مطالب مرتبط با کلیدواژه

برجستگی


۱.

اثر حمایت مالی بر ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری مهرام ( مطالعه موردی: تماشاچیان مسابقات تیم بسکتبال مهرام)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: همنوایی عملکرد محصول احساسات برجستگی تصویربرند

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی مدیریت ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی مدیریت ورزشی مدیریت بازاریابی در ورزش
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی مدیریت ورزشی اقتصاد و ورزش
تعداد بازدید : ۱۱۸۱ تعداد دانلود : ۷۰۰
محیط ورزش مناسب ترین محیط برای تبلیغ کالا و خدمات می باشد. ورزش از یک طرف مخاطبین زیادی دارد و از طرف دیگر رسانه های مختلف بسیار علاقمندند که در حیطه ی ورزش فعالیت نمایند. به همین علت سرمایه گذاران زیادی علاقه مند به حضور در این محیط هستند اما اینکه آیا این فعالیت اثر بخش بوده است یا نه، سوالی است که پاسخ گویی آن باعث استمرار حضور سرمایه گذاران خواهد شد. هدف از انجام این پژوهش مطالعه اثر حمایت مالی بر ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری مهرام است. تحقیق به روش همبستگی-پیمایشی انجام شده است. نمونه ها شامل 272 تن از تماشاچیان مسابقات بسکتبال مهرام در لیگ برتر بسکتبال سال 91 بودند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته ای با 69 سوال بود. پایایی پرسشنامه 92/0 به دست آمد. در این پژوهش، 6 عامل برجستگی، عملکرد محصول، تصویر سازی برند، احساسات، قضاوت و همنوایی به عنوان عامل تبیین کننده ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری معرفی شده اند. سپس با آزمون دوجمله ای وضعیت هر عامل بررسی شده و حمایت مالی بر تمامی عوامل (برجستگی، عملکرد محصول، تصویر سازی برند، احساسات، قضاوت و همنوایی) برجستگی اثر معنی داری ایجاد کرده است. ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری شاخص مناسبی برای تعیین اثربخشی حمایت مالی است به گونه ای که مدیران مهرام با توجه به وضعیت کنونی ارزش ویژه برند مهرام می توانند سیاست های مناسب در راستای ارتقا برند خود را اتخاذ کنند.
۲.

بررسی آکوستیکی ارتقای واکه /ɑ/ به واکه [u] در بافت n- در زبان فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خیشومی شدگی فارسی گفتاری برجستگی ارتقای واکه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱۸ تعداد دانلود : ۳۹۹
تحقیق حاضر، پژوهشی در فرایند ارتقای واکه پسینِ افتاده /ɑ/ به واکه پسینِ افراشته [u] دربافت همخوان خیشومی -nدر زبان فارسی معاصر است، در چارچوب واج شناسی آزمایشگاهی. در زبان فارسی در رخ داد این فرایند در بافت مذکور، دوگانگی مشاهده می شود. به بیان دیگر این فرایند گاهی رخ می دهد (برای مثال تبدیلِ واژه گران به گرون)، و گاهی نیز ارتقا رخ نمی دهد (مانند واژه گران پایه). از این رو نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن بررسی این امر که چرا این فرایند فقط در برخی از واژه ها رخ می دهد، تبیینی آوایی برای این پدیده ارائه دهد. پس با ارائه ی الگوی واجی مربوطه، نشان می دهد که فرایند ارتقا در زبان فارسی، فرایندی سبک- وابسته است و بیشتر در سبک محاوره ای رخ می دهد. آن گاه با تحلیلِ واژه های گران، گرانی، جانور و زبان نفهم و متناطرِ محاوره ای آن ها یعنی گرون، گرونی، جونور و زبون نفهم، به صورت خارج از بافت و واکه های دهانی، شامل واکه پسینِ افراشته /u/ و واکه پسینِ افتاده /ɑ/ و همخوان خیشومی [n]، تولید شده به طور منفرد، و واکه های خیشومیِ متناظرِ آن ها، شامل واکه [ũ] و واکه [ɑ̃] تولیدشده در بافت n- (از سوی پنج گویشور مذکر با گونه ی فارسی معیار) تبیینی آوایی برای این فرایند ارائه شده است. در این راستا با استفاده از پارامترهای سازه اول، دوم و تفاضل سازه های اول و دوم به بررسی ساختار سازه ای واکه های دهانی [ɑ]، [u] و متناظرهای خیشومی آن ها در ابعاد ارتفاع و محل تولید پرداخته شده است و با استفاده از نتایج حاصل از تحلیل های آماری، نشان داده شده است که بر اثر خیشومی شدگی، واکه خیشومیِ افتاده پسین نسبت به متناظر دهانیِ خود، به لحاظ ارتفاع، تفاوتی ندارد اما واکه خیشومیِ افراشته پسین نسبت به متناظر دهانی خود افتاده تر می شود، و واکه خیشومیِ افتاده پسین نسبت به متناظر دهانی خود، پیشین تر است. آن گاه با استفاده از پارامتر آکوستیکیِ برجستگی به بررسی شباهت آواهای متوالیِ موجود در توالی های [ɑ̃n] و [ũn] پرداخته و نشان داده شده است که بین اجزای توالی دوم، نسبت به توالی اول، به لحاظ تغییراتِ آکوستیکی، تفاوت بیشتری وجود دارد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که دلیل ارتقای واکه /a/ به واکه [u] در بافت –n این است که برجستگیِ توالیِ [ũn] بیشتر از توالی[ɑ̃n] است، بنابراین پارامتر آکوستیکیِ برجستگی، فرضیه وضوح شنیداریِ بیشتر را تأیید می کند
۳.

