مطالب مرتبط با کلیدواژه

عکس های اجتماعی


۱.

تحلیل عکس های اجتماعی بر اساس تاریخ اجتماعیِ بو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عکس های اجتماعی تاریخ فرهنگی بو تاریخ اجتماعی حواس کار خاطره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۸ تعداد دانلود : ۳۵۲
عکس ها بر مبنای نظام سنتی طبقه بندی حواس انسانی ، متعلقِ قوه باصره و صرفاً سندی دیداری انگاشته شده اند اما در فرایند فهم و تفسیر عکس، آنچه در عکس روایت می شود، با رویت ممکن نیست و قوای دیگر حسّ انسانی نیز در تحلیل متن آن دخالت دارد. در تاریخ اجتماعی حواس نیز، جایگاه حواس انسانی چون بویایی، لامسه، شنوایی و چشایی در مواجهه و تحلیل متن تاریخی مورد مطالعه و تحقیق مورخان قرار دارد و ازاین رو در بحث حاضر، عکس به مثابه سند تاریخی، محل تداخل آن چه "دیده می شود" با حواسی خواهد بود که فهم پذیر اما نادیدنی اند. بویایی از مهم ترین این حواس است و در مفهومی که در حوزه نقد عکس از آن باعنوان " کار خاطره " نام می بریم و نیز در ساخت و تداعی معنا به ویژه در حوزه عکس های اجتماعی که با مقوله زیست روزمره ی انسانی پیوند تنگاتنگی دارد، حاضراست. بنابراین، بر اساس تاریخ اجتماعی حواس، به پیگیریِ کار خاطره در عکس هایی می پردازیم که به مثابه سندی از تاریخ بویایی در متنِ اجتماعی است. در این مقاله نشان داده شده است که چگونه می توان در تحلیل عکس، به جز قوه ی دید، از قوای دیگر حسیّ بهره جُست؟ و اهمیت تحلیل های مبتنی بر احساسات انسانی در تفسیر عکس های اجتماعی چیست؟ براساس پرسش های ذکرشده، می توان فرض کرد عکس های اجتماعی، به سبب پیوندی ذاتی که با گذشته تاریخی و روایتگری دارند، می توانند ارتباطی تنگاتنگ با ادراکاتی از گذشته داشته باشند که به واسطه قوه بویایی قابل فهمیدن اند، احساساتی چون نوستالژیا و بازیابیِ عمیق خاطرات؛ قوه بویایی به واسطه ی ارتباط تنگاتنگش با بازآوردن احساس و خاطرات نوستالژیک، همواره به نوعی آشناپنداری پیشینی دلالت دارد. در متن حاضر ارتباط عمیق سطح عکس(آن چه که از زمانِ گذشته نمایش می دهد) و بویایی در این حوزه شناختی مورد تحلیل واقع می شود. در واقع سازوکار قوه ی بویایی، به واسطه ارتباط مستقیمی که با نوستالژیا و بازیابیِ خاطرات در گذشته دارد، پیوندی تنگاتنگ با تفسیر عکس های اجتماعی خواهدیافت.
۲.

