فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۴۱ تا ۲٬۹۶۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
از جمله سیاست های توسعه منطقه ای ایجاد مناطق آزاد تجاری [1] ، مناطق ویژه اقتصادی [2] یا مناطق پردازش توسعه صادرات [3] به نحوی است که باعث ارتقا ظرفیت اجتماعات برای پاسخگویی به نیازها گردد. درحالی که در این مناطق بیشتر "توسعه جزیره ای" با انتشار کمینه آثار به منطقه را شاهد بوده و توسعه در مورد وضعیت زندگی جامعه محلی رخ نداده است. هدف این پژوهش به تبیین نقش توسعه ای منطقه آزاد چابهار بر محدوده فراگیر (منطقه مکران) اختصاص یافته است. این هدف با استفاده از روش شبه تجربی [4] ، در قالب گام هایی متواتر برآورده می شود؛ نخست، اندازه گیری مدل مفهومی شامل معیارها و شاخص ها، درنتیجه فراتلفیق اسنادی و مصاحبه ها تعریف و با استفاده از داده های آماری و فضایی در مقاطع زمانی پیش و پس از احداث منطقه موردسنجش قرار گرفت. نتایج، از طریق مصاحبه با کنشگران اعتبارسنجی شده و در قالب روش متاسوات، پیشنهاد های راهبردی برای ارتقا نقش منطقه آزاد چابهار ارائه می شوند. نتایج نشان می دهد با احداث این منطقه آزاد، ظرفیت هایی برای توسعه ایجاد شده؛ اما چون این منطقه از ابتدا فاقد برنامه ریزی بلندمدت و پیوست های اجتماعی بوده، پدیده های نامطلوبی ازجمله جدایی گزینی اجتماعی و توسعه نامتوازن را به همراه داشته است. منطقه ای تجاری که انتظار می رفت توسعه را به منطقه فراگیر نشر دهد، به گره ای بدل شده که جمعیت را به شهر سرازیر کرده؛ اما از عهده برآورده ساختن انتظارات ساکنان برنیامده است. <br clear="all" />
شناخت نظریات مطرح در روابط متقابل شهر و روستا در جهان وایران جهت دستیابی به توسعة پایدار
حوزههای تخصصی:
از پدیده های مهمی که در زندگی اجتماعی انسانها رخ داده است، ظهور شهرها و روستاها و ارتباط پیچیده بین آنهاست. هدف از شناخت روابط متقابل شهر و روستا و نتایج مثبت و منفی حاصل از این روابط، برنامه ریزی در جهت ایجاد تعادل در رابطه شهر با روستاهای پیرامونی است، که هدف نهایی این شناخت و برنامه ریزی، رسیدن به توسعه ای هماهنگ و پایدار در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و ... و ایجاد رفاه برای ساکنین شهر و روستاها است. بنابراین با بررسی روابط متقابل شهر با روستاهای همجوار و شناخت اثرات مثبت و منفی حاصل از این روابط در صورت تدوین برنامه ای مناسب و منطقی و اجرای آن می توان به تعادل در رابطه شهر و روستا دست یافت و از اثرات منفی گسترش فیزیکی شهر بر روستاهای پیرامونی کاسته و اثرات مثبت آن را تثبیت نمود. عناصر گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در ساختار عرصه های روستایی و شهری دخالت دارند و روابط موجود میان آنها را نمی توان بسادگی در چهارچوب های ذهنی و از پیش تعیین شده بررسی کرد؛ اما از آنجا که نظریه ها می توانند به شناخت جنبه های گوناگون روابط شهر و روستا و فعال سازی ذهن و درک بهتر آنها کمک کنند می توان آنها را با توجه به قابلیتهای خاص به کارگرفت. بنابراین در این مقاله نظریات مطرح در روابط متقابل شهر و روستا در جهان و ایران در جهت دستیابی به توسعة پایدار به صورت توصیفی و مقایسه ای بیان شده است. نتیجه ایی که حاصل شد بدین صورت است که به طور کلی، شهرنشینی و روستانشینی و روابط شهر و روستا در کشورهای مختلف با یکدیگر متفاوت است. بنابراین در بررسی روابط روستایی- شهری در مناطق مختلف باید شرایط خاص را در کنار قانونمندیهای کلی و عام در نظر گرفت. در کشور ما با توجه به ویژگی های خاص جغرافیای طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، شهرنشینی و روستانشینی و روابط بین آنها با کشورهای صنعتی و پیشرفته متفاوت بوده و بنابراین این نظریات، بصورت کلی قابل تعمیم به روستاها و شهرهای کشور ما نیستند و روابط بین شهر و روستا در ایران با کشورهای جهان اول متفاوت است.
