فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۸۱ تا ۳٬۲۰۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
43-53
حوزههای تخصصی:
سپهر گفتمانی ایران از میانه دوره قاجاریه به تدریج به سویی رفت که ضرورت توجه به هویت ملی در کانون توجه قرار گرفت. به تعبیر دیگر، تکوین انگاره ناسیونالیسم در این دوره زمینه را برای توجه به میراث فرهنگی فراهم کرد. پس از انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ش.) و با گشایش مجلس شورای ملی بود که سیاست گذاری و نهادسازی در این عرصه آغاز شد. در راستای همین نهادسازی بود که در واپسین سال های دوره قاجاریه با گردهمایی شماری از نخبگان سیاسی انجمنی به نام انجمن آثار ملی بنیان نهاده شد. این انجمن اقدامات متنوعی را با هدف شناسایی و بزرگداشت میراث فرهنگی مانند برپایی جلسه های سخنرانی، شناسایی و مرمت بناهای تاریخی و برپایی بناهای یادمانی به انجام رساند. هدف پژوهش حاضر، بررسی زمینه های برآمدن انجمن آثار ملی است. این پژوهش بر محور این پرسش شکل گرفته است که چه طیف هایی و به چه ترتیبی در برآمدن انجمن آثار ملی نقش داشتند؟ پژوهش حاضر با روش پژوهش تاریخی و با تکیه بر واکاوی محتوای منابع دست اول انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از تلاش سه طیف یعنی اندیشه وران، نخبگان سیاسی و شرق شناسان در طرح ضرورت، عینیت یافتن، و استمرار انجمن آثار ملی است. حاصل پژوهش بیانگر آن است که انگاره های اندیشه وران که بیشتر در نشریه های وقت بازتاب می یافت، زمینه طرح اندیشه انجمن آثار ملی را فراهم کرد. وانگهی، کنش گران سیاسی بازوی عملی تحقق این اندیشه شدند و انجمن را تأسیس کردند و در نهایت، شرق شناسان نیز با طرح دیدگاه های خود، نقشی معین در استمرار و پربار شدن فعالیت های آن ایفا کردند.
جایگاه مزارع و باغ ها در شکل گیری و توسعه شهر تاریخی نراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر تاریخی نراق در سده اخیر به تدریج اقتصادِ مبتنی بر تجارت خود را از دست داده و از روزهای اوج فاصله گرفته است؛ با وجود این، ساختار تولیدی مبتنی بر کشاورزی و دامداری هنوز باقی مانده است. از این رو شهر، ارتباطی گسترده با حومه های زراعی خود دارد. کمبود آب، توسعه شهری ولو ناچیز و تغییر کاربری اراضی ناشی از ایجاد ساختارهای بزرگ از قبیل دانشگاه و مجموعه های کوچک و بزرگ صنعتی، مزارع، اراضی و باغ ها را در معرض خطر قرار داده است. این در صورتی است که بررسی های اولیه نشان از ارتباط گسترده میان اراضی زراعی با ساختار شهری نراق دارد. هدف: این مقاله در پی شناخت نقش و جایگاه مزارع و باغ ها در ساخت شهری نراق است و برای این منظور، پهنه قرارگیری مزارع، باغ ها و اراضی کشاورزی را در نسبت با هسته اولیه نراق و سیر توسعه تاریخی آن مطالعه خواهد کرد. روش تحقیق: روش تحقیق به کار رفته در این مقاله تفسیری_ تاریخی است و علاوه بر متون تاریخی، بافت و بستر شهری نراق نیز برای نیل به هدف تفسیر خواهند شد. در این راستا، پهنه های زیرکشت و اراضی کشاورزی مجاور شهر و محدوده های دورتر از بافت فیزیکی آن، در قالب نمونه هایی از مزارع مسکون و باغ ها شناسایی و مطالعه شده اند تا نسبت میان آنها با هسته اولیه شهر و توسعه های ثانوی آن روشن شود. نتیجه گیری: تحلیل یافته های این مقاله نشان می دهد که مزارع در الگوی خُرد استقرارِ خود، بهره گیری از منابع آبی، برنامه ریزی برای استفاده از زمین در جهت استقرار و توسعه یک استقرار امن و گسترش اراضی کشاورزی در راستای کاهش خطرات محیطی مانند سیلاب ها را فراهم می کرده اند. این الگو در مقیاسی کلان تر و در جهت توسعه و تبدیل هسته زراعی اولیه به زیستگاه و شهر ثانوی ادامه یافته و در عین حال با توسعه شهری به سوی شرق و در تبعیت از بافت و شکل مزارع و باغ های سوی شرقیِ زیستگاه اولیه هماهنگ بوده است.
