فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۴۱ تا ۴٬۹۶۰ مورد از کل ۷٬۶۸۴ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
45 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نظریه لحظه قطعی هانری کارتیه برسون کشف و شهودی ادراکی از آموزه های بودیسم است. در این نظریه برسون معتقد است که عکاس برای عکس گرفتن باید جذب واقعه شود و در مرکز وقایع قرار گیرد. در این صورت، واقعه همه ضرباهنگ ساختار همان شکل را به خود می گیرد و اگر عکاس بتواند این لحظه را دریابد، لحظه قطعی را دریافته است.هدف پژوهش: پژوهش حاضر به آن می پردازد که تأثیر نظریه لحظه قطعی در آثار رزمنده-عکاسان جنگ تحمیلی به چه نحو به نمایش درآمده است. بنابراین بازتاب نظریه لحظه قطعی برسون در آثار سه تن از رزمنده-عکاسان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هدف این مقاله است.روش پژوهش: روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اسناد به شیوه کتابخانه ای و نیز مصاحبه میدانی با سه تن از رزمنده-عکاسان برجسته و صاحبنظر، علی فریدونی، سعید صادقی و مهرزاد ارشدی، به عنوان شاهدان عینی وقایع جنگ تحمیلی، با تأکید بر نظریه لحظه قطعی برسون است. گزینش افراد مورد نظر به واسطه خودآموختگی این افراد بوده که برحسب نیاز و اقتضا، مبادرت به عکاسی از فضای جبهه و جنگ کرده اند و در این مقاله با عنوان رزمنده-عکاس از آنان یاد شده است.نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مقاله حاکی از آن است که کشف و شهود عکاسانه، ذهن ناخودآگاه، ادراکات ذهنی، دیدن و زمان سنجی که از مؤلفه های محوری این نظریه است در آثار رزمنده-عکاسان مذکور نیز موجب شکل گیری جریان خودآموزی و کشف و شهود عکاسانه شده و در آثار آنان قابل مشاهده و تحلیل است.
درون-نگری به عنوان حل مسئله در مسائل طراحی معماری (یک بررسی موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
35 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در الگوی مورد توافق والاس از هنر اندیشیدن، مرحله سوم، روشن شدگی است که همچنان به عنوان مسئله ای برای تفکر طراحانه باقی مانده است. بدون توان درک حل مسئله و روشن شدن آن در لحظه، فهمی از تفکر طراحانه ممکن نمی شود. به دلیل درلحظه بودن این روشن شدن و خصلت روشن شدن کلی، ارائه درکی متناسب از آن ناممکن مانده است. اغلب روش های گوناگونی در نفی رویارویی مستقیم طراح با مسئله و ارجاع آن به آموزش های قبلی شکل گرفته اند. این بدان معناست که فهم بی واسطه از موقعیت طراحی امکان پذیر نیست. اما شواهدی در دست است که نشان دهنده فهم بی واسطه از مسئله طراحی است. پرسش های تحقیق حاضربدین شرح هستند: آیا به واقع فهم بی واسطه از موقعیت طراحی امکان پذیر است؟ در صورت مثبت بودن، سازوکار آن چیست؟ چه نسبتی با تفکر مولد دارد؟ چه تأثیری بر آموزش معماری می تواند داشته باشد؟ هدف پژوهش: تحقیق حاضر درصدد آن است تا با مشاهده عملی طراحی معماری، فهم درلحظه و بی واسطه از مسئله طراحی را مورد واکاوی قرار دهد. روش تحقیق: تحقیق حاضر از نوع کیفی است. برای گردآوری اطلاعات، از تکنیکی استفاده شده است که سابقه دیرینه ای در تحقیقات روانشناسی تفکر و به تبع آن طراحی پژوهی دارد؛ تکنیک فکرکردن با صدای بلند (Think aloud). در این تکنیک از مصاحبه های عمیق با دانشجویان طراحی معماری بهره برده شده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از صورت تغییر یافته ای از روش گلداشمیت است. جهت تکمیل مباحث از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر الگوی سه مرحله ای درون-نگری را معرفی می کند. در ابتدا طراح متوجه شکاف های ذاتی مسئله طراحی می شود. این شکاف ها نشانه هایی از ارتباطات ساختاری را درون خود دارند و فهمیدن این ارتباطات ساختاری سبب بروز سازماندهی های نویی برای مسئله طراحی می شود. این مراحل می توانند به صورت یک چرخه پی درپی با هم مرتبط باشند. الگوی درون-نگری نشان می دهد که طراح قادر به فهم بی واسطه مراحل فوق است.