انطباق پذیری مجتمع مسکونی با سامانه سرمایشی ایستا، تراس چهار طرفه، در اقلیم Cs؛ بندر انزلی
حوزههای تخصصی:
امروزه کاهش مصرف انرژی در فضای داخلی ساختمان جهت رسیدن به آسایش حرارتی ساختمان به چالشی برای طراحان تبدیل شده که موجب طراحی ساختمان هایی متکی به خود گردیده است. سامانه ایستا یکی از کارآمدترین روش های تأمین آسایش حرارتی در ساختمان بدون نیاز به سوخت فسیلی است. در ابنیه سنتی گیلان راهکارهای مختلفی جهت مقابله با عوامل جوی صورت گرفته است که امروزه بسیاری از این عناصر کارکرد خود را از دست داده اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تراس ها به عنوان یکی از المان های ابنیه سنتی گیلان که تأثیر زیادی در کاهش دما فضای داخلی دارد، می باشد به گونه ای که تراس ها در واحدهای امروزی ایجاد گردد. عملکرد خرد اقلیمی این تراس ها موجب کاهش میزان مصرف انرژی در فضا داخلی خانه های مسکونی گردد. روش تحقیق در این مقاله، در ابتدا مطالعات کتابخانه ای بوده که به بررسی شرایط اقلیمی و محاسبات اقلیمی اولیه پرداختیم و سپس به شبیهسازی نرم افزاری در نرم افزار اکودیزاینر انجام شد و تأثیر ارتفاع بر قرارگیری تراس به میزان کاهش انرژی فضا داخل پرداختیم که نتایج حاصل نشان می دهد، علاوه بر اینکه دما را در فصول گرم 1 الی 3 درجه خنک تر و در فصول سرد 1 الی 5/1 درجه گرم تر می نماید، وجود تراس در طبقات بالاتر در میزان تأثیر بر حرارت داخل نیز تأثیرگذار است.
اولویت بندی شاخص های طراحی فضای مابین مجتکع های مسکونی براساس اصول پدافند غیر عامل (نمونه موردی : شهرک اکباتان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
1 - 23
حوزههای تخصصی:
فضاهای باز مابین بلوک های مسکونی به دلیل عدم مالکیت خصوصی و تعلق آن به عموم ساکنان، می توانند در مواقع بحرانی به منظور اهدافی مانند امدادرسانی، اسکان موقت و مانند آن، نقش بسیار مهمی در کاهش آسیب پذیری ها داشته باشند. براین اساس پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و با هدف بررسی و شناسایی محدودیت ها و توانایی های فضاهای باز از نظر چگونگی ترکیب توده و فضا، تنوع پذیری عملکردی برای مواقع بحرانی و همچنین چگونگی دسترسی مناسب از منظر پدافند غیرعامل می پردازد. به همین منظور معیارهای کلی تبدیل فضای مابین مجتمع های مسکونی به فضای باز شهری براساس اصول پدافند غیرعامل، توسط 24 نفر از کارشناسان و اساتید حوزه معماری، مسکن و شهرسازی، برنامه ریزی شهری و مدیریت بحران به روش دلفی در طی دو مرحله شناسایی شدند پس از شناسایی مهمترین معیارها با تکمیل ماتریس تصمیم گیری شباهت به گزینه ایده آل با تاپسیس توسط گروه خبره، معیارها اولویت بندی شدند.نتایج نشان میدهد که سه شاخص سلسله مراتب حریم و قلمرو، انعطاف پذیری و نفوذپذیری به ترتیب دارای اولویت برای طراحی فضای باز مابین بلوک های مسکونی طبق اصول پدافندغیرعامل میباشند. در آخر سه معیار دارای اولویت در بلوک های مسکونی شهرک اکیاتان تهران تحلیل شد. با طراحی هوشمندانه این فضاها به کمک این سه معیار نه تنها می توان تا حدود زیادی از آسیب پذیری فضای مسکونی در شرایط بحرانی و در زمان اولیه حمله دشمن، جلوگیری نمود بلکه می توان با ایجاد فضاهایی زیبا و متباین به غنای معمارانه فضاها در مواقع عادی نیز افزود.
ارزیابی میزان تغییرات پوشش زمین و کاربری های مربوطه در بازه های زمانی سال 1999 و2009 و2019 میلادی در پهنه شمالی شهرقی استان قم(شهرستان قم)
حوزههای تخصصی:
گسترش شهر فرایند اجتناب ناپذیری است که به علل مختلف در پهنه های پوششی زمین رخ می دهد و سبب ایجاد آثار زیستی و تخریبی مختلفی در پوشش زمین می شود. استفاده از ویژگی های خاص جغرافیایی زمین از جمله استفاده از دریاچه ها و رودخانه ها و آب های زیرزمینی تا استفاده از مراتع و تخریب هایی که در راستای دستیابی به سنگ ها و مواد آلی ارزشمند صورت می گیرد، همگی به گونه ای سبب تخریب پوشش زمین به واسطه کاربری اراضی بوده است. بخش شمال شرقی استان قم و شهرستان قم(نواحی مرکزی استان قم) از جمله محدوده هایی به شمار می رود که با روند تغییرات عمده پوششی زمین رو به رو است. هدف این پژوهش ارزیابی میزان تغییرات پوشش زمین و کاربری های مربوطه در بازه های زمانی سال 1999 و 2009 و 2019 میلادی در پهنه شمالی شهرقی استان قم بوده است. ماهیت پژوهش کاربردی و روش پژوهش توصیفی تحلیل مبتنی بر تحلیل های فضایی و مکانی و استفاده از تصاویر ماهواره لندست بوده است. نرم افزار های مورد استفاده در پژوهش GIS و TerrSet بود. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر میزان تغییرات عمده در بازه زمانی 2009 تا 2019 به نسبت 10 سال قبل بوده است و عمدتا تغییرات در نواحی شمالی و جنوبی محدوده رخ داده است. کاربری های عمده ای که تحت تاثیر این تغییرات قرار گرفته اند شامل پهنه های سبز(مراتع و جنگل ها) نواحی توسعه شهری و پهنه آبی بود.