تحلیل آثار معماری معاصر با رویکرد نقد اسطوره ای؛ انطباق طرح معماری پایانه بندری «یوکوهاما» با کهن الگوی باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۶
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طراحی و روش های آن همواره یکی از دغدغه های مهم افرادی بوده است که در عرصه های آکادمیک و حرفه ای در قلمروهای مختلف آن فعالیت می کنند. معماری به عنوان یکی از رشته های مرکزی این حوزه فعالیت است که چگونگی پیدایی آثار آن در دوران مختلف، دیدگاه اندیشمندان و صاحب نظران را از زاویه های متفاوت به چالش کشیده و نتایج مطالعات گویای نظرات ضد و نقیض در حوزه روش شناسی طراحی است. در این میان برخی پژوهشگران روان شناسی و انسان شناسی معتقد به تأثیر برخی عوامل غیر مستقیم در پیدایش آثار هنری هستند که باعث ایجاد منظرهای تازه در تحلیل آثار هنری و ارجاع آن به برخی عوامل ناخودآگاه شده است. هدف تحقیق: هدف از تحقیق حاضر بررسی برخی عوامل و ابعاد پنهان در شکل گیری یک اثر معماری است که طراح مستقیماً در آن دخالت نداشته و به صورت ناخودآگاه روش طراحی او را تحت تأثیر قرار می دهد. روش تحقیق: در این پژوهش با بهره گیری از ساختار روش «نقد اسطوره ای» و با رویکردی تحلیلی- تطبیقی و روش استقرایی، به بررسی عناصر و مفاهیمی که به صورت ناخودآگاه در آفرینش اثر نقش داشته و به بن مایه های اساطیری آن تأویل می نماید، پرداخته شده است. بدین منظور، نخست نحوه ظهور کهن الگوها در معماری تشریح می شوند. سپس یک نمونه کهن الگوی معماری انتخاب و با روش مورد پژوهی، اثر یک طراح معاصر با کهن الگوی انتخابی تطبیق داده می شود. نتیجه گیری: با استفاده از ساختار روش نقد اسطوره ای معلوم گردید نظام فضایی پایانه بندری یوکوهاما، که یک معمار ایرانی تبار در طراحی آن نقش اساسی داشته است، با نظام فضایی کهن الگوی باغ ایرانی در انطباق است.
نقش اقلیم،فرهنگ و طبیعت در معماری خانه های سنتی استان گیلان
حوزههای تخصصی:
استفاده از اقلیم،فرهنگ و طبیعت امری تاثیر گذار در معماری خانه های سنتی گیلان می باشد. در معماری این خانه ها بهره گیری از جریانات باد در تابستان امری مهم شمرده می شود و تمامی قسمت های خانه را تحت الشعاع قرار می دهد به گونه ای که دورتا دور بنا را ایوان و تلار1 در برگرفته است. ایوان ها و تلارها، به جریان افتادن کوران های2 هوا در سرتا سر خانه کمک کرده و تهویه اتاق ها از طریق بازشوهایی که به آن ها متصل است را میسر می کنند. علاوه بر آن این عناصر به کم کردن تاثیر رطوبت و نور مستقیم خورشید در فصل تابستان کمک کرده و حایل مناسبی برای جلوگیری از برخورد باران به دیوارهای خانه است. معماری گیلان علاوه بر نقش پر رنگ اقلیم در خانه های سنتی خود فرهنگ بومیان منطقه را نیز در دل خود جای داده، به گونه ای که در هر قسمت از این خانه ها می توان آن را احساس کرد. طبیعت همواره جایگاه ویژه ای در این خطه داشته و مردم به همجواری و استفاده از طبیعت عشق می ورزند. این خواسته سبب شده که در بسیاری از عناصر، احترام به طبیعت و دید منظر جایگاه ویژه داشته باشد و عمده مصالح آن را نیز مصالح طبیعی تشکیل دهد.
تحلیل اجتماعی ابسنس (غیاب) در روایت های تاریخی عکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۹۲
63 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کیفیتِ زیست و معنای زندگی همواره با حضور عناصر، اشیاء، چیزها، افراد و مفاهیم پیوند خورده است و غیاب به معنای نفی و سلبِ حضور، این معنا را قوام داده و از همین رو در فلسفه و هنر بسیار وارد شده است. مفهوم ابسنس به مثابه یک استراتژی هنری در بطن بسیاری از آثار هنری به ویژه در قرن حاضر تلقی می شود. در عکس ها، متونی که ردّ حضور چیزها را در گذشته عرضه می کنند، ابسنس کارکردی استنادی پیدا می کند. اما پرسشِ اساسی این است که چگونه در متون عکاسانه، از غیاب عناصر و چیزها، پی به وجود روایت های تاریخی نهفته در متن آن ها می بریم؟هدف پژوهش: عکس ها به عنوان متونی همه جا حاضر چه در آلبوم های خصوصی یا نهادهای هنری یاخبری، و چه در فضاهای اجتماعی مجازی و مبتنی بر وب، غیبت های گوناگونی را که خاستگاه های متفاوتی دارند، ارایه می کنند و تحلیل تاریخی غیاب در این آثار، به فهم بهتر بستر اجتماع انسانی منجر می شود. فرضیه این است که عکس به عنوان یک متن تاریخی وقتی با روایت های پیرامون و بیرونیِ خود پیوند خورده و تحلیل شود، غیاب را به مثابه نفیِ حضورِ نیروهای سرخورده ای در متن اجتماعی ارایه می دهد که هریک، به صورت بالقوه قدرت مشارکت و تغییر در رفتارها و کنش های زندگی روزمره را دارند. روش پژوهش: براساس تحلیل مبتنی بر تاریخ اجتماعی در متون عکاسانه خواهد بود، چرا که در این رویکرد، رفتارها، رخدادها و باورها در بافت زندگی روزانه، در روند تحقیق تاریخی دارای اهمیت است. نتیجه گیری: ابسنس در قاب عکس، می تواند اشکالی متنوع از قدرت های پنهانی لایه های مختلف اجتماعی را عرضه دارد؛ نیز به جایگاهِ عناصر غایب در سطح عکس ها پرداخته و توضیح داده شده است که چگونه عکاسی از ابسنس به عنوان مفهومی پست مدرنیستی بهره می برد تا به واسطه غیاب عناصر تاریخی، محتوای متفاوت و قرائت دیگرگونی را از رخداد شکل دهد.
مدینه و مکه نزد شرق شناسان (سده شانزدهم – سده بیستم میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۲
58 - 63
حوزههای تخصصی:
شهرهای مکه و مدینه از قرن شانزدهم میلادی توجه شرق شناسان را به خود جلب کردند. نخست به این دلیل که جایگاه پیدایش اسلام بودند و سپس همچون واحدهای شهری شرقی، همانند استانبول و قاهره. بااین حال، از آنجا که این دو شهر برای شرق شناسان قدغن بودند، شناخت فرهیختگان از آنها کمتر از طریق بازدید و بیشتر بر پایه مقابله منابع عربی و فارسی حاصل می شد و در نتیجه به جهت گیری این منابع ابتدایی وابسته بود. هنگامی که برخی سیاحان موفق به بازدید از این شهرها شدند، علاقه شان متمرکز به عبادتگاه ها باقی ماند. لذا تاریخ و مکان نگاری (توپوگرافی) عبادتگاه ها با جزئیات تشریح شد، ولی سازمان شهری و تاریخ اجتماعی این دو شهر کمتر مورد مداقه قرار گرفت.
تعاملات اجتماعی در محوطه های کارگری دوره هخامنشی و معماری شهرک های صنعتی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
231 - 248
حوزههای تخصصی:
از مهمترین ویژگی های فضا، فراهم نمودن فرصت هایی در جهت تعاملات اجتماعی است. هنگامی که مردم یک اجتماع با یکدیگر در تعامل هستند، رابطه احساسی قوی تری با مکان و فضای اجتماعی خود برقرار می کنند. این تعامل نه تنها بر روان اجتماعی آن جمع تاثیرگذار است که موجب رشد و پیشرفت اقتصادی اجتماعات حاضر در آن فضاها همچون محوطه/ شهرک های کارگری- صنعتی نیز می شود. از همین رو، هدف این پژوهش، بررسی و تببین تعاملات اجتماعی در محوطه کارگری دوره هخامنشی و معماری شهرک صنعتی نوین است. نگارندگان، از میان عوامل کالبدی، کارکردی و معنوی معماری، عامل فضا/کالبد را مورد توجه قرار داده اند. روش این پژوهش توصیفی– تحلیلی و تاریخی، به شیوه اسنادی و براساس مطالعه کتابخانه ای است. پس از بررسی اسناد دیوانی پارسه در ارتباط با کارگران و متخصصان حاضر در محدوده اطراف پارسه/ تخت جمشید و همچنین کندوکاو در متون مختلف مرتبط با تعاملات اجتماعی این نتیجه دست آمد: کیفیت محیط کالبدى محوطه / شهرک های کارگری- صنعتی براى جذب افراد، به عوامل گوناگونی بستگی دارد که یکی از این عوامل مرتبط به ساختار کالبدى محیط مانند ایمنى و امنیت، تنوع و سازگارى کاربرى ها، آسایش اقلیمی، تراکم و ظرفیت مناسب، دسترسی، زیبایی و سرزندگی است. باتوجه به اسناد ارایه شده، محوطه های کارگری دوران هخامنشی با امکانات و اندیشه های منطبق بر آرای زمان خویش، نه تنها توانستند موجب تعاملات اجتماعی بین کارگران ایرانی و غیرایرانی شوند، بلکه محیطى سرزنده و جذاب را نیز برای کارگران خلق نمودند که انعکاس آن را می توان در اسناد دیوانی پارسه – الواح خزانه و بارو- به نظاره نشست؛ اما در شهرک های صنعتی نوین، متاسفانه به علت عدم توجه و کم توجهی به مولفه های بالا، آنها فضاهایی تعامل پذیر برای کارگران نیستند. بنابراین، باتوجه به اهمیت و نقش انسان در فضا، یکی از کارهای مهم در طراحی معماری شهرک های صنعتی توجه به فضاهای تعامل پذیر است که اگر به درستی این امر در طراحی لحاظ شود، موجب رشد و توسعه اقتصادی در آن شهرک صنعتی و به تبع در کل کشور خواهد شد.
ارتباط هنر و هندسه در معماری و اهمیت نظام سازه ای در طراحی
حوزههای تخصصی:
در سیستم سازه ای ، ساختمان ها بایستی با نمای خود و سایر ساختمان ها همخوانی داشته باشند. این سیستم عملکرد ساختمان را از طریق فهمیدن ابعاد هندسه سه بعدی فضا و ادراک آن از طریق روابط درون متن مشاهده می کند. در بررسی تاریخی سبک های معماری، پیوستگی بین معماری و هندسه، در دوره های کلاسیک و تاریخی اروپا بسیار مشهود است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. هدف از این پژوهش آن است که نشان دهد معماری و هندسه از طریق تاریخ به هم پیوند خورده و بسیاری از سبک های معماری به خصوص معماری اروپا متأثر از آن بوده است. در این پژوهش نمونه های متقاعدکننده ای از توسعه هماهنگ هندسه و معماری در سبک رنسانس و مقاطع زمانی پس از سده هجدهم مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.
نقد و بررسی آثار معماری حواس از منظر پارادایم پدیدارشناسی
حوزههای تخصصی:
معماری حواس به عنوان معماریِ که بر حضور فراگیر همه حواس در ادراک فضایی تأکید دارد، دیرزمانی نیست که در عرصه جهانی نظرات را معطوف خودساخته است. صاحب نظران معماری حواس با نقد معماری بی احساس کنونی، می کوشند اتمسفر ایجاد شده توسط معماری و محیط را به عنوان ترکیبی پیچیده بیان کنند که در عین آفرینش زیبایی، برانگیزاننده همه احساسات آدمی می باشد. این دیدگاه در تقابل با دیدگاه بصور محور معماری مدرن، شکل یافته یا به عبارتی دیگر دوباره مورد توجه قرار گرفته است. معماران حواس معتقدند از بحران های معماری امروز، عدم توجه به جریان زندگی و تجربه ادراکی فراگیر توسط مخاطب می باشد که می توان با تکیه بر پدیدارشناسی، دوباره میان انسان و معماری آشتی برقرار کرده و درکی متفاوت و نو از معماری و محیط را برای او به ارمغان آورد. پدیدارشناسی در جستجو چیستی پدیده ها، فارغ از پیش داوری ها و به جریان انداختن زندگی در آن است. این اندیشه نگاهی نقادانه دارد، که اساس کار معماران حواس قرار گرفته است. آن ها سعی دارند با تکیه بر بنیان های پدیدارشناسی، با محصول معماری چند حسی خود، به اندیشه های این فلسفه جامع عمل بپوشانند؛ بنابراین این فرضیه مطرح می شود که معماری حواس با به چالش کشیدن معماری به اصطلاح بی روح معاصر، می تواند پیوند ادراکی قوی بین معماری و انسان با برانگیختن همه حواس او، برقرار سازد. هدف اصلی این پژوهش، نقد و بررسی آثار معماری چند حسی بر مبنای شالوده پدیدارشناسی به منظور سنجش میزان موفقیت گفته های معماران آن ها در عمل می باشد. روش انجام پژوهش، کیف ی، از ن وع تحلی ل محت وا بوده و ب ر اس تدلال منطق ی مباحث استوار است، مطالعه اسنادی و کتابخانه ای اساس بیان، تحلیل، توصیف و تفسیر مطالب موجود در این مقاله را شکل می دهد. نتایج پژوهش بیانگر این است که معماران حواس توانسته اند با تکیه بر معیارهای ارزشگذاری مبتنی بر اندیشههای پدیدارشناسانه خود در زمینه ادراک همه جانبه توسط مخاطب، آثاری موفق و شایسته ای را پدید آورند و معنای معماری چند حسی را در آن ها متبلور سازند.
ساز و کار اثرگذاری دالان های دید طبیعی شهری در شهر همدان بر میزان سلامت روان شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
111 - 128
حوزههای تخصصی:
بسیاری از مطالعات نشان داد ه اند که تخریب دالان های دروازه ای طبیعی یکی از مشکلات توسعه شهری کنونی ایران است. در جریان توسعه ی نابسامان شهرهای کشور دالان های دید طبیعی رو به تخریب نهادند که شهر همدان یکی از این نمونه ها است. با این وجود، ادبیات موضوع و نظریات صاحبنظران کمتر حول موضوع دالان های طبیعی شهری به عنوان راهکاری برای ایجاد سلامت روانی در شهروندان مورد مطالعه قرار گرفته است. به نظر می رسد عدم وجود ضوابط و راهکارهای نظری و فضا محور به عنوان شکافی دانشی در این موضوع وجود دارد. درواقع، می توان بیان کرد که در تیین سیاست های طرح های شهری اعم از جامع، موضعی و موضوعی، عدم وجود خط مشی هایی در جهت دالان های دید می تواند به عنوان مسئله در نظر گرفته شود.در همین راستا، پژوهش حاضر در پی مطالعه رابطه بین دالان های دید طبیعی در شهرها با سلامت روانی شهروندان بوده است. دو دالان دید طبیعی در شهر همدان که روبه سمت الوند کشیده شد ه اند، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. در ادامه تحقیق تلاش شد تا میزان نقش این دو دالان در سلامت روانی شهروندان همدانی مورد بررسی قرار گیرد. برای رسیدن به این هدف از پرسشنامه پنج گزینه ای لیکرت و تحلیل رگرسیونی در نرم افزار SPSS19 استفاده شد. نتایج نشان داد که معیارهای زیست محیطی، ادراک منظر ذهنی، ادراک منظر عینی، اکولوژی فرهنگی اجتماعی و سازگاری با الزامات حیاتی روزمره در قالب دو دالان های دید طبیعی شهری در همدان اثرگذاری معناداری را بر سلامت روان شهروندان این شهر داشته اند.
بازشناسی شبکه نقاط بالقوگی مکانی با استفاده از «کدهای مکان مند» بررسی موردی: بافت تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۶
23 - 47
حوزههای تخصصی:
مفهوم استفاده مجدد از فضاهای رها شده در طراحی شهری عمدتاً شامل فضاهایی بوده است که منتزع از شبکه شهری منسجم مورد بازطراحی قرار می گرفته اند. نمود عینی فضاهای حاصل از تخریب های تدریجی را می توان در بسیاری از بافت های تاریخی شهرهای ایران دید. این شکل نامطلوب از رهاشدگی فضاها و گسست درونی شبکه عناصر واجد ارزش، نشان از آن دارد که بالقوگی های موجود درون شهر نادیده گرفته شده است. بازطراحی این قطعه ها و توجه دوباره به شبکه نقاط بالقوگی مکانی، شامل کانون ها و راستاهایی که به شکل تاریخی ساختار منسجم بافت شهری را تکوین می داده اند، اندیشه ای است که در این مقاله و با تکیه بر مفهوم «کدهای مکان مند»، مطرح می شود. کدهای مکان مند که پیرو مطالعات کلارک در دهه هشتاد میلادی، توسط دی مونشو طی چند سال اخیر مطرح شده است، الگویی تازه از بازترکیب بالقوگی های فضایی را نمایان می سازد و با نگاهی یکپارچه و شبکه ای به شهر و شناسایی نقاط بالقوه مکانی در چرخه حیات شهری، دستیابی به ساختار شهری متوازن را جستجو می کند. این پژوهش آزمونی است در کاربست کدهای مکان مند که با تأکید بر وجه فرآیندی و بومی سازی آن، برای نخستین بار در زمینه شهر ایرانی به تحلیل شبکه ای بافت تاریخی شیراز پرداخته است. برونداد پژوهش، ساختار فضایی پنهان و کانون-راستاهای بافت تاریخی شهر شیراز را به عنوان عرصه ای برای بازطراحی شبکه منسجم شهری ارائه می نماید.
واکاوی و ارزیابی نقش نهاد قدرت در سازمان یابی فضایی در مجموعه شهری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۴
141 - 172
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه های توسعه شهری بواسطه واگرایی و جدایی گزینی مولفه ها و گروه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی صاحب نفوذ و قدرت در قلمروهای سرزمینی، کنترل کمی بر مولفه ها و نیروهای شکل دهنده خود دارند، بطوریکه فرآیند قدرت در مجموعه شهری باعث حذف تدریجی گروه ها و منافع غیر متشکل به نفع گروه های مسلط می باشد. در مجموعه شهری مشهد علیرغم وجود برنامه های منطقه ای، ناحیه ای و شهری در راستای سازمان یابی متوازن فضا و تحقق عدالت فضایی، شاهد عدم تعادل ناحیه ای و شهری، تمرکز شدید سرمایه و قدرت هستیم؛ به نحوی که فرآیندهای ناشی از توسعه بی حدومرز منجر به تخریب محیط زیست، مهاجرت روستائیان به شهر، افزایش حاشیه نشینی و آسیب های دنباله دارشده است. قدرت بلامنازع سیاسی با استفاده از ابزارهای قدرتمند سیاسی- اقتصادی و اجتماعی، عنصر اصلی تعیین سازمان فضایی بوده و به تنظیم و هدایت اقدامات کنشگران بخش های خصوصی، عمومی و مردمی پرداخته است. پژوهش حاضر با هدف کشف رابطه میان حاکمیت منطقه کلان شهری مشهد و سازمان یابی فضایی با بهره گیری از روش شناسی ترکیبی، استفاده از پرسشنامه متخصصین وکاربست مدل تحلیل عاملی CFA، به شناسایی قدرت و نفوذ بازیگران بر ساختاریابی فضایی و روابط، اهداف و نیات آن ها به عنوان اصلی ترین عامل در تحلیل بازیگران و صاحبان منافع در مجموعه شهری مشهد پرداخته است. نتایج به دست آمده حاکی از آنست که عناصر قدرتِ حاکمیتی، دولتی، بخش عمومی و شهروندان به ترتیب بیشترین قدرت و تأثیر را در شکل دهی به سازمان فضایی مجموعه شهری مشهد داشته اند.
واکاوی روند استقرار نظام مدیریت دانش در شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، دانش سازمانی، به عنوان مهم ترین سرمایه هر سازمانی مطرح است. استقرار مدیریت دانش، منجر به تحول سازمانی شده و بهره وری سازمانی افزایش می یابد. اهمیت این موضوع برای شهرداری ها که عملکرد آن ها به طور مستقیم با افزایش رفاه شهروندان و کیفیت زندگی شهری ارتباط دارد، از اهمیت بسزایی برخوردار است. شهرداری تهران از سال ها پیش، درصدد استقرار نظام مدیریت دانش است؛ اما علی رغم صرف هزینه های بالا، نتوانسته است به یکپارچگی و بهره وری در این امتداد دست یابد. این پژوهش در تلاش است با واکاوی وضعیت موجود مدیریت دانش و استقرار آن در شهرداری تهران، سیاست گذاران و مجریان آن را در جهت پیاده سازی مطلوب یاری رساند. در این امتداد با 18 نفر از کارمندانی که با مدیریت دانش در شهرداری تهران سروکار دارند مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و داده ها پس از پیاده سازی با استفاده از راهبرد نظریه داده بنیاد تحلیل و یافته ها در چارچوب مدل استراوس و کوربین ارائه شدند. یافته ها نشان داد علی رغم تشکیل کمیته راهبری مدیریت دانش در شهرداری تهران و ابلاغ نظامنامه به صورت یکپارچه برای کل سازمان، عدم حمایت مدیران ارشد از پیاده سازی مدیریت دانش، نبود کلان نگری در مدیران، نرخ بالای جابجایی مدیران و نظایر آن، چالش هایی برای استقرار مطلوب مدیریت دانش در این سازمان مهم ایجاد کرده است. در این امتداد پیشنهاد می شود ضمن مقابله با هر نوع آزمون وخطا، نهاد سیاست گذاری با نهاد اجرای مدیریت دانش در شهرداری ادغام و برای برخی پست های سازمانی مرتبط در واحدهای گوناگون شهرداری، مأموریت مربوط به مدیریت دانش تعریف شود.
تبیین عوامل مؤثر بر شکل گیری امنیت سکونت در سکونتگاه های خودرو؛ مطالعه موردی: منطقه کلانشهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت سکونت یکی از چالش های اساسی در سکونتگاه های خودرو است؛ بطوری که از دیدگاه سازمان اسکان بشر، ناامنی سکونت به عنوان چرخه فلاکت و شاخص محرومیت در این نواحی یاد می شود. با توجه به جایگاه امنیت سکونت در ارتقای سکونتگاه های خودرو، می توان این پرسش را مطرح نمود که "چه معیارهایی بر شکل گیری امنیت سکونت در سکونتگاه های خودرو تأثیرگذار می باشند؟". در راستای پاسخ به پرسش فوق، دیدگاهی دو سطحی از امنیت سکونت پیشنهاد شده که مطابق آن، ادراک امنیت سکونت به طور همزمان از طریق مؤلفه های قانونی، عرفی و جمعی صورت می گیرد. روش شناسی پژوهش حاضر بر مبنای روش علی-تحلیلی بوده و از ابزارهای پیمایش و پرسشنامه، و تکنیک های تحلیل عاملی و معادلات ساختاری به منظور سنجش کارایی الگوی پیشنهادی در سکونتگاه های خودرو منطقه کلانشهری تهران استفاده شده است. نتایج تحقیق گویای آن است که الگوی تدوین شده دارای برازش قابل قبولی بوده و حدود 90 درصد از واریانس امنیت سکونت در سطح اطمینان 99.9 درصد توسط مدل توضیح داده شده است. بررسی میزان تأثیرات مؤلفه ها بر ادراک امنیت سکونت نشان می دهد که معیارهای وجود شبکه های حمایتی (با ضریب 0.947)، انسجام و همبستگی اجتماعی (با ضریب 0.753) و نوع تصرف و سند مالکیت (با ضریب 0.650) بیشترین تأثیر را بر امنیت سکونت داشته اند.
مطالعه جایگاه بازار در فرآیند تغییر ساختار فضایی شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
77 - 108
حوزههای تخصصی:
بازار از دیرباز ازنظر اقتصادی و فرهنگی اجتماعی، مهم ترین بخش و هسته اصلی شهر کاشان بوده است. در طی یک صد سال اخیر با وقوع توسعه شهری، کاشان دچار دگرگونی های ساختاری مهمی شده که نتیجه آن گسستگی بازار از بستر شهری، به حاشیه رانده شدن آن و درنتیجه عدم رونق کسب و کار است. این تغییرات که به طور عمده با ساخت خیابان همراه بوده اند، باعث شده تا بخش هایی همچون بازار نو مسگرها تخریب شود و یا مانند بازار پانخل راه انزوا پیش بگیرد. هدف مشخص کردن تأثیر تغییرات ایجادشده ناشی از ساخت خیابان ها بر ساختار فضایی شهر و نقش بازار در آن ساختار است؛ لذا پژوهشی توصیفی تبیینی و ازنظر کاربست، کاربردی است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این مقاله که بر مطالعه ساختار فضایی شهر استوار است و ترکیبی از روش های کمی و کیفی است، شامل سنجش پیکره بندی شهر بر اساس روش نحو فضا و همچنین مطالعه کارکردی بازار که نتایج آن در قالب رویکردی کل نگر و تفسیری و بر پایه خصوصیات تاریخی و نقش بازار و اجزاء آن در ساخت کلی شهر توصیف و تبیین می شوند. برای نیل به هدف، وضعیت ساخت فضایی شهر در سه دوره مختلف در طی سده حاضر بازسازی و مطالعه خواهد شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از دهه 1300 تا دهه 1340 و با ساخت مجموعه ای از خیابان ها، جایگاه بازار در ساخت شهر منسجم، در آغاز این سده تضعیف شده است و مجموعه ای از خیابان های یادشده ساخت فضایی شطرنجی شکل جدیدی را شکل داده اند که نقش بازار در آن کم رنگ شده است. با ادامه تغییرات، هم توسعه شهر و ساخت فضایی جدید که به سوی غرب و جنوب غربی رشد یافته سبب شده بازار در نسبت با شهر تاریخی در انزوا قرار گیرد و هم بازار تحت تأثیر خیابان های پیرامون خود تغییرات وسیعی کرده است. به نظر می رسد تحت تأثیر چنین خیابان هایی، بازار از بافت شهری پیرامون خود منفک شده و عناصر و اجزاء بازار یکپارچگی اولیه خود را از دست داده اند.
گونه شناسی طارمه در معماری بافت تاریخی بندر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷۲
۱۱۹-۱۰۶
حوزههای تخصصی:
معماری بومی بافت تاریخی بندر بوشهر به دلیل دورن گرایی و برون گرایی توأمان و نیز بهره گیری از انواع فضاهای نیمه باز درونی و بیرونی نمونه ای شاخص و متفاوت در معماری ایران برشمرده می شود. یکی از این فضاهای نیمه باز طارمه نام دارد. این پژوهش با هدف گونه شناسی طارمه از روش تحقیق کیفی و از ابزار بازید میدانی و مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک فنی بناهای تاریخی این بندر، برای جمع آوری داده های بناهای دارای طارمه بهره برده است. مطالعات و بررسی های میدانی و کتابخانه ای انجام شده بر روی 29 عمارت طارمه دار بوشهری نشان می دهد که طارمه ها را براساس محل استقرار در بنا می توان به سه گونه «بیرونی»، «میانی» و «درونی» تقسیم نمود که نمونه پرکاربرد آن طارمه درونی شناسایی گردید. گونه شناسی طارمه براساس میزان محصوریت به سه گونه طارمه «ازیک طرف باز و از سه طرف بسته»، «از دو طرف باز و از دو طرف بسته» و «از سه طرف باز و از یک طرف بسته» منجر گردید که از این میان، طارمه های بیرونی غالباً از نوع دو طرف باز و دو طرف بسته، طارمه های درونی یک طرف باز و سه طرف بسته و تمامی طارمه های میانی دو طرف باز و دو طرف بسته می باشند. همچنین طارمه های بوشهری از نظر شکلی به چهار دسته «خطی» (مستطیل، ذوزنقه و غیرمنتظم)، «ال شکل»، «یو شکل» و «چهار بر» قابل تقسیم هستند که گونه خطی مستطیل شکل گونه غالب برشمرده می شود. همچنین مشخص گردید که جهت غالب طارمه ها رو به جنوب و غرب است و در تمامی بناهای جداره ساحلی حداقل یک طارمه دید به دریا دارد که این امر بر نقش اقلیم و دریا در جهت گیری طارمه تأکید می نماید. این پژوهش در انتها مبتنی بر گونه شناسی انجام شده براساس محل استقرار در بنا، میزان محصوریت، نوع پلان و مسقف یا غیرمسقف بودن، تعریفی اصلاح و تکمیل شده از طارمه بوشهری ارائه می نماید.
ارائه الگویی نوین درساخت مجتمع های مسکونی از منظر آمایش سرزمینی با رویکرد پدافند غیرعامل (نمونه موردی شهرستان بردسیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
92 - 107
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه یکی از مهمترین اصول پدافند غیر عامل و یکی از ارکان مهم آمایش سرزمین، اصل مکان یابی بهینه برای انواع فعالیت ها و مراکز مختلف، است. در این مقاله رابطه بین آمایش سرزمین، پدافند غیرعامل و مکان یابی تبیین شد.دفاع غیر عامل مکمل دفاع عامل، صلح آمیزترین و اثربخش ترین روش دفاعی است که کاهش آسیب پذیری زیرساخت های ملی و مراکز حیاتی، حساس و مهم و پایداری ملی را بدنبال دارد.جامعه بشری درشرایط کنونی جهان در رابطه با فضای مورد استفاده اش نمی تواند بدون مطالعات لازم مبتنی بر آینده نگری و آمایش سرزمین توأم با برنامه ریزی به ویژه برای نسل های آینده به زندگی مطلوب ادامه دهد. ضرورت پژوهش و بررسی درباره مقوله توسعه و آمایش به مثابه دو روی یک سکه از هم تفکیک ناپذیرند. از سوی دیگر پیچیدگی و ارتباط تنگاتنگ امور، خصوصا مسائل امنیت ملی و دفاعی با امور سیاسی و اثر پذیری اقتصاد جهانی از این شاخص ها ، تأثیر مستقیم دارد. پدافند غیرعامل به مجموعه ای از اقدامات غیرمسلحانه برای کاهش آسیب پذیری نیروی انسانی، شریانهای حیاتی، تاسیسات حساس وسازه های مهم در برابر بارهای انفجار و تهدیدات احتمالی دشمن و بلایای طبیعی گفته می شود. با عنایت به این تعریف، هدف اصلی این پژوهش بررسی و تجزیه و تحلیل مؤلفه های ساختاری و معماری تأثیرگذار در الگوهای برنامه ریزی و طراحی مسکن و همچنین ملاحظات استراتژیک در مکانیابی کاربریها در شهرکها برای مقابله با آثار تهاجم نظامی دشمن و بلاهای طبیعی در مناطق مسکونی شهرستان بردسیر است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که میتوان با اتخاذ تدابیر مناسب معماری ساختمان با رویکرد دفاعی منطبق با خصوصیات کالبدی و فضایی شهرها و به خصوص در مناطق مسکونی شهری ضمن ایجاد فضاهای زیبا و دلنشین و بدون لطمه زدن به عملکردها فضاها و همچنین بدون صرف هزینه های زیاد از شدت و گستردگی صدمات ناشی از حملات دشمن و حتی بلاهای طبیعی در هنگام بروز بحران کاست.
اولویت بندی شاخصه های مبتنی بر کاهش آسیب پذیری مراکز حیاتی با استفاده از تحلیل شبکه ای (نمونه مطالعاتی: منطقه پنج شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
1 - 13
حوزههای تخصصی:
کشور ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی که دارد، همواره در معرض مخاطرات طبیعی به خصوص سیل و زلزله قرار دارد. به همین علت، حفظ و مراقبت از ساختمان های بااهمیت حیاتی در شهرها موردتوجه ویژه ی مدیران و برنامه ریزان شهری هستند. در پژوهش حاضر به کمک نمونه مطالعاتی، مراکز حیاتی منطقه پنج شهر تهران از لحاظ اولویت بندی مبتنی بر کاهش آسیب پذیری، مورد واکاوی و ارزیابی قرار گرفتند، معیارهای موردبررسی شامل: معیار بعد مکانی- منطقه (کالبدی، فیزیوگرافی، بافت) و بعد ساختار فیزیکی (ارتقاء، زیربنا، سازه، مصالح و نحوه جهت گیری در منطقه) است. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی بوده، اطلاعات جمع آوری شده در ابتدا به صورت کتابخانه ای-اسنادی و تهیه لایه های اطلاعاتی از سازمان نقشه برداری و بازدیدهای میدانی صورت پذیرفت، سپس با بهره گیری از تکنیک دلفی متغیرها به صورت زوجی با هم مقایسه و امتیازدهی شدند. جامعه آماری این تحقیق را 20 نفر از خبرگان حوزه معماری، شهرسازی، برنامه ریزی شهری و مدیریت بحران تشکیل داده و افراد نمونه به صورت هدفمند انتخاب گردیده اند. روایی محتوایی مدل و مولفه های آن با بهره گیری از نظرات خبرگان حاصل شد و به دلیل وجود رابطه ای درونی برخی از متغیرها از روش تحلیل شبکه ای(ANP) و برای وزن دهی به شاخص ها از نرم افزار SUPER DECISION بهره گرفته شد. در ادامه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و اعمال وزن به لایه های بعد مکانی منطقه، محدوده هایی که در معرض خطر قراردارند شناسایی، و مراکز با اهمیت حیاتی قرارگرفته در این محدوده مشخص و از نظر آسیب پذیری پس از اعمال وزن، اولویت بندی شده و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق از طرفی بیانگر اقدامات پیشگیرانه، قبل از وقوع مخاطرات طبیعی، برای کاهش خسارات مالی و جانی در ساختمان های حیاتی منطقه، و مکان هایی که این تلفات از بقیه نقاط بیشتر است را نشان می دهد. همچنین نتایج بیانگر استفاده از اصول معماری، شهرسازی و برنامه ریزی متناسب با مخاطرات به منظور کاهش آسیب های مخاطرات طبیعی در ساختمان های حیاتی منطقه در جهت رسیدن به مدیریت مطلوب شهری است.
بررسی مشترکات معماری ادیان توحیدی (اسلام، مسیحیت، یهودیت)
حوزههای تخصصی:
دین، مهم ترین ایدئولوژی شکل دهنده به ساختار اجتماعی، فرهنگی و هنری در جوامع سنتی به شمار می آید. علی رغم وجود تفاوت هایی که در ایدئولوژی ادیان مختلف وجود دارد، می توان نقاط مشترکی در حوزه ی معماری و پرستشگاه های این ادیان مشاهده کرد. ادیان در جهان سنتی به عنوان عنصر غالب در تعیین خط فکری و آداب و منش های جوامع مطرح بوده و در شکل گیری و نحوه ی گسترش هنر ها تاثیری ژرف داشته، بطوری که در جهان سنتی، دین با فلسفه ی زندگی وهنرها همزاد و همراه است. مراکز عبادی عمیق ترین جلوه گاه اندیشه و اعتقادات فرهنگ ما و مذاهب در طول تاریخ بشری بوده و ماندگار ترین دستاورد تاریخ هنر و تمدن جهانی می-باشد. با وجود تفاوت، در نگرش ادیان مختلف نسبت به موضوعات معماری، خطوط مشترکی نیز در نگاه آنها وجود دارد که در شکل گیری معابد آنها نقش اساسی داشته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقاط مشترک معماری سه دین توحیدی اسلام، مسیحیت و یهودیت است. در این مقاله فضاهای مذهبی این سه دین شامل مسجد، کلیسا و کنیسه از نظر الزامات معماری که هر دین مشخص کرده است تشریح شده و سپس وجه مشترک معماری این بناها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایح حاصل از این پژوهش بیانگر این است که وجوه مشترکی مانند محور، جهت گیری، نظم، تناسب، تعادل، ریتم به همراه هندسه ای خاص، نمادگرایی، ایجاد سکون برای تفکر و عبادت در نقاط خاص، مرکزیت، سلسله مراتب، توجه به طبیعت، نور، رنگ در بناهای مدهبی هر سه دین توحیدی دیده می شود. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی و تدوین آن به شیوه توصیفی- تحلیلی است.
مولفه های روانشناسی محیط در طراحی مرکز کودکان بی سرپرست
حوزههای تخصصی:
بی سرپرستی از آغاز خلقت وجود داشته است و کودکان بی سرپرست در مرکز نگهداری و به دور از حضور والدین و اعضای خانواده زندگی می کنند و برخی از آنان دچار محرومیت و احساس شکست و گاه دچار صدمات و ضررهای روانی می شوند. طراحی خانه به عنوان مهم ترین مکانی که زندگی انسان در آن اتفاق می افتد از اهمیت فوق العاده برخوردار است. جهت طراحی چنین محیط هایی ابتدا لازم است تا طراحان شناخت صحیحی از نیازهای واقعی و به خصوص روانی افراد مورد نظر داشته و بر اساس علایق و رفتارهای پیش بینی شده شان در پی شکل دادن به نیازهای مختلف روانی آنها باشند تا بتوانند محیطی مناسب با ویژگی های رفتاریشان را که در صدد شکل دادن فضاهای مورد نیاز بر اساس نیازهای مختلف است تجربه نمایند. نقش محیط و عوامل تأثیرگذار بر آن در رابطه با رشد اجتماعی و نحوه ارتباط با محیط و همسالان در هر سنی اعم از کودک باخردسال بسیار مهم و ضروری می باشد. که همین، ضرورت به کار گیری اصول روانشناسی محیط در طراحی داخلی و خارجی خانه کودک با توجه به رنگ، فرم و فضا و تغییر پذیری و تداخل فضاهای باز و بسته و بازسازی عناصر محرک طبیعی مانند نور، آب و رنگ به عنوان عامل مؤثر در بهبود رفتارشان را اجتناب ناپذیر می کند روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی است و نوع آن کاربردی سنظری است و مبانی تئوریک آن براساس مطالعات اسنادی، کتابخانه ای و مطالعات میدانی صورت گرفته است و نتیجه این امرمشاهده تاثیر بسزای آن بر ارتقاء و دلبستگی به بقای زندگیشان و محل سکونتشان ،کاهش افسردگی و افزایش امید به زندگی و تقویت انگیزه درونی این عزیزان برای دستیابی و تحقق رویاهای سبزشان می باشد."