ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
۳۸۱.

Towards a Critical Narrative Turn in Urban Planning

کلیدواژه‌ها: Urban planning Narratives Critical Narrative Turn

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۸۸
The “narrative turn” refers to a paradigm shift in planning theory and practice that emphasizes the importance of storytelling and narratives in understanding and shaping urban and regional development. This approach gained prominence in the late 20th and early 21st centuries as planners and scholars recognized the limitations of traditional, technocratic planning methods. Instead, they explored how narratives shape the perceptions, actions, and outcomes of planning processes. While the narrative turn has opened new avenues for more inclusive and reflective planning practices, it has faced significant challenges and critiques. This research aims to explore these challenges and critiques in depth and propose a critical narrative approach as a way to modify existing narrative turn in planning.
۳۸۲.

تحلیل پایداری سازه در خانه های دوره پهلوی اول در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیارش مصالح دیوار نسبی معماری ایرانی اسلامی نشریه ۳۶۰ خانه های دوره پهلوی اول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۶۴
معماری معاصر ایران، از اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی به هرج و مرج و آشفتگی دچار شد. در این دوران، ما شاهد احداث هم زمان ساختمان هایی هستیم که از لحاظ نیارشی هرکدام بیانگر یکی از مکاتب فکری ساخت، در دوره هایی مشخص از تاریخ ایران هستند. پایداری سازه ای نقش اساسی در پایداری ساختمان ها در برابر عوامل محیطی دارد، زیرا متضمن پایداری کل ساختار فرم ساختمان و معماری آن است. ازاین رو، در پژوهش حاضر مسئله پایداری سازه در ساختمان های عهد پهلوی اول بررسی می شود. این واکاوی، موضوعاتی ازجمله دیوارهای نسبی و آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای را شامل می شود. هدف از این مطالعه و پژوهش، بررسی ایستایی ابنیه دوره پهلوی اول به منظور بهبود پایداری این بناها ی ارزشمند و نجات آن ها در برابر زلزله و به سازی و پایداری لرزه ای است. برآیند این مقاله، با توجه به شکل، فرم وغالب ساختمان های احداث شده در دوره پهلوی اول امکان بررسی دیوارهای نسبی و اظهارنظر درخصوص پایداری سازه های مرتبط را فراهم می آورد. این پژوهش، به دنبال پاسخ گویی به دو پرسش است: نخست، مسئله نیارش است و همچنین، مهم ترین عوامل تأثیرگذار در پایداری خانه های سنتی شهر کرمانشاه کدام اند؟ و دوم، آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای در خانه های عصر پهلوی اول متأثر از چیست؟. روش تحقیق در این پژوهش، روش ترکیبی (کمی/کیفی) و جمع آوری، تحلیل و محاسبه دقیق داده ها است. بنابراین، درخصوص دیوارهای نسبی از روش کمی و در بررسی آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای و در ادامه، مقایسه یافته ها و نتیجه گیری از سنجش کیفی استفاده شده است. در این مقاله، برای گردآوری اطلاعات از روش مشاهده میدانی، محاسبات و فن اسنادی کتابخانه ای بهره برده شده است. نتایج این پژوهش با استناد تصاویر و آثار و نقشه ها، محاسبات دیوار نسبی، مطابق با آیین نامه ۲۸۰۰ و نشریه ۳۶۰ است. نتایج نشان دهنده آن است که بررسی فاکتورهای نیارش (پایداری سازه) ازجمله دیوار نسبی و عوامل سازه (شاخصه ها) به کاررفته در خانه های تاریخی دوره پهلوی اول در بحث ایستایی، وضعیت هم سان دارد و موتیف های به کار برده شده نیز متأثر از بنیان های فکری معماری ایران است.
۳۸۳.

بررسی کارکرد بادگیر یک طرفه در تهویه طبیعی مسکن روستایی استان یزد؛ مطالعه موردی: روستای بُندرآباد شهرستان اشکذر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اندام اقلیمی بادگیر تهویه طبیعی مسکن روستایی CFD

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۷۳
هدف: امروزه تحقیق بر روی کارکرد بادگیرها به عنوان سامانه غیرفعال در پهنه گرم وخشک مسکن روستایی کشور جهت برقراری شرایط آسایش حرارتی بسیار حائز اهمیت است. بادگیرها به عنوان یک عنصر اقلیمی در ساخت وسازهای جدید جایگاه پیشین خود را از دست داده اند و بومیان مناطق گرم وخشک به جای این گونه اندام ها به سیستم های سرمایشی متداول نظیر کولر آبی و گازی روی آورده اند. یکی از مظاهر معماری بومی در کشورمان در پهنه گرم وخشک، استان یزد است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بادگیر یک طرفه در تأمین آسایش حرارتی از طریق تهویه طبیعی در مسکن روستایی این استان است. روش پژوهش: در این پژوهش، ابتدا به روش کیفی به صورت توصیفی تحلیلی و سپس با مطالعات میدانی از الگوی مسکن روستایی این پهنه (روستای بُندُرآباد) به بررسی روش های استفاده از باد در تهویه طبیعی این پهنه با استفاده از اندام اقلیمی بادگیر پرداخته شد. متغیر وابسته پژوهش آسایش حرارتی و متغیر مستقل سرعت باد است. در ادامه با استفاده از نرم افزار های تحلیل دینامیک سیالاتی محاسباتی (CFD) به بررسی رابطه بین متغیرها پرداخته شده است که در نهایت به بررسی تأثیر حالت های مختلف بادگیر یعنی وضع موجود، افزایش ارتفاع پایه بادگیر به میزان دو متر و کاهش ارتفاع پایه بادگیر (دو متر) منجر شد. یافته ها: مطالعات نشان می دهد عملکرد بادگیر در حالت وضع موجود که در ارتفاع چهارمتری از کف بام قرار دارد و باد به صورت عمود بر دهانه بادگیر وارد می شود بهترین عملکرد را دارد و در حالت ارتفاع بیشتر با وجود این که سرعت جریان باد در فضای مورد بررسی بیشتر است، اما سرعت جریان باد در محدوده ای است که ایجاد جریان های نامنظم در فضای مذکور (تابستان نشین) ایجاد می کند. با بررسی حالت دیگر (ارتفاع کمتر بادگیر) در بررسی شبیه سازی ها مشاهده گردید که با کم شدن ارتفاع، سرعت باد در فضای تابستان نشین کاهش می یابد و عملکرد مورد قبولی را ندارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که سایر اجزا در کالبد ساختمان در تکمیل فرآیند آسایش حرارتی مؤثر بوده و با حذف هر یک از آنها، فرآیند مذکور ناقص می ماند. نتیجه گیری: پیشنهاد می گردد در این نوع مسکن از ایجاد روزنه های بزرگ در دیوار اتاق های تابستانی خودداری گردد و به جای آن از دهانه های کوچک استفاده شود که نقش تکمیلی در فرآیند تهویه طبیعی را فراهم می سازند؛ زیرا ایجاد دهانه های بزرگ باعث کاهش فشار منفی در اتاق مورد بررسی شده و فرآیند آسایش حرارتی را مختل می سازد.
۳۸۴.