بررسی رابطه ی روش های یادگیری با دروس مقطع کارشناسی معماری
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه زیادی به بحث یادگیری در معماری به منظور افزایش عملکرد معماران شده است، به دلیل اینکه رشته های هنری نیازمند خلاقیت و نوآوری می باشند و اهمیت یادگیری در این گونه رشته ها بیشتر است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی روش های یادگیری مناسب برای هر کدام از دروس ارائه شده ی رشته ی مهندسی معماری در مقطع کارشناسی می باشد. ماهیت پژوهش کیفی و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی از نوع استدلال منطقی می باشد. به این صورت که در ابتدا روش های یادگیری توسط مطالعات کتابخانه ای و اسنادی ارائه و دسته بندی شده، سپس نقاط قوت و ضعف هر کدام از روش ها مورد بررسی قرار گرفته شده است و برای هر کدام از نقاط ضعف در ادامه راهکار پیشنهاد شده است. در بخش یافته های پژوهش، پس از شناخت ماهیت و هدف دروس ارائه شده در این مقطع، در نهایت در بخش تحلیل یافته های پژوهش، جداولی شامل دروس نظری و عملی همراه با روش های سازگار یادگیری با هر یک از دروس ارائه شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دروس عملی بیشتر با روش های یادگیری که نیاز به مشارکت دانشجویان باهم و یا با اساتید دارند، سازگار بوده و دروس نظری نیاز به روش هایی دارند که باعث افزایش انگیزه و یادگیری دانشجو شده و مشارکت آن ها را به هنگام ارائه درس در کنار اساتید دارا می باشد.
ارزیابی الگوهای سازنده کالبدی-فضایی تأثیرگذار در بافت مسکن بومی محله صوفیان شهر بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
25 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بی هویتی و عدم تعلق به مکان در کنار عدم توجه به تاریخ، طبیعت و اقلیم، معماری را با مشکلات عدیده ای روبه رو کرده است که باید برای حل این مشکل چاره ای پیدا کرد. یکی از راه های بهبود شرایط معماری شناخت معماری بومی هر منطقه و الگوهای شکل گرفته و به کار رفته در معماری بومی آن منطقه است. معماری بومی هر منطقه، گواه بر پیشینه معماری و ارزش فرهنگی آن منطقه و شهر است و تلاش در جهت شناسایی و معرفی الگوهای معماری آن منطقه به همگان، می تواند زمینه ای برای مرتفع ساختن بسیاری از نیازهای فرهنگی، اجتماعی و توسعه ای معماری باشد. در محدوده جغرافیای ایران، مناطقی وجود دارند که با وجود سابقه غنی در معماری و دارا بودن بناهای ارزشمند، به خوبی شناخته و معرفی نشده اند. شهر بروجرد در استان لرستان یکی از این مناطق است.هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش شناسایی و دسته بندی کردن عوامل کالبدی- فضایی به کاررفته در بناهای بومی محله صوفیان شهر بروجرد و ارزیابی تأثیرگذاری آنها در بناهای بومی است.روش پژوهش: روش انجام پژوهش به صورت ترکیبی و در دو مرحله است. در مرحله اول برای به دست آوردن الگوهای کالبدی-فضایی از روش تحلیلی-توصیفی استفاده شده است. در مرحله دوم و پس از شناخت و برای ارزیابی الگوها از روش تاپسیس استفاده می شود. همچنین ابزار مورد استفاده در این پژوهش اسناد و منابع کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و پرسش نامه است.نتیجه گیری: این پژوهش ابتدا به دنبال مشخص کردن الگوهای کالبدی فضایی به کاررفته در مسکن بومی محله صوفیان که شامل عناصر سازنده فضایی، تزیینات به کاررفته در بناهای بومی، مواد و مصالح سازنده قسمت های مختلف بنا و تأثیرات اقلیمی است و در نهایت با استفاده از ابزار پرسش نامه و روش تاپسیس مشخص می شود شاخص ترین الگوی کالبدی فضایی مسکن بومی محله صوفیان بروجرد، مواد و مصالح سازنده بناها و تکنیک ساخت است.
تبیین عوامل مؤثر بر ابهام در تاریخ گذاری بناهای مذهبی دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ارکان اصلی شناخت هویت هر بنا، دست یابی به تاریخ بناست. تاریخ یک بنا به معنای شناخت بنا در بستر تاریخی آن است، به گونه ای که بتواند در ارتباط با زمینه شکل گیری اش به طور کامل فهم شود. مرور آنچه در ارتباط با نحوه شناخت مبدأ تاریخی بناهای مذهبی ایران به ویژه در دوره مغول (سده هفتم و هشتم هجری قمری) نگاشته شده است نشان می دهد، محققین و به ویژه شرق شناسانی که در باب معماری این دوره پژوهش و اظهارنظر کرده اند، به رغم تلاش های ارزنده شان، به دلیل نداشتن آشنایی عمیق با بستر جغرافیایی طبیعی ایران از یک سو، و رخدادهای سیاسی مذهبی از سوی دیگر و همچنین در دسترس نبودن بسیاری از متون و منابعی که امروزه می تواند در اختیار محققان قرار گیرد، نتایج مطالعاتشان با خطاهایی همراه بوده است. به همین دلیل، موارد مبهم زیادی در پژوهش های انجام شده بر ابنیه این دوره دیده می شود که گاه نتایج مطالعات قبلی را زیر سوال برده است. به همین منظور مقاله حاضر در پی شناخت دلایل ایجاد ابهام در تاریخ گذاری بناهای این دوره است. این که چه بر بناهای این دوره گذشته است و چه تاثیری برآنها داشته است که تا بدین حد محققان را با خطا مواجه ساخته، موضوع پژوهش است و در این راستا مصادیق متعددی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. پژوهش مورد نظر پژوهشی کیفی است؛ که در برخورد با داده های پژوهش از شیوه توصیفی و تحلیلی بهره می برد. بر این اساس نگارندگان، نخست به بررسی و مطالعه کالبد بناهای منتسب به دوره ایلخانی پرداخته و سپس با مراجعه به متون و منابع تاریخی تلاش کرده اند به شناخت دقیق تری از دلایل ایجاد ابهام در کار پژوهشگران پیشین برسند. از این رو به منظور پرهیزدادن دیگر پژوهندگان تاریخ معماری، بر آن بوده است تا با دسته بندی عمده خطاهای صورت گرفته به الگویی برای تاریخ گذاری دست یابد. نتایج پژوهش نشان می دهد عمده خطاهای صورت گرفته تحت تأثیر تغییرات ابنیه این دوران، چه در سازماندهی فضایی بنا، چه در الحاق تزئینات در ادوار بعدی و چه در استفاده از کتیبه های مختلف به کار رفته در این گونه بنا بوده است، که عمدتاً می توان گفت با انگیزه های سیاسی مذهبی انجام می پذیرفته است.