مطابقه، مقوله ای معنامند در ساخت غیرشخصی: تحلیلی در چارچوب دستور شناختی

کلیدواژه‌ها: مطابقه دستور شناختی برجستگی ساخت غیرشخصی موقعیت فاعل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری نحو
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی میان رشته ای ها زبان شناسی شناختی
تعداد بازدید : ۱۱۰۲ تعداد دانلود : ۵۷۵
پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل یک نوع از ساخت های غیرشخصی معلوم در زبان فارسی در چارچوب انگاره دستور شناختی می پردازد. این نوع ساخت خود مشتمل بر دو نمونه است. هر دو نمونه دو بند پایه و پیرو دارند که بند اول در هر دو فاقد سازه ای در جایگاه فاعل است. علاوه بر این، فعل بند اول همیشه به صورت سوم شخص مفرد می آید، در حالی که فعل در زبان فارسی بدون هیچ گونه محدودیتی در هر شش صیغه صرف می شود. این واقعیت در حالی است که در اغلب پژوهش های زبان شناختی چنین فرض می شود که مطابقه در زبان مقوله ای صرفاً دستوری است و ظهور آن در سطح جمله هیچ پایگاه معنایی ندارد. در پاسخ به چنین دیدگاهی، در این پژوهش تحلیلی از مطابقه سوم شخص مفرد در یکی از انواع ساخت های غیرشخصی در زبان فارسی در قالب انگاره دستور شناختی ارائه می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در ساخت های غیرشخصی مورد نظر ما برجسته ترین سازه که به عنوان فاعل (tr) قلمداد می شود، موقعیت فاعل است که نمایانگر موقعیتی عام و فراگیر است که رویداد یا حالت مورد نظر درون آن روی می دهد. همچنین نشان داده خواهد شد که حضور نشانه سوم شخص مفرد در این ساخت ها پدیده ای قراردادی نیست، بلکه با موقعیت انتزاعی موجود در جمله (موقعیت فاعل) مطابقت می نماید. از همین روی، مطابقه را در ساخت های غیرشخصی زبان فارسی مقوله ای معنامند و نه صرفاً دستوری تلقی می نماییم.
۴.

فعل مرکب، سبک یا سنگین؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعل سبک ساختار موضوعی نقش معنایی برجستگی گروه محمول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۲ تعداد دانلود : ۶۱۳
این مقاله ضمن بررسی و نقد رویکرد انضمامی و جزء فعلی به عنوان فعل سبک، تحلیل تازه ای از فعل مرکب در زبان فارسی ارائه می دهد که به موجب آن ساختار موضوعی جزء فعلی فعل مرکب با ساختار موضوعی فعل ساده متناظر آن تفاوتی ندارد و در نتیجه جزء فعلی برخلاف نظر اکثر زبان شناسان، به لحاظ نقش معنایی سبک و رنگ باخته نیست، بلکه اعطاء نقش های معنایی به موضوع ها را در جمله برعهده دارد. به موجب تحلیل پیشنهادی این مقاله جزء غیرفعلی فعل مرکب محمولی یا غیرمحمولی است. در حالت اول یک هسته مقوله آزاد موضوع پذیر بوده و در حالت دوم یک گروه اسمی در جایگاه متمم هسته تهی است و به لحاظ معنایی ممکن است شفاف یا تیره باشد. در این مقاله، با چارچوب نظری برجستگی ساختار موضوعی گریم شاو (۱۹۹۲)، مفعول در مجاورت فعل اصلی می تواند هسته موضوع پذیر باشد. این عنصر تنها به درونی ترین موضوع خود یعنی کنش رو نقش معنایی اعطاء می کند و در حوزه محمول ساختار موضوعی خود را کامل نمی کند؛ چون موضوع های بیان نشده آن در ساختار موضوعی جزءفعلی موجودند. بنابراین، در این مورد، نگارنده فرضیه 'اشتراک موضوع' را به جای 'انتقال موضوع' گریم شاو و مستر (۱۹۸۸) برمی گزینند.
۵.