ارائه راهبردهای طراحی شهری به منظور برندسازی و ارتقاء هویت کالبدی شهرهای جدید (نمونه موردی: شهر جدید صدرا)

کلیدواژه‌ها: برندینگ برندسازی شهری هویت کالبدی شهر جدید شهر جدید صدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۹۹
شهرهای جدید ایران، از جمله شهر جدید صدرا، با چالش های متعددی نظیر کمبود هویت و حس تعلق ساکنان روبرو هستند. برندسازی به عنوان یک استراتژی مؤثر و خلاقانه در طراحی شهری، می تواند به ایجاد هویتی متمایز و جذاب برای این شهر کمک کند. این مقاله به بررسی و ارائه راهبردهای طراحی شهری می پردازد که با هدف برندسازی، به ارتقاء هویت کالبدی و فرهنگی شهر جدید صدرا کمک خواهد کرد. در این راستا، نیازهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این شهر شناسایی می شوند تا چالش ها و فرصت های موجود به دقت مورد بررسی قرار گیرند و راهکارهای عملی و جامع برای بهبود هویت کالبدی ارائه گردد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و به صورت ترکیبی از روش های میدانی و مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. داده ها از طریق مشاهده مستقیم فضاهای عمومی و مصاحبه با ساکنان و متخصصان جمع آوری شده اند. علاوه بر این، با استفاده از تحلیل SWOT، نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای موجود شناسایی می شوند و راهبردهای اجرایی مناسب برای ارتقاء هویت کالبدی ارائه می گردد. اهمیت این موضوع در این است که برندسازی و تقویت هویت کالبدی می تواند به تقویت حس تعلق و پایبندی ساکنان به شهر و همچنین بهبود کیفیت زندگی آنان منجر شود. این پژوهش می تواند به نهادهای مسئول در زمینه توسعه پایدار و هویت بخشی به فضاهای شهری کمک کرده و راهگشای چالش های موجود در این زمینه باشد. با توجه به اهمیت هویت در زندگی شهری، توجه به این مسائل می تواند نقشی کلیدی و اساسی در آینده شهر جدید صدرا ایفا کند و به ارتقای کیفیت زندگی ساکنان آن کمک کند.
۳۸۵.

راستی آزمایی تفکر پارامتریک به کار رفته در مراکز اقامتی معماری ایرانی- اسلامی؛ نمونه های موردی: کاروانسرای مادرشاه، نطنز و جم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری پارامتریک مراکز اقامتی معماری ایرانی- اسلامی هندسه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۵۰
تاریخ معماری ایرانی- اسلامی همیشه مملو از شگفتی و آثار باشکوهی بوده که هنرمندان این سرزمین با بهره جستن از دانش هندسه و اصول آن به خلق آن ها دست یافته اند. هندسه در طراحی این آثار زبان مشترک تمام معماران بوده است. از طرفی با پیشرفت تکنولوژی و ظهور دانش نوین هندسه روش های طراحی جدیدی پا به عرصه ظهور گذاشته اند. معماری پارامتریک یکی از رویکردهایی است که بررسی رابطه میان توده ها و شکل های پیچیده را در فضای رایانه میسّر می سازد. با توجه به اصول و قواعدی که برای این رویکرد توسط صاحب نظران ارائه شده است، به نظر می رسد شکل گیری این آثار منتج از بکارگیری تفکّر طراحی پارامتریک از برنامه ریزی تا طراحی بوده است. بررسی این اصول در دانش معماری به دلیل گستردگی و تنوع در حوزه های مختلف آن از جمله بخش های عملکردی، سازه ای و ...، کاری بس دشوار است، به همین خاطر پژوهش پیش رو این فرآیند را در اقامتگاه های موقت (کاروانسراها) بررسی می کند. هدف از پژوهش کنترل و بازآفرینی قواعدی است که هنرمندان ما به صورت کاملاً اصولی و مطابق با معیارها و شرایط موجود بکار برده اند تا آثار شگرفی که پاسخگوی نیازهای عصر خود باشد، به وجودآورند. در همین راستا با استفاده از نرم افزار گرس هاپر، پارامتروار بودن این بناها کنترل شده است. داده های این تحقیق بر اساس مطالعات کتابخانه ای و روش محاسباتی در راستای بازشناسی بخشی از اصول هندسی و ریاضی به کار رفته در طرح پلان های کاروانسراهای شاخص برون شهری انجام پذیرفته است. نتایج پژوهش در بررسی نمونه های موردی نشان می دهد که استفاده از چنین روش شناسی مبتنی بر قاعده با تکنیک های تولید طراحی هندسی معماری ایرانی- اسلامی مطابقت دارد و با معرفی پارامترهای تشکیل دهنده و الگوریتم سازی در فضای نرم افزار گرس هاپر، پارامتروار بودن کلّیت پلان کاروانسراهای برون شهری چهارایوانی تایید می شود. این نتیجه گیری را می توان برای پلان کاروانسراها و کاربری های مشابه به مانند مدرسه در سبک های دیگر مثل دو ایوانی و چندضلعی نیز بسط داد.
۳۸۶.