روش بهینه تحویل پروژه های ساختمانی با استفاده از مدل سازی اطلاعات ساختمان
حوزههای تخصصی:
یکی از کلید ی ترین تصمیماتِ هر پروژه انتخاب روشِ تحویل می باشد. اگر روش تحویل پروژه با اقتضائات پروژه سازگار نباشد، پروژه در دستیابی به اهداف خود ناکام خواهد شد. از طرف دیگر مدل سازی اطلاعات ساختمان به عنوان یک ضرورت مورد توجه عمده کشور های توسعه یافته قرارگرفته است و در این راستا ضوابط و قوانینی وضع شده است. در ایران هم با تاخیر قابل توجه، بکارگیری مدل سازی اطلاعات ساختمان در دستورکار نقش آفرینان صنعت ساختمان قرارگرفته و بعضا تعداد معدودی پروژه با این رویکرد در کشور عملیاتی شده است. مدل سازی اطلاعات ساختمان در حوزه های مختلف نیازمند زمینه ها و ملزوماتی است که بی توجهی به آن ها باعث کاهش اثر بخشی آن می شود. یکی از ان ملزومات روش تحویل پروژه است که باید با اقتضائات مدل سازی اطلاعات ساختمان هماهنگ شود تا زمینه مناسب برای کاهش زمان و هزینه و افزایش کیفیت اجرا که از اهداف محوری مدل سازی اطلاعات است فراهم شود. در این پژوهش اصول و مبانی مدل سازی اطلاعات ساختمان و روش های تحویل پروژه در صنعت ساختمان مورد بحث قرارگرفته اند. در ادامه از طریق مصاحبه با کارشنان و خبرگان، شاخص های انتخاب روش پروژه بر اساس اقتضائات مدل سازی اطلاعات شناسایی شد و از طریق مقایسه دو بدویی، ضریب وزنی هر یک از شاخص ها بدست آمد. در پایان از بین چهار روش شناسایی شده برای تحویل پروژه در صنعت ساختمان، روشی که دارای بیشترین سازگاری با مدل سازی اطلاعات ساختمان است از طریق تحلیل سلسله مراتبی بدست آمد. نتیجه تحقیق نشان می دهد استفاده از نظام یکپارچه تحویل پروژه می تواند زمینه مناسبی برای بهره مندی از همه فواید مدل سازی اطلاعات ساختمان بدست دهد چرا که این روش اصولا در هماهنگی با اصول و مبنانی مدل سازی اطلاعات ساختمان تدوین شده است و در برخی پروژه ها با موقیت مورد استفاده قرارگرفته و کارآمدی ان اثبات شده است. هر چند این روش در ایران از پشتوانه حقوقی و تجربی لازم برخوردار نیست اما با بکارگیری تمهیداتی می توان روش های طرح و ساخت و مدیریت پیمان را که بعد از نظام تحویل یکپارچه پروژه بیشترین سازگاری را با مدل سازی اطلاعات دارند در پروژه های ساختمانی ایران بکار گرفت. در انتهای مقاله هم بر اساس لحاظ نمودن چندین تجربه واقعی و مصاحبه با خبرگان، توصیه هایی برای دست اندرکاران صنعت ساختمان ایران ارایه شده است.
شناسایی مؤلفه های هویت ساز بومی در بافت تاریخی فرسوده شهری
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، یکی از مشکلات اساسی شهر های ایران، مسئله ی هویّت شهر است. شهر بدون هویّت، شهروندان را از هدایت غیر ارادی محروم می سازد. بافت های تاریخی فرسوده بنا بر چالش های عدیده ای چون ضعف کالبدی- کارکردی، مدیریت ناکارآمد و عدم توسعه صحیح و متوازن شهری، و فقدان رویکرد فرهنگی متناسب فرسایش های زیادی را متحمل گردیده و با آسیب های جدی روبرو هستند. باید اذعان داشت که بر اثر فقدان نگاه تاریخی و هویّتی لازم در توسعه و نگهداری این مناطق، نوسازی های بعضاً پراکنده صورت گرفته نیز چهره و اعتبار تاریخی و هویّتی این محدوده ارزشمند شهری را مخدوش نموده است. لذا این پژوهش در جهت شناسایی و پاسداشت مؤلفه های هویّتمند بومی بافت های تاریخی شهری سعی دارد به شناسایی ویژگی های ارزشمند هویّتی این مناطق بپردازد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی با رویکردی کیفی است و پژوهشگر با مطالعه ی متون و اسناد کتابخانه ای و مقالات مرتبط با موضوع ضمن واکاوی مفهوم هویّت بومی به شناخت ابعاد مختلف آن پرداخته است. بررسی ها حاکی از آن است که مؤلفه های هویّت ساز بومی در بافت تاریخی شامل شاخصه های عینی و فیزیکی؛ ابعاد ذهنی؛ سبک های معماری، چارچوب های اجتماعی، عوامل سیاسی، اقلیمی، و فرهنگی می باشند.