مطالعه زبان شناختی عنوان در برنامه های نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عنوان بینامتنیت برجستگی زبان شناسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات گروه های ویژه بررسی مخاطب
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مدیریت و پژوهش ارتباطات مدیریت در تولید
  3. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی علوم مرتبط زبان شناسی در هنر و ادبیات
تعداد بازدید : ۱۲۳۸ تعداد دانلود : ۴۸۷
یکی از عوامل مهم در جذب مخاطب برای برنامه ها، عناوین برنامه هاست، زیرا مخاطب نخست در معرض عنوان برنامه قرار می گیرد. عوامل زیادی در انتخاب عنوان مناسب برای برنامه ها دخالت دارند که این عوامل را می تو[1]ان از نظر علم زبان شناسی شناسایی و طبقه بندی کرد. دور(Dor)  (2003) عنصر بینامتنیت را مهمترین عنصر مناسب بودن معنا می داند و ایفانتیدو (Ifantidou)(2008) عنصر برجسته سازی را مهمترین عامل ساخت عنوان مناسب می داند. با بررسی عناوین برنامه های نمایشی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در بازة زمانی شش ماهه، مشهود است که  برنامه سازان ایرانی بیشتر توجه خود را معطوف به عنصر برجسته سازی می کنند و توجه چندانی به بینامتنیت عنوان انتخابی ندارند.
۶.

تحلیل محتوای برجستگی منابع قدرت نرم در سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران

کلیدواژه‌ها: قدرت نرم سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران برجستگی منابع قدرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۲۱۰
یکی از منابع اصلی شناخت منابع قدرت نرم کشورها، اسناد فرادستی نظام سیاسی است که با بررسی و مداقه در آنها می توان رویکرد منابع قدرت را تبیین کرد. این مقاله می کوشد تا به بررسی منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در اسناد فرادستی و به صورت موردی سند چشم انداز بیست ساله بپردازد. این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیل محتوای کمی سعی می کند به این سؤال پاسخ دهد که بیشترین برجستگی های منابع قدرت نرم در سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران کدامند و شامل چه مؤلفه هایی است. یافته های مقاله نشان می دهد که منابع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی برای تولید قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در افق ترسیم شده وجود دارد و در این میان، منابع فرهنگی با دارابودن 77/38 فراوانی، بیشترین برجستگی را در میان دیگر منابع قدرت نرم در سند چشم انداز دارد که در میان مؤلفه های فرهنگی، معنویت و ارزشهای دینی بیشترین رابطه را با قدرت نرم جامعه ایرانی در افق 1404 دارد. بعد از منابع فرهنگی، منابع سیاسی با 53/26، منابع اقتصادی با 44/22 و منابع علمی با 24/12 درصد فراوانی در مرتبه های بعدی قرار دارد. در میان منابع قدرت نرم سند چشم انداز، معنویت (34/54)، تولید ملی (56/19)، پایبندی به نظام سیاسی (21/15) و دانش و فناوری (86/10) بیشترین فراوانی را در میان منابع قدرت نرم دارد که می تواند قدرت نرم جامعه ایرانی در افق 1404 را افزایش دهد.
۷.

تدوین چارچوب مفهومی حفاظت و بازآفرینی یکپارچه در بافت های فرهنگی – تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازآفرینی برجستگی حفاظت سرزندگی اقتصادی محیط های فرهنگی - تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۲۶
این مقاله ضمن شناخت و بررسی سیاست ها و برنامه های «حفاظت و بازآفرینی یکپارچه» در دو دهه اخیر، به معرفی این رویکرد در آئینه اسناد و مدارک منتشره از سوی مجامع و مراجع بین المللی، می پردازد؛ به عبارتی می توان بازتاب بسیاری از مفاهیم، سیاست ها و برنامه های تدوین شده در حوزه حفاظت و بازآفرینی را در محتوا و نحوه تنظیم اسناد رسمی و بین المللی جستجو نمود، به گونه ای که نتیجه آن به دنبال واکاوی و تدوین چارچوب مفهومی «حفاظت و بازآفرینی یکپارچه» به عنوان رویکرد غالب در مواجهه با بافت های فرهنگی - تاریخی در دو دهه اخیر بوده است. بر مبنای چارچوب مفهومی «حفاظت و بازآفرینی یکپارچه» معیار «برجستگی» مکان تحت تاثیر زیرمعیارهای «اصالت»، «یکپارچگی» و «ارزش نسبی»، در وجه حفاظتی آن و از طرفی دیگر، معیار «سرزندگی اقتصادی» تحت تاثیر زیرمعیارهای بازآفرینی فیزیکی، کارکردی و فرهنگی – اجتماعی، در وجه توسعه ای چارچوب «حفاظت و بازآفرینی یکپارچه» مورد توجه قرار می گیرند. به علاوه، سیاست «بازآفرینی حفاظت مبنا» به عنوان سیاست غالب در ایجاد همگرایی و تعادل میان اهداف و برنامه های «حفاظت و بازآفرینی یکپارچه» در بافت های فرهنگی- تاریخی در دو دهه اخیر به رسمیت شناخته شده است.