساس تنهایی، غربت، افسردگی، اضطراب، عدم تعلق و دلبستگی به محیط جدید می شوند. هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل موثر در ایجاد سلامت روانی، در خوابگاه های دانشجویی است. برای دستیابی به اهداف فوق، پس از مطالعات کتابخانه ای، از روش مطالعه میدانی استفاده گردید. در این مطالعه مقطعی، 310 نفر از دانشجویان دختر مستقر در چهار بلوک خوابگاهی وابسته به دانشگاه شهید بهشتی، انتخاب شدند. در دو بلوک 1 و 2، تعمیرات اساسی و تغییراتی در معماری فضاها انجام شده و در دو بلوک 3 و 4 تغییرات کالبدی صورت نگرفته است. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم مشخصات فردی و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ-28) بود. داده های بدست آمده با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد در مقیاس های فرعی سلامت روان (علائم جسمانی، اضطراب و بی خوابی، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی) اختلاف آماری معنی داری بین دو نوع اسکان وجود دارد؛ به طوری که ساکنان بلوک های 1 و 2 (فرم آپارتمانی) نسبت به ساکنان بلوک های 3 و 4 (فرم خطی) دارای سلامت روانی بیشتری هستند.
ارزیابی میزان موفقیت محدوده قانونی رشد شهری طرح های جامع در مهار رشد کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
5 - 18
حوزههای تخصصی:
با گذشت بیش از چهاردهه از تهیه طرح های جامع و تعیین محدوده قانونی برای شهرهای ایران، هنوز ارزیابی دقیقی از موفقیت این ابزار صورت نگرفته است. همین عامل باعث شد این پژوهش به انجام این مهم پرداخته و به ارزیابی میزان موفقیت محدوده قانونی طرح جامع دوم تهران مبادرت نماید. روش تحقیق پژوهش بر پایه روش ارزیابی کمی و با هدف کاربردی است و تصاویر ماهوراه ای اصلی ترین داده مورد استفاده در این مقاله است. تجزیه و تحلیل و پردازش داده ها با بهره گیری از نرم افزارهای Envi و Arcgisصورت گرفته و انطباق مرز و محدوده رشد شهری طرح جامع و مرز واقعی بررسی شده است. یافته اصلی پژوهش دلالت بر این دارد که محدوده قانونی طرح جامع دوم کلانشهر تهران، نتوانسته بطورموثری توسعه شهری را کنترل کند. همچنین مشخص شد که ارزش شاخص «مهار مرز رشد» 15/0 است، که بر عدم توانایی مرز رشد شهری در محدود کردن توسعه شهری کلانشهر تهران اشاره دارد.
تاثیرات گسترش پیراشهرنشینی در هاله کلانشهری تهران بر نظام شهری کشور در دوره 95 - 1335(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
14 - 30
حوزههای تخصصی:
شاخص های تمرکز و عدم تمرکز شبکه شهری عمدتا در مقیاس «شبکه شهری» کشور مورد استفاده قرار گرفته اند اما پژوهش حاضر برای نخستین بار این شاخص ها را در مقیاس «شبکه مجموعه شهری» مورد استفاده قرار تا تحولات گسترده در قلمرو موسوم به هاله کلانشهری تهران از جمله افزایش 11هزار درصدی جمعیت این محدوده را تبیین نموده و میزان موفقیت سیاست های ملی آمایش سرزمین و به تبع آن تحقق اهداف پدافندغیرعامل را طی دوره 95-1335 تحلیل نماید. نوع تحقیق حاضر کاربردی-توسعه ای بوده و روش مورد استفاده با توجه به نوع آن توصیفی-تحلیلی با استفاده از شاخص های نخست شهری و عدم تمرکز می باشد. قلمرو مورد مطالعه، 6مجموعه شهری تهران، مشهد، تبریز، اصفهان، قزوین و شیراز دربرگرفته که شامل 116شهر و جمعیتی معادل 24567327نفر می باشد. نتیجه نشان می دهد برخلاف نتایج سایر مطالعات که بر کاهش تمرکز در شبکه شهری کشور طی دهه های اخیر تاکید داشتند، تمرکز تنها در مقیاس شهر تهران کاهش یافته و به دلیل تمرکز غیرمتمرکز این شهر و توسعه پرشتاب هاله شهری پیرامون آن، تمرکز در مقیاس مجموعه شهری تهران نسبت به 5مجموعه شهری دیگر طی 30سال اخیر تقریبا ثابت بوده است و سیاست های تمرکززدایی ملی آنچنان به ایجاد تعادل فضایی و تحقق اهداف پدافندغیرعامل منجر نشده است بنابراین به منظور پیشگیری از تهدیدات پیش رو، تجدید نظر در مقیاس فضایی سیاستهای آمایش سرزمین به منظور تعادل بخشی در سطح «شبکه مجموعه شهری» کشور ضروریست.