فهم فضاهای خاکستری: جایگاه قدرت در فرایند مناسبات سکونتگاه های غیررسمی (مورد مطالعه: شهرک رضویه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، فضای خاکستری شهری به یکی از پدیده های رایج کلانشهرها و به ویژه تهران تبدیل و منجر به ظهور مجموعه ای از نهادها، هویت ها، روابط قدرت، شیوه ها و گفتمان ها در این فضاها شده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و شناسایی ساختارهای موجود، جایگاه قدرت و سیاست در سطوح برنامه ریزی شهری این فضاها است. در راستای این هدف، پژوهش حاضر، در پی پاسخ به دو سوال اصلی است، ابعاد شکل دهنده ی تجربه زندگی در فضاهای خاکستری چیست؟ وآیا ساکنان این فضاها می توانند در برنامه ریزی و تصمیم گیری این محیط نقش داشته باشند؟ بنابراین، با اتکا بر روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و بر پایه مصاحبه ی ساخت نیافته، به تفسیر توصیف های ساکنان شهرک رضویه پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که شش مقوله ی "سایه اندازی مناسبات قدرت، سایه ی سرمایه ی محیطی، سایه ی تعارض منافع، حاشیه ی سیاست گفتمان، حاشیه ی حق شهری و حاشیه ی شهروندی نابرابر"، مقولاتی هستند که توسط آن ها می توان تجربه ی ساکنان این فضاها را توصیف و در چارچوب مدل پارادایمی، مفهوم یابی فضای خاکستری شهری و فرایند مشروعیت بخشی، آن را تعریف نمود. همچنین، اهمیت بُعد اقتصادی- سیاسی تغییرات و جایگاه قدرت در کنار سایر ابعاد اجتماعی- فضایی این فضاها، طیفی از شهروندی نابرابر در مناطق کلانشهری با ضریب قطبش بالا را نمایان می سازد.
The architectural role of monuments in the social sustainability of urban spaces; Case study: the historical texture of Abyaneh village
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۶, Spring ۲۰۱۹
48 - 67
حوزههای تخصصی:
Turbulence and inconsistency of urban physical system in the physical structure of Iran contemporary cities is one of the instances of identity crisis; the weakness of the educational system in the faculties of architecture and urban planning, the promotion of foreign culture in the domestic press, the weakness of the infrastructures of native culture education, the interference of experts from other scientific fields in architecture and urban planning, the weakness of urban management strategies, high expense housing and the necessity to supply housing for the needy people have created a turbulent city with eclectic culture and it made the native culture less prominent than before. The present research introduced the concept of “urban architecture”. The main presupposition of research is that the architecture of monuments in the historical texture has sufficient capabilities in the quality of physical structure of city and architects concurrently paid attention to the architectural characteristics of monuments and urban space quality. The purpose of present research is that to investigate the effective architectural factors to improve the social life of urban spaces thus the research question is that “how to architect while constructing architectural structures to shape an urban space with social quality?” The necessity of the study is the role of urban spaces to shape the social life and the significance of the study is the possibility to clarify a “bottom-up” design procedure to consider the concept of “urban architecture”, and also to institutionalize qualifications for urban spaces through architectures. The present qualitative research has been conducted with the logical argumentation and causal- interpretative strategies and through documentary- field study in the case study of Abyaneh village. Research findings, while paying attention to the qualitative components of urban spaces resulting from monuments architecture, have proposed strategies to realize the concept of “urban architecture” consistent with the components of social sustainability.
راهکارهای آموزشی طرح واره در فرایند معماری بر اساس نظریه میزانسن (مطالعه موردی: مقدمات طراحی معماری 2 پردیس دانشگاهی شمس گنبد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
17 - 28
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی چگونگی آموزش طرح واره 1 در کارگاه معماری پرداخته است. ایده و طرح واره می تواند مبنای طراحی باشد و اهمیت آن در ارائه راه حل های نوآورانه توسط معمار قابل توجه است. این تحقیق با روش پیشنهادی خود، به دنبال ارتقای کیفیت آموزش طراحی معماری بوده است. ازاین رو طرح واره در دو سطح کلان و خُرد طبقه بندی شده و پس از مشخص شدن نیازهای آموزشی و مهارتی لازم برای هرکدام از سطوح طرح واره، راهکارهای آموزشی بر اساس نظریه میزانسن پیشنهادشده است. برای سنجش مطلوبیت راهکارهای آموزشی پیشنهادی از نمونه موردی در دو ترم متوالی استفاده شد. این تحقیق به صورت کیفی انجام شده و داده ها به روش تحلیلی و توصیفی موردبررسی و مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان دهنده آن است که روش طراحی پیشنهادی در توانمندسازی دانشجویان جهت خلق ایده، بیان و ارائه طرح واره های ذهنی در سطح کلان و خُرد مؤثر بوده است.
ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم در مسکن معاصر از منظر روانشناسی محیطی، نمونه موردی: برج مسکونی میلاد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
61 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بی حد و مرز بودن فضاها در بسیاری موارد سبب ازبین رفتن آرامش مورد نیاز افراد و عدم احساس قلمرو و همچنین باعث ارتباطات فضایی ناخواسته با یکدیگر می شود. از لحاظ کالبدی، درصورت نبود کنترل و مانعی برای ارتباطات در مرز فضایی، سبب ارتباطات بویایی، بصری، صوتی و دسترسی و نقض انواع حریم ها و در نهایت باعث نقض حریم روانی برای کاربران می شود. هدف: نوشتار حاضر، با تعیین عوامل مؤثر بر تأمین حریم در فضای مسکن معاصر از دیدگاه روانشناسی محیطی، درصدد ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم است. روانشناسی محیطی، با هدف درک رابطه حریم خصوصی با عرصه های زندگی اجتماعی، رفتار انسان را مطالعه می کند. روش تحقیق: این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی با روش پژوهش از نوع استدلال منطقی است. نتیجه گیری: نمود معمارانه شاخص های عرصه بندی فضایی، مرز فضایی، فضای بینابین، سلسله مراتب و عمق فضایی در پاسخ به نیازهای انسانی، شامل ایمنی، احترام، درون گرایی و قلمروپایی در مسکن معاصر، خلاصه می شود. نتیجه اصلی تحقیق روی 6 نوع تیپ پلان متفاوت از واحدهای برج مسکونی میلاد تبریز حاکی از آن است که کنترل ارتباطات فضایی در طرح معماری منجر به کنترل ارتباطات رفتاری در تعاملات انسانی می شود که از مهم ترین فاکتورهای تأمین انواع حریم ها ازجمله حریم بصری، دسترسی و...، و در نهایت حریم روانی در مسکن معاصر است.
بررسی مقابر دوره سلجوقی ارومیه باتمرکز بربنای سه گنبد ارومیه
حوزههای تخصصی:
معماری دوره سلجوقی را می توان یکی از اعصار طلایی معماری ایران برشمرد. در این دوره به گسترش شهرها و ساخت فضاهای معماری و به خصوص فضاهای مذهبی همت گمارده شد. ساخت فضاهای آرامگاهی به تبع رشد روزافزون فضاهای معماری و متأثر از پایبندی سلاطین و بزرگان سلاجقه به امور مذهبی و ساخت فضاهای یادمانی به سرعت رواج یافت و ساخت مقابر به صورت برج مقبره با پلانهای بسیار متنوع در تمامی پهنه تحت حکومت سلجوقیان فراگیر شدو مقابر متعددی در حوزه حکومت سلاجقه بنا گردید که امروزه نمایانگر قسمتی از هنر باشکوه آن دوره است. این مقاله به بررسی ویژگی های سازه ای و ساختاری و کالبدی این بناهای دوره سلجوقی میپزدازد و از آنجاکه در شهر ارومیه بناهای متعددی از آن دوره باقی مانده است که از آن میان برج مقبره سه گنبد در داخل شهر کنونی یکی از بناهای شاخص به یادگار مانده است به عنوان نمونه موردی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.این مقاله بر مبنای روش توصیفی تحلیلی می باشد و سعی بر آن است که بنای سه گنبد می باشد مورد بحث قرار بگیرد. در این شیوه با جمع آوری اطلاعات و مدارک در زمینه موضوع مطرح شده وطبقه بندی، سازماندهی اسناد گردآوری شده بر اساس ویژگیهای معماری و سازه ای به تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده پرداخته خواهد شد.
ارزیابی کیفی ابعاد حسی فضا در بازارهای تاریخی از منظر استفاده کنندگان (مطالعه موردی: بازار قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اسفند ۱۳۹۸ شماره ۸۱
15 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ادراک عبارت است از تجربه حسی ما از دنیای پیرامون، که مستلزم شناخت محرک های محیطی و اقدامات واکنشی به این محرک هاست. معماری قلمرو چندگانه از تجارب حسی است که متقابلاً روی یکدیگر تأثیر می گذارند و درون هم آمیخته می شوند و زمینه ادراک از یک فضا را فراهم می آورند. در طول تاریخ، -بازارهای سنتی ایران- با مجموعه ای وسیع از کاربری ها و بناهای جنبی، مرکز جنب وجوش شهرها و تعاملات اجتماعی بودند. این بازارهای سرپوشیده که یادگار باارزشی از دوران قبل از مدرنیته هستند را می توان برخلاف پاساژها و مراکز خرید معاصر، فضاهایی چند حسی دانست که موجب ایجاد حس تعلق مکان در استفاده کنندگان از خود می شدند. اهداف پژوهش: پژوهش حاضر با توجه به اهمیت نظام ادراکات حسی در ادراک فضایی و نقشی که این ادراک می تواند بر فرآیند شناخت و رفتار بگذارد، به بررسی کیفی ابعاد حسی فضا از منظر مخاطبان در بازار قزوین می پردازد. روش پژوهش: جهت دستیابی به هدف تحقیق در جمع آوری داده ها از روش تاریخی-توصیفی و در تحلیل آن ها از روش تحلیلی-تطبیقی استفاده شده است. همچنین گرداوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی حاصل گشته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که پاسخگویی مناسب به ابعاد مختلف نظام حسی در بازارهای تاریخی باعث خلق محیطی چند حسی در عین حفظ تداخل دامنه حسی شده است. شناخت کیفی ابعاد حسی فضا در این تحقیق مشخص کرد که منظر بصری بیشترین نقش را در ادراک محیط داشته و به همراه منظر لمسی در طول روز تقریباً ثابت می باشند. از سوی دیگر منظر صوتی و منظر شیمیایی به عنوان دو محرک تأثیرگذار در غنای حسی محیط مطرح هستند که نسبت به سایر محرک های محیطی تغییرات بیشتری در طول روز دارند.
