فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
ماهیت جهان ممکنات بر ارتباط استوار است و به لحاظ وجود ارتباط است که رابطه علت و معلولی به منصه ظهور می رسد. ارتباط شامل ارتباط انسانی، ارتباط انسان با محیط، انسان ها، اشیاء، فضا و ... می شود. به دلیل گستردگی زیرمجموعه های مبحث ارتباط انسان با محیط، این نوشتار به روش تاریخی به بررسی یکی از این زیرمجموعه ها با عنوان روابط اجتماعی و محیط خواهد پرداخت و به دنبال این نکته است که با وجود این رابطه در تمامی زمان ها، تا چه اندازه صاحب نظران این رشته از گذشته تا دوران ظهور پست مدرنیته به این مفهوم توجه داشته اند و نوع نگاه آن ها چه بوده است. این نوشتار در طول فرایند تکامل توجه به این مفهوم، از توجه خاص به توده های مردم و طراحی برای آنان، به در نظر گرفته مفهوم رابطه اجتماعی حاکم بر مردم در طراحی شهر رسیده که در نهایت نوع تکامل یافته تر آن، به توجه به این مفهوم در خاطرات جمعی شهروندان، تصویر ذهنی آن ها از شهر، فاصله اجتماعی مردم، ساختار شهر و ... می رسد.
بررسی نقوش فلزکاری غرب ایران (قرن7و8 ه.ق) با تأکید بر دو اثر موزه رضا عباسی «لگن و مجمعه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۵۹
57 - 70
حوزههای تخصصی:
بر اساس شواهد مادی و منابع مکتوب موجود، سهم و نقش فلزکاری خراسان به ویژه در قرن 6 ه.ق که یکی از فعال ترین و برجسته ترین مکاتب فلزکاری در دوره اسلامی بوده در بروز تحولات اساسی در فن ساخت و تزیین آثار فلزی مشخص شده و جایگاه ممتازی به آن بخشیده است. بعد از حمله ویرانگر مغول و نابودی خراسان و فرار هنرمندان به سوی غرب، مکتب موصل در شمال عراق به همان جایگاه رفیعی رسید که پیشتر متعلق به خراسان بزرگ بود. گرچه تا آخر سده 7 ه.ق سبک مسلط بر فلزکاری ایران در تلفیقی از سبک های ایرانی و موصلی است لیکن شهرت آثار موصلی سبب شد که به اشتباه غالب اشیاء نفیس تولید شده در آن مقطع زمانی را موصلی بدانند. در حالی که بخش گسترده ای از نقوش و مضامین تزیینی راه یافته در این حوزه به واقع نمودی از استمرار تجارب هنرمندان ایرانی اسلامی با هویتی نوگراست که هنرمندان با توجه به فرهنگ عصر و منطقه خویش از آنها بهره گرفتند. از این رو به ارزیابی و بررسی مضامین، نقوش تزیینی و فرم دو نمونه ی فلزی (لگن و مجمعه) موزه رضاعباسی پرداخته ایم تا با وجود برخی ویژگی های مشترک سبک خراسان و موصل، اصالت ایرانی آنها را اثبات کنیم. این مقاله با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای با هدف تعیین خاستگاه دو اثر فلزی قرن7و8 ه.ق موزه رضا عباسی و همچنین تحلیل جداگانه مضامین و نقوش تزیینی، در صدد یافتن پاسخ قانع کننده و مستدل برای اصالت ایرانی و تداوم سبک خراسانی در هر یک از آثار فوق است. نتیجه یافته ها نشان می دهد به رغم استفاده از برخی عناصر تزیینی غیر بومی در این آثار، انتساب آنها به خارج از مرزهای امروزی ایران توجیه پذیر نبوده و از نظر نویسندگان این مقاله آثار مذکور در غرب ایران تولید شده اند.