شناسایی پیشران های کلیدی توسعه شهر هوشمند با استفاده از ترکیب روش های فراترکیب و ایداس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت شهری در دهه حاضر با پیچیدگی های بسیار زیادی در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، مسایل قانون گذاری و تکنولوژیک همراه است. شهر هوشمند به عنوان یک چارچوب نوین مدیریت شهری می تواند بسیاری از چالش ها و مشکلات مدیریت شهری را کاهش دهد. در فرایند توسعه شهر هوشمند، روابط درهم تنیده بین عناصر اثرگذار بقدری زیاد می گردد که نوعی از سیستم های دینامیکی پیشرفته برای ارزیابی و سنجش تغییرات این عوامل و اثرات تبعی بالقوه آن ها لازم خواهد بود. برای تحقق توسعه شهر هوشمند، لازم است تا از ابزارهای آینده نگرانه جهت ایجاد و خلق آینده های موجه و مطلوب با مشارکت تمامی ذینفعان کلیدی استفاده نمود. این پژوهش، با رویکرد آینده نگاری راهبردی به شناسایی و اولویت بندی پیشران های مدیریت شهر هوشمند با استفاده از روش های فراترکیب و ایداس پرداخته است. در پژوهش حاضر برای گردآوری داده ها و اطلاعات از ترکیبی از روش های مختلف استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش فراترکیب با استفاده از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش های صورت گرفته، شاخص های کلیدی مدیریت شهر هوشمند شناسایی شده اند. بر این اساس با استفاده از روش فراترکیب تمامی اطلاعات و داده های بدست آمده از پژوهش های پیشین در خزانه جمع آوری شده و پس از تحلیل، جدول فراوانی عوامل اثرگذار بر مدیریت شهرهوشمند شناسایی شده است و در ادامه خروجی های روش فراترکیب برای رتبه بندی و شناسایی پیشران های کلیدی در اختیار روش ایداس قرار می گیرد. در نتایج پژوهش حاضر، با استفاده از یک فرایند ترکیبی گام به گام نه پیشران اساسی برای توسعه شهر هوشمند استخراج شده است. EDAS
Assessment of Bicycle Use as a New Practical Strategy to Achieve Sustainable Development (Case study:Bahonar Street, Tehran,Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In recent decades, urban planning has tended to humanist urbanism. In this regard foot travels and bicycle use are the two strategies that urban planners and transportation engineers are using them as adequate alternatives for making cities more people friendly. Using bicycle is known as a strategy that has a great role in decreasing traffic among developing countries in recent decades. These countries have taken great steps by reducing traffic congestion and environmental pollutions to reach the sustainable development using comprehensive legislations in this context. This paper aims to assess and analyse the successful countries’ experiences specifically Holland and Denmark as countries that have eliminated extensive amount of traffic difficulties by using bicycle transportation system. Also, investigating this form of transportation regarding the improvement of bicycle use culture in the case study of Niavaran district will be conducted. This article has been implemented in the basis of library–based phase of the research, case study method and observation for its field study phase. Tosum up, the findings of this study comprise the feasibility of bicycle use in the mentioned case study; in which despite of district¢s high slope, efficient proposals have been used to achieve sustainable development.
حفاظت، انطباق پذیری و استفاده مجدد از میراث معماری، رویکردی بر اساس کارآیی انرژی «تعیین فرآیند و تبیین اقدامات»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت منابع انرژی در استفاده مجدد سازگار از میراث معماری، یکی از مصادیق حفاظت پایدار است. انطباق پذیری و استفاده مجدد از بناهای تاریخی با رویکرد کارآیی انرژی، نقش عمده ای در کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و به تبع آن تعادل پویای محیط زیستِ طبیعی و انسانی دارد، اما چالش اصلی، چگونگی اجرای اقدامات مربوطه است تا علاوه بر پایایی عملکردها، مداخلات مخرب نیز کنترل شود. اهمیت این موضوع، پژوهشهای وسیعی را در کشورهای توسعه یافته به دنبال داشته است؛ اما پژوهش حاضر را می توان، از اولین گامها در ایران برشمرد. هدف این مقاله، دستیابی به فرآیندی جامع و نظام مند از مجموعه اقداماتی است که ضمن حفاظت از میراث معماری، موجب بهبود کارآیی انرژی شود. بدین منظور از طریق بازخوانی و تحلیل فرآیندها و اقدامات بهبود عملکرد انرژی بناهای تاریخی در منابع معتبر علمی، انواع اقدامات و مراحل اجرای آن مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. روش گردآوری اطلاعات در این مقاله کتابخانه ای است و روش تحلیل اطلاعات از نوع کیفی و راهبرد تحلیل محتوا است. بررسی و اولویت بندی انواع اقدامات، توجه به اصول معماری همساز با اقلیم و تاکید بر نقش کاربر در کارآیی انرژی و تبیین آن در فرآیند پیشنهادی را می توان از دستاوردهای مقاله عنوان کرد.