بررسی نمود زیبایی شناسی و روابط قدسی گره های هندسی در معماری کهن و اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
زیبایی ، ریشه در نهاد و روحیات وام گرفته شخص طراح از یگانه زیبای عالم دارد . هر هدفی بایک قاعده مندی و طی یک فرایند برنامه محور به دست می آید و در طی این فرایند ابزار های بکار میرود. در بحث زیبایی شناسی و معماری ، معماران ایرانی در طول چندین هزار ساله تاریخ هنری خود همواره با اتکای به خلاقیت و حس زیبایی شناسی برخاسته از فرهنگ ، شخصیت و محیط زیبای ایرانی توانسته اند ابزار های مختلفی ابداع و بهبود بخشند یکی از این ابزار های در معماری نقوش هندسی و گره چینی با استفاده از مصالح مختلف و متناسب با کاربری فضای خاص با اقلیم خاص می توان نام برده شود که همواره در طول تاریخ به صورت فرایند رو به رشد عمل کرده اند. این پژوهش با هدف آشنایی بیشتر نگارنده و خوانندگان محترم با هنر معماری سنتی ایرانی اسلامی و بازشناسی قواعد و حکمت های پنهان نقوش سنتی در هنر های اسلامی سعی کرده قدمی در خصوص معرفی و بازیابی دلایل و عناصر ماندگاری و اثرگذاری فضایی آثار معماری گذشته ایران باشد. در این پژوهش با توجه به نیاز بررسی متون تاریخی و مطالعات کتابخانه ی و دستیابی به مضامین تاریخی در زمینه روابط و نقوش هندسی در معماری سنتی ، روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ی و بررسی تطابقی نظرات پیشین مد نظر بوده و در ادامه با روش تجزیه تحلیل و استدلال منطقی در جمع بندی مطالب به یک نتیجه معلوم در خصوص نمود زیبایی شناسی و روابط قدسی گره های هندسی در معماری کهن و اسلامی ایران برسیم ،پس از تجزیه تحلیل و استدلال منطقی و در جمع بندی مطالب عنوان شده به جرات میتوان عنوان کرد از دلایل ماندگاری و عظمت معماری ایرانی اسلامی در طول چندین هزار سال در آگاهی به روز و سطح بالای معماران آن زمان نسبت به علوم مهندسی سازه و اقلیم در قیاس با دیگر ممالک بوده و در ادامه از مهمترین دلایل دیگر وجود حس زیبایی شناسی آنان که برخاسته از محیط فرهنگی و اقلیمی کاملا خاص کشور و رابطه عاشقانه خالق و مخلوق نهادینه در قلب وی میتواند عنوان شود.
بررسی مصوبه برج-باغ بر فضای شهری (نمونه موردی منطقه 1 شهرداری تهران محله ازگل)
حوزههای تخصصی:
باغ های شهری به عنوان ریه های شهر، یکی از مهم ترین گنجینه های شهری به شمار می روند.. در سالیان اخیر سرمایه ای شدن زمین و سودجویی ناشی از آن سبب گردید که باغات شهر به عنوان زمین های مناسب برای ساخت ساز مورد تخریب قرار گیرند. برای جلوگیری از تخریب باغات شهر تهران، مصوبه ای بنام برج-باغ توسط شورای شهر در سال 1382 به تصویب رسید. هدف از این مصوبه حفظ باغات شهر تهران بود، ولی رفته رفته این مصوبه شکل قانونی به تخریب باغات داد. محله ازگل یکی از مناطقی بود که به خاطر دارا بودن میزان زیادی از باغات، تخریب های گسترده ای به خود دید. این پژوهش با هدف بررسی قانون برج و باغ صورت گرفت. نوع پژوهش کاربردی و ماهیت آن توصیفی- تحلیلی بوده که با استفاده از مصاحبه های عمیق و نرم افزار GIS، میزان تخریب باغات و اثرات آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش بیانگر این است که قانون برج-باغ نه تنها در حفظ باغات شهر تهران و محله ازگل موفق نبوده بلکه به تخریب باغات وجهه قانونی داده و اثرات جبران ناپذیری بر محله ازگل داشته است.