قلعه منصور کوه
حوزههای تخصصی:
گنبدباز، یا گوهری تابناک بر تارک هنر معماری ایران
حوزههای تخصصی:
نقش اقتصاد فرهنگی و خلاقیت در بازآفرینی شهری
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵
99-112
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، مروری بر مفهوم طبقه خلاق به عنوان یک مکانیسم علی و نقش آن در بازآفرینی شهری می باشد. که با بررسی و تمرکز بر محتوای مفهومی و نظری صنایع فرهنگی و خلاق آغاز خواهد شد و به نقد رابطه بین صنایع خلاق و رشد و توسعه و بازآفرینی شهری می پردازد. مقاله به دنبال روشن شدن رابطه بین مفاهیم خلاقیت، فرهنگ و صنایع خلاق با بازآفرینی شهری بوده و در نهایت، با روش مبتنی بر مرور و توصیف و تحلیل نشان می دهد که سیاستگذاران برای رسیدن به نتایج موفق تر بازآفرینی شهری ضروری است به حضور صنایع فرهنگی و خلاق به عنوان موضوع پیوند بین تولید و مصرف خدمات فرهنگی آگاه باشند. و در نتیجه مشخص می شود؛ این مفهوم نقش قابل توجهی در تفسیر و درک تولید فرهنگی در شهرهای معاصر و ارتباط آن با رشد و توسعه شهر در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فیزیکی خواهد داشت. همچنین برای حفظ سرمایه های فرهنگی محسوس و نامحسوس، که به صورت ذاتی در فرهنگ سنتی هر شهر موجود است، به عنوان محرک و ظرفیت بالقوه توسعه آن شهر، و مولد اقتصاد فرهنگی سرمایه گذاری کرد.
رواداری؛ راهبردی معنوی یا معنویتی راهبردی در توسعه گردشگری خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم خرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۰
38 - 50
حوزههای تخصصی:
با طرح نظرات الگوهای رشد درون زا، نظریه شهر خلاق با تمرکز بر نقش فرهنگ محلی و خلاقیت مورد توجه و تأکید بین المللی قرار گرفت. در میان نظریه پردازان «شهر خلاق»، فلوریدا نظریه پرداز برجسته، سه متغیر کلیدیرواداری، استعداد و تکنولوژی را از ویژگی های اصلی شهر خلاق برمی شمرد و واجدان آن را برندگان این عصر تعریف می کند. در میان این سه شاخص، اما تسامح و تساهل، نقشی پررنگ تر و راهبردی دارد زیرا وجود و حضور استعداد و فناروری، سخت به پیش شرط رواداری، محتاج است. به اعتقاد فلوریدا فرهنگ تسامح گرا و باز، عامل اصلی موفقیت اقتصادی جدید شهرهاست. گردشگری خلاق، نسل سوم گردشگری، که از یک سو با فرهیختگی گردشگران و تمایل به داشتن تجارب متمایز، ارتباطی ناگسستنی دارد و از سوی دیگر به دلیل عدم نیاز به سرمایه گذاری های سنگین و سخت و توجه به فرهنگ، آداب و رسوم محلی و ویژگی های منحصر به فرد شهرها، مورد اقبال شهرها و مقاصد گردشگری قرار گرفته است، فرایندی است که اگر آن را شرط لازم و کافی توسعه شهرها بدانیم، بیراه نرفته ایم. اما آنچه این مقاله بر آن تأکید و تصریح دارد، نقش راهبردی رواداری در این فرایند است. گردشگری خلاق عرضه محور، مقصدمحور و فعالیت محور، خصوصاً در بستر شهر خلاق را گریزی نیست جز آنکه پرچم سفید تسامح، تساهل و مدارا را به عنوان معنوی ترین و مهم ترین مؤلفه شهر خلاق، افراشته نماید تا بذر استعدادهای انسانی در این فضای مساعد، شکوفه کند و فناوری ثمره آن شود. به این ترتیب است که جوامع محلی طعم شیرین توسعه و رفاه را خواهند چشید. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که رواداری، راهبردی معنوی برای توسعه گردشگری خلاق است که در گستره شهر خلاق تحقق می یابد، از آن سود می برد و به آن بهره می رساند. همچنین بیان می کند که این شاخص در منابع چهارگانه معنویت مورد توجه و تأکید است.
بررسی نقش مدیریت رشد کلانشهرها در جهت نیل به توسعه پایدار (نمونه موردی: محله کیانپارس اهواز)
حوزههای تخصصی:
در قرن حاضر صنعتی شدن کشورها، افزایش چشمگیر جمعیت انسانها و نابودی و تخریب مراتع و جنگلها را به دنبال داشته و از سوی دیگر به لحاظ رشد چشمگیر جمعیت ناگزیر به توسعه در سطح، ارتفاع و عمق شده است. همزمان با رشد شهرها و گسترش شبکه های ترافیکی و کمبود فضاهای باز، ناکافی بودن زیرساختهای شهری و آلودگی های زیست محیطی نیز افزایش می یابد. یکی از مسائل مورد توجه امروز کلانشهر ها، کمبود فضاهای باز قابل استفاده در مواقع بحران است. لکن طراحی شهری عمودی به عنوان یک نظریه جدید در راستای حل مشکلات شهری ناشی از کمبود زمین، خصوصا در کلانشهرها در عصر حاضر در حال بررسی است. هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر بلندمرتبه سازی در رشد قطب های شهری، مزایا و معایب آن و بازتاب رشد روز افزون ساخت و ساز در اقتصاد شهری، اجتماع و توسعه پایدار در محله کیانپارس اهواز، به عنوان سوال اصلی پژوهش مسئله گشایی می شود.
روایت ایرانی و تقلید از روایت غربی درسینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم تیر ۱۳۹۸ شماره ۷۳
53 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:روایت شناسی و رویکردهای متنوع آن در چند دهه اخیر و گسترش بلامنازع این دانش جدید به هنرهای نمایشی و تصویری لزوم پرداختن به آرا و افکار صاحب نظران غرب در این زمینه را از یک سو و جستجو در سنن و مواریث روایت در آثار و ادبیات کهن ایرانی را از سوی دیگر ایجاب می کند. مقایسه این دو مقوله از حیث نگاه به ساحت و موجودیت انسان و هستی شناسی آنها در حکمت ایرانی و جهان بینی غربی به مثابه ارکان و زیربنای این دو نوع روایت پردازی ضرورت می یابد. لذا با توجه به اهمیت و وسعت این مقوله در روایت های تصویری به ویژه سینمای ایران، در این مقاله به طرح این موضوع و چند وچون آن می پردازیم، زیرا برای آنکه سینمایی ریشه دار و اصیل و خاص داشته باشیم، بهتر آن است که به مقوله روایت ایرانی که پیشینه ای کهن و غنی دارد، تسلط داشته باشیم.<br /> هدف:آیا آنچه به عنوان روایت داستانی بر پرده سینمای ایران به نمایش درمی آید، نمایانگر حکمت و هستی شناسی ایرانی در روایت است و یا روایت های سینمای ایران تقلیدی از شیوه های روایت گری و الگوهای سینمای غرب است؟ با طرح این پرسش به چالش های انسان شناختی و هستی شناختی موجود در این دو نوع روایت می پردازیم و با قیاس ضمنی دو نوع روایت ایرانی و روایت غربی برای پیدا کردن تفاوت ها و تقابل ها و در مرحله بعد رسیدن به تعاریفی از روایت ایرانی و تعیین جایگاه آن در مقوله روایت شناسی می رسیم و این مهم را به عنوان مقدمه و پیش درآمد روایت شناسی ایرانی مطرح می کنیم.<br /> روش تحقیق:این مقاله با رویکرد تحلیلی توصیفی نگاشته شده و از مستندات نظری بهره گرفته است.<br /> نتیجه گیری:بخشی از نتایجی که در این مقاله به آن اشاره می شود، این است که به نظر می رسد آنچه بر پرده سینمای ایران در قالب روایت های تصویری می بینیم، اغلب تقلید از روایت ادبی و تصویری غرب است و جز معدودی از سینماگران، اغلب فیلم سازان ایرانی از سنن، الگوها و شیوه روایت ایرانی مبتنی بر روح و حکمت روایت ایرانی غافل مانده اند. بنابراین بهتر است که سنن و مواریث ادبی و روایی خود را بازشناسی کنیم تا بتوانیم سینمایی را با تکیه بر هستی شناسی ایرانی که از حکمت دیرینه ایرانی اسلامی نشئت گرفته به منصه ظهور برسانیم.
معرفی اثر-سینما و معماری
پیش درآمدی بر گونه شناسی فضاهای همگانی شهری (نمونه موردی: بافت فرسوده محله ازگل)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث های مهم کنونی حوزه طراحی شهری موضوع گونه شناسی فضاهای عمومی در شهر است. فضاهای عمومی در طراحی و برنامه ریزی شهری تحت عناوینی همچون «عرصه عمومی»، «فضای شهری»، «مکان عمومی» و ... مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. عرصه عمومی به نوعی یک قلمرو همگانی است که عموم مردم یک شهر حق حضور در آن را دارند. علیرغم این تعریف ساده در تبیین گونه شناختی عرصه های همگانی رویکرد واحدی وجود ندارد. تنوع رویکرد، بسیاری از کارشناسان را در سنجش وضعیت محیطی مکان های یاد شده سردرگم می کنند. این گفتار درصدد یادآوری این مطلب است که می توان با وجود تفاوت دیدگاه ها به شیوه سنجش و تحلیل یکپارچه ای دست یافت. لذا در این مقاله سعی می گردد تا با بررسی دیدگاه ها، تفکرات و نظریات صاحب نظران در حوزه شهرسازی به روش توصیفی-تحلیلی به تنوع برداشت ها از مفهوم عرصه عمومی، قلمرو عمومی-خصوصی، و فضاهای عمومی شهری اشاره گردد. در این راستا به بررسی و تحلیل محتوا و کارکرد فضاهای شهری و در نهایت، نوعی گونه شناسی فضاهای عمومی شهری پرداخته می شود. این برداشت از شیوه های گونه شناسی در مطالعات موردی محله ازگل تهران بازنمون می گردد.
بازخوانی نقشه تاریخی نهر انتقال آب کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
217-234
حوزههای تخصصی:
پس از اینکه تهران برای پایتختی برگزیده شد، با افزایش جمعیت، تأمین آب یکی از اقدامات ضروری بود. علاوه بر کشیدن قنواتی که به آب شرب ساکنان اختصاص داشت، راه های دیگری مانند انتقال آب از کوهپایه های البرز می توانست کمبود آب شرب شهر را تأمین کند. نقشه هایی که مبنای این تحقیق قرار گرفته، سندی است که دلالت بر همین اقدام مهندسی دارد؛ یعنی انتقال آب با کشیدن نهر از رودخانه کرج به شهر تهران. نقشه ها که در کاخ گلستان و وزارت خارجه نگهداری می شود، رنگی است و بر روی آن اطلاعاتی درباره نحوه احداث نهر درج شده است، اما بدون ذکر عنوان، تاریخ، نام نقشه نگار و موضع دقیق است. پرسش پژوهش این است که در بازخوانی نقشه ها چه نکات تاریخی و مهندسی قابل عرضه وجود دارد و دیگر اینکه اسناد مذکور به چه مناسبتی تهیه شده و کدام رویداد معماری و شهری تاریخی را بیان می دارد؟ روش این پژوهش توصیفی تاریخی است؛ ازاین روی که تأکید بر یک سند تاریخی است و اقدامی در گذشته (روزگار قاجاریه) را روایت می کند. علاوه بر این، سندپژوهی محسوب می شود؛ زیرا بازخوانی سندی تصویری اساس کار پژوهش قرار گرفته است. هدف از پژوهش، بازخوانی و نمایاندن نقشه یادشده به عنوان سند تاریخ مهندسی و روشن کردن گوشه ای از تاریخ تهران روزگار قاجاری است. نتیجه پژوهش نشان داد به سبب کم شدن مقدار آب دهی، تعمیر نهر در دستور کار قرار گرفت و احتمالاً نقشه هایی برای مرمت نهر کرج در حدود 1267ق به دست یکی از مهندسان دربار قاجار، در اوایل پادشاهی ناصرالدین شاه، هم زمان با صدارت امیرکبیر تهیه شد. انتقال آب کرج به تهران، شش سال پیش تر، به دستور محمدشاه و در روزگار صدارت حاج میرزا آقاسی عملی شده بود.
مطالعه تطبیقی کاشی کاری اسلامی در ایران و آسیای صغیر
حوزههای تخصصی:
در میان بخش های گوناگون تمدن اسلامی چون علوم، صنایع، نظامات، آداب و رسوم و اعتقادات، هنر اسلامی از همه ملموس تر، پرجاذبه تر و ماندگارتر است. این هنر چون شاخه های دیگر تمدن اسلامی از میراث هنری تمدن های مختلف پیش از خود بهره جسته و اقوام مختلف در آن نقش ایفا کرده، و در سطح جغرافیایی بسیار دامنه داری پدیدار شده است. تنوع و چگونگی هنر اسلامی از ویژگی های برجسته این هنر دیرپا و پرشکوه است که بی شک نشانه نبوغ، آفرینش گری و سلیقه سلیم آفرینندگان آن است. پر واضح است که بررسی تمام جنبه های این هنر شگفت و خیال انگیز در یک مقال هرگز نمی گنجد چرا که دریا را چون می توان در کوزه ای جای داد؟ به هر تقدیر هنر اسلامی بخشی از وضعیتی عام بود که با ظهور اسلام در تاریخ هنر جهانی پا گشود. هدف از انجام این تحقیق آشنایی با هنر کاشی کاری اسلامی در ایران و تطبیق آن با همتای آن در آسیای صغیر می باشد. بنابراین با استفاده از مقالات و کتب مختلف و به روش کتابخانه ای مطالعه ای توصیفی را انجام داده و نتیجه مطالعات حاکی از تفاوت ها و تشابهات متفاوت در سبک و سیاق معماری اسلامی با آسیای صغیر در نمونه مورد بررسی یعنی کاشی کاری می باشد.
بررسی رابطه اجزای کالبدی خانه های بومی اقلیم گرم و خشک ایران (مطالعه موردی: خانه های قاجاری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
59 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بحران انرژی و مسائل زیست محیطی از مهم ترین مشکلات انسان در جهان امروز است. برای مواجهه با این مشکل می توان از راهکارهای استفاده شده در معماری بومی اقلیم گرم و خشک ایران بهره برد. معماران خانه های بومیِ اقلیم گرم و خشک موفق شده اند، با استفاده از عناصر و مصالح کارآمد، روش ها و اصولی را برای متعادل سازی حرارتی بناها به دست آورند که امروزه می توانند در معماری مسکن در این اقلیم کارساز باشند. به منظور شناخت این اصول، این مقاله به بررسی رابطه اجزا و فضاهای ده خانه بناشده در دوره قاجار در شهر یزد می پردازد. بیشترین فراوانی در خانه های بومی اقلیم گرم و خشک در شهر یزد متعلق به خانه های دوره قاجار است، از این رو خانه های این دوره مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف پژوهش: شناخت رابطه بین اجزای کالبدی خانه های قاجاری یزد و نحوه تعامل معماری این خانه ها با شرایط سخت اقلیمی هدف اصلی پژوهش حاضر است. پرسش اصلی این است که چه رابطه ای میان ابعاد و هندسه حاکم بر این فضاها و عملکرد آن ها نسبت به شرایط اقلیم گرم و خشک وجود دارد. روش پژوهش: برای یافتن رابطه فضاها با یکدیگر، و همچنین بررسی هندسه حاکم بر آن ها، روش همبستگی انتخاب شده و استنتاج و تحلیل داده ها بر اساس مقایسه و استقرا صورت گرفته است. ابعاد و اندازه ها از طریق مطالعات میدانی و جمع آوری اطلاعات به دست آمده و در جداولی دسته بندی شده اند و تحلیل اقلیمی فضاها نیز در نمونه های منتخب انجام شده است. به تبع هدفِ این پژوهشْ روشِ آن کاربردی، از نوع پیمایشی و کیفی-کمی است. در نهایت، با بررسی داده ها و جداول به دست آمده، اصول طراحی و استانداردهای حاکم بر فضاها و روابط آن ها حاصل شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نمایانگر همسازی معماری این خانه ها در کل و هم چنین سازگاری عناصر جزئی آن ها با شرایط اقلیم گرم و خشک است و درک درست معماران را از شرایط محیطی برای ایجاد آسایش در داخل بناها نشان می دهد. اعداد و نسبت های دقیق حاصل از این پژوهش نشان می دهند که اجزا و فضاهای مختلف این خانه ها مطابق اصول معماری اقلیمی طراحی شده اند که رعایت این اصول می تواند در معماری جدید مسکن و هم چنین کاهش هزینه انرژی مفید باشد.
ارزیابی شاخص های معماری همساز با اقلیم در خانه های بومی شهر گرگان در راستای نیل به آسایش حرارتی (مطالعه موردی: خانه باقری ها و خانه فاطمی)
حوزههای تخصصی:
توجه به مسئله اقلیم در معماری بومی شهرهای مختلف ایران از گذشته عاملی مهم در طراحی معماری به شمار آمده است. در بحث مربوط به اقلیم معماری هماهنگی ساختمان با شرایط اقلیمی هر منطقه مورد توجه می باشد که این مساله موجب آسایش بیشتر انسان و صرفه جویی در مصرف انرژی برای کنترل شرایط محیطی می شود. هدف از این تحقیق، بررسی چگونگی تطبیق معماری و اقلیم در شهر گرگان و چگونگی توجه به شرایط آب و هوایی در ساخت خانه های بومی شهر گرگان می باشد. در این تحقیق از داده های اقلیمی ایستگاه همدیدی شهر گرگان با یک دوره آماری 30 ساله استفاده شده است. روش انجام این تحقیق توصیفی-تحلیلی و با بررسی خانه های شهر گرگان می باشد. با بررسی نمودار زیست اقلیمی ساختمانی گیونی مشخص شد که شرایط زیست اقلیم ساختمانی شهر گرگان در ماه های ژانویه، فوریه، مارس و دسامبر خارج از محدوده است که برای رسیدن به آسایش حرارتی در این شرایط نیاز به وسایل گرمایشی متناسب با اقلیم این منطقه است. در ماه های جولای و آگوست با توجه به بالا بودن دمای هوا و وجود رطوبت در هوا، برای ایجاد شرایط مطلوب آسایشی در داخل ساختمان نیاز به کوران و تهویه طبیعی و استفاده از وسایل سرمایشی با رطوبت پایین می باشد. در این ماه ها شرایط زیست اقلیمی داخل ساختمان ها در محدوده قرار دارد. در دیگر ماه های سال با استفاده از مصالح مناسب و رعایت اصول طراحی اقلیمی می توان شرایط محیطی را با توجه به آسایش حرارتی انسان در داخل ساختمان ها تنظیم نمود. در نتیجه با ارزیابی وتحلیل ویژگی های طراحی اقلیمی دو نمونه از خانه های بومی شهر گرگان نشان داده شد که بهره گیری از شرایط محیطی برای رسیدن به آسایش حرارتی در داخل ساختمان ها از اهداف مهم طراحی بوده و تلاش شده تا هریک از عناصر ساختمانی به گونه ای همساز با شرایط اقلیمی باشند.
الگوهای چیدمان فضا در بناهای آموزشی همساز با اقلیم معتدل و مرطوب Cf(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار چیدمان فضا در بناهای آموزشی همساز با اقلیم علاوه بر اینکه به کاهش مصرف منابع منتج می گردد، به صورت عمده به منظور ایجاد فرصت برای دانش آموزان در راستای پرورش استعدادها و یادگیری از محیط پیرامون نیز مورد توجه قرار می گیرد .از این رو شناخت الگوهای مطلوب طراحی فضای آموزشی ضروری می نماید. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به الگوهای طراحی فضا در بناهای آموزشی همساز با اقلیم معتدل و مرطوب (Cf)، به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی الگوهای به کار برده شده در 12 مدرسه معتبر جهانی در اقلیم مشابه می پردازد. نمونه ها به صورت تصادفی از میان مدارس معتبر همساز با اقلیم معتدل و مرطوب (Cf) انتخاب شده اند. از این رو الگوهای ناشی از آرایش فضایی کلاسها، فضاهای اصلی، عطف اصلی، فضاهای ارتباطی و خدماتی استخراج گردیده و سپس الگو یا الگوهای مناسب معرفی می گردد. از آنجا که مدارس مذکور به عنوان نمونه های همساز با اقلیم شناخته شده اند، لذا الگوهای استخراج شده می توانند به عنوان مبنای طراحی مدارس همساز با اقلیم معتدل و مرطوب (Cf) قرار گیرند. نتایج تحقیق نشان می دهد که الگوی مناسب چیدمان کلاس در ساختار بنا، الگوی قرار گیری کلاسها در یک جداره محور اصلی بنا می باشد. قرارگیری عطف اصلی بنا در یک انتهای محور اصلی و تقسیم فضاهای خدماتی به صورت متمرکز برای هر دسته از کلاسها از دیگر الگوهای مناسب طراحی بناهای آموزشی در اقلیم مذکور می باشد.
مسجد و آرامگاه جمال الدین، عشق آباد
حوزههای تخصصی:
تأثیر وقف بر شکل یابی فضاهای شهری زمان قاجار در شهر ری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش های دینی را می توان یکی از مؤثرترین عوامل در شکل یابی و توسعه فضاهای شهری در دوران اسلامی به حساب آورد. سنت وقف به عنوان یک ارزش والای دینی، باعث ایجاد فضاهای گوناگون با عملکردهای مختلف در بافت شهرهای ایران در این دوران شده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که نقش بناهای وقفی بر فرم یابی و گسترش فضاهای شهر ری در دوره قاجار آغاز به چه میزان بوده است؟ فرض بر آن است که به واسطه جایگاه کلیدی واحدهای وقفی شهر ری، حذف هر یک از آنها گسیختگی این بافت تاریخی را در پی خواهد داشت. به منظور پاسخ گویی به پرسش های پژوهش، بناهای وقفی دوره قاجار در بافت تاریخی شهر ری شناسایی، با مستندسازی و ثبت اطلاعات آنها، نقش وقف بر فرم گیری و گسترش این شهر و همچنین ارتباط و پیوستگی معماری آن مورد سنجش قرار گرفته است. در انطباق اطلاعات مأخوذ از منابع مکتوب و نتایج بررسی های میدانی روشن شد که بی هیچ شائبه ای می توان وقف را به عنوان نیرویی فضا آفرین و گسترش دهنده در ساختار شهر ری در عهد قاجار به حساب آورد. در این شهر شاخص ترین عناصر وقفی به صورت متشکل و اغلب در بخش تجاری جای داشتند و نقش آنها در سازمان فضایی شهر تا بدانجا بود که با حذف آنها شیرازه بافت تاریخی شهر کاملاً از هم گسیخته می شود.
رشت و گذشته آن
The Evolution of Space in Schools Architecture Based on the Role of Their Governing Educational system (Case Study: Sepahsalar School, Darolfunoon, and Alborz High school) (بررسی سیر تحول فضای معماری مدارس براساس ارزیابی نقش نظام آموزشی حاکم بر آنها (نمونه موردی: مدرسه سپهسالار، دارالفنون و دبیرستان البرز))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون تردید، یکی از ارکان اساسی تکوین، توسعه و انتقال عناصر فرهنگی جامعه، نظام آموزش و پرورش آن است. نظام آموزش و پرورش دارای چهار رکن ساختار آموزشی، تعلیم دهنده، تعلیم گیرنده و محیط آموزشی است. بررسی پژوهش های تاریخ معماری مدارس ایران نشان می دهد کمتر به رابطه ارکان آموزش و معماری مدارس پرداخته شده است. سؤال اصلی پژوهش آن است که چگونه دگرگونی های نظام آموزشی با دگرگونی های فضاهای مدارس در ایران رابطه داشته است؟ هدف از این پژوهش شناخت سیر تحولات فضایی معماری مدارس ایران است. به نظر می رسد که با دگرگونی نظام آموزشی در دوره قاجار و آمدن دارالفنون به تدریج نظام آموزشی و معماری مدارس از مدارس سنتی به مدارس نوین تغییر یافته اند. این پژوهش براساس روش تاریخی- تفسیری به گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و سپس تحلیل آنها با استناد به اسناد و داده های تاریخی پرداخته است. برای این منظور سه دوره در نظام آموزشی و تحولات معماری شناسایی شد و سه مدرسه شاخص این دوره ها مدرسه سپهسالار، دارالفنون و کالج یا دبیرستان البرز، با نظام های آموزشی آنها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. بررسی ها نشان داد که نظام آموزش سنتی مبتنی بر همراهی زندگی و آموزش، هماوایی علوم دینی و دنیوی و رابطه تعاملی بین استاد و شاگرد بوده است. این نظام آموزشی در تعامل با معماری مدارس و ویژگی قرارگیری فضای زندگی و آموزش، استفاده از مدارس برای امور دینی و وجود فضاهای بزرگ مَدرس بوده است. در مرحله بعد وجه دینی و تعامل شاگرد و استاد از مدارسی همچون دارالفنون برداشته شده اما شکل کلی حیاط مرکزی حفظ شده و نیز کارکرد حجره ها به کلاس درس تغییر پیدا کرده است. نهایتاً در نظام آموزش نوین معماری مدارس خطی شده، کلاس ها و چیدمان آنها به رابطه یک سویه معلم و شاگرد منجر شده و از معماری و فضای مدارس سنتی فاصله گرفته است.