ارزیابی میزان خلاقیت و موفقیت تحصیلی دانشجویان معماری دانشگاه تهران از منظر ربع های چهارگانه مغزی ند هرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
117 - 133
حوزههای تخصصی:
خلاقیت و تفکر خلاقانه یکی از موضوعات مهمی است که در حوزه ادبیات معماری و عملکرد تحصیلی دانشجویان مطرح می شود. البته باید اذعان کرد که آموزش خلاق از عوامل مهمی است که در پرورش آفرینشگری و ایجاد خلاقیت در دانشجویان تأثیرگذار است. نِد هرمان در بررسی انواع تفکر و تفکر خلاقانه، مطابق یک الگوی استعاری، برای مغز چهار ربع تمایلات فکری قائل شده و آن ها را در چهار دسته افراد با ربع غالب A، واقع نگر و تحلیلی، با ربع غالب B، سازمان یافته و مطیع، با ربع غالب C، افرادی احساسی و منعطف و با ربع غالب D، اغلب نوآور و مبتکر تقسیم می کند. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه خلاقیت با عملکرد تحصیلی 121 دانشجوی دانشکده معماری دانشگاه تهران ورودی سال های 1393 تا 1396 و بررسی تأثیر برنامه تحصیلی در تسلط ربع های مغزی آنان است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در آمار توصیفی، از جداول توزیع فراوانی و نمودارهای متناسب و در آمار استنباطی از تحلیل همبستگی پیرسون، تحلیل کای اسکور و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که با وجود بالا بودن سطح علاقه به رشته در بین دانشجویان، میزان احساس موفقیت پایین است. همچنین مطالعه نشان داد که بیشتر دانشجویان معماری دانشگاه تهران از ربع B مغز خود بهره می برند و برنامه تحصیلی دانشگاه نیز در تغییر این تسلط ربع مغزی تأثیری نداشته است. از سوی دیگر، بین عملکرد تحصیلی و میزان خلاقیت دانشجویان (تسلط ربع های مغزی) ارتباط معناداری وجود ندارد. وجود رابطه معنی دار بین نمرات دروس اصلی که بیشتر در حوزه طراحی معماری است با تسلط ربع D در بین دانشجویان نشان می دهد اساتید این دروس بیشتر در برنامه ها و ارزیابی خود بر تفکر واگرا و شهودی تأکید داشته اند. نتایج این پژوهش می تواند در برنامه ریزی آموزشی این رشته بسیار مؤثر باشد.
فیلم به عنوان یک ابزار برای آموزش طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرسازی و به ویژه گرایش طراحی شهری برای فهم، تجزیه و تحلیل، ادراک و ارائه راه حل ، باید با سایر رشته ها، به ویژه برنامه ریزی، طراحی محیط، جامعه شناسی، روانشناسی و همچنین متخصصان اقتصاد و معماران رابطه و تعامل مناسبی داشته باشد و از قالب های مختلفی برای ارائه راه حل استفاده نماید. یکی از این قالب ها ، ارئه و بیان تصویری از ویژگی های بصری محیط است. سینما به عنوان یک رسانه جمعی تاثیرگذار، دائما در حال بازنمایی فضاها، رویدادها، نمادها و نشانه هاست که به صورت مستمر و پیوسته در حال آموزش، یادآوری و یا تجسم های واقعی برای مخاطبان خود است. این مقاله قصد دارد با انتخاب ده فیلم در دهه اخیر سینمای ایران(۱۳۷۵-۸۵) ، ارتباط میان زندگی اجتماعی و شکل شهر را مورد بررسی قرار دهد . هدف از این مقاله شناخت جایگاه فیلم برای استفاده از آن در آموزش طراحی شهری است. در ابتدا کاربرد سینما به عنوان ابزاری آموزشی در طراحی شهری روشن شده و سپس معیارهای انتخاب این فیلم ها و آموزه های آنها بیان خواهد شد. در نهایت نتیجه گیری میشود که به دلیل اهمیت و نقش شهرها در فیلم و رسانه ، به خصوص نمایش تحرک و سرزندگی و بازنمایی تصویر روشنی از شهر ، فیلم ها میتوانند به عنوان یک منبع واجد اهمیت برای آموزش طراحی شهری مورد استفاده قرار گیرند.