تبیین مدلی جهت آموزش مشارکتی در کارگاه های مقدمات طراحی معماری؛ اقدام پژوهی در کارگاه مقدمات طراحی۳(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش معماری کارگاه های طراحی معماری بحث گروهی طوفان ذهنی جیگسا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۴۸
در فرایند آموزش دانشجویان در کارگاه مقدمات طراحی، باید مطالعه، تشکیل طرح واره، تبدیل ایده به معماری و مهارت های اجتماعی توسعه یابد. لذا آموزش موثر جهت تسهیل یادگیری و ارتقاء همزمان توانایی طراحی و مشارکت برای ساختنِ دانش، توسط دانشجو در کارگاه مقدمات طراحی معماری اهمیت دارد و ضرورت تبیین مدل آموزش مشارکتی شامل فعالیت ها و اهداف معماری مشخص می شود. پرسش پژوهش، مدل آموزش مشارکتی معماری در کارگاه های مقدمات طراحی شامل چه روش های آموزشی است؟، و هدف، تبیین مدل آموزش مشارکتی در کارگاه های مقدمات طراحی معماری است. راهبرد تحقیق کیفی و روش اقدام پژوهی انتخاب شده است. فرایند تحقیق شامل چرخه یِ شناخت و تشخیص، پیشنهاد مدل، کاربست مدل، مشاهدهِ اجرا، و تبیین مدل آموزش مشارکتی درکارگاه طراحی معماری است. تکنیک های گردآوری داده ها تحلیل اسناد و مشاهده است. مدل نهایی در چهار بخش طوفان ذهنی، بحث گروهی، جیگسا به منظور مشارکت همه برای یادگیری و تقسیم فعالیت ها برای ساخت و در نهایت ارزیابی تبیین شده است. یادگیری در سه مرحله، پیش آزمون (تست خلاقیت و طراحی)، آزمون میانی (تست خلاقیت و تحلیل بنا)، آزمون نهایی (طراحی و ساخت مشارکتی نمایشگاه) ارزیابی می شود. پس از آموزش به شیوه های مشارکتی، از نتایج و مشاهدات مشخص می شود، مشارکت در تست خلاقیت و ساخت فضای معماری ۸۲% افزایش یافت. ۶۱% دانشجویان در آزمون تشریحی کل بناهای مورد پرسش را تحلیل کردند. ۷۹% دانشجویان در طراحی، ارایه و ساخت نمایشگاه مشارکت داشتند. با اشتراک دانش و ارایه فردی و گروهی، دانشجویان در آموزش و تولید محصول شریک هستند.
۳۸۷.

شناخت و ارزیابی عوامل مضر حاشیه نشینی و تأثیرات آن بر محرومیت کودکان از فضاهای کودک محور (نمونه موردی: شهر سنندج)

کلیدواژه‌ها: شهر دوستدار کودک حاشیه نشینی کودک فضاهای کودک محور محرومیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۰۵
حاشیه نشینی یکی از مسائل مهم در حیطه شهرسازی و معماری است و باید به نکات مهم تأثیرگذاری بر ساکنین و پیامدهای آن توجه ویژه داشت؛ نکاتی همچون کمبود فضاهای آمورشی و پرورشی مانند فضاهای کودک محور، مسائل امنیتی، فشارهای معیشتی و تربیتی می تواند پیامدهای بسیاری بر روی ساکنین خود بگذارد اما بزرگ ترین و حساس ترین قربانیان آسیب های اجتماعی کودکان هستند. در این راستا، محرومیت کودکان از فضاهای کودک محور باعث تخلیه انرژی کودکان در محیط های نامناسب می شود که همین امر زیان های مالی، جسمی، روحی و حتی جانی را می تواند به همراه داشته باشد. این پژوهش به شناسایی و بررسی عوامل تأثیرگذار بر شرایط نامناسب کودکان حاشیه نشین و کنکاش بر دلایل محرومیت کودکان از نبود یا کمبود فضاهای کودک محور و اثرات مخربی که بر کودکان در حال و آینده می گذارد، همچنین ارائه راهکارهایی برای بهبود این وضعیت می پردازد. پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است و داده ها از طریق جمع آوری اسنادی و کتابخانه ای اکتساب شده اند، سپس با استفاده از تجارب سایر اساتید و محققین، با ذکر نمونه ها و مقالات کار شده در زمینه های تخصصی متنوع، بررسی میدانی ازجمله بازدید، مصاحبه با ساکنین و پرسشنامه انجام شده است و در نهایت تحلیل و نتیجه گیری نویسندگان، صورت گرفته است. حاشیه نشینی اغلب همراه با تقابل فرهنگ های متفاوت و نامتجانس همراه است، این امر موجب بروز آسیب هایی ازجمله، افزایش جرم و جنایت و فروش مواد مخدر و کار کودکان، تهدید سلامت روانی ساکنان و به ویژه کودکان، توزیع نابرابر و نامتوازن امکانات رفاهی، بهداشتی، آموزشی و همچنین عدم کیفیت فضاهای باز شهری مانند پارک، فضای بازی کودکان است که با بررسی این عوامل در محلات (نایسر، اسلام آباد و فرجه)، کمیت و کیفیت آن ها تعیین شده و به ارائه راهکار جهت رفع این عوامل پرداخته شده است.
۳۸۸.

تبیین مفهوم نا-نهاد و نقش آن در ایجاد پیوستگی درون ماندگار ساختمان و شهر (مطالعه موردی: لبه ساختمان های محدوده مسجد جامع شهرک غرب تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیوستگی درون ماندگار رهایی بخشی نا-نهاد لبه ساختمان ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۲۲
بیان مسئله: یکی از اصلی ترین دلایل ایجاد یا توسعه ساختمان ها، تأمین فعالیت های جاری و بالقوه انسان هاست. این در حالی است که امروزه توجه صرف به توسعه کالبدی، موجب کم رنگ شدن فعالیت های انسانی در لبه ها و کاهش احساس پیوستگی ساختمان و شهر شده است. پرسش پژوهش این است که مؤلفه های تأثیرگذار بر پیوستگی درون ماندگار ساختمان و شهر کدام ها هستند؟هدف پژوهش: پیوستگی ساختمان و شهر در قالب مجموعه ای از عوامل تعریف می شود که در آن نهاد به عنوان عامل اجتماعی و ارتباط دهنده مقیاس های خرد و کلان نقشی محوری ایفا می کند و دارای دو ویژگی فرمی و فعالیتی است. جهت ارائه تعریف عملیاتی از مفهوم نهاد، زمینه ای به عنوان محدوده مورد مطالعه معرفی می شود و سعی می شود با شناخت شاخصه های نهاد، نا-نهاد و نقش آن در پیوستگی درون ماندگار ساختمان و شهر تبیین شود.روش پژوهش: روش تحقیق پیش رو کیفی است. به گونه ای که در سطح پارادایم دارای نگرش رهایی بخشی است، از راهبردهای مردم نگاری و نظریه زمینه ای بهره می برد و در فرایندی چرخه ای و تعاملی از گردآوری، تلخیص، نمایش داده ها و ارزیابی حرکت می کند.نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاکی از آن است که نهاد دارای نه شاخصه سابقه، زمان، انگیزش، جزئیات، شفافیت، محصوریت، نفوذپذیری، رابطه و پرسپکتیو است. این شاخصه ها معیارهایی عینی هستند که در کنار هم ویژگی های نهاد را توصیف می کنند. تبیین مفهوم «نا-نهاد» به جهت رهایی بخشی مفهوم «نهاد» از قید تعاریفی است که در اثر تکرار و روزمرگی بر پیکر آن می نشیند. نا-نهادها ایده های زاینده ای هستند که نهادها را به وجود می آورند و تغذیه می کنند، نظیر ایده های مربوط به زمینه های فرهنگی، آداب و رسوم، باورها و تمام آنچه که انسان ها را به هم مرتبط می کنند. بنابراین شاخصه های نهاد پل ارتباط و اتصال ما با نا-نهادها هستند. از این رو پیوستگی درون ماندگار ساختمان و شهر به معنای آن است که چه میزان نا-نهادها در لبه ساختمان ها امکان بروز یافته اند. شهری که بیشتر امکان بروز به نا-نهادهای خود بدهد، پیوسته تر به نظر خواهد رسید.
۳۸۹.