ارزیابی نقش مؤلفه های موثر در فضای باز مجتمع های مسکونی بر ایجاد تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
87 - 104
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی از عناصر اصلی در شکل دادن زندگی اجتماعی است. تعامل و ارتباط عوامل اجتماعی و کالبدی معیار سنجشی برای میزان مطلوبیت مکان های زیستی تلقی می شود. هدف این پژوهش به بررسی رابطه بین کیفیت فضای باز و تعاملات اجتماعی در طراحی مجتمع های مسکونی پرداخته است. این پژوهش به صورت برداشت میدانی و با استفاده از پیمایش اجرا گردیده است. ابزار سنجش پرسش نامه است. جامعه آماری شامل چهار مجتمع مسکونی در شهر شیراز و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 217 نفر برآورد شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماریSPSS و نرم افزار Minitab انجام شد. نتایج در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی نشان داده شده است. نتایج حاکی از آن است که نقش و قابلیت های مؤلفه ها کالبدی، اجتماعی و ادراکی در طراحی مجتمع های مسکونی تأثیرگذار است. همچنین کیفیت فضاهای باز در فراهم آوردن بستری مناسب برای برقراری ارتباط و تعاملات اجتماعی ساکنین است.
آموزش برداشت آگاهانه از نمونه های معماری: رویکردها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۲
91 - 106
حوزههای تخصصی:
دانشجویان معماری معمولاً در شروع طراحی نمونه های مشابه را جست وجو و مطالعه می کنند. توصیه به بهره گیری از آثار معماری در طراحی در جهت ارتقای کیفیت طراحی انجام می شود. اما اگر این آثار به شیوه نادرست استفاده شوند به کپی برداری و برداشت سطحی منجر می گردند. در این پژوهش سؤال اصلی این است که چگونه می توان به دانشجویان شیوه صحیح برداشت از آثار معماری را آموخت. در این تحقیق فرآیند بهره گیری از آثار تحت عنوان فرآیند برداشت در سه مرحله انتخاب اثر، خواندن اثر و آفریدن ایده تعریف می شود. سپس به مطالعات و دستاوردهای سایر پژوهشگران مراجعه شده، عوامل مؤثر، رویکردها و راهکارهای ارتقای هر مرحله از برداشت به روش کیفی بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد در مرحله انتخاب اثر، نوع داده (نقشه ها، تصاویر، دیدن واقعیت اثر، زمینه و سایر آثار مرتبط) بر مراحل بعد تأثیرگذار است. یافته ها همچنین نشان می دهد ویژگی های طراح (خبرگی، توانایی، اهداف و رویکردها) بر کل فرآیند برداشت مؤثر است. در انتها نتیجه گیری می شود که راهکارهای ارتقای برداشت که می تواند در آموزش معماری مورد استفاده قرار گیرد شامل استفاده از آثار متنوع و داده های متنوع از اثر، خواندن همه جانبه، ارتقای مهارت ایده آفرینی و تمرین برداشت است.
الگوی درونی سازی ارزش ها در آموزش معماری طرح، کاربست و آزمون مدلی برای رشد عاطفی دانشجویان در کارگاه طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
229-246
حوزههای تخصصی:
عدم تطابق بین حساسیت ها، علاقه مندی ها، نگرش ها و ارزش ها نزد مدرس و دانشجو نسبت به عناصر ارزشمند و درخور توجه موقعیت طراحی، همواره در آموزش معماری تجربه شده است. به طور مشخص تا زمانی که عناصر درخور توجه از دیدگاه مدرس در سامانه ارزشی دانشجو نهادینه نشود، باوری به ارزشمندی و سودمندی آن ها در فرایند طراحی نیز در دانشجو به وجود نخواهد آمد و تضمینی برای توجه به آن ها و به کارگیری شان در عمل وجود نخواهد داشت. بنابراین پرسش اصلی مقاله این است که «درونی سازی یک ارزش و جای دهی آن در سامانه ارزشی دانشجو، در کارگاه طراحی معماری، چگونه اتفاق می افتد؟» بدین ترتیب هدف اصلی مقاله نیز تدوین و طراحی یک مدل یا چارچوب نظری برای «درونی سازی ارزش ها»ست. در این مسیر، ابتدا با تفسیر و تحلیل منطقی بر منابع کتابخانه ای به ویژه مدل پنج مرحله ای رشد در حوزه یادگیری عاطفی، یک الگوی آموزشی برای «درونی سازی ارزش ها» پیشنهاد می شود که از مواجهه عاطفی یادگیرنده با ارزش چیزها حکایت دارد و هرچه این مراحل پیشتر می روند، آن چیز یا ارزش در ساختار درونی کنترل کننده رفتار شخص بیشتر جای می گیرد. مدل یادشده دارای پنج مرحله است: انگیزش غیرفعال، انگیزش فعال، طرح ریزی سناریوی کشف ارزش، طرح ریزی تمرین مواجهه با چند ارزش و در نهایت تعریف تمرین در موقعیت های مختلف. سپس برای سنجش کارایی عملی مدل پیشنهادشده نیز یک آزمون میدانی طراحی، اجرا و گزارش شده است. آزمون از نوع شبه آزمایشی یا شبه تجربی بود و نتایجش گواه آن است که بهره گیری از الگوی پیشنهادی، توسط مدرس کارگاه طراحی، می تواند زمینه ساز رشد عاطفی دانشجویان نسبت به چیزی که مدنظر مدرس است، باشد و به این ترتیب دانشجو آن را، در صورت حضور در موقعیت طراحی، مهم شمرده و در تصمیم گیری هایش در فرایند طراحی وارد می کند.