خوانش گفتمان های متکثر آثار هشتمین دوسالانه نقاشی ملی ایران براساس نظریه فرهنگ مانوئل کاستلز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۹۹
79 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه رشد سریع تکنولوژی و فناوری های ارتباطی زندگی بشر را به طرزی گریزناپذیر متحول ساخته و مفاهیم، نگرش ها و زیستِ همسو با خود را شکل داده است. براساس نظریه فرهنگ «مانوئل کاستلز»، در دنیای امروز، تحولات تکنولوژیک و ظهور رسانه های جدید عاملی برای تغییرات اجتماعی و فرهنگی و ایجاد گفتمان های متکثر در جوامع شده است؛ مسئله پژوهش حاضر نمود زوایای فرهنگ جدید از منظر کاستلز بر آثار دوسالانه هشتم نقاشی ملی ایران (1390) است، اینکه چگونه اموری همچون گفتمان های متکثر، فارغ از جغرافیای منطقه ای، خودگزینی و خودتولیدیِ محتوای فرهنگی برای هنرمندان مسئله ساز بوده و در آثار آن ها بازتاب یافته است.هدف پژوهش: این پژوهش بنا دارد، با نگاه به نظریه کاستلز در تبیین فرهنگ در عصر ارتباطات و براساس فرایند ارتباطی و شکل گیری ارتباط جمعیِ خودانگیز، به خوانش آثار دوسالانه هشتم بپردازد. از آنجا که گفتمان های جاری در برساخت فرهنگی اجتماع و خلق آثار هنری هر دوره اهمیت دارند، این مقاله در صدد است، براساس نظریه فرهنگ کاستلز، گفتمان های متکثرِ آثار نقاشی دوسالانه هشتم را مورد مداقه قرار دهد.روش پژوهش: روش پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی است، تحلیل ها به صورت کیفی صورت پذیرفته اند و جامعه آماریِ پژوهش شامل 186 اثرِ بخش دوسالانه هشتم نقاشی ملی ایران (1390) است.نتیجه گیری: نوشتار حاضر، براساس نظریه کاستلز که انقلاب فناوری و گسترش اطلاعاتْ تمام سطوح جوامع را دگرگون کرده است، به اثبات این مهم دست یافت که دسترسی به دامنه فرهنگی و محتواییِ آزاد در عصر اطلاعات سبب شده هنرمند شرکت کننده در دوسالانه هشتم در گزینش محتوای آثار به شیوه انفرادی عمل و خودگزینی و خودتولیدی محتواهای فرهنگی را در این عصر تجربه کند.
کاربرد سیستم های پشتیبان تصمیم گیری فضایی در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
35 - 42
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی مسائل مرتبط با شهر، برنامه ریزان و مدیران شهری را ناگزیر به تصمیم گیری در شرایط عدم قطعیت می نماید. سیستم های پشتیبان تصمیم گیری [i]از جمله ابزارها و فنون پیشرفته ای هستند که به عنوان ابزاری کارآمد جهت تسهیل و هدایت فرایند اتخاذ تصمیمات بهینه در خدمت برنامه ریزان و مدیران شهری قرار گرفته اند و عمدتاً درتصمیم گیری های پیچیده و چندمعیاری[ii] و یا تصمیم گیری در شرایط عدم قطعیت به کار گرفته می شوند. سیستم های پشتیبان تصمیم گیری از طریق فراهم آوردن امکان بررسی تأثیرات متقابل مؤلفه های مختلف مؤثر بر مسئله با استفاده از ابزارها و فنّاوری های نوین و نیز با بهره گیری از امکانات مدلسازی، به سیاست گذاران در اتخاذ تصمیمات بهینه در خصوص مسائل نیمه ساختار یافته[iii]یاری می رسانند. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا پس از معرفی اجمالی سیستم های پشتیبان تصمیم گیری، انواع و مؤلفه های سازنده آنها به بررسی نمونه هایی از کاربرد این سیستم ها در تصمیم گیری ها و سیاست گذاری های مرتبط با شهر پرداخته شود.
An Investigation on Elements Creating Sense of Place in Historical Site of Babol (Case Study: Historical Site of Panjshanbe-Bazaar)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The body of residential complexes is affected by social interactions between residents over time. Of the most important places for social communications are bazaars as the backbone of Iranian cities. Ancient bazaar of Babol in north of Iran contains natural features which makes a special sense of place. This essay tries to answer to how concept of sense of place is presented and what are factors affecting on sense of place; in historical site of Babol. Theoretical study of essay is based on Interpretive and qualitative approach through written documentaries. In this way first; the concept of sense of place is reviewed. After an explanation about the bazaar and the city, important features defining the site and their relations are analyzed through phenomenological approach. Then symbolic elements are identified and classified in fixed, semi-fixed and non-fixed feature elements, and their role on creating a Sense of Place is investigated. Any of fixed feature elements of the studied area like doors, columns, roofs, windows and doorways, transfer significant architectural qualities. Semi-fixed feature elements containing wooden elements, roofs, furniture, symbolic inscriptions, hung lights and plants; make a sense of dependency and safety. Nonfixed feature elements containing peddlers, voices, odors and climatic conditions depend on activities in place, prove the existence of human and modify a personal territory or place-behavior .Existence of these elements in the environment not only gives us an experience of sociality and public activity; but they also create a sense of presence and dependency or sense of place.