فرهنگ مصرفی در مجتمع های تجاری کلان شهرهای ایران

کلیدواژه‌ها: فرهنگ مصرفی مجتمع های تجاری کلان شهرهای ایران جهانی شدن تحولات اقتصادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۱۸
پژوهش حاضر به بررسی فرهنگ مصرفی در مجتمع های تجاری کلان شهرهای ایران پرداخته است. در دو دهه اخیر، کلان شهرهای ایران شاهد تحولات عمده ای در ساخت و ساز مجتمع های تجاری بوده اند که این فضاها به عنوان نمادهای اجتماعی و فرهنگی نیز مورد توجه قرار گرفته اند. هدف این تحقیق تحلیل عوامل مؤثر بر شکل گیری فرهنگ مصرفی در این مجتمع ها و تأثیرات اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی آن ها است. مسئله اصلی این مقاله بررسی نحوه تأثیرگذاری تحولات اقتصادی، جهانی شدن، تغییرات اجتماعی، و فناوری های نوین بر فرهنگ مصرفی در مجتمع های تجاری کلان شهرها است. از این رو سؤال تحقیق به طور خاص به این موضوع می پردازد که چگونه این عوامل باعث تغییر در الگوی مصرف و رفتارهای خرید افراد شده و چه تأثیراتی بر تعاملات اجتماعی و هویت فرهنگی دارند. روش تحقیق شامل تحلیل و بررسی متون موجود، مصاحبه با متخصصان، و ارزیابی داده های میدانی از مجتمع های تجاری مختلف است. این روش به بررسی تغییرات اقتصادی و اجتماعی و نحوه تأثیر آن ها بر الگوی مصرف مردم می پردازد و تأثیرات فناوری و جهانی شدن بر ذائقه مصرفی را نیز تحلیل می نماید. نتایج تحقیق نشان می دهد که مجتمع های تجاری نه تنها به عنوان مراکز خرید، بلکه به عنوان فضاهای اجتماعی و فرهنگی مهمی در جامعه ایفای نقش می نمایند. از طرفی تحولات اقتصادی و افزایش درآمد خانوارها منجر به افزایش تقاضا برای کالاهای لوکس شده، این در حالیست که جهانی شدن و فناوری های نوین به تغییر ذائقه مصرفی افراد در این حیطه دامن می زند. در این راستا این مجتمع ها ضمن فراهم آوردن فرصت هایی جهت برقراری تعاملات اجتماعی و فرهنگی به توسعه اقتصادی شهرها نیز کمک شایانی می نماید.
۳۹۰.

نقش مدیریت محلی در تأمین مسکن گروه های کم درآمد؛ نمونه پژوهی: مدیریت شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت محلی سیاست تأمین مسکن گروه های کم درآمد مدیریت شهری تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۸۲
یکی از مهم ترین دلایل مداخله دولت و نهادهای مدیریت محلی در بازار مسکن، برطرف کردن نیاز مسکن گروه های کم درآمد است که به دلیل محدودیت های مالی، توانایی رقابت در بازار آزاد را نداشته و از دسترسی به مسکن مناسب محروم هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های تأمین مسکن گروه های کم درآمد در ایران، با تأکید بر نقش نهادهای مدیریت شهری، انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، تمرکزگرایی در ساختار حاکمیتی و فقدان مدیریت شهری یکپارچه، اصلی ترین موانع تأمین مسکن مناسب برای این گروه ها است. این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و با هدف توصیف ابعاد این چالش در وضعیت موجود و کاربردی کردن یافته های پژوهش انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با متخصصین حوزه مسکن و مدیریت شهری، با استفاده از تکنیک های نمونه گیری هدفمند و با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی جمع آوری شده است. تحلیل داده های کیفی با استفاده از نرم افزار MaxQDA به دست آمده است. نتایج  این پژوهش نشان می دهد که به طور کلی سیاست های مسکن در ایران علی رغم تأکید بر تأمین مسکن برای گروه های کم درآمد عمدتاً بر تولید مسکن و بدون توجه به توان گروه های هدف، متمرکز بوده و به نیازهای ویژه این گروه ها در بهره برداری از این سیاست ها توجه نشده است. شهرداری ها نیز به عنوان اصلی ترین نهاد مدیریت شهری در سطح محلی،  نقش مؤثری در اجرای سیاست های مسکن ایفا نکرده و بیشتر بر جنبه های کالبدی توسعه شهری تمرکز داشته اند، بدون آنکه راهکارهای مؤثری برای دسترسی گروه های کم درآمد به مسکن مناسب ارائه دهند. از همین روی واگذاری اختیارات بیشتر به شهرداری ها، ایجاد یک بستر قانونی شفاف و یکپارچه برای سیاست گذاری مسکن، و استفاده از ابزارهای مالیاتی همچنین بهره گیری از ظرفیت های درون شهری از جمله پیشنهادهای این پژوهش است.
۳۹۱.