حاشیه نویسی در معماری: رویکردی نظام مند در راستای تحرک بخشی و توسعه پایه های نظری، پژوهشی و انتقادی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
247-271
حوزههای تخصصی:
حاشیه به معنای کناره و شرحی است که بر متن می نویسند و برای توضیح مطالب مشکل یا مبهم، نقد یا رد اشکالات و در توصیف عمومی در راستای تعامل با متن صورت می گیرد. حاشیه نویسی به خصوص از دوران اسلامی رواج یافته و به صورت یکی از سنت های حوزه علوم اسلامی در راستای ترویج و پویایی علوم اسلامی به ویژه در دوره هایی که کمتر اندیشه تازه ای برای طرح وجود داشت تداوم یافته است. سؤال این تحقیق به این صورت است: آیا حاشیه نویسی می تواند به ساحت معماری انتقال یابد و در راستای تحرک بخشی به مباحث نظری به کار گرفته شود؟ بر این اساس هدف از این تحقیق سعی در بررسی ابعاد باززنده سازی این راهکار سنتی در دوره معاصر به صورت روشی دموکراتیک در بیان و ترویج نظریات و تأثیر آن در بسط مفاهیم علوم و به طور مشخص مباحث نظری معماری است . تحقیق حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی و تاریخی تفسیری، در چهار بخش اصلی مباحث خود را ارائه می دهد. نخست، طرح مسئله در زمینه لزوم تحرک بخشی مباحث نظری معماری صورت می گیرد. در بخش دوم، ضمن ارائه معانی لغوی و اصطلاحات مربوط به حاشیه، تاریخچه مختصری از حاشیه نویسی ارائه می شود. در بخش سوم، ابعاد و کاربرد حاشیه نویسی در مباحث نظری معماری طرح می شود. در بخش نهایی، تبیین مفاهیم و روش های کاربردی حاشیه نویسی در معماری پیشنهاد می شود و درباره روش های محتوایی و صوری حاشیه نویسی عناوینی ارائه می شود. از نتایج این پژوهش چارچوب پیشنهادی برای تفکر هدفمند و دستیابی به الگوهایی برای تقرب به تحقیق در معماری و کاوش فعال ادبیات موضوع است. این نتایج نشان می دهد که حاشیه نویسی به واسطه فرایندهای تحرک بخشی خود به پویا سازی جریان های فکری درون زا در معماری کمک می کند. این رویکرد با با بهره گیری از امکانات و رسانه های نوین، تأثیر بسزایی در زندگی دائمی متون معماری و زایش مداوم آن ها خواهد داشت.
بهینه سازی جهت استقرار ساختمان در بهره مندی از تابش خورشیدی در اقلیم گرم و خشک (مطالعه موردی: شهرهای اصفهان، سمنان، کرمان و یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
251 - 267
حوزههای تخصصی:
با توجه به شرایط خاص جغرافیایی و اقلیم گرم و خشک فلات مرکزی ایران، طراحی و ساخت بناها و فضاهای شهری همساز با اقلیم در این مناطق، نیازمند کسب حداقل انرژی خورشید در ماه های گرم از طریق جهت گیری مناسب، کاهش سطوح در معرض تابش و ایجاد حداکثر سایه اندازی بر روی سطوح خارجی است. هدف این پژوهش، تعیین جهت های بهینه استقرار ساختمان ها در اقلیم گرم و خشک منطقه، از طریق بررسی میزان انرژی مستقیم دریافتی سطوح قائم ساختمان ها در شهرهای اصفهان، سمنان، کرمان و یزد است. ابتدا با استفاده از روش محاسباتی قانون کسینوس، میزان انرژی تابشی دریافتی به صورت نظری و واقعی محاسبه گردید. سپس بر اساس حداقل دمای پایه آسایش حرارتی، میزان انرژی دریافتی سطوح قائم به تفکیک دوره های سرد و گرم سال در 24 جهت مختلف جغرافیایی محاسبه و پردازش گردید. در نهایت بر اساس حداقل انرژی دریافتی در دوره گرم سال، جهت مناسب استقرار سطوح قائم ساختمان های یک، دو و چهارطرفه در شهرهای مورد مطالعه تعیین گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بهترین جهت استقرار سطوح قائم ساختمان های یک طرفه در شهرهای اصفهان، سمنان، کرمان و یزد جهت 180 درجه جنوب و بعد از آن جهت 165 درجه جنوب شرقی است. هم چنین بهترین جهت استقرار سطوح قائم ساختمان های دوطرفه در شهرهای مورد مطالعه، جهات (0 ،180) درجه و برای ساختمان های چهارطرفه جهات (90- ،90 ،0 ،180) درجه است.