بررسی تفاوت آموزش بر مبنای شیوه دستی و رایانه در درس طرح معماری سه بر میزان یادگیری دانشجویان
حوزههای تخصصی:
درس طراحی معماری به عنوان یکی از دروس کارگاهی دانشجویان معماری در راستای استفاده از نوع ابزار بسیار حائز اهمیت است، چرا که در این درس دانشجویان برای نخستین بار به صورت جدی از ابزاری به جز ابزار دستی برای ترسیم، معرفی و ارایه طرح خود استفاده میکنند. از این رو بررسی تفاوت این دو ابزار یعنی دستی و رایانه ای در محصول نهایی می تواند قابل بررسی و اهمیت باشد. در پژوهش حاضر، به مؤلفه های تاثیر گذار در روند طراحی و نتیجه نهایی با روش توصیفی – تحلیل پرداخته شده است. روش گرد آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و پیمایشی بوده است که در بخش کتابخانه ای با استفاده از مقالات و کتاب های مرتبط با عنوان پژوهش و در بخش پیمایشی با استفاده از ابزار پرسش نامه استفاده گردیده است. پرسش نامه به صورت نمونه گیری تصادفی بین 180 دانشجویان سال آخر مقطع کارشناسی معماری توزیع گردید که درس طرح سه را گذرانده اند. کلیه آنالیز ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. در این پژوهش با توجه به پاسخ های جامعه آماری و نتایج حاصل از آن، دانشجویان تمایل بیشتری به ابزار دستی برای یادگیری نشان میدهند و این نوع ابزار را برای فرایند درس طرح سه معماری خود بیش از ابزار یارانه ای بر می گزینند، علت این میزان تمایل بیشتر سلیقه شخصی بوده است تا عدم مهارت در استفاده از ابزار رایانه ای و پس از آن اجبار استاد گزینه ی بعدی برای انتخاب ابزار دستی بوده است. این میتواند نشات گرفته از آن باشد که هنوز راه زیادی برای تسهیل مسیر آموزش با تکنولوژی وجود دارد.
اسطوره شناسی تمثیلی مجموعه ی تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از استیلای پارادیم پوزیتیویستی طی سده ی گذشته، در معماری و شهرسازی نیز همانند دیگر حوزهها، به روشهای تحققی و تحصلی اکتفا شد که به از دست رفتن معنا و هویت در شهرها انجامید. برای رفع این مشکلات، مطالعهی کیفی شهر به گونهای که به فرهنگ و جامعه و کالبد شهر با هم و از میان انواع متون فرهنگی بپردازد، مورد توجه قرار گرفت. رویکرد مطالعات فرهنگی، یکی از متاخرترین رویکردهای بینارشتهای است که بر پژوهش در تمام عناصری که در تعامل با یکدیگر فرهنگ خطاب می شوند، تاکید دارد. از سوی دیگر، با ابداع اسطورهشناسی نو، امکان مطالعه ی ساخت مند اسطورهها به عنوان یکی از منابع مطالعات فرهنگی، رویکرد نوشتار پیش رو، فراهم شده است. بر این اساس، پرسش اصلی پژوهش این است که چه ارتباطی میان شهرها و مکان های اسطورهای و تخت جمشید وجود دارد؟ این پژوهش نشان میدهد که از منظر روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر، میان شهرهای مثالی چون کنگدژ و ورجمکرد رابطه ای مستقیم از نوع شباهت استوار است، در حالی که رابطه ی میان شهرهای اسطوره ای با تخت جمشید، نه از جنس شباهت، بلکه تمثیلی است؛ رابطه ای از جنس دلالت غیرمستقیم و بنابراین اسطوره ای، و در مجموع می توان گفت که برپایی مجموعه ای ایده آل به سان شهرهای اسطوره ای، علت نمونه ای هسته ی مرکزی تخت جمشید است.
طراحی فضای شهری بومگرا در توسعه های جدید شهری: آشتی توسعه و پایداری«با تأکید بر طراحی بومگرا در خیابان های شهر یزد»
حوزههای تخصصی:
تأمین نیازهای اجتماعی انسان در فضاهای شهری، از اصلیترین اهداف توسعه پایدار محسوب می شود . امروزه تغییرات عینی آن » از فضای شهری در پی تحول ارتباطات و هجوم اطلاعات، همچنین « تصویرذهنی » دگرگونی در به واسطه فهم و کاربرد نادرست از پیشرفت تکنولوژی و الگوبرداری ناشیانه از « در بافتهای جدید شهری تئوری های وارداتی، تعارضی را بین این دو ایجاد کرده که این بی توجهی به بستر مصنوع، طبیعی و فرهنگ به عنوان محصول طبیعت، هویت مکان، این پیش نیاز زندگی اجتماعی را مخدوش نموده و شهروندان را به بحران هوی ت، احساس بیریشگی و در بهترین حالت، انزوا دچار نموده است. از اینرو خلق فضای شهری سازنده؛ با ایجاد بستر مناسب فرهنگی برگرفته از ویژگیهای بوم، ارزشها و هویت جامعه و فضای شهری سرزنده؛ با ایجاد شرایط سالم و سازگار با نیازها و رفتارهای استفادهکننده ضروری به نظر میرسد؛ که این به معنی بومی کردن فضای شهری و برقراری رابطه علی دوسویه میان پدیدههای اجتماعی، فرهنگی و محیط طبیعی و ابعاد انسانی است. تحقیق حاضر درصدد پاسخگویی به سوال چگونگی طراحی فضاهای شهری در یک بستر فرهنگی براساس رویکرد بومگرایی شکل گرفته است. از اینرو در این مقاله، ابتدا ضرورت ایجاد فضای شهری بوم گرا بررسی و با الگوی » ، شناخت مفاهیم فضای شهری و بومگرایی، ویژگیهای فرهنگی و الگوهای رفتاری به روش تحلیل محتوا استخراج گردیده، سپس معیارهای طراحی بو مگرا در ابعاد مختلف « مطلوب فضای (خیابان ) شهری بوم گرا زیست محیطی، اجتماعی- فرهنگی و رفتاری با بررسی الگوهای موجود خیابان های شهر یزد -به عنوان مطالعه موردی- در قالب معیارهای کالبدی، عملکردی و معنایی ارائه شده است . اهم یافته های این پژوهش بیانگر این امراست که جهانی اندیشیدن به توسعه پایدار با بومی طراحیکردن فضای شهری درکالبد، عملکرد و معنی خواهد توانست هر آنکس را که در پی جایگزینی منطق هم این و هم آن ارزشهای سنتی- معاصر یا بومی - جهانی است، برای حضور مستمر و امن به خود فراخوانده و موجبات پاسداری از هویت بومی در توسع ه جدید شهری، پرورش نسل جوان، خودشکوفایی و مهمتر از همه حس تعلق را فراهم کرده که موجب ارتقاء کیفیت محیط زندگی انسان و حفظ قابلیت زیست که هدف غایی طراحی شهری و ارکان اساسی توسعه شهری پایدار است، خواهد شد.
تلاشی برای فهم هستی شناختیِ معماری (با استعانت از تجارب عرفانی ابن عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
65 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بر همگان روشن است که معماری اصیل اسلامی ایران، پس از گذشت قرن ها، همچنان تفرج گاه عین و ذهن است. هنگام بررسی تأثیرگذاری و مطلوبیت مستمرِ این معماری، یکی از مواردی که بسیار مهم جلوه می کند وجود صورت هایی است که در آثارِ این معماری به وفور دیده می شوند. به نظر می رسد که برخی از این اشکال و صورت ها همواره اعتبار و اصالت دارند و از معانی خاصی سخن می گویند؛ اما به نسبت و رابطه حقیقیِ بین این صور و معانی (با نگاهی هستی شناختی) در ادبیات نظری مرتبط با آثار معماری اسلامی کمتر پرداخته شده است.هدف پژوهش: هدف مقاله حاضر آن است که با استعانت از پشتوانه غنی عرفان اسلامی (مکتب فکریِ ابن عربی) تا حد ممکن زمینه ای برای فهم نسبت حقیقیِ بین صور و معانی معماری فراهم آورد و، در افقی کلی تر، از رهگذر خوانش منابعی از عرفان اسلامی، برای فهم حقیقتِ معماری تلاش کند.روش پژوهش: روش این پژوهش استنادی و استنباطی است و «راهبرد» اصلی آن بر «استدلال منطقی» تکیه دارد.نتیجه گیری: با ابتنا بر آنچه از سپهر عرفان ابن عربی مستفاد می شود، یک اثر معماری نیز همچون کلیت پدیده های عالَم می تواند زنده و ذومراتب باشد و بساطتی طولی در نظام هستی داشته باشد: از مرتبه ماهوی یا باطنی تا نمود بیرونی یا ظاهری. در این میان، باطن یا «جان معماری» را می توان برابر با صورت مجرد آن در عالم ماهیات در نظر گرفت که بدون شکل و ماده است و مبدأ وجودی معماری به شمار می آید؛ این ماهیت تعیین کننده میزان زندگی اثر است و به نوعی علت وجودی اش به شمار می رود؛ پس میزان زندگی آثار معماری نسبی است. «جسم معماری» نیز برابر با ظهور اثر در عالم محسوس و در کالبد مادی است. این مراتب صوری و معنایی با یکدیگر وابستگی، سنخیت و ربط وجودی دارند و، به مثابه حلقه های یک زنجیر، توأمان در یک اثر معماری حاضرند.نکته دیگر آنکه مخلوق انسان، از جمله معماری، از باور درونی و نحوه نگرش وی به جهان هستی متأثر است. در حوزه عرفان، فهمی از عالم و پدیده های آن ارائه می شود که در آن حضور حقیقت مطلق در لایه های پیدا و پنهانْ نقش اصلی را ایفا می کند. پس از آنجا که انسانِ پرورش یافته با هستی شناسی اسلامی با بینش طولیِ خود عالم را ذومراتب می بیند، معماری اسلامی نیز به صورت زنجیره ای طولی دیده می شود که صورت محسوس آن با باطن و معنایش رابطه ای طولی و نسبتی وجودی پیدا می کند. ضمن آنکه، در این نگاه، صورت های معماری در ارتباط و تعامل با مبدأ هستی تفسیر می شوند، و همانند تمامِ دیگر پدیده ها فضیلت معماری نیز بهره بردنِ کامل از وجود و اتّصاف به درجه بالایی از زندگی است. در واقع می توان گفت که معماران مسلمان، در تطابق با معارف هستی شناختیِ مد نظر خود، تلاش می کنند که از مجرای خلق اثری زنده و کمال یافته نقش پردازِ حقیقت شوند و معانی وجودی و تکوینی را در قالب صور مناسب و مطلوب بیان کنند.