بررسی دلایل کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی ساختمان در کم رنگ شدن مفاهیم طراحی در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقررات ملی ساختمان طراحی قوانین فرایند طراحی کارکرد تقلیل دهنده مفاهیم طراحانه رویکرد تجویزی استانداردها فناوری های نو معماری معاصر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۵۳
اهداف: بررسی و تحلیل قوانین طراحی با هدف رفع تناقضات و ایرادت، یکی از موضوعات پویا و حائز اهمیت پژوهشی در اکثر نقاط جهان است. تردیدی در لزوم وجود قوانین وجود ندارد، اما سوالی که مطرح است نحوه ی طراحی قوانین مذکور است، به گونه ای که منجر به افت کیفیت و تنش در فرایند پیچیده طراحی نشوند. هدف پژوهش ریشه یابی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی با تمرکز بر مبحث چهارم، در کم رنگ شدن مفاهیم طراحانه در حوزه ساختمان است. روش ها: پژوهش با رویکرد تحلیلی، مبتنی بر تحلیل محتوی و استدلال منطقی منابع کتابخانه ای انجام شده و چارچوب پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان تعیین شده است. یافته ها: مقررات ملی از نوع تجویزی هستند که تعیین راه حل ها، عدم انعطاف پذیری و محوریت استانداردها، مهم ترین ویژگی این گونه از مقررات است. تقلیل مسائل حوزه ی طراحی، جایگزین کردن مهارت به جای شناخت، رفع مسئولیت طراحی از طریق تکیه به استانداردها، تعیین حداقل ها به عنوان اهداف و حذف انگیزه برای خلاقیت و نوآوری، دلایل اصلی کارکرد تقلیل دهنده مقررات ملی در حوزه طراحی و ساخت است. نتیجه گیری: ساختار و محتوای مقررات تغییراتی در شیوه ها و کارهای طراحان ایجاد می کند. رویکرد تجویزی با ویژگی های خاص خود، برای تدوین مقررات حوزه ی طراحی معماری مناسب نیست و نیازمند مقرراتی هستیم که طراح را مجاب به تفکر در مسیرهای خاص نکند. محوریت استانداردها، مسائل حوزه طراحی را محدود کرده است و با تنزیل سطح طراحی در حد تکنسین ها، سبب کمرنگ شدن نقش طراحان مبتکر و مفاهیم طراحانه شده و بستر حضور غیرمتخصصان در حوزه طراحی را فراهم کرده است.  
۳۹۲.

تحلیلی پدیدارشناسانه در باب خوانش معماری بازار وکیل شیراز مبتنی بر آرا یوهانی پالاسما(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی یوهانی پالاسما بازار وکیل ادراکات حسی بدنمندی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۹۲
انسان از طریق ادراک بدنی، بلافاصله با جهان درگیر و از آن آگاه می شود. در عصر حاضر ساختمان با رویکردهای طراحی و ساخت متعصبانه در حال تبدیل شدن به اهدافی برای فریفتن بصری به صورت لحظه ای هستند، در حالی که حس حضور، انعطاف پذیری و در حقیقت حس واقعی خود را از دست می دهند. در این میان یوهانی پالاسما به عنوان یک معمار پدیدارشناس توانسته است با آرا و نظریات خود به این مقوله بپردازد. مضامین و معیارهای پدیدارشناسی پالاسما در ادراکات محیطی به صورت تن بنیاد برگرفته از عقاید فیلسوف پدیدارشناس مرلوپونتی است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که مضامین پدیدارشناسی یوهانی پالاسما در فضای معماری بازار وکیل شیراز به چه صورتی مستتر می گردد؟ و همچنین تفکرات پدیدارشناختی یوهانی پالاسما چگونه می تواند فضای معماری را برای مخاطب به صورت یک فرآیند بدنمند قابل فهم و ادراک نماید؟ برای پاسخ به سوال مطروحه از روش تحقیق پدیدارشناسانه و بر اساس الگوی ماکس ون منن با کد گذاری آزاد، محوری و گزینشی استفاده شده است. در بخش نظری مطالعات پیرامون پدیدارشناسی از دیدگاه یوهانی پالاسما انجام شد و در بخش میدانی با استفاده از مشاهده و مصاحبه نیمه ساختار یافته و باز با 30 مشارکت کننده به گفتگو پرداخت شد. در این مرحله به تطبیق مولفه های گزینش شده از مصاحبه ها با مضامین پدیدارشناسی یوهانی پالاسما در بستر بازار وکیل شیراز پرداخته شد. در انتها این نتیجه حاصل شد که بین مفاهیم پدیدارشناختی یوهانی پالاسما و ادراکات بدنمند در فضای معماری بازار وکیل شیراز قرابت معناداری وجود دارد.
۳۹۳.

مقایسۀ ادراک فضا نزد نقاشان و معماران

کلیدواژه‌ها: ادراک نقاشی معماری فضا روانشناسی محیط

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۳
این تحقیق درصدد نمایش شباهتها و تفاوتهای بنیادین میان دو ادراک «نقاشانه» و «معمارانه» از مفهوم «فضا» است تا مزیتهای احتمالیِ ادراک نقاشانه را در طراحی معماری و شهرسازی به محک آزمون بگذارد. در اینجا منظور از مزیت، سرمایه ای است که افزون بر سرمایه ی فکری و عملیِ یک معمار و شهرساز متعارف، عامل رجحان او بر دیگر معماران و شهرسازان است و باعث توانایی بیشتر او در ادراک متفاوت تر از فضا، تجسم و طراحی معماریها و شهرهای خودبسنده تر و هماهنگتر با نیازهای انسانی میشود. رویکردی که نویسنده با کمک آن درصدد سنجش تفاوتهای این دو نوع ادراک، و همینطور فهم میزان تأثیر ادراک نقاشانه بر طراحی معماری (و در مواردی شهرسازی) است، رویکردِ «روانشناسی محیط» نام دارد و از این زاویه که این دو ادراک، به لحاظ نظری مورد مقایسه قرار گرفته اند می توان این بررسی را یک بررسی تطبیقی نیز دانست. بر اساس نتایج، ادراک نقاشانه نسبت به نوع معمارانه آن، رنگی تر، انعطاف پذیرتر، خودبسنده تر، و فردگرا تر است. ادراک معمارانه از آن جهت که ذاتاً بیش از نوع نقاشانه ی آن در معرض تفکر کاربردیِ بیرونی قرار دارد پس راحت تر هم در معرض اثرپذیری از نیروهای بیرونیِ غیرسازگار با شرایط خود قرار میگیرد، در اینجا نقاشی میتواند مانند یک نقشه راه عمل کند و الگویی کوچک برای طراحان معمار و شهرساز فراهم سازد. معمار یا شهرسازی که با ادراک نقاشانه مأنوس تر است در او قوه شکل گیری کیفیتی خاص فراهم میشود که زمینه را برای ادراک محیط، مکان، معماری، شهر، رنگ، و در یک کلام: «فضا»، مساعدتر میکند.
۳۹۴.