تحلیل اجتماعی ابسنس (غیاب) در روایت های تاریخی عکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابسنس در عکاسی روایت تاریخی تاریخ اجتماعی غیاب و حضور عکس های اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۹ تعداد دانلود : ۲۶۵
بیان مسئله: کیفیتِ زیست و معنای زندگی همواره با حضور عناصر، اشیاء، چیزها، افراد و مفاهیم پیوند خورده است و غیاب به معنای نفی و سلبِ حضور، این معنا را قوام داده و از همین رو در فلسفه و هنر بسیار وارد شده است. مفهوم ابسنس به مثابه یک استراتژی هنری در بطن بسیاری از آثار هنری به ویژه در قرن حاضر تلقی می شود. در عکس ها، متونی که ردّ حضور چیزها را در گذشته عرضه می کنند، ابسنس کارکردی استنادی پیدا می کند. اما پرسشِ اساسی این است که چگونه در متون عکاسانه، از غیاب عناصر و چیزها، پی به وجود روایت های تاریخی نهفته در متن آن ها می بریم؟هدف پژوهش: عکس ها به عنوان متونی همه جا حاضر چه در آلبوم های خصوصی یا نهادهای هنری یاخبری، و چه در فضاهای اجتماعی مجازی و مبتنی بر وب، غیبت های گوناگونی را که خاستگاه های متفاوتی دارند، ارایه می کنند و تحلیل تاریخی غیاب در این آثار، به فهم بهتر بستر اجتماع انسانی منجر می شود. فرضیه این است که عکس به عنوان یک متن تاریخی وقتی با روایت های پیرامون و بیرونیِ خود پیوند خورده و تحلیل شود، غیاب را به مثابه نفیِ حضورِ نیروهای سرخورده ای در متن اجتماعی ارایه می دهد که هریک، به صورت بالقوه قدرت مشارکت و تغییر در رفتارها و کنش های زندگی روزمره را دارند. روش پژوهش: براساس تحلیل مبتنی بر تاریخ اجتماعی در متون عکاسانه خواهد بود، چرا که در این رویکرد، رفتارها، رخدادها و باورها در بافت زندگی روزانه، در روند تحقیق تاریخی دارای اهمیت است. نتیجه گیری: ابسنس در قاب عکس، می تواند اشکالی متنوع از قدرت های پنهانی لایه های مختلف اجتماعی را عرضه دارد؛ نیز به جایگاهِ عناصر غایب در سطح عکس ها پرداخته و توضیح داده شده است که چگونه عکاسی از ابسنس به عنوان مفهومی پست مدرنیستی بهره می برد تا به واسطه غیاب عناصر تاریخی، محتوای متفاوت و قرائت دیگرگونی را از رخداد شکل دهد.
۳.

ادراک لامسه ای در تحلیل عکس های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادراک لامسه ای عکس های اجتماعی عکس های خانوادگی لمس دیداری عکس تاریخ اجتماعی حواس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۵ تعداد دانلود : ۱۷۱
بیان مسئله: حس لامسه، کلید درک حضور در جهان است؛ چرا که بدون آن انسان در ارتباط با پیرامون خود بیشتر شبیه به یک ناظر است. لامسه حسی است که با تمام جسم قابل دریافت است و درک آن آمیخته است با انواع حس های دیگر انسانی. از همین رو پژوهش گران حوزه هنرهای بصری از اصلاحی باعنوان لمس دیداری (haptic visuality) در فهم اثر هنری نام می برند. روش پژوهش: برهمین اساس، با تکیه بر تاریخ اجتماعی لمس که در آن چگونگی ادراک لمسی مردمان گذشته در برابر جهان درتیررسِ توجه مورخان قراردارد، به تحلیل جایگاه ادراک لامسه ای (haptic perception) و لمسِ دیداری در فهم عکس های اجتماعی به عنوان اسنادی تاریخی می پردازیم؛ به این پرسش اساسی پاسخ می دهیم که چگونه می توان بجز قوه ی دیداری، کارکرد تمامیت بدن را در درک ملموس عکس ها و روند تأثیرگذاری چنین درکی را در تفسیر و تأویل آن ها مورد مطالعه ی تحلیلی قرار داد؟ این موضوع به ویژه آن جا اهمیت به سزای خودرا عرضه می دارد که در تحلیل آثار عکاسانه ی خصوصی و خانوادگی، کارکرد عاطفی و بازیابی خاطرات را در روند تأویل عکس ها مدّنظر قراردهیم؛ دراین جا، انگاره های لمسی به دوصورت "استعاری" و "جسمانی" ازطریق احساسات فهم عکس را میسر می سازند. نتیجه: در تحلیل عکس های اجتماعی، ادراک لامسه ای و حواس غیردیداری غالباً نقش مهمی را نه تنها در تحریک خاطرات گذشته، که در فعال سازی و شکل دادن به آن ها بازی کرده و اَعمال بدنیِ مبتنی بر علاقه را به واسطه ی حس لامسه به -و از- بستر عکس منتقل می سازند.
۴.

تحلیل اجتماعی - فرهنگیِ عکس های شهری مبتنی بر ادراکِ شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادراک شنیداری در عکس تاریخ اجتماعی فرهنگی صدا ثبت حسیِ عکاسانه عکس های اجتماعی عکس های شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۹ تعداد دانلود : ۱۲۴
ادراک شنیداری از مهم ترین حواس انسانی است که با احساس حضور او در زندگی زیسته هم آمیخته است. ویژگی های تحلیلی صدا نه فقط در فیزیک صوت که به انگار ه های مجازیِ آن نیز گسترش می یابد. عکس ها به عنوان سندتاریخی، این این منظر که محل اجماع ادراک دیداری و حواس دیگرِ انسانی هستند، می توانند نمایه های صوتی و انگاره های نمادین مجازیِ صدا را در بستر خود ارائه دهند. بنابراین، در متن پیش رو، از تاریخ اجتماعی و فرهنگیِ حواس به عنوان روش تحقیقِ ادراکِ شنیداری در متن عکس استفاده شده تا لایه های ضمنیِ صوتی در آن مورد تفسیر و تحلیل قرار گیرد. اهمیت کار آن جا خودرا نشان می دهد که عکس های شهری را به عنوان اسنادی درنظر داشته باشیم که توانایی «ثبتِ حسی» موضوعات انسانی در اجتماعات شهری را دارند و بنابراین بیننده -مفسر- می تواند در هنگامه تأویل و تفسیر، از قوه شنیداری به عنوان یکی از حواس پنج گانه در فهم عکس بهره گیرد. سؤال اما این جاست که ادراک شنیداری در تحلیل عکس که رابطه ای لازم و ملزوم با ادراک دیداری دارد، چگونه می تواند اطلاعات تاریخی درباره متن خود ارایه دهد؟ فرضیه ما آن است که عکس های شهری به دلیل ثبتِ زندگی روزانه مردم، اطلاعاتی را به جز در فرم و ساختار بصری خود، به صورت داده های ضمنی ثبت می کند که می توان از طریق درک شنیداری-تاریخیِ سند عکاسانه، آن را تحلیل و فهم نمود. نتیجه آن که ادراک شنوایی آن جا که در اسناد عکاسانه با قوه دیداری تداخل پیدا کند، انبوهی از اطلاعات فرهنگیِ مبتنی بر آگاهی همچون نوستالژیا، خاطرات، و یادها را در بیننده خاص خود ایجاد می کنند؛ به علاوه، از طریق ردّ نمایه های صوتیِ ثبت شده در سطح عکس، می توان بافت تاریخی اجتماعی انسانی، کیفیت زیست و تعاملات زندگیِ روزمره یک مقوله جمعتی را در متن آن مورد مطالعه قرار داد.
۵.

تاریخ اجتماعی چشایی در دوره قاجار بر اساس عکس های طبقات مختلف اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حس چشایی در عکس عکس های دوره قاجار طبقات اجتماعی تاریخ اجتماعی حواس عکس های اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۴۷
عکس های تاریخی ابزار مهمی در مطالعه و تحلیل تاریخ اجتماعی دوره ها هستند که علاوه بر ارایه اطلاعات بصری، دارای مفاهیم ضمنی درخصوص سایر حواس ازجمله حس چشایی اند، به گونه ای که با استخراج عناصر مربوط به ذائقه چشایی از عکس ها و تطبیق آ ن ها با منابع مکتوب، می توان بر چگونگی سلایق مقولات اجتماعی از طریق قوه چشایی، شیوه ی طبخ غذا، مواد مورد استفاده و سرو غذا در طبقات مختلف اجتماعی دست یافت. چه بسیاری از عکس های دوران قاجار، به همراه رفتارهای مرتبط با انواع خوراک های این دوره ثبت شده اند. بدین منظور در پژوهش حاضر، با به کارگیری تاریخ اجتماعی حواس به عنوان روش تحلیل عکس ها، به بررسی حس چشایی در عکس های طبقات مختلف اجتماعی دوره قاجار می پردازیم. پرسش مهم تحقیق آن است که ذائقه ی چشاییِ لایه های مختلف اجتماعی دوره قاجار چه تفاوت هایی داشته و چگونه در عکس های اجتماعی آن دوره نمود یافته است؟ نتیجه این که در عکس های این دوره ، غذا و عناصر مربوط به آن درطبقات بالای جامعه نه تنها برای رفع گرسنگی، که جنبه زیبایی شناسانه و تجملاتی دارد، به صورتی که عاملی مهم جهت نمایش اشرافیت در ضیافت هایی چون مهمانی آش خوران شاه می شود. در این طبقات حجم بالای غذای مرغوب به طور هم زمان در یک وعده غذایی استفاده می شود. درحالی که در طبقات پایین تر، غذاها ساده تر و بدون توجه به زیبایی، صرفا از جهت الزام و اضطرار مصرف می شده اند.