بررسی و تحلیل عوامل پراکنده رویى در توسعه فضایى مناطق کلان شهرى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد پراکنده رویی شهری به ویژه در نواحی پیرامونی کلان شهرها یکی از مسائل بغرنج در سیاستگذاری توسعه فضایی مناطق کلان شهری است. هدف مقاله حاضر بررسی و تحلیل عوامل اقتصادی- اجتماعی و سیاسی مؤثر بر رشد این پدیده در قالب نظریه های مختلف رقیب است. به نظر می رسد تنها با آگاهی و درک از عوامل مولد این پدیده و شناخت اثرات زیست محیطی آن است که می توان ابزارهای کارآمد و مناسبی را برای سیاستگذاری توسعه فضایی و هدایت آگاهانه آن اتخاذ کرد. تحقیقات متعدد نشان می دهد عواملی چون ارزان بودن زمین در نواحی پیرامونی شهر ها، اعمال کنترل ضعیف بر توسعه در خارج از محدوده شهرداری ها، انتخاب و ارجحیت یافتن شیوه زندگی حومه ای به ویژه در اثر تنزل کیفی مراکز شهری و افزایش مالکیت اتومبیل و پیشرفت تسهیلات حمل و نقل، قصور بازار در برآورد ارزش کامل فضاهای باز و هزینه اجتماعی ازدحام در نواحی پیرامونی و به طور خاص وجود تفرق سیاسی و حکومتی تأثیر بزرگی بر شکل گیری و تشدید پراکنده رویی دارند.
گونه شناسی شبستان محور مسجدهای تاریخی ایران با بهره وری از سامانه اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، گونه شناسی مسجدهای تاریخی ایران بر مبنای شبستان آنهاست. بدین منظور با بررسی کالبد مسجدها، انواع شبستان تعریف و مسجدهای ایران بر این اساس دسته بندی شدند؛ سپس داده های گونه شناختی رقومی و به صورت توصیفی تحلیل شدند. در گامِ بعدی، اطلاعات گونه شناختی با استفاده از GIS بررسی شده و نقشه های پراکندگی و تراکم و پهنه بندی گونه شناختی مسجدهای تاریخی ایران حاصل شد. اگر انواع کنارِ هم نشینی شبستان ها در کالبد مسجدها را در نظر بگیریم، مسجدهای ایران را می شود در ده گونه ی مختلف جای داد: ستون دار (۵۹.۱۳٪)؛ طنبی (۱۴.۵٪)؛ طنبی و ستون دار (۶.۰۲٪)؛ ستون دار و مرکب (۵.۷٪)؛ ستون دار و گنبدخانه (۳.۷٪)؛ طنبی و گنبدخانه (۳.۰۶٪)؛ مرکّب (۲.۹۶٪)؛ گنبدخانه (۲.۸۵٪)؛ ستون دار و گنبدخانه و طنبی (۱.۶٪)؛ طنبی و مرّکب (۱.۳۷٪). گونه هایی که در کالبد خود از شبستانِ مرکّب یا شبستان گنبدخانه بهره برده اند، عمدتاً در نواحی مرکزی ایران و، به تعدادی کمتر، در خراسان حضوری پررنگ دارند؛ حال آنکه در نواحی غربی و جنوبی و شمالی ایران، گونه ی غالب گونه مسجد ستون دار است. گونه مسجد طنبی هم در برخی شهرستان های جنوب شرق ایران غالب است و نیز در دیگر نواحی هم حضوری قابل توجه دارد. همچنین تنوع گونه بندی مسجدها، عمدتاً مربوط شهرستان های مرکزی ایران است و در بیشتر شهرستان های ایران، تنوع گونه ها اندک است یا غالب بودن یک گونه (عمدتاً ستون دار)، چشمگیرتر است.
Explaining The Impact of Facade Architectural Components on the Visual Clutter (Case S tudy: Selected Facades of Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۲ - Serial Number ۴۸, Spring ۲۰۲۳
27 - 38
حوزههای تخصصی:
Nowadays, clutter and visual clutter have become common characteris tics of cities. The main cause of this confusion and visual clutter is the presence of urban facades with an abnormal appearance that s tands out in the city. Meanwhile, the firs t image seen of a building is its facade, which can play a role in creating the order or visual clutter. This heterogeneity is more apparent in the facades of Tehran city, especially in the vicinity of its main s treets, which have the mos t daily passers-by. However, what parts of the facade have caused visual clutter, and what was the mos t colorful visual part of the facade in this context? In the field of visual clutter, urban facades can be as effective as urban walls. Materials, colors, changing s tyles and contexts, different compositions of forms. These can be the factors that create and increase this visual clutter in monographs. In this research, by examining the three s treets that collect garbage in the areas that have had the highes t number of building permits issued in the las t ten years, single facades with visual clutter have been identified, and then by examining the components of these facades, the common characteris tics of each in terms of components have been identified. The composition of the facade was checked. This research shows that additions, materials, colors, and windows have the greates t impact on the visual clutter of urban facades in the examined samples.