مطالب مرتبط با کلیدواژه

واگرا


۱.

واکاوی سبک های یادگیری دانشجویان برای ارتقای آموزش معماری (مطالعه موردی: دانشجویان معماری دانشگاه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش معماری سبک یادگیری همگرا واگرا جذب کننده انطباق یابنده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۹ تعداد دانلود : ۵۲۰
شناخت دانشجویان یکی از عوامل مهم و مؤثر بر آموزش در کارگاه های معماری است. نمی توان شاگرد معماری را بدون شناخت دقیق و بدون توجه به واکنش هایش به داده ها و خواسته ها، تحت یک برنامه منتظم و از پیش تعیین شده بار آورد. یکی از راه های این شناخت، توجه به سبک های یادگیری است که ترجیحات یادگیری و تفاوت های موجود میان افراد در روش های یادگیری را بیان می کند. هماهنگی سبک های تدریس مدرسان با سبک های یادگیری دانشجویان، منجر به تقویت انگیزه یادگیری و پیشرفت تحصیلی خواهد شد؛ ازاین رو با توجه به شمار روزافزون متقاضیان یادگیری در عرصه های متنوع علمی و مهارتی و ویژگی های متفاوت آنان در درک و پردازش محتویات یادگیری، نیاز عاجلی به بررسی شناخت خصوصیات یادگیرندگان در رشته های مختلف تحصیلی از جمله معماری احساس می شود. این مقاله با آسیب شناسی آموزش معماری در حوزه فرایند یادگیری، یکی از راه های رفع کاستی ها و نقایص مربوط را با توجه به سبک های یادگیری دانشجویان عنوان کرده است. روش تحقیق این پژوهش، از نوع توصیفی تحلیلی است که طبق آن، چگونگی توزیع دانشجویان معماری دانشگاه ارومیه در سبک های یادگیری بر اساس سیاهه سبک های یادگیری کُلب، بررسی و داده ها با استفاده از آزمون های متناسب آماری، تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که سبک های یادگیری غالب کاربردی در دانشجویان معماری، به ترتیب جذب کننده و همگرا هستند. همچنین دانشجویان در نیمه ابتدایی تحصیل در رشته معماری بیشتر از سبک جذب کننده و در نیمه انتهایی از سبک همگرا استفاده می کنند و ارتباط معنی داری بین سبک یادگیری و جنسیت وجود ندارد. با تحلیل و ارزیابی یافته ها، پیشنهادهایی در راستای سبک های مورد تقاضای رشته ارائه شده است؛ از جمله: انجام آزمون اختصاصی با پیش نیازهای هنری لازم قبل از ورود به این رشته، انجام آزمون سبک های یادگیری در مراحل اولیه تحصیلات دانشگاهی، انطباق برنامه های آموزشی با سبک های یادگیری دانشجویان در سال های اولیه تحصیلی برای ایجاد انگیزه ادامه تحصیل و آموزش متنوع به فراگیران در حین تحصیل. همچنین راهکارها و مصادیقی برای انطباق برنامه های تدریس با نیازهای دانشجویان معماری با هدف اثربخش تر کردن و ارتقای آموزش معماری ذکر شده است.
۲.

مقایسه سبک های یادگیری و منبع کنترل در گروه های تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انطباق یابنده جذب کننده سبک یادگیری گروه های تحصیلی منبع کنترل واگرا همگرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۲ تعداد دانلود : ۳۱۷
هدف : هدف پژوهش تعیین سبک های یادگیری و منبع کنترل دانشجویان گروه های تحصیلی بود. روش: روش پژوهش علی-مقایسه ای و جامعه آماری 6992 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز در گروه های تحصیلی علوم انسانی، علوم پایه، فنی-مهندسی و پزشکی بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی از میان آن ها 363 نفر انتخاب شد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه سبک های یادگیری کُلب (1999) و منبع کنترل راتر 1966 بود. داده های به دست آمده با مجذور کا و تحلیل واریانس یک راهه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد دانشجویان علوم انسانی سبک یادگیری انطباق یابنده، علوم پایه سبک همگرا، فنی- مهندسی سبک واگرا و پزشکی سبک جذب کننده دارند (43/72 =c 2 ، 001/0 = P). منبع کنترل دانشجویان دارای سبک یادگیری انطباق یابنده نسبت به گروه های تحصیلی دیگر بیرونی تر (161/11 =F، 001/0 = P) و منبع کنترل دانشجویان فنی-مهندسی نسبت به گروه های دیگر و دانشجویان پزشکی نسبت به علوم انسانی درونی تر بود (526/64 =F، 0001/0 = P). نتیجه گیری : از آن جایی که شناخت شیوه های یادگیری می تواند در شکل گیری منبع کنترل درونی و بیرونی مناسب و نیز تغییر اسناد ناسازگار موثر باشد، بنابراین لازم است آموزش و روش های تدریس، متناسب با سبک های یادگیری هر گروه تحصیلی باشد تا دانشجویان با یادگیری مبانی و کاربردی رشته تحصیلی خود، تجارب آموزشی و شغلی موفقیت آمیز را کسب کنند و به خودباوری برسند.
۳.

تحلیل فرایند انتقال معنا در ترجمه با رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی (مطالعه موردی: اثر پیامبر ترجمه حسین الهی قمشه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جبران خلیل جبران نشانه معناشناسی گفتمانی ترجمه پیامبر هم گرا واگرا حسین الهی قمشه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۱ تعداد دانلود : ۵۸۳
هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور همنشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش می زند. با التفات به اینکه مترجم، به عنوان گفته یابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفته پردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ فضایی بیناگفتمانی قرار می گیرد، رویکرد نشانه معناشناختیِ گفتمانی برای تحلیل فرایند انتقال معنا، اختیار شده است. با در نظر گرفتن تعریف نشانه شناختیِ «ترجمه» به مثابه رابطه بینافرهنگی و بینامتنی، هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلی توصیفی نشان دهد در ترجمه پیامبر اثر جبران خلیل جبران و برگردان الهی قمشه ای، عناصر فرهنگیِ زبان مبدأ و زبان مقصد تحت کنترل شرایط گفتمانی براساس دو نظام مع نایی هم گرا و واگرا نقش آفرینی می نمایند. از آنجا که کارکرد نظام معنایی هم گرا، حفظ ریختار فرهنگی متن مبدأ است و کارکرد نظام معنایی واگرا ایجاد ناهم ریختیِ بینافرهنگی، مسئله پژوهش این است که در ترجمه پیامبر چگونه از تعامل مثبت یا منفیِ دو نظام معنایی هم گرا و واگرا، عناصر فرهنگی می توانند در چارچوب نظام ارزشی گفتمانی تمهید انتقال معنا را فراهم نمایند؟ فصل تمایز این پژوهش با پژوهش های متناظر دیگری که در خصوص پیامبر صورت پذیرفته، در توجه نشانه معناشناختی به عناصر بینافرهنگی است. از یک سو التفات نابسنده پژوهشگران به مطالعه فرایند کیفی ترجمه و از سویی دیگر، نیاز مترجمان به مداقه نظر در تفاوت های فرهنگی، برای بهبود عملیِ ترجمه هایشان ضرورت این پژوهش را توجیه می نمایند.
۴.

تحلیل فرایند همگرا و واگرای زبانی در ترجمه از دیدگاه نشانه معناشناسی گفتمانی (مطالعه موردی عناوین فصول کتاب پیامبر ترجمه حسین الهی قمشه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه معناشناسی گفتمانی ترجمه عناوین فصول کتاب پیامبر همگرا واگرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۹ تعداد دانلود : ۳۹۸
در فرایند ترجمه همواره تنشی بین گفتمان و ساختار زبان مبدأ با گفتمان و ساختار زبان مقصد وجود دارد و از دیالکتیک این دو، سنتزی موسوم به ترجمه حاصل می آید. هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور هم نشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش می زند. با التفات به اینکه مترجم، به عنوان گفته یابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفته پردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ یک فضای بیناگفتمانی قرار می گیرد، از همین رو رویکرد نشانه معناشناختیِ گفتمانی برای تحلیل فرایند انتقال معنادر ترجمه عناوین اختیار شده است. با درنظر گرفتن تعریف نشانه شناختیِ «ترجمه»، به مثابه یک رابطه بینافرهنگی و بینامتنی، هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلی توصیفی نشان دهد: در ترجمه عناوین فصول کتاب پیامبر، اثر جبران خلیل جبران و برگردان الهی قمشه ای، عناصر فرهنگیِ زبان مبدأ و زبان مقصد تحت کنترل شرایط گفتمانی براساس دو نظام مع نایی همگرا و واگرا نقش آفرینی می کنند. از آنجا که کارکرد نظام معنایی همگرا حفظ ریختار فرهنگی متن مبدأ است و کارکرد نظام معنایی واگرا ایجاد ناهمریختیِ بینافرهنگی، مسئله پژوهش این است که در ترجمه عناوین فصول کتاب پیامبر چگونه از تعامل مثبت یا منفیِ دو نظام معنایی همگرا و واگرا، عناصر فرهنگی می توانند در چارچوب نظام ارزشی گفتمانی تمهید انتقال معنا را فراهم کنند. حال آنکه با نظر به اصل نشانه های زبانی و تکثر دلالت های برخاسته از آن، مترجم می تواند با در نظر گرفتن ظرفیت های زبانی و فرازبانی متن به انعکاس صحیح مدلول مدنظر نویسنده که مرتبط با برداشت های شخصی او است، بپردازد و در نهایت، هم ارزی میان متن اصلی و ترجمه را رعایت کند مانند آنچه که در ترجمه کتاب پیامبر توسط دکتر الهی قمشه ای صورت گرفته است. فصل تمایز این پژوهش با پژوهش های متناظر دیگری که در خصوص اثر پیامبر صورت پذیرفته در توجه نشانه معناشناختی به عناصر بینافرهنگی در ترجمه عناوین فصول است. از یک سو، التفات نابسنده پژوهشگران به مطالعه فرایند کیفی ترجمه و از سویی دیگر، نیاز مترجمان به مداقه نظر در تفاوت های فرهنگی برای بهبود عملیِ ترجمه هایشان ضرورت این پژوهش را توجیه می کنند.
۵.

شرط و عقد؛ همگرا یا واگرا؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شرط صریح شرط ضمن عقد شرط مستقل شرط وابسته واگرا همگرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۷۲
میزان وابستگی و حدود تبعیت یا عدم تبعیت انواع شروط از عقودی که ضمن آن ها درج می شوند از دیرباز مورد توجه اندیشمندان حقوق بوده است به عقیده نویسندگان، هیچ یک از این دیدگاه ها جامع و خالی از نقص و نقد نبوده و بر مبنای تحلیل داده ها روشن خواهد شد که هیچ یک از قائلان به واگرایی و همگرایی عقد و شرط، دلایل مناسبی جهت توجیه ارتباط شروط با عقد ارائه نمی دهند. در این راستا، پرسش اساسی مقاله این است که جامع ترین ملاک که در پرتو آن بتوان چیستی ارتباط عقد و انواع شرط را به روشنی بیان و توجیه کرد چه بوده و ثمرات آن چیست؟ فرضیه نویسندگان این است که توجه دقیق تر به ماهیت شروط و میزان ارتباط آن ها با عقد پایه، راهگشا خواهد بود. در نهایت نیز پژوهش حاضر «درجه ارتباط ماهوی» شروط مورد نظر طرفین با ارکان عقد پایه را مناسب ترین معیار جهت تفکیک میان شروط وابسته و مستقل و درنتیجه تبیین چیستی رابطه میان هریک از این شروط و عقد متضمن آن می یابد؛ با این بیان که شروطی که «وابسته» تشخیص داده شوند، همگرا با عقد بوده و ارتباط شروط «مستقل» و عقد ارتباطی واگرا خواهد بود. اصلی ترین ثمره این تفکیک نیز تفاوت شروط وابسته و مستقل در تبعیت از عقدی است که به جهتی از جهات مورد فسخ یا اقاله قرار گرفته و یا محکوم به بطلان است.