ارزیابی کیفی مسیرهای پیاده دانشگاه شهید چمران اهواز بر اساس مولفه های سازنده کیفیت طراحی شهری درمدل مکان پایدار

کلیدواژه‌ها: مسیرهای پیاده دانشگاه شهید چمران اهواز مدل مکان پایدار مولفه تجربی- زیباشناختی مولفه زیست محیطی مولفه عملکردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۵
در سال های اخیر پژوهش های متعددی در زمینه ایجاد جذابیت و تشویق به پیاده روی اختیاری در شهرها انجام شده که از میان آن ها مطالعه در محدوده های دانشگاهی سهم اندکی را داشته است. در این راستا، کم توجهی به مسیرهای پیاده در دانشگاه شهید چمران اهواز به واسطه غلبه سواره بر پیاده وگاها تداخل میان آن ها، مسئله جدی کاربران این دانشگاه دانسته می شود و برنامه ریزی برای افزایش رضایتمندی و تقویت حضور هر چه بیشتر آنان حائز اهمیت است. به عنوان یکی از نخستین اقدامات در این زمینه، ارزیابی مولفه های سازنده کیفیت درگذرگاه های عابر پیاده این دانشگاه ضروری به نظر می-رسد.پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مسیرهای عابر پیاده این دانشگاه بر مبنای سه مؤلفه سازنده کیفیت طراحی شهری در مدل مکان پایدار شامل مولفه های زیست محیطی، عملکردی، و تجربی- زیبایی شناختی صورت پذیرفت تا به این سوالات پاسخ دهدکه کیفیت های مربوط به هر یک از مولفه های ذکر شده چیست؟ آیا این کیفیت ها در مسیرهای عابر پیاده دانشگاه شهید چمران اهواز در سطح مطلوبی قرار داد؟ ترتیب اولویت ارتقا برای کیفیت های نامطلوب و راهکار ارتقای هر یک چیست؟ با توجه به هدف ذکر شده، این پژوهش با جهت گیری کاربردی و استراتژی موردپژوهی به توصیف کیفیات وضع موجود مسیرهای پیاده دانشگاه شهید چمران اهواز پرداخت. در گام نخست کیفیت و شاخص های مرتبط با مولفه های سازنده کیفیت طراحی شهری از طریق مطالعات کتابخانه ای بدست آمد. سپس پرسشنامه ای بر اساس این داده ها و مشاهده وضع موجود، تهیه و در اختیار 456 نفر از دانشجویان، کارکنان و اعضای هیئت علمی قرار گرفت و نظرات آنان در مورد کیفیتهای با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون t-student ارزیابی شد. نتایج حاصل از تحلیل پرسشنامه به روش AHP نشان داد که مسیرهای عابر پیاده در سه مؤلفه یاد شده، در سطح پایینی از مطلوبیت قرار دارند و ارتقا کیفیات نیازمند ارائه یک برنامه اولویت بندی میان آنها است. اولویت نخست در ارتقای وضع موجودِ مسیرهای پیاده این دانشگاه، کیفیات ارزیابی شده در پایین ترین سطح، شامل کیفیات شمول گرایی ، عرصه همگانی وآسایش اقلیمی از مولفه عملکردی، خوانایی، شخصیت بصری، حس زمان و رنگ تعلق از مولفه تجربی- زیبایی شناختی و پاکیزگی محیطی از مولفه زیست محیطی می باشد. در ادامه، ارتقای کیفیت های نفوذپذیری و حرکت، ایمنی و امنیت از مولفه عملکردی به عنوان اولویت دوم و ارتقای کیفیت های سازگاری قرارگاه رفتاری از مولفه عملکردی، غنای حسی از مولفه تجربی- زیبایی شناسی و همسازی با طبیعت از مولفه زیست محیطی به عنوان اولویت سوم جهت برنامه ریزی و اقدام پیشنهاد می شود.
۳۹۵.

تبیین تفاوت های طراحی و خوانش فضا میان طراحان و کاربران بر اساس نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کیفیت فضای شهری مکان معنا نظریه زمینه ای تجربه فضا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۸۶
درک مطلوبیت و کارایی طراحی ها برای رفتار انسان و آگاهی از نیازها و ترجیحات افراد در ارتباط با محیط، یکی از الزامات موفقیت طراحان شهری است. تلاش برای پاسخ دادن به پرسش هایی در مورد تفاوت ها و شباهت های تجربه و خوانش افراد از محیط و توصیف جهان پیرامون به گونه ای که در واقعیت وجود دارد، می تواند پایگاهی اطلاعاتی و قابل اطمینان در راستای ارتقای نگرش حرفه ای طراحان شهری ایجاد کند. پژوهش حاضر در راستای پاسخ به این سوال که چه تفاوتی میان فضای طراحی شده طراحان و فضای ادراک شده مردم وجود دارد؟ با مرور ادبیات نظری و بکارگیری روش تحقیق نظریه زمینه ای به بررسی تجربه افراد و دیدگاه طراحان از فضای شهری خوب پرداخته و با تحلیل، کدگذاری و تفسیر اطلاعات حاصل از مصاحبه های عمیق با این دو گروه، مدلی را در راستای تبیین تفاوت های نگرشی و کنشی میان طراحان و استفاده کنندگان فضا تدوین نموده است. نتایج نشان می دهند دیدگاه مردم محصول تجربه های آنان است در حالی که دیدگاه طراحان متاثر از آموزش تخصصی و مفاهیم نظری می باشد. همچنین تصویرذهنی مطلوب استفاده کنندگان فضا بیشتر مبتنی بر خوانش مؤلفه فیزیکی و سپس مؤلفه های عملکردی و اجتماعی است، در تفسیر ارزیابی های آنان، فضایی بهتر تلقی می شود که بتواند بیشترین سطوح معنا را تداعی نماید. از سوی دیگر طراحان در نگرش خود درخصوص خلق فضای شهری با کیفیت، بیشتر بر مؤلفه های اجتماعی و معنایی فضا تأکید داشته ولی همچنان به مؤلفه های فیزیکی و عملکردی نیز توجه دارند، آنان در تعریف کنش طراحی یک فضای شهری، بیشترین اقدامات و امکانات را در مؤلفه های فیزیکی و عملکردی بیان می کنند.
۳۹۶.