تدوین سناریوهای تاب آوری در برابر زلزله بر مبنای پیوندهای روستایی-شهری (مطالعه موردی: شهرستان های شمیرانات، دماوند و فیروزکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۶
۱۵۲-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
تاب آوری برآیندی از عوامل مختلف است، طیفی از عوامل که در سطح منطقه ای تحت تأثیر پیوندهای روستایی-شهری ازجمله تحرک مردم، جریان اطلاعات و ایده ها، جریان های اعتباری و مالی قرار گرفته و قادر به تقویت یا تضعیف آن می باشند. با توجه به این مسئله، مطالعه حاضر با کاربرد نرم افزار "سناریوویزارد" در پی طرح سناریوهای تاب آوری زلزله با توجه به پیوندهای روستایی-شهری است. بدین منظور شهرستان های دماوند، شمیرانات و فیروزکوه به دلیل قرارگرفتن در حریم گسل ها و معرفی به عنوان آسیب پذیرترین مناطق تهران در طرح آمایش این استان و رواج جریان های مهاجرتی از شهر به روستا و جریان های معکوس به ویژه به دلیل گردشگری خانه های دوم به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها دیدگاه های مختلف تاب آوری در انطباق با پیوندهای روستایی-شهری قرار گرفته و تأثیرگذارترین شاخص ها با تحلیل تأثیرات متقاطع انتخاب شدند تا بدین ترتیب بر مبنای آن ها بتوان سناریوها را طرح نمود. نتایج در قالب ماتریسی با 46 وضعیت در دو بخش وضعیت موجود و سناریوها ارزیابی شدند. "وضعیت موجود" نشان دهنده غلبه وضعیت بحرانی بر مطلوب است. افزایش شهرنشینی، حاشیه نشینی و عدم استقرار مردم شهری در روستاها که عمدتاً برای گذارن اوقات فراغت به روستا مهاجرت می کنند، عدم تشکیل نهادهای مردمی با وجود وضعیت مناسب همکاری، همزیستی و اعتماد بین مردمی، عدم وجود قوانین در رابطه با آمادگی، واکنش و مقابله با زلزله علل اصلی پدیده آورنده و تشدیدکننده شرایط بحرانی هستند. "طرح سناریوها"، وضعیتی معکوس یعنی غلبه سناریوهای مطلوب بر بحرانی را نشان می دهد بدان معنا که اتفاق افتادن اکثر وضعیت ها، نه تنها وضعیت دیگر را محدود نساخته بلکه عمدتاً به تقویت و توانمندنمودن آن منجر می گردد. علت این امر آن است که شاخص های مطرح در طرح سناریوهای تاب آوری برمبنای پیوندهای روستایی-شهری، شاخص های هستند که تأثیر دوجانبه دارند یعنی در عین تأثیرپذیری از سایر شاخص ها بر آن ها نیز تأثیر می گذارند و هیچ یک شاخص وابسته نمی باشد. ضمناً قوانین شاخصی است که قادر به کنترل کل سیستم می باشند که در طرح سناریوها باید مورد توجه قرار گیرد. این دو نتیجه بار دیگر اهمیت توجه به برنامه ریزی منطقه ای و اجتناب از تفکیک فضایی سکونتگاه ها را آشکار می سازند.
جستاری بر پدیده ناامنی و امنیت در استان سیستان و بلوچستان با رویکرد منطقه ای: تحلیل مبتنی بر عملکرد شهرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
56 - 77
حوزههای تخصصی:
در فرآیند انزوا و در حاشیه قرار گرفتن مکانی مناطق پیرامونی خصوصیات آمایش سرزمینی نیز کم رنگ شده اند. بنابراین، حاشیه مناطق محل تلاقی دو پدیده ناامنی و توسعه نیافتگی می باشد. از آنجا که رویکرد این پژوهش کاربرد نظامی است به همین دلیل به ابعاد امنیت پرداخته شده است. مساله مورد توجه درباره جنوب شرق ایران این است که مناطق پیرامونی به عنوان یکی از بارزترین موارد نابرابری فضایی به لحاظ توسعه در کشور معرفی شده اند و به دلیل دورافتادگی و پرت بودن و بویژه گسستگی فضای سرزمینی آن از بقیه کشور تاثیرگذاری این منطقه در مقیاس کشوری را بسیار کم رنگ کرده است و باعث شده این استان از مناطقی باشد که جزء یکی از محرومترین استانهای کشور محسوب گردد. از این رو، هدف پژوهش ارزیابی امنیت در ابعاد کلی با توجه به رویکرد تحقیق می باشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و از نوع تحقیقات علمی می باشد و بر اساس ماهیت و روش از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است. ماهیت داده های مورد استفاده کمی است و شیوه گردآوری داده ها و اطلاعات میدانی و اسنادی می باشد. چارچوب نگارش بر پایه رابطه متقابل شاخص های امنیت در ابعاد اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی، جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی (مصاحبه) و تهیه پرسشنامه شکل گرفته است. در مجموع نتیجه گیری ها و بررسی شاخصهای امنیت شهرستانهای فنوج، دلگان، زابل، قصرقند و مهرستان (زابلی) دارای بیشترین میزان امنیت و کمترین میزان خطر می باشند.
بررسی و سنجش میزان احساس امنیت اجتماعی زنان در فضاهای شهری (مطالعه موردی : شهر اهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
33 - 47
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش و اهمیت امنیت در پیشرفت هر جامعه ای تا بدان حد است که آن را بستر هرگونه توسعه ای می دانند. خصوصا در جوامع درحال توسعه که با انواع بحران ها و چالش ها مواجه می باشند، امنیت نقش مهمی در توسعه ایفا می کند اما مهم تر از امنیت، احساس امنیت است. احساس امنیت به همان اندازه مهم است که امنیت در آن جامعه. درواقع احساس امنیت تلفیقی از عوامل فردی، روانی و اجتماعی تلقی می شود. امنیت بعد عینی مساله و احساس امنیت بعد ذهنی تلقی می شود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی احساس امنیت زنان در شهر اهر است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است و جامعه ی آماری زنان بالای 15 سال شهر اهر بوده که نمونه آماری آن 381 نفر می باشد. اطلاعات پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت و از آزمون هایی نظیر t دو نمونه مستقل، واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که بین همه ویژگی های فردی (سطح تحصیلات، وضعیت تاهل و نوع فعالیت) بااحساس امنیت رابطه معنادار وجود دارد به جز ویژگی سن که رابطه معناداری بااحساس امنیت ندارد. رابطه بین احساس امنیت با اعتماد اجتماعی و عملکرد پلیس ، مستقیم و معنادار به دست آمده است. در تحلیل مدل رگرسیون چند متغیره مشخص شد که سهم متغیرهای اعتماد اجتماعی و عملکرد پلیس نیز از تاثیرگذارترین متغیرها بودند. احساس امنیت در شهر اهر 3٫29 به دست آمده است که بالاتر از حد متوسط می باشد بنابراین امنیت در شهر اهر از وضعیت نسبتا خوبی برخوردار می باشد.
شناسایی گنبدهای گره دار در مساجد ایرانی
حوزههای تخصصی:
موضوع تزئین سطوح به طور پیوسته برای معمار ایرانی دارای اهمیت بوده و گنبد نیز به عنوان یکی از برجسته ترین عناصر در معماری فضاهای مذهبی بسیار موردتوجه معماران مسلمان بوده است که روش های مختلفی نیز برای تزئین گنبدها استفاده شده است، که یکی ازاین روش ها گره بوده است. اما گره ها نقوشی مبتنی بر ساختارهای ریاضی هستند که با سطح گنبدی همخوانی ندارند. ازاین رو انتقال گره به این سطوح نیازمند دانشی خاص است که حاصل همکاری معماران و ریاضی دانان است. هدف این تحقیق شناسایی گنبدهای ایرانی است که با گره پوشانیده شدند تا به این پرسش ها پاسخ دهد که سیر تحول پوشش گنبدها از چگونه بوده است؟ و چرا بسیاری از گنبدهای مختلف دارای تزئینی یکسان هستند؟ که اطلاعات لازم برای پاسخ به این پرسش ها روش توصیفی پژوهش شده است و از طریق مطالعات کتابخانه ای و پیمایش های میدانی بوده به گردآوری اطلاعات در این زمینه پرداخته شد. با توجه به تعداد زیاد فضای مذهبی، به دلیل دانش خاصی که برای انتقال گره در سطوح گنبدی موردنیاز است نمونه های بسیار اندکی از آن ها با گره پوشانیده شده اند. در این تعداد نمونه اندک مشاهده نمودیم که کاربست گره از طرح های ساده بر روی گنبد به سمت الگوهای پیچیدگی به پیش رفت. همچنین، گنبدهای مختلف در دوره های زمانی یکسان دارای گره های مشابهی بود که این احتمال را مطرح می نماید، تزئین این گنبدهای توسط یک هنرمند، نسل هنری انجام شد که نشان از انحصاری بودن این دانش بود.
راهکارهای افزایش تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و فرهنگیان تهران)
حوزههای تخصصی:
میزان موفقیت فضاهای معماری با میزان استفاده از آن فضا و حضور انسان در آن متناسب است. در واقع معماری باید به جای افتراق و جدایی در پی افزایش تعاملات اجتماعی و همبستگی انسان ها باشد. اما آنچه امروزه در اغلب فضاهای معماری با آن روبه رو هستیم کاهش روابط و مشارکت اجتماعی ساکنان در این فضاهاست. این تحقیق با توجه به پایین بودن سطح تعاملات اجتماعی در فضاهای معماری، سعی کرده به دنبال راه حل مناسب برای این مسئله با استفاده از روش های کتابخانه ای و مطالعات میدانی(پرسشنامه) باشد. هدف ازانجام این تحقیق تعیین رابطه میان ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین در مجتمع های مسکونی می باشد. برای رسیدن به این هدف از روش همبستگی دو متغیره استفاده کرده ایم که در آن رابطه بین متغیرها براساس هدف تحقیق بررسی می شود. پرسش مطرح شده در این تحقیق این است که چه رابطه ای میان ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین در مجتمع های مسکونی وجود دارد؟. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق کلیه ساکنین مجتمع های مسکونی می باشند که به دلیل بالا بودن تعداد مجتمع های مسکونی، سه مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و فرهنگیان شهر تهران که به موضوع تحقیق نزدیکتر بود انتخاب گردید. نتایج حاصل از این تحقیق که به روش استنباطی و توصیفی و با کمک نرم افزار SPSS به دست آمده نشان می دهد که رابطه مستقیم و معنی داری بین ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین مجتمع های مسکونی وجود دارد که با توجه به این نتایج یکسری راهکار برای افزایش تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی ارائه گردیده است.
طراحی ساختاری و فضایی مرکز ارتباطات اجتماعی با رویکرد با یونیک
حوزههای تخصصی:
فرایند دموکراتیک شدن فضاهای شهری با حضور تکنولوژی به منظور ارتقاء کیفیت کنش اجتماعی شهروند ایرانی در جامعه ی ایران سازوکاری است که این رساله در پی شناخت و معرفی آن می باشد. این شناخت از دو جهت مورد بررسی قرار گرفته است؛ نخست بررسی مفاهیم کلیدی در این راستا. بدین منظور مفاهیم تکنولوژی و دموکراسی، عوامل شکل دهنده و تاثیر و تاثر آن ها مورد مداقه قرار گرفته است. دوم بررسی تکنولوژی به عنوان یک عامل اساسی در فرایند تبدیل شدن فضای شهری به سیستم تکنیکی-اجتماعی و معرفی نوع تکنولوژی مناسب برای فضای دموکراتیک شهری. بدین جهت با استفاده از روش کیفی و رویکردی تفسیرگرایانه به نگرش ها و فرایند شکل گیری شهروندی در جامعه ی ایران و شهروند مسئول در بطن جامعه ی کنونی پرداخته و مدل راهبرد و سیاست سرزمینی ایران را مبنایی بر بحث و تبادل نظر و معاشرت شهروند(از جنبه ی تاریخی- مفهومی) در جامعه ی ایران معرفی می نماییم. در ادامه با تعریف فضای عمومی، نحوه ی ارتباط افراد با آن و تعامل فرد با تکنولوژی(با ماهیت سیستم تکنیکی- اجتماعی) به تعریف و بسط مفهوم فضای دموکراتیک در جهت شکل گیری شهروند مسئول و توسعه و اعتلای کیفیت کنش اجتماعی شهروند ایرانی می پردازیم. در راستای مفاهیم مطرح شده و در بخش ابزار تولید فضای دموکراتیک شهری، از معماری بایونیک(bionic) بدلیل خصوصیات طراحی و نوع تعامل افراد با آن بهره برده شده و مفهومی بدیع به این نوع معماری وارد شده است که همان فضای دموکراتیک شهری برای شهروند ایرانی می باشد.
بازشناسی عناصر کالبدی کارکردی موثر در شکل گیری بافت تاریخی بهبهان (از دروه صفویه تا پهلوی) بر مبنای الگوی شهرهای تاریخی
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی شهرها متشکل از مولفه های اجتماعی و کالبدی می باشند که روی هم رفته هویت شهر را تشکیل می دهند. بازشناسی و مطالعه این مولفه ها می تواند در رشد و توسعه ی درون زا در بافت های تاریخی و حفظ ارزش های آن موثر گردد. لذا در این مقاله با هدف بازشناسی الگوی شکل گیری شهرهای سنتی و با تاکید بر مولفه های کالبدی– کارکردی، بافت تاریخی شهر بهبهان بررسی شده است. در این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و با راهبرد مطالعه میدانی و اسنادی، ساختار کالبدی شهر از زمان صفویه تا پهلوی و عناصر کالبدی کارکردی تشکیل دهنده ی بافت سنتی، مورد بررسی تاریخی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد رشد اولیه شهر به صورت ارگانیک و بر اساس اصل ارتباط، پیوستگی و سلسله مراتب شهری بنیان شده است و محله به عنوان اصلی ترین مفهوم شکل دهنده به بافت، تقسیمات کالبدی و اجتماعی شهر را ایجاد نموده است. این الگو از دوره صفویه تا قاجار روندی تدریجی و پیوسته داشته است، ولی در دوره پهلوی همزمان با تحولات شهرسازی در سراسر کشور، سرعت رشد، نه به کندی دوره های پیشین بلکه با تاثیر از شرایط گسترش شهرها در دهه های اول قرن حاضر شکل گرفت. در این دوره همچان ارزش فضایی گذشته حاکم بود ولی پیوستگی بافت شهری تضعیف شد. این پژوهش همچنین شکل گیری بافت تاریخی بهبهان بر اساس اصول حاکم بر سازماندهی فضای شهری سنتی را تصدیق می کند و تایید کننده ی این مطلب است که شهرهای سنتی بر اساس اصول مشترکی شکل گرفته اند و در اقلیم های مختلف، با توجه به بستر و زمینه شکلگیری، کالبد منحصر به فردی یافته اند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل تاثیرگذار بر رضایت مندی کودکان در فضای باز مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی امام رضا (ع) شیراز)
حوزههای تخصصی:
محیط مسکونی به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان، باید از دو جنبه کالبدی و معنوی، یعنی پاسخ به استانداردهای کمی و ارتقای سطح کیفی زندگی، پاسخ گوی کاربرانش باشد. رضایتمندی سکونتی نشانگر کیفیت زندگی ساکنان و مفهومی چندوجهی می باشد که مطابق پژوهش های انجام شده، بر سلامت روانی افراد تاثیرگذار می باشد. از سوی دیگر با گسترش روان شناسی مثبت گرا، احساس نشاط و شادی به عنوان یک از جنبه های رضایتمندی معرفی شده است. محدودیت های ساخت و ساز در دوران معاصر، برخی جوانب کیفی مورد نیاز ساکنان را مورد غفلت قرار داده است. از جمله تامین فضای باز مورد نیاز؛ پژوهش ها نشان می دهد که این عامل می تواند موجب نارضایتی و تاثیر منفی بر سلامت روان کودکان ساکن در مجتمع های مسکونی شود. بنابراین پژوهش حاضر با موردپژوهی و با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل تاثیرگذار بر رضایتمندی و احساس نشاط کودکان در فضای باز مجتمع های مسکونی انجام شده است. برای دستیابی به این هدف، پس از توزیع پرسشنامه های طراحی شده بین کاربران نمونه مورد مطالعه، با انجام آزمون تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS24، عوامل موثر بر رضایتمندی کودکان از فضای باز مجتمع های مسکونی شناسایی شد. سپس به کمک نرم افزار Expert Choice و به روش تحلیل سلسله مراتبی AHP، این عوامل اولویت بندی شدند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که برای کودکان، مهم ترین عامل در رضایتمندی، حضور مداوم و تعاملات با گروه همسالان در کنار انجام فعالیت های مورد نظرشان می باشد. برای دستیابی به بهترین نتیجه در این راستا، مظابق بررسی ها، توجه به خوانایی محیط، توانایی ها و رعایت مقیاس انسانی در ارتباط با کودکان دارای اهمیت می باشد.
ارایه چارچوب مفهومی تجدید حیات پایدار شهری با کاربست شبکه های سبز در بافت های روستا- شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
19-28
حوزههای تخصصی:
با توجه به توسعه برون زای تهران و الحاق بسیاری از روستاهای پیرامون، بخش عمده ای از این شهر را بافت های روستا- شهری با شرایط خاص اکولوژیک و اجتماعی در بر می گیرد. این بافت ها ضمن اینکه در معرض نابودی کیفیت های اکولوژیک و اجتماعی هستند، خدمات و تسهیلات شهری را به صورت شایسته ای دریافت نمی کنند. تسلط مشکلات اکولوژیکی، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و غیره در این بافت ها، تدوین برنامه جامعی در جهت تجدید حیات پایدار شهری را ایجاب می کند. این پژوهش درصدد تدوین چارچوب مفهومی تجدید حیات پایدار شهری است تا از این طریق زمینه ارتقای کیفیت زندگی و حل مشکلات در سه بعد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی را در این بافت ها فراهم کند. همچنین برای ایجاد موازنه بین توسعه و حفاظت محیط زیست و توجه به ماهیت اکولوژیک بافت های روستا- شهری کاربست شبکه های سبز برای تدوین چارچوب مفهومی مذکور انتخاب شده است. این مطالعه براساس مطالعات کتابخانه ای ، از طریق تحلیل محتوای کیفی متون بر رویکرد تجدید حیات پایدار شهری و شبکه سبز به استخراج اهداف تجدید حیات پایدار شهری و سیاست های طراحی شبکه سبز پرداخته است. سپس مفاهیم استخراج شده در چارچوبی مفهومی تدوین شده است. در چارچوب مفهومی مذکور، شبکه های سبز به عنوان ابزار ی برای ایجاد هویت و حس مکان، اقتصاد محلی، به هم پیوستگی و اتصالات، عملکردهای چندگانه، مکان سازی و مکان یابی عرصه های همگانی و سبز، توسعه کالبدی همساز با اقلیم، یکپارچگی منظر اکولوژیکی و طراحی همساز با محیط در مقیاس های مختلف شهری، محلی، شبکه های سبز و اجزای این شبکه ارایه شده است.
تداوم ساختار خانواده گسترده در خانه های تک خانواری معاصر؛ نمونه موردی: بررسی سکونت خانوادگی مهاجران افغان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
133-151
حوزههای تخصصی:
خانواده گسترده در میان انواع گونه های خانواده، کهن ترین شکل جوامع انسانی است که در روزگار معاصر کمرنگ شده است؛ این در حالی است که کیفیت حیات اجتماعی مورد تأکید در ادبیات علوم اجتماعی، در این نوع از خانواده، بسیار فراتر از انواع دیگر است. در این پژوهش با هدف تلاش برای احیای وجوه مثبت این الگو، موضوع خانواده گسترده و نقش آن در شکل گیری مسکن، در دو بخش مطالعه شده است. در بخش نخست، پیشینه الگوهای سنتی و مدرن خانواده گسترده، بررسی شده است که دستاورد آن، معرفی تعداد زیادی الگو، به جز حیاط مرکزی، در جوامع سنتی اسلامی برای خانواده گسترده و معرفی گستره وسیعی از قالب های کالبدی مرتبط با خانواده گسترده در جوامع سنتی خارج از عالم اسلام است. همچنین با بازتعبیر از مفهوم گستردگی خانواده در این پژوهش، نمونه های زیادی از دوره مدرن (مذهبی و غیرمذهبی) با موضوع خانواده گسترده، پیوند داده شده است. در بخش دوم مقاله، برای روشن تر کردن وضعیت خانواده گسترده به عنوان یک الگوی ایدئالی در اسلام در دوره معاصر و امکان بازتولید این الگو در جامعه غیرسنتی پیمایش میدانی روی مهاجران افغانی (به واسطه شایع بودن نسبی خانواده گسترده در جامعه معاصر افغانستان و سکونت طولانی مدت آنان در جامعه ایرانی) در نظر گرفته شد که تعداد 36 خانوار افغان از ناحیه قم با فرایند مشابه روش گلوله برفی انتخاب شدند. برای تهیه اطلاعات مردم نگاری دو مرحله مطالعه انجام شد. در مرحله اول با استفاده از ابزار مشاهده، پرسشنامه باز، و نیمه باز و مصاحبه، اطلاعات خانواده های مهاجر برداشت شد. برای مرحله دوم از مصاحبه عمیق با سه نفر، که تجارب زندگی آن ها پرکننده طیف نسبتاً کاملی از خاطرات زیسته باشد، استفاده شد. اطلاعات مزبور در سه محور مفهومی تحلیل شده است: تداوم ذهنیتی، عاطفی ، تداوم رفتاری و تداوم کالبدی ساختار خانواده گسترده؛ بررسی حاضر نشان داد که افرادی که پیشینه و تجربه زیست در خانواده گسترده درون کالبد سنتی داشته اند، نه تنها نسبت عاطفی با الگوهای رفتاری مربوط به خانواده گسترده را تا حد زیادی حفظ می کنند، بلکه امکانات اندک کالبد مدرن را نیز در جهت باز تولید الگوهای فضا رفتار گذشته به فعلیت درمی آورند .
واکاوی تعامل بین گونه های شکلی مسکن سنتی و ارتباطات فضایی با استفاده از ابزار نحو فضا (نمونه موردی: خانه های سنتی کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
153-179
حوزههای تخصصی:
شهر کاشان را می توان گنجینه ای از خانه های سنتی ایرانی دانست؛ خانه هایی که متعلق به دوره قاجار بوده و مقوله های اجتماعی فرهنگی و اقلیمی بیشترین تأثیر را در شکل گیری پیکره بندی فضایی این خانه ها داشته است . در ا ین پژوهش با محور قرار دادن ورودی، به تحلیل پیکره بندی فضایی در خانه های کاشان پرداخته شد. در مرحله اول، خانه ها به لحاظ شکلی و کالبدی در چهار دسته قرار گرفتند: خانه های تک حیاطه دوطرف حجم، تک حیاطه سه طرف حجم، خانه های تک حیاطه چهارطرف حجم و دوحیاطه چهارطرف حجم. در مرحله دوم تعداد ورودی ها، جایگاه ورودی ها به لحاظ افقی و عمودی و مسیر مستقیم و غیر مستقیم هنگام ورود به خانه ها مشخص شد، سپس به منظور تحلیل ورودی در هر دسته شکلی، از روش چیدمان فضا بهره گرفته شد. در همین راستا دو شاخص هم پیوندی و عمق قابل پیمایش (ارتباط بصری) در بستر این خانه ها مورد سنجش قرار گرفتند. در مرحله سوم نیز، عرصه بندی فضا های تابستان نشین و زمستان نشین خانه های هر دسته شکلی مبتنی بر نمودار توجیهی و تحلیل گراف نمایانی مورد بررسی قرار گرفت. فرضیه های اصلی پژوهش حاکی از این است که خانه های هر دسته کالبدی شکلی، ارتباطات فضایی شبیه بهکدیگر را رقم زده است، سازمان فضایی عرصهه زیستی ساکنان خانه ها در فصول تابستان و زمستان متفاوت اند. به علاوه رابطه مجموعه ورودی و فضای خانه ها در هر دسته مورد بحث قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که در هر دسته کالبدی، تفاوت هایی به لحاظ پیکره بندی فضایی وجود دارد به طوری که در هر دسته، خانه های عمیق و کم عمق به لحاظ بصری دیده می شود، اما معانی اجتماعی فرهنگی مشابهی در هریک از پیکره های کالبدی قابل مشاهده است که مطابق با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی معماری ایرانی اسلامی در شهر کاشان شکل یافته است. همچنین، سازمان فضایی عرصه زیست ساکنان خانه ها در فصل تابستان و زمستان نیز متفاوت بود. در رابطه با ورودی در خانه های هر دسته، مشاهده شد که افزایش تعداد ورودی ها لزوماً موجب کاهش لایه بندی بصری خانه ها در هر دسته و در بین تمامی خانه ها نشده است.
شناخت الگوی کارکرد فضا در حسینیه های شهر تفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
181-203
حوزههای تخصصی:
ساختار فضاهای جمعی و به ویژه فضاهای مذهبی کشورمان در دوره اسلامی، تحت تبعیت از آموزه ها و اصول این دین مبین قرار گرفته و همواره الگوهای جدیدی از ابعاد کالبد و کارکرد این گونه از فضاها شکل گرفته است. حسینیه از مهم ترین این قبیل از فضاهاست و کارکردهای مطرح در این فضای جمعی، کارکرد مرتبط با رفتارهای برگرفته از آیین های جمعی با تأکید بر یکی از مهم ترین مناسک مذهبی یعنی عزاداری برای امام سوم شیعیان است، که به ادغام رفتار فردی و گروهی کمک کرده است. هدف اصلی این پژوهش، دستیابی به الگوی کارکرد با بررسی رفتارهای برگرفته از آیین های جمعی در حسینیه های شهر تفت است. با استفاده از روش توصیفی، پیمایشی و به وسیله برداشت میدانی و مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، به مطالعه و شناخت الگوی کارکرد فضا در دوازده حسینیه شهر تفت پرداخته شده است. بدین ترتیب که پس از انتخاب نمونه های مورد مطالعه، وضعیت و مشخصات کالبدی هریک از طریق پیمایش ها و برداشت میدانی احصا شد. سپس در بازه زمانی مشخص (دهه اول محرّم) فعالیت ها و رفتارهای برگرفته از آیین های جمعی در حسینیه ها از طریق تکنیک های غیرمداخله گر همچون عکس برداری، یادداشت برداری و نیز ثبت نوع و موقعیت رفتارها بدون آگاهی شهروندان استخراج شد. در مرحله بعد تلاش شد تا نظام رفتاری استخراج شده بر مبنای نظریه گراف شکل بگیرد. با بررسی گراف های ترسیم شده، وجوه مشترک در گراف ها تعیین و پس از آن الگوی نهایی از رفتارهای برداشت شده به دست آمد. یافته های پژوهش نشان می دهد که برقراری «نسبت بین الگوهای رفتار حاصل از آیین های جمعی با فضای حسینیه»، باعث به وجودآمدن خاطره جمعی مشترک، حس تعلق به فضا و شکل گیری فرصت تعاملات و واکنش های اجتماعی شده است و در نتیجه منجر به تعامل میان کالبد و محتوای آیین ها می گردد.
چگونگی بازتاب جلوه های میان متنی در بازخوانش معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
175 - 196
حوزههای تخصصی:
دوگانه انگاری خلاقیت و نووارگی در مقابل اثرپذیری، پیوندگونی و خویشاوندی میان آثار از بحث هایی است که به ویژه پس از مدرنیته همواره بر هنر و معماری سایه افکنده است. این پژوهش در تلاش است با رهیافت به فرآیند میان متنی بیان کند؛ معماری تنها با اتکا به نبوغ و چیرگی اصالت ایده ی معمار و به یکباره و ناگهانی خلق نمی شود بلکه در جذبه و کشاکشی غریزی با تجربه، روش، اثر و ابزارهای دیگر هنرمندان؛ قوام می یابد. معماری اقتباس وخوانشی گسترده، ناهمگون و بیپایان از آثار دیگران و همواره در گفت وگوی با دیگری است. از سوی دیگر در فرآیند میان متنی تلاشمان برای جست وجوی شباهت ها و قیاس آثار معماری با یکدیگر را باید به میل انسان به یافتن تبار، تبارشناسی و در اصطلاح یافتن اسطوره ی خویشاوندی اش نسبت دهیم. پژوهش در دفاع از این فرضیه بنا شده که معماری نوعی گفتمان است که از پیوندخوردگی و خویشاوندی میان آثار در تقابل با هژمونی یکتایی و منحصربفرد بودن سخن می گوید و در انتقاد از نقد سنتی است که در بدنهی انتقاداتشان ارزش اثر را به اصالت ایده، حاصل ذهن خلاقه ی آفریننده، نسبت می دهند و برخی آثار را تا سطح اثری کپی و فقط اقتباسی، تنزل می دهند . اما در رهیافت میان متنی هیچ متنی (اثری) دیگر فقط یکتا نیست و به طور حتم در گفتگوی میان لایه های ذهن هنرمند با یک یا چند پیش متن دیگر شکل یافته است. پژوهش با ماهیتی کاربردی و به روش تحلیلی - تفسیری می باشد. داده های مستخرج با تکیه بر استدلال منطقی مورد تحلیل قرار خواهند گرفت که نتایج آن در قالب جداولی ارائه خواهد شد. با رویکرد تفسیرگرای میان متنی به تحلیل آرای معتبر با محوریت مفهوم خوانش میان متنی می پردازیم و در نهایت تحلیل چند اثر از معماری ایران ارائه می شود، تا خوانش معماری میان متنی، به صورت کلّی بازشناخته شود.
تحلیلی مفهومی از قلمرو محله بر پایه ادراک ساکنین با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) (نمونه مطالعاتی: محلات شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
193 - 209
حوزههای تخصصی:
محله دارای پیشینه ای طولانی در شهرنشینی ایران است. در حال حاضر محلات نقش مهمی را در برنامه ها و طرحهای محلی در شهرها و جایگاه مهمی را در توسعه شهری بر عهده دارند. یکی از موضوعات مهم در ارتباط با مفهوم محله ای، تعیین مناسب و صحیح از قلمرو محلات و نقش ساکنین محله در این میان است. در این زمینه با وجود مطالعات انجام شده در کشورهای غربی، مطالعات بسیار کمی در داخل کشور انجام شده است. هدف تحقیق این است که اولاً میزان جمعی بودن ادراک ساکنین از قلمرو محلات را مشخص نماید و ثانیاً چگونگی تاثیر متغیرهای جنسیت، سن،تحصیلات، اشتغال، مدت زمان سکونت، نوع مالکیت ،نحوه اقامت و داشتن روابط همسایگی را در ادراک ساکنین از قلمرو محلات بررسی و تحلیل نماید. روش تحقیق کمّی و پیمایشی به همراه تحلیل های آماری و تحلیل اطلاعات مکانی است. به این منظور تعداد 600 پرسشنامه ترکیبی به همراه نقشه ضمیمه در 6 محله از محله بندی طرح تفصیلی شهر مشهد توزیع گردید. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بود. نقشه های ادراکی به دست آمده از قلمرو محله با استفاده از GIS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون های آماری نشان می دهد ادراک ساکنین از قلمرو محلات با محله های قراردادی که طرحهای توسعه شهری آن را تعریف می کنند، تفاوت دارد. میانگین مساحت قلمرو ادراکی محله در بافتهای مختلف شهری با یکدیگر دارای تفاوت معنی دار است. همچنین گروه مردان و مالکین واحد های مسکونی به صورت معناداری نسبت به گروه های دیگر ، قلمرو محله را بزرگتر ادراک می نمایند و ساکنینی که خانه دار هستند و محصّلین نسبت به گروه های دیگر شاغلین، به طور معنا داری قلمرو محله را کوچکتر ادراک می نمایند. همچنین مقاله توصیه هایی در مورد به کار گیری ادراک ساکنین در فرآیند تعیین قلمرو محلات را ارائه می نماید.
دستیابی به الگوی رفتاری باد در بادگیرهای سنتی یزد بر اساس اندازه گیری بلند مدت عوامل اقلیمی (نمونه موردی: بادگیر خانه مرتاض)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بادگیرهای شهر یزد بعنوان نمونه بارزی از صرفه جویی انرژی توسط طراحی ساختمان در اقلیم گرم و خشک به شمار می آیند، از این رو بررسی و شناخت دقیق، کمی و عددی از نحوه عملکرد و الگوی رفتاری بادگیرها می تواند به عنوان گامی موثر در دستیابی به راهکارهای طراحی همساز با اقلیم کمک نماید. مقاله حاضر براساس مطالعات میدانی و اندازه گیری بلند مدت عوامل اقلیمی مداخله گر در عملکرد بادگیرها بر روی یک بادگیر سنتی در شهر یزد صورت گرفته است. در این تحقیق نتایج حاصل از اندازه گیری بلند مدت مشخصات جریان باد در اطراف و داخل کانال های بادگیر خانه مرتاض بعنوان نمونه موردی در بافت تاریخی شهر یزد به منظور بررسی نحوه عملکرد بادگیرها در به کارگیری انرژی باد به روشی کاملا جدید ارایه گردیده است. در این روش یک ایستگاه هواشناسی محلی جهت استخراج اطلاعات اقلیمی خرد اقلیم منطقه مطالعاتی نصب و راه اندازی گردیده و بادگیر مورد مطالعه به دستگاه ها و سنسورهای اندازه گیری اقلیمی مجهز شده است. نتایج مقایسه پروفیل سرعت جریان های خروجی از بادگیر با پروفیل سرعت جریان باد محلی منطقه در گرمترین و سردترین روزهای سال نشان دهنده هماهنگی بیشتر الگوی جریان هوای خروجی از بادگیر با الگوی جریان باد محلی در اوقات گرم سال می باشد. همچنین بررسی شدت وزش بالای بادهای تابستانی نسبت به بادهای زمستانی منطقه و در پی آن افزایش سرعت جریانات داخل بادگیر در فصول گرم سال نیز تایید کننده عملکرد بهتر بادگیرها در ایجاد تهویه طبیعی در دوره های گرم سال است که موضوع تهویه شبانه نیز در این خصوص قابل بررسی می باشد. تطبیق کالبدی بادگیر مورد مطالعه با شرایط اقلیمی منطقه نیز در این تحقیق مورد بررسی قرارگرفته است. بر این اساس جهت گیری بادگیر نسبت به الگوی جریانات باد محلی به گونه ای است که قابلیت بادگیر در بکارگیری80 درصدی از بادهای غالب منطقه در فصل تابستان را فراهم آورده که در این میان 48 درصد از بادهای غالب محلی را بادهای مطلوب شامل می شوند. لذا پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوهای رفتاری باد در بادگیر مورد مطالعه سعی در بررسی تطبیقی همسازی بادگیر با شرایط اقلیم محلی را داشته است.