بررسی تأثیر متقابل انسان خلاق، محیط خلاق و آموزش خلاق بر عملکرد تحصیلی دانشجویان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خلاقیت انسان خلاق آموزش خلاق محیط خلاق دانشجوی معماری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۱۳
یکی از انتظارهایی که از دانشجویان معماری می رود، به کارگیری «خلاقیت» در انجام کارها و فعالیت های معماری و پس از آن در انجام فعالیت های تخصصی این رشته در خارج از دانشگاه است. خلاقیت قابل آموزش دادن است و بهره گیری از خلاقیت نیازمند آموزش خلاق است. برای این مهم، یاددهندگان ناگزیر به شناخت و بررسی عوامل مؤثری هستند که بتواند خلاقیت را در یادگیرندگان شکوفا سازد. در این حیطه، تأثیر متقابل ساختار سه وجهی تشکیل شده از عوامل انسان خلاق، محیط خلاق و آموزش خلاق به عنوان چارچوب و زمینه ساز ارتقای خلاقیت اهمیت می یابد. در این مقاله، طی یک پژوهش توصیفی، پس از بررسی عوامل مؤثر بر خلاقیت و با در نظر گرفتن ساختار سه وجهی یادشده، تأثیر متقابل این ساختار در بخش محیط خلاق و آموزش خلاق با میزان رضایت دانشجویان و عملکرد تحصیلی دانشجویان معماری دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، ورودی سال های 1398 تا 1402، با استفاده از پرسش نامه بررسی شد.تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس نشان می دهد محتوای دروس عمومی در ارتقای خلاقیت دانشجویان بی تأثیر بوده است و دروس طراحی نقش مؤثری در ارتقای خلاقیت دارند. نیمی از دانشجویان احساس رضایت از خلاقیت محیط داشته اند و احساس رضایت در روش تدریس به کمتر از نصف دانشجویان کاهش می یابد. همچنین این میزان رضایت در گروه دانشجویان با تسلط ربع چهارم مغز یا ربع D که طبق نظریه چهار ربع مغزی ند هرمان، ربع مرتبط با بروز خلاقیت بیشتر می باشد، در پایین ترین حد قرار داشته است. وجود رابطه غیرمعنادار بین رضایت از خلاقیت تدریس و میزان موفقیت نشان می دهد که آموزش معماری هنوز نتوانسته است از روش های مناسب با توانمندی های این افراد استفاده کند. همچنین غیرمعناداری رابطه خلاقیت محیطی و خلاقیت در تدریس با میزان موفقیت در گروه با تسلط ربع چهارم مغز نشان می دهد که این افراد بیشتر با تکیه بر قابلیت های فردی خود توانسته اند عملکرد تحصیلی مثبتی داشته باشند. 
۳۹۷.

عوامل اثرگذار بر معماری، شکل گیری و توزیع فضایی قلعه های سده های میانی دوران اسلامی بیجار گروس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری اسلامی قرون میانی قلاع بیجار گروس اسماعیلیان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۳۷
یکی از چشم اندازهای مهم فرهنگ در محیط، معماری است. ویژگی های طبیعی و موقعیت جغرافیایی بیجار گروس در استان کردستان موجب آن شده است که در قرون میانی دوران اسلامی، پیروان فرقه اسماعیلی با توجه به شرایط محیطی و تلاش برای گسترش مذهب خود، دست به ساخت استحکامات دفاعی در این منطقه بزنند. در همین راستا تعداد پنج قلعه شناسایی شده است که پژوهش حاضر سعی در تبیین ویژگی های معماری، کارکرد آن ها و پی بردن به موقعیت معابر و پهنه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک منطقه در دوران اسلامی (قرون 5 تا 9 ﻫ.ق) دارد. دژهای ازلحاظ معماری دارای قسمت های مختلف ازجمله برج، بارو، ارگ، مکتب خانه، دیوار دفاعی دوم، حوض انبار و... هستند و از مصالح بوم آورد مانند لاشه سنگ (قلوه سنگ و سنگ تراشیده) و ملاط گچ و در جاهای خاص آجر، خشت و ساروج در ساخت آن ها استفاده شده است. پلان قلعه ها از الگوی خاصی پیروی نمی کند. این دژها برای مقابله با تهاجمات انسانی، تأمین امنیت و تعیین مرزها شکل گرفته اند که شرایط محیطی همچون دسترسی آسان به آب، غلات و دورافتادگی از مراکز جمعیتی در انتخاب محل آن ها تأثیر داشته است. قلعه ها به آسانی با یکدیگر در ارتباط بوده اند. نتیجه پژوهش نشان می دهد یک الگوی خطی در توزیع فضایی قلاع منطقه دیده می شود که از شمال منطقه بیجار به جنوب شرقی کشیده شده و به عبارتی، یک مسیر از تخت سلیمان آذربایجان) به سمت دشت همدان را ترسیم می کند. دژهای شناسایی شده قابل مقایسه با قلاع برجای مانده از اسماعیلیان در مناطق قومس، قهستان و ارجان است.
۳۹۸.

تفاوت های فضایی در منطقه البرز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفاوت های فضایی منطقه البرز جنوبی تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل خوشه ای روش همبستگی پیرسون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۱۶
بررسی تفاوت فضایی در محدوده های جغرافیایی مختلف در سال های اخیر مورد توجه برنامه ریزان قرار گرفته است و به شکل چشم گیری توجهات سیاسی را به خود جلب کرده است. وجود تفاوت های فضایی در مناطق مختلف جهان باعث شده یک، دو یا چند منطقه از وضعیت مناسب خدمات عمومی و بالطبع شکوفایی اقتصادی- اجتماعی برخوردار بوده و نقش عمده ای در ایجاد درآمد و تولید ملی ایفا کنند. این امر می تواند منجر به عقب نگه داشتن مناطق دیگر از توسعه و افزایش شکاف و نابرابری بین مناطق و نواحی مختلف شود. هدف اصلی این مقاله تحلیل تفاوت های فضایی در منطقه البرز جنوبی از طریق استخراج مولفه ها، عوامل و شاخص های تأثیرگذار بر این مفهوم و رابطه این مولفه ها با فاصله گرفتن از مرکز منطقه، استان و خوشه است. در این راستا اطلاعات مربوط به 57 شهرستان واقع در محدوده منطقه البرز جنوبی استخراج و با استفاده از روش های تحلیل عاملی و خوشه ای عوامل و مولفه های فضایی توسعه در این مناطق احصا و مقادیر فاصله از مرکز خوشه، استان و منطقه محاسبه و رابطه بین عوامل مختلف توسعه با بعد فضایی از طریق روش همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد با فاصله گرفتن از مرکز منطقه و استان شرایط اقتصادی-اجتماعی تقلیل یافته اما وضعیت کالبدی (فقط برای فاصله از مرکز منطقه) و اکولوژیکی بهبود پیدا می کند. لذا می توان گفت تفاوت های فضایی در منطقه البرز جنوبی منجر به شکلگیری یک الگوی متمرکز در این منطقه شده که با انباشت و شکل گیری قطب های رشد در مراکز قدرت و متعاقباً کاهش کیفیت اکولوژیکی و خدماتی آن همراه بوده است.  
۳۹۹.

تبیین انگاره طراحی شهری مشارکتی در فرآیند بازآفرینی شهری اجتماع محور براساس فلسفه رئالیسم اسلامی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مشارکت طراحی بازآفرینی رئالیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۷۹
رویکرد بازآفرینی شهری در سیر تطور تاریخی خود، مقوله مشارکت اجتماعی را مورد تاکید قرار داده که منجر به شکل گیری رویکرد بازآفرینی شهری اجتماع محور گردیده است. مشارکت مردمی در فرآیند بازآفرینی منجر به پایداری اجتماعی خواهد شد. از آنجایی که مهارت و آگاهی کافی برای ورود به عرصه مشارکت در فرآیند طراحی و خلق فضاهای شهری امری ضروری است، به نظر می رسد دلیل عدم مشارکت تاکنون، حاصل فقدان آموزش های موردِ نیاز بوده است. با هدف تعیین نقش و جایگاهِ آموزش در فرآیند بازآفرینی شهری اجتماع محور، در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحقیق کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، خاستگاه فلسفی و نظری موضوع در فلسفه رئالیسم اسلامی، واکاوی گردیده است که در نهایت منجvبه تشکیل مدل بازآفرینی شهری اجتماع محور از طریق آموزش شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد اتخاذِ رویکرد مشارکت بعنوان پارادایم طراحی، منجر به موفقیت پروژه های بازآفرینی شهری خواهدشد و براساس یافته های موردپژوهی برای جلبب مشارکت ذینفعان در پروژه های طراحی شهری آموزش به عنوان قدم و اول و عامل تاثیرگذار، نقش مهمی ایفا خواهد کرد. آموزش در این مفهوم به معنای آگاهی بخشی، اطلاع رسانی، نظرسنجی، زمینه ساز مشارکتِ اجتماعی، عامل حساس سازی و مسئولیت پذیری شهروندان و همچنین عامل خلق فضاهای شهری با کیفیت و پاسخگو به نیازهای مخاطبان خواهد بود. برای نیل به این هدف مبانی فلسفی اندیشه اسلامی درباب آموزش، تحلیل گردیده است تا اهداف، اصول، روش و محتوای آموزش متأثر از اندیشه اسلامی ارائه شود. این پژوهش از منظر هدف تحقیق بنیادی و براساس ماهیت موضوع و حیطه مورد پژوهش در علوم اجتماعی، توصیفی-تحلیلی محسوب میگردد. نتایج تحقیق نشان می دهند، آموزش با هدف طراحی شهری مشارکتی، با جامعه و برای جامعه محقق می شود و نه آموزش به جامعه؛ که با اهمیت بخشی به نقش ذینفعان در این فرآیند، متأثر از رویکردی پائین به بالا، براساس خواست های جامعه تدوین می گردد و در قالب اصول طراحی مشارکتی به جامعه ارائه میشوند.
۴۰۰.

تبیین مدل نظری جایگاه معماری در ارتقاء کیفیت های کالبدی فضاهای عمومی به مثابه میراث شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میراث شهری معاصر میراث معماری معاصر سازمان فضایی شهر فضای عمومی معماری شهری کیفیات کالبدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۹۹
اهداف: فضاهای عمومی شهری که در تجربه های قرن اخیر شهرسازی ایران شکل گرفته اند، بخشی از حافظه تمدنی معاصر و بستر زیست اجتماعی شهری پس از تحولات مدرنیته هستند. معماری به عنوان یک مؤلفه شهری، پیوسته جایگاهی مؤثر بر کیفیت فضاهای عمومی و ارتقاء مدنیت در آن ها داشته که در دهه های اخیر به دلایلی نظیر غلبه بعد اقتصادی فضا و فرهنگ مصرف گرایی، این نقش کمرنگ شده است. هدف این پژوهش ارائه مدلی نظری در جهت تبیین جایگاه معماری در ارتقاء کیفیات کالبدی فضاهای عمومی است. روش ها: پژوهش در قالب منطق پارادایمی اثبات گرایی، رابطه علت و معلولی میان عناصر معماری و کیفیات کالبدی فضای عمومی را بررسی کرده و با روشی توصیفی-تحلیلی به ارائه طرح نظری منسجم در این ارتباط می پردازد. یافته ها: نظام کالبدی شهر در سه مقیاس کلان، میانی و خرد مورد خوانش قرار می گیرد. مقیاس خرد مربوط به چگونگی ایفای نقش معماری در کیفیت کالبدی فضاهای عمومی است. این نقش معماری از طریق پنج دسته کلی از عناصر کالبدی یعنی پیکره، توده و فضا دیالکتیک درون و بیرون، اندازه فضا، و مؤلفه های فضا صورت پذیرفته که به طور مستقیم بر سه دسته کلی از کیفیات کالبدی فضاهای عمومی یعنی ماهیت عناصر (دسترسی و انعطاف پذیری)، روابط میان عناصر (محصوریت، پیوستگی، تحرک) و سکانس بندی (توالی، سلسله مراتب، و تضاد و تباین) تأثیر می گذارد. نتیجه گیری: معماری و فضای عمومی دو میراث مهم شهری معاصر هستند که در نظمی هم پیوند بر یکدیگر تأثیرگذارند. بیان هویت شهر، در گرو برقراری نسبتی متناسب و صحیح بین نظام کالبدی معماری و کیفیت زیست اجتماعی در شهر است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان